26 نتیجه برای گرما
اعظم بیابانی، محسن فلاحتی، ایرج علیمحمدی، مجتبی ذکایی، حامد جلیلیان، علی دهقانی، محمد نجفی مجره،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: تعیین روش هایی جهت ارزیابی استرس های حرارتی در محیط های کاری مختلف یکی از چالش های مهم محققین در این زمینه می باشد. مطالعه حاضر با هدف اعتبارسنجی شاخص های WBGT و ارزیابی فشارگرمایی (HPA) از طریق اندازه گیری برخی پاسخ های فیزیولوژیک در مناطق نفت خیز جنوب ایران انجام گردید.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 154 نفر از شاغلین پایانه های نفتی خارک، عسلویه و ماهشهر در سه شرایط کاری شامل محیط مسقف، محیط روباز و محیط استراحت در فصل تابستان انجام گردید. میزان استرس حرارتی موجود در محیط کار توسط شاخص WBGT و روش ارزیابی فشار گرمایی مورد بررسی قرار گرفت، که بدین منظور پارامترهای محیطی دمای خشک،دمای تر، دمای تشعشعی، رطوبت نسبی، فشار بخارآب و سرعت جریان هوا تعیین شد. بمنظور محاسبه شاخص WBGTعلاوه بر روش قرائت مستقیم توسط دستگاه WBGT meter از استاندارد 7243-ISO نیز استفاده گردید. به منظور اعتبار سنجی شاخص های مذکور نیز اندازه گیری پارامترهای فیزیولوژیکی دمای دهانی، دمای تمپان و متابولیسم فعالیت همزمان با اندازه گیری پارامترهای محیطی صورت گرفت.
یافته ها: نتایج آزمون آماری Paired Sample T-test نشان می دهد میانگین شاخص WBGT و ارزیابی احتمال فشار گرمایی در محیط مسقف و روباز دارای اختلاف معنادار می باشد(p<0/05). همچنین میانگین شاخص های فیزیولوژیک دمای دهانی و دمای تمپان و متابولیسم کاری در محیط مسقف و روباز دارای اختلاف معنادار می باشد(p<0/05). آزمون همبسـتگی بین شاخص WBGT بعنوان متغییر مستقل و روش ارزیابی فشار گرمایی بعنوان متغییر وابسته معنادار بوده (P<0.05) و از همبستگی بالایی برخوردار است (914/0 =R2) میزان همبستگی بین شاخص WBGT با پارامتر های دمای دهانی، دمای تمپان و میزان متابولیسم کاری معنادار بوده (P<0.05) و بترتیب برابر (423/0 =R2)، (335/0 =R2) و (523/0 =R2) می باشد. میزان همبستگی بین روش ارزیابی احتمال فشار گرمایی(HPA) با پارامتر های دمای دهانی، دمای تمپان و میزان متابولیسم کاری معنادار بوده (P<0.05) و بترتیب برابر
(632/0 =R2)، (605/0 =R2) و (579/0 =R2) می باشد. این نتایج نشان می دهد میزان همبستگی بین روش ارزیایی احتمال فشار گرمایی با پارامترهای فیزیولوژیک بیشتر از میزان همبستگی WBGT با این پارامترها می باشد.
نتیجه گیری: این تحقیق نشان داد با توجه به ماهیت شغلی کارکنان شاغل در مناطق نفت خیز شاخص WBGT و ارزیابی فشار گرمایی روش های مفیدی جهت ارزیابی استرس حرارتی موجود در پایانه های نفتی می باشند. همچنین مشخص گردید ارزیابی فشار گرمایی برای اندازه گیری استرس حرارتی در این مناطق از اعتبار بالاتری برخوردار می باشد.
داوود افشاری، مریم نوراللهی درآباد، غلامعباس شیرالی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
مقدمه: یکی از مهمترین مشکلات در صنایع گرم بخصوص در شرایط آب و هوایی بسیار گرم، استرس های حرارتی است که می تواند اثرات زیادی را در فرایند کار و سلامت کارکنان داشته باشد. در این شرایط انتخاب یک شاخص مناسب و بهینه جهت ارزیابی استرس های حرارتی و ارائه استراتژی مناسب جهت پیشگیری از مشکلات و بیماری های ناشی از گرما امری ضروری می باشد. لذا هدف از انجام این مطالعه، بررسی کاربرد پذیری شاخص دمای تر گوی سان (WBGT) در تعیین زمان مجاز کاری در شرایط آب و هوایی بسیار گرم در یکی از صنایع فولاد در شهر اهواز می باشد.
روش کار: پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی-تحلیلی بوده که در بخشهای مختلف یک صنعت فولاد در شهر اهواز انجام شد. پارامترهای فیزیولوژیکی 60 کارگر از بخشهای مختلف صنعت، که شامل پایش پیوسته ضربان قلب در طول یک شیفت کاری بود، ارزیابی شد. متغیرهای محیطی و شاخص دمای ترگوی سان نیز بطور همزمان برای یک شیفت کاری اندازه گیری شد و زمان مجاز کاری بر مبنای شاخص ضربان قلب رزرو و شاخص WBGT تعیین و مقایسه گردید.
یافته ها: میزان شاخص استرس حرارتی بر اساس شاخص WBGT در بین کلیه گروههای شغلی بطور معناداری بیش از حد توصیه شده تعیین شد (P<0.05). بر مبنای شاخص WBGT اندازه گیری شده زمان کاری پیشنهادی برای قسمت پوسته زدایی 4 ساعت و برای بخشهای دیگر 2 ساعت تعیین گردید در حالیکه بر اساس شاخص ضربان قلب رزرو، حداکثر زمان کاری قابل قبول برای بخش ریخته گری 5 ساعت و بخشهای دیگر 8 ساعت تخمین زده شد.نتایج آزمون آماری نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین این دو شاخص در پیش بینی زمان کاری مجاز در ایستگاههای کاری مختلف وجود دارد. (P<0.05).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از شاخص WBGT به منظور ارزیابی و کنترل ریسک مواجهه به با گرما در مناطق گرمسیری به خصوص در تعیین زمان کار-استراحت ممکن است از قابلیت اطمینان و اجرایی کافی برخوردار نباشد.لذا توصیه می شود در مناطق گرمسیری به منظور پایش و کنترل استرس حرارتی در اثر مواجهه با گرما، از شاخصهای بهینه و کاربردی که مبتنی بر اندازه گیری پارامترهای محیطی و فیزیولوژیکی می باشد، استفاده گردد.
سعید یزدانی راد، فریده گلبابایی، امیرحسین خوش اخلاق، ولی اله سرسنگی، مهدی یاسری، سید مهدی موسوی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
مقدمه: پیشگیری از بیماریهای ناشی از گرما نیاز به مشارکت کارگران دارد. به همین دلیل، مطالعه حاضر با هدف طراحی و اعتبار سنجی ابزارهای ارزیابی آگاهی و عملکرد مرتبط با استرس گرمایی در بین کارگران محیطهای کاری گرم انجام شد.
روش کار: ابتدا با بررسی متون، موارد و فاکتورهای مرتبط با آگاهی و عملکرد کارگران شناسایی شدند. سپس تعدادی سؤال برای موارد شناساییشده در قالب پرسشنامههای آگاهی و عملکرد طراحی شد. در مرحله بعد، روایی و پایایی پرسشنامهها به ترتیب با استفاده از محاسبه نسبت روایی محتوایی (CVR)، شاخص روایی محتوایی (CVI) و ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی گردید. پسازآن، پرسشنامهها توسط ۲۳۳۸ نفر از کارکنان شش صنعت در نواحی مختلف ایران تکمیل شدند. درنهایت، اطلاعات پرسشنامهها به نرمافزار SPSS منتقل شده و روایی سازه آنها با استفاده از تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: در کل، تعداد ۷۷ سؤال شامل ۵۳ سؤال آگاهی و ۲۴ سؤال عملکرد در شش گروه شامل آب و نوشیدنیها، غذا، میان وعده و افزودنیها، تبادل حرارتی، ریسک فاکتورهای تنش حرارتی، لباس و تجهیزات حفاظت در برابر گرما و اختلالات و واکنشهای بدن به گرما طراحی گردید. مقادیر CVI سؤالات باقیمانده پرسشنامههای آگاهی و عملکرد به ترتیب برابر با 0/824 و 0/954 بود. ضریب آلفای کرونباخ سؤالات پرسشنامههای آگاهی و عملکرد به ترتیب برابر با 0/755 و 0/716 محاسبه شد. مقادیر نسبت کای اسکوئر به درجه آزادی (CMIN/DF) و ریشه میانگین مربعات خطاهای تخمین (RMSEA) در سازه مربوط به پرسشنامه آگاهی به ترتیب برابر با 4/58 و ۰۷۹/۰ و در سازه مربوط به پرسشنامه عملکرد به ترتیب برابر با 2/33 و 0/084 محاسبه گردید.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پرسشنامههای طراحیشده از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار هستند و قابل استفاده برای ارزیابی آگاهی و عملکرد در محیطهای کاری گرم میباشند.
مریم قلع جهی، الناز رحیمی، اعظم بیابانی، زهرا بیگ زاده، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: مطالعات زیادی درخصوص توسعه ی عایقهای مدرن، ازجمله نانو عایقها در جهان انجام گرفته است؛ اما تاکنون مطالعه ی جامعی در جهت مرور و بررسی خواص حرارتی این عایقها انجام نشده است؛ بنابراین، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تأثیرات استفاده از مواد نانو بر عملکرد عایقهای حرارتی انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه ی مروری، جستجوی مقالات در پایگاههای اطلاعاتی انگلیسی PubMed ،Web of Science، ScienceDirect و پایگاههای اطلاعاتی فارسی Magiran ،SID و موتور جستجوگر Google Scholar صورت گرفت. کلیدواژههای مورد استفاده برای جستجو، شامل Insulation, Thermal Insulation ,Thermal Insulator Stability Thermal Conductivity Thermal به زبان انگلیسی و عایق، نانو مواد و هدایت حرارتی به زبان فارسی بود.
یافته ها: ۴۰۶۸ مطالعه، از طریق جستوجو در پایگاههای اطلاعاتی یافت شد. با توجه به معیارهای ورود، ۱۵ مقاله انتخاب گردید. در بین مطالعات ورودی، بیشترین فراوانی مربوط به سه نوع عایق سیلیکونی، کامپوزیتی و آئروژلی (هر یک ۲۶/۶۷%) و رایجترین نوع نانو ماده مورد استفاده، نانو ذرات SiO۲ (۲۶/۶۷%) بود. بر اساس مطالعات مورد بررسی، نوع نانو ماده مورد استفاده در عایق، منجر به بهبود خواص آن مانند مقاومت حرارتی، استحکام مکانیکی، استحکام دیالکتریک، استحکام کششی، کشسانی، سختی و... میگردد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، نشان داد استفاده از فناوری نانو میتواند گامی مؤثر جهت بهبود خواص مواد عایق باشد که مهمترین آن، افزایش مقاومت حرارتی است. بدین ترتیب، استفاده از عایقهای حرارتی نانو میتواند باعث جلوگیری از هدر رفتن انرژی حرارتی، کاهش هزینه و تأمین ایمنی و آسایش شود.
فاروق محمدیان، محسن فلاحتی، میلاد عباسی، مجتبی ذکائی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
مقدمه: امروزه بسیاری از صنایع دارای عوامل متعدد آسیب رسان به سلامت هستند و این امر منجر به مواجهه توام با این عوامل خواهد شد. صدا از شایعترین پارامترهای فیزیکی در محیط کار است. از طرف دیگر گرما نیز به علت فرآیندهای متنوع انرژی بر در صنایع رو به افزایش است. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین تغییرات پارامترهای فیزیولوژیک و توجه دیداری – شنیداری در مواجهه حاد توام با گرما وصدا انجام شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی تعداد 72 نفر (36 مرد و 36 زن) در محدودهی سنی 23 تا 33 سال بر اساس معیارهای ورود به مطالعه شرکت داشتند. در مجموع ۱۲ حالت آزمایش (3 سطح دما و 4 تراز فشار صوت) مختلف انجام شد. آزمایش برای هر فرد در 4 مرحله طی یک روز مشخص انجام شد. مدت مواجهه با هر حالت نیم ساعت و بین هر حالت آزمایش نیز نیم ساعت استراحت داده شد. نمونه بزاق هر آزمایششونده قبل و بلافاصله بعد از مواجهه با صدا و گرما با هدف تعیین میزان کورتیزول بزاق جمعآوری شد. همچنین آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری (IVA)، بهصورت همزمان، توسط شرکتکنندگان نیز ثبت شد.
یافته ها: نتایج مواجهه توأم با صدا و گرما بر توجه دیداری و شنیداری نشان داد، تنها دو حالت مواجهه توأم SPL95+WBGT34 و SPL95+WBGT29 کاهش معنادار (05/0 P <) توجه دیداری و شنیداری گردید. علاوه بر این نتایج نشان داد که مواجهه مستقل با صدا در ترازهای 85 و 95 دسیبل و مواجهه با گرما در سطوح دمایتر گویسان 34 و 29 درجه سانتی گراد باعث افزایش قابلملاحظه و معنادار (05/0 P <) کورتیزول بزاق بعد از مواجهه میشوند. نتایج اثر مواجهه توأم با صدا و گرما بر کورتیزول بزاق نشان داد که 3 حالت آزمایشی مواجهه توأم (SPL85+WBGT34، SPL95+WBGT29 و SPL95+WBGT34) باعث افزایش قابلملاحظه و معنادار (001/0 P <)، کورتیزول بزاق شده است.
نتیجهگیری: کورتیزول بزاق را میتوان بعنوان یک شاخص فیزیولوژیک برای ارزیابی مواجهه با صدا و گرما توصیه کرد. همچنین کورتیزول بزاق نسبت به عملکرد شناختی بیشتر تحت تأثیر مواجهه صدا و گرما قرار میگیرد.
الناز رحیمی، اعظم بیابانی، مریم قلع جهی، فریده گل بابایی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: کارگرانی که در محیط های گرم کار می کنند، به لباس هایی با خواص تنظیم حرارتی خوب نیاز دارند. امروزه بهبود خاصیت تنظیم حرارت پارچه پنبه ای با تثبیت مواد تغییر فاز دهنده (PCMs) بر روی آن، مورد توجه قرار گرفته است. نوع پارچه نقش مهمی در تامین آسایش حرارتی دارد. پارچه پنبه ای به دلیل داشتن ویژگی های متمایز خود، محبوب ترین ماده اولیه در صنعت نساجی است. از این رو، هدف این مطالعه مرور سیستماتیک بررسی اثرات نانوکپسولاسیون PCM در پارچههای پنبهای متداول، از جمله مورفولوژی، خواص حرارتی، پایداری حرارتی، استحکام کششی، مقاومت در برابر سایش، نشت، جذب آب، قابلیت شستشو و تنفس پذیری پارچه، چالشهای مرتبط و روندهای تحقیقاتی آینده است.
روش کار: این پژوهش با مقالات بهدستآمده از جستجوی سیستماتیک در پایگاههای Science Direct،
Web of Sciences، Scopus و PubMed انجام شد. از کلیدواژههای « nanoencapsulated phase change materials»، « nanoenhanced phase change materials»، «cotton»، «cotton fabric» و « cotton textiles» استفاده شد.
یافته ها: از 1251 مطالعه شناسایی شده از طریق پایگاه های جستجو، 13 مطالعه بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. نتایج نشان داد که در تمام مطالعات، نانوکپسولهای PCM با موفقیت سنتز شدند و وارد پارچه پنبهای شدند و خواص حرارتی پارچه را بهبود بخشیدند. در اکثر مطالعات، روش های پلیمریزاسیون درجا و پلیمریزاسیون مینی امولسیونی برای نانوکپسولاسیون استفاده شد. روش pad-dry-cure نیز روشی پرکاربرد برای استفاده از نانوکپسول ها بر روی پارچه های پنبه ای بود.
نتیجه گیری: این مطالعه سیستماتیک نشان داد که نانوکپسولهای سنتز شده از مواد تغییر فاز دهنده و اعمال آن بر روی پارچه پنبهای میتواند خواص تنظیمکننده حرارت پارچه را بهبود بخشد. پیشنهاد میشود تحقیقات در زمینه طراحی لباسهای تنظیمکننده حرارت از پارچههای ارتقا یافته و بررسی عملکرد خنککنندگی آنها گسترش یابد.