223 نتیجه برای محمد
منیره خادم، الهام کاظمی راد، محمدرضا منظم اسماعیل پور، مریم میرزائی حتکنی، سجاد مظفری، امیر عباسی گرمارودی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
مقدمه: یکی از مهمترین عوارض مواجهه با نویزها، تغییرات الگوی بیان ژنهای سیستم شنوایی میباشد. آسیبهای برگشتناپذیر گوش داخلی نظیر NIHL در اثر آسیب بافتی و تغییرات بیان ژنهای سیستم شنوایی ایجاد میگردد. تغییرات الگوی بیان ژن GJB2، باعث بروز ناشنوایی اتوزومال در لوکوس های مختلف میشود. هدف از انجام این مطالعه، بررسی میزان بیان ژن GJB2 در بافت حلزون گوش مواجهه یافته با صدای سفید است.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 10 سر رت ویستار به دو گروه مواجهه و یک گروه کنترل تقسیمبندی شدند. دو گروه آزمایش در معرض مواجهه با صدای سفید یکنواخت (حدود فرکانسی 20000-100 هرتز و مقدار تراز فشار صوت 120-118 دسیبل) قرار گرفتند. جهت مطالعات بافتشناسی و بیان ژن، پس از بافتبرداری از حلزون گوش، به ترتیب آزمایشات بافتشناسی، استخراج RNA، سنتز cDNA و آنالیز qRT-PCR انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان بیان نسبی ژن GJB2 در گروه مواجهه W1 و گروهW2 به ترتیب 0/02 و 0/12 برابر نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری یافته بود (p-value<0.05). از طرفی نتایج مطالعۀ بافتشناسی نشان داد که بافت حلزون در گروه مواجهه W1 آسیب بیشتری نسبت به W2 دیده بود.
نتیجه گیری: کاهش معنادار این سطح از میزان بیان نسبی ژن GJB2 و آسیب بازگشتناپذیر گانگلیون عصب شنوایی و غشای رایسنر، سبب تغییرات الگوی بیان این ژن در بافت حلزون گوش و تقویت بروز نقص شنوایی غیر سندرمی حسی-عصبی میگردد.
آذر مهرابی متین، مهسا الفی، محمد رضا منظم، عادل مظلومی، کمال اعظم،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
مقدمه: صدا میتواند بر برخی از جنبههای سلامتی انسان از جمله عملکرد شناختی تأثیر بگذارد. علاوه بر تراز فشار صوت و مدتزمان مواجهه، ویژگیهای سایکوآکوستیک صدا نیز ممکن است باعث اثرات مخرب بر انسان شود. تعداد مطالعات اندکی درباره تأثیرات ویژگیهای کیفی صدا بر عملکرد شناختی وجود دارد. در این مطالعه، هدف پیدا کردن میزان بلندی و تیزی صدایی بود که بیشترین تأثیر مخرب را بر عملکرد شناختی افراد داشته باشد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی 10 دانشجوی پسر از دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. صداها در دو کانال تولید شدند که کانال چپ صدای صورتی را بهعنوان صدای پسزمینه تولید کرد. بلندی و تیزی صدای صورتی به ترتیب 7/ 19 سون و 2/49 آکوم میباشد. کانال راست صداهایی با سطوح بلندی و تیزی متفاوت تولید کرد که محدوده بلندی صداها 9/67-8/87 سون و محدودۀ تیزی صداها 6/4-1/07 آکوم میباشد. درنهایت، ده صدا با بلندی و تیزیهای مختلف استفاده شد. دانشجویان تست MPST را جهت سنجش زمان واکنش و میزان دقت در مواجهه با ده نوع صدای مختلف و حالت سکوت انجام دادند. زمان واکنش و نسبت دقت پس از پنج دقیقه مواجهه با صدا اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخۀ 22 آنالیز شدند. 05/0>P بهعنوان سطح معنادار در نظر گرفته شد.
یافته ها: زمان واکنش و میزان دقت با افزایش سطح تیزی صدا افزایش یافت. اگرچه، تغییر در سطوح بلندی و تیزی تأثیر معناداری بر سرعت و دقت دانشجویان ندارد. سرعت عملکرد در مواجهه با صدای شمارۀ 3 با بیشترین بلندی (67/9 = L , 1/07=SH) در مقایسه با حالت سکوت بهبود یافت (0/05=p-value). میانگین میزان دقت نیز در مواجهه با صدای شمارۀ 9 در مقایسه با حالت سکوت کاهش یافت (0/04=p-value).
نتیجه گیری: صداهای با بلندی و تیزیهای مختلف، اثر معناداری بر پارامترهای عملکرد شناختی نداشتند. اگرچه، میزان دقت و سرعت واکنش به ترتیب در مواجهه با صدای 9 با بیشترین بلندی و صدای 3 با بیشترین تیزی در مقایسه با حالت سکوت کاهش یافتند.
علی محمد مصدق راد، فاطمه غضنفری، سیما کیخانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
مقدمه: عفونت بیمارستانی عفونتی است که بیمار پس از ۴۸ ساعت بستری در بیمارستان یا تا ۷۲ ساعت پس از ترخیص از بیمارستان، به آن مبتلا شود، در زمان پذیرش بیمار وجود نداشته و در حالت نهفتگی هم نبوده باشد. استانداردهای اعتباربخشی بیمارستانی تأثیر بسزایی در پیشگیری و کنترل عفونتهای بیمارستانی دارند. باوجوداین، استانداردهای اعتباربخشی کنترل عفونت بیمارستانی ایران با چالشهایی مواجه است. این پژوهش با هدف مقایسه استانداردهای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی ایران و کشورهای پیشرو درزمینۀ اعتباربخشی انجام شد.
روش کار: این پژوهش با روش مرور تطبیقی در سال 1399 انجام شد. استانداردهای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ایران در این پژوهش با استانداردهای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی برنامههای اعتباربخشی بینالمللی کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا مقایسه شد. از روش تحلیل موضوعی برای تحلیل دادههای کیفی این پژوهش استفاده شد.
یافته ها: بیشترین سهم سنجههای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی نسبت به کل سنجههای اعتباربخشی بیمارستانی مربوط به کشورهای ایران و آمریکا است. سنجههای پیشگیری و کنترل عفونت برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ایران به ترتیب حدود 62/1، 46/6 و 49/9 درصد با سنجههای پیشگیری و کنترل عفونت بینالمللی آمریکا، کانادا و استرالیا مطابقت دارد. کنترل و کاهش عفونتهای بیمارستانی مستلزم بهکارگیری سیستم مدیریت عفونتهای بیمارستانی شامل عناصر مدیریت و رهبری، برنامهریزی، آموزش، مدیریت کارکنان، مدیریت بیماران، مدیریت منابع، مدیریت فرایندها و نتایج است. برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ایران تأکید زیادی بر محورهای مدیریت منابع و مدیریت فرایندها دارد. در استانداردهای مرتبط به پیشگیری و کنترل عفونت برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ایران توجه کمتری به محورهای مدیریت و رهبری، آموزش، برنامهریزی، مدیریت کارکنان، مدیریت بیماران و نتایج شده است.
نتیجه گیری: استانداردهای پیشگیری و کنترل عفونت برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ایران نسبت به گذشته توسعه یافته است. باوجوداین، استانداردهای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی نیاز به بازنگری دارد. استفاده از یک رویکرد سیستمی شامل ساختارها، فرایندها و نتایج در تدوین استانداردهای اعتباربخشی بیمارستانی، منجر به استفاده بهینه از منابع بیمارستانی و دستیابی به نتایج بهتر میشود.
اسماعیل کرمی، محمدرضا منظم، کیکاوس ازره، مهدی محمدیان مستان آبادی، زهرا گودرزی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
مقدمه: در سالهای اخیر، برنامههای مختلفی برای کاهش سروصدا در کشورهای مختلف صورت گرفته که نشاندهنده نگرانی بیشتر جامعه برای آلودگی صوتی است. این مطالعه، با هدف بهبود عملکرد موانع، بهصورت موازی در دو طرف بزرگراه، با در نظر گرفتن ساختمانهای اطراف بزرگراه صورت گرفته است.
روش کار: در این تحقیق روش شبیهسازی دو بعدی عنصر مرزی، جهت پیشبینی افت صدا در مانعها به کار گرفته شده است. انواع مختلفی از مدلها با در نظر گرفتن تأثیر ساختمان و کانالهای آب در این تحقیق موردبررسی قرار گرفته است تا میزان اثربخشی انواع مختلف مانعهای موازی در شرایط واقعی در موقعیت شنونده مورد مقایسه قرار گیرد.
یافته ها: کاربرد مانع مدل Y زاویهدار (YA) بهصورت منفرد توانست تا dB 5/3 عملکرد مانع را نسبت به مدل T ساده مرجع (TS) بهبود بخشد. با کاربرد مانعها بهصورت زوجی، تغییر قابلملاحظهای در عملکرد روی مانع دوم دیده نشد. درحالیکه با بهکارگیری مانع بهصورت موازی همراه با ساختمانهای مجاور، مانع مدل T دندانهدار (TD) در مقایسه با مانع TS به میزان 3dB کارایی مانع را افزایش میدهد. همچنین با افزایش فرکانس تأثیرات منفی قابلتوجهی در عملکرد مانع ایجاد گردید بهطوریکه ساختمانهای مجاور در فاصله 8 متری مانع، حدود dB 34/8 تأثیر منفی در عملکرد مانعهای موازی ایجاد نمود.
نتیجه گیری: بهطورکلی، در صورت عدم لحاظ ساختمان در این مطالعه، مانع مدل T زیگزاگ (TZ)بهصورت زوجی دارای عملکرد بالاتری بود درحالیکه با قرارگیری ساختمان در مدل طراحی، مانع مدل TD بهعنوان مانع بهینه در نظر گرفته شد؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که انتخاب مانع ایده آل صرفاً بر اساس تعیین صدا در پشت مانع، بهتنهایی نمیتواند بیانگر رفتار و خصوصیات آکوستیکی مانع در محیط واقعی باشد.
فاطمه حیدری عبداللهی، علی صفری واریانی، محمد سلیمان آبادی، سکینه ورمزیار،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
مقدمه: از دست دادن تعادل بهعنوان یک عامل محرک در حوادث سقوط از ارتفاع در حین کار ساختوساز مشخص شده است. به نظر میرسد که ویژگیهای آناتومیکی و مورفولوژیکی پا بر آمادگی حرکتی افراد ازجمله تعادل تأثیرگذار است. درنتیجه تحقیق حاضر با هدف پیشبینی درصد انحراف از نقطه تعادل استاتیک، بر اساس ابعاد آنتروپومتری کارگران ساختمانی انجام شد.
روش کار: این مطالعۀ توصیفی- تحلیلی در سال 1398 در بین 114 نفر از کارگران ساختمانی شهر قزوین انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه دموگرافیک و تعیین معیار ورود، ابعاد آنتروپومتریک نظیر قد، وزن، طول پا، طول کف پا، سطح کف پا، عرض مچ پا، عرض قدامی و خلفی کف پا، عرض لگن، محیط مچ پا و محیط ران برای هر آزمودنی اندازهگیری شدند. سپس تعادل استاتیک آزمودنیها توسط دستگاه استابیلومتر در حالت ایستاده با چشم باز ارزیابی شد. نتایج با استفاده از آزمونهای پیرسون، اسپیرمن، تیتست مستقل، U منویتنی و رگرسیون خطی چندگانه در نرمافزار SPSS نسخه 25 بررسی شدند.
یافته ها: 8/29% از کارگران ساختمانی ازنظر تعادل استاتیک در طبقه ضعیف و خیلی ضعیف قرار داشتند. سن و وزن افراد بر اساس آزمون پیرسون و اسپیرمن با درصد شاخص انحراف معیار، ارتباط معناداری را نشان دادند. بر اساس رگرسیون خطی چندگانه، سن، وزن و سطح کف پا از عوامل پیشبینی کننده درصد انحراف از نقطه تعادل استاتیک کارگران ساختمانی میباشند.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در جامعه کارگران ساختمانی سالم با توده بدنی نرمال، اطلاعات دموگرافیک نظیر سن، پارامترهای آنتروپومتری وزن و سطح پا از عوامل تأثیرگذار بر تعادل استاتیک میباشند.
زهرا هاشمی، محمدرضا منظم،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: جاذبهای ریز سوراخ یکی از ساختارهایی هستند که امروزه بهصورت گسترده مورداستفاده قرار میگیرند. مکانیسم جذب صدا توسط تلفات انرژی ویسکوز در حفرات روی صفحه صورت میگیرد. در این مطالعه خصوصیات آکوستیکی پانلهای سوراخدار غیر مسطح در زاویه مایل به روش عددی موردبررسی قرار گرفت.
روش کار: این مقاله به بررسی تأثیر شکل ظاهری بر روی عملکرد جاذب ریز سوراخ در فرکانسهای پایین (کمتر از 500 هرتز) میپردازد. جهت پیشبینی ضریب جذب این دسته از جاذبها از روش المان محدود سهبعدی استفاده شد. همچنین نتایج بهدستآمده از جاذبهای شکل دار با جاذب ریز سوراخ تخت مورد مقایسه قرار گرفت. بعد از صحت سنجی نتایج عددی با نتایج آزمایشگاهی ( امپدانس تیوب)، 6 طرح مختلف بهعنوان شکل ظاهری صفحات ریز سوراخ در نرمافزار کامسول مالتی فیزیکس نسخه 5.3a تعریف شد.
یافته ها: شکل دار کردن باعث ایجاد عمق متغیری در پشت صفحه سوراخدار میشود و همین باعث ایجاد رزونانس در فرکانسهای پایینتر میشود. به طور کلی شکلهایی که حالت فرورفته یا مقعر هستند نتایج بهتری نسبت به بقیه طرحها و شکل تخت دارند و ضعیفترین نتایج مربوط به شکلهای محدب یا برآمده بودند.
نتیجه گیری: شکلدهی موجب ایجاد اختلاففاز، زاویهدار شدن موج صوتی و همچنین نحوۀ انعکاسات موج صوتی میگردد و در نهایت باعث تغییر در ضریب جذب میشود.
زهرا اعلائی، روح اله قاسمی، محمدرضا پورمند، علی کریمی، انسیه ماسوریان، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: تولوئن از رایجترین نوع ترکیبات آلی فرار است که سمی بوده و سبب آسیب کبد و کلیه می شود. این ترکیب در بسیاری از صنایع شیمیایی به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو حذف تولوئن از جریان هوای خروجی صنایع دارای اهمیت است. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، بررسی مقایسه ای نقش کربن فعال دست نخورده و تثبیت شده با باکتری سودوموناس پوتیدا و همچنین بررسی عملکرد سیستم بیوفیلتراسیون باکتری سودوموناس پوتیدا تثبیت شده بر کربن فعال به منظور جذب و تجزیه تولوئن از جریان هوا در یک سیستم بیوفیلتراسیون و احیا کربن فعال است.
روش کار: ابتدا به منظور رشد باکتری، پیش کشت به مدت 24 ساعت بر روی انکوباتور شیکردار با سرعت 150rpm در دمای 30 درجه سانتی گراد قرار گرفت و سپس باکتری ها بر روی کربن فعال قرار داده شدند و عمل تثبیت صورت گرفت. در ادامه 2 ستون با کربن فعال دست نخورده و کربن فعال تثبیت شده با باکتری پر شد. کارایی هر کدام از سیستم ها با حجم بستر، گذر حجمی گاز و تراکم های مختلف از آلاینده در دو سیکل مورد بررسی قرار گرفت. سیکل اول به منظور بررسی میزان کارایی دو سیستم در حذف تولوئن و سیکل دوم به منظور بررسی احیای کربن فعال بعد از خاموشی سیستم صورت گرفت. به منظور بدست آوردن مقدار جذب تولوئن در سیستم بیوفیلتراسیون، تراکم های مختلفی از تولوئن ساخته و به سیستم وارد شد. با نمونه برداری از ورودی و خروجی ستون ها و تزریق نمونه ها به دستگاه گاز کروماتوگرافی مقدار کارایی حذف تولوئن در شرایط مختلف مطالعه بدست آمد.
یافته ها: نتایج تست های آماری نشان داد که افزایش حجم بستر و کاهش گذر حجمی گاز کارایی حذف تولوئن را به طور چشمگیری افزایش می دهد. نتایج عملکرد بیوفیلتر نشان داد که حداکثر کارایی کربن فعال دست نخورده و تثبیت شده در سیکل اول به ترتیب معادل %95 و %89 در مدت زمان 14 ساعت بود. کربن فعال تثبیت شده در سیکل دوم توانایی جذب تولوئن را با کارایی %81 داشته در حالی که کربن فعال دست نخورده به مراتب کارایی خیلی کمتری از خود نشان داد و این مقدار تقریبا %28 بود. همچنین با توجه به معنی داری در اختلاف میانگین کارایی ها می توان بهترین عملکرد سیستم را در جریان هوای 1 لیتر بر دقیقه، تراکم ورودی 45 پی پی ام و حجم بستر 260 میلی لیتر مشاهده نمود.
نتیجه گیری: کارایی حذف تولوئن در کربن فعال دست نخورده در سیکل اول بالاتر از کربن فعال تثبیت شده بود اما در سیکل دوم کارایی حذف کربن فعال تثبیت شده به مراتب بالاتر از کربن فعال دست نخورده بود. که می توان نتیجه گرفت، کربن فعال تثبیت شده توسط باکتری های موجود احیا شده و این عمل طول عمر و ظرفیت کربن فعال را افزایش می دهد.
مرضیه عباسی نیا، امید کلات پور، مجید معتمد زاده، علیرضا سلطانیان، ایرج محمدفام، محمد گنجی پور،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: شرایط اضطراری شرایطی ناخواسته و غیرقابلپیشبینی است. در این شرایط عملکرد افراد تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد که موجب ایجاد استرس میشود. این استرس منجر به تغییرات فیزیولوژیکی شده و میتواند اشتباه در قضاوت یا اشتباهات عملیاتی را افزایش دهد. همچنین واکنش افراد در هنگام وقوع حوادث و شرایط اضطراری، نقش مهمی در کاهش یا افزایش میزان ریسک دارد. عملکرد افراد در چنین شرایطی میتواند بر میزان وقوع خطای انسانی نیز تأثیر داشته باشد. وقوع خطای انسانی در این شرایط میتواند منجر به پیامدهای فاجعهبار و آسیب و خسارات شدید شود؛ بنابراین ارزیابی احتمال خطای انسانی در این شرایط اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی خطای انسانی در شرایط اضطراری انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که در یک صنعت پتروشیمی در استان مرکزی در سال 1398 انجام شد. ابتدا از روش آنالیز سلسله مراتبی فازی (FAHP) برای انتخاب و اولویتبندی شرایط اضطراری موجود در صنعت استفاده شد. جهت ارزیابی خطاهای انسانی در این شرایط پس از تعدیل کردن (Adjust) شرایط اثرگذار بر عملکرد افراد (CPC)، وزن آنها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) تعیین شد و درنهایت با استفاده از روش CREAM فازی، احتمال خطای انسانی در شرایط اضطراری موردمطالعه محاسبه شد.
یافته ها: نتایج بهدستآمده از روش آنالیز سلسله مراتبی فازی نشان داد که نشت هیدروژن از محل اتصالات سیلندر در قسمت سیلندر پر کنی واحد الفین مهمترین شرایط اضطراری در صنعت موردمطالعه بود. بیشترین وزن نسبی شرایط اثرگذار بر عملکرد افراد در شرایط اضطراری موردمطالعه، مربوط به «شرایط کار» بود (0.256). نتایج ارزیابی خطای انسانی به روش CREAM نشان داد که سطح کنترل تاکتیکی، سطح کنترلی غالب در وظایف موردبررسی بود. وظیفه کنترل عملیات با احتمال 0.0075 بیشترین احتمال خطای انسانی در شرایط اضطراری موردمطالعه را کسب کرد. کمترین احتمال خطای انسانی نیز مربوط به وظایف تیم درمان بود (0.0056).
نتیجه گیری: با استفاده از این روش میتوان یک برنامه عملی و کاربردی جهت جلوگیری از وقوع خطای انسانی در شرایط اضطراری و مختص هر صنعت تعریف کرد. در این روش اطلاعات کیفی و کمی میتوانند مورد ارزیابی قرار گرفته و همچنین نظر متخصصین و خبرگان در مورد شرایط و وظایف موردبررسی که در هر صنعت، مختص همان صنعت است، نیز در نظر گرفته میشود. با این روش همچنین بهخوبی میتوان عناصر پراهمیت و داری وزن بالا در بروز خطاهای انسانی را مشخص و اقدامات اساسی جهت کنترل آنها را برنامهریزی نموده و در اولویت قرار داد.
علی فردی، محمّد کارخانه، حمیدرضا حیدری، ابوالفضل محمدبیگی، احمد سلطانزاده،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: گاز متان بهعنوان یکی از پرکاربردترین گازهای مورد استفاده در صنایع دارای پتانسیل اشتعالپذیری بسیار بالایی میباشد. لذا انجام تمهیدات ایمنی بهمنظور جلوگیری از بروز حریق این گاز باید در اولویت یک صنعت باشد. هدف از انجام این مطالعه سنجش و تحلیل اثربخشی عملکرد سیستم تهویه موجود بر روی گودال شیر یا ولوپیتهای انتقال گاز متان بر اساس استاندارد طبقهبندی فضاهای خطرناک بود.
روش کار: این مطالعه در یک صنعت تولید فولاد در استان قم در سال 1398 طراحی و اجرا شده است. بخش موردمطالعه شامل ولوپیتهای ورودی گاز متان و ولوپیتهای توزیع گاز متان در صنعت موردمطالعه بود. ابزارهای مورداستفاده در این مطالعه شامل دستگاه لوله پیتو DELTA OHM مدل DO-2003 برای اندازهگیری سرعت باد، دستگاه گاز سنج متان متعلق به شرکت BW مدل GasAlert Max XTII، پروتکل نشت تأسیسات هیدروکربنی مربوط به سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA)، مدل ریاضی تعیین دبی جرمی گاز در زمان نشتی و استاندارد طبقهبندی فضاهای خطرناک IEC-60079-10 برای تحلیل اثربخشی ایمنی ولوپیتهای انتقال گاز متان بود.
یافته ها: میزان LELm برای گاز متان در حدود 0.0334kg/m3 و میزان حجم محوطه نشت بر اساس معادلات استاندارد IEC-60079-10 در حدود Vz = 0.053m3 بود. بر اساس سناریوهای نشتی، نتایج اندازهگیریها، شبیهسازیهای نشت و محاسبات صورت گرفته در استانداردهای IEC-60079-10 و EPA، نشتی رایج ناشی از اتصالات در محدوده Vz < 0.1 مترمکعب بوده است. بعلاوه، نتایج محاسبات میزان نشتی غیرمتداول ناشی از تأسیسات نشان داد برای سوراخهای با قطر بیش از 0.3mm، سیستم تهویه تعبیهشده بر روی ولوپیتهای توزیع گاز متان موردمطالعه اثربخش نبوده و بهسرعت حجم گاز داخل ولوپیتها از مرز تهویه بالا عبور کرده و احتمال تجمع خطرناک گازها در ولوپیتها را به همراه خواهد داشت.
نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه بیانگر این بود که با وجود کوچکترین میزان نشتی، احتمال بروز جو انفجاری درون ولوپیتهای موردمطالعه وجود دارد، لذا بایستی تمهیدات ویژهای برای جانمایی، تعمیر و نگهداری، بازرسی نشتی، تمهیدات ایمنی برای ورود به ولوپیتها و همچنین پیشگیری از رسیدن منابع حرارتی لازم مانند الکتریسیته ساکن و غیره توسط کاربران این تأسیسات بکار گرفته شود.
مجتبی بابایی خورزوقی، سید علی حسینی، مهناز منشوری، محمدرضا باتوانی، لیلی مهدیه،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: ناهنجاریهای اسکلتی–عضلانی مرتبط با کار، یکی از دلایل اصلی بروز آسیبهای اسکلتی-عضلانی و به دنبال آن ازکارافتادگی شغلی در بین کارمندان به شمار میرود. هدف از پژوهش حاضر ارتباط و مقایسه نیمرخ ناهنجاریها و میزان درد و ناتوانی و آسیبهای اسکلتی-عضلانی کارمندان مرد و زن دانشگاهی میباشد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع علّی پس از وقوع میباشد. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان دانشگاه صنعتی اصفهان (1397) میباشد. به روش تصادفی تعداد 64 مرد و 59 زن بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جهت ارزیابی ناهنجاریهای اسکلتی-عضلانی از پرسشنامه ارزیاب محور نیویورک و برای بررسی میزان درد و ناتوانی و آسیبهای اسکلتی-عضلانی از پرسشنامه نوردیک استفاده گردید. جهت آنالیز اطلاعات از آمار توصیفی و آزمون اسپیرمن در نرمافزار SPSS ورژن 24 استفاده شد.
یافته ها: بیشترین ناهنجاری اسکلتی–عضلانی در بالاتنه مربوط به ناحیه شانه (%0.37)، در تنه مربوط به گودی کمر (%0.56) و در پایینتنه مربوط به مچ پا (%0.82) گزارش شد. از لحاظ میزان ارتباط درد، ناتوانی و آسیبها و ناهنجاریهای اسکلتی-عضلانی با جنسیت در 7 روز گذشته بیشترین ارتباط با شانه (0.371 = r)، در 12 ماه گذشته با مچ دست (0.401 = r) و در ناهنجاریهای اسکلتی–عضلانی با ناحیه شانه (0.411 = r) گزارش شد. وجود اختلاف معنیداری در میزان درد و ناتوانی با آسیب، در ناحیه شانه (0.001 = P)، مچ دست (0.001 = P)، پشت (0.002 = P)، باسن (0.032 = P) و زانوها (0.006 = P) مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج نشاندهنده وجود سطح ریسک بالای آسیبهای اسکلتی-عضلانی با بروز ناهنجاریهای اسکلتی-عضلانی در کارمندان مرد و زن دانشگاهی میباشد. بهمنظور کاهش میزان بروز ناهنجاریها، انجام تمرینات اصلاحی و بهبود ارگونومی محیط کار ضروری به نظر میرسد.
احمد سلطانزاده، ایرج محمدفام،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: نزدیک به نیمی از حوادث شغلی در ایران در کارگاههای ساختمانی رخ میدهد؛ بنابراین، مدلسازی حوادث شغلی در این کارگاهها یکی از راهکارهای طراحی استراتژیهای ایمنی برای کاهش حوادث شغلی در حوزه ساختوساز میباشد. این مطالعه با هدف مدلسازی علت-پیامد حوادث در کارگاههای ساختمانی طراحی و انجام شده است.
روش کار: این مطالعه در سال 1399 در قالب یک تحلیل گذشتهنگر بر روی دادههای حوادث 10ساله (1389-1398) در کارگاههای ساختمانی در ایران انجام شده است. متغیر اصلی شامل انواع حوادث شغلی در کارگاههای ساختمانی بود. ابزار مطالعه شامل چکلیست حوادث و همچنین گزارش تفصیلی این حوادث بود. دادههای مورد نیاز بر اساس مدل مفهومی طراحی شده برای مدلسازی علت-پیامد حوادث در این کارگاهها جمعآوری شد. مدلسازی علت-پیامد حوادث مورد مطالعه با استفاده از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار IBM SPSS AMOS نسخه 22/0 انجام شده است.
یافته ها: فراوانی حوادث مورد تحلیل در بازه زمانی مورد مطالعه 3854 حادثه بود. میانگین سالانه دو شاخص AFR و ASR به ترتیب 8/54±17/27 حادثه و 44/23±322/42 روز تخمین زده شد. نتایج مدلسازی علت-پیامد این حوادث ساختمانی نشان داد که فاکتورهای فردی و شغلی، آموزش ایمنی و ارزیابی ریسک و همچنین متغیرهای مربوط به این فاکتورها با شاخصهای حوادث دارای ارتباط معکوس و معنیدار و فاکتورهای شرایط محیطی و اعمال ناایمن و متغیرهای متعلق به آنها با این شاخصها دارای ارتباط مثبت و معنیدار میباشند (0/05>P).
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه بیانگر این بود که بیشترین ضریب تأثیر بر شاخصهای حوادث مربوط به فاکتورهای آموزش ایمنی، ارزیابی ریسک و اعمال ناایمن و متغیرهای آنها میباشد؛ بنابراین، نتایج این مدلسازی میتواند به طراحی استراتژیهای ایمنی در کارگاههای ساختمانی کمک نماید.
شعیب قاسمی، فاطمه فصیح رامندی، محمدرضا منظم اسماعیل پور، سهیلا خداکریم اردکانی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: مطالعه بر روی صدا به عنوان یک عامل فیزیکی زیان آور در محیط کار همواره مورد توجه متخصصان بهداشت حرفه ای بوده است. لیکن، جنبه های روانی و سایکوآکوستیکی صدا کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. از این رو، مطالعه حاضر به رنگهای مختلف صدا و کاربرد آنها در حوزه سایکوآکوستیک پرداخته است.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مروری است که با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی Google Scholar ،ProQuest ،Science Direct ،PubMed و Scopus برای استخراج مقالات مرتبط با موضوع تحقیق در فاصله زمانی 50 ساله از سال 1970 تا 2020 انجام شد.
یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، به نظر میرسد صداهای رنگی و نیز صدای سفید، پتانسیل کاربرد بعنوان محرک های آکوستیکی در زمینه بهبود وضعیت خواب شاغلین به ویژه نوبت کاران، بهبود وضعیت حافظه، توجه و تمرکز به ویژه در مشاغل نیازمند به دقت و توجه بالا، بهبود عملکرد شناختی افراد در مشاغل مختلف، کاهش فعالیت سیستم اعصاب سمپاتیک و اضطراب و استرس به ویژه در مشاغل با استرس شغلی بالا، حفظ حریم خصوصی افراد بخصوص در ایستگاه های کاری در مجاورت یکدیگر، خاصیت پوشانندگی صدا و کاربرد در اهداف کنترل صوت و نیز درمان اختلالاتی چون بیماری تینیتوس، ADHD و هایپراکوزیس و غیره را دارا می باشند.
نتیجه گیری: توجه به رنگهای صدا و تأثیرات سایکوآکوستیکی آن نشان میدهد که اثرات صدا محدود به اثرات نامطلوب و مخرب آن نمی باشد. بلکه، جنبه های مثبت و کاربردی آن نیز می بایست مورد توجه قرار گیرد. آشنایی با چنین جنبه ها و معرفی آنها می تواند خلأهای اطلاعاتی موجود در این زمینه را شناسایی و راه را برای مرتفع کردن آنها هموار نماید.
حمزه محمدی، سمیه فرهنگ دهقان، سهیلا خداکریم اردکانی، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان میدهند در بسیاری از موارد، عوامل زیانآور محیطی مانند گرما، صدا و آلایندههای شیمیایی از طریق مکانیسم استرس اکسیداتیو اعمال اثر میکنند. در این مطالعه، اثر مواجهه توأم با صدا و ارتعاش تمام بدن بر برخی از پارامترهای استرس اکسیداتیو (آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (SOD)، ظرفیت تام آنتی اکسیدانتی (TAC) و مالون دی آلدئید (MDA)) کارگران در یک صنعت ریختهگری موردبررسی قرار گرفته است.
روش کار: بر اساس محاسبات مربوط به حجم نمونه و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه و تکمیل فرم رضایت آگاهانه توسط افراد، شرکتکنندگان طرح انتخاب گردیدند. سطح مواجهه کارگران با هر یک از استرسورهای فیزیکی از طریق روشهای استاندارد مربوطه موردسنجش قرار گرفت. سطح مواجهه افراد با استرسورهای موردبررسی به سه دسته پایین، متوسط و بالا تقسیمبندی شدند. از کلیه شرکتکنندگان، نمونه خون بین ساعت 9 – 7 صبح گرفته شد و سپس توسط روش الایزا با توجه به پروتکل شرکت سازنده کیت، نمونهها آمادهسازی و مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. آزمون تحلیل واریانس تک متغیره بهمنظور تعیین «اندازه اثر» هر یک از استرسورهای فیزیکی بر پارامترهای موردمطالعه صورت پذیرفت.
یافته ها: میانگین سطح MDA، SOD و TAC در میان شرکتکنندگان به ترتیب nmol/ml 22/48، 61/28 U/ml و mM 1/64 برآورد گردید. بیشترین میزان تأثیر را در بین متغیرهای مواجهه، صدا بر سطح MDA داشته است (0/090=B) که این تأثیر ازنظر آماری معنیدار نبود (0/865=B). در خصوص SOD، بیشترین میزان تأثیر را در بین متغیرهای مواجهه، ارتعاش بر سطح SOD داشته است (1/469-=B) که این تأثیر از نظر آماری معنیدار بود (0/016=P). هیچیک از متغیرهای موردبررسی اثر معنیداری بر سطح TAC نداشتند؛ بااینحال در بین متغیرهای مواجهه، بزرگترین ضریب اثر مربوط به ارتعاش بود ( P=0/133 و 0/077-=B).
نتیجه گیری: اثر صدا و ارتعاش بر MDA افزایشی و بر سطوح SOD وTAC کاهشی تعیین شد. این بدان معنی است که ممکن است با افزایش مواجهه با این عوامل زیانآور، ظرفیت سیستم آنتیاکسیدانی کاهش یابد. درواقع، مواجهههای طولانیمدت با شدتهای بالای عوامل استرسزا، میتواند سبب افزایش پراکسیداسون لیپیدی کنترل نشده و خارج از ظرفیت سیستم ایمنی بدن گردد و همچنین سطح فعالیت آنزیمی که به صدمات سیستم اکسیداتیو حساس بوده، کاهش یابد که همگی درنهایت میتواند به کاهش ظرفیت تام آنتیاکسیدانی بیانجامد.
حمزه قیسوندی، رضا خانی جزنی، سید محمد سید مهدی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: خستگی شغلی بهعنوان یکی از عوامل زیانبار در بسیاری از محیطهای کاری ازجمله مراکز بهداشتی درمانی است که میتواند اثرات نامطلوب بر سلامت و ایمنی کارکنان داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط میان خستگی شغلی با عناصر مدل مهندسی سیستمها برای ایمنی بیمار در پرستاران طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این مطالعه یک پژوهش توصیفی همبستگی است که با مشارکت 457 نفر از پرستاران بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1397 انجام گرفت. ابعاد خستگی بهوسیله پرسشنامه چندبعدی خستگی (MFI) و عناصر مدل مهندسی سیستمها برای ایمنی بیمار بهوسیله پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی این ابزار با روش لاوشه و محاسبه CVR و CVI بهوسیله نظر خبرگان و پایایی ابزار بهوسیله آزمون همسانی درونی و آزمون آلفای کرونباخ انجام و تحلیل عاملی تائید نشان داد که تمامی شاخصهای ابزار قابلقبول است. کلیه تجزیهوتحلیلها بهوسیله نرمافزار SPSS نسخه 21 انجام گرفت.
یافته ها: یافتههای این پژوهش نشان میدهد بالاترین نمره خستگی مربوط به بعد خستگی عمومی با میانگین 12/86 و انحراف معیار 3/23 و کمترین نمره مربوط به بعد کاهش انگیزه با میانگین 9/11 و انحراف معیار 3/66 است. در این پژوهش میان ویژگیهای جمعیت شناختی با ابعاد خستگی رابطه معناداری مشاهده نشد ولی میان ابعاد خستگی با عنصر سازمان، وظیفه، تکنولوژی و ابزار و محیط فیزیکی رابطه معناداری مشاهده گردید (0/05>p).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد، خستگی در پرستاران در سطح متوسط است و عوامل سیستم کاری بیش از عوامل جمعیت شناختی در بروز خستگی نقش دارد؛ بنابراین برنامهریزی در جهت بهبود سیستم کاری میتواند به کاهش خستگی در پرستاران کمک کند.
صابر صوری، محمد عامرزاده، روحالله کلهر، سیما رفیعی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: کارکنان بهداشتی درمانی بهویژه پرستاران، در معرض خطر بالای ابتلا به ویروس کرونا و بروز مشکلات روحی-روانی مانند اضطراب، استرس و افسردگی قرار دارند. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط میان اضطراب و استرس ناشی از بیماری کووید-19 در پرستاران با رفتارهای پیشگیرانه آنها میباشد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی پرستاران شاغل در بیمارستانهای ارجاعی کووید-19 شهر قزوین در سال 1399 انجام شد. از بین 645 پرستار، 260 پرستار بهصورت تصادفی انتخاب شدند. بهمنظور گردآوری دادهها از سه پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و زمینهای، پرسشنامه اضطراب و استرس کووید-19 و پرسشنامه رفتارهای پیشگیرانه و احتیاطی کووید-19 استفاده شد. از روشهای آماری توصیفی، همبستگی پیرسون، آزمون تی و آنالیز واریانس یکطرفه و تحلیل رگرسیون لجستیک دووجهی (Binary) در فاصله اطمینان 95 درصد استفاده گردید.
یافته ها: شیوع علائم اضطراب در پرستاران 32/08 درصد و میانگین نمره رفتار حفاظتی آنان 5/66±18/45 و بیشترین نمره 4/7±22/06 بوده است. رابطه منفی بین اضطراب و رفتار احتیاطی پرستاران (0/36-=β) و تأثیر معنادار استرس کووید-19 بر رفتار محافظتی آنها (0/22-=β) در سطح معناداری 0/05 تأیید گردید. با افزودن استرس بهعنوان یک عامل مداخلهگر، نقش میانجی استرس در رابطه بین اضطراب و رفتار احتیاطی پرستاران مورد تأیید قرار گرفت (0/18-=β). پرستاران زیر 35 سال با احتمال بیشتری از دستورالعملهای حفاظتی تبعیت می کنند (1/62=OR) و نیز کارکنان با سابقه کاری بین ۶ تا ۱۰ سال به ترتیب ۳۲ و ۳۷ برابر احتمال بیشتری برای تبعیت از دستورالعمل های حفاظتی داشتند.
نتیجه گیری: احتمال استفاده مؤثر از وسایل حفاظت فردی و رعایت دستورالعملهای محافظتی در پرستاران با سطح اضطراب شدید و بسیار شدید کمتر میباشد. در افراد با سطوح استرس کنترلشده، این احتمال بهمراتب بیشتر است. لذا کلیه مراکز ارائهدهنده خدمات سلامت لازم است برنامههای حمایتی بر تأکید بر ارتقای سلامت روان کارکنان را ترتیب دهند
رضا فضلی، عادل مظلومی، حامد سلمانزاده، محمد پوری، عبدالصمد احمد وند، محسن امینی سراب،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: سیستمهای فنی اجتماعی پیچیده همچون صنایع خودروسازی، نیازمند یک رویکرد درست ماکروارگونومی برای طراحی سیستم کار و پیادهسازی آن طراحی در سطح میکرو ارگونومیک هستند. هدف از این مطالعه، تدوین و اعتبارسنجی فاکتورهای ماکروارگونومیکی مؤثر در افزایش بهرهوری و سلامت و ایمنی کارکنان در صنعت خودرو، بر اساس مدل هلدن و کارش میباشد.
روش کار: در مطالعه حاضر، ابتدا فاکتورهای ماکروارگونومیک با استفاده از مستندات و همچنین از طریق مصاحبه با خبرگان تعیین شده و بر طبق مدل هلدن وکارش در چهار گروه طبقهبندی شدند. سپس توسط پنل خبرگان و با استفاده از تکنیک دلفی، روایی محتوایی فاکتورها محاسبه شد و درنهایت از متوسط شاخص روایی محتوایی برای پذیرش اعتبار سنجی و از ضریب کاپای اصلاحشده برای ارزیابی کمی توافق قضاوت متخصصان استفاده گردید.
یافته ها: از بین 28 مؤلفه اصلی که در چهار زیرگروه فاکتورهای ماکروارگونومیک مرتبط با پرسنل، واحد/بخش، سازمان و محیط بودند و اعتبار سنجی شدند، درنهایت 19 فاکتور اصلی بهعنوان فاکتورهای ماکروارگونومیک مؤثر در افزایش بهرهوری و سلامت و ایمنی کارکنان، در قالب این چهار زیرگروه انتخاب شدند. همچنین متوسط شاخص روایی محتوایی و ضریب کاپای اصلاحشده به ترتیب 0/901 و 0/90 به دست آمد.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد فاکتورهای ماکروارگونومیک را میتوان بهعنوان فاکتورهای اختصاصی و بومیسازی شده در صنعت خودرو جهت افزایش بهرهوری و ارتقاء سلامت و ایمنی کارکنان ارائه داد. این عوامل میتواند بهعنوان مرجعی برای ارزیابی ارگونومیک در صنعت خودرو و حتی صنایع و سازمانها و شرکتهای مختلف دیگر به کار گرفته شود.
علیمحمد مصدقراد، علیرضا صدرایی، محمدرضا منظم اسماعیلپور، سید جمالالدین شاه طاهری، سید ابوالفضل ذاکریان، عادل مظلومی، منیره خادم، محیا عباسی، علی کریمی، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: دانشگاهها نقش کلیدی در ایجاد جامعه دانشمحور و توسعه پایدار آن بر عهده دارند. برنامهریزی استراتژیک با تقویت ساختارها، فرآیندها و پیامدهای سازمانی موجب دستیابی به مزیت برتری میشود. مطالعه حاضر با هدف تدوین برنامه استراتژیک گروه بهداشت حرفهای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران انجام شد.
روش کار: در این مطالعه اقدام پژوهی مشارکتی، کمیته برنامهریزی استراتژیک با حضور اساتید گروه بهداشت حرفهای و گروه علوم مدیریت و اقتصاد بهداشت دانشکده بهداشت تشکیل شد. کمیته برنامهریزی استراتژیک با استفاده از ماتریس قوت، ضعف، فرصت و تهدید، به ارزشیابی استراتژیک محیط داخلی و خارجی گروه بهداشت حرفهای پرداخت. سپس، مأموریت، دورنما، ارزشها، اهداف کلی و اختصاصی برای ارتقای عملکرد گروه بهداشت حرفهای تدوین شد. همچنین، برنامه عملیاتی شامل اقدامات دستیابی به اهداف تدوین گردید.
یافته ها: وجود اساتید و کارشناسان مجرب، آزمایشگاههای تخصصی، مجلات تخصصی، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و شورای ارتباط با صنعت از مهمترین نقاط قوت و سرفصل دروس تئوریک و غیرکاربردی، نقص پروتکلهای آموزشی، ارتباط ضعیف با صنایع، کمبود منابع، انگیزه پایین کارکنان و ضعف تعاملات بینالمللی از مهمترین نقاط ضعف گروه بهداشت حرفهای بودند. حمایت هیئترئیسه دانشکده بهداشت، وجود شورای ارتباط با صنعت دانشکده و دانشگاه، امکان استفاده از کارکنان و امکانات دانشکدههای دانشگاه، وجود آزمایشگاه جامع تحقیقات دانشگاه، امکان استفاده از قابلیتهای بخش خصوصی و افزایش تقاضا برای پژوهش در صنعت از فرصتهای موجود برای پیشرفت گروه بهداشت حرفهای بودند. تورم بالا، تحریم سیاسی، عدم وجود شرکتهای مهندسی مشاور و نامشخص بودن اولویتهای تحقیقاتی صنایع، تهدیدهای مهمی برای گروه بهداشت حرفهای هستند؛ بنابراین، گروه بهداشت حرفهای در موقعیت استراتژیک احتیاطی (محافظهکارانه) قرار دارد. جهت استراتژیک گروه شامل مأموریت، دورنما، ارزشها و اهداف کلی تا سال 1404 مشخص شد. بهبود ساختارها، فرایندهای کاری و عملکرد گروه بهداشت حرفهای بهعنوان اهداف اختصاصی تعیین شدند و 81 اقدام برای دستیابی به این اهداف در نظر گرفته شد.
نتیجه گیری: گروه آموزشی، دانشکده و دانشگاه برای پیشرفت و توسعه باید دارای برنامه استراتژیک باشند. برنامه استراتژیک گروه بهداشت حرفهای دانشکده بهداشت در راستای برنامه چهارساله دانشگاه و هماهنگ با برنامههای عملیاتی معاونتهای آموزشی، بهداشتی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشکده بهداشت نوشته شد. اجرای درست این برنامه منسجم و مبتنی بر شواهد موجب بهبود عملکرد گروه بهداشت حرفهای خواهد شد.
ایرج محمدفام، علیرضا سلطانیان، امید کلاتپور،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: شرایط اضطراری بخشی از فضای کسبوکار است که در عمل، حذف تمامی آن ناممکن می باشد. برای مدیریت کارا و اثربخش شرایط اضطراری، یکی از ارکان اساسی و بحرانی، پیشبینی و شناسایی انواع شرایط اضطراری محتمل میباشد. در همین راستا، در این مطالعه چارچوبی برای پیشبینی و شناسایی شرایط اضطراری طراحی و در یک مطالعه موردی در دو صنعت فرایندی آزمون شد.
روش کار: در این مطالعه ابتـدا روشهای اجرایی شرکتها و سازمانهای فعال داخلی و خارجی در حوزه صنایع فرایندی جمعآوری شد. سپس روشهای شناسایی آمادگی در برابر شرایط اضطراری و معیارهای ارزشیابی آنها، با استفاده از بررسی متون استخراجشده و با رویکرد فازی دومرحلهای اولویتبندی شدند. برای محاسبه وزن متخصصین، از سیستم استنتاج فازی استفاده شد. برای اولویتبندی روشها، ورودیهای مربوط به سیستم فازی دوم محاسبه و با ورود متغیرهای مذکور به سیستم فازی، نمره نهایی روشها محاسبه شد. پس از طراحی چارچوب، روش بهدستآمده در دو صنعت فرایندی تست و تصدیق گردید.
یافته ها: یافتهها نشان داد که بالاترین و پایین ترین روایی و ضریب تأثیر متخصصین به ترتیب برابر با 0.964، 1.095، 0.880 و 1.000 بود. یافتههای رتبهبندی نهایی روشها نشان داد «لیست حوادث و شبه حوادث فاجعهبار عمر سازمان»، «MIMAH» و «ارزیابی و مدیریت ریسک» با نمره نهایی به ترتیب برابر با 0.754، 0.750 و 0.725 دارای بیشترین نمره از میان روشهای شناساییشده بودند.
نتیجه گیری: استفاده از این رویکرد با شناسایی دقیقتر شرایط اضطراری محتمل و حذف موارد غیر اولویتدار به افزایش اثربخشی و کارایی ایمنی در حوزه مدیریت شرایط اضطراری میافزاید. نتیجه این کار، جلوگیری از تحمیل خسارات ناشی از وقوع شرایط و همچنین جلوگیری از انجام سرمایهگذاریهای غلط با حذف شرایط اضطراری با اولویتهای پایین است.
کیکاوس ازره، علی خوانین، مجید شاهی، محبوبه پارسائیان، امید صراف زاده، محمدرضا منظم،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین میزان ارتعاش دست و بازو منتقلِ از دسته ابزارهای تخریبکننده سنگین الکتریکی و تعیین تأثیر استفاده از قلمهای با طول و شکل متفاوت هنگام تخریب سطوح بتنی انجام شد.
روش کار: 323 اندازهگیری جهت تعیین میزان بزرگی ارتعاش دست-بازو بر روی دستههای چپ و راست دو چکش تخریب الکتریکی سنگین پرکاربرد در مشاغل ساختمانی و خدمات شهری در ایران (RONIX و NEC) انجام شد. فرایند تخریب در شرایط واقعی توسط 2 کاربر باتجربه بر روی 49 دال بتنی با کیفیت یکسان 20 C با ضخامتهای 10 و 15 سانتیمتر و با استفاده از ملزومات پرکاربرد معمول در این چکشها شامل 2 طول قلم (40 و 60 سانتیمتر) و 2 شکل سر قلم (تخت و تیز) انجام شد. اندازهگیری و ارزیابی مطابق با روش 5349 ISO و با استفاده از 2 ارتعاش سنج SVANTEK بهصورت همزمان بر روی هر دسته چکش انجام گرفت.
یافتهها: میانگین شتاب مؤثر (ریشه میانگین مربعات) وزن یافته فرکانسی (awrms) برای مقدار مجموع محورها (VSV) در دسته چکش ها 2m/s 15.17 بود. محور عمودی با 2 m/s 13.60 محور غالب ارتعاش منتقلِ به دسته ابزارها بود. میانگین awrms هنگام استفاده از قلمهای تخت و تیز به ترتیب 16.59 و 14.82 متر بر مجذور ثانیه بود. اختلاف بین نتایج قلم های 60 و 40 کمی بیش از 2m/s2 بود. فرکانسهای غالب و هارمونیک ابزارها عموماً در محدوده 25 تا 80 و 200 تا 400 هرتز قرار داشت.
نتیجهگیری: به طورکلی میانگین نتایج نشان داد که در قلم های تیز و با طول کوتاهتر (cm40) شتاب کمتری نسبت به قلم های تخت و cm60 وجود دارد. چکش رونیکس در طیف فرکانسی کمتر از 40 هرتز نسبت به چکش NEC شتاب بالاتری ایجاد نمود که این اختلاف در مقایسه دو چکش مزیت رقابتی ایمنی بالاتری برای چکش NEC را بیان میکند.
فخرالدین قاسمی، سپیده نوریان، محمد بابامیری،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: اشتیاق تعامل با تکنولوژی (ATI) به تمایل افراد به تعامل فعال با سیستمهای دیجیتال اشاره دارد. ATI یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی بوده که تمامی جنبههای تعامل انسان-تکنولوژی را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف این مطالعه بررسی ویژگیهای سایکومتری نسخه فارسی مقیاس ATI بوده است.
روش کار: با استفاده از ترجمه روبهجلو-روبهعقب، نسخه فارسی ATI تهیه گردید. روایی سازه مقیاس با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی موردبررسی قرار گرفت. همبستگی ATI با سایر متغیرهای دموگرافیک و شخصیتی از قبیل سن، جنسیت، پنج ویژگی بزرگ شخصیتی و نیاز به شناخت بررسی گردید.
یافتهها: برخلاف نسخه اصلی ATI، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی نشان داد که نسخه فارسی دارای دو زیرمقیاس است. زیرمقیاس اول از همه آیتمها به جز آیتم 3 تشکیل شده بود و آیتم 3 بهتنهایی زیرمقیاس دوم را تشکیل میداد؛ بنابراین، آیتم 3 از نسخه فارسی مقیاس ATI حذف گردید. پایایی مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرون باخ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ضریب پایایی برای مقیاس 9 آیتمی 0/86 و برای نسخه 8 آیتمی 0/90 بوده است. درنتیجه، پایایی مقیاس از شرایط قابل قبولی برخوردار بوده است. ATI با برونگرایی، موافق بودن، وجدانی بودن و روانرنجوری رابطه معنیداری نداشت (0/05<p). ارتباط بسیار ضعیف ولی معنیداری بین ATI و باز بودن به تجربه مشاهده گردید. ارتباط متوسطی بین ATI و نیاز به شناخت وجود داشت. امتیاز ATI در آقایان بالاتر از خانمها بود و تفاوت معنیداری بین گروههای سنی مختلف ازنظر ATI مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: برخلاف نسخه اصلی، نسخه هشت آیتمی مقیاس ATI جهت استفاده در ایران پیشنهاد میشود. سایر مشخصههای مقیاس فارسی از قبیل تکبعدی بودن و همبستگی با ویژگیهای فردی، مشابه نسخه اصلی است.