492 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
وحید احمدی مشیران، علی کریمی، فریده گلبابایی، محسن صادقی یارندی، علی اصغر ساجدیان، آیسا قاسمی کوزه کنان،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: ازجمله مواد آلی فرار که درصنایع پتروشیمی تولید یا استفاده می شوند استایرن می باشد. که مواجهه تنفسی با آن اختلالات و بیماری هایی به دنبال دارد. لذا هدف این مطالعه ارزیابی میزان مواجهه شغلی با بخارات استایرن و تعیین سطح ریسک اثرات سلامتی ناشی از آن به روش کمی در کارکنان صنعت پتروشیمی مورد مطالعه است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 150 نمونه فردی از 50 نفر از کارکنان صنعت مورد مطالعه به روش 1501NIOSH، انجام گرفت. نمونه ها با دستگاه گاز کروماتوگرافی مدل Varian-cp3800، آنالیز شد. بعد از تعیین غلظت استایرن مورد مواجهه، با استفاده از روابط ارائه شده از سوی آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا(U.S EPA)، ریسک اثرات سلامتی استایرن بر کارکنان شاغل در این صنعت ارزیابی شد.
یافته ها: بر اساس نتایج، بیشترین میزان مواجهه ( 0.44mg. (kg-day) -1) در واحد پلی بوتادین لاتکس (PBL) بود. بنابراین پیش بینی بالاترین ریسک سرطان و ریسک غیر سرطانی به ترتیب با میانه 44/0 و 71/0 برای واحد PBL بود. با توجه به این که کمترین میزان مواجهه (0.0012mg. (kg-day) -1) در واحد درایر به دست آمد. پیش بینی کمترین ریسک سرطان زایی (000001/0) و ریسک غیر سرطان(002/0) برای کارکنان همین واحد بود.
نتیجه گیری: بطور کلی در برخی از بخش های پتروشیمی مورد مطالعه بویژه در بخشPBL، میزان ریسک سلامتی بالاتر از حدود مجاز بود. لذا پیشنهاد می گردد، علاوه بر تهویه های طبیعی، از تهویه های مصنوعی به ویژه تهویه موضعی استفاده بشود.
ویدا زراوشانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: در حال حاضر جهان با یک بحران همه گیری در خصوص کرونا ویروس 2019 مواجه شده است . سرعت انتقال و مقیاس جهانی عفونت این ویروس به قدری وسیع است که نیاز دارد در حوزه های استراتژیک ، مدیریت منابع و کنترل عفونت اقدامات اساسی انجام شود. در چنین شرایطی استفاده از فناوریهای هوشمند انقلاب صنعتی چهارم می تواند به بهبود عملکرد سیستمهای بهداشت و درمان و نیز ایمنی و سلامت شغلی کارکنان آن کمک شایانی نماید. این مطالعه قصد دارد تا با انجام یک مطالعه مروری سیستماتیک به بررسی کاربرد فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم در شناسایی و کنترل بحران همه گیری Covid-19 در سیستمهای بهداشت و درمان به عنوان یکی از محیطهای کاری پر خطر بپردازد.
روش کار: جستجو بر اساس راهنمای PRISMA در فاصله زمانی ماههای می و جوئن میلادی سال 2020 و در پایگاههای Google Scholar، PubMed، Scopus انجام و مقالات انگلیسی که در سال 2020 منتشر شده بودند با استفاده از کلیدواژههایی که بر اساس اصل Pico و از پایگاهMesh انتخاب و جمعآوری گردیدند، به صورت تک و یا در ترکیب با یکدیگر استفاده شدند. در این مرحله مقالاتی که در عنوان یا خلاصه آنها واژه Covid-19 به همراه هر یک از واژه های Intelligence Artificial، Smart Hospital ، ,Digital Health Care, Internet Of Things, Big Data, Industry 4.0, Virtual Reality, Holography, Cloud Computing, Autonomous Robot,3D Printing , 3D Scanning, Biosensors Assistive Technology, مشاهده شد انتخاب شدند. سپس عناوین، چکیدهها و کلمات کلیدی این مقالات بررسی شد. برای افزایش حساسیت جستجو، از کلید واژه و رفرنس منابع مقالات منتخب نیز استفاده گردید. سپس با بررسی عنوان و خلاصه تمام مقالات جمعآوری شده، مقالات مرتبط از غیر مرتبط جدا و مقالات تکراری نیز حذف شدند. سرانجام متن کامل مقالاتی که به عنوان مرتبط جمعآوری شده بود مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: در اولین گام جستجو، در مجموع 175 مطالعه یافت شد که در سال 2020 در پایگاههای Google Scholar، PubMed، Scopus منتشر شده بودند. سپس با توجه به معیارهای ورود و خروج و انجام غربالگریها و ارزیابی کیفی مقالات تعداد، 30 مقاله وارد مطالعه شد. از این تعداد 22 مقاله مروری ، 6 مقاله اصیل، یک مقاله کوهورت و یک مقاله موردی بود . بیشترین تعداد مقاله متعلق به کشور هند بود که به همراه چین و انگلیس در مجموع 16 مقاله ورودی را به خود اختصاص داده بودند. یافته های این مطالعه نشان داد در انقلاب صنعتی چهارم فناوریهایی مانند فناوریهای هوش مصنوعی ، اینترنت اشیا، داده های بزرگ، واقعیت مجازی، هولوگرافی، پردازش ابری، رباتهای خودکار، اسکن سه بعدی، چاپ سه بعدی و حسگرهای زیستی می تواند در پیش بینی، شناسایی، ردیابی، نظارت، درمان و کنترل اپیدمی کرونا استفاده نمود. فناوری هوش مصنوعی (10 مقاله) و پس از آن فناوری رباتهای خودکار (6 مقاله) بیشترین فناوری مورد توجه در مقالات ورودی بود.
نتیجه گیری: فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم می تواند به بهبود عدالت در دسترسی به مراقبت بهداشتی، بهبود مراقبتهای ویژه بیماران مبتلا به COVID-19 ، حفظ ایمنی و سلامت شغلی کارکنان بهداشت و درمان منجر گردد . بکارگیری فناوریهای هوشمند فوق می تواند به دولتها در شناسایی ، ردیابی ، نظارت و درمان بیماران مبتلا به کرونا کمک نماید و با مدیریت منابع انسانی، دارو، تجهیزات ، زمان و غیره تاب آوری جامعه ومحیطهای کاری بویژه بیمارستانها را افزایش دهد.
منوچهر امیدواری، زهرا رفیقی، ثمره امیدواری،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: شهرکهای صنعتی به عنوان ابزاری مهم و مفید در توسعه و رشد اقتصادی کشورها مورد توجه بوده اند. شهرک های صنعتی سهم بسزایی در درآمد ملی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه دارند. اما در عین حال میتوانند باعث بروز مشکلات محیط زیستی در سطح جامعه گردند. در کشورهای در حال توسعه مشکلات محیط زیست یکی از مهم ترین چالش های اصلی مدیریت شهرکهای صنعتی است. در این مطالعه به شناسایی و ارزیابی مشکلات محیط زیست و رتبهبندی آنها در شهرکهای صنعتی پرداخته شده است. هدف از این مطالعه تعیین الگوی مفهومی ارزیابی ریسک های محیط زیست درشهرک های صنعتی بود.
روش کار: دراین مطالعه؛ با استفاده از نظر خبرگان و منابع در دسترس ریسکهای محیط زیست مرتبط با شهرک های صنعتی شناسایی شد. سپس احتمال وقوع، شدت تاثیر و قابلیت شناسایی هر ریسک تعیین گردید. در این پژوهش شاخص های محیط زیستی در پنج بخش اجتماعی، فرهنگی، بیولوژیکی، اقتصادی، فیزیکی - شیمیایی دستهبندی شد. بر اساس دسته بندی انجام شده پرسشنامه ای برای تعیین مقایسات ذوجی تدوین شد. برای تعیین روابط بین معیارها از تکنیک DEMATEL و برای تعیین وزن اهمیت آن ها از روش تحلیل شبکه استفاده شد. جهت بکارگیری رویکرد ترکیبی DANP-FMEA در یک مطالعه موردی به ارزیابی ریسک های محیط زیست در یکی از بزرگترین شهرک های صنعتی پرداخته شده است. شهرک صنعتی هشتگرد از حدود 8 هزار نفر در 100 واحد تولیدی و صنعتی فعال تشکیل شده است. در این مطالعه تمام واحدهای فعال شهرک توسط یک چک لیست مورد بررسی قرار گرفت و خطرات محیط زیست در انها شناسایی و لیست گردید. سپس بصورت نمونه برداری خوشه ای تصادفی در این بخش تحقیق 82 واحد صنعتی از بین 100 واحد صنعتی فعال آن انتخاب و در مطالعه شرکت داده شده است.
یافته ها: بررسی روابط درونی میان متغییرها نشان داده است معیار های فرهنگی و اقتصادی از بیشترین تاثیرگذاری برخوردار هستند. از سوی دیگر معیار بیولوژیکی نیز از میزان تاثیرپذیری بسیار زیادی برخوردار است. نتایج تحلیل شبکه نشان داد که شاخص «سهم پایین سرمایه گذاری محیط زیست» از معیار اقتصادی با وزن نرمال 080/0 از بیشترین اهمیت در بین سایر شاخصهای تعریف شده برخوردار است.
نتیجه گیری: تعیین مدل های مفهومی در فرایندهای ارزیابی ریسک محیط زیست این امکان را ایجاد می کند که معیارها و شاخص های اثر گذار در فرایند ارزیابی به صورت کامل مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. هم چنین در این فرایندها با توجه به تعیین وزن تاثیر و روابط علی و معلولی آن می توان برنامه های موثری رادر کنترل ریسک های محیط زیست داشت.
غلامعباس شیرالی، آمنه گلباغی، لیلا نعمت پور،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: رشد و توسعه مناطق مسکونی و صنعتی سبب افزایش مصرف گاز و متراکم تر شدن شبکه های گازرسانی می شود، بنابراین خطر و ریسک های ناشی از خطاهای انسانی و نقص های فرایندی و مکانیکی در خطوط لوله و نشت گاز رو به افزایش است. لذا روش های مختلفی برای شناخت و کنترل خطاهای انسانی وجود دارد. به همین منظور هدف این مطالعه مقایسه دو تکنیک ارزیابی خطای انسانی شامل الگوی خطای انسانی (HET) و رویکرد سیستماتیک پیش بینی و کاهش خطای انسانی (SHERPA) با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) می باشد.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی بوده که به منظور شناسایی الگوی خطای انسانی در یکی از پروژه های شرکت گاز استان کردستان انجام گردید. با همکاری واحد HSE، وظایف مختلف در عملیات گاز رسانی شناسایی و آن دسته از وظایفی که مستعد خطای انسانی بودند، انتخاب و با استفاده از روش تجزیه و تحلیل وظایف شغلی آنالیز شدند. در مرحله بعد با استفاده از نرم افزارExpert Choice نسخه 11 ارزیابی خطای انسانی SHERPA و HET با توجه به معیارهای دقت، حساسیت، تعداد خطا، قابلیت کاربرد، آنالیز زمان و آموزش، وزن دهی و رتبه بندی گردیدند.
یافته ها: براساس نتایج این مطالعه معیار وزن های نسبی هریک از معیارهای زوجی به ترتیب صحت (339/0)، حساسیت (322/)0، تعداد خطا (118/0)، قابلیت کاربرد ( 116/0)، آنالیز زمان ( 056/0) و آموزش (050/0) رتبه بندی شده اند. همچنین نرخ ناسازگاری ماتریس ها مساوی 1/0 بوده که نشان دهنده سازگاری قابل قبول در قضاوت ها می باشد.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج بدست آمده برای آنالیز خطاهای انسانی، استفاده از روش HET به آموزش کمتری جهت اجرا و مدت زمان کمتری نیازمند بوده در حالی که تعداد عوامل خطاهای شناسایی شده و قابلیت کاربرد آن در روش SHERPA بیشتر می باشد. با توجه به اینکه وزن معیارها، اهمیت آنها در تعیین روش برتر و وزن هرکدام از روش ها نسبت به معیارها، سهم آن روش در معیار مربوطه را بیان می کند، محاسبه وزن نهایی روش ها نشان می دهد که SHERPA با وزن 53/0 برتر از HET با وزن 46/0 می باشد.
مهران پورحسین، رضا پوربابکی، الهه رودی، وحید احمدی مشیران، هما ملک خانی، سمانه خداوردلو،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: خطاها محصول جانبی پردازش اطلاعات یا عملکرد شناختی انسان هستند. بااینکه همه افراد در انجام فعالیتهای مختلف مستعد خطا هستند با این حال تفاوت های فردی در تواناییهای شناختی آنها تعیینکننده نوع و نرخ خطاهایی است که ممکن است افراد در موقعیت های مختلف مرتکب شوند. خطاهای انسانی از مهمترین چالشهای محیط کاری میباشد. یکی از سیستمهایی که خطاهای انسانی بهوفور در آن رخ میدهد، سیستم مراقبتهای بهداشتی میباشد. خطا در ارائه داروی مناسب به علت شباهت ظاهری و شباهت نام دارو یکی از خطاهای شناختی هست که در مراقبتهای بهداشتی رخ میدهد. هدف از مطالعه مروری حاضر، ارزیابی منظم شواهد و رویکردهایی است که اخیراً برای کاهش خطاهای دارویی ناشی از برچسبهای داروهای همشکل و همآوا انجام شده است.
روش کار: جستجوی مقاله در 30 آگوست 2018 از تمام سالهای در دسترس ازPubMed و EMBASE با استفاده از دستورالعمل بیانیه پریزما انجام شد. جستجو در بخش عنوان یا چکیده مطالعات با استفاده از اصطلاحات مدنظر و همچنین با استفاده از شاخص MeSH، در ترکیب با اصطلاحات انجام شد. در این پژوهش از بین 256 مقاله، نهایتاً 17 مقاله جهت مطالعه سیستماتیک انتخاب گردید. مطالعات بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و بر اساس نوع مداخله آزمون شده و نوع خروجی دستهبندی شدند. درنهایت دادهها بهصورت توصیفی تجزیهوتحلیل شدند.
یافته ها: طرح کلی مطالعات و روشهای پژوهش بین مطالعات بهطور گستردهای متنوع بود. از آن جمله میتوان به تعداد شرکتکنندگان، تعداد آزمونها، نوع داروها و شرایط آزمونها اشاره کرد. نگارش Tall man، کدگذاری رنگی، تنوع زمینه برچسبها و استفاده از علائم، رویکردهای مورد آزمون بودند. درمجموع 11 مطالعه از میان مطالعات بررسی شده، از نگارش Tall man استفاده کرده بودند و همچنین مهمترین متغیر گزارش شده در همه مطالعات « نرخ خطا» و « زمان پاسخ» بود. دامنه وسیعی از اسامی داروها مورد آزمون قرار گرفته بود.
نتیجه گیری: خطاهایی دارویی ابعاد مختلفی دارند و در مطالعه حاضر فقط به بررسی خطاهای ناشی از داروهای همشکل و همآوا و تأثیر نحوه نگارش نام دارو پرداخته شد. مطالعات آزمایشگاهی نشان داد نگارش Tall Man در کاهش نرخ خطا مؤثر است که احتمالاً به دلیل خوانایی بهتر برچسبهای دارویی است، اما ارزیابی در محیط کار واقعی برای تقویت این نتیجهگیری مورد نیاز است. شواهد کافی برای پشتیبانی از کدگذاری رنگی و چند روش دیگر مانند نمادها، وجود ندارد و به دلیل جدید بودن مطالعات در این زمینه هنوز سازوکار یکسانی برای همه مطالعات وجود نداشت.
سیده ریحانه شمس، علی جهانی، مظاهر معین الدینی، نعمت الله خراسانی، صبا کلانتری،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
شهر تهران به عنوان یک کلان شهر، به علت دارا بودن جمعیت زیاد و آلودگی شدید ناشی از منابع و آلاینده های گوناگون، در معرض آسیب های ناشی از آلودگی هوا قرار دارد. پژوهش بر روی آسیب های ناشی از آلودگی هوا در شهر تهران با توجه به آلاینده های مهم و شاخص های موثر امری ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر با هدف پیش بینی ازن هوای شهر تهران انجام شد. با توجه به مضررات گاز ازن بر سلامت انسان و محیط زیست و افزایش آن در دهه های گذشته، بررسی و پیش بینی میزان آن در هوا از اهمیت بالایی برخوردار است. پیش بینی تراکم گاز ازن در هوا می تواند برای پیشگیری و کنترل توسط مسؤلان استفاده شود. این پژوهش از نوع روش تحلیلی-کاربردی بوده و با استفاده از داده های روزانه ازن ایستگاه های سنجش کیفیت هوای شهر تهران، هواشناسی، فضای سبز، ترافیکی و متغیرهای زمانی مثل تاخیر زمانی یک روزه به پیش بینی گاز ازن در کلان شهر تهران پرداخته است. در این راستا از مدل شبکه عصبی مصنوعی جهت پیش بینی غلظت گاز ازن با استفاده از نرم افزار MATLAB و با روش کدنویسی استفاده شد. در پایان نتایج مدل شبکه عصبی مصنوعی با مدل رگرسیون خطی مقایسه گردید. ضریب همبستگی و خطای جذر میانگین مربعات مدل شبکه عصبی 734/0 : R2 و566/0 RMSE: با معادلات رگرسیون 608/0 :R2 و 69/11 RMSE: مقایسه شد. بر اساس نتایج حاصل می توان عنوان نمود که خطای مدل شبکه عصبی کمتر از روش رگرسیون است. بر اساس نتایج آنالیز حساسیت پارامترهای فصل از سال، طول ساعات آفتابی به ترتیب بیش ترین تاثیر را در میزان تراکم گاز ازن در هوای شهر تهران دارند
محبوبه کفایتی، مهناز میرزا ابراهیم طهرانی، امید صابرفرد،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: علیرغم افزایش تعداد و شدت بروز بیماریها، حوادث شغلی و زیست محیطی در سازمانها بسیاری از مدیران پیاده سازی الزامات HSE را هزینه بر دانسته و بر سودآوری حاصل از اجرای آنها توجه ندارند.
روش کار: در این پروژه با هدف بررسی سودآوری اجرای الزامات HSE با رویکردی متفاوت، به تلفیق هزینه های HSE محاسبه شده با روابط اقتصاد مهندسی پرداخته شد. هزینه های بیماریها، حوادث شغلی و زیست محیطی 2207 مورد محاسبه و عدم هزینه کردشان به عنوان درآمد برای سیستم لحاظ شده است، با تعیین همبستگی و محاسبه P value میان آنها و هزینه های مترتبه مدل رگرسیونی آن برازش گردید. سرمایه گذاری در حوزه HSE طی سالهای 91-95 برآورد و نرخ بازگشت سرمایه (ROI) و ارزش فعلی خالص (NPV) محاسبه و ارتباط میان ROI و نرخ تکرار بیماریها، حوادث شغلی و زیست محیطی بررسی شد.
یافته ها: هزینه بهداشت با p-value= 0.03تاثیر معناداری بر نرخ بروز بیماری دارد و با افزایش یک واحد نرخ بروز بیماری e-15 1.432 برابر می شود.هزینه حوادث با p-value= 0.048تاثیر معناداری بر نرخ بروز حوادث شغلی داشت و با افزایش یک واحد، نرخ تکرار e -13 9.183 برابر میشود.ارتباط معناداری میان حوادث زیست محیطی و نرخ بروز یافت نشد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آنست که صرفا سرمایه گذاری با اولویت اجرای الزامات در حوزه HSE در سودآوری موثر نبوده بلکه بایستی هدفمند و متاثر از نتایج بررسی علل ریشه ای حوادث، بیماریها و ارزیابی ریسک های سازمان باشد.
لیلا کیکاوسی آرانی، میرغنی سید صومعه،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: امروزه استرس شغلی بزرگترین چالش سیاستگذاران آموزش عالی است. دانشجویانی که سطح بالایی از استرس دارند، خود را فاقد اعتماد به نفس، ضعیف در کنترل فرآیند های تحصیلی و ناتوان در جبران ضعف های بالینی می یابند. دندانپزشکی از جمله پر استرس ترین حرفه ها است. هدف از این پژوهش، ارزیابی سطح استرس شغلی فراگیران دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز بود.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی(cross-sectional) بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه فراگیران بالینی دندانپزشکی در حال تحصیل ترم های 7،9و11در سال 1397 بود(84= N). طبق جدول مورگان تعداد حجم نمونه 70 نفر بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه استرس شغلی Osipow جمع آوری شد و توسط نرم افزار SPSS22تحلیل شد. برای بررسی ارتباط متغیرها با میزان تنش از آزمون t-test استفاده شد.
یافته ها: میانگین نمره کلی دانشجویان مورد مطالعه 150.8 بود. میانگین تنش کل در گروه سنی بالای 26 سال برابر 158 و زیر 26 سال برابر 147 بود (0.027= Pvalue). میانگین نمره تنش شغلی کلی در زنان و مردان یکسان بود0 مقایسه نشان داد دانشجویان ترم های 9و 11 (میانگین=161) از تنش بیشتری نسبت به دانشجویان ترم 7 (میانگین =147)برخوردار بودند (0.014= Pvalue)0.
نتیجه گیری: فراگیران بالینی دندانپزشکی در این دانشگاه از استرس شغلی متوسط تا شدیدی رنج می بردند. فراگیران مسن تر استرس بیشتری نسبت به فراگیران جوان تر داشتند. استرس فراگیران زن و مرد یکسان بود. حل این مساله نیازمند توجه ویژه سیاستگذاران آموزشی دانشگاه در زمینه حمایت و مشاوره دانشجویی است.
سعید نجفی، شیرازه ارقامی، مریم خزائی پول،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: سازمان جهانی بهداشت پیشبینی کرده است تا سال 2020 حوادث رانندگی، سومین عامل مرگ در جهان خواهد بود. با توجه به نقش 70 الی 90 درصدی عامل انسانی در بروز حوادث ترافیکی، تهیه ابزاری برای بررسی رفتارهای رانندگی خطرناک ارزشمند خواهد بود. از آنجاییکه رفتار رانندگان تاکسی نقش بهسزایی در بروز تصافات ترافیکی درون شهری دارد، هدف این مطالعه، تهیه نسخهای روا و معتبر از شاخص رانندگی خطرناک دولا در رانندگان سواری ناوگان مسافربری حمل و نقل عمومی شهر زنجان میباشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی، از روش نمونهگیری تصادفی در دسترس برای انتخاب رانندگان سواری ناوگان حمل و نقل عمومی شهر زنجان استفاده شد. 316 راننده (% 7/9 زن،% 3/90 مرد) با حداقل سه سال سابقه کار در این مطالعه مشارکت کردند. نسخه لاتین شاخص دولا (3DI: Dula Dangerous Driving Index) حاوی 28 گویه در 3 عامل (رانندگی تهاجمی، رانندگی با احساسات منفی و رانندگی بیپروا) از رفتار رانندگی خطرناک میباشد. در مطالعه حاضر روایی زبانی شاخص دولا، با روش ترجمه-بازترجمه صورت پذیرفت. پس از انجام روایی صوری کیفی و کمی (تعیین نمره تاثیر)، شاخص به دست آمده در پانل خبرگان (که همگی اعضای هیئت علمی دانشگاهها بودند) مطرح شده و سپس شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا محاسبه شد. همچنین پایایی ابزار براساس همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و سنجش ثبات در آزمون با روش آزمون- بازآزمون(همبستگی اسپیرمن) تعیین شد.
یافته ها: در این مطالعه، بیشترین نمره تاثیر(82/3) و کمترین (60/1) حاصل آمد و روایی صوری گویهها پذیرفته شد.کمترین و بیشترین میزان نسبت روایی محتوا به ترتیب 8/0 و 1 و شاخص روایی محتوا 891/0 و 1 به دست آمد و روایی همه گویهها مورد تأیید قرار گرفت. در سنجش اعتبار ابزار، آلفای کرونباخ برای نتایج همسانی درونی کل ابزار 896/0 و برای هر یک از عاملهای بالا به ترتیب، 95/0، 89/0و 94/0 به دست آمد. در سنجش ثبات در آزمون نیز با روش آزمون- بازآزمون مقدار ضریب همبستگی اسپیرمن 871/0 بدست آمد و معناداری آزمون کمتر از 001/0 حاصل شد، بدین ترتیب ثبات در آزمون مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه گیری: برای بررسی رفتار رانندگی خطرناک در رانندگان تاکسی باید از یک ابزار قابل اعتماد استفاده نمود. با توجه به نتایج بهدستآمده در این مطالعه، نسخه فارسی شاخص رفتار رانندگی خطرناک دولا برای خودگزارشی رفتار رانندگی خطرناک رانندگان خودروهای سواری حمل و نقل عمومی از اعتبار و روایی مطلوبی برخوردار است. هرچند که بررسی روایی سازه همچنان مورد نیاز است.
عبدالصمد احمدوند، رضا ارجمندی، علی محمدی، عادل مظلومی، سید علی رضا میرزا حسینی،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: ارزیابی عملکرد HSE مبتنی بر مدل های تحلیلی به روز از جمله مهندسی تاب آوری بخصوص در صنایع خودروسازی که از پیامدهای هر سه گروه ایمنی ، بهداشت و محیط زیست متأثر می باشد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف مروری بر عوامل موثر بر ارزیابی عملکرد مدیریت HSE مبتنی بر مهندسی تاب آوری بصورت موردی در صنایع خودروسازی انجام شده است.
روش کار: برای جمع آوری و طبقه بندی داده ها، مقالات انتشار یافته مورد جستجو و استناد قرار گرفت. در این مطالعه پایگاه های اینترنتیمعتبرشامل:Google Scholar ، Web of SciencesScopus ، PubMed مورد جستجو قرار گرفتند. همچنین پایگاه های اینترنتی فارسی شامل magiran ، civilica، SID مورد بررسی قرار گرفتند . در مجموع تعداد 211 مقاله استخراج شد که پس از غربالگری آنها توسط یک تیم چهار نفره از کارشناسان ارشد HSE به لحاظ محتوایی و موضوعی و حذف مقالات غیرمرتبط ، متن کامل مقالات مرتبط دریافت شده و مورد بررسی جزئی تر قرار گرفتند و درنهایت ۱۸ مقاله انتخاب و مورد مطالعه کامل قرارگرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از ۱۸ مقاله مورد مطالعه نشان داد که عملکرد HSE در صنایع مختلف می تواند تحت تأثیر عوامل متعدد قرار گیرد که از جمله مهمترین عوامل می توان به فرهنگ سازمانی، یادگیری و آموزش ، عوامل سیاسی/ اقتصادی ، شایستگی و مهارت کارکنان، استراتژی و برنامه های کلان سازمان، دارایی و منابع مالی اشاره نمود. در صنعت خودروسازی نیز با توجه به تهدیدات برون سازمانی و ضعف های درون سازمانی ممکن است شرایطی بوجود بیاید که علاوه بر بروز اشکالاتی در فرآیندهای مختلف، عملکرد مجموعهHSE را نیز تحت تاثیر قرار دهد. از جمله عوامل برون سازمانی می توان به تحریم ها، مشکلات اقتصادی و اجتماعی در سطح کلان ، نبود قطعات و تجهیزات تولیدی اشاره کرد و در بعد درون سازمانی کاهش تولید ، کاهش بودجه تخصیصی به مدیریت ها و افزایش حوادث و بیماری ها، بالا رفتن هزینه های پزشکی و درمانی، افزایش انتظارات کارکنان و غیره از جمله عواملی هستند که می توانند عملکرد مدیریتهای HSE را تحت تاثیر قرار دهند.
نتیجه گیری: براساس مطالعه مدلهای مختلف ارائه شده در زمینه تاب آوری، می توان نتیجه گرفت که عملکرد HSE سازمان ها ، مجزا ازدیگر فاکتورهای مدیریتی و تصمیم گیریهای کلان سازمان نمی باشد، بلکه بسیاری از عوامل برون سازمانی و درون سازمانی شاخص های HSE را تحت تاثیر قرار می دهد، لذا از این منظر توجه به مقوله تاب آوری در مدیریت HSE ضروری است به دلیل اینکه در مراحل مختلف دوره عمر یک سازمان و شرایط متعدد آن اگر مدیریت HSE همگام و متناسب با فاکتور های تاثیر گذار حرکت نکند، موضوع HSE در سازمان به یک مقوله انفعالی و کم اهمیت جلوه خواهد کرد .
مرضیه پیرانی، محمدرضا منظم، سید قاسم پورجندقی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: به دلیل افزایش نگرانی عمومی در مورد آلودگی صوتی و تقاضا برای سبک زندگی بهتر، کاهش سر و صدا امری بسیار مهم است، یکی از روش های ارجح برای کاهش سروصدا ، استفاده از مواد جاذب صوت است . فوم های پلی یورتان دارای جذب صوت مطلوبی بوده و توانایی تبدیل انرژی مکانیکی به گرما و درنتیجه امکان استفاده به عنوان یک جاذب را دارند. خواص نامطلوب پلی یورتان خالص مانند جذب ضعیف انرژی مکانیکی در گستره باریک فرکانسی می تواند از طریق تهیه نانوکامپوزیت های پلیمری بهبود یابد. لذا هدف این مطالعه ، سنتز فوم های نانوکامپوزیت پلی یورتان با بکارگیری نانو ذرات سیلیکا به منظور بهبود خواص اکوستیکی آن می باشد .
روش کار: در مرحله اول فوم پلی یورتان خالص با استفاده از روش پیش پلیمر سنتز شد ، سپس در مرحله دوم فوم های نانوکامپوزیت با افزودن درصدهای وزنی مختلف از نانوذرات سیلیکا سنتز شدند . به منظور مشاهده مورفولوژی فوم ها، از آزمون میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) استفاده شد. برای بررسی خواص آکوستیکی ، ضریب جذب صوت ( α ) فوم های استوانه ای شکل به قطر mm 100 ، ضخامت mm 10 با استفاده از امپدانس تیوب دو میکروفنه در محدوده ی فرکانسی 100تا 1600 هرتز اندازه گیری شد.
یافته ها: نتایج حاصل از ارزیابی میکروسکوپی نشان داد که مورفولوژی سلول ها با افزودن نانوذرات سیلیکا تغییر کرده و با افزایش مقدار نانوذرات سایز سلولی کاهش یافته است . همچنین نتایج آنالیز آکوستیکی نشان داد که ضریب جذب نانوکامپوزیت ها، با افزایش مقدار نانو سیلیکا افزایش می یابد . برای فوم نانوکامپوزیت حاوی 1/5 % وزنی نانوذرات سیلیکا پیک فرکانسی جذب به سمت فرکانس های پایین کشیده شده است و جذب صوت به بیشینه مقدار خود افزایش یافته است .
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر نتایج حاصل نشان داد که جاذب های صوتی بر پایه کامپوزیت پلی یورتان و نانوذرات سیلیکا توانسته سبب بهبود ضریب جذب صوتی گردد بدین صورت که اضافه شدن نانوذرات به فوم خالص منجر به افزایش دانسیته سلولی و کاهش سایز روزنه ها شده است و با افزایش درصد نانوذرات ، افزایش جذب صوت در فوم های نانوکامپوزیت مشاهده گردید.
حمید رضا یاقوتی، آذر طل، رویا صادقی، عادل مظلومی، عباس رحیمی فروشانی، آرمان قادری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: در طراحی مداخلات، اصلاح رفتار در مورد استفاده از وسایل حفاظت فردی، شناسایی و تحلیل مخاطبان جایگاه مهم و ویژه ای دارد. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل پیش بینی کننده آگاهی برای استفاده از وسایل حفاظت فردی بر اساس سازه های تئوری شناختی اجتماعی در کارگران کارخانه آلومینیوم ایران در سال 1397 بود.
روش کار: در این مطالعه توصیفی تحلیلی که به روش مقطعی اجرا شد، با مراجعه به خط تولید کارخانه آلومینیوم ایران در شهر اراک، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سازه های تئوری شناختی-اجتماعی، شامل سوالات مربوط به اطلاعات دموگرافیک، آگاهی و پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر سازه های تئوری شناختی – اجتماعی (Social Cognitive Theory)، توسط 188نفر از کارگران شاغل تکمیل شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی، آزمون های chi-square و تحلیل رگرسیون لجستیک، در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.
یافته ها: از میان کارگران شرکت کننده در پژوهش، (88نفر)8/46 درصد افراد از آگاهی متوسط و(100نفر) 2/52 درصد از آگاهی بالایی برخوردار بودند. از میان متغیر های دموگرافیک، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، میزان درآمد، سن، سابقه کار و وضعیت استخدامی(05/0>p) و تمام سازه های تئوری شناختی- اجتماعی (05/0>p)، با میزان آگاهی ارتباط معنی داری داشتند که از بین آنها سطح تحصیلات و وضعیت استخدامی در مجموع 6/80 درصد و سازه های خودکنترلی، محیط و خودکارآمدی موانع درک شده 64 درصد از احتمال قرار گرفتن کارگران در گروه با آگاهی بالا را تبیین می نمود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که متغییر های سطح تحصیلات، وضعیت استخدامی، سازه های خودکنترلی، محیط و خودکارآمدی موانع درک شده می تواند جهت طراحی مداخلات آموزشی به منظور بهبود آگاهی کارگران در زمینه استفاده از وسایل حفاظت فردی مؤثر باشد.
امید زادی آخوله، ابراهیم نصیری، مژگان لطفی، سید علی اکبر محمودی، هوشنگ اکبری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: محیط پر استرس اتاق عمل، محدودیتهای فیزیکی فضای کاری و ایستادنهای طولانی مدت موجب بروز خستگی مزمن در تکنولوژیستهای جراحی و در نتیجه کاهش کارایی و کیفیت خدمات میگردد، این پژوهش با هدف تعیین تاثیر ورزش ترکیبی و استنشاق اسانس اسطوخودوس بر شدت خستگی تکنولوژیستهای جراحی اجرا شد.
روش کار: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی است که بر روی 97 نفر از تکنولوژیستهای جراحی شاغل در بخش های اتاق عمل بیمارستان های آموزشی درمانی شهر تبریز و پس از کسب رضایت آگاهانه از آن ها در سه گروه (ورزش، اسانس اسطوخودوس و کنترل) انجام شد. ابزار مطالعه شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه ی سنجش چند بعدی خستگی بود. در گروههای آزمون، مداخله شامل انجام حرکات ورزشی کششی_قدرتی و استنشاق اسانس اسطوخودوس به مدت 6 هفته بود و در گروه کنترل، هیچ مداخلهای صورت نگرفت. دادهها پس از گردآوری در نرم افزار SPSS Ver20 و با استفاده از آنالیز واریانس و اندازه گیری مکرر مورد آنالیز قرارگرفتند.
یافته ها: مشخصات دموگرافیکی شرکت کننده ها در سه گروه تفاوت معنی داری نداشت(P>0/05). میانگین نمره ی خستگی در هر دوگروه ورزش ترکیبی و اسانس اسطوخودوس در پایان مطالعه نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد(P<0/05). اما میانگین خستگی دو گروه اسانس اسطوخودوس و ورزش از لحاظ آماری معنی دار نبود(P>0/05).
نتیجه گیری: انجام ورزش های ترکیبی و استنشاق اسانس اسطوخودوس در اتاق عمل، بر شدت خستگی تکنولوژیستهای جراحی تاثیر مطلوبی داشته و باعث کاهش شدت خستگی در آنها می شود. برنامه ریزی برای اجرای آن در اتاق عمل توصیه می شود.
سیده مریم طاهری، منیره خادم، فریبرز امیدی، علیرضا صدیقی، محدثه دل آرام، سید جمال الدین شاه طاهری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: آفت کش ها جزء وسیع ترین ترکیبات شیمیایی مورد استفاده در دنیا بوده و همچنین در میان خطرناک ترین ترکیبات برای موجودات زنده جای می گیرند. اگرچه آفت کش ها تاثیرات بسزایی در بهبود بهره وری در کشاورزی و افزایش تولید غذا دارند، فرآیند های تولید، فرمولاسیون، دخیره، انتقال و بازاریابی محصولات کشاورزی و استفاده وسیع از این مواد منجر به بروز مواجهه های شغلی و آلودگی زیست محیطی و حضور باقی مانده آن ها در مواد غذایی می شود .علف کش بنتازون از جمله سموم رایج مورد استفاده در کشاورزی و باغبانی می باشد که اثرات مهم آن بر سلامتی انسان مورد نگرانی و مطالعه گسترده می باشد لذا ارزیابی مواجهه های شغلی و محیطی توسط روش های دقیق و معتبر ضروری به نظر می رسد. هدف از مطالعه حاضر سنتز و تعیین ساختار پلیمر قالب مولکولی به عنوان یک جاذب نوین و اختصاصی در فرآیند آماده سازی، آنالیز انتخابی و سریع علف کش بنتازون به عنوان آلاینده شغلی و محیطی در نمونه بیولوژیکی بود.
روش کار: برای سنتز پلیمر قالب مولکولی از روش پلیمریزاسیون ترسیبی استفاده شد این روش برای تهیه ذرات با توزیع اندازه و شکل مناسب به کار برده شده است بدین شکل اندازه ذرات به حد زیر میکرون و نانو رسیده و نیازی به خرد کردن و غربال نمودن در اکثر موارد وجود نخواهد داشت. به دلیل کاهش اندازه ذرات وتخلخل پذیری زیاد، جذب و بازیافت ترکیبات الگو سریعتر و با کارایی بالاتر انجام می گردد. جهت سنتز پلیمر از نسبت 1:4:30 مولکول الگو ( بنتازون) : مونومر عاملی ( متاکریلیک اسید): اتصال دهنده عرضی ( اتیلن گلیکول دی متا کریلات) استفاده گردید. عوامل بسیاری در قابلیت جذب و بازیافت و کارایی پلیمرهای قالب مولکولی تاثیر دارند که عواملی مانند pH نمونه، مقدار پلیمر قالب مولکولی، مدت زمان جذب بوسیله امواج فراصوت، درصد اسید، حجم حلال شویش و مدت زمان بازیافت بوسیله امواج فراصوت را می توان نام برد.
یافته ها: عوامل مؤثر در جذب و بازیافت بنتازون بهینه سازی شدند و نتایج حاصل از بهینه سازی نشان داد که بالاترین جذب در2=pH، مقدار پلیمر814/30 میلی گرم، مدت زمان جذب 3/7 دقیقه، درصد اسید 1/1 حجم حلال شویش 7/2 میلی لیتر و مدت زمان واجذب 165 ثانیه بدست می آید. جهت استخراج نمونههای بیولوژیکی، روش ارائه شده بر روی نمونهی ادرار بررسی گردیدو میزان باز یافت %100 محاسبه شد.
نتیجه گیری: نتایج بررسی ها برای نمونه بیولوژیک نشان داد که آنالیت بدون تاثیر پذیری از عوامل موجود در بستر با راندمان بالا اندازه گیری شده است . و این نشان از گزینش پذیری بالای این پلیمر سنتز شده برای مولکول هدف دارد.
عادل مظلومی، زینب کاظمی، سعید عابدزاده، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: کارکنان صنعت خودروسازی بدلیل مواجهه مستقیم با طیف وسیعی از مشکلات ارگونومیک ناشی از وجود تجهیزات و ماشین آلات مختلف در معرض شیوع بالای اختلالات اسکلتی عضلانی بویژه کمردرد می باشند. ازاینرو، مطالعه حاضر با هدف طراحی و ساخت یک دستگاه پرتابل جهت ارزیابی متغیرهای کینماتیکی کمر و مقایسه این حرکات در میان شاغلین کمردردی و غیرکمردردی در خطوط مونتاژ یکی از صنایع خودروسازی انجام شد.
روش کار: در پژوهش حاضر، پس از آنالیز شغلی به روش TTA، با بهره گیری از روش مشاهده ای مستقیم OWAS، پوسچرهای کاری کارگران مورد ارزیابی قرار گرفت و ایستگاه های کاری با سطح ریسک بالا شناسایی شدند. همچنین همزمان، با استفاده از پرسشنامه اسکلتی عضلانی هلندی (DMQ) و مقیاس درجه بندی دیداری (VAS) شیوع و شدت کمردرد مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، پس از طراحی و ساخت دستگاه پرتابل، مطالعه میدانی با استفاده از دستگاه طراحی شده بر روی 16 آزمودنی جهت ارزیابی متغیرهای کینماتیکی کمر بر روی دو گروه از کارگران دارای کمردرد و بدون کمردرد انجام شد.
یافته ها: نتایج حاصل از روش OWAS نشان داد که 2/61 درصد از تمامی پوسچرهای کاری مورد بررسی دارای سطح ریسک بالا با اولویت اقدام اصلاحی 3 و 4 بودند. بطور متوسط، 1/86 درصد از شرکت کنندگان طی 12 ماه گذشته تجربه کمردرد را گزارش نمودند. علاوه بر این، میانگین (انحراف معیار) شدت درد (دامنه نمره 0-100) 95/57 (46/15) بدست آمد. درخصوص مقایسه متغیرهای کینماتیکی در دو گروه کمردردی و غیرکمردردی یافته ها نشان داد که تمامی حرکات خمش جلو، خمش جانبی، خمش عقب، و دامنه پیچش تنه (درجه) و مدت زمان حرکات (ثانیه) در افراد غیرکمردردی بیشتر از افراد کمردردی می باشد؛ هرچند که ازلحاظ آماری تنها دامنه خمش جلو (درجه) در افراد غیرکمردردی (میانگین و انحراف معیار: 29/64 و 41/8) بطور معنی داری بیشتر از افراد کمردردی (میانگین و انحراف معیار: 97/58 و 34/11) بود (05/0> P-value).
نتیجه گیری: با توجه به قابلیت ابزار در بررسی کینماتیک تنه، و همچنین سبک بودن و عدم تداخل دستگاه با وظیفه کارگر می توان از آن به عنوان ابزاری مناسب در مطالعات ارگونومی در حیطه کمردرد استفاده کرد. بعلاوه، مقایسه نتایج بدست آمده از این دستگاه با دستگاه شیب سنج مؤید صحت نتایج بدست آمده از این ابزار می باشد.
فاطمه فصیح رامندی، اصغر صدیق زاده، محمد جواد جعفری، سهیلا خداکریم،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: تعیین توزیع اندازه ذرات در شناسایی خواص فیزیکی و شیمیایی آن ها، ارزیابی اثرات شان بر سلامتی انسان و روش های کنترل آن ها، بسیار موثر می باشد. یکی از مهمترین تجهیزاتی مورد استفاده در تعیین توزیع اندازه ذرات، دستگاه تحلیل گر دیفرانسیلی تحرک الکتریکی ذرات (DMA) می باشد. در این مطالعه ضمن طراحی و ساخت دستگاه DMA، توزیع اندازه ذرات آئروسل توسط آن انجام شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی-آزمایشگاهی، بر اساس تئوری های حاکم بر رفتار آئروسل ها در میدان های الکتریکی، ابعاد هندسی و شرایط عملیاتی دستگاه DMA با استفاده از نرم افزار FORTRAN تعیین شد. طراحی نقشه فنی قطعات تشکیل دهنده دستگاه DMA با استفاده از نرم افزار SOLIDWORKS-2017 انجام شد. عملکرد دستگاه DMA طراحی شده، توسط مطالعه توزیع اندازه 12 دامنه ذرات DOP تولید شده توسط مولد ذرات در 15 ولتاژ انجام گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از اعمال ولتاژهای مختلف به دستگاه DMA، نشان داد که در هر ولتاژ یک دامنه از اندازه ذرات بیشترین تعداد ذرات را در خروجی دستگاه به خود اختصاص می دهند. بطوریکه ذرات 3/0 -26/0 میکرومتر در 3500 ولت و ذرات بزرگ تر از 2 میکرون در 9000 ولت دارای بیشترین تعداد در خروجی دستگاه DMA بودند.
نتیجه گیری: سیستم های DMA، یک ابزار قدرتمند در تعیین توزیع اندازه ذرات در دامنه نانومتر تا میکرومتر می باشند. بطوریکه با دانستن ولتاژ لازم برای جداسازی یک اندازه خاص از ذرات، می توان طیف اندازه ذرات مجهول را به وسیله دستگاه DMA مشخص نمود.
اعظم بیابانی، محسن فلاحتی، ایرج علیمحمدی، مجتبی ذکایی، حامد جلیلیان، علی دهقانی، محمد نجفی مجره،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: تعیین روش هایی جهت ارزیابی استرس های حرارتی در محیط های کاری مختلف یکی از چالش های مهم محققین در این زمینه می باشد. مطالعه حاضر با هدف اعتبارسنجی شاخص های WBGT و ارزیابی فشارگرمایی (HPA) از طریق اندازه گیری برخی پاسخ های فیزیولوژیک در مناطق نفت خیز جنوب ایران انجام گردید.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 154 نفر از شاغلین پایانه های نفتی خارک، عسلویه و ماهشهر در سه شرایط کاری شامل محیط مسقف، محیط روباز و محیط استراحت در فصل تابستان انجام گردید. میزان استرس حرارتی موجود در محیط کار توسط شاخص WBGT و روش ارزیابی فشار گرمایی مورد بررسی قرار گرفت، که بدین منظور پارامترهای محیطی دمای خشک،دمای تر، دمای تشعشعی، رطوبت نسبی، فشار بخارآب و سرعت جریان هوا تعیین شد. بمنظور محاسبه شاخص WBGTعلاوه بر روش قرائت مستقیم توسط دستگاه WBGT meter از استاندارد 7243-ISO نیز استفاده گردید. به منظور اعتبار سنجی شاخص های مذکور نیز اندازه گیری پارامترهای فیزیولوژیکی دمای دهانی، دمای تمپان و متابولیسم فعالیت همزمان با اندازه گیری پارامترهای محیطی صورت گرفت.
یافته ها: نتایج آزمون آماری Paired Sample T-test نشان می دهد میانگین شاخص WBGT و ارزیابی احتمال فشار گرمایی در محیط مسقف و روباز دارای اختلاف معنادار می باشد(p<0/05). همچنین میانگین شاخص های فیزیولوژیک دمای دهانی و دمای تمپان و متابولیسم کاری در محیط مسقف و روباز دارای اختلاف معنادار می باشد(p<0/05). آزمون همبسـتگی بین شاخص WBGT بعنوان متغییر مستقل و روش ارزیابی فشار گرمایی بعنوان متغییر وابسته معنادار بوده (P<0.05) و از همبستگی بالایی برخوردار است (914/0 =R2) میزان همبستگی بین شاخص WBGT با پارامتر های دمای دهانی، دمای تمپان و میزان متابولیسم کاری معنادار بوده (P<0.05) و بترتیب برابر (423/0 =R2)، (335/0 =R2) و (523/0 =R2) می باشد. میزان همبستگی بین روش ارزیابی احتمال فشار گرمایی(HPA) با پارامتر های دمای دهانی، دمای تمپان و میزان متابولیسم کاری معنادار بوده (P<0.05) و بترتیب برابر
(632/0 =R2)، (605/0 =R2) و (579/0 =R2) می باشد. این نتایج نشان می دهد میزان همبستگی بین روش ارزیایی احتمال فشار گرمایی با پارامترهای فیزیولوژیک بیشتر از میزان همبستگی WBGT با این پارامترها می باشد.
نتیجه گیری: این تحقیق نشان داد با توجه به ماهیت شغلی کارکنان شاغل در مناطق نفت خیز شاخص WBGT و ارزیابی فشار گرمایی روش های مفیدی جهت ارزیابی استرس حرارتی موجود در پایانه های نفتی می باشند. همچنین مشخص گردید ارزیابی فشار گرمایی برای اندازه گیری استرس حرارتی در این مناطق از اعتبار بالاتری برخوردار می باشد.
رابعه منهاج بناء، محمد کاظم کوهی، سروش مدبری، محمود خوانساری قاضی، شهناز باکند،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: در حال حاضر، ذرات معلق هوابرد مهمترین شاخص آلودگی هوا در کلانشهر تهران و سایر شهرهای کشور است. بر اساس گزارشات شرکت کنترل کیفیت هوا تهران، یکی از منابع این شاخص در شهر تهران معادن شنوماسه است. لذا ضرورت دارد تا پتانسیل مخاطرات غبار حاصل از فعالیت این معادن و احتمال انتقال آن مورد ارزیابیهای دقیقتر علمی محققان قرار گیرد.
روش کار: این مطالعه در یکی از معادن فعال در غرب استان تهران به مدت یک هفته در آبانماه (در شرایط بدون بارش) انجام شد. نمونهبرداریها با استفاده از سه وسیله نمونهبرداری، به صورت فعال و غیرفعال، در ارتفاعات مختلف انجام شده است. در مجموع 32 نمونه ذرات معلق هوابرد از داخل معدن جمعآوری شد که پس از آمادهسازی نمونهها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی مجهز به طیف سنجی پراش انرژی پرتوایکس ( SEM-EDX)، مورد بررسی و آنالیز کلی قرار گرفت و نتایج آن تحلیل گردید.
یافته ها: توصیف آماری نتایج نشان میدهد که محتوی شیمیایی غبار این معدن، به ترتیب درصد وزنی شامل: سیلیسیم، کلسیم، آلومینیم، آهن، سدیم، پتاسیم، روی، سرب، فسفر، گوگرد، منیزیم، مس، تیتانیم، کلر، وانادیم بوده که میبایست مخاطرات سلامتی آنها مورد توجه قرارگیرد. تحلیل شاخصهای ضریب غنیشدگی (EF) و شاخص زمینانباشت (Igeo) و نیز تحلیل مولفههای اصلی (PCA) نشان داد که عناصر مس، روی، سرب، منگنز، وانادیم دارای غنیشدگی و آلودگی بالا با منشاء انسانزاد در این معدن میباشند. مقدار بالای عناصر سیلیسیم و پتاسیم در غبار این معدن منشا طبیعی داشته و ناشی از فعالیت معدنکاری بر روی سنگهای آذرین و آبرفتی بستر آن است.
نتیجه گیری: غبار حاصل از فعالیت معادن شنوماسه به سبب ماهیت عنصری و کانیایی دارای پتانسیل ایجاد مخاطرات سلامتی است که منشاء بسیاری از آنها منابع انسانزاد ارزیابی شده است. پیشنهاد میگردد از آنجا که عمده معادن فعال تهران در منطقه غرب و در کریدور باد اصلی شهر قرار دارند، ریسکهای سلامتی مرتبط با غبار این معادن بطور جامع ارزیابی و نحوه فعالیت و روشهای کنترل مهندسی آلایندههای آنها مورد بازبینی قرار گیرد.
سمیه میرزا، نبی اله منصوری، رضا ارجمندی، رضا عزیزی نژاد،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: صنایع نفت و پتروشیمی اولین صنایعی بودند که سیستم مدیریت سلامت ،ایمنی و محیط زیست را توسعه دادند و برای حفظ و صیانت از نیروی انسانی متخصص، در کنار کاهش اثرات سوء صنعت بر محیط زیست، این نظام را در سازمان های تحت پوشش خود مستقر نمودند. هر چند این نظام در مطالعات مختلف مورد واکاوی عمیق قرار گرفته است. ولی متاسفانه بیشتر ارزیابی ها به صورت کیفی انجام گرفته است. در سالهای اخیر،ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت سلامت،ایمنی و محیط زیست به علت عدم وجود ارزیابی های کمی مناسب با محدودیت روبرو بوده است.
روش کار: در این تحقیق توسعه معیارها و زیر معیارهای سیستم مدیریت سلامت، ایمنی ومحیط زیست بارویکردی متفاوت بررسی شد و با استفاده از نظر خبرگان و با توجه به دسته بندیهای انجام شده پرسشنامه ای برای تعیین مقایسات زوجی تدوین شد.برای تعیین روابط بین معیارها از تکنیک DMATEL و برای تعییین وزن اهمیت آنها از روش تحلیل شبکه استفاده شد و در یک مطالعه موردی بین دو کارخانه مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: ارزیابی عملکرد نشان داد که معیار رهبری با وزن نرمال شده 8/1 از بیشترین تاثیرگذاری برخوردار هست و همچنین معیار های ارزیابی و مدیریت ریسک با وزن نرمال شده 8/0، معیار طرح ریزی با وزن نرمال شده40/0 ، .معیار خط مشی با وزن نرمال شده 33/0، .معیار سازمان با وزن نرمال شده 31/0 ، .معیار اجرا و پایش با وزن نرمال شده22/0 و .معیار ممیزی و بازنگری با وزن نرمال شده 12 /0 به ترتیب اولویت اول تا هفتم قرار دارد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که مهمترین معیارهای بهداشت، ایمنی و محیط زیست، رهبری است. تفاوت معنی دار بین نمره نهایی معیار رهبری و سایر معیارها اهمیت حیاتی آن در ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت سلامت، ایمنی و محیط زیست به را نشان می دهد. مدیریت می تواند با مشارکت کارمندان و اختصاص بودجه مناسب و حمایت از ابتکارات ابتکاری برای بهبود برنامه های سیستم مدیریت سلامت، ایمنی و محیط زیست ، بهتر و موفق تر باشد.
فاطمه ضامنی، پروین نصیری، محسن مهدینیا، احمد سلطانزاده،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: کاهش سطح سلامتی نیروی کار یکی از چالشهای مهم در صنایع میباشد. مطالعات مختلف نشان داده اند که میزان بهرهوری در صنایع با سلامتی نیروی شغلی دارای ارتباط معنی دار می باشد. بعلاوه، سلامتی کارکنان در محیط های شغلی می تواند تحت تاثیر متغیرهای مختلف مانند استرس شغلی، رضایت شغلی و همچنین کار در شیفت های غیرمتداول قرار گیرد. مطالعه حاضر با هدف تجزیه و تحلیل روابط علّت- معلولی پارامترهای نوبتکاری، استرس شغلی، رضایت شغلی با سطح سلامتی در یک صنعت پتروشیمی صورت گرفته است.
روش کار: این مطالعه مقطعی در سال 1396 اجرا شد. نمونه مورد مطالعه شامل 20 نفر از خبرگان HSE بودند که بر اساس نمونهگیری هدفمند قضاوتی انتخاب و به مطالعه وارد شدند. برای جمع آوری دادهها از ابزار پرسشنامه ماتریسی 4×4 تشکیل شده از 4 متغیر اصلی شامل نوبتکاری، استرس، رضایت شغلی و سطح سلامتی استفاده شده است. تجزیهوتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار متلب و روش دیمتل فازی انجام شد. همچنین برای هر متغیرمورد ارزیابی دو مقدار کلیدی D+R و D-R به دست آمد که به ترتیب میزان تعامل و نوع تعامل متغیر با سایر متغیرها را نشان میدهند.
یافته ها: 0/60%از خبرگان شرکت کننده در این مطالعه مرد و 0/40% نیز زن بودند. تنها 0/10% این افراد دارای تحصیلات دکتر بودند. بعلاوه، میانگین سن و سابقه کاری افراد مورد مطالعه به ترتیب 34/9±64/39 و 10/7±22/10 سال بود.
نتایج نشان داد پارمترهای نوبتکاری، استرس و رضایت شغلی به دلیل مثبت بودن مقادیر D-R به عنوان عوامل اثرگذار و متغیر سلامتی شغلی با کسب مقدار منفی D-R، به عنوان عامل اثرپذیر میباشد. بعلاوه این نتایج نشان داد که میزان تاثیر این پارامترها بر سلامتی با دو مکانیسم مستقیم و غیرمستقیم میباشد.
نتیجه گیری: نتایج بکارگیری روش دیمتل فازی بیانگر این بود که سلامت شغلی در محیطهای صنعتی بزرگ میتواند تحت تاثیر پارامترهای مختلف با اندازه اثر متفاوت قرار گیرد، لذا توجه به بر هم کنش این فاکتورها در تحلیل سلامتی و عوامل موثر بر آن بسیار مهم میباشد. بنابراین، سطح سلامتی در محیط ای صنعتی پرچالش مانند صنایع پتروشیمی می تواند تحت تاثیر نوبتکاری به عنوان یک علت ریشهای قرار گیرد. این علت ریشه ای در کنار رضایت شغلی اثر معنیداری بر افزایش سطح استرس و کاهش سطح سلامتی دارند. بر این اساس، هر گونه اقدام برای افزایش سطح سلامتی بایستی بر بهبود الگوهای نوبتکاری و افزایش سطح رضایت شغلی کارکنان به عنوان علل ریشهای و موثر بر سطح سلامتی متمرکز شود.