63 نتیجه برای گلبابایی
فریده گلبابایی، اصغر قهری، محمود مهدیزاده، منصور غیاث الدین، کوروش مهاجر، داوود اسکندری،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده
مقدمه: ارزیابی ریسک مواد سمی و شیمیایی، مهندسین بهداشت حرفهای را قادر می سازد که تصمیم گیری های مناسبی را در ارتباط با برنامه ریزی اقدامات کنترلی در محیط کار اتخاذ نمایند. این پروژه در سالن های مونتاژ (4بخش) یکی از صنایع خودروسازی کشور ایران با دو نوع فرآیند جوشکاری GMAW و نقطهای مقاومتی به منظور تعیین ریسک مواجهه افراد با فیوم جوشکاری صورت پذیرفته است.
روش کار: مواجهه جوشکاران از طریق جمع آوری 143 نمونه هوا از ناحیه تنفسی بر اساس روش 0500 NIOSH اندازهگیری شد. همچنین ارزیابی ریسک بهداشتی با استفاده از روش توصیه شده، توسط انجمن ایمنی و بهداشت سنگاپور انجام گردید.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که میانگین مواجهه جوشکاران در فرآیندهایGMAW و نقطهای به ترتیب برابر 78/5±61/5 و 15/2±38/2 میلیگرم بر مترمکعب است و از نظر آماری دارای تفاوت معناداری می باشند (05/0>p). همچنین شواهد حاکی از آن بود که نوع الکترود، فلز پایه و استفاده از ماده شیمیایی، تاثیر زیادی در میزان تولید فیوم ومواجهه کارگران جوشکار دارد(05/0>p). نتایج ارزیابی ریسک نشان داد که رتبه ریسک جوشکاران GMAW بالا بوده، در حالیکه جوشکاران نقطهای مقاومتی دارای رتبه ریسک پایین بودند.
نتیجه گیری: توجه بهداشتی بیشتر به جوشکاران GMAW و اتخاذ راههای کنترلی برای این گروه از جوشکاران مورد نیاز میباشد. راههای کنترلی مورد نیاز و موثر شامل کنترل فنی، پایش هوای تنفسی و بیولوژیکی جوشکاران، آموزش، اجرای برنامه های حفاظت تنفسی، توسعه و اجرای روشهای کاری صحیح و ایمن و در نهایت ارزیابی مجدد ریسک بعد از اجرای روشهای کنترلی می باشد.
مسعود ریسمانچیان، فریده گلبابایی، یداله مرتضوی، غلامحسین پورتقی، عباس رحیمی فروشان،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده
مقدمه: امروزه تحقیقات تجربی وآزمایشگاهی متعددی در حوزه های مختلف عوامل شیمیایی محیط کار روی ترکیبات آلی فرار با استفاده از دستگاه گازکروماتوگراف انجام می شود که مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی است.دتکتور فتو یونیزان یکی از روشهای جایگزین مورد علاقه محققین در این زمینه است.این مطالعه با هدف امکان سنجی جایگزینی دتکتور فتو یونیزان با دستگاه گازکروماتوگراف انجام شد.
روش کار: در این مطالعه پس از ساخت غلظت معین زایلن در هوا، نتایج اندازه گیری حاصل ازدتکتور فتو یونیزان و روش مرجع مقایسه شد. این مقایسه در 4 محدوده غلظت و 3 محدوده رطوبتی انجام گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از مطالعه نشاندهنده تفاوت معنی دار مقادیر قرائت شده با دتکتور فتو یونیزان در مقایسه با روش مرجع بود ولی ضریب همبستگی نتایج دو روش صرفنظر از میزان رطوبت در تمام موارد از 99/0 بالاتر بود.
نتیجه گیری: علیرغم تفاوت نتایج حاصل از دتکتور فتو یونیزان با روش مرجع بهدلیل خطی بودن پاسخ دستگاه و ضریب همبستگی خوب نتایج دو روش مورد آزمون و مرجع در مواردیکه تغییرات غلظت آلاینده در مطالعه ای مورد نظر باشد این جایگزینی قابل اجرا و در غیر اینصورت کالیبراسیون دتکتور با ترکیب مورد آزمون ضروری است.
فریده گلبابایی، علی فقیهی زرندی، پدرام ابراهیم نژاد، محمدرضا بانشی، حسین محسنی تکلو، احمدرضا شکری، داود پناهی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه: مواجهه با ذرات هوابرد سیلیس کریستالی و گرد وغبار قابل استنشاق سیمان از مهمترین عوامل زیان آور مواجهه شغلی کارگران در صنایع سیمان است که لازم است مورد ارزیابی و پایش قرار گیرد. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان مواجهه کارگران یک کارخانه سیمان واقع در شهرستان ساوه با گردوغبار قابل استنشاق سیمان و سیلیس کریستالی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی مقطعی تعداد 62 نمونه گرد و غبار قابل استنشاق از منطقه تنفسی کارگران واحدهای مختلف کارخانه جمع آوری شد. نمونه برداری و تعیین مقدار گرد وغبار قابل استنشاق با استفاده از روش گراویمتری بر اساس روش 0600 سازمان NIOSH و تعیین مقدار محتوی سیلیس کریستالی آن با استفاده از روش اسپکتروفوتومتری جذب مرئی براساس روش 7601 سازمان NIOSH انجام گرفت.
یافته ها: بیشترین میانگین مواجهه کارگران با گردوغبار قابل استنشاق سیمان در واحدهای آسیاب مواد و آسیاب سیمان و کمترین آن در قسمت اداری وکنترل عملیات و کوره برآورد شد. گستره مواجهه کارگران با گرد وغبار قابل استنشاق در واحدهای تولید کارخانهmg/m3 89/18 – 77/1 بود. گستره ی مواجهه کارگران با سیلیس کریستالی در مجموع واحدهای تولید 104/0 – 011/0 میلی گرم بر متر مکعب بود. در واحد آسیاب مواد بیشترین و در قسمت آسیاب سیمان کمترین میانگین مواجهه برآورد شد. میزان مواجهه شغلی کارگران با سیلیس کریستالی در 57% از موارد فراتر از حد مجاز توصیه شده توسط NIOSH و کمیته فنی بهداشت حرفه ای ایران (mg/m3 05/0) بود. میانگین سهم سیلیس کریستالی از گرد وغبار قابل استنشاق در کل نمونه های سایت تولید 17/1% بود که دامنه آن از 49/0% در آسیاب سیمان تا 7/1 و 53/1 درصد بهترتیب در کوره و سنگ شکن متغیر بود.
نتیجه گیری: میزان مواجهه با گردوغبار قابل استنشاق سیمان در کلیه فرآیندهای تولید بالاتر از حد مجاز و در واحد اداری و کنترل عملیات پایین تر از آن بود. اما تراکم سیلیس کریستالی تنها در واحدهای آسیاب مواد و کوره بالاتر از حدود مجاز تماس شغلی بود. بیشترین مقادیر مواجهه با گرد و غبار قابل استنشاق در آسیاب موادو سیمان و در خصوص سیلیس کریستالی در واحدهای آسیاب مواد، سنگ شکن و کوره مشاهده شد. لذا واحدهای مذکور جهت بهکارگیری اقدامات کنترلی باید در اولویت قرار گیرند.
فریده گلبابایی، حمیدرضا پورآقا شاهنشین، محمدرضا پورمند، علی کریمی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 2، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده
مقدمه: به منظور کنترل آلاینده های گازی شکل حاصل ازمنابع آلودگی هوا، روش های مختلفی وجود دارد که از جمله کاراترین و مقرون به صرفه ترین آنها می توان به بیو فیلتراسیون اشاره نمود. هدف از این مطالعه استفاده از گونه خالص سودوموناس پتیدا به عنوان بستر متحرک در یک بیوراکتور دو فازی همزندار با 10% فاز آلی جهت حذف آلاینده تولوئن از جریان هوا میباشد. تولوئن (متیلبنزن)، گروه ترکیبات آروماتیک است و به عنوان یک حلال شیمیایی کاربرد دارد. غلظتهای کم تا متوسط تولوئن، سب خستگی، سرگیجه، ضعف، رفتار نامتعادل، نقصان حافظه، بیخوابی، کماشتهایی و کم شدن دید و شنوایی میگردد.
روش کار: در این مطالعه تجربی در ابتدا باکتری سودوموناس به صورت خالص در فاز آبی حاوی محلول مواد مغذی و ریز مغذی تکثیر شده و با آلاینده تولوئن خو می گیرد. سپس محلول حاوی میکروارگانیزم سودوموناس پتیدا به همراه 10% روغن سیلیکون وارد تانک اصلی بیوراکتور شده و هم چنین جریان هوای حاوی غلظت های معین تولوئن در 5 محدوده غلظتی از Mg/m 3283 تا Mg/m 34710 ودو هواگذرm3/h 0.06 وm3/h 0.12وارد بیو راکتور میشود. پس از آن مقدار آلاینده و میزان co2 در ورودی و خروجی بیوراکتور اندازه گیری میگردد. در نهایت کارایی بیوراکتور حاوی سودوموناس پتیدا طی 17 روز کاری برای هر متغیر بررسی می شود.
یافته ها: یافته های حاصل بیانگر این مطلب بود که در هواگذرهای m3/h 0.06وm3/h 0.12بیوراکتور حاوی گونه خالص سودوموناس پتیدا به ترتیب کارایی حداقل 97% و 25% را در محدوده غلظتی Mg/m 3283 تا Mg/m 34710 نشان میدهد. تحلیل های آماری صورت گرفته توسط روش ANOVA بیانگر این مطلب بود که در دو هواگذر m3/h 0.06و m3/h 0.12، راندمان حذف و درصد معدنی شدن اختلاف معنی داری را نشان می دهند.(Pvalue =0.01).
نتیجه گیری: نتایج حذف بسیار بالا به علت شرایط بهینه ایجاد شده برای سودوموناس در بیوراکتور دو فازی همزندار با 10% فاز آلی می باشد.
حمید حسنی، فریده گلبابایی، حمید شیرخانلو، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه: مواجه شغلی با منگنز میتواند منجر به بروز علایم عصبی- رفتاری شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی علایم عصبی- رفتاری در بین جوشکاران مواجه با فیوم های جوشکاری حاوی منگنز و مقایسه فراوانی این علایم با گروه غیرمواجه بود.
.
روش کار: تعداد 27 نفر جوشکار به عنوان گروه مورد و 30 نفر از کارکنان اداری به عنوان گروه شاهد تعیین شدند. اطلاعات مربوط به علایم عصبی- رفتاری با استفاده از پرسشنامه Q16 جمع آوری گردید. میزان مواجه جوشکاران با منگنز بر اساس روش NIOSH 7300 سنجش شد. مقدار منگنز موجود در خون این افراد نیز پس از آماده سازی نمونه ها به روش هضم اسیدی- گرمایی به کمک دستگاه مایکرویو، با استفاده از دستگاه جذب اتمی- کوره گرافیتی (GF-AAS) اندازهگیری گردید.
.
یافته ها: میانگین میزان مواجه جوشکاران با منگنز برابر با 0.012 ±0.023 میلی گرم بر متر مکعب بود. میزان غلظت منگنز خون در گروه جوشکاران (7.11 ±15.88 میکروگرم بر لیتر) به طور معنی داری بیشتر از گروه کارکنان اداری (8.70 ±9.37 میکروگرم بر لیتر) بهدست آمد (P-V<0.05). فراوانی علایم عصبی- رفتاری در گروه جوشکاران به طور معنی داری بیشتر از فراوانی آن در گروه کارکنان اداری غیرمواجه بود (P-V<0.05). همبستگی بین تعداد علایم عصبی- رفتاری (Q16) با میزان منگنز خون جوشکاران معنی دار بهدست آمد (P-V<0.05).
.
نتیجه گیری: به منظور پیشگیری از علایم عصبی- رفتاری ناشی از مواجه با فیوم های جوشکاری حاوی منگنز نیاز است که مواجه جوشکاران و اثرات بهداشتی بالقوه به طور دوره ای ارزیابی و اقدامات کنترلی مؤثر بهکار گرفته شود.
علی کریمی، فریده گلبابایی، مسعود نقاب، محمد رضا پورمند، روناک بختیاری، کاظم محمد،
دوره 3، شماره 2 - ( 5-1392 )
چکیده
در این مطالعه به منظور کنترل بخارات زایلن موجود در هوا، یک بیوراکتور همزندار در مقیاس آزمایشگاهی طراحی گردید و در مرحله بعد بیوراکتور با نسبت 1 به 3 از کنسرسیوم میکروبی و محلول مغذی به منظور حذف بخارات زایلن راه اندازی شد. عملکرد بیوراکتور در حذف بخارات زایلن با افزودن 10% روغن سیلیکون به عنوان فاز آلی در محدوده غلظتی mg/m3 551 تا mg/m3 3330 به مدت 432 ساعت مورد پایش و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه بیولوژیکی زایلن در این مدت نشان داد که راندمان حذف زایلن تا محدوده غلظت mg/m3 2756 مقدار 82% می باشد. همچنین افزودن 10% روغن سیلیکون موجب بهبود ظرفیت حذف زایلن به میزان 7/85% نسبت به بستر بدون فاز آلی گردید. نتایج حاصل از آزمایشات میکروب شناسی نشان داد که در حضور زایلن سه گونه Pseudomonas putida ، Chryseobacterium و Ralstonia pickettii یافت شد. بهطور کلی یافتههای این تحقیق نشان داد که استفاده از بیوراکتورهای دوفازی همزندار در زمینه کنترل بخارات زایلن از جریان هوای آلوده، موفقیت آمیز می باشد.
فریده گلبابایی، صابر مرادی حنیفی، حمید حسنی، حمید شیرخانلو، سید مصطفی حسینی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
مقدمه: آلاینده های موجود در هوای ورودی به توربین های گازی سبب سایش ، خوردگی ، بسته شدن مجاری سرمایش و در نهایت منجر به کاهش توان و بازدهی توربین و زیان اقتصادی قابل ملاحظه می شوند . لذا پایش هوای ورودی بهمنظور انتخاب سیستم فیلتراسیون صحیح و ارزیابی وضعیت فیلتراسیون هوای ورودی به توربین ضروری است . بدین جهت این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت هوای ورودی به توربین های گازی دریک نیروگاه گازی در تهران – ایران به اجرا درآمد.
.
روش کار: در این مطالعه مقطعی غلظت آلاینده های هوای ورودی به توربین های گازی فیات ، آسک ، هیتاچی و میتسوبیشی یک نیروگاه گازی در نیمه دوم فصل بهار ارزیابی شد.بدین منظور 12 سری نمونه با استفاده از دستگاه نمونه بردار کاسکید ایمپکتور هشت مرحله ای مدل AN – 200 ساخت کارخانه OGAWA ژاپن با فیلتر های استرسلولزی جمع آوری شد سپس با استفاده از روش گراویمتری، میزان تراکم ذرات در ردیف های مختلف اندازه سنجش و با استفاده از دستگاه جذب اتمی تراکم هشت عنصر سدیم، پتاسیم ، سرب، جیوه، روی، آلومینیوم، مس وکادمیوم سنجش و داده ها با نرم افزار SPSS16 تحلیل شد.
.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد متوسط غلظت گردو غبار با قطر آئرودینامیکی کوچکتر از 7/4 میکرون برای ورودی واحد آسک حدود 64 درصد ،واحد فیات 66 درصد ، واحد هیتاچی 60 درصد، واحد میتسیوبیشی 67 درصد، و در مجموع 25/64 درصد می باشد. همچنین تراکم عناصر موجود در هوا مانند سدیم، پتاسیم، مس، جیوه، کادمیوم، سرب و آلومینیوم در ذرات کوچکتر از 7/4 میکرون بیشتر از ذرات بزرگتر از 5 میکرون برآورد گردید. مقایسه میانگین تراکمهای بهدست آمده در ورودیهای توربین گازی نشان داد که اختلاف معناداری بین مقادیر بهدست آمده در واحد فیات و هیتاچی وجود ندارد (P>0/05) اما مقایسه میانگین تراکم در سایر واحدها اختلاف معناداری با یکدیگر نشان داد(P<0/05).
.
نتیجه گیری: با توجه به توزیع جرمی ذرات بر حسب ردیف های مختلف اندازه مشاهده می گردد که غلظت ذرات کوچکتر از 7/4 میکرون بیشترین تراکم ذرات را به خود اختصاص داده است .این ذرات قادرند به پره های توربین ها آسیب رسانند، به ویژه آن که تراکم عناصر سدیم و پتاسیم که از عناصر خورنده می باشند نیز در این ردیف بیشترین تراکم (200 میکروگرم بر متر مکعب) را به خود اختصاص داده است. بنابراین باید در انتخاب سیستم فیلتراسیون در ورودی توربین های گازی این مساله مورد توجه قرار گیرد
علی کریمی، فریده گلبابایی، مسعود نقاب، محمد رضا پورمند، روناک بختیاری، کاظم محمد،
دوره 3، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
مقدمه: در اغلب شرایط واقعی انتشار آلودگی حاصل از فرآیندهای صنعتی، معمولا ترکیبات شیمیایی بهصورت گروهی در فضا رها میشوند و کمتر پیش میآید که یک ترکیب شیمیایی بهطور خالص منتشر شود. هدف از این مطالعه امکان سنجی حذف بخارات BTX (بنزن، تولوئن و زایلن) موجود در هوا، به کمک یک بیوراکتور همزندار در مقیاس آزمایشگاهی میباشد.
.
روش کار: برای دستیابی به هدف اصلی مطالعه، باکتری های تصفیه کننده BTX از فاضلاب خروجی یک پالایشگاه نفت استخراج و در بیوراکتور همزندار بهکار گرفته شدند. همچنین روغن سیلیکون به منظور بهبود راندمان تصفیه در نسبت های مختلف به بیوراکتور اضافه گردید و پارامترهای عملکردی بیوراکتور در شرایط مختلف ارزیابی شد و بهینه ترین حالت شناسایی گردید.
.
یافته ها: عملکرد بیوراکتور در حذف بخارات BTX با افزودن 10% روغن سیلیکون به عنوان فاز آلی نشان داد که ظرفیت حذف و راندمان حذف بنزن، تولوئن و زایلن به ترتیب تا محدوده غلظت های
mg/m3 1730، mg/m3 1710 و mg/m3 1380 با افزایش غلظت ورودی روند افزایشی خود را ادامه می دهند. در این غلظت ها ظرفیت حذف و راندمان حذف بنزن به ترتیب g/m3/h 59 و 100% ، تولوئن g/m3/h 58 و 100% و زایلن g/m3/h 42 و 91% می باشند. ظرفیت حذف کل برای هر سه ترکیب g/m3/h 159 با راندمان 91 تا 100% می باشد.
.
نتیجه گیری: افزودن روغن سیلیکون موجب بهبود ظرفیت حذف بنزن، تولوئن و زایلن نسبت به بستر بدون فاز آلی گردیده است. بهطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از بیوراکتورهای دوفازی همزندار در زمینه کنترل بخارات BTX از جریان هوای آلوده، موفقیت آمیز می باشد.
محمد انصاری، عادل مظلومی، مرضیه عباسی نیا، سمیه فرهنگ دهقان، سید مصطفی حسینی، فریده گلبابایی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
مقدمه: استرس گرمایی بهعنوان یکی از خطرات و فاکتورهای آسیب رسان شغلی و مساله ساز در محیطهای کاری گرم محسوب میشود. کار کردن تحت شرایط استرس گرمایی ممکن است باعث اختلالاتی در سلامت فرد گردد. مطالعات مختلف نشان داده اند که استرس در محیط های کاری باعث افزایش غلظت هورمون های استرسی مانند کورتیزول میشود. از آنجایی که استرس گرمایی یکی از استرس های جدی در صنایع گرم همچون ذوب فلزات است، این مطالعه با هدف بررسی اثر استرس گرمایی بر غلظت هورمون کورتیزول کارگران شاغل در یکی از صنایع ذوب فلزات انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی تعداد 70 نفر در دو گروه مورد و شاهد (35 نفر گروه مورد از واحد ریخته گری و 35 نفر گروه شاهد از سالنی که در آن استرس گرمایی وجود نداشت) مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک برای هر فرد تکمیل گردید و سپس جهت بررسی تغییرات سطح هورمون استرسی (کورتیزول) از افراد در حین انجام کار (در ساعت 9:30 تا 10 صبح) نمونه خون گرفته شد و نتایج آن مقدار استاندارد هورمون کورتیزول بین ساعات 7 تا 10 صبح مقایسه شد. جهت بررسی شرایط محیطی نیز شاخص WBGT و (Wet Bulb Globe Temperature) در سه ارتفاع پا، کمر و سر جهت تعیین WBGT متوسط، ارزیابی گردید. همچنین اندازهگیری صدا و روشنایی نیز در نقاط توقف کارگران (ایستگاههای کاری) انجام شد. دادههای این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج سنجش WBGT نشان داد میانگین شاخص WBGT در گروه مورد C° 33 و در گروه شاهد C° 7/16 بود. همچنین یافتههای آزمایشگاهی نشان داد که غلظت کورتیزول در گروه مورد (گروه مواجه با گرما) بهصورت معناداری از گروه شاهد بالاتر است (0/001
نتیجه گیری: نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که استرس های فیزیکی محیط کاری نیز می توانند باعث تغییرات فیزیولوژیکی در بدن انسان شوند. بنابراین تغییرات سطح هورمونی و پیامدهای آن در محیط های کاری گرم باید در مبحث بهداشت شغلی مد نظر قرار گیرد.
فریده گلبابایی، الهام رحمان زاده، سید غلامرضا موسوی، علی فقیهی زرندی، محمدرضا بانشی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
مقدمه: کروم (VI) به عنوان یک عامل سرطانزای انسانی شناخته شده است که در فرآیندهای صنعتی مانند آبکاری، جوشکاری، نساجی، سیمان، فولاد زنگ نزن و ... استفاده میشود. هدف از انجام این مطالعه، سنجش کارایی زئولیت طبیعی در جذب سطحی کروم (VI) از جریان هوا و پارامترهای موثر بر آن است.
.
روش کار: در این مطالعه که از نوع تجربی مداخلهای بود، از دستگاه نبولایزر (مهپاش) به عنوان مولد میست کروم استفاده شد و کارایی زئولیت طبیعی در جذب کروم (VI) از جریان هوا و عوامل موثر بر آن از قبیل میزان جریان هوا (1 و 3 لیتر بر دقیقه)، غلظت اولیه کروم (05/0، 15/0، 1 و 10 میلیگرم برمترمکعب) و عمق بستر جذب (5/2، 5 و 10 سانتیمتر) مورد بررسی قرار گرفت.
.
یافته ها: ظرفیت جذب زئولیت با افزایش عمق بستر جذب، افزایش یافته اما با افزایش میزان جریان هوا و غلظت ورودی، کاهش پیدا کرد. به منظور تسهیل در پیشبینی عملکرد ستون جذب زئولیت طبیعی، از مدل یون-نلسون و توماس استفاده شد. نتایج نشان داد این دو مدل تطابق خوبی با دادههای آزمایشگاهی نقطه شکست دارند.
.
نتیجه گیری: با توجه به کاربرد فراوان کروم در صنایع مختلف و الزامات قانونی مرتبط با ایمنی و بهداشت محیط کار، کنترل انتشارات آن در محیطهای شغلی امری ضروری است. یکی از راههای کنترل انتشارات این آلاینده استفاده از فرآیند جذب سطحی میباشد. نتایج این مطالعه نشان داد که زئولیت طبیعی کارایی بالایی در جذب سطحی کروم (VI) دارد.
فریده گلبابایی ، مسعود حمه رضایی، اسعد فتحی، افشین دیبه خسروی،
دوره 4، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای ناشی از گرما یکی از علل اصلی شیوع مرگومیر در سراسر جهان است. کارگرانی که در معرض گرمای شدید هستند قادر به فعالسازی مکانیسم های جبرانی نمیباشند ، در نتیجه سلامتی آنها در معرض خطر قرار خواهد گرفت . استرس حرارتی به علت تأثیر بر عملکرد و اجرای ضعیف کار و وظیفه ، احتمال عوارض و صدمات مربوط به کار را افزایش داده و علاوه بر آن بر میزان تولید نیز اثرگذار است. در طول دوره برداشت چغندر، کشاورزان از حدود ۸ صبح تا ۴ بعدازظهر در معرض نور خورشید و گرمای بیش از حد هستند. از این رو انجام اقدامات پیشگیرانه به منظور حفظ سلامتی کشاورزان در راستای ارتقاء بهره وری ضروری است. لذا این پروژه باهدف مطالعه اثربخشی تأمین آب بدن در کاهش استرس حرارتی و بهره وری در هنگام برداشت چغندر در سال 1391به اجرا در آمده است.
.
روش کار: 20کشاورز از کشاورزان چغندرکار استان آذربایجان غربی –شهرستان بوکان در فصل تابستان با متوسط دمای 0C85/29و رطوبت نسبی 41% طی ساعات 8 صبح تا 4 بعدازظهر به هنگام برداشت چغندر مورد مطالعه قرار گرفتند. معیارهای انتخاب به صورت زیر تعریف شد: بیش از ۵۰% از برنامه کار روزانه و به مدت حداقل ۱۰ روز از دوره پیگیری کارکرده باشند. پس از آن اطلاعات فردی و میزان مصرف آب در طی شیفت کار و همچنین میزان برداشت محصول توسط کشاورزان در پایان روز کاری ثبت گردید. میزان مواجهه با گرما براساس شاخص WBGT سنجش و در نهایت دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار spss نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
.
یافته ها: میزان شاخص WBGT-TWA حاصل از سنجش WBGT در چهار مقطع زمانی معادل 0C 39/27 بهدست آمد که بهطور کل بیشتر از حدود آستانه مجاز بود. ۵۰% از کشاورزان (۱۰=N) میزان بالایی از آب دریافت کردند (۷-۶ لیتر). محصول برداشتشده به طور معنیداری درمیان این افراد که بهتر هیدراته شدهاند، افزایش یافته است (۰٫۰۰۵=p) میزان برداشت چغندر از۵ تن تا بیش از ۷ تن به ازای هر کارگر در روز).
.نتیجهگیری: با اقدامات rehydration ، بهره وری به میزان متوسط ۲ تن به ازای هر کارگر در روز افزایش نشان داد.
فریده گلبابایی، لیلا حیدری، ساناز غازی، کریم جباری،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: پیشگیری از بروز حوادث و بیماری های ناشی از کار در راستای توسعه پایدار و افزایش بهرهوری بدون در نظرگرفتن ایمنی کارکنان، مشتریان، پیمانکاران ودیگر افراد امکان پذیر نیست. از این رو ارزیابی وضعیت مدیریت ایمنی در صنایع یکی از فعالیتهایی است که میتواند منجر به کاهش این خسارات شود. مطالعه حاضر به ارزیابی وضعیت مدیریت ایمنی در یک شرکت تولیدی لوازم خانگی پرداخته شده است.
.
روش کار: این مطالعه در یک شرکت تولیدی لوازم خانگی واقع در شهرک صنعتی دماوند انجام گردید.ابتدا بر اساس مطالعات کتابخانه ای دو پرسشنامه وزن دهی و امتیازدهی طراحی شد که پرسشنامه شماره یک مشتمل بر چهار شاخص ایمنی ماشین آلات، ایمنی برق، شناسایی خطرات و ارزیابی خطر و ایمنی حریق و پرسشنامه شماره دو مشتمل بر یازده زیر شاخص طراحی شد. هر دو پرسشنامه توسط 30 نفر از متخصصان HSE و سرپرستان واحدهای مربوطه تکمیل گردید. اعتبار پرسشنامه ها به روش ضریب آلفای کرونباخ تایید گردید.با استفاده از اطلاعات پرسشنامه ها وضعیت ایمنی در هریک از واحدهای شرکت تعیین و نمره دهی شد و در نهایت وضعیت ایمنی در کل شرکت استخراج گردید.
.
یافته ها: نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که واحد پرسکاری با کسب نمره 66.66 و واحد انبار با کسب نمره 60.12 جزء رده خوب از نظر مدیریت ایمنی می باشند. واحدهای رنگ پودری با کسب نمره 56.25 ، لعابکاری با کسب نمره 55.92 ،آزمایشگاه با کسب نمره 54.15 در رده متوسط و واحدهای مونتاژ با کسب نمره 46.06 و درب سازی با کسب نمره 46.06 جزء رده ضعیف از نظر مدیریت ایمنی میباشند.
.
نتیجه گیری: نتایج ارزیابی نشان داد وضعیت مدیریت ایمنی در شرکت مورد نظر با کسب امتیاز 55.45 در سطح متوسطی میباشد. لذا انجام اقدامات اصلاحی در مورد شاخصهایی که حداقل امتیاز را کسب کردهاند ضروری است.
روح اله حاجی زاده، فریده گلبابایی، محمد رضا منظم اسماعیل پور، محمد حسین بهشتی، احمد مهری، مصطفی حسینی، اسماعیل خداپرست،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: استرس گرمایی در محیط های کاری بیشتر مشاغل خصوصا مشاغلی که محیط کارشان روباز است و همچنین از طریق فرایند کار گرما دریافت می کنند، یک خطر جدی برای سلامتی و ایمنی کارگران به شمار می آید. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت استرس گرمایی در کارگاه های آجرپزی شهرستان قم بر اساس شاخص WBGT و همچنین بررسی ارتباط بین WBGT و شاخص های فیزیولوژیکی است.
روش کار: این مطالعه در 40 کارگاه آجرپزی شهرستان قم انجام شد. اندازه گیری WBGT بر اساس استاندارد ISO7243 صورت گرفت. همچنین پاسخ های فیزیولوژیکی 184 نفر کارگر( یک تا 5 نفر از هرکارگاه) شامل دمای دهانی، دمای پوست، دمای سرخرگ کاروتید گوش، نبض، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک همزمان با سنجش شرایط جوی اندازه گیری شد.. در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل آماری انجام گرفت.
یافته ها: میانگین شاخص WBGT برای مشاغل مختلف آجرپزی شامل کوره، جابجایی بار، نوار نقاله، خشت زنی و گلگیری ترتیب ○C 8/30، ○C 74/26، ○C 58/26 و ○C 24/25 و در مجموع میانگین WBGT، 98/27 بهدست آمد. میزان WBGT در مقایسه با میزان استاندارد ISO7243 درتمام کارگاه ها اندازه گیری شده بیشتر از حد مجاز است. میانگین WBGT در بخش کوره دارای بیشترین میزان WBGT بود(○C 8/30) میانگین WBGT در سه ارتفاع سر، شکم و پا اختلاف معناداری نداشت (آزمون T-test). اختلاف بین میانگین WBGT با میانگین دمای دهانی، دمای پوست و دمای سرخرگ کاروتید گوش به ترتیب 203/0، 319/0، 49/0 بهدست آمد که بیشترین ضریب همبستگی را با دمای سرخرگ کاروتید گوش نشان داد و همچنین بین شاخص WBGT با میانگین نبض، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک رابطه معناداری مشاهده نشد(05/0
P).
نتیجه گیری: میزان استرس حرارتی در کلیه ی کارگاه های آجرپزی مورد مطالعه بیشتر از حدود مجاز توصیه شده بود و در این میان کارگران بخش کوره با استرس حرارتی بیشتری مواجه بودند که نیاز به کنترل های ویژه ای می باشد و باید تدابیری برای کنترل استرس حرارتی این کارگران اتخاذ شود.
فریده گلبابایی، سید حمیدرضا موسوی، محمد رضا پورمند، حمیدرضا پورآقا شاهنشین، عباس رحیمی فروشانی، روناک بختیاری،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
مقدمه: ترکیبات آلی فرار نظیر گزیلن که اجزای اصلی تشکیل دهنده مواد در صنایع نفت و پتروشیمی هستند، دارای اثرات جدی بر سلامت بوده و میتوانند موجب تاثیرات سوء بر محیط زیست شوند. ناگفته پیداست باید انتشار این دسته آلایندهها به محیط زیست کنترل شود. یکی از جدیدترین روشها در تصفیه این آلایندهها استفاده از بیوراکتور دوفازی همزندار میباشد که علاوه بر راندمان مناسب دارای اثرات جانبی اندکی هستند؛ زیرا آلاینده را به صورت کامل منهدم نموده و به ترکیبات بی خطرتر تبدیل می نماید.
.
روش کار: در این مطالعه تجربی به منظور تصفیه جریان گاز حاوی بخارات گزیلن از یک بیوراکتور تانک همزندار در مقیاس آزمایشگاهی استفاده شد. فاز آبی حاوی باکتری خالص سودوموناس پتیدا بود و مواد مغذی به نسبت 3 به 1 وارد بیوراکتور گردید و عملکرد سیستم در محدوده غلظتی 1000mg/m3 تا 3500mg/m3 در 432 ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت.
.
یافته ها: یافتههای تجربی مطالعه حاضر نشان داد که حداکثر، حداقل و میانگین راندمان حذف بخارات گزیلن توسط بیوراکتور دو فازی همزندار حاوی گونه خالص سودوموناس پتیدا به ترتیب 00/94، 00/54 و 94/84 درصد میباشد. همچنین حداکثر، حداقل و میانگین ظرفیت حذف بخارات گزیلن به ترتیب 00/93، 00/24 و 02/62 گرم بر مترمکعب بر ساعت میباشد.
.
نتیجه گیری: بهطور کلی نتایج مطالعه نشان داد که عملکرد بیوراکتور دو فازی تانک همزندار که حاوی گونه خالص باکتری سودوموناس پتیدا است به منظور تصفیه جریان هوای گاز حاوی بخارات گزیلن موفقیت آمیز میباشد.
فریده گلبابایی، عادل مظلومی، سمیه محمودخانی، زینب کاظمی، مصطفی حسینی، مرضیه عباسی نیا، سمیه فرهنگ دهقان،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
مقدمه: کار در محیطهای گرم و شرایط جوی نامناسب، بهعنوان یکی از متداولترین مشکلات بهداشت شغلی میتواند به بیماریهای ناشی از گرما و حتی در مواردی به مرگ منجر شود. استرس گرمایی فرآیند شناختی دخیل در تصمیم گیری و تبدیل وظایف ساده به پیچیده را مختل مینماید. لذا هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی توجه انتخابی و زمان واکنش کارگران ریخته گری یک شرکتخودروسازی و بررسی اثر استرس گرمایی بر پارامترهای مذکور می باشد.
.
روش کار: در این مطالعه کوهورت گذشته نگر 70 نفر از کارگران شاغل در یک صنعت گرم در دو گروه مواجه و غیر مواجه مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک برای هر فرد تکمیل و میزان صدا و روشنایی محیط کار به عنوان عوامل مخدوش کننده احتمالی سنجش شد. سپس جهت بررسی اثر گرما بر توجه انتخابی و زمان واکنش از افراد قبل و در حین انجام کار آزمونهای استروپ 1، 2، و 3 گرفته شد. جهت بررسی شرایط محیطی نیز شاخص WBGT در سه ارتفاع پا، کمر و سر اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
.
یافته ها: نتایج سنجش WBGT نشان داد که میانگین شاخص WBGT در گروه مواجه C° 33 و در گروه غیر مواجه C° 7/16 بود. همچنین طبق یافته های حاصل از آزمون استروپ، بین طول آزمون، زمان واکنش و تعداد خطا در آزمونهای استروپ 1 و 2 با گرما رابطه معناداری وجود ندارد (05/0> Pvalue) ولی متغیرهای مذکور در آزمون استروپ 3 با گرما رابطه مستقیم و معناداری دارند (0001/0< Pvalue). بهعلاوه، شاخصهای طول آزمون، زمان واکنش و تعداد خطا در آزمون استروپ 3 در گروه مواجه (گروه مواجه با گرما) بهصورت معناداری از گروه غیر مواجه بالاتر بود.
.
نتیجه گیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که استرس گرمایی موجب افزایش زمان واکنش و کاهش توجه انتخابی در افراد میشود. بنابراین میتوان گرما را به عنوان یک عامل استرسی در محیطهای کاری گرم، معرفی کرده و ضروری است در خصوص طراحی مشاغل و فعالیت هایی که مستلزم توجه انتخابی و یا زمان واکنش می باشند عامل گرما را مدنظر قرار داد.
فریده گلبابایی، مریم رستمی اقدم شندی، محمدرضا منظم، مصطفی حسینی، محسن یزدانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
مقدمه: کارگران شاغل در محیط های روبازعلاوه برگرمای ناشی از فرایند کاری، در معرض گرمای ناشی ازشرایط جوی منطقه و تابش های خورشیدی میباشند که این امر با گرم شدن کره زمین حادتر شده است.از اینرو هدف از انجام این مطالعه اندازه گیری و ارزیابی شاخص دمای ترگویسان بهمنظور ارزیابی استرس های حرارتی و نیزسنجش پاسخهای فیزیولوژیکی کارگران مشاغل روباز و تاکید بر لزوم توجه مضاعف به این گروه های شغلی می باشد.
.
روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی تحلیلی درمرداد ماه سال 1393 انجام شد. اندازهگیری شاخص دمای تر گویسان یا WBGT در ساعات مختلف بر اساس استاندارد ISO7243 انجام شد و نیز پاسخهای فیزیولوژیکی 53 نفرکارگر شامل ضربان قلب، فشارخون، دمای دهانی، دمای پوستی در 9 گروه شغلی شامل کارگران شهرداری و بتنسازی، باربران، کارگران راهسازی و ساختمانی و سنگبری، کشاورزان، مامورین راهنمایی رانندگی و دستفروشان که درمحیط روبازمشغول به فعالیت بودند، مورد سنجش قرار گرفت.
.
یافته ها: میانگین شاخصWBGT برای تمام مشاغل روبازاندازه گیری شده به جزکارگران شهرداری، دستفروشان، مامورین راهنمایی رانندگی و کارگران سنگبری، بیشتر از مقدار حد مجاز بود. بیشترین میزان میانگینWBGT مربوط به شغل راهسازی و کمترین میزان آن مربوط به کارگران شهرداری (به ترتیب 27 و 26 درجه سانتیگراد) می باشد.آزمون همبستگی نشان داد بین شاخص WBGT و پارامترهای فیزیولوژیک ارتباط مستقیم و مثبت معنادار وجود دارد و بیشترین ضریب همبستگی مربوط به ضربان قلب می باشد (492/0r=).
.
نتیجه گیری: کارگران کارگاه بتن سازی ،راهسازی، باربری، ساختمانی و کشاورزی در تمامی ساعات روز در معرض بیشترین میزان مواجهه بر اساس شاخص WBGT بودند و کارگران شهرداری نیز کمترین میزان مواجهه را داشتند. از طرفی استرس حرارتی با استرین های مورد مطالعه همبستگی معنی داری داشت. بنابراین انجام مطالعات بیشتر و ایجاد تدابیری برای مراقبت از این کارگران امری ضروری است.
مصطفی جعفری زاوه، حمید شیرخانلو، فریده گلبابایی، اکرم تبریزی، کمال اعظم، مهدی قاسم خانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
مقدمه: یکی از ترکیبات مهم آلودگی هوای بسیاری از محیطهای کار ترکیبات آلی فرار مانند زایلن میباشد. از مهمترین و متداولترین روشهای مورد استفاده در کنترل ترکیبات آلی فرار روش جذب سطحی است. هدف این مطالعه بررسی حذف زایلن از هوا توسط جاذب نانو کربن اکتیو در مقایسه با نانوکربن اکتیو بوده است.
روش کار: آزمایشات جذب سطحی زایلن بر روی نانو کربن اکتیو و کربن اکتیو در حالت استاتیک (Batch) در ویالهای شیشه ای با حجم 10 میلی لیتر صورت گرفت. آنالیز توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به دتکتور FID انجام شد. عوامل مختلف شامل زمان تماس، مقدار جاذب، غلظت زایلن و دما مورد مطالعه قرار گرفت.
یافتهها: ظرفیت جذب زایلن در دمای محیطی (°C25) در حالت استاتیک و در مدت زمان تماس 10 دقیقه برای کربن اکتیو و نانو کربن اکتیو به ترتیب 8/349 و 435 میلی گرم بر گرم بهدست آمد. تصاویر میکروسکوپی SEM نشان داد اندازه ذرات در مورد جاذب نانوکربن اکتیو زیر 100 نانومتر میباشد و تصاویر میکروسکوپی TEM نشان دهنده اندازه ذرات برابر با 30 نانومتر بود. همچنین تصاویر XRDنشان دهنده ساختار مکعبی جاذب نانوکربن اکتیو میباشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد ظرفیت جذب در رطوبت ثابت با افزایش مدت زمان تماس و افزایش دما افزایش مییابد. نتایج نشان داد جاذب نانوکربن اکتیو در مقایسه با کربن اکتیو ظرفیت جذب بیشتری برای حذف زایلن دارد.
اکرم تبریزی، فریده گلبابایی، حمید شیرخانلو، مصطفی جعفری زاوه، کمال اعظم، رسول یاراحمدی،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
مقدمه: ترکیبات آلی فرار یکی از مهمترین آلایندههای منتشره به هوا ناشی از فعالیتهای صنعتی بوده و دارای اثرات سوء بر روی انسان و محیط زیست میباشد. از این رو لازم است قبل از ورود به اتمسفر حذف شوند. هدف این مطالعه ارزیابی ظرفیت حذف زایلن از هوا توسط جاذبهای نانوگرافن و نانو گرافن اکسید در مقایسه با جاذب کربن فعال است.
روش کار: پس از تهیه جاذبهای کربن فعال، نانو گرافن و نانو گرافن اکسید، آزمایشات بررسی ظرفیت جذب سطحی جاذبها در حالت استاتیک (Batch) در ویال شیشه ای به حجم 10 میلی لیتر انجام گرفت. عوامل مختلف مورد مطالعه شامل مدت زمان تماس، مقدار جاذب، غلظت زایلن و دما بوده. ایزوترمهای جذب لانگمویر برای بررسی ظرفیت جذب زایلن بر روی جاذبها مورد استفاده قرار گرفت. همچنین آنالیز نمونهها توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به آشکارساز یونیزاسیون شعله ای (GC-FID) انجام شد.
یافته ها: ظرفیت جذب زایلن در دمای محیطی (25°C) و در مدت زمان تماس 10دقیقه برای جاذب کربن فعال 8/349، نانو گرافن اکسید 5/14و نانوگرافن 490 میلی گرم بر گرم بهدست آمد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) نشان داد اندازه ذرات در مورد جاذبهای نانو گرافن و نانو گرافن اکسید زیر 100 نانومتر میباشد و تصاویر میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) نشان دهنده اندازه ذرات برابر با 45 نانومتر در جاذب نانوگرافن و 65 نانومتر در جاذب نانو گرافن اکسید بود. از طرفی تصاویر دستگاه پراش اشعه ایکس (XRD) ساختار مکعبی نانو جاذبها را نشان داد.
نتیجه گیری: در رطوبت ثابت، افزایش مدت زمان تماس و افزایش دما تا 45 درجه سانتی گراد منجر به افزایش میزان ظرفیت جذب جاذب نانو گرافن و نانو گرافن اکسید گردید و تاثیر مثبتی بر روی ظرفیت جذب جاذبها داشت. نتایج نشان داد که نانوگرافن ظرفیت جذب بالاتری نسبت به دیگر جاذبهای نانوگرافن اکسید و کربن فعال برای حذف زایلن از جریان هوا دارد. اصلاح جاذب نانو گرافن و نانو گرافن اکسید با مواد دیگر به منظور افزایش امکان بهدام افتادن آلاینده بر روی آن پیشنهاد میگردد.
حمیدرضا حیدری، فریده گلبابایی، شهرام ارسنگ جنگ، علی اکبر شمسی پور،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1395 )
چکیده
مقدمه: با توجه به توسعه شاخصهای گرمایی متعدد و محدودیتهای مربوط به هر یک، در این مطالعه کاربردپذیری و اعتبار سنجی شاخص دما- رطوبت (Humidex) در مقابل شاخص استاندارد دمای تر گویسان (WBGT) و دمای تیمپانیک افراد مد نظر بوده است.
روش کار: این مطالعه بهصورت مقطعی در بهار و تابستان 1392 در مشاغل روباز نواحی بیابانی و نیمه بیابانی کشور ایران و بر روی163کارگر مرد انجام گرفت. پارامترهای محیطی و دمای تیمپانیک افراد بهطور همزمان اندازهگیری و شاخصهای حرارتی تعیین شدند. با استفاده از نرم افزار SPSS 20، نمودارهای همبستگی خطی و ضریب توافق Kappa تجزیه و تحلیل آماری انجام شد.
یافته ها: همبستگی دو شاخص Humidex و WBGT در هر دو ناحیه بیابانی و نیمه بیابانی، بسیار بالا بهدست آمد (98/0
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد شاخص Humidex میتواند به عنوان جایگزین مناسبی برای شاخص استاندارد WBGT مورد استفاده قرار گیرد، اما چنانچه ارزیابی شرایط دمایی پایین و یا بسیار بالا مد نظر باشد، اکتفا به نتایج ارزیابی شاخص Humidex نمی تواند برآورد واقع بینانه ای از استرینهای حرارتی وارد بر فرد را نشان دهد.
جواد ساجدی فر، امیرحسین کوکبی، کمال اعظم، سمیه فرهنگ دهقان، علی کریمی، فریده گلبابایی،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1395 )
چکیده
مقدمه: امروزه جوشکاری با الکترود دستی پوشش دار یا SMAWی (Shielded Metal Arc Welding) پرمصرف ترین نوع جوشکاری در میان جوشکاریهای قوس الکتریکی میباشد. در طول عملیات جوشکاری معمولاً عوامل زیانآور مختلفی از قبیل فیوم ها، گازها، گرما، صدا و پرتو فرابنفش تولید میشوندکه از دیدگاه بهداشت شغلی، مهمترین این عوامل فیومهای جوشکاری میباشند. مطالعه حاضر سعی دارد تا با مقایسه تراکم عددی و جرمی فیومهای منتشره در فرآیندهای جوشکاری SMAW مشخص کند که کدامیک از تراکمهای عددی یا جرمی شاخص بهتری از مواجهه با فیومها را در فرآیندهای جوشکاری نشان میدهد.
روش کار: این در مطالعه حاضر، دستگاه پایشگر گردوغبار GRIMM مدل 1.106 برای ارزیابی تراکم عددی و جرمی فیومهای جوشکاری SAMW بر روی استیل زنگ نزن 304 با ضخامت 4/0 میلی متر مورد استفاده قرار گرفت. نمونه برداری از هوا به منظور پایش ذرات در فاصله 41 سانتی متری که نماینده ناحیه تنفسی اپراتور جوشکار میباشد، انجام شد. سنجش تراکم عددی و جرمی فیومها در شرایطی صورت گرفت که ولتاژ 25 ولت و قطبیت الکترود بهصورت جریان مستقیم الکترود مثبت یا DCEPی(Direct Current Electrode Negative) بود.
یافته ها: میزان تراکم عددی و جرمی کلی فیومهای جوشکاری در ناحیه تنفسی اپراتور جوشکار به ترتیب 1140451 ذره بر لیتر و µg/m3 11/1631 است. بیشترین تراکم عددی مربوط به ذرات در ردیف اندازه 35/0 تا 5/0 میکرومتر (NC1) با 938976 ذره بر لیتر و کمترین آن مربوط به ذرات در ردیف اندازه 5 تا 5/6 میکرومتر (NC7) و ذرات بزرگتر از 5/6 میکرومتر (NC8) به ترتیب با 288 و 463 ذره بر لیتر بود. همچنین، بالاترین میزان تراکم جرمی مربوط به ذرات در ردیف اندازه 35/0 تا 5/0 میکرومتر (MC1) و ذرات بزرگتر از 5/6 میکرومتر (MC8) به ترتیب با میزان 450 و µg/m3 355 میباشد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین تراکم عددی و جرمی به عنوان دو شاخص ارزیابی ذرات در محدوده سایزی تطابق وجود ندارد و با کوچکتر شدن سایز ذرات این عدم تطابق مشهودتر است. از آنجایی که ذرات کوچکتر به قسمتهای تحتانی دستگاه تنفسی نفوذ میکنند و پتانسیل بالاتری برای اعمال اثرات نامطلوب بهداشتی را دارند، لزوم سنجش و ارزیابی ذرات در ردیف اندازههای مختلف و بخصوص کسر ریزتر ذرات احساس میشود. لذا تصور میشود صرفا در نظر گرفتن تراکم جرمی و عدم توجه به تراکم عددی در ارزیابی مواجهه با ذرات در محیطهای کار صنعتی و به خصوص در فرآیند جوشکاری، ارزیابی صحیح و درستی از اثرات بهداشتی فیومهای جوشکاری به عنوان سم سیستمیک ارگانهای بدن منعکس نخواهد کرد.