491 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
عباس بهرامی، حسین اکبری، مهدی ملکوتی خواه،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: از آنجایی که استخدام دانش آموختگان برای کشورها از اهمیت بالایی برخوردار است، هدف از این مطالعه بررسی وضعیت استخدامی دانش آموختگان رشته مهندسی ایمنی و بهداشت حرفه ای از دانشگاه علوم پزشکی کاشان از زمان تأسیس رشته در سال 1375 تا سال 1402 می باشد.
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر در سال 1402 انجام شد و وضعیت استخدامی دانش آموختگان را با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بررسی کرد. این پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک، 5 سؤال برای افراد بیکار و 60 سؤال برای افراد شاغل بود. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS v16 انجام شد.
یافته ها: 229 دانش آموخته در این مطالعه شرکت کردند. نتایج فراوانی افراد شاغل و بیکار در این پژوهش نشان داد که 198 نفر (5/86 درصد) شاغل و 31 نفر (5/13 درصد) در زمان مطالعه بیکار بوده اند. اکثر شرکت کنندگان شاغل، 46 درصد (90 نفر) در بخش صنعت و معدن کار می کنند. بررسی اثربخشی دوره آموزشی مشمولان شاغل در شغل مورد نظر نشان داد که 88 نفر (4/44 درصد) بر این باورند که موضوع دروس تدریس شده با نیازهای کاری در حد متوسط سازگار است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این رشته تحصیلی از نظر شغلی مناسب بوده و احتمال شاغل شدن دانش آموختگان آن بالاست. از طرفی به دلیل رشد صنعت در ایران امید است در آینده نیز روند نیاز به مهندس بهداشت حرفه ای افزایش یابد. با پیشرفت صنایع و گسترش تولید، نیاز به کنترل عوامل زیان آور و ارتقای سلامت کارگران بیش از پیش دیده می شود و این امر باعث می شود دانش آموختگان این رشته در آینده موقعیت شغلی مناسبی داشته باشند. از سوی دیگر، شرایط تحصیلی باید از نظر کیفیت برنامه های آموزشی و درسی دانشگاه ارتقا یابد.
نرگس کایدانی، محسن صادقی یارندی، کوروش زارع، مژده بنیادی، احمد سلطان زاده،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: نوبت کاری همراه با ماهیت وظیفه در مشاغلی مانند پرستاری میتوانند باعث شیوع آسیبها و پیامدهای روانی در پرستاران شود که میتواند مولفههای مختلف زندگی پرستاران و در نهایت جامعه را متاثر سازد. این مطالعه با هدف بررسی پیامدهای شناختی و روانی - اجتماعی روانی مرتبط با نوبت کاری در پرستاران طراحی و انجام شده است.
روش کار: این مطالعه مقطعی در بین 636 پرستار از 7 بیمارستان در سال 1402 انجام شده است. ابزار جمعآوری دادهها در این مطالعه بخشی از پرسشنامه جامع ترجمه و اصلاح شده توسط چوبینه و همکاران بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار IBM SPSS نسخه 0/22 و سطح معنی داری 05/0 انجام پذیرفت
یافته ها: از 636 پرستار مورد مطالعه 474 نوبت کار و 162 نفر روز کار بودند. میانگین سن و سابقه کار جامعه مورد مطالعه 25/5±26/37 سال و 78/4±60/11 سال بود. نتایج نشان داد شیوع پیامدهای شناختی و روانی - اجتماعی در گروه نوبت کار به طور معنی داری بیشتر از پرستاران روزکار میباشد (05/0>p). بیشترین شیوع پیامدهای روانی در پرستاران نوبت کار به ترتیب مربوط به خستگی (66/ 39%)، بیخوابی (08/ 36%) و کاهش کیفیت خواب (44/ 35%) بود.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه بیانگر این بود که پارامترهای سیستم نوبت کاری، ساعات کار در هفته، تحصیلات و بخش درمانی به عنوان مهمترین فاکتورهای موثر بر شیوع پیامدهای شناختی و روانی - اجتماعی و اختلال خواب در پرستاران به شمار میروند. بنابراین، پیشنهاد میشود یک برنامه مجزا برای هر یک از بخشهای بیمارستانی برای کنترل و مدیریت پیامدهای روانی مرتبط با نوبت کاری در پرستاران طراحی و اجرا شود.
سجاد زارع، رضا اسمعیلی، فردین زندسلیمی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: عملکردهای شناختی نقش حیاتی در عملکرد بسیاری از وظایف بازی می کنند؛ بنابراین اختلال موقت در عملکرد شناختی و ذهنی می تواند منجر به عواقب جدی گردد، به ویژه هنگامی که پاسخ دقیق و فوری نیاز است. یکی از مؤثرترین عوامل برونزاد تأثیرگذار بر مکانیسم پردازشی مغز، توجه و زمان واکنش صدا است. بنابراین، این مطالعه طراحی گردید تا توجه پایدار متمرکز کارگران صنایع فولاد مواجهه یافته با ترازهای فشار صوت مختلف را بسنجد که درنتیجه راندمان و بهره وری کار افزایش خواهد یافت.
روش کار: مطالعه در 4 مرحله کلی انجام شد که به ترتیب عبارتند از 1- انتخاب متغیرهای پیش بین جهت (سن، سابقه کار، ترازهای مختلف فشار صوت) 2- انجام آزمون عملکرد پیوسته1 (CPT) 3- انجام آزمون عملکرد شناختی N- BACK 4- مدل سازی تغییرات عملکرد شناختی بر اساس هر دو روش و تعیین نرخ خطا و صحت هر مدل.
یافته ها: نتایج آزمون عملکرد پیوسته نشان داد که خطای حذف، خطای ارتکابی و زمان پاسخگویی هر سه گروه تحت تأثیر زمان شیفت قرار می گیرند، هر سه مولفه به طور معنی داری در انتهای شیفت افزایش یافتند، به عبارتی عملکرد شناختی افراد کاهش یافت. همچنین تاثیر بالای صدا در مدلسازی های آزمون های CPT و N- Back بیانگر کاهش تمرکز و حواس پرتی کارگران ناشی از آن است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که با توجه به وزن بالای به دست آمده از صدا در مدلسازی های آزمون ها، در سه زمان ابتدا، وسط و انتهای شیفت بر مولفه های عملکرد پیوسته (CPT) و عملکرد حافظه کاری (n-back) از جمله زمان پاسخگویی و زمان واکنش کارگران اثر می گذارد و در طول شیفت میزان خطای کارگران افزایش و دقت آنها کاهش می یابد.
زهرا بیگ زاده، فریده گل بابایی، مهدی نیکنام شاهرک، فریبرز امیدی، سید جمال الدین شاه طاهری،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: داروهای آنتینئوپلاستیک که برای درمان سرطان استفاده میشوند به دلیل عملکرد غیرانتخابی، علاوه بر سلولهای سرطانی، سلولهای سالم را نیز تحت تأثیر قرار میدهند و پیامدهای نامطلوبی برای سلامتی دارند. با توجه به خطرات بالقوه، ارزیابی و کنترل آلودگی محیطی این داروها در محیطهای شغلی ضروری است. این مطالعه به بررسی کارایی Wipeهای تجاری موجود برای نمونهبرداری از داروی آنتینئوپلاستیک 5-فلورواوراسیل از سطوح مختلف میپردازد.
روش کار: این مطالعه کارایی پنج نوع Wipe تجاری (فیلتر سلولزی Whatman، سواپ پنبهای، فیلتر MilliporeTM، پد گاز استریل و پد الکلی) را برای نمونهبرداری از داروی 5-فلورواوراسیل از سطوح مختلف (استیل، وینیل و سرامیک) بررسی کرده است. محل نمونهبرداری با استفاده از قابهای یکبار مصرف مقوایی مشخص شد و 1000 میکرولیتر از محلول µg/ml 1 داروی 5-فلورواوراسیل بر روی سطح پخش گردید. فرآیند نمونهبرداری و استخراج طبق الگوی توصیهشده توسط NIOSH انجام شد. ابعاد قاب مورد استفاده 10 × 10 سانتیمتر بود که مساحت نمونهبرداری را به 100 سانتیمتر مربع محدود میکرد. آنالیز توسط کروماتوگرافی با عملکرد بالا (HPLC) انجام گرفت. نتایج با استفاده از نرمافزار Prism GraphPad نسخه 8 تحلیل شدند.
یافته ها: کارایی جمعآوری انواع Wipe بر روی سطوح مختلف بین 2/11% تا 2/86% متغیر بود. کمترین بازیابی مربوط به فیلتر Millipore بر روی سطح وینیل و بیشترین بازیابی مربوط به پد الکلی بر روی سطح استیل بود. میانگین کارایی استخراج برای Wipeهای مختلف بین 8/43% تا 8/98% متغیر بود؛ که کمترین میزان بازیابی مربوط به فیلتر Millipore و بیشترین مربوط به پد الکلی بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که پد الکلی نسبت به سایر Wipeها عملکرد بهتری در جمعآوری و استخراج داروی 5-فلورواوراسیل از سطوح مختلف دارد. همچنین، سطوح سخت و صاف، مانند استیل و سرامیک، مناسبترین سطوح برای نمونهبرداری بهشمار میروند. این نتایج میتواند به بهبود روشهای نمونهبرداری و کاهش مواجهه با داروهای آنتینئوپلاستیک کمک کند.
مجتبی ذکایی ، میلاد عباسی، محسن وحیدنیا، محمد زارعی، فردین زندسلیمی، محسن فلاحتی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: امروزه آمار ساخت و ساز پروژه های زیر زمینی در کشور رو به افزایش است، به دنبال آن نیز آمار حوادث ناشی از کار این پروژه ها رو به فزونی است. لذا بکارگیری سیستم های نظارتی اثر بخش جهت کنترل و پایش مخاطرات ایمنی و بهداشت محیط کار می تواند در کاهش حوادث و بیماریهای شغلی نقش بسزایی داشته باشد. بکارگیری ترکیبی تکنولوژی های نوین از قبیل فناوری اطلاعات، اینترنت اشیاء، هوش مصنوعی و ... می تواند در تشخیص سریع و دقیق مخاطرات محیط کار قابل توجه باشد.
روش کار: رویکرد اصلی مدل پیشنهادی در این مطالعه استفاده از فناوری IOT در چارچوب مدیریت ریسک شامل شناسایی ، ارزیابی، کنترل سطح ریسک مخاطرات در فاز ساخت تونل مترو بود که خط 7 مترو تهران بعنوان محیط مورد مطالعه انتخاب گردید. روش تحقیق این مطالعه در 4 مرحله طراحی گردید. در مرحله اول قوانین، الزامات و استاندارد های ایمنی و بهداشت مرتبط با مخاطرات مذکور در سطح ملی گردآوری شد. در مرحله دوم معیار ها و حدود مجاز مواجهه شغلی مخاطرات شناسایی شده تعیین گردید و در مرحله سوم حسگر های نوری، صوتی، گاز سنج و بینایی با قابلیت اتصال به شبکه مورد بررسی قرار گرفت. برنامه نویسی کامپیوتری، نحوه دریافت، پردازش و مقایسه اطلاعات حسگرها با استانداردهای تعیین شده در مرحله چهارم انجام و سیستم های هشدار و کنترل هوشمند مربوط به مخاطرات مورد نظر پیشنهاد شد.
یافته ها: براساس مراحل تحقیق مخاطرات مهم کارگاه از قبیل صدا، کمبود روشنایی و مواجهه با گازهای Co ، متان و کمبود اکسیژن تعیین گردید و یک مدل تلفیقی با استفاده از استفاده از IOT جهت کنترل و پایش این این مخاطرات استخراج و براساس مدل موجود سنسورهای تشخیص میزان صدا، روشنایی، گاز متان و اکسیژن تعیین و کد نویسی آن بر اساس حد مجاز شغلی(OEL) تعیین گردید.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد، با بکارگیری دانش تخصصی IT و استفاده از نرم افزار و سخت افزارهای مرتبط، با ایجاد یک دانش مشترک در حوزه های IT و ایمنی و بهداشت میتوان مفهوم اینترنت اشیاء را در بکارگیری نظارت دقیق بر کنترل میزان غلظت گازهای گازهای متان و منواکسید کربن و همچنین پایش عوامل زیان آوری فیزیکی از قبیل صدا و روشنایی در محیط های کاری مختلف از قبیل فاز ساخت تونل مترو توسعه داد.
زهرا هاشمی، محمدجواد شیخمظفری، آزما پوترا، مرضیه صادقیان، نسرین اسدی، سعید احمدی، معصومه علیدوستی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: با وجود اینکه پنلهای میکروسوراخدار (MPP) به عنوان نسل جدیدی از جاذبهای صوتی و جایگزینی موثر برای جاذبهای الیافی معرفی میشوند، این فناوری همچنان با چالشهایی مواجه است. مهمترین ضعف این پنلها، پهنای باند جذب محدود آنهاست که عمدتاً در اطراف فرکانس طبیعی متمرکز است. این محدودیت باعث میشود که MPP ها نتوانند بهطور موثری طیف وسیعی از فرکانسها را پوشش دهند، که این امر کارایی آنها را در کاربردهای مختلف کاهش میدهد. در نتیجه، بهینهسازی طراحی این پنلها برای بهبود عملکرد جذب در گستره وسیعتری از فرکانسها، به یکی از اهداف اصلی تحقیقات در این حوزه تبدیل شده است
روش کار: در این مطالعه از روش سطح پاسخ (RSM) با رویکرد طراحی مرکب مرکزی (CCD) و نرمافزار Design Expert برای تعیین میانگین ضریب جذب نرمال در محدوده فرکانسی ۱۲۵ تا ۲۵۰۰ هرتز استفاده شد. همچنین شبیهسازیهای عددی به روش اجزاء محدود (FEM) برای اعتبارسنجی نتایج RSM انجام گرفت. پس از بهینهسازی، یک جاذب MPP طراحی، ساخته و ضریب جذب نرمال آن با استفاده از لوله امپدانس اندازهگیری شد. مدل تئوریک مدار معادل (ECM) نیز برای پیشبینی ضریب جذب نرمال برای MPP ساخته شده استفاده شد.
یافته ها: فرایند بهینهسازی نشان داد که با تنظیم قطر سوراخها، درصد تخلخل و عمق حفره هوایی پشت پنل به ترتیب بر روی ۰.۳ میلیمتر، ۲.۵% و ۲۵ میلیمتر، حداکثر جذب در محدوده فرکانسی مورد نظر حاصل میشود. تحت این شرایط بهینه، میانگین ضریب جذب با پیشبینیهای RSM در شبیهسازیهای عددی، تئوریک و آزمایشگاهی هماهنگی نزدیک داشت و بهبود چشمگیری به میزان ۱۳.۸% نسبت به MPP غیر بهینهشده نشان داد.
نتیجه گیری: این مطالعه کارایی و اثربخشی استفاده از RSM را برای ارزیابی پارامترهای مختلف مؤثر بر عملکرد MPP به نمایش گذاشت. همچنین مدل عددی FEM و مدل تئوریک ECM همبستگی قابل توجهی با نتایج لوله امپدانس نشان دادند و بهعنوان جایگزینهای مقرونبهصرفه و قابل اعتماد برای روشهای آزمایشگاهی سنتی پیشنهاد میشوند. این مدلها سطح توافق قابل قبولی با نتایج تجربی ارائه دادند و پتانسیل خود را در کاربردهای عملی تایید کردند.
پروین سپهر، موسی جباری، حسن صادقی نائینی، علی صالحی سهل آبادی، منصور ضیائی، وحید احمدی مشیران، مریم احمدیان، یونس مهری فر،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: هارنس ایمنی نقش مهمی در جلوگیری از سقوط از ارتفاع دارد. هدف این مطالعه شناسایی علل عدم استفاده از هارنس ایمنی کار در ارتفاع و بررسی میزان راحتی، رضایت و قابلیت استفاده هارنس های ایمنی با ابزار محقق ساخته در بین کارگران ساختمانی شهر تهران بود.
روش کار: بدین منظور مصاحبه نیمه ساختار یافته ای با کارگران ساختمانی به منظور تعیین عوامل موثر بر عدم استفاده از هارنس انجام گردیده و داده ها وارد نرم افزار10 MAXQDA شد. سپس با توجه به نتایج حاصله که نشان دهنده نارضایتی کارگران از هارنس های موجود بود، میزان راحتی، رضایت و قابلیت استفاده از هارنس با استفاده از پرسشنامه SHUCAT تعیین شد.
یافته ها: علل عدم استفاده از هارنس ایمنی در 4 گروه شامل عوامل مدیریتی، نگرشی، راحتی و طراحی هارنس و 27 زیر گروه شناسایی شد. میانگین رضایت و راحتی افراد از هارنس های ایمنی 25/6±8/26 بود که نشان می دهد افراد در استفاده از هارنس های ایمنی احساس راحتی و رضایت ندارند. میانگین قابلیت استفاده از هارنس های ایمنی نیز
60/5 ±70/38 بود که نشان دهنده عدم کاربردپذیری هارنس میباشد.
نتیجه گیری: طراحی مناسب هارنس ایمنی می تواند باعث افزایش راحتی و رضایت کارگران از هارنس گردیده و نهایتاً باعث افزایش تمایل به استفاده از هارنس گردد. نظرات کاربران و متخصصین می تواند به رفع نقص های موجود در هارنس ها کمک نموده و منجر به طراحی محصولی بهتر گردد.
حسینعلی رنگ کوی، بهزاد فولادی دهقی، مائده کمالوندی، حجت الله کاکایی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: در محیط های کاری، مواجهه با مواد شیمیایی مختلفی می تواند رخ دهد. از جمله این مواد می توان به آروماتیک های چند حلقه ایی (PAHs) اشاره کرد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی رابطه میزان مواجهه با PAHs و متابولیت های ادراری آن در عایق کاران رطوبتی انجام گرفت.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت مورد- شاهدی در عایق کاران شهر ایلام در سال ۱۴۰۰ بر روی ۳۵ کارگر عایق کار به عنوان گروه مورد و ۱۵ کارگر بدون مواجهه به عنوان گروه شاهد انجام گرفت. در این مطالعه علاوه بر منطقه تنفسی کارگران، برای تعیین سطح متابولیت های PAH ها از ادرار آن ها نیز نمونه گیری انجام گرفت. از دستگاه HPLC برای آنالیز نمونه ها استفاده شد. داده ها وارد نرم افزار spss ورژن ۲۲ شد، و توسط آزمون های آماری مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: میانگین غلظت PAH های نفتالن، فنانترن، فلورن، پیرن، بنزو آلفا پیرن، بنزو جی اچ آی پریلن و ایندنو ۱، ۲، ۳ سی دی پیرن عایق کاران در هوا به ترتیب ۰۷/۸۰ ± ۲۶/۴۴۰، ۳۶/۲۴ ± ۴۹/۷۰، ۹۸/۵ ± ۱۸/۱۵، ۳۶/۱۰ ± ۲۱/۳۱، ۴۱/۱ ± ۱۵/۲، ۷/۰ ± ۲۵/۲ و ۶/۰ ± ۱۸/۱ نانوگرم در متر مکعب بود. همچنین میانگین میزان ترکیبات ۱- نفتول، ۲- نفتول، ۲- هیدروکسی فلورن، ۳- هیدروکسی فلورن، ۱- هیدروکسی فنانترول، ۲+۳- هیدروکسی فنانترول و ۱- هیدروکسی پیرن موجود در ادرار عایق کاران رطوبتی به ترتیب برابر با ۰۲/۱±۲، ۵/۲±۰۳/۶، ۱۵/۰± ۱۸/۰، ۱/۰±۱۴/۰، ۰۸/۰± ۱۹/۰، ۰۲/۰± ۰۴/۰ و ۲۶/۰± ۳۴/۰ میکروگرم بر گرم کراتینین بدست آمد. آزمون آماری نشان داد که مقادیر این ترکیبات در دو گروه باهم تفاوت معنی داری داشت (p<۰/۰۵).
نتیجه گیری: برآورد غلظت هیدروکربن های آروماتیک در منطقه تنفسی عایق کاران رطوبتی نشان داد که میزان مواجهه با این ترکیبات اگرچه پایین تر از حدود مجاز بود، ولی با توجه به پتانسیل سرطانزایی بالای این ترکیبات پیشنهاد می شود که ضمن استفاده از راهکارهای فنی برای کنترل مواجهه با PAH ها از وسایل حفاظت فردی مناسب از قبیل ماسک تنفسی و لباس کار مناسب نیز استفاده شود.
زهرا خدابخش، لیلا امیدی، خدیجه مصطفائی دولت آباد، متین آل احمد، حسین جوینی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: اثرات دومینو یک زنجیره از حوادث با احتمال رخداد کم و پیامد بالا هستند که در آن یک حادثه اولیه (حریق یا انفجار) در یک واحد باعث بروز حوادث ثانویه در واحدهای مجاور می شود. شبکه های بیزین برای مدل سازی الگوهای انتشار اثرات دومینو و برای تخمین احتمال این اثرات در سطوح مختلف بکار گرفته شده اند. ساختار انعطافپذیر و تکنیکهای مدلسازی منحصربهفرد ارائهشده توسط شبکه های بیزین امکان تحلیل اثرات دومینو را از طریق یک چارچوب احتمالی، با در نظر گرفتن اثرات همافزایی فراهم میسازد.
روش کار: ابتدا جمع آوری اطلاعات اولیه مرتبط با جایگاه مخازن ذخیره و تعیین سناریو حادثه انجام، سپس مقادیر بردار تشدید تابش حرارتی (میزان شار گرمایی دریافتی) توسط سایر مخازن در صورت رخداد حریق در یک مخزن با استفاده از نرم افزار ALOHA تعیین گردید. مقادیر شار حرارتی دریافتی با مقدار آستانه 15 کیلووات بر متر مربع مقایسه و تخمین احتمال اثرات دومینو و گسترش سناریو اولیه به مخازن مجاور با استفاده از شبکه های بیزین صورت پذیرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از بررسی مقادیر شار حرارتی نشان داد که از میان هشت مخزن مورد مطالعه، دو مخزن با توجه به محل استقرار آن ها در محوطه مخازن دارای بیشترین پتانسیل گسترش اثرات دومینو هستند. همچنین، نتایج پیاده سازی شبکه های بیزین در نرم افزار GeNIe، نشان داد که احتمال گسترش حریق و اثرات دومینو به سایر مخازن ذخیره با وقوع رخداد حریق اولیه در دو مخزن ذکر شده و در نظر گرفتن آن ها به عنوان واحد اولیه بیش از سایر مخازن است.
نتیجه گیری: مدلسازی اثرات دومینو و بکارگیری اقدامات پیشگیرانه سبب کاهش احتمال تشدید اثرات دومینو می گردد. در نظر گرفتن اثرات همافزایی رویدادهای مراتب مختلف از طریق در نظر گرفتن بردارهای تشدید سبب مدیریت ریسک مناسب و تعیین اقدامات پاسخ اضطراری در محوطه مخازن ذخیره می گردد.
محمدصادق سهرابی، آتوسا رضایی، طیب محمدی، مهرانه شعبانی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: در تمامی جوامع عموماً ابزارها و تجهیزات برای راست دستان که حدود 90 درصد جمعیت جامعه را تشکیل میدهند طراحیشدهاند ولی افراد چپ دست و دوسویهتوان (آنان که از هر دو دست خود برای انجام فعالیتهای دستی استفاده میکنند) نیز در میان ما زندگی میکنند و حتی در مشاغل ظریف و حساسی نیز فعالیت دارند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین اثر طیفی دست غالب با قدرت چنگش و چابکی دست انجام شده است.
روش کار: مطالعه بهصورت مقطعی با اندازهگیری چنگش قدرتی و ظریف 182 شرکتکننده بالغ (56 درصد خانم و 44 درصد آقا) انجام شد. دست غالب شرکتکنندهها با پرسشنامه دست برتر ادینبورگ مشخص شده بود. همچنین چابکی هر دو دست با آزمون پگبورد 32020A اندازهگیری شد. سنجش چنگش قدرتی با دستگاه Constant 14192-709E و سنجش چنگش ظریف با استفاده از دستگاه Saehan Hydraulic Pinch Gauge SH5005 انجام شد.
یافته ها: چنگش قدرتی و ظریف در مردان بیشتر از زنان به دست آمد (001/0> P). نیروی چنگش قدرتی در زنان راست دست و چپ دست متفاوت بود (019/0= P) بهطوریکه خانمهای راست دست چنگش قدرتی بیشتری داشتند. نیروی چنگش ظریف در مردان چپ دست بهطور معنیداری (001/0> P) از مردان راست دست بیشتر بود. چابکی دست مردان چپ دست نیز از مردان راست دست بهطور معنیداری (001/0> P) بیشتر به دست آمد. چابکی دو دست (001/0> P) و چابکی مونتاژ (001/0> P) در افراد دوسویهتوان بهطور معنیداری بیشتر از راست و چپ دستها به دست آمده است.
نتیجه گیری: چنگش قدرتی، ظریف و چابکی دست بین زنان و مردان متفاوت است. چنگش قدرتی و ظریف مردان قویتر از زنان برآورد شده است. افراد دوسویهتوان، چابکی دو دست و چابکی مونتاژ بیشتری داشتند، بنابراین در مشاغلی که نیازمند به استفاده از دو دست باشد این افراد عملکرد بهتری دارند و جهت استخدام در این دسته مشاغل توصیه میشوند.
سمانه سالاری، آذر سلطانی، مائده ندیم قاضیانی، علی کریمی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: ایمنی حریق در مراکز بهداشتی و درمانی به دلیل محدودیت توان حرکتی ساکنین و ضرورت عدم اختلال در عملکرد آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بنابراین، اقدامات احتیاطی ضعیف در برابر حریق منجر به تلفات جانی و خسارات مالی بیشتر می شود. در این مطالعه، ضمن اینکه ریسک حریق یک بیمارستان آموزشی و درمانی شهرستان بیرجند به روش جامع و کامل ارزیابی ریسک حریق برای مهندسین 1 (FRAME) مورد ارزیابی قرار گرفته است؛ پارامترهای مؤثر بر ایمنی حریق بیمارستان مورد تحلیل قرار گرفت و راهکارهای کنترلی نیز ارائه شده است.
روش کار: در ابتدا در کلیه بخش های بیمارستان چک لیست ارزیابی ریسک حریق تکمیل گردید سپس مقادیر پارامترهای مؤثر بر ایمنی حریق بدست آمد در مرحله ی بعد، ریسک حریق برای اموال، ساکنین و فعالیت ها با استفاده از نرم افزار تحت اکسل تخمین زده شد. در نهایت، بر اساس مقادیر عوامل مؤثر بر ایمنی حریق، راهکارهای کنترلی ارائه گردید.
یافته ها: نتایج بدست آمده از ارزیابی ریسک نشان داد ریسک 22 درصد بخش های بیمارستان مورد مطالعه برای ساختمان و اموال نامطلوب بوده از طرفی سطح ریسک 90 درصد بخش های بیمارستان برای ساکنین نامطلوب بدست آمد. نتایج ریسک اولیه ساختمان نشان داد در اکثر بخش های بیمارستان می توان با استفاده از سیستم های اطفاء حریق و کاشف های خودکار تعادل بین ریسک بالقوه حریق و پذیرش ریسک برقرار نمود. مطابق با نتایج بدست آمده بخش تاسیسات ساختمان نیاز به سیستم های اطفاء حریق از جمله اسپرینکلرها می باشد. همچنین در هنگام وقوع حریق در بخش های مختلف، نرخ انتشار حرارت (HRR) بین 125-250 کیلووات بر متر مربع تخمین زده شد.
نتیجه گیری: به طور کلی نیاز به اقدامات کنترلی حریق به خصوص تدابیر ایمنی حریق برای افراد می باشد. نتایج این مطالعه می تواند برای خوانندگان و متخصصین در تفسیر ارزیابی ریسک حریق و ارائه ی دقیق راهکارهای کنترلی بر اساس ارزیابی ریسک و مقادیر پارامترهای بدست آمده از آن مفید واقع شود.
فرزاد خلیلی، افشین مرزبان، محمود قاسمینژاد رائینی، عبدالله حیاتی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: نیشکر محصولی مهم و استراتژیک در بسیاری از کشورها از جمله ایران است. با وجود اینکه با ورود مکانیزاسیون و ماشینهای دروگر نیشکر، فرآیند تولید این محصول بهبود چشمگیری پیدا کردهاست، اما کاربران این دروگرها، با مشکلات ارگونومیکی و ایمنی متعددی مواجه هستند.
روش کار: در مطالعه حاضر، وضعیت موجود ارگونومیکی کاربران دروگر نیشکر، با بررسی برخی ارزیابیهای فیزیولوژیکی و فیزیکی آنها انجام شد. ارزیابیهای فیزیولوژیکی شامل ضربان قلب، دمای دهانی، انرژی مصرفی کاربر، شاخصهای استرین گرمایی (شاخص استرین ادراکی و شاخص استرین فیزیولوژیکی) و ارزیابی فیزیکی شامل برآورد میزان درد و ناراحتی اعضای بدن بود. همبستگی بین درد و ناراحتی اعضای بدن با برخی شاخص های دموگرافیکی و فیزیولوژیکی کاربران با استفاده از نرم افزار IBM SPSS 24 مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: میانگین ضربان قلب، انرژی مصرفی و شاخص استرین فیزیولوژیکی کاربران دروگر نیشکر بهترتیب 05/79 ضربه بر دقیقه، 81/18 کیلوژول بر دقیقه و 83/0 به دست آمد. میانگین سه شاخص احساس گرمایی، شدت فعالیت اعمال شده ادراکی و شاخص استرین ادراکی بهترتیب 40/4، 21/9 و 86/8 برآورد شد. همچنین، سابقه گرمازدگی، آسیب دیدگی حین کار و مشکلات عضلانی-اسکلتی بین کاربران مورد مطالعه به ترتیب 56%، 48% و 48% بدست آمد. سطح تحصیلات با درد و ناراحتی در تمامی اعضای بدن ارتباطی منفی (معنادار یا غیرمعنادار) برقرار کرده بود؛ به این معنی که افراد با سوادتر درد و ناراحتی کمتری داشتند و بالعکس.
نتیجه گیری: درد و ناراحتی در نواحی گردن و کمر بین کاربران دروگر نیشکر همچون بسیاری از فعالیت های کشاورزی، مقادیر بالاتری را نسبت به سایر اعضای بدن به خود اختصاص داد. علاوه بر این، همبستگی معنادار درد و ناراحتی در برخی نواحی بدن با ابعاد فیزیکی کاربران (قد و جرم) نشان دهنده ارتباط مشخصه های آنتروپومتریکی افراد با میزان بدن درد است. در این خصوص باید گفت درد و ناراحتی در برخی نواحی بدن بین کاربران کوتاهقامت تر و لاغرتر بالاتر بود.
مریم قلع جهی، لیلا امیدی، علی کریمی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: ایمنی در صنایع فرآیندی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا این صنایع معمولاً با مواد شیمیایی خطرناک و فرآیندهای پیچیده سروکار دارند که در صورت بروز حوادث میتوانند پیامدهای جبرانناپذیری به همراه داشته باشند. یکی از نگرانیهای عمده در این صنایع، اثرات دومینو است که به انتقال و تشدید حوادث از یک بخش به بخش دیگر اشاره دارد. این پدیده میتواند منجر به وقوع حوادث زنجیرهای و افزایش شدت آسیبها شود. به همین دلیل، کاربرد و قوت مدلهای تحلیلی در ارزیابی این اثرات اهمیت ویژهای دارد. در این راستا، هدف مطالعه حاضر، ارزیابی اثرات دومینو و تحلیل آسیبپذیری مخازن ذخیره فرآوردههای نفتی با استفاده از تئوری گراف و شبکه بیزین در یک صنعت فرآیندی است. این رویکرد به شناسایی نقاط ضعف سیستم کمک کرده و امکان پیشبینی حوادث بالقوه را فراهم میآورد که در نهایت میتواند به بهبود تدابیر ایمنی و کاهش خطرات مرتبط منجر شود.
روش کار: در این پژوهش، پس از جمعآوری اطلاعات اولیه مرتبط با جایگاه مخازن ذخیره و تعیین سناریوی حادثه، مخازن مورد مطالعه با توجه به نوع مواد ذخیرهشده و جانمایی آنها، با نظر کارشناسان انتخاب شدند. این مخازن به صورت گرههای گراف مدلسازی شده و احتمال گسترش حادثه میان آنها به شکل کمانهای گراف نمایش داده شد. برای مدلسازی پیامد حوادث و محاسبه میزان تشعشع حرارتی ناشی از وقوع حریق در هر مخزن به مخازن مجاور، از نرمافزار مدلسازی ALOHA استفاده شد. همچنین، برای مدلسازی اثرات دومینو و تحلیل آسیبپذیری، از تئوری گراف و شبکه بیزین بهرهگیری شد و محاسبه شاخصهای تئوری گراف با استفاده از نرمافزار آماری R و بسته igraph انجام گرفت.
یافته ها: اثرات دومینو در مخازن با توجه به مخازن هدف مربوط به سناریوی حریق استخری مشخص گردیدند و به صورت گراف جهت دار مدل سازی شدند. مخزن شماره 4 تاثیرگذارترین و تاثیرپذیرترین مخزن در گسترش و راه اندازی اثرات دومینو با بالاترین شاخص بینیت (2381/0)، شاخص نزدیکی خارجی(35211/0) و شاخص نزدیکی داخلی (3663/0) تعیین شد. همچنین بر اساس شاخص نزدیکی کل، محتمل ترین توالی درگیر شدن مخازن در حریق های ناشی از اثرات دومینو مشخص گردید.
نتیجه گیری: مدلسازی اثرات دومینو با استفاده از شبکههای بیزین و تئوری گراف بهمنظور کاهش احتمال تشدید این اثرات پیشنهاد میشود و نتایج آن میتواند برای استراتژیهای بهینه اطفای حریق نیز مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، تحلیل آسیبپذیری با استفاده از تئوری گراف و تعیین مخازن از نظر پتانسیل راهاندازی و گسترش حریق، میتواند در زمینه مدیریت ریسک اثرات دومینو مفید باشد.
داوود افشاری، نیلوفر چینی ساز، مریم سید طبیب، ایمان دیانت، مریم نوراللهی درآباد،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: یکی از مهم ترین فاکتورهای موثر بر میزان قدرت چنگش و تلاش درک شده، ریسک فاکتورهای بیومکانیکی شامل زاویه مچ و آرنج و وضعیت ایستاده و نشسته می باشند. اثرات متقابل این فاکتورها می تواند اثرات متفاوتی را بر میزان قدرت چنگش و تلاش درک شده داشته باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی و تعیین اثر متقابل زوایای مختلف مچ دست و آرنج در دو وضعیت نشسته و ایستاده بر قدرت چنگش و تلاش ذهنی درک شده، انجام شد.
روش کار: در مطالعه حاضر 30 دانشجو (30-19 سال) شرکت کردند. قدرت چنگش بوسیله دینامومتر برای 12 حالت مختلف با توجه به زاویه مچ دست و آرنج در دو وضعیت ایستاده و نشسته اندازه گیری شد. تلاش ذهنی درک شده نیز با استفاده از CR-10 بورگ برای هر یک از شرایط ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 23 انجام شد. برای مقایسه تلاش ذهنی درک شده در پوسچر ایستاده و نشسته از آزمون ویلکاکسون استفاده شد. آنالیز تکراری سه طرفه برای بررسی سه عامل وضعیت ایستاده/نشسته، زاویه آرنج و زاویه مچ دست انجام شد. همچنین از آنالیز اندازه های تکراری سه طرفه با سه عامل وضعیت، بازو و مچ دست و آزمون کرویت ماچولی استفاده شد. برای بررسی اندازه اثر نیز ( partial η2 ) محاسبه شد.
یافته ها: برای دو وضعیت نشسته و ایستاده، بیشترین قدرت چنگش در زاویه 0 مچ و زاویه 90 آرنج ( ایستاده:
8/10 ± 6/28، نشسته: 8/9± 8/25) و کمترین قدرت چنگش در اکستنشن کامل مچ و زاویه 0 آرنج ( ایستاده:5/6 ± 3/19 ، نشسته: 9/6 ± 9/17) اندازه گیری شد. در هر سه زاویه ی طراحی شده برای آرنج ( 0، 60 و 90)، بیشترین میزان تلاش درک شده در زاویه ی اکستنشن کامل مچ دست بود. تغییرات میزان قدرت چنگش در زوایای مورد بررسی برای دو وضعیت نشسته و ایستاده روند یکسانی داشت و قدرت چنگش دست، در وضعیت ایستاده بیشتر از نشسته بود (001/0> P-value).
اثر هر یک از فاکتورهای مورد بررسی (وضعیت نشسته و ایستاده، زاویه مچ دست و زاویه آرنج) به تنهایی بر قدرت چنگش دست و تلاش درک شده معنیدار بود (001/0> P-value). برای اثرات متقابل دوتایی، اثر متقابل زاویه آرنج و مچ دست بر روی قدرت چنگش (09/0= partial η2 ، 015/0= P-value) و همچنین تا حدودی بر تلاش درک شده معنی دار بود ( 08/0=partial η2 ، 06/0= P-value). از میان فاکتورهای مورد بررسی زاویه مچ دست نقش برجسته تری در تلاش ذهنی درک شده داشت (31/0=partial η2 ، 001/0> P-value).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه می توانند در تعیین اثر فاکتورهای بیومکانیکی موثر بر طراحی ابزارهای دستی و ایستگاه های کاری کمک کنند.
محمدجواد شیخمظفری، زهرا هاشمی، علی محسنیان،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: جاذبهای میکروسوراخدار (MPP) به عنوان جاذبهای نسل بعد دارای مزایای زیادی هستند. اما بزرگترین عیب آنها نسبت به جاذبهای دیگر پهنای باند اندک آنها میباشد. هدف از این مطالعه بررسی چگونگی افزایش پهنای باند یک MPP در بازه فرکانسی 1 تا 1500 هرتز از طریق شبیهسازی با استفاده از روش المان محدود (FEM) در نرم افزار کامسول میباشد.
روش کار: برای انجام مدلسازی از FEM در نرم افزار کامسول نسخه 5.3a استفاده گردید. به منظور افزایش پهنای باند از تکنیکهای پیکربندی سری-موازی، عمقهای هوایی متقارن و نامتقارن و بکاربردن دو ماده جاذب متخلخل در لایههای هوا به صورت متقارن و نامتقارن استفاده گردید. در مرحله اول ابتدا بهترین پیکربندی انتخاب و سپس برای مراحل بعدی ثابت در نظر گرفته شد.
یافته ها: بهترین حالت چیدمان پیکربندی حالتی است که دو MPP بالاتر نسبت به دو MPP پایینتر، دارای سوراخهای بزرگتر و درصد تخلخل کمتری باشد. همچنین مشخص گردید در صورتی که اختلاف عمق لایههای هوا دو MPP بالا و پایین از هم بیشترین باشد، پهنای باند افزایش بیشتری پیدا میکند تا زمانی که بهم نزدیکتر باشند. همچنین با استفاده از مواد متخلخل الیافی در یکی از لایهها پیک رزونانس کاهش اما پهنای باند افزایش پیدا کرد.
نتیجه گیری: جاذبهای MPP به دلیل ساختار هلمهولتزی و ساختار پارامتریک خود دارای رفتارهای متفاوتی هستند و در صورتی که پارامترهای تشکیل دهنده آنها متناسب با خصوصیات آکوستیکی صدای مد نظر طراحی شود بالاترین راندمان را خواهند داشت. همچنین استفاده از روشهای عددی مثل FEM جایگزین مناسبی برای روشهای هزینه بر آزمایشگاهی باشد.
فاطمه السادات میرنجفی زاده، مجتبی خسروی دانش، علی نحوی، عباس رحیمی فروشانی، محمدجواد شیخمظفری، عادل مظلومی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: حواسپرتی راننده مشکلی مهم در بخش حمل و نقل عمومی به خصوص اتوبوسهای درونشهری به شمار میآید؛ زیرا حوادث احتمالی آن میتواند منجر به خسارات مالی و جانی جبران ناپذیری گردد. با توجه به اهمیت موضوع، مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و با هدف بررسی عوامل مؤثر بر حواسپرتی در بین رانندگان اتوبوسهای درونشهری و دستهبندی این عوامل با رویکرد سیستم فنی اجتماعی بر اساس نظریه تعادل انجام شد.
روش کار: در این مطالعه که در سال 1403 در شهر تهران انجام شد، 18 راننده اتوبوس به روش خوشهبندی انتخاب شدند که شامل 10 راننده BRT و 8 راننده غیر BRT بود. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با رانندگان و همچنین مشاهدات مستقیم جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل دادههای جمعآوریشده با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای کیفی هدایت شده مبتنی بر مدل نظریه تعادل انجام شد. در انتها، اعتبار یافته ها توسط مثلث سازی جمع آوری داده ها، کنترل اعضا (رانندگان) و مرور همتا بررسی شد.
یافته ها: یافتهها نشان داد که منابع ایجاد کننده حواس پرتی مربوط به شش سطح از سیستم کاری است که مهمترین آنها عوامل مرتبط با محیط، وظیفه و سازمان شناسایی شدند. براساس یافتههای مطالعه، فرهنگ نادرست و تخطی سایر استفادهکنندگان از خیابان در سطح عوامل محیطی و تعامل راننده با مسافران در سطح عوامل مربوط به وظیفه عوامل کلیدی مؤثر بر حواسپرتی شناسایی شدند. همچنین، عوامل سازمانی نظیر تعامل با سرپرست و همکاران و مسائل مربوط به حقوق از دیگر عوامل مهم تأثیرگذار بودند. بر خلاف بسیاری از مطالعات که استفاده از تلفن همراه در حین رانندگی را به عنوان عامل اصلی حواسپرتی معرفی کردهاند، در این تحقیق به این عامل بهطور محدود اشاره شد.
نتیجه گیری: این مطالعه به شناسایی عوامل گوناگون در سطوح مختلف سیستم کاری که بر حواسپرتی رانندگان اتوبوسهای درونشهری تاثیر میگذارد، پرداخت. براساس نتایج این مطالعه، مهمترین اجزای تأثیرگذار سیستم کاری، محیط، وظایف و سازمان شناسایی شدند. تعامل رانندگان با سایر کاربران خیابان و مسافران، ارتباط با سرپرستان و همکاران و مسائل حقوقی تأثیرات قابل توجهی بر حواسپرتی رانندگان داشتند. رفع این مشکلات با ارائه آموزشهای مناسب به مسافران و کاربران خیابان و همچنین اجرای استراتژیهای مدیریتی در سازمان به منظور بهبود روابط درونسازمانی و حل مسائل مربوط به حقوق امکانپذیر است.
اکرم تبریزی، مصطفی جعفری زاوه، حمید شیرخانلو، فریده گلبابایی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: ترکیبات آلی فرار (VOCs) آلاینده های خطرناک و سمی موجود در هوا هستند و از منابع مختلف صنعتی منتشر می شوند. با توجه به اثرات نامطلوب زایلن بر سلامتی، حذف موثر VOCs از هوا توسط نانوجاذب ها مهم است. در این مطالعه به منظور بررسی کارایی حذف زایلن از نانو گرافن (NG) و نانو گرافن اکسید (NGO) به عنوان جاذب استفاده شد.
روش کار: در این مطالعه به منظور بررسی راندمان جذب نانوگرافن و نانو گرافن اکسید پس از سنتز نانو جاذب ها، در یک سیستم دینامیکی، بخار زایلن در یک محفظه در هوای خالص تولید و در کیسه نمونهبرداری تدلار ذخیره و سپس به جاذب منتقل شد. سپس تاثیر پارامترهای مختلف مانند غلظت زایلن، سرعت جریان هوای ورودی و مقادیر جرم جاذب در رطوبت 32 درصد و دمای 25 درجه سانتی گراد بر میزان جذب و نحوه عملکرد جاذب های مورد نظر بررسی شد. در نهایت، آشکارساز یون شعله کروماتوگرافی گازی (GC-FID) غلظت زایلن در هوا را پس از فرآیند جذب-واجذب تعیین کرد.
یافته ها: میانگین راندمان جذب برای NG و NGO به ترتیب 8/96% و 5/17% به دست آمد. خصوصیات جاذب NG و NGO نشان داد که محدوده اندازه ذرات کمتر از 100 نانومتر است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کارایی جذب NG برای حذف زایلن از هوا بیشتر از NGO است.
وحید کاظمی زاده، امیرعباس منظمی، فخرالدین صبا، اندرو جی مکاینچ،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مداخله تمرینات استقامتی (هوازی) بر سطوح نشانگرهای التهابی (IL-6/ TNF-α) و برخی پارامترهای متابولیکی در رتهای نر مبتلا به کبد چرب غیرالکلی ناشی از رژیم غذایی پرچرب، به منظور بررسی امکانسنجی استفاده از تمرین ورزشی برای کاهش التهاب بود.
روش کار: در این راستا، تعداد 44 سر رت نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه (I) رژیم غذایی استاندارد به تعداد 22 سر رت و همچنین (II) تعداد 22 سر رت در گروه رژیم غذایی پرچرب به همراه فروکتوزمایع (HFD+HF) با دسترسی آزاد قرار گرفتند. پس از 17 هفته، دو رت در هر گروه قربانی شدند و بافت کبد برای مشاهده رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین گرفته شد. سپس، تعداد 20 سر رت باقیمانده در گروه (I) به گروه کنترل (C)، گروه تمرین (T) و 20 سر رت گروه (II) به گروه کبد چرب (FL) و گروه کبد چرب+ تمرین (FL+T)، (هر گروه شامل 10 سر رت) تقسیم شدند. در مرحله بعد گروه های T، مداخله تمرین استقامتی هشت هفته ای را تکمیل کردند. سپس، سطوح IL-6، TNF-α، گلوکز، انسولین، مقاومت و حساسیت به انسولین اندازه گیری شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در اثر یک رژیم غذایی پرچرب به همراه فروکتوز مایع در رتهای گروه HFD+HF، بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) با عوارضی مانند: افزایش معنی داری در سطوح IL-6 و TNF-α، اختلال عملکرد کبدی و اختلال پارامترهای متابولیک، ایجاد می شود (001/0> p ). همچنین، تمرینات استقامتی با معکوس کردن روند بیماری اکثر این عوارض را بهبود میبخشد (001/0> p ).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر میتوان نتیجه گیری کرد که بهبود نشانگرهای التهابی، اختلال عملکرد کبدی و اختلال پارامترهای متابولیک از طریق انجام تمرینات استقامتی یکی از مکانیسمهای کلیدی ورزش در درمان بیماری کبد چرب غیرالکلی است، این امر میتواند اهمیت تمرینات استقامتی را در درمان بیماری کبد چرب غیرالکلی نشان دهد.
زهره شرعی، شاهین ابراهیمی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: پیشرفت روز افزون تکنولوژی در زمینه دیجیتال و اتوماسیون منجر به تغییر در خط روند مشاغل و محتوای شغل گردیده و به نظر میرسد سازمانها کارکنان خود را بهسمت کارهای سختتر و طولانیتر سوق میدهند که در سلامتی کارکنان تأثیر گذار است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مطالبات - منابع شغلی بر اضافهکاری و سلامت مرتبط با کار و با واسطهگری اعتیاد به کار و عجین شدن با کار انجامشده است.
روش کار: کار از حیث هدف و ماهیت، توصیفی-پیمایشی و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت مترو اصفهان (320 نفر) تشکیل میدهند که تعداد (175 نفر) از آنها بهروش نمونهگیری تصادفی موردمطالعه قرار گرفتند. برای جمعآوری اطلاعات موردنیاز، پرسشنامه اعتیاد به کار Spence و Robbins (۱۹۹۲)، عجین شدن با کار Lodahl و Kejner، سلامت ادراکشده مرتبط با کار Langseth-Eide (2019) و محتوای شغلی Karasek و همکاران (1998) بر اساس طیف لیکرت توزیع و تکمیل گردید. مدل معادلات ساختاری جهت بررسی آزمون فرضیههای پیشنهادشده به کار گرفته شد.
یافته ها: یافتهها نشان داد مطالبات شغلی بر اعتیاد به کار (394/0 = β, 969/5= T، 05/0> P) و منابع شغلی بر عجین شدن با کار(502/0 = β, 832/7= T، 05/0> P) تأثیر مثبت و معناداری دارد و اعتیاد به کار و عجین شدن با کار تأثیر مطالبات و منابع شغلی بر اضافهکاری و سلامت ادراکشده مرتبط با کار را میانجیگری میکنند
(383/4 = β, 189/2= T، 05/0> P). همچنین منابع شغلی تأثیر مطالبات شغلی بر اعتیاد به کار را تعدیل نمیکند (049/0- = β, 333/1= T، 05/0> P) .
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین اعتیاد به کار و عجین شدن با کار بهعنوان دو نوع مختلف سختکوشی (منفی و مثبت) در روند سلامت در مدل مطالبات-منابع شغلی تمایز وجود دارد.
مرضیه محمدی، زینب کاظمی، مرضیه ایزدی لای بیدی، محمدصادق قاسمی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: کارکنان اتاق عمل درگیر فعالیت های فیزیکی شغلی مانند وضعیت بدنی نامناسب، در دست گرفتن ابزار جراحی و ایستادن طولانی مدت می باشند که می تواند منجر به اختلالات اسکلتی-عضلانی شود. کمردرد شایع ترین و پرهزینه ترین مشکل در بین اختلالات اسکلتی-عضلانی در این افراد می باشد. هدف از این پژوهش تعیین رابطه بین فعالیت فیزیکی شغلی با کمردرد و ناتوانی کارکنان اتاق عمل بود.
روش کار: در این مطالعه 60 نفر از پرسنل اتاق عمل به صورت داوطلبانه با حداقل دو سال سابقه کار شرکت کردند. در پایان یک هفته کاری، به منظور تعیین میزان ناتوانی و درد از پرسشنامه میزان درد مزمن (GCP) و به منظور تعیین سطح فعالیت فیزیکی شغلی از پرسشنامه بین المللی فعالیت فیزیکی (IPAQ) استفاده شد. برای بررسی رابطه بین فعالیت بدنی با کمردرد و ناتوانی از رگرسیون خطی ساده استفاده شد.
یافته ها: طبق پرسشنامهGCP، کمر درد شغلی دربین 3/58% افراد گزارش شد و 7/41% سالم بودند. از میان افراد دارای کمردرد، شدت درد (22/18) 11/43 ثبت شد. ثبات درد به طور میانگین برابر با (95/0) 3/2 روز بود و میزان ناتوانی حاصل از درد (44/27) 09/32 به دست آمد. با استفاده از رگرسیون خطی ساده برای متغیرهای فعالیت شدید (02/0 =P-value)، زمان نشستن (01/0 =P-value) و درد مزمن (001/0 >P-value) فرض معناداری تأیید شد.
نتیجه گیری: فعالیت فیزیکی شغلی با شدت کم و با تکرار بالا و ایستادن طولانی مدت در یک وضعیت ثابت از شاخص ترین عوامل ایجاد کننده کمردرد در ناحیه کمر کارکنان اتاق عمل گزارش شد. درد مزمن در این افراد درجه دو گزارش شد که درد شدید و ناتوانی کم می باشد و در صورت عدم پیگیری به محدودیت حرکتی منجر می شود. بنابراین، مداخلات ارگونومی مؤثر جهت جلوگیری از آسیب های ناحیه کمر در افراد در معرض ناتوانی و درد کمر در محیط های کاری پیشنهاد می شود.