491 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
احمد سلطانزاده، ایرج محمدفام،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: نزدیک به نیمی از حوادث شغلی در ایران در کارگاههای ساختمانی رخ میدهد؛ بنابراین، مدلسازی حوادث شغلی در این کارگاهها یکی از راهکارهای طراحی استراتژیهای ایمنی برای کاهش حوادث شغلی در حوزه ساختوساز میباشد. این مطالعه با هدف مدلسازی علت-پیامد حوادث در کارگاههای ساختمانی طراحی و انجام شده است.
روش کار: این مطالعه در سال 1399 در قالب یک تحلیل گذشتهنگر بر روی دادههای حوادث 10ساله (1389-1398) در کارگاههای ساختمانی در ایران انجام شده است. متغیر اصلی شامل انواع حوادث شغلی در کارگاههای ساختمانی بود. ابزار مطالعه شامل چکلیست حوادث و همچنین گزارش تفصیلی این حوادث بود. دادههای مورد نیاز بر اساس مدل مفهومی طراحی شده برای مدلسازی علت-پیامد حوادث در این کارگاهها جمعآوری شد. مدلسازی علت-پیامد حوادث مورد مطالعه با استفاده از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار IBM SPSS AMOS نسخه 22/0 انجام شده است.
یافته ها: فراوانی حوادث مورد تحلیل در بازه زمانی مورد مطالعه 3854 حادثه بود. میانگین سالانه دو شاخص AFR و ASR به ترتیب 8/54±17/27 حادثه و 44/23±322/42 روز تخمین زده شد. نتایج مدلسازی علت-پیامد این حوادث ساختمانی نشان داد که فاکتورهای فردی و شغلی، آموزش ایمنی و ارزیابی ریسک و همچنین متغیرهای مربوط به این فاکتورها با شاخصهای حوادث دارای ارتباط معکوس و معنیدار و فاکتورهای شرایط محیطی و اعمال ناایمن و متغیرهای متعلق به آنها با این شاخصها دارای ارتباط مثبت و معنیدار میباشند (0/05>P).
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه بیانگر این بود که بیشترین ضریب تأثیر بر شاخصهای حوادث مربوط به فاکتورهای آموزش ایمنی، ارزیابی ریسک و اعمال ناایمن و متغیرهای آنها میباشد؛ بنابراین، نتایج این مدلسازی میتواند به طراحی استراتژیهای ایمنی در کارگاههای ساختمانی کمک نماید.
زوتیق یازولی، پوتری جمیل، نور آتریا یوسف، کارمگام کاروپیا، کومار پریمال، حسن صادقی نایینی، سیواسانکار سامباسیوان، پوواناساواران پرومال،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: کار در صنایع، امور خدماتی و سایر مشاغلی که انجام کار در آنها مستلزم ایستادنهای طولانیمدت بیش از دو ساعت میباشد، کارگران را در معرض مخاطرات بهداشتی موقت یا دائم قرار میدهد. در این مطالعه سعی شده تا اثر بهکارگیری کفپوشهای ضد خستگی حین انجام کارهای ایستاده بر سطح ناراحتی، خستگی و تنشهای عضلانی پاها، موردبررسی قرار گیرد.
روش کار: تعداد 100 کارگر در یکی از صنایع تولیدی در استان سلانگور مالزی در دو گروه مورد (استفاده از زیرپایی) و کنترل و در طی دو ساعت کار ایستاده ممتد موردمطالعه قرار گرفتند. میزان ناراحتی درک شده با استفاده از مقیاس بورگ و سطح فعالیت عضلات ناحیه ساق با استفاده از دستگاه الکترومیوگرافی جمعآوری گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تنشهای عضلانی در اندامها در گروهی که که از کفپوشهای ضد خستگی استفاده میکردهاند به طور معنیداری در مقایسه با گروه کنترل برای نواحی زانو، عضلات ساق پا و کف پاها، به ترتیب به مقدار 1/8، 2/5 و 2/6 درصدکمتر بوده است. براساس مقیاس بورگ سطح ناراحتی احساس شده در عضلات نیز بین دو گروه اختلاف معنیداری داشته است (0/001> P).
نتیجه گیری: با استناد به نتایج بهدستآمده، تجهیز سطوح انجام کار به کفپوشهای ضد خستگی میتواند در کاهش ناراحتیهای اسکلتی عضلانی و خستگیهای ناشی از انجام کارهای ایستاده طولانیمدت مؤثر باشد.
اصغر هادی، علیقلی نیایی، اعظم سیفی، یحیی رسول زاده،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: رشد سریع جمعیت و صنعتی شدن باعث افزایش روزافزون آلایندههای شیمیایی شده است. فرمالدئید به دلیل توزیع گسترده در هوا و ماهیت بسیار سمی آن، یکی از رایجترین و شناختهشدهترین آلایندههای هوا میباشد. نتایج برخی مطالعات نشان میدهد که مواجهه کارکنان، هم در محیطهای صنعتی و هم در محیطهای بیمارستانی و آزمایشگاهی بیشازحد مجاز مواجهه میباشد؛ بنابراین وجود یک سیستم کنترلی مناسب برای کاهش میزان مواجهه کارکنان ضروری است. لذا این مطالعه با هدف سنتز و مشخصه یابی نانوفتوکاتالیست ناهمگن Ag3PO4/TiO2 و بررسی کارایی این فتوکاتالیست در حذف فرمالدئید گازی انجام شد.
روش کار: از روش ترسیب درجا برای سنتز نانوکامپوریت Ag3PO4/TiO2 استفاده شد. خواص ساختاری و مورفولوژی فتوکاتالیست سنتز شده با استفاده از آنالیزهای پراش اشعه ایکس (XRD)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، طیفسنجی جذبی مرئی-فرابنفش و آنالیز مساحت ویژه سطح (BET) تعیین گردید. تست راندمان تخریب فتوکاتالیست ناهمگن سنتز شده بر روی فرمالدئید گازی با استفاده از یک فتوراکتور استاتیک 3/2 لیتری انجام گرفت.
یافته ها: طیف جذبی UV-Vis نمونهAg3PO4/TiO2 سنتز شده بهطور قابلتوجهی در مقایسه با TiO2 به ناحیه نور مرئی گسترش پیدا کرده است. باند گپ نانوکامپوزیت سنتز شده eV 2/3 محاسبه شد. تصاویر SEM نشان داد که اندازه متوسط ذرات نانوکامپوزیت حدود 102 نانومتر میباشد. نتایج تست راندمان تخریب نشان داد که 63% فرمالدئید موجود در داخل فتوراکتور تحت تابش نور مرئی پس از 90 دقیقه بهوسیله فتوکاتالیست Ag3PO4/TiO2 حذف شده است.
نتیجه گیری: روش سنتز به کار گرفتهشده در این مطالعه جهت سنتز نانوکامپوزیت Ag3PO4/TiO2 با توجه به آنالیزهای انجامگرفته بسیار کارآمد و مناسب بود. فتوکاتالیست Ag3PO4/TiO2 عملکرد مناسبی تحت تابش نور مرئی داشت و از آن میتوان در سیستمهای کنترل آلاینده استفاده نمود.
حمزه محمدی، سمیه فرهنگ دهقان، سهیلا خداکریم اردکانی، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان میدهند در بسیاری از موارد، عوامل زیانآور محیطی مانند گرما، صدا و آلایندههای شیمیایی از طریق مکانیسم استرس اکسیداتیو اعمال اثر میکنند. در این مطالعه، اثر مواجهه توأم با صدا و ارتعاش تمام بدن بر برخی از پارامترهای استرس اکسیداتیو (آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (SOD)، ظرفیت تام آنتی اکسیدانتی (TAC) و مالون دی آلدئید (MDA)) کارگران در یک صنعت ریختهگری موردبررسی قرار گرفته است.
روش کار: بر اساس محاسبات مربوط به حجم نمونه و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه و تکمیل فرم رضایت آگاهانه توسط افراد، شرکتکنندگان طرح انتخاب گردیدند. سطح مواجهه کارگران با هر یک از استرسورهای فیزیکی از طریق روشهای استاندارد مربوطه موردسنجش قرار گرفت. سطح مواجهه افراد با استرسورهای موردبررسی به سه دسته پایین، متوسط و بالا تقسیمبندی شدند. از کلیه شرکتکنندگان، نمونه خون بین ساعت 9 – 7 صبح گرفته شد و سپس توسط روش الایزا با توجه به پروتکل شرکت سازنده کیت، نمونهها آمادهسازی و مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. آزمون تحلیل واریانس تک متغیره بهمنظور تعیین «اندازه اثر» هر یک از استرسورهای فیزیکی بر پارامترهای موردمطالعه صورت پذیرفت.
یافته ها: میانگین سطح MDA، SOD و TAC در میان شرکتکنندگان به ترتیب nmol/ml 22/48، 61/28 U/ml و mM 1/64 برآورد گردید. بیشترین میزان تأثیر را در بین متغیرهای مواجهه، صدا بر سطح MDA داشته است (0/090=B) که این تأثیر ازنظر آماری معنیدار نبود (0/865=B). در خصوص SOD، بیشترین میزان تأثیر را در بین متغیرهای مواجهه، ارتعاش بر سطح SOD داشته است (1/469-=B) که این تأثیر از نظر آماری معنیدار بود (0/016=P). هیچیک از متغیرهای موردبررسی اثر معنیداری بر سطح TAC نداشتند؛ بااینحال در بین متغیرهای مواجهه، بزرگترین ضریب اثر مربوط به ارتعاش بود ( P=0/133 و 0/077-=B).
نتیجه گیری: اثر صدا و ارتعاش بر MDA افزایشی و بر سطوح SOD وTAC کاهشی تعیین شد. این بدان معنی است که ممکن است با افزایش مواجهه با این عوامل زیانآور، ظرفیت سیستم آنتیاکسیدانی کاهش یابد. درواقع، مواجهههای طولانیمدت با شدتهای بالای عوامل استرسزا، میتواند سبب افزایش پراکسیداسون لیپیدی کنترل نشده و خارج از ظرفیت سیستم ایمنی بدن گردد و همچنین سطح فعالیت آنزیمی که به صدمات سیستم اکسیداتیو حساس بوده، کاهش یابد که همگی درنهایت میتواند به کاهش ظرفیت تام آنتیاکسیدانی بیانجامد.
لیلا امیدی، حسین کریمی، سعید موسوی، غلامرضا مرادی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: جو ایمنی پتانسیل تأثیر بر عملکرد ایمنی شاغلین در صنایع پرمخاطره را دارد. تابآوری نیز بهعنوان یک مفهوم درحالتوسعه، توانایی تأثیر بر بهبود مستمر عملکرد ایمنی را دارد. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر تابآوری بهعنوان یک فاکتور سازمانی بر عملکرد ایمنی (رفتار ایمن) کارکنان در یک صنعت تولید فولاد است. انتظار میرود که جو ایمنی در رابطه میان تابآوری و عملکرد ایمنی نقش میانجی گر داشته باشد.
روش کار: این مطالعه در سال 1399 در یک صنعت تولید فولاد انجام شد. جهت سنجش متغیرهای موردمطالعه، پرسشنامهای حاوی سه بخش سنجش تابآوری، سنجش جو ایمنی و سنجش عملکرد ایمنی در میان 250 نفر از شاغلین توزیع گردید. پرسشنامه تابآوری حاوی 19 آیتم بود که تابآوری سازمان را در 6 بعد سنجش مینمود. جهت سنجش عملکرد ایمنی از دو بعد انطباق با ایمنی و مشارکت در ایمنی استفاده گردید و جهت سنجش جو ایمنی از پرسشنامهای حاوی 19 آیتم در 4 بعد شامل ارتباطات ایمنی، درک ایمنی سرپرست، درک ایمنی همکاران و فشار کاری استفاده شد.
یافته ها: نتایج سنجش برازش مدل ارتباطی با استفاده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که تأثیر تابآوری سازمانی بر جو ایمنی (0/05=P و 0/23=β) و همچنین تأثیر جو ایمنی بر عملکرد ایمنی (0/01=P و 0/43=β) معنیدار بود. بعلاوه، اثر غیرمستقیم تابآوری سازمانی بر عملکرد ایمنی از طریق جو ایمنی 0/66 گزارش گردید؛ بنابراین، بر اساس نتایج، جو ایمنی دارای نقش میانجیگری در رابطه میان تابآوری سازمانی و عملکرد ایمنی است.
نتیجه گیری: ارتقاء تابآوری سازمانی و جو ایمنی سبب ارتقاء عملکرد ایمن شاغلین میشود. تابآوری سازمانی و ابعاد سازنده آن مانند فرهنگ گزارش دهی، یادگیری و آگاهی سبب بهبود هر دو بعد سازنده عملکرد ایمنی (انطباق با ایمنی و مشارکت در ایمنی) میگردد.
لیلا حاجیزاده، زهرا واحدی، زینب کاظمی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: کاربردپذیری به معنای سودمندی، بهرهوری و رضایت کاربر از یک محصول میباشد. بهموازات رشد جمعیت سالمندان، نیاز به تولید محصولات متناسب با این گروه سنی نیز افزایش یافته است. از پرکاربردترین محصولات دنیای مدرن میتوان به گوشیهای همراه هوشمند اشاره نمود. پرسشنامه سودمندی، رضایت و سهولت استفاده (USE)، ابزاری دقیق، سریع و آسان جهت ارزیابی کاربردپذیری میباشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین روایی و پایایی پرسشنامه USE جهت کاربری گوشیهای هوشمند در گروه سالمندان انجام پذیرفت.
روش کار: پرسشنامه USE در سال 2001 توسط Lund با هدف بررسی چهار بعد کاربردپذیری شامل سودمندی، رضایتمندی، راحتی در استفاده و راحتی در یادگیری در قالب 30 آیتم و با استفاده از مقیاس لیکرت هفتدرجهای طراحی گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه از نظرات 9 نفر متخصص در حوزههای مرتبط استفاده شد. سپس شاخص روایی محتوا و ضریب نسبی روایی محتوا بر اساس فرمول محاسبه گردید. برای بررسی پایایی، پرسشنامه در بین ۵۰ نفر از سالمندان در دسترس که واجد شرایط بودند توزیع گردید. سپس، سازگاری درونی چهار بعد پرسشنامه توسط ضریب آلفای کرون باخ و سنجش تکرارپذیری پرسشنامه از طریق روش آزمون- بازآزمون بررسی شد. درنهایت، برای تعیین حساسیت، ویژگی و نقطه برش پرسشنامه از منحنی ویژگی عملی گیرنده (ROC) استفاده شد.
یافته ها: طبق نظر متخصصین، همه سؤالات از لحاظ شاخص روایی محتوا امتیاز بالای 0/78 را کسب نمودند، اما از لحاظ ضریب نسبی روایی محتوا چهار مورد از آیتمها امتیازی کمتر از ۷۸/۰ داشته و از پرسشنامه حذف شدند. همچنین طبق نتایج حاصل از سنجش پایایی، هر دو امتیاز همبستگی درونی و تکرارپذیری مقادیر قابل قبولی را کسب کردند. ضریب آلفای کرون باخ برای بعد سودمندی، 0/771؛ بعد رضایتمندی، 0/862؛ بعد راحتی در استفاده، 0/756 و راحتی در یادگیری، 0/798 به دست آمد. در منحنی ROC، نقطه برش با حساسیت و ویژگی، به ترتیب، 97/8 و 75 درصد، 4/88 به دست آمد و سطح زیر منحنی در این نقطه برش، 81 درصد بود.
نتیجه گیری: مقایسه یک محصول با معیارهای استاندارد جهت تعیین سطح کاربردپذیری آن محصول ضروری میباشد. نسخه فارسی پرسشنامه USE ابزاری قابلاعتماد جهت سنجش کاربردپذیری با مقادیر روایی و پایایی قابلقبول میباشد و میتوان از این پرسشنامه در مطالعات آتی در حوزه کاربردپذیری گوشیهای همراه استفاده نمود.
مریم فیض عارفی، فخرالدین قاسمی، امید کلات پور،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: واحد اکسیژن ساز بیمارستان یکی از بخشهای مهم و حیاتی بیمارستان بوده که وظیفه تأمین اکسیژن را بر عهده دارد. هرگونه نشت اکسیژن، علاوه بر قطع اکسیژن و عدم تأمین اکسیژن موردنیاز بیماران، ممکن است باعث انفجار، آتشسوزی و خسارات جانی و مالی گردد. ارزیابی ریسک میتواند ما را در پیشگیری از چنین حوادثی یاری نماید. هدف از این مطالعه تجزیهوتحلیل سناریوی نشت اکسیژن در واحد اکسیژن ساز بیمارستان با استفاده از تلفیق روشهای آنالیز درخت خطا و شبکه بیزین فازی است.
روش کار: ابتدا، تمامی رویدادهای پایه با پتانسیل ایجاد نشت اکسیژن شناسایی شدند. سپس، درخت خطا نشت اکسیژن طراحی و ترسیم گردید. این درخت خطا در شبکههای بیزین نگاشت گردید. با استفاده از منطق فازی احتمال رویدادهای پایه تعیین و با استفاده از تحلیل شبکه بیزین مهمترین فاکتورهای اثرگذار بر سناریوی نشت اکسیژن تعیین شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج این مطالعه، نادیده گرفتن علامتگذاریها مهمترین رویداد پایه اثرگذار بر روی نشت از خط لوله و عدم قراردهی ماسک بر روی دهان بیمار مهمترین دلیل نشت اکسیژن در اتاق بیمار بوده است. در صورت وجود منابع حرارتی و شعلهای، نشت اکسیژن میتواند منجر به آتشسوزی یا انفجار گردد.
نتیجه گیری: نشت اکسیژن میتواند خطرات قابلتوجهی را در بیمارستانها به وجود آورد؛ بنابراین، آموزش کارکنان درزمینۀ خطرات نشت اکسیژن ضروری به نظر میرسد. همچنین باید به این نشتها و پیامدهای منفی آن در برنامهریزیهای اضطراری و مدیریت بحران بیمارستان توجه ویژهای شود.
ایمانه السادات مستولی زاده، مینا ترابی فرد،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: ارگونومی به معنای تطبیق و سازگاری محیط کار، ابزار کار و شرایط کار با توانایی جسمی و روانی انسان میباشد. بر این اساس، فرهنگ ارگونومی بر خطمشی، اهداف و برنامههای ارگونومی تأکید دارد. هدف از این مطالعه سنجش ابعاد فرهنگ ارگونومی در ساختمان اداری مرکز بهداشت شمال تهران، به روش دلفی و با استفاده از پرسشنامه خبره است.
روش کار: در این پژوهش جهت سنجش ابعاد فرهنگ ارگونومی، از روش دلفی برای تدوین پرسشنامه خبره استفاده شد. معیارهای ارزیابی بر اساس ابعاد مهندسی فاکتورهای انسانی تحت عنوان مدل ستاره 5 ضلعی و مدل فاکتورهای فرهنگسازمانی تعیین گردیدند و زیر معیارها بر اساس رویکرد ماکرو ارگونومی تعیین شدند. جهت معرفی مهمترین شاخصها، مبادرت به تشکیل تیم خبرگان به تعداد 15 نفر گردید. بر اساس مهمترین شاخصها که به روش دلفی تعیین گردید، پرسشنامه، با 15 سؤال، تهیه و تدوین شد. روایی پرسشنامه به روش محتوایی و نیز پایایی به روش آزمون آلفای کرونباخ با استفاده از نرمافزار SPSS 24 انجام گردید. معیارهای فرهنگ ارگونومی بر اساس فراوانی پاسخهای منفی ردهبندی گردید. بیشترین فراوانی پاسخ منفی نشاندهنده وضعیت نامناسب ارگونومی و کمترین فراوانی نشاندهنده بهتر بودن نسبی شرایط فرهنگ ارگونومی میباشد.
یافته ها: روایی پرسشنامه، به دلیل تهیه لیست و پرسش از خبرگان بهصورت محتوایی مورد تأیید میباشد. همچنین با توجه به نرخ ضریب آلفای کرونباخ که معادل 77/0 است، پایایی پرسشنامه نیز مورد تأیید است. با توجه به نتایج حاصل از ارزیابی فرهنگ ارگونومی در این مرکز که بهصورت میانگین درصد فراوانی محاسبه شد، میتوان اذعان نمود از میان 6 معیار اصلی ارزیابی، شاخص اطلاعات و ارتباطات با میانگین امتیاز 66 دارای بیشترین میانگین امتیاز منفی و شاخصهای مدیریت، کارکنان، طراحی تجهیزات، چیدمان محیط و ویژگیهای شغلی به ترتیب با میانگین امتیازهای 58، 56، 54/67، 49/5 و 36/8 در ردههای بعدی قرار گرفتند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پرسشنامه فرهنگ ارگونومی و تحلیل آن که به روش دلفی و نظر تیم خبرگان تهیه شد میتوان اذعان نمود که سطح فرهنگ ارگونومی در این مرکز که بر اساس شاخصهای مربوطه موردبررسی قرار گرفت، شرایط قابل قبولی ندارد. ضروری است تا با برگزاری دورهها و سمینارهای ارگونومی و به اشتراکگذاری کلیپها، جزوات، پوسترها، دورههای آموزشی و تدوین دستورالعملهای ارگونومی به توسعه فرهنگ ارگونومی در سازمان کمک نمود.
سلیمان رمضانیفر، احسان رمضانیفر، الهه خدیو، علی صالحی سهلآبادی، داود اسکندری، مهشید نامداری،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: در بسیاری از محیطهای شغلی، به ویژه اتاقهای کنترل، امکان وقوع خطای انسانی وجود دارد. با توجه به نقش حیاتی اتاق کنترل مرکزی ترافیک راهآهن در هدایت و کنترل انواع قطارها در طول شبکه خطوط ریلی، رخداد هرگونه خطا در این اتاق کنترل میتواند منجر به وقوع حادثه فاجعهباری شود. لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی و ارزیابی خطاهای انسانی در اتاق کنترل مرکزی ترافیک راهآهن با استفاده از تکنیک HEART است.
روش کار: این مطالعه توصیفی-مقطعی در سال 1400 انجام شد. در این پژوهش با استفاده از روش HTA، وظایف و زیر وظایف شناسایی شدند. سپس با استفاده از تکنیک HEART احتمال خطای انسانی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج روش HTA، 67 وظیفه اصلی و 149 زیر وظیفه شناسایی گردید. نتایج بررسی احتمال خطای انسانی با استفاده از تکنیک HEART نشان داد که سه وظیفه اصلی سمت شغلی کارشناس سیر و حرکت (تقسیم دیزلها، برقراری اولویت حمل بار و برنامهریزی حرکت قطارها) بیشترین احتمال خطا را به خود اختصاص داده بودند. علاوه بر این، از مهمترین عوامل مؤثر بر بروز خطای انسانی میتوان به «شواهدی از وجود بیماری در بین کارکنان»، «اختلال خواب»، «بیتجربگی»، «ناآشنا بودن» و «استرس» اشاره کرد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر این امر است که کارکنان اتاق کنترل مرکزی ترافیک راه آهن مستعد بروز خطا هستند و در صورت بروز خطا توسط این کارکنان حوادث جبران ناپذیری به وقوع خواهد پیوست. به همین منظور میبایست در جهت کاهش احتمال خطای این کارکنان تدابیری از جمله بکارگیری برنامههای نوبتکاری منظم و مناسب، استفاده از افراد متبحر و با صلاحیت و غیره را در نظر گرفت.
حمزه قیسوندی، رضا خانی جزنی، سید محمد سید مهدی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: خستگی شغلی بهعنوان یکی از عوامل زیانبار در بسیاری از محیطهای کاری ازجمله مراکز بهداشتی درمانی است که میتواند اثرات نامطلوب بر سلامت و ایمنی کارکنان داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط میان خستگی شغلی با عناصر مدل مهندسی سیستمها برای ایمنی بیمار در پرستاران طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این مطالعه یک پژوهش توصیفی همبستگی است که با مشارکت 457 نفر از پرستاران بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1397 انجام گرفت. ابعاد خستگی بهوسیله پرسشنامه چندبعدی خستگی (MFI) و عناصر مدل مهندسی سیستمها برای ایمنی بیمار بهوسیله پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی این ابزار با روش لاوشه و محاسبه CVR و CVI بهوسیله نظر خبرگان و پایایی ابزار بهوسیله آزمون همسانی درونی و آزمون آلفای کرونباخ انجام و تحلیل عاملی تائید نشان داد که تمامی شاخصهای ابزار قابلقبول است. کلیه تجزیهوتحلیلها بهوسیله نرمافزار SPSS نسخه 21 انجام گرفت.
یافته ها: یافتههای این پژوهش نشان میدهد بالاترین نمره خستگی مربوط به بعد خستگی عمومی با میانگین 12/86 و انحراف معیار 3/23 و کمترین نمره مربوط به بعد کاهش انگیزه با میانگین 9/11 و انحراف معیار 3/66 است. در این پژوهش میان ویژگیهای جمعیت شناختی با ابعاد خستگی رابطه معناداری مشاهده نشد ولی میان ابعاد خستگی با عنصر سازمان، وظیفه، تکنولوژی و ابزار و محیط فیزیکی رابطه معناداری مشاهده گردید (0/05>p).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد، خستگی در پرستاران در سطح متوسط است و عوامل سیستم کاری بیش از عوامل جمعیت شناختی در بروز خستگی نقش دارد؛ بنابراین برنامهریزی در جهت بهبود سیستم کاری میتواند به کاهش خستگی در پرستاران کمک کند.
رجبعلی حکمآبادی، اسماعیل زارعی، علی کریمی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: روش آنالیز حالت شکست و اثرات آن (FMEA) یک روش شناسایی، ارزیابی و الویت بندی ریسک است که در صنایع استفاده میشود. روشهای تصمیمگیری چند معیاره، روشهایی هستند که از بین چندین معیار مختلف، بهترین گزینه را انتخاب میکنند؛ بنابراین، هدف از این مقاله، شناسایی، ارزیابی و اولویتبندی ریسک با استفاده از روش FMEA مبتنی بر روشهای تصمیمگیری چند معیاره SWARA-VIKOR در یک ایستگاه تقلیل فشار گاز میباشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، از روشهای تحلیل نسبت ارزیابی وزن دهی تدریجی (SWARA) و جواب سازشی و بهینه تصمیمگیری (VIKOR) برای رتبهبندی خطرات حالات شکست شناساییشده در FMEA استفاده گردید. از روش SWARA جهت تعیین وزنهای شدت، احتمال و کشف و از تکنیک VIKOR برای رتبهبندی حالات شکست تجهیزات سیستم استفاده گردید. درنهایت، یک نمونه عملیاتی از ایستگاه تقلیل فشار برای نشان دادن کاربرد و امکانسنجی مدل پیشنهادی و یک مطالعه مقایسهای نیز برای تأیید قابلیت عملی بودن و اثربخشی مدل پیشنهادی انجام گرفت.
یافته ها: 35 حالت شکست اصلی در ایستگاه تقلیل فشار شناسایی گردید. خرابی اسلیو رگلاتور، خرابی شیر اطمینان و پارگی دیافراگم رگلاتور رتبههای اول، دوم و سوم اولویت ریسک را به خود اختصاص دادند. نتایج تحلیل حساسیت نشان داد که رویکرد پیشنهادی از پایداری مناسبی برخوردار میباشد و فقط حالت شکست افزایش دمای شعله هیتر نسبت به تغییر وزن معیارها بسیار حساس میباشد. نتایج رتبهبندی حالات شکست ایستگاه نشان داد که تغییرات بسیاری در رتبهبندی حالات شکست بر اساس رویکرد پیشنهادی وجود داشت.
نتیجه گیری: به دلیل اینکه وزندهی معیارها بر اساس نظر کارشناسان بهصورت گامبهگام صورت گرفته است، رویکرد پیشنهادی میتواند نتایج معقولتر و دقیقتری را برای رتبهبندی ریسک ارائه دهد.
دلنیا جهانی، فرانک جبارزاده تبریزی، عباس داداش زاده، پروین سربخش، مینا حسین زاده،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: پرستاران بخش اورژانس در محیطی پراسترس کار میکنند که این میتواند سلامت روانی آنها را تحت تأثیر قرار داده و باعث کاهش کیفیت زندگی کاری آنها شود. انطباقپذیری مسیر شغلی بهعنوان توانمندی فردی قلمداد میشود که کارکنان را قادر میسازد تا خود را به بهترین شکل با تغییرات دنیای کاری هماهنگ ساخته و از پیامدهای منفی ناشی از عدم تناسب با شغل در امان بمانند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین انطباقپذیری مسیر شغلی و ارتباط آن با کیفیت زندگی کاری در پرستاران شاغل در بخش اورژانس انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود که با مشارکت 104 نفر از پرستاران شاغل در بخش اورژانس بیمارستانهای آموزشی-درمانی تبریز که با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی انتخاب شده بودند، انجام گردید. برای جمعآوری اطلاعات از چکلیست اطلاعات دموگرافیک، فرم فارسی پرسشنامه انطباقپذیری مسیر شغلی ساویکاس و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری بروکس و اندرسون استفاده شد. دادههای جمعآوریشده توسط نرمافزار آماری SPSS16 و با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی) تجزیهوتحلیل شدند.
یافته ها: در این مطالعه میانگین نمره کل انطباقپذیری شغلی و کیفیت زندگی کاری به ترتیب 25/01±85/55 از دامنۀ قابل کسب 120-24 و 22/56±141/15 از دامنۀ قابل کسب 252-42 بود که در حد متوسط میباشند. 85/6 درصد پرستاران شرکتکننده در این مطالعه از کیفیت زندگی کاری متوسط برخوردار بودند. همچنین نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمره کل انطباقپذیری شغلی و تمامی ابعاد آن با نمره کل کیفیت زندگی کاری ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد (0/05>P). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که انطباقپذیری مسیر شغلی بهطور معنیداری کیفیت زندگی کاری را پیشبینی میکند (0/001>P).
نتیجه گیری: انطباقپذیری مسیر شغلی و کیفیت زندگی کاری پرستاران شرکتکننده در این مطالعه در حد متوسط بود. ازآنجاییکه همبستگی بین انطباقپذیری شغلی پرستاران و کیفیت زندگی کاری وجود داشت و انطباقپذیری بهعنوان یک متغیر پیشبین در بهبود کیفیت زندگی کاری شناخته شد؛ لذا پیشنهاد میگردد بهمنظور بهبود کیفیت زندگی کاری پرستاران، اقداماتی در جهت افزایش انطباقپذیری شغلی از طریق آموزش یا مداخلات مشاورهای صورت گیرد.
صابر صوری، محمد عامرزاده، روحالله کلهر، سیما رفیعی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: کارکنان بهداشتی درمانی بهویژه پرستاران، در معرض خطر بالای ابتلا به ویروس کرونا و بروز مشکلات روحی-روانی مانند اضطراب، استرس و افسردگی قرار دارند. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط میان اضطراب و استرس ناشی از بیماری کووید-19 در پرستاران با رفتارهای پیشگیرانه آنها میباشد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی پرستاران شاغل در بیمارستانهای ارجاعی کووید-19 شهر قزوین در سال 1399 انجام شد. از بین 645 پرستار، 260 پرستار بهصورت تصادفی انتخاب شدند. بهمنظور گردآوری دادهها از سه پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و زمینهای، پرسشنامه اضطراب و استرس کووید-19 و پرسشنامه رفتارهای پیشگیرانه و احتیاطی کووید-19 استفاده شد. از روشهای آماری توصیفی، همبستگی پیرسون، آزمون تی و آنالیز واریانس یکطرفه و تحلیل رگرسیون لجستیک دووجهی (Binary) در فاصله اطمینان 95 درصد استفاده گردید.
یافته ها: شیوع علائم اضطراب در پرستاران 32/08 درصد و میانگین نمره رفتار حفاظتی آنان 5/66±18/45 و بیشترین نمره 4/7±22/06 بوده است. رابطه منفی بین اضطراب و رفتار احتیاطی پرستاران (0/36-=β) و تأثیر معنادار استرس کووید-19 بر رفتار محافظتی آنها (0/22-=β) در سطح معناداری 0/05 تأیید گردید. با افزودن استرس بهعنوان یک عامل مداخلهگر، نقش میانجی استرس در رابطه بین اضطراب و رفتار احتیاطی پرستاران مورد تأیید قرار گرفت (0/18-=β). پرستاران زیر 35 سال با احتمال بیشتری از دستورالعملهای حفاظتی تبعیت می کنند (1/62=OR) و نیز کارکنان با سابقه کاری بین ۶ تا ۱۰ سال به ترتیب ۳۲ و ۳۷ برابر احتمال بیشتری برای تبعیت از دستورالعمل های حفاظتی داشتند.
نتیجه گیری: احتمال استفاده مؤثر از وسایل حفاظت فردی و رعایت دستورالعملهای محافظتی در پرستاران با سطح اضطراب شدید و بسیار شدید کمتر میباشد. در افراد با سطوح استرس کنترلشده، این احتمال بهمراتب بیشتر است. لذا کلیه مراکز ارائهدهنده خدمات سلامت لازم است برنامههای حمایتی بر تأکید بر ارتقای سلامت روان کارکنان را ترتیب دهند
رضا فضلی، عادل مظلومی، حامد سلمانزاده، محمد پوری، عبدالصمد احمد وند، محسن امینی سراب،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: سیستمهای فنی اجتماعی پیچیده همچون صنایع خودروسازی، نیازمند یک رویکرد درست ماکروارگونومی برای طراحی سیستم کار و پیادهسازی آن طراحی در سطح میکرو ارگونومیک هستند. هدف از این مطالعه، تدوین و اعتبارسنجی فاکتورهای ماکروارگونومیکی مؤثر در افزایش بهرهوری و سلامت و ایمنی کارکنان در صنعت خودرو، بر اساس مدل هلدن و کارش میباشد.
روش کار: در مطالعه حاضر، ابتدا فاکتورهای ماکروارگونومیک با استفاده از مستندات و همچنین از طریق مصاحبه با خبرگان تعیین شده و بر طبق مدل هلدن وکارش در چهار گروه طبقهبندی شدند. سپس توسط پنل خبرگان و با استفاده از تکنیک دلفی، روایی محتوایی فاکتورها محاسبه شد و درنهایت از متوسط شاخص روایی محتوایی برای پذیرش اعتبار سنجی و از ضریب کاپای اصلاحشده برای ارزیابی کمی توافق قضاوت متخصصان استفاده گردید.
یافته ها: از بین 28 مؤلفه اصلی که در چهار زیرگروه فاکتورهای ماکروارگونومیک مرتبط با پرسنل، واحد/بخش، سازمان و محیط بودند و اعتبار سنجی شدند، درنهایت 19 فاکتور اصلی بهعنوان فاکتورهای ماکروارگونومیک مؤثر در افزایش بهرهوری و سلامت و ایمنی کارکنان، در قالب این چهار زیرگروه انتخاب شدند. همچنین متوسط شاخص روایی محتوایی و ضریب کاپای اصلاحشده به ترتیب 0/901 و 0/90 به دست آمد.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد فاکتورهای ماکروارگونومیک را میتوان بهعنوان فاکتورهای اختصاصی و بومیسازی شده در صنعت خودرو جهت افزایش بهرهوری و ارتقاء سلامت و ایمنی کارکنان ارائه داد. این عوامل میتواند بهعنوان مرجعی برای ارزیابی ارگونومیک در صنعت خودرو و حتی صنایع و سازمانها و شرکتهای مختلف دیگر به کار گرفته شود.
کیکاوس ازره، علی خوانین، مجید شاهی، محبوبه پارسائیان، امید صراف زاده، محمدرضا منظم،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین میزان ارتعاش دست و بازو منتقلِ از دسته ابزارهای تخریبکننده سنگین الکتریکی و تعیین تأثیر استفاده از قلمهای با طول و شکل متفاوت هنگام تخریب سطوح بتنی انجام شد.
روش کار: 323 اندازهگیری جهت تعیین میزان بزرگی ارتعاش دست-بازو بر روی دستههای چپ و راست دو چکش تخریب الکتریکی سنگین پرکاربرد در مشاغل ساختمانی و خدمات شهری در ایران (RONIX و NEC) انجام شد. فرایند تخریب در شرایط واقعی توسط 2 کاربر باتجربه بر روی 49 دال بتنی با کیفیت یکسان 20 C با ضخامتهای 10 و 15 سانتیمتر و با استفاده از ملزومات پرکاربرد معمول در این چکشها شامل 2 طول قلم (40 و 60 سانتیمتر) و 2 شکل سر قلم (تخت و تیز) انجام شد. اندازهگیری و ارزیابی مطابق با روش 5349 ISO و با استفاده از 2 ارتعاش سنج SVANTEK بهصورت همزمان بر روی هر دسته چکش انجام گرفت.
یافتهها: میانگین شتاب مؤثر (ریشه میانگین مربعات) وزن یافته فرکانسی (awrms) برای مقدار مجموع محورها (VSV) در دسته چکش ها 2m/s 15.17 بود. محور عمودی با 2 m/s 13.60 محور غالب ارتعاش منتقلِ به دسته ابزارها بود. میانگین awrms هنگام استفاده از قلمهای تخت و تیز به ترتیب 16.59 و 14.82 متر بر مجذور ثانیه بود. اختلاف بین نتایج قلم های 60 و 40 کمی بیش از 2m/s2 بود. فرکانسهای غالب و هارمونیک ابزارها عموماً در محدوده 25 تا 80 و 200 تا 400 هرتز قرار داشت.
نتیجهگیری: به طورکلی میانگین نتایج نشان داد که در قلم های تیز و با طول کوتاهتر (cm40) شتاب کمتری نسبت به قلم های تخت و cm60 وجود دارد. چکش رونیکس در طیف فرکانسی کمتر از 40 هرتز نسبت به چکش NEC شتاب بالاتری ایجاد نمود که این اختلاف در مقایسه دو چکش مزیت رقابتی ایمنی بالاتری برای چکش NEC را بیان میکند.
علیرضا عسکریان، مهناز میرزا ابراهیم طهرانی، سید محمدتقی ساداتیپور، سید علی جوزی، رضا مرندی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: مدیریت ریسک واحد، یک جزء حیاتی از مدیریت پالایش گاز محسوب میشود که اگر بهخوبی مدیریت نشود ممکن است به توقف تولید منجر شود. هدف از این مطالعه ارائه یک مدل ساختاری برای واکاوی نقش و تأثیرگذاری متغیرها بر توقف فرآیند تولید گاز در پالایشگاه گاز میباشد.
روشکار: این مطالعه بهمنظور بررسی ریسکهای کلیدی در توقف استحصال گاز ترش در واحد شیرینسازی گاز پالایشگاه گاز واقع در عسلویه بهصورت توصیفی-تحلیلی انجام گرفت.
جهت تجزیهوتحلیل ریسکهای واحد، ابتدا از روش نمودار استخوان ماهی استفاده شده و سپس مدلسازی دادهها برای حادثه توقف تولید استحصال گازترش پالایشگاه با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت مدلسازی و تحلیل از نرمافزارهای SPSS 24 و Smart PLS 2 استفاده گردید.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که «ریسک مرتبط با متغیر محیط» با ضریب مسیر 0/943 و آماره تی 103/791، «ریسک مرتبط با تأمین هزینه» با ضریب مسیر 0/937 و آماره تی 95/168، «ریسک مرتبط با پیادهسازی سیستمهای مدیریتی» با ضریب مسیر 0/847 و آماره تی 35/236، «ریسک حوادث» با ضریب مسیر 0/791 و آماره تی 25/410، «ریسک مرتبط با زمان» با ضریب مسیر 0/758 و آماره تی 15/121 و ریسک مرتبط با خطای انسانی با ضریب مسیر 0/712 و آماره تی 11/215 به ترتیب با ضریب اهمیت مسیر بیشتر نسبت به سایر ریسک ها بر ریسک توقف تولید مؤثر میباشند. همچنین با مقایسه ضرایب مسیر مربوط به ریسکها میتوان دریافت که تأثیر هر یک از ریسکها نسبت به توقف تولید با یکدیگر متفاوت است.
نتیجهگیری: باتوجهبه یافتههای پژوهش، متغیرها و مؤلفههای قابلردیابی مختلفی روی شاخص توقف تولید در صنعت گاز تأثیرگذار میباشد؛ بنابراین لازم است نقش این ریسکها در وقوع رویداد بررسی گردد و برنامهریزی مناسبی جهت پیشگیری از خسارت به پالایشگاه گاز اتخاذ گردد.
علیمحمد مصدقراد، علیرضا صدرایی، محمدرضا منظم اسماعیلپور، سید جمالالدین شاه طاهری، سید ابوالفضل ذاکریان، عادل مظلومی، منیره خادم، محیا عباسی، علی کریمی، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: دانشگاهها نقش کلیدی در ایجاد جامعه دانشمحور و توسعه پایدار آن بر عهده دارند. برنامهریزی استراتژیک با تقویت ساختارها، فرآیندها و پیامدهای سازمانی موجب دستیابی به مزیت برتری میشود. مطالعه حاضر با هدف تدوین برنامه استراتژیک گروه بهداشت حرفهای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران انجام شد.
روش کار: در این مطالعه اقدام پژوهی مشارکتی، کمیته برنامهریزی استراتژیک با حضور اساتید گروه بهداشت حرفهای و گروه علوم مدیریت و اقتصاد بهداشت دانشکده بهداشت تشکیل شد. کمیته برنامهریزی استراتژیک با استفاده از ماتریس قوت، ضعف، فرصت و تهدید، به ارزشیابی استراتژیک محیط داخلی و خارجی گروه بهداشت حرفهای پرداخت. سپس، مأموریت، دورنما، ارزشها، اهداف کلی و اختصاصی برای ارتقای عملکرد گروه بهداشت حرفهای تدوین شد. همچنین، برنامه عملیاتی شامل اقدامات دستیابی به اهداف تدوین گردید.
یافته ها: وجود اساتید و کارشناسان مجرب، آزمایشگاههای تخصصی، مجلات تخصصی، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و شورای ارتباط با صنعت از مهمترین نقاط قوت و سرفصل دروس تئوریک و غیرکاربردی، نقص پروتکلهای آموزشی، ارتباط ضعیف با صنایع، کمبود منابع، انگیزه پایین کارکنان و ضعف تعاملات بینالمللی از مهمترین نقاط ضعف گروه بهداشت حرفهای بودند. حمایت هیئترئیسه دانشکده بهداشت، وجود شورای ارتباط با صنعت دانشکده و دانشگاه، امکان استفاده از کارکنان و امکانات دانشکدههای دانشگاه، وجود آزمایشگاه جامع تحقیقات دانشگاه، امکان استفاده از قابلیتهای بخش خصوصی و افزایش تقاضا برای پژوهش در صنعت از فرصتهای موجود برای پیشرفت گروه بهداشت حرفهای بودند. تورم بالا، تحریم سیاسی، عدم وجود شرکتهای مهندسی مشاور و نامشخص بودن اولویتهای تحقیقاتی صنایع، تهدیدهای مهمی برای گروه بهداشت حرفهای هستند؛ بنابراین، گروه بهداشت حرفهای در موقعیت استراتژیک احتیاطی (محافظهکارانه) قرار دارد. جهت استراتژیک گروه شامل مأموریت، دورنما، ارزشها و اهداف کلی تا سال 1404 مشخص شد. بهبود ساختارها، فرایندهای کاری و عملکرد گروه بهداشت حرفهای بهعنوان اهداف اختصاصی تعیین شدند و 81 اقدام برای دستیابی به این اهداف در نظر گرفته شد.
نتیجه گیری: گروه آموزشی، دانشکده و دانشگاه برای پیشرفت و توسعه باید دارای برنامه استراتژیک باشند. برنامه استراتژیک گروه بهداشت حرفهای دانشکده بهداشت در راستای برنامه چهارساله دانشگاه و هماهنگ با برنامههای عملیاتی معاونتهای آموزشی، بهداشتی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشکده بهداشت نوشته شد. اجرای درست این برنامه منسجم و مبتنی بر شواهد موجب بهبود عملکرد گروه بهداشت حرفهای خواهد شد.
ایرج محمدفام، علیرضا سلطانیان، امید کلاتپور،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: شرایط اضطراری بخشی از فضای کسبوکار است که در عمل، حذف تمامی آن ناممکن می باشد. برای مدیریت کارا و اثربخش شرایط اضطراری، یکی از ارکان اساسی و بحرانی، پیشبینی و شناسایی انواع شرایط اضطراری محتمل میباشد. در همین راستا، در این مطالعه چارچوبی برای پیشبینی و شناسایی شرایط اضطراری طراحی و در یک مطالعه موردی در دو صنعت فرایندی آزمون شد.
روش کار: در این مطالعه ابتـدا روشهای اجرایی شرکتها و سازمانهای فعال داخلی و خارجی در حوزه صنایع فرایندی جمعآوری شد. سپس روشهای شناسایی آمادگی در برابر شرایط اضطراری و معیارهای ارزشیابی آنها، با استفاده از بررسی متون استخراجشده و با رویکرد فازی دومرحلهای اولویتبندی شدند. برای محاسبه وزن متخصصین، از سیستم استنتاج فازی استفاده شد. برای اولویتبندی روشها، ورودیهای مربوط به سیستم فازی دوم محاسبه و با ورود متغیرهای مذکور به سیستم فازی، نمره نهایی روشها محاسبه شد. پس از طراحی چارچوب، روش بهدستآمده در دو صنعت فرایندی تست و تصدیق گردید.
یافته ها: یافتهها نشان داد که بالاترین و پایین ترین روایی و ضریب تأثیر متخصصین به ترتیب برابر با 0.964، 1.095، 0.880 و 1.000 بود. یافتههای رتبهبندی نهایی روشها نشان داد «لیست حوادث و شبه حوادث فاجعهبار عمر سازمان»، «MIMAH» و «ارزیابی و مدیریت ریسک» با نمره نهایی به ترتیب برابر با 0.754، 0.750 و 0.725 دارای بیشترین نمره از میان روشهای شناساییشده بودند.
نتیجه گیری: استفاده از این رویکرد با شناسایی دقیقتر شرایط اضطراری محتمل و حذف موارد غیر اولویتدار به افزایش اثربخشی و کارایی ایمنی در حوزه مدیریت شرایط اضطراری میافزاید. نتیجه این کار، جلوگیری از تحمیل خسارات ناشی از وقوع شرایط و همچنین جلوگیری از انجام سرمایهگذاریهای غلط با حذف شرایط اضطراری با اولویتهای پایین است.
فخرالدین قاسمی، سپیده نوریان، محمد بابامیری،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: اشتیاق تعامل با تکنولوژی (ATI) به تمایل افراد به تعامل فعال با سیستمهای دیجیتال اشاره دارد. ATI یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی بوده که تمامی جنبههای تعامل انسان-تکنولوژی را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف این مطالعه بررسی ویژگیهای سایکومتری نسخه فارسی مقیاس ATI بوده است.
روش کار: با استفاده از ترجمه روبهجلو-روبهعقب، نسخه فارسی ATI تهیه گردید. روایی سازه مقیاس با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی موردبررسی قرار گرفت. همبستگی ATI با سایر متغیرهای دموگرافیک و شخصیتی از قبیل سن، جنسیت، پنج ویژگی بزرگ شخصیتی و نیاز به شناخت بررسی گردید.
یافتهها: برخلاف نسخه اصلی ATI، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی نشان داد که نسخه فارسی دارای دو زیرمقیاس است. زیرمقیاس اول از همه آیتمها به جز آیتم 3 تشکیل شده بود و آیتم 3 بهتنهایی زیرمقیاس دوم را تشکیل میداد؛ بنابراین، آیتم 3 از نسخه فارسی مقیاس ATI حذف گردید. پایایی مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرون باخ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ضریب پایایی برای مقیاس 9 آیتمی 0/86 و برای نسخه 8 آیتمی 0/90 بوده است. درنتیجه، پایایی مقیاس از شرایط قابل قبولی برخوردار بوده است. ATI با برونگرایی، موافق بودن، وجدانی بودن و روانرنجوری رابطه معنیداری نداشت (0/05<p). ارتباط بسیار ضعیف ولی معنیداری بین ATI و باز بودن به تجربه مشاهده گردید. ارتباط متوسطی بین ATI و نیاز به شناخت وجود داشت. امتیاز ATI در آقایان بالاتر از خانمها بود و تفاوت معنیداری بین گروههای سنی مختلف ازنظر ATI مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: برخلاف نسخه اصلی، نسخه هشت آیتمی مقیاس ATI جهت استفاده در ایران پیشنهاد میشود. سایر مشخصههای مقیاس فارسی از قبیل تکبعدی بودن و همبستگی با ویژگیهای فردی، مشابه نسخه اصلی است.
زهرا قنبری، سید ابوالفضل ذاکریان، علیرضا چوبینه، محمد نامی، فرامرز قرهگوزلو،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: راهبرهای تنظیم شناختی هیجان بهعنوان پاسخهای مبتنی بر شناخت و همینطور تجارب انگیختگی هیجانی تعریف میشوند که میتوانند نوع و شدت واکنشهای افراد را تغییر دهند. این تغییر و تأثیر ممکن است بهگونهای مثبت و یا منفی بر عملکرد شناختی تأثیرگذار باشد که بهعنوان موضوعی مهم در محل کار تلقی میشود. شایانذکر است صنایعی مانند نیروگاههای سیکل ترکیبی باید کارکنانی با توانایی شناختی بالا داشته باشند بهگونهای که بتوانند به بهترین شکل ممکن از عهده انجام وظایف خود برآیند. با توجه به اینکه تنظیم شناختی هیجان برای سلامتی و عملکرد شناختی بسیار ضروری است، پروژه حاضر با هدف بررسی توانایی تنظیم شناختی هیجان در اپراتورهای اتاق کنترل نیروگاه سیکل ترکیبی فارس انجام شد.
روش کار: این مطالعه به روش مقطعی روی 57 نفر از اپراتورهای اتاق کنترل نیروگاه فارس انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، نسخه کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و پرسشنامه دموگرافیک بود. پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان 9 راهبرد مقابله شناختی را در شرایطی که فرد با شرایط ناخوشایند مواجه است، اندازهگیری میکند که این 9 راهبرد شناختی عبارتاند از: سرزنش خود، سرزنش دیگران، تمرکز بر فکر/ نشخوار فکری، فاجعهنمایی، کماهمیت شماری، تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش و تمرکز مجدد بر برنامهریزی. تجزیهوتحلیلهای آماری با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 16 انجام گرفت. برای آزمون نرمالیتی از آزمون شاپیرو-ویلک استفاده شد.
یافته ها: نتایج امتیازدهی پرسشنامه توانایی تنظیم شناختی هیجان نشان داد که میانه در گروههای مناسب و نامناسب بهترتیب (3/30-../4) 3/50 و (2/25-3/06) 2/62 بود. بیشترین راهکار مورداستفاده در بین اپراتورهای اتاق کنترل، ابعاد مربوط به رویکرد سازگار یافته بود (0/001>P). تمرکز مجدد بر برنامهریزی، بیشترین امتیاز در بُعد سازگاریافته (0/001>P) و نشخوار فکری، بیشترین امتیاز در بُعد سازگار نیافته (0/001>P) را به خود اختصاص دادند. همچنین سن (6/19±39/07) و سابقه کار (49/26±14/6) افراد با نتایج پرسشنامه توانایی تنظیم شناختی هیجان ارتباط معناداری نداشت.
نتیجه گیری: درمجموع راهبردهای شناختی تطبیقی یا سازگار یافته (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت و کماهمیت شماری) بیشتر از راهبردهای سازگار نیافته مورداستفاده قرار میگیرد. بهطورکلی میتوان نتیجه گرفت که راهبردهای کارکنان پس از مواجهه با یک رویداد ناخوشایند، مناسب بوده است. اگرچه ضرورت ارزیابی توانایی تنظیم شناختی هیجان در محیطهایی با نیازمندی شناختی بالا آشکار است، ولی عواملی مانند سبکهای مدیریتی، دلبستگی شغلی، رضایت شغلی و همینطور حجم نمونه بیشتر باید در مطالعات آتی موردبررسی قرار گیرند.