جستجو در مقالات منتشر شده


491 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

سیدمهدی موسوی، علی کریمی، سید ابوالفضل ذاکریان، مهرداد مهر آور،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

مقدمه: سیستم صدور مجوز کار یک سیستم مستند برای کنترل فعالیت‌هایی می‌باشد که دارای خطرات ذاتی بوده و امکان بروز حوادث را دارند. به‌منظور اطلاع از نحوه عملکرد و کارایی هر سیستمی باید آن سیستم به‌طور دوره‌ای مورد پایش و ارزیابی قرار گیرد و سیستم مجوز کار نیز از این قاعده مستثنا نمی‌باشد. هدف مطالعه حاضر ساخت و معرفی یک نرم‌افزار کامپیوتری به‌منظور ارزیابی عملکرد سیستم مجوز کار می‌باشد.
روش کار: این پژوهش شامل دو مرحله اصلی بود. در مرحله اول، بر اساس بررسی متون و مصاحبه با خبرگان دانشگاهی و صنعتی، پرسشنامه ارزیابی عملکرد سیستم مجوز کار طراحی و اعتبار سنجی گردید. مرحله دوم پژوهش مربوط به طراحی و پیاده‌سازی نسخه اولیه نرم‌افزار ارزیابی عملکرد سیستم مجوز کار و ارزیابی قابلیت استفاده آن بود. طراحی مطابق با مدل چرخه حیات توسعه نرم‌افزار (SDLC (System Development Life Cycle انجام شد. با استفاده از روش فکر بلند، قابلیت استفاده نسخه اولیه نرم‌افزار ارزیابی و نسخه نهایی نرم‌افزار طراحی و درنهایت با استفاده از پرسش‌نامۀ  (Questionnaire for User Interface Satisfaction (QUIS Cycle،  میزان رضایت کاربران از نرم‌افزار سنجیده شد.  
یافته ها: بر اساس نتایج حاصل از پرسشنامه میزان رضایت کاربران، امتیاز مربوط به میزان رضایتمندی کلی کاربران از نرم‌افزار طراحی‌شده، 7/71 از 9 امتیاز ممکن بود. امتیازات به‌دست‌آمده به ترتیب 7/58 برای کارکرد نرم‌افزار، 7/37 برای ویژگی‌های صفحه‌نمایش و رابط کاربری، 7/75 برای اصطلاحات و اطلاعات نرم‌افزار، 8/11 برای یادگیری و 7/74 برای قابلیت‌های کلی سیستم بود. همچنین خروجی یافته‌های نرم‌افزارهای اکسل و SPSS با خروجی نرم‌افزار طراحی‌شده مطابقت داشت که نشان‌دهنده قابلیت اطمینان خروجی نرم‌افزار بود.
نتیجه گیری: نرم‌افزاری که در این مطالعه ساخته و معرفی گردید. با تسهیل در فرآیند ارزیابی عملکرد سیستم مجوز از طریق انجام تجزیه‌وتحلیل‌های نظام‌مند دقیق و صحیح و درعین‌حال انعطاف‌پذیر و همچنین ارائه انواع گزارش در ساختارهای از پیش تعریف‌شده، می‌تواند به‌عنوان یک ابزار مناسب جهت ارزیابی عملکرد سیستم مجوز کار در صنایع فرآیندی مانند پالایشگاه‌های نفت و پتروشیمی و سایر صنایع مشابه مورداستفاده قرار گیرد.
اسماعیل کرمی، محمدرضا منظم، کیکاوس ازره، مهدی محمدیان مستان آبادی، زهرا گودرزی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

مقدمه: در سال‌های اخیر، برنامه‌های مختلفی برای کاهش سروصدا در کشورهای مختلف صورت گرفته که نشان‌دهنده نگرانی بیشتر جامعه برای آلودگی صوتی است. این مطالعه، با هدف بهبود عملکرد موانع، به‌صورت موازی در دو طرف بزرگراه، با در نظر گرفتن ساختمان‌های اطراف بزرگراه صورت گرفته است.
روش کار: در این تحقیق روش شبیه‌سازی دو بعدی عنصر مرزی، جهت پیش‌بینی افت صدا در مانع‌ها به کار گرفته شده است. انواع مختلفی از مدل‌ها با در نظر گرفتن تأثیر ساختمان و کانال‌های آب در این تحقیق موردبررسی قرار گرفته است تا میزان اثربخشی انواع مختلف مانع‌های موازی در شرایط واقعی در موقعیت شنونده مورد مقایسه قرار گیرد.  
یافته ها: کاربرد مانع مدل Y زاویه‌دار (YA) به‌صورت منفرد توانست تا dB 5/3 عملکرد مانع را نسبت به مدل T ساده مرجع (TS) بهبود بخشد. با کاربرد مانع‌ها به‌صورت زوجی، تغییر قابل‌ملاحظه‌ای در عملکرد روی مانع دوم دیده نشد. درحالی‌که با به‌کارگیری مانع به‌صورت موازی همراه با ساختمان‌های مجاور، مانع مدل T دندانه‌دار (TD) در مقایسه با مانع TS به میزان  3dB کارایی مانع را افزایش می‌دهد. همچنین با افزایش فرکانس تأثیرات منفی قابل‌توجهی در عملکرد مانع ایجاد گردید به‌طوری‌که ساختمان‌های مجاور در فاصله 8 متری مانع، حدود dB 34/8 تأثیر منفی در عملکرد مانع‌های موازی ایجاد نمود.
نتیجه گیری: به‌طورکلی، در صورت عدم لحاظ ساختمان در این مطالعه، مانع مدل T زیگزاگ  (TZ)به‌صورت زوجی دارای عملکرد بالاتری بود درحالی‌که با قرارگیری ساختمان در مدل طراحی، مانع مدل TD به‌عنوان مانع بهینه در نظر گرفته شد؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که انتخاب مانع ایده آل صرفاً بر اساس تعیین صدا در پشت مانع، به‌تنهایی نمی‌تواند بیانگر رفتار و خصوصیات آکوستیکی مانع در محیط واقعی باشد.
رضا کیانتاژ، علی رمضانی، ناهید امراللهی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

مقدمه: توصیه به ایجاد سازمان یادگیرنده از مهم‌ترین توصیه‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای داشتن فرهنگ ایمنی پیشرفته در سازمان‌ها است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربی رابطۀ همبستگی یادگیرنده بودن یک سازمان با فرهنگ ایمنی آن در صنایع هسته‌ای و پرتوی ایران انجام شده است.
روش کار: در این تحقیق ارتباط دو مفهوم سازمان یادگیرنده و فرهنگ ایمنی سازمانی توسط داده‌های آماری جمع‌آوری‌شده از نمونه آماری 388 نفرِ از کارکنان 45 شرکت فعال در صنایع پرتوی و هسته‌ای در حوزه‌های پرتو پزشکی، رادیوگرافی صنعتی و تأسیسات پرتوی و هسته‌ای ایران با روش حداقل مربعات جزئی (PLS) و نرم‌افزار SmartPLS3 مورد تجزیه‌وتحلیل همبستگی قرار گرفت. از پرسشنامه‌های یانگ و همکاران (DLOQ) در سال 2004 برای سنجش میزان یادگیرنده بودن سازمان‌ها و پرسشنامۀ  آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (SCPQ-LH) در سال 2017 برای سنجش سطح فرهنگ ایمنی آن‌ها استفاده شد.  
یافته ها: با توجه به یافته‌های به‌دست‌آمده در این تحقیق یادگیرنده بودن، قادر به تبیین 52 درصد از تغییرات متغیر فرهنگ ایمنی در سازمان‌ها، می‌باشد. علاوه بر این، مشاهده شد که میزان این تأثیر در چهار زیرگروه مختلف صنایع پرتوی و هسته‌ای به دلیل تفاوت‌های زمینه‌ای آن‌ها، از اختلاف معناداری برخوردار است و از مقدار 65 درصد برای تأسیسات هسته‌ای و 59 درصد برای پرتو پزشکی تا مقدار 45 درصد برای تأسیسات پرتوی و 34 درصد برای رادیوگرافی صنعتی در حال تغییر است.
نتیجه گیری: یافته‌ها از همبستگی معنادار متغیرهای پنهان سازمان یادگیرنده و فرهنگ ایمنی در سازمان‌ها حکایت دارد و مطابق نتایج به‌دست‌آمده، می‌توان از ارتقاء حالت یادگیرندگی در سازمان‌ها به‌عنوان عاملی کلیدی، در جهت بهبود فرهنگ ایمنی در آن‌ها یاد کرد.
زهرا حسنی، گلنار شجاعی باغینی، ملیحه خلوتی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

مقدمه: فرسودگی شغلی نوعی از فرسودگی روانی است که با فشارهای روانی یا استرس‌های مربوط به شغل و محیط کار توأم گشته و می‌تواند سلامت عمومی فرد را تحت تأثیر قرار دهد که بیشتر در شغل‌هایی که مرتبط با خدمات بهداشتی و اجتماعی است به وجود می‌آید. با توجه به مشکلات ویژه کارکنان بیمارستان‌ها به دلیل حساسیت بالای کاری، مطالعه حاضر به‌منظور شناسایی رابطه بین فرسودگی شغلی و سلامت روان در بین کارکنان پشتیبانی بیمارستان‌های عمومی، تخصصی و فوق تخصصی صنعت نفت کشور انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع همبستگی بود. 251 نفر از کارکنان پشتیبانی بیمارستان‌های شرکت نفت در شهرهای آبادان، اهواز، ماهشهر و تهران به‌صورت تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل چک‌لیست دموگرافیک، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش بود. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری همبستگی اسپیرمن، U من-ویتنی و H کروسکال-والیس در سطح 05/0 مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.  
یافته ها: یافته‌ها نشان داد که 45/5 درصد از مشارکت‌کنندگان در رده سنی 30-40 سال قرار داشتند و 49/5 درصد مشارکت‌کنندگان زن بودند. میانگین و انحراف معیار استاندارد سلامت روان و فرسودگی شغلی کارکنان پشتیبانی مراکز درمانی صنعت نفت به ترتیب 0/405±2/12 و 0/634±28/4 بود. بین فرسودگی شغلی با سلامت روان و سلامت روان با خستگی هیجانی و مسخ شخصیت و کفایت شخصی در کارکنان پشتیبانی در بیمارستان‌های عمومی، تخصصی و فوق تخصصی صنعت نفت کشور رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌های مطالعه، فرسودگی شغلی، سلامت روانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. فرسودگی شغل دو گروه جنسیتی مرد و زن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از یافته‌های این مطالعه می‌توان در برنامه‌ریزی پیشگیری، شناسایی گروه‌های در معرض خطر در محیط‌های کاری استفاده کرد.
فاطمه حیدری عبداللهی، علی صفری واریانی، محمد سلیمان آبادی، سکینه ورمزیار،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

مقدمه: از دست دادن تعادل به‌عنوان یک عامل محرک در حوادث سقوط از ارتفاع در حین کار ساخت‌وساز مشخص شده است. به نظر می‌رسد که ویژگی‌های آناتومیکی و مورفولوژیکی پا بر آمادگی حرکتی افراد ازجمله تعادل تأثیرگذار است. درنتیجه تحقیق حاضر با هدف پیش‌بینی درصد انحراف از نقطه تعادل استاتیک، بر اساس ابعاد آنتروپومتری کارگران ساختمانی انجام شد.
روش کار: این مطالعۀ توصیفی- تحلیلی در سال 1398 در بین 114 نفر از کارگران ساختمانی شهر قزوین انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه دموگرافیک و تعیین معیار ورود، ابعاد آنتروپومتریک نظیر قد، وزن، طول پا، طول کف پا، سطح کف پا، عرض مچ پا،‌ عرض قدامی و خلفی کف پا،‌ عرض لگن،‌ محیط مچ پا و محیط ران برای هر آزمودنی اندازه‌گیری شدند. سپس تعادل استاتیک آزمودنی‌ها توسط دستگاه استابیلومتر در حالت ایستاده با چشم باز ارزیابی شد. نتایج با استفاده از آزمون‌های پیرسون، اسپیرمن،‌ تی‌تست مستقل، ‌U من‌ویتنی و رگرسیون خطی چندگانه در نرم‌افزار SPSS نسخه 25 بررسی شدند.  
یافته ها: 8/29% از کارگران ساختمانی ازنظر تعادل استاتیک در طبقه ضعیف و خیلی ضعیف قرار داشتند. سن و وزن افراد بر اساس آزمون پیرسون و اسپیرمن با درصد شاخص انحراف معیار، ارتباط معناداری را نشان دادند. بر اساس رگرسیون خطی چندگانه، سن،‌ وزن و سطح کف پا از عوامل پیش‌بینی کننده درصد انحراف از نقطه تعادل استاتیک کارگران ساختمانی می‌باشند.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در جامعه کارگران ساختمانی سالم با توده بدنی نرمال، اطلاعات دموگرافیک نظیر سن، پارامترهای آنتروپومتری وزن و سطح پا از عوامل تأثیرگذار بر تعادل استاتیک می‌باشند.
مصطفی میرزایی علی آبادی، حسین رمضانی، امید کلات پور،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

مقدمه: در صنایع فرآیندی برخی از حوادث اولیه ممکن است منجر به حوادث ثانویه در یک واحد صنعتی یا همان اثر دومینو شوند. ازآنجایی‌که مخازن ذخیره‌سازی پالایشگاهی همواره در معرض ریسک حریق و انفجار می‌باشند، بنابراین ارزیابی کمی ریسک با در نظر گرفتن اثرات دومینو بر روی صنعت اصلی، همسایگان و جامعه در تعیین شدت و پیامد حادثه حائز اهمیت است و می‌تواند در مدیریت ریسک نقش مهمی ایفا نماید؛ بنابراین هدف از انجام این مطالعه ارزیابی کمی ریسک مخازن ذخیره‌سازی میعانات گازی با در نظر گرفتن اثرات دومینو است.
روش کار: تکنیک مورداستفاده در این پژوهش روش ارزیابی کمی ریسک (QRA) می‌باشد که پس از تعیین اهداف، مطالعه فرآیند، شناسایی مخاطرات و تعیین سناریوها، تجزیه‌وتحلیل پیامدهای آن با نرم‌افزار PHAST(7.22) صورت پذیرفته است. سپس برای تعیین میزان اثرات دومینو، بردارهای تشدید با حدود آستانه مطابقت داده‌شده و پس از غربالگری، احتمال کلی آسیب‌پذیری مخازن، جهت ترسیم ترازهای ریسک فردی محاسبه می‌گردد.  
یافته ها: در سناریو نشتی شعاع تراز ریسک 4-10 بعد از در نظر گرفتن اثرات دومینو تا حدود 250 متر و شعاع تراز ریسک 5-10 تا حدود 400 متر افزایش داشته است. همچنین در سناریو ترکیدگی/پارگی فاجعه‌بار نیز طبق شعاع تراز ریسک 5-10، بعد از در نظر گرفتن اثرات دومینو تا حدود 100 متر در اطراف مخزن 3 افزایش داشته است.
نتیجه گیری: همان‌طور که از نتایج استنباط می‌گردد، استفاده از این روش می‌تواند تصویر واضحی از پیامدهای حوادث زنجیره‌ای و احتمال آسیب کارکنان، تجهیزات و همسایگان مجاور به ما بدهد که در مدیریت ریسک، مدیریت شرایط اضطراری و بحران‌ها بسیار حائز اهمیت باشد.
وحید کاظمی‌زاده، ناصر بهپور،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

مقدمه: محرومیت از خواب یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد فیزیولوژیکی ورزشکاران بوده و شواهد آزمایشگاهی نیز ارتباط بین محرومیت از خواب و افت عملکرد بدنی ورزشکاران را محتمل دانسته‌اند. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر محرومیت از خواب بر پاسخ‌های فیزیولوژیک عینی و ذهنی دانشجویان ورزشکار می‌باشد.
روش کار: پژوهش به‌صورت تجربی می‌باشد. تعداد 20 دانشجوی پسر رشته علوم ورزشی به‌صورت داوطلب انتخاب و با شیوه انتخاب تصادفی ساده در طرح درون‌گروهی با موازنه متقابل در دو موقعیت موردبررسی قرار گرفتند. شرکت‌کنندگان در دو موقعیت 1) پس از 12 ساعت ناشتایی و 8 ساعت خواب کافی و 2) بعد از 12 ساعت ناشتایی و 30 ساعت بی‌خوابی کامل در محل خوابگاه دانشجویی با شرایط کنترل‌شده موردبررسی قرار گرفتند. اندازه‌گیری متغیرهای فیزیولوژیکی شامل فشارخون، ضربان قلب، لاکتات خون، مقیاس ذهنی درک فشار، VO2max و حرارت بدن با ابزارهای تخصصی موردبررسی قرار گرفت. تغییرات در متغیر وابسته ناشی از مداخله با آزمون تی وابسته در سطح معناداری 0/05>p و با استفاده از نرم‌افزار SPSS 22 آنالیز شد.  
یافته ها: پاسخ‌های فیزیولوژیکی لاکتات خون (0/002=p)، ضربان قلب (0/01=p)، مقیاس ذهنی درک فشار (0/002=p)، زمان رسیدن به خستگی (0/001=p)، فشارخون (0/01=p) و حرارت بدن (0/002=p)، متعاقب محرومیت از خواب به یک فعالیت وامانده‌ساز در پس‌آزمون نسبت به پیش‌آزمون، افزایش و اکسیژن بیشینه مصرفی (0/001=p)، کاهش معنادار داشته است که این تفاوت ازنظر آماری نیز معنی‌دار می‌باشد. یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد که محرومیت از خواب موجب تغییر معناداری در پاسخ‌های فیزیولوژیک عینی و ذهنی دانشجویان ورزشکار می شود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، مشخص گردید 30 ساعت محرومیت از خواب سبب تغییرات معناداری پاسخ‌های فیزیولوژیک عینی و ذهنی دانشجویان ورزشکار گردید. در یک نتیجه‌گیری کلی، یافته‌های مطالعه حاضر نشان داد که از محرومیت از خواب باید به‌عنوان یکی از عوامل محدودکننده بالقوه عملکرد فیزیولوژیکی یاد کرد.
زهرا هاشمی، محمدرضا منظم،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: جاذب‌های ریز سوراخ یکی از ساختارهایی هستند که امروزه به‌صورت گسترده مورداستفاده قرار می‌گیرند. مکانیسم جذب صدا توسط تلفات انرژی ویسکوز در حفرات روی صفحه صورت می‌گیرد. در این مطالعه خصوصیات آکوستیکی پانل‌های سوراخ‌دار غیر مسطح در زاویه مایل به روش عددی موردبررسی قرار گرفت.
روش کار: این مقاله به بررسی تأثیر شکل ظاهری بر روی عملکرد جاذب ریز سوراخ در فرکانس‌های پایین (کمتر از 500 هرتز) می‌پردازد. جهت پیش‌بینی ضریب جذب این دسته از جاذب‌ها از روش المان محدود سه‌بعدی استفاده شد. همچنین نتایج به‌دست‌آمده از جاذب‌های شکل دار با جاذب ریز سوراخ تخت مورد مقایسه قرار گرفت. بعد از صحت سنجی نتایج عددی با نتایج آزمایشگاهی ( امپدانس تیوب)، 6 طرح مختلف به‌عنوان شکل ظاهری صفحات ریز سوراخ در نرم‌افزار کامسول مالتی فیزیکس نسخه 5.3a تعریف شد.  
یافته ها: شکل دار کردن باعث ایجاد عمق متغیری در پشت صفحه سوراخ‌دار می‌شود و همین باعث ایجاد رزونانس در فرکانس‌های پایین‌تر می‌شود. به طور کلی شکل‌هایی که حالت فرورفته یا مقعر هستند نتایج بهتری نسبت به بقیه طرح‌ها و شکل تخت دارند و ضعیف‌ترین نتایج مربوط به شکل‌های محدب یا برآمده بودند.
نتیجه گیری: شکل‌دهی موجب ایجاد اختلاف‌فاز، زاویه‌دار شدن موج صوتی و همچنین نحوۀ انعکاسات موج صوتی می‌گردد و در نهایت باعث تغییر در ضریب جذب می‌شود.
احسان گروسی، عادل مظلومی، امیرهمایون جعفری، احمدرضا کیهانی، علی شریف نژاد، منصور شمسی پور، رامین کردی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: استفاده از اگزواسکلتون ها به‌عنوان یک مداخله ارگونومیک نوین جهت کاهش ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی عضلانی و افزایش عملکرد انسان در انقلاب صنعتی نسل چهارم نمود پیدا کرده است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی استفاده از اگزواسکلتون گردنی هنگام کار در ارتفاع بالای سر از نقطه‌نظر سطح فعالیت الکتریکی عضلات و میزان ناراحتی درک شده در ناحیه گردن و شانه بود.
روش کار: در این مطالعه تجربی از 14 شرکت‌کننده مرد خواسته شد تا وظیفه شبیه‌سازی شده بستن پیچ و مهره در ارتفاع بالای سر را در دو حالت استفاده و بدون استفاده از اگزواسکلتون گردنی (مداخله ارگونومیکی) و دو زاویه پوسچرال گردن به‌صورت تصادفی انجام دهند. حین اجرای وظیفه، فعالیت الکتریکی عضلات هدف در ناحیه گردن و شانه با روش الکترومیوگرافی سطحی ثبت می‌شد. علاوه بر این، در پایان اجرای هر وظیفه، شرکت‌کنندگان پرسشنامه میزان ناراحتی درک شده را تکمیل می‌کردند. پردازش سیگنال‌های الکترومیوگرافی با نرم‌افزار Matlab 2017b انجام شد و میزان سطح فعالیت الکتریکی عضلات هدف نسبت به حداکثر فعالیت عضلانی نرمال‌سازی شد. آنالیز داده‌های با مدل Random intercept mix در نرم‌افزار STATA 14 انجام شد.  
یافته ها: استفاده از اگزواسکلتون گردنی سبب کاهش معنادار میانگین ناراحتی درک شده در ناحیه گردن و شانه‌ها شد ولی در ناحیه سایر نواحی، تفاوتی آماری معناداری وجود نداشت. نتایج میانگین سطح فعالیت عضلات استرنوکلیدوماستوید و اسپلینوس کاپیتیس سمت راست و چپ در حین استفاده از اگزواسکلتون گردنی به‌صورت معنی‌داری کاهش‌یافته بودند؛ اما این اختلاف برای عضلات ذوزنقه‌ای افزایش معنی‌داری را نشان داد.
نتیجه گیری: استفاده از اگزواسکلتون گردنی سبب کاهش سطح فعالیت الکتریکی عضلات و میزان ناراحتی درک شده در ناحیه گردن شد که علت آن مربوط به توزیع وزن سر و گردن توسط جک نگه‌دارنده اگزواسکلتون در هنگام خمش رو به عقب گردن بود. در طراحی اگزواسکلتون گردنی برای ناحیه شانه و بازو حمایتی در نظر گرفته نشده بود که دلیل وجود نتایج غیر معنادار در ناحیه شانه‌ها را توجیه می‌کند؛ بنابراین استفاده از اگزواسکلتون گردنی با اضافه کردن حمایت بیشتر در نواحی شانه‌ها می‌تواند به‌عنوان یک مداخله ارگونومیکی برای کار در ارتفاع بالای سر توصیه گردد.

زهرا اعلائی، روح اله قاسمی، محمدرضا پورمند، علی کریمی، انسیه ماسوریان، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: تولوئن از رایجترین نوع ترکیبات آلی فرار است که سمی بوده و سبب آسیب کبد و کلیه می شود. این ترکیب در بسیاری از صنایع شیمیایی به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو حذف تولوئن از جریان هوای خروجی صنایع دارای اهمیت است. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، بررسی مقایسه ای نقش کربن فعال دست نخورده و تثبیت شده با باکتری سودوموناس پوتیدا و همچنین بررسی عملکرد سیستم بیوفیلتراسیون باکتری سودوموناس پوتیدا تثبیت شده بر کربن فعال به منظور جذب و تجزیه تولوئن از جریان هوا در یک سیستم بیوفیلتراسیون و احیا کربن فعال است.
روش کار: ابتدا به منظور رشد باکتری، پیش کشت به مدت 24 ساعت بر روی انکوباتور شیکردار با سرعت 150rpm در دمای 30 درجه سانتی گراد قرار گرفت و سپس باکتری ها بر روی کربن فعال قرار داده شدند و عمل تثبیت صورت گرفت. در ادامه 2 ستون با کربن فعال دست نخورده و کربن فعال تثبیت شده با باکتری پر شد. کارایی هر کدام از سیستم ها با حجم بستر، گذر حجمی گاز و تراکم های مختلف از آلاینده در دو سیکل مورد بررسی قرار گرفت. سیکل اول به منظور بررسی میزان کارایی دو سیستم در حذف تولوئن و سیکل دوم به منظور بررسی احیای کربن فعال بعد از خاموشی سیستم صورت گرفت. به منظور بدست آوردن مقدار جذب تولوئن در سیستم بیوفیلتراسیون، تراکم های مختلفی از تولوئن ساخته و به سیستم وارد شد. با نمونه برداری از ورودی و خروجی ستون ها و تزریق نمونه ها به دستگاه گاز کروماتوگرافی مقدار کارایی حذف تولوئن در شرایط مختلف مطالعه بدست آمد.   
یافته ها: نتایج تست های آماری نشان داد که افزایش حجم بستر و کاهش گذر حجمی گاز کارایی حذف تولوئن را به طور چشمگیری افزایش می دهد. نتایج عملکرد بیوفیلتر نشان داد که حداکثر کارایی کربن فعال دست نخورده و تثبیت شده در سیکل اول به ترتیب معادل %95 و %89 در مدت زمان 14 ساعت بود. کربن فعال تثبیت شده در سیکل دوم توانایی جذب تولوئن را با کارایی %81 داشته در حالی که کربن فعال دست نخورده به مراتب کارایی خیلی کمتری از خود نشان داد و این مقدار تقریبا %28 بود. همچنین با توجه به معنی داری در اختلاف میانگین کارایی ها می توان بهترین عملکرد سیستم را در جریان هوای 1 لیتر بر دقیقه، تراکم ورودی 45 پی پی ام و حجم بستر 260 میلی لیتر مشاهده نمود.
نتیجه گیری: کارایی حذف تولوئن در کربن فعال دست نخورده در سیکل اول بالاتر از کربن فعال تثبیت شده بود اما در سیکل دوم کارایی حذف کربن فعال تثبیت شده به مراتب بالاتر از کربن فعال دست نخورده بود. که می توان نتیجه گرفت، کربن فعال تثبیت شده توسط باکتری های موجود احیا شده و این عمل طول عمر و ظرفیت کربن فعال را افزایش می دهد.

اسماعیل کرمی، زهرا گودرزی، رضا چهاردولی، محمود قاضی خوانساری، مهرآفرین کیانی، سید جمال‌الدین شاه طاهری،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: نانو ذرات اکسید آلومینیوم (Al2O3 NPs) ازجمله پرکاربردترین نانو مواد در صنایع هستند. بااین‌حال، اطلاعات نسبتاً کمی در مورد سم‌شناسی آن‌ها در دسترس است. هدف از این مطالعه بررسی سمیت بالقوه نانو ذرات اکسید آلومینیوم و نقش حفاظتی افسنطین بر آسیب‌های حاصل از نانو مواد بر روی ریه موش‌های صحرایی است.
روش کار: در مطالعه تجربی حاضر، 36 سر موش صحرایی به‌طور تصادفی در 6 گروه قرار گرفتند. موش‌ها شامل؛ گروه 1 یا کنترل (روزانه 1 میلی‌لیتر نرمال سالین)، گروه 2 (روزانه دوز 30 میلی‌گرم بر کیلوگرم گاما نانو آلومینیوم به مدت دو هفته داخل صفاقی)، گروه 3 (روزانه دوز 30 میلی‌گرم بر کیلوگرم آلفا نانو آلومینیوم به مدت دو هفته داخل صفاقی)، گروه 4 (روزانه دوز 30 میلی‌گرم بر کیلوگرم گاما نانو آلومینیوم در دو هفته داخل صفاقی و 200 میلی‌گرم بر کیلوگرم افسنطین به مدت 15 روز به‌صورت گاواژ)، گروه 5 (روزانه دوز 30 میلی‌گرم بر کیلوگرم آلفا نانو آلومینیوم به مدت دو هفته داخل صفاقی و 200 میلی‌گرم بر کیلوگرم افسنطین به مدت 15 روز به‌صورت گاواژ). گروه 6 (روزانه 200 میلی‌گرم بر کیلوگرم افسنطین به مدت 15 روز به‌صورت گاواژ) در معرض قرار گرفتند. در طول دوره آزمایش، علائم بالینی، تغییر وزن بدن، پارامترهای بیوشیمیایی بافت، تغییرات بیان ژن، ضریب وزن ریه، یافته‌های هیستوپاتولوژی و محتوی غلظت فلز بافت ریه ارزیابی گردید. معنی‌داری نتایج توسط آنالیز واریانس (ANOVA) به همراه تست توکی تعیین شد.  
یافته ها: بررسی نتایج نشان داد که نانو ذرات اکسید آلومینیوم باعث تغییرات در لیپید پراکسیداسیون، آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانی مانند، سوپر اکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز، ظرفیت کل آنتی‌اکسیدانی و نیتریک اکسید سنتاز القایی در موش‌های تحت درمان شد. این اختلالات بیوشیمیایی با تغییرات در بیان ژن‌های اکسیداتیو متالوتیونین-1 و هم اکسیژناز-1 و تغییرات بافت‌شناسی در ریه تأیید شد. مواجهه هم‌زمان با افسنطین و نانو ذرات اکسید آلومینیوم در موش‌های صحرایی به‌طور معنی‌داری باعث بهبود تغییرات در پارامترهای آزمون گردید (P<0/05).
نتیجه گیری: یافته‌های حاصل از این مطالعه نشان می‌دهد که فرم گاما نانو ذرات اکسید آلومینیم سمی‌تر از فرم آلفا هستند که تغییر در اندازه و شکل نانوذره باعث تفاوت در سمیت آن‌ها شده است. همچنین، گیاه افسنطین می‌تواند نقش محافظتی در برابر سمیت ریوی ایجادشده توسط نانو ذرات اکسید آلومینیوم در موش صحرایی داشته باشد.
مسعود فیضی، علی جعفری، حجت احمدی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: به دلیل وضعیت رشدنیافته مکانیزاسیون، ارّه موتوری یکی از ابزارهای پرکاربرد در جنگل‌های ایران است. این ابزار، به‌واسطه ارتعاشات انتقال‌یافته از طریق دسته به اعضای بدن، می‌تواند موجب ایجاد اختلالات ناخواسته (مانند سندرم انگشت سفید) گردد. شناسایی این ارتعاشات می‌تواند موجب به حداقل رساندن شدت این اختلالات گردد. این مطالعه هدف بررسی تأثیر گونه‌های مختلف چوب جنگلی (راش، ممرز و توسکا) بر ارتعاشات انتقال‌یافته به مچ و بازو را دنبال می‌کند.
روش کار: آزمایش‌ها در چهار عملیات شامل برش مقطعی راش، ممرز و توسکا و حالت بدون برش به‌عنوان تیمار شاهد انجام شد. شتاب ارتعاشات در سه جهت تعریف‌شده در سیستم مختصات دکارتی در سه نقطه شامل دسته ارّه موتوری، مچ و بازوی کاربر اندازه‌گیری شد. با استفاده از داده‌های حوزه زمان و فرکانس شتاب ارتعاشات، جذر میانگین مربعات (RMS)، برآیند شتاب ارتعاش، انتقال‌پذیری کلی ارتعاش و شتاب ارتعاش وزن‌دار شده فرکانسی بر اساس استانداردهای ISO 5349 (2001) و ISO 10819 (2013)، محاسبه شدند. پارامترهای محاسبه‌شده در نرم‌افزار SAS مورد تجزیه‌وتحلیل آماری قرار گرفت. 
یافته ها: نتایج نشان داد که تغییر گونه چوب، می‌تواند به‌طور معنی‌داری بر میزان جذر میانگین مربعات شتاب ارتعاش در هر سه نقطه تأثیر بگذارد. مقدار جذر میانگین مربعات شتاب ارتعاش از دسته به سمت بازو روند کاهشی داشت. جالب است که تفاوت‌های معنی‌داری در انتقال‌پذیری ارتعاش در فرکانس‌های مختلف مشاهده شد. این مطالعه تأیید می‌کند که اندام‌های بدن ارتعاشات با فرکانس‌های بالا را بهتر از فرکانس‌های پایین میرا می‌کنند.
نتیجه گیری: هرچند که میزان جذر میانگین مربعات در حالت‌های برش چوب نسبت به نمونه شاهد کمتر است، امّا مقدار شتاب ارتعاش وزن‌دار شده فرکانسی و درنتیجه خطر ابتلا به عارضه انگشت سفید در حالت‌های برش چوب بیشتر است. همچنین، شتاب ارتعاش در برخی از فرکانس‌ها (زیر 40 هرتز برای مچ و زیر 25 هرتز برای بازو) حین انتقال، باوجود میرایی معنی‌دار در ارتعاشات کلی، تقویت شده است.

زهرا تارین، عبدالرحمان بهرامی، محسن گودرزی، فرشید قربانی شهنا،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: مطالعات نظری و تجربی زیادی در خصوص ارتقاء عملکرد سیکلون ها انجام شده است. به‌طورکلی پارامترهای هندسی سیکلون در تعیین عملکرد آن نقش اساسی را بر عهده دارند. لوله خروجی هوا به‌عنوان یکی از اجزاء سخت‌افزاری سیکلون، تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای در الگوی جریان داخلی سیکلون، افت فشار و حتی بازده غبارگیری دارد.
روش کار: مطالعه حاضر بر روی یک سیکلون مدل استیرمند بازده بالا انجام شد. دو مدل از لوله خروجی هوای سیکلون به‌گونه‌ای طراحی و ساخته شد که بتوان آن را به‌راحتی از سیکلون جدا و مجدد به آن اضافه نمود. درون جداره داخلی لوله هوای خروجی تیغه‌های مارپیچ (هم جهت و خلاف جهت با جریان هوا) تعبیه شد. فاصله طول گام در تیغه‌ها معادل 1.5 محاسبه شد. دستگاه مولد غبار، ذرات سیلیس را با غلظت حدود 2.1gr/m3 به درون هوای ورودی تزریق می‌نمود. از دستگاه شمارنده ذرات برای اندازه‌گیری غلظت ذرات استفاده شد و با استفاده از یک مانومتر، افت فشار سیکلون قرائت شد. نتایج بازده غبارگیری سیکلون برای سه گروه ذرات کل، PM10 و PM2.5 در حالات مختلف محاسبه و مورد مقایسه قرار گرفت.  
یافته ها: تعبیه تیغه‌های مارپیچی هم‌راستا با جهت جریان هوای چرخشی داخل سیکلون باعث افزایش 7.75، 7.33 و 6.75 درصدی در بازده کل،PM10 و PM2.5 شد. نتیجه بازده جمع‌آوری در حالتی که جهت مارپیچ تیغه‌ها در خلاف جهت چرخش هوای خروجی بود به ترتیب افزایش 2.6 و 2.33 و 1.5 درصد را نشان داد. اثر تیغه‌های مارپیچ بر افت فشار در حالت اول (هم‌جهت) سبب کاهش افت فشار (%2.5 -) و در حالت دوم (خلاف جهت) سبب افزایش افت فشار گردید (%2.03 +). بهترین فاکتور کیفیت نیز مربوط به سیکلون با تیغۀ هم‌راستا با جریان بود.
نتیجه گیری: استفاده از تیغه‌های مارپیچ در دیواره داخلی لوله خروجی سیکلون بخصوص در حالتی که هم‌راستا با جهت چرخش جریان هوا باشد با افزایش بازده غبارگیری و کاهش افت فشار در مجموع منجر به بهبود عملکرد و کیفیت سیکلون می‌شود و در حالتی که تیغه‌های مارپیچ هم‌جهت با جریان هستند سبب کاهش افت فشار در سیکلون می‌شود.

مرضیه عباسی نیا، امید کلات پور، مجید معتمد زاده، علیرضا سلطانیان، ایرج محمدفام، محمد گنجی پور،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: شرایط اضطراری شرایطی ناخواسته و غیرقابل‌پیش‌بینی است. در این شرایط عملکرد افراد تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می‌گیرد که موجب ایجاد استرس می‌شود. این استرس منجر به تغییرات فیزیولوژیکی شده و می‌تواند اشتباه در قضاوت یا اشتباهات عملیاتی را افزایش دهد. همچنین واکنش افراد در هنگام وقوع حوادث و شرایط اضطراری، نقش مهمی در کاهش یا افزایش میزان ریسک دارد. عملکرد افراد در چنین شرایطی می‌تواند بر میزان وقوع خطای انسانی نیز تأثیر داشته باشد. وقوع خطای انسانی در این شرایط می‌تواند منجر به پیامدهای فاجعه‌بار و آسیب و خسارات شدید شود؛ بنابراین ارزیابی احتمال خطای انسانی در این شرایط اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی خطای انسانی در شرایط اضطراری انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که در یک صنعت پتروشیمی در استان مرکزی در سال 1398 انجام شد. ابتدا از روش آنالیز سلسله مراتبی فازی (FAHP) برای انتخاب و اولویت‌بندی شرایط اضطراری موجود در صنعت استفاده شد. جهت ارزیابی خطاهای انسانی در این شرایط پس از تعدیل کردن (Adjust) شرایط اثرگذار بر عملکرد افراد (CPC)، وزن آن‌ها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) تعیین شد و درنهایت با استفاده از روش CREAM فازی، احتمال خطای انسانی در شرایط اضطراری موردمطالعه محاسبه شد.  
یافته ها: نتایج به‌دست‌آمده از روش آنالیز سلسله مراتبی فازی نشان داد که نشت هیدروژن از محل اتصالات سیلندر در قسمت سیلندر پر کنی واحد الفین مهم‌ترین شرایط اضطراری در صنعت موردمطالعه بود. بیشترین وزن نسبی شرایط اثرگذار بر عملکرد افراد در شرایط اضطراری موردمطالعه، مربوط به «شرایط کار» بود (0.256). نتایج ارزیابی خطای انسانی به روش CREAM نشان داد که سطح کنترل تاکتیکی، سطح کنترلی غالب در وظایف موردبررسی بود. وظیفه کنترل عملیات با احتمال 0.0075 بیشترین احتمال خطای انسانی در شرایط اضطراری موردمطالعه را کسب کرد. کمترین احتمال خطای انسانی نیز مربوط به وظایف تیم درمان بود (0.0056).
نتیجه گیری: با استفاده از این روش می‌توان یک برنامه عملی و کاربردی جهت جلوگیری از وقوع خطای انسانی در شرایط اضطراری و مختص هر صنعت تعریف کرد. در این روش اطلاعات کیفی و کمی می‌توانند مورد ارزیابی قرار گرفته و همچنین نظر متخصصین و خبرگان در مورد شرایط و وظایف موردبررسی که در هر صنعت، مختص همان صنعت است، نیز در نظر گرفته می‌شود. با این روش همچنین به‌خوبی می‌توان عناصر پراهمیت و داری وزن بالا در بروز خطاهای انسانی را مشخص و اقدامات اساسی جهت کنترل آن‌ها را برنامه‌ریزی نموده و در اولویت قرار داد.

علی فردی، محمّد کارخانه، حمیدرضا حیدری، ابوالفضل محمدبیگی، احمد سلطان‌زاده،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: گاز متان به‌عنوان یکی از پرکاربردترین گازهای مورد استفاده در صنایع دارای پتانسیل اشتعال‌پذیری بسیار بالایی می‌باشد. لذا انجام تمهیدات ایمنی به‌منظور جلوگیری از بروز حریق این گاز باید در اولویت یک صنعت باشد. هدف از انجام این مطالعه سنجش و تحلیل اثربخشی عملکرد سیستم تهویه موجود بر روی گودال شیر یا ولوپیت‌های انتقال گاز متان بر اساس استاندارد طبقه‌بندی فضاهای خطرناک بود.
روش کار: این مطالعه در یک صنعت تولید فولاد در استان قم در سال 1398 طراحی و اجرا شده است. بخش موردمطالعه شامل ولوپیت‌های ورودی گاز متان و ولوپیت‌های توزیع گاز متان در صنعت موردمطالعه بود. ابزارهای مورداستفاده در این مطالعه شامل دستگاه لوله پیتو DELTA OHM مدل DO-2003 برای اندازه‌گیری سرعت باد، دستگاه گاز سنج متان متعلق به شرکت BW مدل GasAlert Max XTII، پروتکل نشت تأسیسات هیدروکربنی مربوط به سازمان حفاظت محیط‌ زیست آمریکا (EPA)، مدل ریاضی تعیین دبی جرمی گاز در زمان نشتی و استاندارد طبقه‌بندی فضاهای خطرناک IEC-60079-10 برای تحلیل اثربخشی ایمنی ولوپیت‌های انتقال گاز متان بود.  
یافته ها: میزان LELm برای گاز متان در حدود 0.0334kg/m3 و میزان حجم محوطه نشت بر اساس معادلات استاندارد IEC-60079-10 در حدود Vz = 0.053m3 بود. بر اساس سناریوهای نشتی، نتایج اندازه‌گیری‌ها، شبیه‌سازی‌های نشت و محاسبات صورت گرفته در استانداردهای IEC-60079-10 و EPA، نشتی رایج ناشی از اتصالات در محدوده Vz < 0.1 مترمکعب بوده است. بعلاوه، نتایج محاسبات میزان نشتی غیرمتداول ناشی از تأسیسات نشان داد برای سوراخ‌های با قطر بیش از 0.3mm، سیستم تهویه تعبیه‌شده بر روی ولوپیت‌های توزیع گاز متان موردمطالعه اثربخش نبوده و به‌سرعت حجم گاز داخل ولوپیت‌ها از مرز تهویه بالا عبور کرده و احتمال تجمع خطرناک گازها در ولوپیت‌ها را به همراه خواهد داشت.
نتیجه گیری: یافته‌های این مطالعه بیانگر این بود که با وجود کوچک‌ترین میزان نشتی، احتمال بروز جو انفجاری درون ولوپیت‌های موردمطالعه وجود دارد، لذا بایستی تمهیدات ویژه‌ای برای جانمایی، تعمیر و نگهداری، بازرسی نشتی، تمهیدات ایمنی برای ورود به ولوپیت‌ها و همچنین پیشگیری از رسیدن منابع حرارتی لازم مانند الکتریسیته ساکن و غیره توسط کاربران این تأسیسات بکار گرفته شود.

فائزه صراف، علی صفری واریانی، سکینه ورمزیار،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: میزان بروز شکایات اسکلتی-عضلانی به دلیل استفاده از کوله‌پشتی در بین دانشجویان افزایش یافته است. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین اطلاعات دموگرافیک و وزن کیف با شاخص ناتوانی گردن، زوایا و وضعیت سر و گردن در بین دانشجویان می‌باشد.
روش کار: این مطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی در بین 80 نفر از دانشجویان که بر اساس معیار ورود و به‌صورت تصادفی انتخاب شدند، انجام شد. از پرسشنامه‌های اطلاعات دموگرافیک و شاخص ناتوانی گردن (NDI) جهت جمع‌آوری داده‌ها استفاده شد. به‌منظور اندازه‌گیری وزن افراد و وزن کیف به ترتیب از ترازوی دیجیتال معمولی و قلاب‌دار استفاده شد. با استفاده از روش فتوگرامتری و نرم‌افزار کینوا، اندازه زوایای شیب سر و شیب گردن و میزان تغییر وضعیت سر به جلو تعیین گردید.  
یافته ها: %65 از دانشجویان وزن کیف بیش‌تر از 2 کیلوگرم را حمل می‌کنند. %92.5 از دانشجویان از شدت درد خفیف در ناحیه گردن برخوردار بودند. بین زاویه شیب سر با سن (0.27 - =r ) و زاویه شیب گردن با شاخص توده بدنی همبستگی منفی و معنی‌دار (0.37 - = r) و بین میزان تغییر وضعیت سر به جلو با وزن بدن همبستگی مثبت و معنی‌داری (0.24 = r) مشاهده شد. همچنین، زاویه شیب سر در بین دانشجویان دختر و پسر و در مقاطع تحصیلی مختلف تفاوت معنی‌داری داشت. شاخص ناتوانی گردن (0.23 = r) و زاویه شیب گردن (0.26 = r) نیز به‌طور معنی‌داری با افزایش وزن کیف افزایش یافت.
نتیجه گیری: بازنگری در وزن استاندارد کیف و رعایت نسبت وزن کیف به وزن بدن و تغییر در سبک زندگی می‌توانند نقش مهمی در بهبود زوایا و وضعیت سر و گردن و همچنین کاهش شاخص ناتوانی گردن داشته باشند.

احسان رضائیان، ابراهیم تابان، سید باقر مرتضوی، علی خوانین، حسن اصیلیان مهابادی، الهام محمودی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: جاذب‌های پانل میکرو متخلخل (MPP) نویدبخش نسل بعدی جاذب‌های صوتی هستند چراکه از مزایای قابل‌توجهی نسبت به سایر جاذب‌های متخلخل برخوردارند. در این پژوهش به بررسی عملکرد صوتی جاذب‌های میکرو متخلخل ساخته‌شده از کامپوزیت زیست‌تخریب‌پذیر پلی لاکتیک اسید تقویت‌شده با الیاف طبیعی چوب‌پنبه (PLA/Corkwood) توسط فناوری چاپ 3 بعدی خواهیم پرداخت.
روش کار: ابتدا مشخصات ابعادی پارامترهای مؤثر در عملکرد صوتی جاذب MPP تعیین شد و سپس کلیه نمونه‌ها به‌وسیله دستگاه پرینتر سه‌بعدی Zortrax M200 و به روش مدل‌سازی ته‌نشینی لایه‌های مذاب (FDM) ساخته شدند. ضریب جذب برخورد نرمال نمونه‌ها با استفاده از لوله امپدانس آکوستیکی مطابق استاندارد ISO 10534-2 در محدوده فرکانسی 64 تا 1600 هرتز اندازه‌گیری شد. در ادامه اثر 4 پارامتر هندسی شامل قطر حفرات، ضخامت صفحه، میزان تخلخل و اندازه فاصله هوایی بر روی ضریب جذب موردمطالعه قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس یافته‌های این پژوهش، بیشترین مقدار متوسط ضریب جذب صوتی (SACA) مربوط به جاذب SL-MPP 12 با مقدار 0.28 است به‌طوری‌که در فرکانس 804 هرتز بالاترین جذب صوتی معادل 0.91 را دارد. یافته‌های مطالعه پارامتری نشان داد، با افزایش قطر حفرات مقادیر پیک جذب و متوسط ضریب جذب کاهش می‌یابد. افزایش ضخامت صفحه MPP باعث می‌شود پیک جذب به سمت محدوده فرکانس‌های پایین‌تر حرکت کند. کاهش میزان تخلخل باعث افزایش مقادیر پیک جذب و میانگین جذب صوتی می‌شود و فرکانس دارای بیشترین جذب نیز به سمت محدوده فرکانس‌های بالاتر حرکت می‌کند. همچنین فرکانس تشدید صوتی به عمق فاصله هوایی پشت صفحه بستگی دارد. تغییر در عمق فاصله هوایی از 30 میلی‌متر به 70 میلی‌متر فرکانس تشدید را بیش از 35 درصد کاهش داد.
نتیجه گیری: ساخت جاذب‌های آکوستیکی پایدار با بهره‌گیری از فناوری چاپ 3 بعدی این امکان را به ما می‌دهد تا این‌گونه جاذب‌ها با کیفیت و سرعت بیشتر نسبت به ساخت با روش‌های سنتی مانند روش میکس و پرس حرارتی تولید شوند.

زهرا ‌علی‌زاده، مصطفی پویاکیان، کورش اعتماد،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: امروزه انسان‌ها مهم‌ترین و حساس‌ترین عنصر سازمانی محسوب می‌شوند و اکثر نظریه‌پردازان کلید موفقیت سازمانی را مدیریت مؤثر نیروی انسانی می‌دانند؛ اما آنچه مسلم است انسان‌ها ذاتاً با هم تفاوت دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت‌های فردی کارکنان (ویژگی‌های شخصیتی، عوامل زیست‌شناختی و جمعیت شناختی) به‌عنوان عامل پیش‌بینی کنندۀ بروز رفتارهای ناایمن در یک شرکت توربین سازی بود.
روش کار: در این مطالعۀ مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی، برای تعیین رفتارهای ناایمن، ویژگی‌های شخصیتی، متغیرهای جمعیت شناختی، شاخص تودۀ بدنی و سیستم گروه خونی (BG-Rh) به ترتیب از تکنیک نمونه‌گیری رفتارهای ایمن (Safety Behavior Sampling)، پرسشنامۀ فرم کوتاه نئو (NEO-FFI)، پرسشنامۀ اطلاعات دموگرافیک، شاخص BMI و روش مستقیم (cell type) برای تعیین گروه خونی استفاده گردید. جامعۀ آماری پژوهش 260 نفر از کارکنان یک صنعت ساخت توربین بود. برای تجزیه تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخۀ 20 استفاده شد.  
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که 44.5 درصد از رفتارهای کارکنان از نوع ناایمن بود. نرخ رفتارهای ناایمن مشاهده شده در سالن توربین 2 (15.47 درصد) و سالن توربین 3 (15.43 درصد) بیشتر از سالن توربین 1 (13.59 درصد) بود. رفتارهای ناایمن پوسچر نامطلوب حین کار (11.41 درصد)، استفاده از گوشی موبایل حین کار (7.77 درصد) و عدم استفاده از گوشی حفاظتی (7.32 درصد) بیشترین فراوانی را داشتند. بین بروز رفتارهای ناایمن با مصرف سیگار، BMI، گروه خونی و ویژگی‌های شخصیتی روان‌رنجورخویی و توافق‌جویی رابطۀ معناداری وجود داشت (0.05 > p) و بین بروز رفتارهای ناایمن با متغیرهای سن، سابقه کار، وضعیت تأهل، نوع شغل، سطح تحصیلات، نوع دپارتمان کاری و ویژگی‌های شخصیتی برونگرایی، گشودگی و وجدانی‌بودن رابطۀ معناداری مشاهده نگردید (p > 0.05). 
نتیجه گیری: با توجه به نقش تفاوت‌های فردی در گرایش افراد به رفتارهای ناایمن، نتایج این مطالعه را می‌توان در طراحی شغل و غربالگری پرسنل با توجه به شخصیت آن‌ها در نظر گرفت و همچنین می‌توان از آن‌ها برای انجام مداخلات بهتر برای جلوگیری از بروز حوادث در محل کار استفاده کرد. همچنین توصیه می‌شود علاوه بر انجام آزمون‌های روان‌شناختی، داده‌های زیست‌شناختی افراد نیز جمع‌آوری و ارتباط آن‌ها با بروز رفتارهای ناایمن در قالب مطالعات طولی و سری زمانی موردتوجه پژوهشگران و کارفرمایان قرار گیرد.

رجبعلی حکم آبادی، محسن مهدی نیا، ویدا رضایی هاچه سو، علی کریمی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: خواب یکی از مهم‌ترین نیازهای فیزیولوژیک در چرخۀ شبانه‌روزی و بخش مهمی از کیفیت زندگی بشمار می‌رود.  اختلالات خواب، یکی از معمول‌ترین مشکلات سلامتی در جمعیت‌های کاری است که می‌تواند بر عملکرد فیزیکی، ذهنی و توانایی انجام کار افراد تأثیر بگذارد. لذا هدف از این مطالعه بررسی ارتباط اختلالات خواب با شاخص توانایی انجام کار در کارگران شاغل در کارگاه‌های ساختمانی می‌باشد.
روش کار: این مطالعه، توصیفی–تحلیلی و از نوع مقطعی می‌باشد که نمونه‌ها به تعداد 220 نفر به روش نمونه‌گیری تصادفی و از بین کارگران و پرسنل پروژه‌های ساختمانی انتخاب شده‌اند. ابزارهای گردآوری اطلاعات در این مطالعه شامل پرسشنامه کیفیت خواب، پرسشنامه شدت بی‌خوابی و پرسشنامه شاخص توانایی انجام کار می‌باشد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 19 و با توجه به اهداف تعیین شده با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و آزمون‌های تحلیلی شامل آزمون تی زوجی، همبستگی پیرسون، کروسکال-والیس، رگرسیون خطی چندگانه و رگرسیون لجستیک مورد آنالیز قرار گرفتند.  
یافته ها: میانگین سنی، شاخص توده بدنی، ساعت کار و سابقه کاری افراد به ترتیب برابر 8.5 ± 34.2 سال، 2.78 ± 55.58، 1.25 ± 10.5 ساعت و 6.5 ± 12.7 سال محاسبه گردید. میانگین شاخص شدت بی‌خوابی افراد، شاخص کیفیت خواب پترزبورگ و شاخص توانایی انجام کار افراد به ترتیب برابر 5.35 ± 6.6، 2.43 ± 4.95 و 5.13 ± 42.5 محاسبه گردید. ارتباط بین توانایی انجام کار با اختلالات خواب کاملاً معنادار بود. متغیرهای وضعیت تأهل، نوع استخدام و استعمال دخانیات مستقل از متغیرهای شدت بی‌خوابی و کیفیت خواب، اثر معناداری بر شاخص توانایی انجام کار داشتند، به‌طوری‌که مقدار R2 متغیرهای مذکور به ترتیب 0.246 و 0.242 از تغییرات شاخص توانایی انجام کار محاسبه گردید.
نتیجه گیری: هر گونه اختلال در خواب و استراحت می‌تواند باعث کیفیت نامناسب خواب شده که می‌تواند توانایی انجام کار شاغلین را به شدت کاهش دهد؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود به‌منظور افزایش شاخص توانایی انجام کار و درنتیجه افزایش کارایی یک سازمان به برنامه‌های خواب-استراحت شاغلین توجه ویژه‌ای گردد.

مجتبی بابایی خورزوقی، سید علی حسینی، مهناز منشوری، محمدرضا باتوانی، لیلی مهدیه،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: ناهنجاری‌های اسکلتی–عضلانی مرتبط با کار، یکی از دلایل اصلی بروز آسیب‌های اسکلتی-عضلانی و به دنبال آن ازکارافتادگی شغلی در بین کارمندان به شمار می‌رود. هدف از پژوهش حاضر ارتباط و مقایسه نیمرخ ناهنجاری‌ها و میزان درد و ناتوانی و آسیب‌های اسکلتی-عضلانی کارمندان مرد و زن دانشگاهی می‌باشد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع علّی پس از وقوع می‌باشد. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان دانشگاه صنعتی اصفهان (1397) می‌باشد. به روش تصادفی تعداد 64 مرد و 59 زن به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت ارزیابی ناهنجاری‌های اسکلتی-عضلانی از پرسشنامه ارزیاب محور نیویورک و برای بررسی میزان درد و ناتوانی و آسیب‌های اسکلتی-عضلانی از پرسشنامه نوردیک استفاده گردید. جهت آنالیز اطلاعات از آمار توصیفی و آزمون اسپیرمن در نرم‌افزار SPSS ورژن 24 استفاده شد.  
یافته ها: بیشترین ناهنجاری اسکلتی–عضلانی در بالاتنه مربوط به ناحیه شانه (%0.37)، در تنه مربوط به گودی کمر (%0.56) و در پایین‌تنه مربوط به مچ پا (%0.82) گزارش شد. از لحاظ میزان ارتباط درد، ناتوانی و آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اسکلتی-عضلانی با جنسیت در 7 روز گذشته بیشترین ارتباط با شانه (0.371 = r)، در 12 ماه گذشته با مچ دست (0.401 = r) و در ناهنجاری‌های اسکلتی–عضلانی با ناحیه شانه (0.411 = r) گزارش شد. وجود اختلاف معنی‌داری در میزان درد و ناتوانی با آسیب، در ناحیه شانه (0.001 = P)، مچ دست (0.001 = P)، پشت (0.002 = P)، باسن (0.032 = P) و زانوها (0.006 = P) مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان‌دهنده وجود سطح ریسک بالای آسیب‌های اسکلتی-عضلانی با بروز ناهنجاری‌های اسکلتی-عضلانی در کارمندان مرد و زن دانشگاهی می‌باشد. به‌منظور کاهش میزان بروز ناهنجاری‌ها، انجام تمرینات اصلاحی و بهبود ارگونومی محیط کار ضروری به نظر می‌رسد.


صفحه 19 از 25     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb