جستجو در مقالات منتشر شده


491 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

محمد حاج آقازاده، حسین کاکویی، رحمت ستوده قره باغ، شهرآرا افشار، فریده گل بابایی، امیر معتمدداشلی برون، حامد حسنی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

 

مقدمه: اخیرا انتشار ترکیبات آلی فرار توسط فرآیندهای صنعتی به محیط زیست، مورد توجه قرار گرفته است. فرآیند اکسیداسیون فوتوکاتالیستی به عنوان یکی از روش های نو ظهور در تصفیه هوا می تواند جایگزین روش های معمول مانند جذب سطحی آلاینده‌ها توسط ذغال فعال گردد. در فرآیند اکسیداسیون فوتوکاتالیستی، مولکول های ترکیبات آلی به مولکول های آب و دی اکسید کربن تبدیل می گردند. هدف پژوهش حاضر مطالعه عوامل تاثیر گذار مانند غلظت، رطوبت نسبی و سرعت ظاهری گاز بر اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در یک راکتور بستر سیال بود.

روش کار: در این پژوهش اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در یک راکتور بستر سیال مورد مطالعه قرار گرفت. از دی‌اکسید تیتانیوم نشانده شده بر روی ذرات گاما آلومینا تحت نور فرابنفش به عنوان فوتوکاتالیست استفاده گردید. کارآیی فرایند اکسیداسیون فوتوکاتالیستی با اندازه گیری غلظت بخار متیل اتیل کتون در ورودی و خروجی راکتور بستر سیال تعیین گردید.

یافته ها: مطالعه اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در گستره غلظت 100 تا 800 پی پی ام در دو رطوبت نسبی 25% و 45% انجام گرفت. تخریب فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در رطوبت نسبی 45% نسبتا کمتر از رطوبت نسبی 25% بود. با افزایش غلظت اولیه متیل اتیل کتون از 200 تا 800 پی پی ام، کارآیی تخریب فوتوکاتالیستی کاهش یافت. در غلظت های اولیه 100 و 200 پی پی ام، افزایش سرعت ظاهری گاز در کارایی تخریب متیل اتیل کتون تغییری ایجاد ننمود، ولی با افزایش غلظت از 200 به 800 پی پی ام، افزایش سرعت ظاهری گاز منجر به کاهش تخریب متیل اتیل کتون گردید.

نتیجه گیری: در اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در راکتور بستر سیال، جذب رقابتی بین مولکول های آب و متیل اتیل کتون وجود دارد و در رطوبت بالاتر میزان تخریب آلاینده کاهش می‌یابد. در راکتور بستر سیال، با افزایش سرعت ظاهری گاز درصد تخریب فوتوکاتالیستی آلاینده آلی کاهش می یابد. به‌دلیل تعداد محدود محل های فعال در سطح کاتالیست، با افزایش غلظت اولیه آلاینده، کارآیی واکنش فوتوکاتالیستی کاهش می‌یابد.

 


رسول یاراحمدی، پروین مریدی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

مقدمه: «خطر کردن » و به تعبیری دیگر «ریسک » فرایندی است که در هر عرصه نتیجه ای نامشخص و نامعلوم دارد. ریسک در پروژه، رویدادها یا وضعیت‌های ممکن الوقوع نامعلومی هستند که در صورت وقوع، به‌صورت پیامدهای منفی یا مثبت بر اهداف پروژه موثر می باشند. بنابراین شناسایی ریسک و تعیین میزان پیامدهای مثبت و منفی آن بر اهداف پروژه از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه فرایند های آموزشی و پژوهشی با پیچیدگی و عدم قطعیت بیشتری مواجه  هستند بر همین اسا س  مدیریت ریسک تخصصی را مشکل تر می‌نمایند.

روش کار: این تحقیق با هدف تعیین سطح ریسک به تفکیک آزمایشگاه‌های تحقیقاتی و پژوهشی و هم‌چنین تعیین اولویت اقدامات اصلاحی در هر فضا و دانشکده با کمک روش ISO 14121   موضوعات بهداشت و ایمنی  و EMEA موضو عات زیست محیطی را   مورد مطالعه و تحلیل قرار داده است. مقایسه علت‌های متعدد در هر آزمایشگاه با کمک شاخص «هرچه بزرگ‌تر –مهم‌تر یا  TLB و مقایسه بین هر آزمایشگاه با کمک شاخص ریسک کل» «Total risk estimation»  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

یافته ها: نتایج آنالیز داده های تحقیق نشان می دهد که از کل ریسک های اصلی و ذاتی در سایت‌های آزمایشگاهی در محدوده 86-38 درصد  ریسک‌ها کاهش یافته است. هم‌چنین مقایسه متوسط سطوح ریسک قبل و بعد از اقدامات کنترلی  و حفاظتی به تفکیک جنبه های بهداشت، ایمنی و محیط زیست  به‌طور معنی داری (Pvalue< 0.0001 ) با رویکرد مدیریت ریسک در کاهش و تخفیف ریسک‌های ذاتی موثر بوده است.


داود اسکندری، نجف نوری زاده، هادی سعادتی، سعید محمد پور، عبدالله غلامی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

مقدمه: اختلالات اسکلتی- عضلانی مرتبط با کار ، شایع‌ترین بیماری ها و آسیب های شغلی کارگران را تشکیل می دهد. وضعیت های نامناسب بدن در حین کار و حمل بار دستی از مهم ترین عوامل خطر اختلالات اسکلتی- عضلانی در بین شاغلین حرفه‌های مختلف ‌می‌باشد. به دلیل اهمیت شناخت این عوامل و  پیشگیری از بروز، اختلالات مطالعه فوق با هدف بررسی شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی و ریسک فاکتور های شغلی آن در شاغلین صنعت خودرو سازی سایپا شهر کاشان در سال 1390انجام گردید.

روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی برروی37 فعالیت و 84 وظیفه کاری در بین کارگرانی که وظیفه حمل بار را بر عهده داشتند انجام گرفت. برای شناسایی اختلالات اسکلتی- عضلانی از پرسشنامه نقشه بدن(body map) استفاده گردید و ریسک فاکتور های شغلی مربوطه نیز با استفاده از روش شاخص کلیدی 1(KIM) به‌دست آمد. داده های به‌دست آمده نیز با استفاده از نرم افزار‌های  SPSS و Excel  تجزیه و تحلیل گردیدند.

یافته ها: بیش‌ترین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی بین گروه‌های شغلی در نواحی کمر و قسمت فوقانی پشت (92%) بوده است. با توجه به نتایج به‌دست آمده از روش شاخص کلیدی ، افرادی که وظیفه حمل و نصب دستی تایر ، نصب صندلی و حمل موتور توسط شاتل را بر عهده داشتند، به ترتیب با کسب عدد ریسک 66، 52 و 52 دارای بیشترین سطح ریسک بودند. تعداد 3 نفر(3.6%) سطح ریسک 1،40 نفر(47.6%)  سظح ریسک 2، 38نفر(45.2%) سطح ریسک 3 و نیز 3نفر(3.6%)سطح ریسک 4را کسب نمودند.

نتیجه گیری: عمده ترین مشکل در شاغلین، مربوط به وضعیت نامطلوب بدن ،حمل بار دستی و پیچش و خمش در ناحیه کمر است و به همین دلایل اختلالات اسکلتی- عضلانی در ناحیه کمر بیش‌ترین شیوع را دارد.  با توجه به شیوع بالای اختلالات اسکلتی-عضلانی مداخلات ارگونومیکی مناسب مانند اقدامات مهندسی ومدیریتی می تواند متغیر های مورد نظر(پوسچر،وزن بار،زمان حمل بار، شرایط محیط کار)را در حد ممکن کاهش دهد وسطح ریسک را به حد قابل قبول برساند.


زهرا زمانیان، مصطفی ساتیاروند، مهسا ناصرپور، منصوره دهقانی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

مقدمه: صدای ناشی از تجهیزات مدرن کشاورزی، جمعیت بسیاری از مردمان جهان را که به این شغل مشغولند متاثر می سازد و ورود   فن آوری های نو به حوزه کشاورزی در جهت مکانیزاسیون، تسهیل و تسریع امور، عوامل زیان آور جدیدی را باعث شده است که از جمله آن‌ها می توان به آلودگی صدا اشاره نمود.

روش کار: این مطالعه با هدف ارزیابی صدای ماشین آلات به کار رفته در بخش صنعت کشاورزی نیشکر، به منظور مشخص نمودن اقدامات بهینه کنترل صدا در این بخش، صورت گرفته است . برای رسیدن به این هدف، در ابتدا ماشین آلات به کار رفته در صنعت کشاورزی نیشکر بررسی شدند و طبق کاربرد در شش گروه جای گرفتند. با بررسی دستگاه ها و اندازه گیری تراز فشار صدای ناشی از آن‌ها، دستگاه دروگر نیشکر که بیش‌ترین سرو صدا را ایجاد می‌نمود شناسایی و مطالعات بعدی بر روی آن متمرکز گردید.

یافته ها: میزان متوسط تراز معادل 8 ساعته در موقعیت گوش راننده داخل کابین دروگر نیشکر در حالت ایستاده و دور موتور 1800 برابر 2/87 دسی بل A اندازه گیری گردید، در حالی‌که با افزایش دور موتور به 2100 در حالت قبلی میزان متوسط تراز معادل 8 ساعته در موقعیت گوش راننده به 3/92 دسی بل A افزایش یافت. از طرفی میزان تراز صدای دریافتی در موقعیت اطرافیان در سمت چپ و راست دروگر با یک‌دیگر اختلاف معنی داری نداشت و میزان متوسط تراز صدا در حالت سکون 88 دسی بل A و در حال حرکت 94/97 دسی بل A اندازه گیری شد.

نتیجه گیری: تاثیر دور موتور در ترازهای کلی و نیز آنالیز اکتاو باند به وضوح نشان داده شد و هم‌چنین میزان کم اختلاف صدای داخل و بیرون کابین نشان دهنده عملکرد ضعیف کابین دروگر بود که جهت کاهش صدای دریافتی راننده می توان ارتقاء کیفیت و افزایش عملکرد کابین را توصیه نمود.


فاطمه ملک پور، یوسف محمدیان، علیرضا ملک پور، سجاد سلیمی، علیرضا سرکاری،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: هر سال در کشور ایران، هزاران نفر در  اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست می دهند و در بین حوادث رانندگی، تصادفات رانندگان موتور سوار مرگ آور است. نگرش به ایمنی، پیش بینی کننده رفتار مخاطره آمیز فرد است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین شخصیت، نگرش به ایمنی و رفتارهای مخاطره آمیز در رانندگان می باشد.

روش کار: در این مطالعه از بین رانندگان شاغل موتور سیکلت سوار در شهر تهران، 254 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه‌های شخصیت، نگرش به ایمنی و رفتار های مخاطره آمیز توسط این افراد پر شد و توسط نرم افزار SPSS16  آنالیز گردید.

یافته ها: بین حیطه های مختلف شخصیت (نگرانی ، عصبانیت، حالت احساس و هیجان، نوع دوستی، بیهنجاری)  و نگرش به ایمنی (جریان ترافیک در برابر اطاعت از قوانین، رانندگی با سرعت، رانندگی با هیجان) از لحاظ آماری ارتباط معنی داری یافت شد(P=0/001).

نتیجه گیری: نگرش به ایمنی پیش بینی کننده رفتار های مخاطره آمیز فرد است و شخصیت نیز به طور غیر مستقیم بر رفتار‌های مخاطره آمیز از طریق تاثیر بر نگرش به ایمنی  موثر می‌باشد. 


امیرحسین داودیان طلب، فرید امیر زاده، محسن مشکانی، سعیده پور احمد، اسدالله افشین، امیرعباس مفیدی، بهروز براتی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: در حین عمل جراحی در اتاق‌های عمل، خطر بروز آتش سوزی وجود دارد. کارشناسان تخمین می‌زنند سالانه در حدود 100 مورد آتش سوزی در اتاق‌های عمل بیمارستان‌های آمریکا رخ می‌دهد که 10 تا 20 مورد به جراحات شدید و 1 تا 2 مورد به مرگ افراد منجر می‌شود. این گونه حوادث علیرغم پایین بودن میزان تکرار، از شدت بالایی برخوردار بوده و در صورت وقوع می‌توانند آسیب‌های جدی یا مرگ بیماران را به همراه داشته باشند.

روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. در این مطالعه میزان آگاهی پرسنل اتاق عمل به روش‌های پیشگیری و کنترل حریق، همچنین ارتباط این دو فاکتور با نوع شغل و سابقه کاری مورد بررسی قرار گرفت. از طرفی تمامی پرسنل اتاق عمل بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی شیراز به صورت سرشماری مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه و به منظور بررسی ارتباط میان میزان آگاهی پرسنل اتاق عمل با دو فاکتور نوع شغل و سابقه کار، از آزمون آماری کای اسکوئر استفاده شد. همچنین برای انجام تحلیل‌های آماری، نرم افزار SPSS نسخه 14 به‌کار گرفته شد.

یافته ها: در این مطالعه از مجموع 220 پرسشنامه آگاهی از روش‌های پیشگیری از حریق، 72/19% دارای آگاهی کامل، 62/19% دارای آگاهی نسبی، 37/19% دارای آگاهی کم و 97/40% فاقد آگاهی بودند. در رابطه با پرسشنامه آگاهی از روش‌های کنترل حریق نیز، 24% دارای آگاهی کامل و 76% فاقد آگاهی بودند. نتایج آزمون آماری نشان داد که میان آگاهی نسبت به روش‌های کنترل حریق و سابقه کار رابطه معناداری وجود دارد (05/0>pvalue)، اما میان آگاهی نسبت به روش‌های کنترل حریق و نوع شغل رابطه معناداری مشاهده نگردید. همچنین هیچ رابطه ای میان آگاهی از روش‌های پیشگیری از حریق با سابقه کار و عنوان شغلی شرکت کنندگان دیده نشد.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد، میزان آگاهی پرسنل اتاق عمل در خصوص روش‌های کنترل و پیشگیری از حریق پایین می‌باشد. همچنین نتایج حاکی از آن بود که میزان آگاهی از روش‌های کنترل نسبت به روش‌های پیشگیری حریق پایین‌تر است. با توجه به بالقوه بودن خطر حریق در اتاق عمل و آسیب پذیر بودن بیماران و کارکنان در شرایط جراحی، پیشنهاد می‌شود اقداماتی به منظور افزایش سطح آگاهی صورت پذیرد که از آن جمله می‌توان به برنامه نیاز سنجی آموزشی، برگزاری کارگاه های آموزشی در خصوص روش‌های پیشگیری و کنترل حریق اشاره نمود. 


فاطمه امینی فرد، محسن مشکانی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: در عرصه رقابتی بازار کنونی تنها سازمان‌ها و صنایعی به موفقیت دست خواهند یافت که در کلیه زمینه های خدماتی خود از استانداردهای مرتبط و متناسب با نوع و ماهیت کار خود پیروی نموده و خود را هرچه بیش‌تر در جهت تحقق اهداف استانداردهای مورد نظر قرار دهند. با رشد روزافزون تکنولوژی و ماشینی شدن، هر روزه شاهد آمار بالای حوادث صنعتی و اتلاف سرمایه های انسانی و مادی  در کشور هستیم. لذا نیاز به استانداردهای ایمنی و بهداشت حرفه ای بیش از پیش احساس می شود و چنان‌چه سازمان‌ها از حدود مشخص شده تجاوز نمایند، مشکلاتی بی‏شمار و در نهایت ضرر و زیان جبران ناپذیری برای سازمان خود رقم خواهند زد.

روش کار: در این مطالعه با استفاده از یکی از ابزارهای مدیریت استراتژیک به نام SWOT  ، نقاط ضعف، قوت، فرصت‌ها و تهدیدها در یکی از صنایع مونتاژ قطعات خودرو ایران به منظور کنترل عملکرد این سازمان در رعایت استانداردهای ایمنی و بهداشتی موجود در آن (OHSAS18001)، مورد ارزیابی قرار گرفت.  با مقایسه عملکرد شرکت در سال‌های 87 و 88 در زمینه به‌کارگیری و رعایت استاندارد ایمنی و بهداشتی موجود در شرکت مورد نظر و امتیازدهی وزن دار به نقاط ضعف، قوت، تهدیدها و فرصت‌ها با استفاده از ماتریس عوامل داخلی(ضعف و قوت) و خارجی(فرصت و تهدید)، میزان اهمیت هر عامل در  پیاده سازی و اجرای این استاندارد در شرکت مورد نظر ، تعیین گردید.

یافته ها: با تمرکز بر نقاط ضعف و قوت، فرصت‌ها و تهدیدها راهکارهایی جهت بهبود اجرای استانداردOHSAS18001  صورت گرفت. بر اساس بیش‌ترین امتیازهای وزن دار تعیین شده، مهم‌ترین نقاط ضعف شناسایی شده عدم نظارت بر پیمانکاران، عدم تعهد مدیریت به اجرای OHSAS18001، عدم تلاش برای شناسایی خطرات ناشی از تغییرات و عدم نیازسنجی آموزشی، مهم‌ترین نقاط قوت شناسایی شده بودجه ی کافی شرکت در زمینه ایمنی و بهداشت، تلاشهای مستمر زیست محیطی، شناسایی خطر برای شرایط غیر عادی؛ مهمترین تهدیدات درخواست تحویل فوری سفارشات مشتریان، و مهمترین فرصت‌ها حمایت دولت از طرح‌های ایمنی و بهداشتی تعیین گردید.

نتیجه گیری: مجموع ستون امتیازات وزن دار در سال 87 برای عوامل خارجی (فرصت‌ها و تهدیدات) ، 2.16 و برای عوامل داخلی(نقاط ضعف و قوت) 1.66 حاصل گردید. هر دوی این ارقام از مقدار متوسط2.5 (حداقل مقدار قابل قبول)، کم‌تر بودند لذا شرکت در مورد اجرای این استاندارد دارای عملکرد ضعیفی در سال 87 بوده است و واکنش ضعیفی در استفاده از فرصت‌ها و به حداقل رساندن تهدیدات داشته است. در مورد عوامل داخلی، وضع از عوامل خارجی هم بدتر بوده و نقاط ضعف سازمان پررنگ تر از نقاط قوت بوده است. اما در سال88 ، به‌دلیل تغییرات ایجاد شده در ساختار سازمانی شرکت، اعداد ستون امتیاز وزن دار برای عوامل خارجی به 3.2 و برای عوامل داخلی به 3.64 افزایش یافت که حاکی از بهبود شرایط می باشد.


ایرج علیمحمدی، حسن جهانی هاشمی، علی اصغر فرشاد، مرتضی امینی، بهزاد حقّی، سمیّه نوری علی بیک کندی، اکرم مومنی‌زاده،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: آسیب‌ها و حوادث شغلی همواره به عنوان یکی از معضلات پر اهمیت در محیط‌های کاری مطرح بوده‌اند. به دنبال ارایه مدل دومینوی هاینریش این اندیشه شکل گرفت که مهم‌ترین عامل بروز حادثه، انسان است. به همین جهت یکی از روش‌های قطعی در کاهش حوادث کنترل رفتارهای ناایمن در بین کارگرها است که آن هم از طریق ارتقاء سطح فرهنگ ایمنی عملی خواهد شد.

روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. تعداد 303 پرسشنامه تکمیل و با استفاده از نرم‌افزار SPSS17 تجزیه و تحلیل شدند.

یافته ها: در ارزیابی پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ، 86/0 به دست آمد. ساختار عاملی پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل عاملی بررسی شد. ضریب KMO و آزمون کرویت بارتلت به ترتیب برابر 909/0 و 057/9785 به دست آمد. هم‌چنین چرخش واریماکس نشان داد که تمامی سوال‌های آزمون بر روی عوامل بار می‌شوند.

نتیجه گیری: نتایج این بررسی حکایت از اعتبار و روایی مطلوب و مناسب این پرسشنامه برای استفاده در صنایع شوینده و پاک کننده در داخل کشور دارد. فرهنگ ایمنی در صنایع شوینده و پاک کننده شامل 5 بُعد می‌باشد که با توجه به بارهای عاملی پرسش‌ها، عوامل به نام‌های «تعهد مدیریت»، «آموزش و تبادل اطلاعات»، «محیط حمایتی»، «عوامل بازدارنده» و «اولویت به ایمنی» نامگذاری شدند. به جز بُعد 4 و بُعد 5، بین بقیه ابعاد با یکدیگر و با فرهنگ ایمنی نهایی همبستگی مثبت و معنی‌داری وجود دارد. از میان همبستگی‌های به دست آمده، فرهنگ ایمنی بیشترین همبستگی مثبت را با بُعد «تعهد مدیریت» دارد (952/0=r)، بنابراین این بُعد، قوی‌ترین همبستگی را با فرهنگ ایمنی دارا می‌باشد. 

 


محسن علی آبادی، ابراهیم چاوشی، حسین حاج علی زاده،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: به‌کارگیری ماشین آلات مختلف کشاورزی از جمله تراکتور علیرغم اینکه توسعه کمی وکیفی تولید محصولات مختلف کشاورزی را به دنبال داشته است، مسایل بهداشتی قابل ملاحظه ای از جمله آلودگی صدا را برای کاربران این تجهیزات ایجاد نموده است. با توجه به اهمیت آگاهی از تراز آلودگی صدای تراکتور ها، هدف مطالعه تعیین آلودگی صدای انواع تراکتورهای کشاورزی و مواجهه شغلی رانندگان آن بود.

روش کار: اندازه گیری تراز فشار صدای انواع تراکتور ها شامل مارک فرگوسن، رومانی و جاندیر مدل 6 سیلندر به همراه تجزیه فرکانسی آن با استفاده از ترازسنج صوت مدل 1358-TES  صورت گرفت. ویژگی های مکان تعیین آلودگی صدای تراکتور بر اساس استاندارد های شماره 7216 و 5131 سازمان ایزو تعیین گردید و تحلیل نتایج در نرم افزار SPSS16 صورت گرفت.

یافته ها: بیشترین وکمترین میزان آلودگی صدا در اطراف تراکتورها به ترتیب مربوط به تراکتور جاندیر و رومانی و برابر dB (A)3 8/83 وdB (A)3 9/73 بود. اختلاف معنی داری بین میزان تراز صدای تراکتور در دنده های مختلف انتقال نیرو وجود نداشت(05/0< Pvalue). با وجود این، بین میزان صدای تراکتورها در دورهای مختلف موتور اختلاف معنی داری مشاهده گردید. (01/0> Pvalue). با توجه به اینکه فعالیت های روزانه کشاورزی دارای زمان بندی مشخصی نیست و در اغلب مواقع حتی ممکن است مدت زمان مواجهه راننده با صدا از یک نوبت معمول کاری (8 ساعت) نیز بیشتر گردد، میزان مواجهه شغلی رانندگان انواع تراکتور که در محدوده dB (A)3 90-85 قرار داشت، بالاتر از حد مجاز شغلی آن dB (A)3 85 بود. میانگین میزان کاهندگی صدای یک اتاقک معمولی موجود که در خصوص تراکتور فرگوسن مورد استفاده قرار گرفت، در حدود dB 5/9 در پهنای فرکانسی یک اکتاوباند بود.

نتیجه گیری: با استفاده از اتاقک و انباره انبساطی استاندارد به‌صورت هم‌زمان بر روی انواع تراکتور ها، میزان انتشار آلودگی صدا و مواجهه شغلی رانندگان آن ها می‌تواند به‌طور موثری کاهش یابد. علاوه براین، با توجه به وسعت کاربرد این وسایل باید برنامه منظم تعمیرات و نگهداری این وسایل و همچنین برنامه موثرحفاظت شنوایی شامل معاینات شنوایی سنجی، وسایل حفاظت شنوایی مناسب و آموزش های بهداشت شغلی برای رانندگان تراکتور اجرا شود. 

 


عادل مظلومی، مهدی علی گل، میثم عیوض لو،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: با گسترش جهانی استفاده از کامپیوترها در دو دهه اخیر، مشکلات اسکلتی- عضلانی ناشی از کار نیز همراه با آ‌ن‌ها گسترش یافته است. از مهم ترین عوامل ایجاد کننده این مشکلات صفحه کلیدها هستند که شکل هندسی آن‌ها می تواند بر وضعیت قرارگیری یا دراصطلاح «پوسچر» نامناسب اندام ها تاثیر بگذارد. به همین منظور اشکال مختلفی از صفحه کلیدها برای تأمین وضعیت خنثی یا استراحت مچ و ساعد (وضعیت کاهنده ریسک) طراحی شده است. ازمهم ترین آن‌ها صفحه کلیدهای شکسته(کاملاً جدا و قابل تنظیم)، صفحه کلیدهای با شیب منفی و با شیب جانبی هستند.

روش کار: در این مطالعه با رویکردی نظام مند، مقالاتی که اثر هر یک از این صفحه کلیدها را بر وضعیت مچ وساعد ارزیابی کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. به این صورت که بعد از انجام جستجو در پایگاه های اطلاعاتی معتبر تعداد یازده مقاله معیارهای ورود به این مطالعه را پیدا کردند.

یافته ها: بعد از بررسی انواع مقالات مرتبط مشخص شد که این صفحه کلیدها در عمل می توانند مچ و ساعد را در جهتی خاص به وضعیت طبیعی آن نزدیک کنند. هم‌چنین به عنوان یک هدف ثانویه مشخص شد که بهترین صفحه کلید برای رسیدن به این منظور صفحه کلید “NIOSH” می باشد.

نتیجه گیری: با توجه به این‌که صفحه کلیدهای جایگزین می توانند  مچ و ساعد را به وضعیت طبیعی آن نزدیک کنند، لذا با کاربرد این نوع از صفحه کلیدها می توان ریسک فاکتور مربوط به پوسچرهای مچ و ساعد را نیز کاهش داد. اطلاعات حاصله می تواند برای کاربران کامپیوترهای شخصی، متخصصین بهداشت حرفه ای و ارگونومیست ها مفید واقع گردد.


زهرا زمانیان، منصوره دهقانی، هادی دانشمندی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: طبق مطالعات انجام شده، تعداد قابل توجهی از افراد شاغل در صنایع، پرسنل خدماتی (آتش‌نشان‌ها، پزشکان، پرستاران و ...) در نظام نوبت کاری مشغول به کار هستند. شیوع گسترده نوبت کاری در جوامع صنعتی و بروز مسایل و مشکلات ناشی از آن، دانشمندان و پژوهشگران را بر آن داشت تا پیرامون این موضوع به تحقیق و مطالعه بپردازند. این مطالعه با هدف بررسی ریتم سیرکادین ملاتونین و کورتیزول و تاثیر نور درخشان بر آن‌ها در نگهبانان دانشگاه علوم بزشکی شیراز انجام شده است.

روش کار: در این مطالعه 20 نفر از نگهبانان دانشگاه علوم پزشکی شیراز مورد بررسی قرار گرفتند. روش گردآوری داده ها به این صورت بود که در یک مطالعه قبل و بعد در ساعات مختلف شبانه روز (22/19/16/13/10/7/4/1) از افراد مورد مطالعه نمونه های خون تهیه و سطح کورتیزول و ملاتونین نمونه های خون به ترتیب با استفاده از روش های Radioimmunoassay (RIA)3  و روش ایمونواسی آنزیم تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار 16.0 SPSS   و با استفاده از آزمون One-Way ANOVA انجام گرفت.

یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که با افزایش شدت روشنایی در شب، سطح کوتیزول پلاسما افزایش می یابد. همچنین مشخص گردید که بین میانگین سطح کورتیزول پلاسما در روشنایی معمولی و روشنایی 4500 لوکس از نظر آماری تفاوت معنی‌داری وجود ندارد، در صورتی که بین میانگین سطح کورتیزول پلاسما در روشنایی معمولی و روشنایی 9000 لوکس و سطح کورتیزول پلاسما در روشنایی 4500 لوکس و 9000 لوکس از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج نشان دادند که با افزایش شدت روشنایی در شب، سطح ملاتونین پلاسما کاهش می یابد و بین میانگین سطح ملاتونین پلاسما در روشنایی معمولی و روشنایی 4500 لوکس از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد و حال آن‌که در صورتی که بین میانگین سطح ملاتونین پلاسما در روشنایی معمولی و روشنایی 9000 لوکس و سطح ملاتونین پلاسما در روشنایی 4500 لوکس و 9000 لوکس از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود ندارد.

نتیجه گیری: این مطالعه با بررسی و تحقیق در مورد گوشه‌هایی از عوارض و اثرات ناشی از نوبت‌کاری در نگهبانان دانشگاه علوم پزشکی شیراز نشان داد که تماس شغلی با روشنایی درخشان می تواند بر برخی شاخص های زیستی(ترشح کورتیزول و ملاتونین) تاثیر گذار باشد. 


آرام تیرگر، زهرا آقالری، فاطمه سالاری، مریم رجبعلیان،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: دامپروری در ایران به‌دلیل برخی خصوصیات برجسته مانند اشتغال زایی و تولید مواد اولیه برخی از صنایع، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. بر اساس آمارها، تعداد قابل ملاحظه ای از نیروهای کار نیز در این بخش اشتغال دارند. اما علیرغم چنین شرایطی، اطلاعات موجود در خصوص شرایط بهداشتی دامداری ها و کارگران آن‌ها بسیار اندک است. هدف از انجام این مطالعه بررسی وضعیت بهداشتی دامداری‌ها و پرسنل‌شان در شهر بابل بوده است.

روش کار: این مطالعه به‌صورت مقطعی و توصیفی در میان دامداری های صنعتی و سنتی مناطق روستایی شهر بابل (52= n) طی زمستان سال 1389 به اجرا در آمد. نمونه ها به‌شکل سرشماری و از کلیه واحدهای فعال جمع‌آوری گردید. از این تعداد، 19 واحد به‌دلیل عدم فعالیت از مطالعه حذف گردیدند. داده ها با استفاده از فرم جمع آوری اطلاعات متناسب با اهداف پژوهش و از طریق مصاحبه و مشاهده مستقیم توسط تکنیسین بهداشت محیط جمع آوری گردید. جهت پردازش اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی و همچنین آزمون آماری کای دو استفاده شد. سطح معنی داری نتایج 05/0>P در نظر گرفته شد.

یافته ها: پردازش داده ها نشان داد که میانگین سابقه کار کارگران دامداری ها 9/12±1/15 سال، نسبت بیسوادی در آنان 30% و پوشش واکسیناسیون علیه بیماری کزاز 43 درصد بود. تنها حدود یک چهارم کارگران دارای کارت بهداشتی بوده و 36 درصد از آن‌ها مورد معاینات پزشکی دوره‌ای قرار گرفته بودند. 7/55% در هیچ دوره آموزشی مرتبط با مسایل ایمنی و بهداشتی شرکت ننموده و حدود نیمی از آنها (34 نفر) دچار حوادث ناشی از کار شده اند. حدود 60 % از واحد ها فاقد توالت بهداشتی بودند. انجام آزمون آماری کای دو گویای ارتباط معنی داری میان نتایج مربوط به سطح تحصیلات و سابقه کار دامداران با پیروی از برخی مقررات ایمنی و بهداشتی بوده است.

نتیجه گیری: نتایج گویای ضرورت توجه هر چه بیشتر از سوی مسوولین ذیربط در خصوص نظارت بر حسن اجرای قوانین و همچنین اجرای برنامه های آموزشی و ارتقاء آگاهی های بهداشتی دامداران است. 


امیراشکان نصیری‌پور، هانیه نیکومرام، فرهاد غفاری، ملاحت تاج‌الدینی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: رعایت الزامات سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE-MS) و عملکرد مناسب HSE کارکنان، یکی از عوامل اثرگذار در موفقیت سازمان ها محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه فرهنگ سازمانی با عملکرد HSE کارکنان در شرکت خودروسازی سایپا بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را کارکنان تولیدی شرکت خودروسازی سایپا (N=4865 ) تشکیل می دادند که از این تعداد، 356 نفر با استفاده از فرمول نمونه گیری جامعه محدود انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و این پرسشنامه مشتمل بر سه بخش اطلاعات شخصیتی (دموگرافیک)، فرهنگ سازمانی و عملکرد HSE کارکنان بود که برای تبدیل گزینه های کیفی پرسشنامه به مقادیر کمی، از روش اعداد فازی مثلثی استفاده شد. داده ها از دو روش خودپاسخگویی و مشاهده از نمونه های پژوهش اخذ و با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن، مورد تحلیل قرار گرفتند. پژوهش های مختلفی در زمینه فرهنگ ایمنی، نهادینه‌سازی و ارزیابی فرهنگ HSE و نقش آن در بهره‌وری سازمان‌ها و هم‌چنین در زمینه‌های مختلف فرهنگ سازمانی سازمان‌ها انجام شده، ولی براساس جستجوهای انجام گرفته، درخصوص بررسی تأثیر شاخص‌های مختلف فرهنگی در سازمان‌ها بر عملکرد HSE کارکنان مطالعاتی یافت نشده است از این‌رو پژوهش حاضر برای اولین بار در صنایع کشور انجام گرفته است. یافته ها: از بین شاخص های فرهنگ سازمانی در سازمان مورد مطالعه، شاخص کنترل ( با نمره میانگین 55/0) وضعیت بهتری نسبت به سایر مولفه ها داشت. هم‌چنین در بین شاخص های عملکرد HSE کارکنان شرکت مورد مطالعه، شاخص عملکرد و اجرا ( با نمره میانگین 66/0) دارای وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر مولفه ها بود. بین عملکرد HSE کارکنان با هرکدام از مولفه های فرهنگ سازمانی ( به غیر از شاخص سیستم پاداش دهی با سطح معنی دار 112/0 و ضریب همبستگی اسپیرمن 084/0 ) رابطه معنی داری مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به رابطه مثبت بین فرهنگ سازمانی و عملکرد HSE کارکنان در شرکت مورد مطالعه، هرچه به شاخص های فرهنگ سازمانی توجه بیشتری مبذول گردد، عملکرد HSE کارکنان بهبود می یابد و با اقداماتی از قبیل بهبود و تقویت شاخص های فرهنگی که بیشترین تأثیر را بر عملکرد HSE کارکنان دارند، می توان شاهد بهبود بیشتر فرهنگ سازمانی و عملکرد HSE کارکنان این سازمان بود.
فریبا کیانی، محمدرضا خدابخش،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: آسیب های شغلی از عوامل مهم مرگ و میر و ناتوان ساز هزاران نفر در محیط کاری می باشد، بنابراین شناسایی عوامل مؤثر بر آسیب های شغلی از اهمیت بسزایی برخوردار است. پژوهش ها نشان می دهند که سبک رهبری تبادلی سرپرست نقش مهمی در تاثیر گذاری بر آسیب های شغلی دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک رهبری تبادلی در پیش بینی آسیب های شغلی کارکنان شرکت ذوب اهن اصفهان انجام شد. روش کار: این مطالعه توصیفی- همبستگی بر نمونه 189 نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان در سال 91- 1390 انجام گرفت، که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. اجرای پژوهش با استفاده از مقیاس سبک رهبری تبادلی سرپرست (Bass and Avolio, 1990)، پرسشنامه هوشیاری ایمنی (Barling, et al., 2002) و پرسشنامه رویدادهای مرتبط با ایمنی و آسیب های شغلی (Barling, et al., 2002) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نگارش 18 و آماره های توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد سبک رهبری تبادلی سرپرست با هوشیاری ایمنی و رویدادهای مرتبط با ایمنی رابطه معنی داری داشت (p< 0.05). همچنین تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که سبک رهبری تبادلی سرپرست از طریق افزایش هوشیاری ایمنی و کاهش رویدادهای مرتبط با ایمنی، آسیب های شغلی را کاهش داد. نتیجه گیری: این پژوهش از اهمیت سبک رهبری تبادلی و آموختن آن به مدیران و سرپرستان سازمان ها حمایت می کند. نتایج و پیامدهای پژوهش و پیشنهادات برای تحقیقات آینده در این مقاله تشریح و تبیین می شود.
محمد جواد جعفری، ناهید شفیعیان، سعاد محفوظ‌پور، یدالله محرابی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: رضایت شغلی پرستاران همواره مورد توجه بیمارستان‌ها بوده است. رضایت شغلی عاملی است که بر کیفیت خدمات ارایه شده توسط پرستاران تأثیر گذار است. بسیاری از پرستاران به‌دلیل عدم رضایت از کار، شغل خود را ترک می‌کنند. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان شهدای عشایر شهر خرم آباد و ارتباط آن با میزان رضایت مندی شغلی پرستاران شاغل در آن انجام شد. روش کار: در این پژوهش توصیفی - همبستگی نمونه گیری به روش سرشماری و با مشارکت 239 پرستار شاغل در 18 بخش این بیمارستان انجام گرفت. داده های مورد نیاز شامل ویژگی های فردی و شغلی پرستاران، وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان از دیدگاه پرستاران و سنجش رضایت شغلی با استفاده از پرسشنامه شاخص توصیفی شغل گردآوری شد. پرسشنامه‌های مورد استفاده پس از اعتبار بخشی در اختیار پرستاران قرار داده شد و پس از تکمیل جمع‌آوری گردید. داده ها به‌وسیله نرم افزار SPSS19، در سطح معنی داری p<0.05 با آزمون های کروسکال والیس، من ویتنی و آزمون همبستگی اسپیرمن آنالیز گردید.. یافته ها: بررسی نتایج در چهار حیطه ایمنی و بهداشت حرفه ای نشان داد که نمره وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان از دیدگاه اکثریت پاسخ گوها (3/5 ± 2/23) در سطح ضعیف و رضایت مندی شغلی نیز با کسب میانگین نمره (4/5 ± 8/31) در سطح ضعیف بود. رابطه بین وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان و میزان رضایت از شغل پرستاری معنی دار بود(p-value=0.001). نتیجه گیری: میزان رضایت از شغل پرستاران و هم‌چنین وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه‌ای بیمارستان مورد مطالعه نیاز به ارتقاء دارد.
حمید حسنی، سید ابولفضل ذاکریان، محمد حاجی اکبری، علیرضا مرتضی پور، هوشنگ طهماسبی، فرشاد میرزایی، الهه عموزارده، صغری مشتاقی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: ناراحتی های چشمی و سردرد از جمله مشکلات بهداشتی شایع در بین کاربران رایانه می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی شیوع ناراحتی چشمی و سردرد ناشی از کار با رایانه و تعیین ارتباط این ناراحتی ها با برخی عوامل مؤثر در بین دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد. روش کار: مطالعه توصیفی-مقطعی حاضر بر روی دانشجویان خوابگاهی انجام گرفت که اطلاعات آن با استفاده از پرسشنامه (Musculo-skeletal Injury Reduction Tools for Health and Safety) ه MIRTH جمع آوری گردید. نتایج با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و به کمک شاخص های آمار توصیفی و آزمون همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:: از بین 744 پرسشنامه توزیع شده، تعداد 631 دانشجو پرسشنامه های تکمیل شده را بازگرداندند (84.4%). میانگین سنی جمعیت مورد مطالعه برابر با 3.6±22.72 سال بود.درصد فراوانی نسبی ناراحتی های چشمی 76.38 % برای خانم ها و 70.11 % برای آقایان محاسبه گردید. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین ناراحتی‌های چشمی و سردرد با متغیرهای جنس، مدت زمان کار روزانه با رایانه و استفاده از عینک ارتباط معنی دار وجود دارد (0.05
ایرج محمدفام، قاسم حسام، رزاق رحیم پور، مازیار ارسی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: یکی از عوامل تاثیرگذار بر خطای انسانی، شرایط اضطراری می‌باشد. این تحقیق با هدف ارزیابی خطاهای انسانی در شرایط اضطراری حریق و انفجار در انبار شرکت نفت همدان با استفاده از روش شاخص احتمال خطای انسانی (HEPI) انجام شد. روش کار: ابتدا سناریوی شرایط اضطراری بروز آتش سوزی و انفجار در انبار شرکت نفت طراحی و مانور مقابله با آن اجرا شد. سپس پرسشنامه رتبه‌بندی شده تجمع برای مانور تکمیل گردید. داده‌های جمع‌آوری شده جهت محاسبه احتمال موفقیت برای 18 حرکت مورد نیاز در شرایط اضطراری از نقطه شروع تجمع تا آخرین حرکت در پناهگاه موقت ایمن در قالب روش HEPI پردازش شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بیشترین احتمال بروز خطا در حرکت ایمن‌سازی محیط کار (فاز ارزشیابی) با احتمال 4/32 درصد و کمترین احتمال بروز خطا در حرکت کشف آلارم (فاز آگاهی) با احتمال 8/1 درصدرخ می‌دهد. همچنین بیشترین شدت خطا در فاز ارزشیابی و خروج و کمترین شدت خطا در فاز اگاهی و بازیابی می‌باشد. بالاترین سطح ریسک نیز مربوط به حرکت‌های ارزیابی مسیرهای خروج بالقوه و انتخاب یک مسیروگزینش مسیر خروج دیگر و کمترین سطح ریسک نیز مربوط به چهار حرکت فاز بازیابی می‌باشد. نتیجه گیری: برای کاهش ریسک واکنش در فاز خروج، یافته های این مطالعه بر ارزیابی دوره ای مسیرهای خروجی و اصلاح آن‌ها در صورت نیاز، برگزاری مانورهای بیشتر و تحلیل نتایج آنها به همراه ارایه بازخوردهای مناسب به کارکنان تاکید می کند.
فریده گلبابایی، علی فقیهی زرندی، پدرام ابراهیم نژاد، محمدرضا بانشی، حسین محسنی تکلو، احمدرضا شکری، داود پناهی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: مواجهه با ذرات هوابرد سیلیس کریستالی و گرد وغبار قابل استنشاق سیمان از مهمترین عوامل زیان آور مواجهه شغلی کارگران در صنایع سیمان است که لازم است مورد ارزیابی و پایش قرار گیرد. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان مواجهه کارگران یک کارخانه سیمان واقع در شهرستان ساوه با گردوغبار قابل استنشاق سیمان و سیلیس کریستالی انجام شد. روش کار: در این مطالعه ی مقطعی تعداد 62 نمونه گرد و غبار قابل استنشاق از منطقه تنفسی کارگران واحدهای مختلف کارخانه جمع آوری شد. نمونه برداری و تعیین مقدار گرد وغبار قابل استنشاق با استفاده از روش گراویمتری بر اساس روش 0600 سازمان NIOSH و تعیین مقدار محتوی سیلیس کریستالی آن با استفاده از روش اسپکتروفوتومتری جذب مرئی براساس روش 7601 سازمان NIOSH انجام گرفت. یافته ها: بیشترین میانگین مواجهه کارگران با گردوغبار قابل استنشاق سیمان در واحدهای آسیاب مواد و آسیاب سیمان و کمترین آن در قسمت اداری وکنترل عملیات و کوره برآورد شد. گستره مواجهه کارگران با گرد وغبار قابل استنشاق در واحدهای تولید کارخانهmg/m3 89/18 – 77/1 بود. گستره ی مواجهه کارگران با سیلیس کریستالی در مجموع واحدهای تولید 104/0 – 011/0 میلی گرم بر متر مکعب بود. در واحد آسیاب مواد بیشترین و در قسمت آسیاب سیمان کمترین میانگین مواجهه برآورد شد. میزان مواجهه شغلی کارگران با سیلیس کریستالی در 57% از موارد فراتر از حد مجاز توصیه شده توسط NIOSH و کمیته فنی بهداشت حرفه ای ایران (mg/m3 05/0) بود. میانگین سهم سیلیس کریستالی از گرد وغبار قابل استنشاق در کل نمونه های سایت تولید 17/1% بود که دامنه آن از 49/0% در آسیاب سیمان تا 7/1 و 53/1 درصد به‌ترتیب در کوره و سنگ شکن متغیر بود. نتیجه گیری: میزان مواجهه با گردوغبار قابل استنشاق سیمان در کلیه فرآیندهای تولید بالاتر از حد مجاز و در واحد اداری و کنترل عملیات پایین تر از آن بود. اما تراکم سیلیس کریستالی تنها در واحدهای آسیاب مواد و کوره بالاتر از حدود مجاز تماس شغلی بود. بیشترین مقادیر مواجهه با گرد و غبار قابل استنشاق در آسیاب موادو سیمان و در خصوص سیلیس کریستالی در واحدهای آسیاب مواد، سنگ شکن و کوره مشاهده شد. لذا واحدهای مذکور جهت به‌کارگیری اقدامات کنترلی باید در اولویت قرار گیرند.
زینب کاظمی، عادل مظلومی، جبرائیل نسل سراجی، مصطفی حسینی، صدیقه باریده،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: ازجمله مشاغل پرمسوولیت در صنعت ریلی، شغل لکوموتیورانی است. لکوموتیوران نیازمند عملکردهای شناختی متعددی از قبیل توجه مستمر، شناسایی اشیاء، حافظه، برنامه ریزی و تصمیم گیری می باشد. سطوح بالای خستگی ازجمله علل ایجاد حوادث توسط لکوموتیورانان است. عوامل متعددی بر افزایش خستگی لکوموتیورانان اثرگذار می باشد که بارکاری از مهم ترین این فاکتورها است. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی بارکاری لکوموتیورانان قطارهای مسافری و اثر آن بر خستگی این افراد می باشد. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی می باشد که در میان 100 نفر از لکوموتیورانان نیروی کشش راه آهن که با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، صورت گرفت. به منظور ارزیابی وضعیت بارکاری و خستگی لکوموتیورانان به ترتیب از پرسشنامه NASA-TLX و مقیاس خستگی Samn-Perelli استفاده گردید. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از تست های Paired t-test و Spearman صورت گرفت. یافته ها: نتایج به‌دست آمده نشان داد که لکوموتیورانان، دو بعد تلاش و کوشش و بارذهنی خود را به ترتیب با میانگین های 22/74 و 31/73 به‌عنوان مهم ترین ابعاد بارکاری ارزیابی کرده اند. بین بارکاری و میزان خستگی قبل از حرکت و نیم ساعت قبل از رسیدن به مقصد (مربوط به مسیر رفت) ارتباط معنی داری به‌دست نیامد (05/0
جمشید رحیمی، علی کابلی زاده، علی طاهری نیا، حسین مشفق،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: امروزه تجهیزات معیوب، بخش اعظم انرژی خود را به صورت صدا و ارتعاش از دست می‌دهند که علاوه بر خسارت مادی به سرمایه‌ها، سلامتی افراد را نیز دچار مخاطره می‌نماید. ارتعاش به عنوان یک عامل زیان آور فیزیکی باعث بروز اثرات سوء بر سلامت کارگران از طریق سیستم اعصاب می‌گردد. این اثرات با توجه به ارتعاش اندام‌ها و بافت‌های بدن به صورت اختصاصی و عمومی وجود دارند. سیستم گوارشی با فرکانس Hz 8-3 دارای نوسان است. هنگامی‌که در محیط‌کار چنین ارتعاشی از سوی تجهیزات به بدن وارد گردد، سیستم گوارش دچار اختلال خواهد شد. این تحقیق به بررسی تاثیر ارتعاش بر اختلالات گوارشی پرداخته است. روش کار: پژوهش به صورت مورد شاهدی گذشته نگر در یک کارخانه تولید مواد غذایی صورت پذیرفت. تعداد 103 نفر به عنوان گروه مورد با عارضه گوارشی و 431 نفر گروه شاهد بدون عارضه گوارشی از لحاظ مواجهه با ارتعاش در گذشته مورد مقایسه قرار گرفتند. ارتعاش موجود در قسمت‌های مختلف اندازه گیری و میزان مواجهه افراد مشخص گردید. افرادی که در ارتعاش بالاتر از dB 100 فعالیت داشتند، مواجهه یافته در نظر گرفته شدند. تعداد مورد و شاهدهای با و بدون مواجهه مشخص و با روش‌های آماری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتیجه گیری: میزان تراز شتاب ارتعاش موجود در قسمت بسته بندی معادل dB 8/109 بوده که از حد مجاز(dB 8/ 118) کمتر می باشد. افراد مورد مطالعه دارای حدود سنی57-24 سال با سابقه 15-4 سال بودند. 2/59 درصد از افراد مورد و 7/22 درصد از افراد گروه شاهد با ارتعاش مواجهه داشته‌اند. با توجه به نسبت شانس ابتلا، افراد در مواجهه با ارتعاش، (1/4-8/9=CI) 3/6 بار بیشتر از سایر افراد در خطر عوارض گوارشی بودند. بحث: علاوه بر عوامل موثر در ایجاد عوارض گوارشی ، ارتعاش نیز می تواند عامل موثری در بروز این عوارض باشد. با توجه به استاندارد ارتعاش، در مقادیر کمتر از استاندارد نیز ممکن است عوارض گوارشی مشاهده گردد. از این رو پیشنهاد می گردد در محیط‌های کاری که در آنها ارتعاش وجود دارد، کارگران علاوه بر معاینات دوره ای، تست‌های گوارشی نیز انجام دهند. تحقیقات در این زمینه گسترش یافته، در صورت اطمینان از بروز عوارض ناشی از ارتعاش در مقادیر کمتر از حد مجاز شغلی توصیه شده، مقادیر مجاز مواجهه شغلی ارتعاش نیز تغییر می‌یابند

صفحه 2 از 25     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb