31 نتیجه برای مدل
ارسلان یوسف زاده، پروین نصیری، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1395 )
چکیده
مقدمه: آلودگی صوتی در مناطق شهری به عنوان یک مشکل بزرگ شناخته شده و از آنجا که آسیبهای شنوایی نگرانی اصلی در خصوص مواجهه با صدا محسوب می شود، سایر اثرات فیزیکی و روانی نباید مورد غفلت واقع شوند. آزردگی ناشی از صدا و به دنبال آن تجربه عوارضی مانند خستگی و کاهش تمرکز، احتمال بروز خطاهای انسانی و گاهاً حوادث جبران ناپذیر شغلی را افزایش می دهد که این موضوع اهمیت میزان تراز مواجهه با صدا از یک طرف از نقطه نظر بهداشت و سلامت جامعه و از طرف دیگر از نقطه نظر ایمنی محیط کار را روشن و واضح می سازد.
روش کار: در این مطالعه برای بررسی میزان آزردگی ناشی از صدای حمل و نقل هوایی یک مطالعه مقطعی در سال 1394 انجام گرفت. بدین منظور یک نمونه 200 نفری از جامعهی ساکنین و شاغلین غیرصنعتی در معرض صدا در جنوب غربی تهران در چهار محدودهی مورد مطالعه انتخاب شد. سپس اقدام به توزیع، تکمیل و جمع آوری پرسشنامههای مقیاس میزان آزردگی افراد (توصیه شده بر اساس سازمان بین المللی استاندارد (ISO) به شماره ISO 15666-2003) و قابلیت دیدن منابع هوایی، میزان درک صدا و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک به صورت خودگزارش دهی در این مناطق شد، سپس برای برآورد صدای ترافیک هوایی، دادههای حاصل از مدل INM (مدل یکپارچه صدا) و مشخصات طول و عرض جغرافیایی نمونههای مورد سنجش که توسط سامانهی موقعیت یابی جهانی (GPS) ثبت شده بود به نرم افزار GIS داده شد تا اطلاعات برآوردی از صدای ترافیک هوایی بهدست آید.
یافته ها: در این مطالعه مشاهده شد که تراز معادل صدای کل منطقه در طول شب و تراز متوسط روز تنها در محدودهی سی متری جی و تراز متوسط شبانه در همهی محدودهها بهجز دوراهی قپان فراتر از حد مجاز و بیشترین درصد افراد با آزردگی بالا مربوط به میزان آزردگی شب میباشد. از طرفی ارتباط تراز متوسط روز(DL) با میزان آزردگی روز (P=0/01 , R=0/142)، ارتباط تراز متوسط شبانه(NL) با میزان آزردگی شب (P=0/004 , R=0/334) و ارتباط تراز متوسط شب و روز (DNL) با میزان آزردگی شبانه روز (P=0/000 , R=0/235)، بهدست آمد.
نتیجه گیری: با اعمال کنترلهای مدیریتی در خصوص کاهش تعداد پروازهای شبانه یا اقدامات مهندسی مانند بهبود شرایط ساختمان سازی در جهت کاهش دریافت میزان صدا توسط افراد در معرض، میتوان تاثیر بهسزایی در بهبود شرایط آلودگی صوتی هوایی و میزان آزردگی افراد در این منطقه ایجاد کرد.
رسول یاراحمدی، ذبیح اله دمیری، جواد شریفی،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1396 )
چکیده
مقدمه: امروزه بسیاری از صنایع مدرن به محیط عاری ازآلودگی ذرات و بدون باکتری با ملاحظات اتاق پاک نیازمند هستند. اتاق پاک محیطی است که در آن پارامترهای تعداد ذرات هوابرد، دما، رطوبت، فشار هوا و الگوی جریان هوا تحت کنترل میباشد . لذا هدف از این مطالعه ارزیابی پارامترهای عملکردی اتاق پاک در یک صنعت دارویی منتخب میباشد.
روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش تجربی کاربردی در یک صنعت دارویی در سال 1394 میباشد. در این مطالعه سرعت جریان هوا و هواگذر با استفاده از دستگاه هود قرائت مستقیم و میزان دما، رطوبت و اختلاف فشار در اتاقهای پاک با استفاده از دستگاه مولتی سنسور اندازه گیری گردید. برای تعیین میزان نشتی فیلترهپا و شمارش غلظت ذرات در اتاق پاک بر اساس استاندارد 3 ISO 14644- (سال 2005) از دستگاه آئروسل فتومتر و دستگاه شمارش گر ذرات استفاده گردید. در این مطالعه 6 اتاق پاک مربوط به3 کلاس پاکیزگی B، C و D (مطابق با کلاس بندی استاندارد اروپا) مورد بررسی قرار گرفت .هم چنین در این مطالعه الگوی جریان به صورت 2 و 3 بعدی با استفاده از نرم افزار دینامیک سیالات محاسبه ای (CFD) شبیه سازی گردید.
یافته ها: اندازه گیری پارامترهای هواگذر و سرعت جریان هوا، دما(میانگین دما برابر 20 درجه سانتیگراد)، رطوبت نسبی(کمتر از 50 درصد)، فشار( اختلاف فشار کمتر از 15 پاسکال) برای هر3 کلاس پاکیزگی نتایج قابل قبول در حد استاندارد ارایه دادند. هم چنین نتایج حاصل از مدل سازی نشان داد که الگوی جریان هوا در اتاق در مسیرهای صحیحی در گردش میباشد . در مورد تست نشتی فیلترها، از 29 فیلتر مورد تست 5 فیلتر دارای نشتی بود و در نهایت تعیین گردید که میانگین راندمان فیلترهای هپا در حذف ذرات 99/99 درصد میباشد.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که حجم بالای هوا و کیفیت مطلوب هوای ورودی به اتاقهای پاک در بهینه بودن راندمان فیلتر هپا و غلظت ذرات هوابرد در اتاق پاک تاثیر میگذارد و سه پارامتر عملکردی سرعت جریان هوا، افت فشار و میزان نفوذ در تعیین عامل کیفیت تاثیرگذار هستند . هم چنین این مطالعه نشان داد که غلظت ذرات هوابرد در اتاقهای پاک به میزان هواگذر و سرعت جریان هوا بستگی دارد و انتخاب الگوی مناسب جریان هوا بر انتشار ذرات در اتاق پاک تاثیر میگذارد.
مجتبی خسروی دانش، عادل مظلومی، شقایق زهرائی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده
مقدمه: معلمی شغل پر استرسی می باشد اما علی رغم این ماهیت پرتنش اکثریت معلمان مضطرب و بی انگیزه نیستند و شغل خود را ارزشمند و رضایت بخش می دانند. مدل الزامات شغلی-منابع (JD-R) از جامع ترین مدل های مطالعات استرس شغلی می باشد که به بررسی همزمان عوامل انگیزشی و استرس زا و اثرات آنها می پردازد. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های شغلی معلمان (شامل الزامات شغلی و منابع شغلی) و پیامدهای آنها با استفاده از مدل الزامات شغلی-منابع صورت گرفت.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی بهصورت مقطعی بین 247 نفر از معلمان دبیرستان های مناطق شهر تهران، با استفاده از نمونه گیری تصادفی و خوشه ای دومرحله ای در سال 1395، صورت گرفت. در این مطالعه تآثیر ویژگی های شغلی شامل مولفههای الزامات شغلی (شامل بدرفتاری دانش آموزان، تعارض بین کار-خانواده و نیاز عاطفی) و منابع شغلی ( شامل حمایت مدیریت و وضعیت شغلی) بر روی خستگی عاطفی، نیرومندی، علایم بیماری و تعهد سازمانی افراد با استفاده از مدل الزامات شغلی-منابع مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و برازش مدل به روش آنالیز مسیری و توسط نرم افزار AMOS نسخه 23صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که مدل مذکور از شاخص های برازش مطلوب برخوردار می باشد و ضرایب اثر تمامی متغیرها معنی دار میباشند(p<0.001). طبق مدل مطالعه، الزامات شغلی(β=0.3) بهصورت قوی تری نسبت به منابع شغلی(β=-0.2)، خستگی عاطفی معلمان را پیش بینی می کرد، همچنین رابطه این دو متغیر با نیرومندی برابر اما مخالف یکدیگر مشاهده شد(β=± 0.27). علاوه بر این نتایج نشان دادند که خستگی عاطفی، رابطه بین الزامات شغلی و سلامت، و نیرومندی رابطه بین منابع شغلی و تعهد سازمانی معلمان را بهصورت جزیی میانجی گری می کنند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، اتخاذ برنامه هایی با اولویت تعدیل الزامات شغلی و سپس، بهبود منابع شغلی در دسترس معلمان می تواند از راهکارهای موثر بر کاهش فرسودگی شغلی و افزایش تعلق خاطر شغلی، سلامت و تعهد سازمانی این عزیزان باشد.
الهام رحمان زاده، فریده گلبابایی، علی فقیهی زرندی، سید غلامرضا موسوی، محمدرضا بانشی،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده
مقدمه: کروم شش ظرفیتی (Cr+6) یک اکسیدکننده بسیار قوی است که علیرغم کاربردهای فراوان در انواع صنایع، برحسب مدت مواجهه میتواند منجر به سرطان ریه، زخمهای عمیق (در دست، بازو، زبان و سقف دهان)، سوراخ شدن تیغه بینی، سوزش و التهاب در بینی، ریهها و قسمت فوقانی دستگاه تنفس، آسم، درماتیت تماسی، آسیب به کلیه و کبد و حساسیت پوستی شود. هدف از انجام این مطالعه، سنجش کارایی کربن فعال در جذب سطحی کروم (VI) از جریان هوا و پارامترهای موثر بر آن است.
روش کار: در این مطالعه تجربی از دستگاه نبولایزر (مهپاش) به عنوان مولد میست کروم استفاده شد و عوامل موثر بر آن از قبیل میزان جریان هوا (1 و 3 لیتر بر دقیقه)، غلظت اولیه کروم (05/0، 15/0، 1 و 10 میلیگرم برمترمکعب) و عمق بستر جذب (5/2، 5 و 10 سانتیمتر) بررسی گردید. به منظور تسهیل در پیشبینی عملکرد ستون جذب کربن فعال، از مدل یون-نلسون و توماس و برای تعیین میزان تطابق مدل با دادههای واقعی، از آزمون همبستگی استفاده شد.
یافته ها: ظرفیت جذب کربن فعال با افزایش عمق بستر جذب، افزایش یافته اما با افزایش میزان جریان هوا و غلظت ورودی، کاهش پیدا کرد. نتایج نشان داد مدل یون-نلسون و توماس با ضریب همبستگی بالاتر از 9953/0، با دادههای آزمایشگاهی مطابقت دارند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که کربن فعال کارایی بالایی در جذب سطحی کروم (VI) دارد، به طوریکه راندمان آن در میزان جریان 3 لیتر بر دقیقه، عمق بستر 5 سانتیمتر و غلظت 20 و 200 برابر TLV به ترتیب 42/85 و 83/71 درصد است.
محمد رضا منظم اسماعیل پور، فریدون لعل، فرشته مجلسی، روح اله فلاح مدواری، عباس رحیمی فروشانی، علیرضا فلاح مدواری،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده
مقدمه: استفاده از وسایل حفاظت شنوایی آخرین راه کنترل صدا می باشد. برای اطمینان از موثر بودن کارایی گوشی، اطلاع از مدت زمان استفاده از آن مهم می باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان افزایش زمان استفاده از گوشیهای حفاظتی با کاربرد مدل آموزشی بزنف است.
روش کار: برای بررسی میزان مواجهه صوتی کارگران زمانی که از وسایل حفاظت شنوایی استفاده نمیکردند، از روش مبتنی بر وظیفه و روش استاندارد (2009)ISO9612 با دستگاه اندازه گیری دوزیمتر صدا استفاده شد. عمل کرد واقعی گوشیهای حفاظتی قبل و بعد از مداخله آموزشی پس از احتساب مدت زمان استفاده و هم چنین نوع وسیله حفاظتی با استفاده از استاندارد NIOSH تعیین گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار 19 SPSS و اجرای آزمون های آماری ANCOVA و T-Test آنالیز شدند.
یافته ها: قبل از مداخله آموزشی میزان واقعی تراز صدا برای کارگران گروه مورد 76dBA/89 و برای بعد از مداخله dBA 04/84 به دست آمده است که طبق آزمون ANCOVA اختلاف معناداری با گروه شاهد دارد(0.0001>p). در گروه شاهد با توجه به این که هیچ آموزشی دریافت نکرده اند میزان واقعی تراز صدا تغییری نکرده است.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که افزایش مدت زمان استفاده از گوشی حفاظتی با کاربرد مداخله آموزشی مدل بزنف تاثیر به سزایی در افزایش عمل کرد و کارایی گوشی های حفاظتی دارد.
بهرام هراتی، علی کریمی، علی عسکری، فاطمه دهقانی، عارف نصرالهی،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1397 )
چکیده
مقدمه: آگاهی از شعاع های انفجار، آتش و خسارت ناشی از آن می تواند نقشی مهم در دست یابی به اقدامات پیش گیرانه از حوادث داشته باشد. لذا این مطالعه با هدف مدل سازی و ارزیابی پیامدهای حاصل از نشت پروپیلن اکساید یک صنعت پتروشیمی انجام شده است.
روش کار: روش مورد استفاده در مطالعه حاضر QRA است که شامل 7 مرحله می باشد. در مطالعه حاضر جهت بررسی و مدل سازی نحوه انتشار پروپیلن اکساید، نخست با اطلاعات واحد فرآیندی آشنا شده، در ادامه با انجام ارزیابی ریسک به روش HAZOP ،خطرات موجود شناسایی گردید. مراحل ارزیابی پیامد در یک واحد فرآیندی شامل انتخاب سناریو، تعیین مشخصات سناریو، مدل سازی پیامدهای ناشی از سناریوی انتخابی، تحلیل نتایج و تعیین درصد مرگ و میر می باشد. مدل سازی پیامد و ارزیابی نشت پروپیلن توسط نرم افزار PHAST ورژن 51/6 انجام گردید.
یافته ها: منحنی های حاصل از محدوده آتش ناگهانی انتشار پروپیلن اکساید نشان می دهد که در سناریوی نشتی 5 میلی متر تا شعاع 15/0 متر و در سناریوی با نشتی 25 میلی متر تا شعاع 1/1 متر و در سناریوی با نشتی 100 میلی متر تا شعاع 39 متر را تحت تاثیر قرار می دهد. حداکثر شدت تابش حریق فورانی در نقطه اولیه سناریوی 5 میلی متر حریق 4/2 کیلووات بر مترمربع، در سناریوی نشتی 25 میلی متر شدت تابش در فاصله 5 متری از حریق شدت تابش به حداکثر مقدار 9 کیلووات بر متر مربع، در سناریوی با نشتی 100 میلی متر حریق فورانی شدت تابش در نقطه اولیه حریق 14 کیلووات بر متر مربع بوده که حداکثر شدت تابش گرمایی در فاصله 5 متری به مقدار 5/16 کیلووات بر متر مربع می رسد و حداکثر تا فاصله 80 متری اطراف مخزن را تحت تاثیر قرار می دهد. میزان درصد مرگ و میر کارکنانی که با حریق فورانی مواجهه دارند، 50 درصد می باشد.
نتیجه گیری: بسیاری از حوادث ناشی از نشتی و انفجار مخازن به دلیل خوردگی و پوسیدگی اتصال ها و تجهیزات می باشدکه می توان با انجام بازرسی های فنی و بازدیدهای مستمر از روی دادن بسیاری از حوادث جلوگیری نمود.
مرتضی چراغی، بابک امیدوار، علی اکبر اسلامی بلده، حمیدرضا جعفری، علی محمد یونسی،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1397 )
چکیده
مقدمه: ارزیابی ریسک از اصلی ترین ابزارها در مدیریت ایمنی شناخته می شود که با ایجاد بستر اطلاعاتی مناسب، مدیران ایمنی را در انتخاب بهتر اقدامات اصلاحی یاری می نماید. هدف از این مطالعه انتخاب اقدامات اصلاحی بهینه از بین اقدامات پیشنهادی توسط کارشناسان با توجه به در نظر گرفتن الزامات استانداردها و هم چنین محدودیت هایی از جمله هزینه بر اساس مدلسازی ریاضی می باشد.
روش کار: در این مطالعه مدلی برای انتخاب بهینه اقدامات اصلاحی ارایه شده است که بر طبق آن اقدامات اصلاحی بر اساس اهداف (افزایش میزان کاهش ریسک) و محدودیت های موجود از جمله هزینه و سطح ریسک قابل قبول سازمان انتخاب می گردد. با توجه به گستردگی تعداد جوابهای مساله و استفاده متغیرهای دودویی در مساله، برای حل مساله از الگوریتم ژنتیک استفاده شد.
یافته ها: برای نشان دادن توان مندی این روش در یک صنعت تولید برق تعداد 40 خطر شناسایی شده و مقدار ریسک آن ها تخمین زده شد، سپس برای هر کدام از آن خطرات، اقدامات اصلاحی ممکن تعیین گردید. با استفاده از مدل پیشنهادی، اقدامات اصلاحی به صورت بهینه انتخاب گردید که با کم ترین هزینه ممکن کلیه ریسک ها به زیر سطح ریسک قابل قبول سازمان تقلیل یافتند.
نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که انتخاب اقدامات اصلاحی با استفاده از مدل سازی ریاضی انتخابی مناسب، با دقت بالا در کم ترین زمان حاصل می گردد. این روش به عنوان روشی جایگزین روش های کیفی و مبتنی بر نظر کارشناسان پیشنهاد می گردد.
زهرا بیگ زاده، مهران پور حسین، سجاد سمیعی، رضا پوربابکی، بهمن پورحسن، حامد معتمدی نژاد،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده
مقدمه: صنعت ساختوساز نقش مهمی در رشد اقتصادی یک ملت ایفا میکند و در میان مشاغل مختلف، این صنعت از لحاظ مواجهه با ریسک فاکتور های گوناگون من جمله آلاینده های تنفسی، یکی از خطرناک ترین صنایع در جهان به شمار میرود. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی ظرفیت تنفسی تعدادی از کارکنان مشاغل مختلف در کارگاههای ساختمانسازی و ارایه یک مدل رگرسیون جهت بررسی ارتباط حجمهای ریوی و پارامتر های نوع شغل، سابقه کار و مصرف دخانیات بوده است.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی- توصیفی بوده و در سال 1396 به منظور بررسی حجمهای ریوی 628 نفر از کارکنان ساختمانی شهر تهران با استفاده از آزمون اسپیرومتری انجام گرفت. پس از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 و با کمک آزمون های آماری تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون هم بستگی انجام گرفت. میزان تاثیر متغیر های تاثیرگذار بر متغیرهای عمل کرد ریه نیز با رگرسیون خطی چندگانه Backward مشخص شد.
یافتهها: باتوجه به نتایج این مطالعه، ارتباط معنیداری بین متغیر سن و سابقه کار با شاخصهای عمل کردی ریوی (FVC،FEV1، FEV1/FVCوFEF25-75%) یافت گردید (001/0>p-value). میانگین FEV1/FVC%،
در بین گروههای مختلف شغلی اختلاف معنیداری داشت (001/0>p-value). در تحلیل یافتههای آزمون عمل کردی ریوی با استفاده از رگرسیون خطی چندگانه، برای هرکدام ازعمل کردهای ریوی بهصورت جداگانه مدلسازی صورت گرفت و متغیرهای مستقل سن، سابقه کار، نوع شغل و اعتیاد به سیگار وارد مدل شدند.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان دهنده این امر می باشد که افراد شاغل در صنعت ساختمانسازی با تغییر قابلتوجهی در پارامترهای عمل کرد ریوی مواجه بوده و احتمال ابتلا به اختلالات ریوی در آنها بالاست.
سارا کریمی زوردگانی، مسعود ریسمانچیان، سمیرا برکات، مهدی میررضایی، اکبر حسن زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1399 )
چکیده
مقدمه: شایع ترین مواجهه شغلی کشاورزان، تماس با آفت کش ها است. آفت کش های ارگانوفسفره (OP) کاربرد وسیعی در کشاورزی به منظور کنترل آفات دارند. مکانیسم عمده سموم ارگانوفسفره ها مهار فعالیت آنزیم های بوتیل کولین استراز و استیل کولین استراز می باشد. مدل POEM (مدل پیش بینی مواجهه اپراتور) برای ارزیابی مواجهه و جذب آفت کش ها ایجاد شده است. هدف از این مطالعه برآورد میزان مواجهه کشاورزان با ارگانو فسفره ها در غرب ایران توسط مدل POEM و مقایسه کردن نتایج آن با سطح فعالیت کولین استراز پلاسما (PChE) بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی – تحلیلی بر روی دو گروه کشاورزان انجام شد که در مواجهه با سم دیازینون بودند. یک گروه به طور کامل وسایل حفاظت فردی پوشیدند و گروه دیگر فاقد وسایل حفاظت فردی بودند. قبل و بعد از عملیات سم پاشی، نمونه خون از کشاورزان هر دو گروه گرفته شد. نمونه خون از گروه کنترل نیز جمع آوری گردید سپس فعالیت کولین استراز پلاسمای خون با روش DGKC (انجمن بیوشیمیایی آلمان) و دستگاه فتومتریک اندازه گیری و مواجهه کشاورزان با OPها توسط مدل POEM برآورد شد.
یافته ها: میانگین فعالیت آنزیم PChE در گروه کشاورزان دارای وسایل حفاظت فردی mg/l 3/11639 و در گروه بدون وسایل حفاظت فردی mg/l 3/8516 بود. میانگین مجموع دوز جذبی پیش بینی شده و مجموع مواجهه پیش بینی شده با مواد سمی در گروه فاقد وسایل حفاظت فردی به ترتیب mg/day 1/9 و mg/kgbw/day 15/0 و در گروه دارای وسایل حفاظت فردی mg/day 5/0 و mg/kg bw/day 009/0 بود. میانگین مواجهه پوستی، درصد جذب پوستی، دوز جذب شده در زمان آماده سازی محلول سم و سم پاشی با استفاده از مدل POEM در گروه بدون PPE به طور معنی داری بالاتر از گروه دارای PPE بود (001/0>P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از وسایل حفاظت فردی از بروز اثرات آفت کش ها با کاهش فعالیتPChE ، پیشگیری می کند. با افزایش در فعالیت PChE، مقدار پارامترهای مدل POEM از قبیل دوز جذب شده پوستی و استنشاقی سم کاهش می یابد. بنابراین برای بررسی میزان مواجهه افراد با آفت کش ها می توان از مدل POEM استفاده کرد. در نهایت، این مطالعه پیشنهاد می کند از مدل POEM می توان به عنوان یک ابزار غربالگری برای شناسایی افراد در معرض آفت کش ها به منظور اقدامات بعدی جهت پایش بیولوژیکی، تشخیص و درمان و ... در نظر گرفت.
سجاد سمیعی، محسن صادقی یارندی، رضا پوربابکی، صبا کلانتری، فریده گلبابایی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
مقدمه: از دیدگاه بهداشت شغلی، سیستم تنفسی یکی از مهم ترین دستگاه های بدن است که می تواند تحت تاثیر عوارض، اختلالات و پیامدهای نامطلوب در محیط های کاری قرار گیرد. اسپیرومتری یکی از مهم ترین ابزارهای غربالگری و آزمایش تخصصی در معاینات ادواری شاغلان می باشد. در این مطالعه فاکتورهای موثر بر عملکرد ریوی کارکنان بخش های مختلف دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی و مقطعی بوده و در سال 1397 به منظور تعیین پارامترهای موثر بر عملکرد ریوی افراد بر اساس اطلاعات بدست آمده از فاز ثبت نام مطالعه کوهورت سلامت کارکنان بر روی 300 نفر از کارمندان دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام پذیرفت. پس از جمع آوری داده ها، آنالیز اطلاعات توسط نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام گرفت. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های آماری پارامتریک تی دو نمونه ای مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. جهت تعیین میزان تاثیر متغیرهای مستقل بر پارامترهای عملکرد ریوی مورد مطالعه از مدل رگرسیون خطی چندگانه استفاده گردید.
یافته ها: مشاهده گردید که بین پارامترهای FVC و FEV1 و استعمال سیگار ارتباط معنی داری وجود دارد
(05/0 > P-value). بین توده بدون چربی بدن (FFM)، سن و شاخص توده بدنی (BMI) با پارامتر FEV1/FVC نیز ارتباط معنی داری مشاهده گردید (05/0 > P-value). همچنین مشخص گردید بین نوع شغل افراد و پارامتر FVC ارتباط معنی داری وجود دارد (05/0 > P-value).
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر مشخص شد که نوع شغل افراد در عملکرد ریوی آنان تاثیر بسزایی دارد که دلیل آن مواجهه تنفسی با آلاینده های مختلف در گروه های شغلی مختلف می باشد. از دیگر عوامل تاثیر گذار در عملکرد ریوی افراد طی مطالعه حاضر می توان به سن، شاخص توده بدنی، شاخص توده چربی بدن، شاخص توده بدون چربی بدن و استعمال سیگار اشاره نمود.
مریم بابایی، سحر رضایان، سید علی جوزی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده
مقدمه: ارزیابی عملکرد سازمان به طور جامع و در خور اعتماد همواره یکی از دغدغههای اصلی ذینفعان و مدیران سازمان میباشد. ارزیابی عملکرد میتواند باعث آگاهی از میزان پیشرفت در بهبود عملکرد هر سازمان به ویژه در بخش ایمنی، بهداشت و محیطزیست(HSE) گردد، و در نتیجه انگیزه و فرصت لازم برای ارتقاء کیفیت عملکرد HSE را ایجاد نماید. رویکرد اعطا جوایز ملی کیفیت و سرآمدی سازمان بر این واقعیت تاکید دارد که بقاء در رقابت جهانی، مستلزم بهبود عملکرد سازمان در مقیاس جهانی است.
روش کار: در این پژوهش مدل تعالی سازمانی EFQM به عنوان یک ابزار فراگیر و دارای نگرش جامع به تمامی زوایای سازمانها، به کمک مدیران میآیند تا آنها را در شناخت دقیقتر سازمان خود یاری نماید. این مطالعه در گروه صنعتی تهران و در سال 1397 انجام گرفته است. و در آن ارزیابی عملکرد این گروه صنعتی در طراحی و ساخت یکی از سدهای جنوب کشور مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استاندارد خودارزیابی براساس الگوی تعالی سازمانی EFQM بوده که روایی و پایایی آن ارزیابی شده و ضریب آلفای کرونباخ آن 971/0 به دست آمده است.
یافته ها: در حوزه معیارهای توانمندسازها، بعد رهبری با امتیاز 36/76 دارای بهترین درصد امتیازی و بعد فرآیندها با امتیاز 04/72 از کمترین امتیاز برخوردار بوده است که این بعد به همراه ابعاد کارکنان، منابع و شرکا، نیازمند بهبود میباشند. درحوزه معیارهای نتایج، بعد نتایج کلید عملکرد با امتیاز 79/77 دارای بهترین درصد امتیازی و بعد نتایج مشتریان با امتیاز 13/69 از کمترین امتیاز برخوردار بوده است که نشان دهنده این موضوع است که سازمان مورد نظر باید این بخشها را بهبود بخشد.
نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه در مجموع حاکی از وضعیت مناسب این سازمان از نظر معیارهای الگوی سرآمدی در اجرای پروژه حاضر است. نتایج این مدل، عموماً برای تحلیل نظاممندسازمان به منظور رسیدن به نگرشی جامع از سازمان و چالشهای آن به کار گرفته میشود.
داوود محمودی، جلیل نظری، لیلا راستگو، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده
مقدمه: صنعت قالیبافی یکی از مهمترین صنایع دستی کشور بشمار می رود. این حرفه جزء مشاغل سخت و زیان آور بوده، که شاغلین در آن اغلب در شرایط نامساعد، ناایمن و غیرارگونومیک فعالیت می کنند. مطالعه حاضر با رویکرد ارگونومیکی با استفاده از مدل سازی آماری به بررسی تاثیر ویژگی های فردی، شغلی و شرایط کارگاهی بر سلامت عمومی زنان قالیباف پرداخته است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. جمعیت مورد مطالعه را زنان قالیباف با حداقل سابقه یکسال که در کارگاه های خانگی روستاهای مشگین شهر مشغول بکار بودند تشکیل داده است. ابزار گردآوری اطلاعات مورد نیاز نیز پرسشنامه ترکیبی شامل سؤالات مربوط به مشخصات فردی، سلامت عمومی (GH28)، سوابق بیماریNIOSH و چک لیست شرایط کارگاهی می باشد. اطلاعات پس از جمع آوری و ورود به رایانه با استفاده از مدل سازی آماری براساس مدل خطی عمومی به صورت یک و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 4/37% مورد مطالعه مورد مطالعه از نظر سلامت عمومی دارای وضعیت نامطلوب (بیمار) بودند. برای بررسی ارتباط عوامل داخلی و خارجی در بافندگان فرش با وضعیت سلامت عمومی از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد. طبق این مدل، بین وضعیت سلامت عمومی با سن، سابقه شغلی، سابقه بیماری، تعداد زایمان، زایمان غیر طبیعی و داشتن سابقه حادثه در محیط کاررابطه آماری معنی دار (05/p<0) وجود دارد. ولی بین وضعیت سلامت عمومی با شرایط کارگاهی (در قالب یک متغیر) هیچگونه رابطه معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، بطور کلی می توان گفت که متغیرهای فردی و شغلی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر روی سلامت عمومی قالیبافان خانگی می باشند. اگر چه در مدل مورد بررسی، شرایط کارگاهی ارتباط معنی داری را با مؤلفه های سلامت عمومی نشان نداد، ولیکن این امر نیاز به مطالعات بیشتری دارد. در این راستا انجام مطالعاتی در جهت شناسایی عوامل مؤثر در سلامت عمومی قالیبافان (بویژه شرایط کارگاهی) به صورت عینی و ذهنی پیشنهاد می گردد.
احمد سلطانزاده، ایرج محمدفام،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: نزدیک به نیمی از حوادث شغلی در ایران در کارگاههای ساختمانی رخ میدهد؛ بنابراین، مدلسازی حوادث شغلی در این کارگاهها یکی از راهکارهای طراحی استراتژیهای ایمنی برای کاهش حوادث شغلی در حوزه ساختوساز میباشد. این مطالعه با هدف مدلسازی علت-پیامد حوادث در کارگاههای ساختمانی طراحی و انجام شده است.
روش کار: این مطالعه در سال 1399 در قالب یک تحلیل گذشتهنگر بر روی دادههای حوادث 10ساله (1389-1398) در کارگاههای ساختمانی در ایران انجام شده است. متغیر اصلی شامل انواع حوادث شغلی در کارگاههای ساختمانی بود. ابزار مطالعه شامل چکلیست حوادث و همچنین گزارش تفصیلی این حوادث بود. دادههای مورد نیاز بر اساس مدل مفهومی طراحی شده برای مدلسازی علت-پیامد حوادث در این کارگاهها جمعآوری شد. مدلسازی علت-پیامد حوادث مورد مطالعه با استفاده از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار IBM SPSS AMOS نسخه 22/0 انجام شده است.
یافته ها: فراوانی حوادث مورد تحلیل در بازه زمانی مورد مطالعه 3854 حادثه بود. میانگین سالانه دو شاخص AFR و ASR به ترتیب 8/54±17/27 حادثه و 44/23±322/42 روز تخمین زده شد. نتایج مدلسازی علت-پیامد این حوادث ساختمانی نشان داد که فاکتورهای فردی و شغلی، آموزش ایمنی و ارزیابی ریسک و همچنین متغیرهای مربوط به این فاکتورها با شاخصهای حوادث دارای ارتباط معکوس و معنیدار و فاکتورهای شرایط محیطی و اعمال ناایمن و متغیرهای متعلق به آنها با این شاخصها دارای ارتباط مثبت و معنیدار میباشند (0/05>P).
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه بیانگر این بود که بیشترین ضریب تأثیر بر شاخصهای حوادث مربوط به فاکتورهای آموزش ایمنی، ارزیابی ریسک و اعمال ناایمن و متغیرهای آنها میباشد؛ بنابراین، نتایج این مدلسازی میتواند به طراحی استراتژیهای ایمنی در کارگاههای ساختمانی کمک نماید.
حمزه قیسوندی، رضا خانی جزنی، سید محمد سید مهدی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: خستگی شغلی بهعنوان یکی از عوامل زیانبار در بسیاری از محیطهای کاری ازجمله مراکز بهداشتی درمانی است که میتواند اثرات نامطلوب بر سلامت و ایمنی کارکنان داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط میان خستگی شغلی با عناصر مدل مهندسی سیستمها برای ایمنی بیمار در پرستاران طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این مطالعه یک پژوهش توصیفی همبستگی است که با مشارکت 457 نفر از پرستاران بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1397 انجام گرفت. ابعاد خستگی بهوسیله پرسشنامه چندبعدی خستگی (MFI) و عناصر مدل مهندسی سیستمها برای ایمنی بیمار بهوسیله پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی این ابزار با روش لاوشه و محاسبه CVR و CVI بهوسیله نظر خبرگان و پایایی ابزار بهوسیله آزمون همسانی درونی و آزمون آلفای کرونباخ انجام و تحلیل عاملی تائید نشان داد که تمامی شاخصهای ابزار قابلقبول است. کلیه تجزیهوتحلیلها بهوسیله نرمافزار SPSS نسخه 21 انجام گرفت.
یافته ها: یافتههای این پژوهش نشان میدهد بالاترین نمره خستگی مربوط به بعد خستگی عمومی با میانگین 12/86 و انحراف معیار 3/23 و کمترین نمره مربوط به بعد کاهش انگیزه با میانگین 9/11 و انحراف معیار 3/66 است. در این پژوهش میان ویژگیهای جمعیت شناختی با ابعاد خستگی رابطه معناداری مشاهده نشد ولی میان ابعاد خستگی با عنصر سازمان، وظیفه، تکنولوژی و ابزار و محیط فیزیکی رابطه معناداری مشاهده گردید (0/05>p).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد، خستگی در پرستاران در سطح متوسط است و عوامل سیستم کاری بیش از عوامل جمعیت شناختی در بروز خستگی نقش دارد؛ بنابراین برنامهریزی در جهت بهبود سیستم کاری میتواند به کاهش خستگی در پرستاران کمک کند.
علیرضا عسکریان، مهناز میرزا ابراهیم طهرانی، سید محمدتقی ساداتیپور، سید علی جوزی، رضا مرندی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: مدیریت ریسک واحد، یک جزء حیاتی از مدیریت پالایش گاز محسوب میشود که اگر بهخوبی مدیریت نشود ممکن است به توقف تولید منجر شود. هدف از این مطالعه ارائه یک مدل ساختاری برای واکاوی نقش و تأثیرگذاری متغیرها بر توقف فرآیند تولید گاز در پالایشگاه گاز میباشد.
روشکار: این مطالعه بهمنظور بررسی ریسکهای کلیدی در توقف استحصال گاز ترش در واحد شیرینسازی گاز پالایشگاه گاز واقع در عسلویه بهصورت توصیفی-تحلیلی انجام گرفت.
جهت تجزیهوتحلیل ریسکهای واحد، ابتدا از روش نمودار استخوان ماهی استفاده شده و سپس مدلسازی دادهها برای حادثه توقف تولید استحصال گازترش پالایشگاه با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت مدلسازی و تحلیل از نرمافزارهای SPSS 24 و Smart PLS 2 استفاده گردید.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که «ریسک مرتبط با متغیر محیط» با ضریب مسیر 0/943 و آماره تی 103/791، «ریسک مرتبط با تأمین هزینه» با ضریب مسیر 0/937 و آماره تی 95/168، «ریسک مرتبط با پیادهسازی سیستمهای مدیریتی» با ضریب مسیر 0/847 و آماره تی 35/236، «ریسک حوادث» با ضریب مسیر 0/791 و آماره تی 25/410، «ریسک مرتبط با زمان» با ضریب مسیر 0/758 و آماره تی 15/121 و ریسک مرتبط با خطای انسانی با ضریب مسیر 0/712 و آماره تی 11/215 به ترتیب با ضریب اهمیت مسیر بیشتر نسبت به سایر ریسک ها بر ریسک توقف تولید مؤثر میباشند. همچنین با مقایسه ضرایب مسیر مربوط به ریسکها میتوان دریافت که تأثیر هر یک از ریسکها نسبت به توقف تولید با یکدیگر متفاوت است.
نتیجهگیری: باتوجهبه یافتههای پژوهش، متغیرها و مؤلفههای قابلردیابی مختلفی روی شاخص توقف تولید در صنعت گاز تأثیرگذار میباشد؛ بنابراین لازم است نقش این ریسکها در وقوع رویداد بررسی گردد و برنامهریزی مناسبی جهت پیشگیری از خسارت به پالایشگاه گاز اتخاذ گردد.
سید سعید کیخسروی، فرهاد نژاد کورکی، سنوران زمانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
مقدمه: امروزه، آلودگی هوا از مهمترین نگرانیهای بهداشتی و محیط زیستی محسوب میشود. هدف از این مطالعه تعیین میزان مواجهه شغلی به آلایندههای شیمیایی H2S و SO2 و ارزیابی ریسک بهداشتی مواجهه با این ترکیبات با استفاده از ترکیبی از روشهای مدل AERMOD و SQRA است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی و مقطعی بوده که در سال 2021 در یکی از پالایشگاههای گازی پارس جنوبی در منطقه خلیجفارس انجام گردید. بدینصورت که ابتدا میزان آلایندگی خروجی از دودکشهای پالایشگاه توسط دستگاه Testo 350 XL اندازهگیری شد. برای شبیهسازی پراکندگی آلایندههای شیمیایی H2S و SO2 از مدل AERMOD استفاده شد. بررسی میزان مواجهه تنفسی و ارزیابی ریسک سلامت پرسنل پالایشگاه و ساکنین اطراف آن با استفاده از روش توصیهشده، توسط دپارتمان بهداشت شغلی سنگاپور انجام گردید.
یافته ها: ماده شیمیایی H2S و SO2 بهعنوان مخاطرهآمیزترین مواد شیمیایی معرفی گردیدند. نتایج نشان داد که بیشترین مقادیر ریسک برای H2S در بین گروههای مواجهه، واحد SRU، سمت غرب واحد Gas Train و ساختمان گیت پاس پالایشگاه و بیشترین مقادیر ریسک برای SO2 در بین گروههای مواجهه، ساختمان HSE، درب حراست، کانکس کارگران، ساختمان آتشنشانی، مخازن، واحد تولید بخار، سمت غرب واحد Gas Train، سالن غذاخوری و ساختمان گیت پاس پالایشگاه بوده است. از نظر فراوانی H2S سطح ریسک کم تا متوسط و SO2 سطح ریسک کم تا زیاد را به دست آوردند.
نتیجه گیری: این مدل میتواند راهکار مناسب و سریع در مدیریت برتر میزان غلظت آلایندهها و همچنین یک راهحل امیددهنده در راستای افزایش توانایی تصمیمگیرندگان برای ارزیابی ریسک سلامت پرسنل صنایع باشد. همچنین در این راستا اطمینان از نتایج پایش کیفی و کاهش هزینههای نمونهبرداری مطرح می شود.
رجبعلی حکم آبادی، اسماعیل زارعی، علی کریمی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: قابلیت اطمینان، همواره در طول طراحی و برنامهریزی سیستمها از اهمیت زیادی برخوردار است؛ بهطوری که ارتقای قابلیت اطمینان، یکی از راههای دستیابی به سیستم ایمن است. روشهای شبیهسازی، بهطور گسترده در ارزیابی قابلیت اطمینان سیستمها مورد استفاده قرار میگیرد؛ لذا هدف از این مطالعه، ارزیابی قابلیت اطمینان ایستگاه تقلیل فشار گاز دروازه ی شهری با شبیهسازی مونت کارلو است.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی، در یکی از ایستگاههای تقلیل فشار دروازه ی شهری استان خراسان شمالی در سال ۱۴۰۰ انجام گرفت. در ابتدا، فرایند ایستگاه بهطور دقیق بررسی و دیاگرام بلوکی آن ترسیم گردید و در ادامه، دادههای زمان شکست تجهیزات ایستگاه طی ۱۱ سال جمعآوری و زمان بین شکست زیرسیستمها محاسبه شد. سپس تابع توزیع احتمال شکست زیرسیستمها توسط نرمافزار Easy Fit و بر اساس آزمون کلموگروف-اسمیرنوف تعیین گردید. همچنین قابلیت اطمینان زیرسیستمها، با روش شبیهسازی مونت کارلو تخمین زده شد و درنهایت، با توجه به ساختار سری-موازی بودن ایستگاه، قابلیت اطمینان ایستگاه محاسبه گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج، تابع توزیع چگالی احتمال شکست زیرسیستمهای ایستگاه، بر اساس توابع گاما و نرمال است. میزان قابلیت اطمینان بخشهای فیلتراسیون، گرمکن، تقلیل فشار و بودارکننده، به ترتیب برابر ۰.۹۷، ۰.۹۸۷، ۰.۹۸ و ۰.۹۹۲، نرخ شکست آنها به ترتیب ۰.۰۰۰۰۰۳۴۷۷، ۰.۰۰۰۰۰۱۴۹۳۷، ۰.۰۰۰۰۰۲۳۰۶۲ و ۰.۰۰۰۰۰۰۹۱۶۹ شکست در ساعت و میزان قابلیت اطمینان ایستگاه برابر ۰.۹۳ محاسبه گردید.
نتیجه گیری: با مدلسازی دادهها و شبیهسازی مونت کارلو، به ترتیب تابع توزیع احتمال شکست و ارزیابی قابلیت اطمینان زیرسیستمها تعیین شد. بخش فیلتراسیون و تقلیل فشار، دارای بیشترین نرخ شکست بوده و به یک برنامه ی مناسب تعمیر و نگهداری نیاز است.
ندا مهدوی، حسن ختنلو، مهدی درویشی، جواد فردمال، ایمان دیانت، رشید حیدری مقدم،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: خستگی جسمانی از مهمترین ریسکفاکتورهای آغازگر اختلالات اسکلتی-عضلانی در محیطهای کاری است که هزینههای جانی و مالی زیادی در پی داشته است. تأثیر ریسکفاکتورهای جسمانی/ بیومکانیکی، روانی-اجتماعی، محیطی و فردی بر خستگی عضلانی انکار ناپذیرست. هدف این مطالعه مدلسازی پدیده خستگی عضلانی (به عنوان خروجی) ناحیه دست در محیطهای کاری واقعی بر اساس این ریسکفاکتورها (به عنوان ورودی) با استفاده از روشهای نرم محاسباتی است.
روش کار: در گام اول ریسکفاکتورهای موثر بر خستگی ۱۵۶ آزمودنی در سه شغل با نیازمندیهای جسمانی متفاوت اندازهگیری شد. این ۱۲ریسکفاکتورها با پرسشنامههای محیطی، روانی-اجتماعی کوپنهاگ، دموگرافیک و ابزار Man-TRA استخراج شدند. سپس جهت اندازهگیری خستگی با داینامومتر و شتابسنج سه-محوره به ترتیب از معادله Roman-Liu و میانگین مجذور دامنه امواج شتاب استفاده شد. در نهایت با توجه به ماهیت ریسکفاکتورها و پدیده خستگی از ۶ دسته (۲۴روش) یادگیری ماشین نظارتشده مبتنی بر طبقهبندی و با کمک نرمافزار ،(MatLab R۲۰۱۷b, The Mathworks Inc., MA, U.S.A.) MatLab برای برازش مدلها استفاده شد.
یافته ها: بهترین مدلهای برازش شده در نیمه اول و دوم شیفت کاری، با استفاده از روشهای ماشین بردار پشتیبان حاصل شد. ریسکفاکتورهای جسمانی بیشترین تأثیر را بر خستگی جسمانی داشتند. پس از فیلتر نمودن ریسکفاکتورهای کماولویت، در نیمه اول شیفت کاری بهینهترین مدل صحت %۷۱/۸، دقت %۷۲/۵، حساسیت %۷۶/۹، ویژگی %۷۰/۸ و قدرت افتراق برابر با %۷۳ و در نیمه دوم شیفت کاری با صحت، دقت، حساسیت و ویژگی به ترتیب برابر با %۶۰/۳، %۵۷/۵، %۵۰ و %۴۶/۹ و قدرت افتراق در حدود %۶۲ به دست آمد.
نتیجه گیری: مدلهای برازش شده برای خستگی دست در هر دو بخش شیفت عملکرد قابل قبولی داشتند، اما همچنان قابلیت بهینهتر شدن را دارا هستند. لذا ضروریست، مطالعات آینده ضمن ارتقای کیفی دادههای ورودی و خروجی، سایر ابعاد مؤثر بر خستگی همچون بار کاری شناختی، نوع شیفت کاری و غیره را در مدلها لحاظ کنند.
مجتبی ذکایی، مرضیه صادقیان، محسن فلاحتی، اعظم بیابانی،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: به دلیل افزایش ارائه خدمات الکترونیک به شهروندان در ادارات دولتی، تعداد کاربران کامپیوتر و در نتیجه بروز اختلالات اسکلتی عضلانی افزایش یافته است. لذا هدف این مطالعه پیشبینی و مدلسازی روابط پیچیده بین عوامل خطر اختلالات اسکلتی عضلانی در کاربران کامپیوتر شاغل در ادارات دولتی توسط شبکه عصبی مصنوعی بود.
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر در سال 2020 روی 342 نفر از کارکنان ادارات مختلف دولتی شهر ساوه در ایران انجام گردید. ابتدا محقق به منظور شناسایی اولیه مشکلات از محیط کار بازدید نموده و عوامل محیطی را اندازهگیری کرد. با استفاده از پرسشنامه نوردیک و روش ROSA، ارزیابی ریسک ارگونومیک و بررسی عوامل روانی اجتماعی صورت پذیرفت. بمنظور تدوین مدل، تأثیر عوامل مختلف در ایجاد اختلالات اسکلتی عضلانی با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک بررسی شد، سپس دادههای حاصل توسط یکی از الگوریتمهای شبکه عصبی جمعآوری و مدلسازی گردید و در نهایت یک مدل بهینه برای پیشبینی خطر اختلالات اسکلتی عضلانی توسط شبکههای عصبی مصنوعی ارائه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد با افزایش سطح تعاملات اجتماعی، سطح تقاضا، کنترل و رهبری در شغل، اختلالات اسکلتی عضلانی در مردان و زنان کاهش مییابد. بین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی و میزان تقاضای شغل، سطوح کنترل شغل، سطوح تعاملات اجتماعی، سطوح رهبری، سطوح جو سازمانی، سطح رضایت شغلی و سطوح استرس رابطه معناداری وجود داشت. علاوه بر این، بین گزارش درد در ناحیه گردن، شانه و مچ/دست با نمره کلی ROSA رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین گزارش درد یا ناراحتی در ناحیه گردن با امتیاز خطر صفحه نمایش گوشی، مچ/دست با نمره خطر صفحه کلید-موس و همچنین شانه، قسمت بالای کمر، آرنج و پایین کمر با نمره ریسک صندلی رابطه معنادار وجود داشت. دقت مدل ارائه شده جهت پیشبینی اختلالات اسکلتی عضلانی نیز حدود 5/88 % بود که نشاندهنده قابل قبول بودن نتایج است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد چندین فاکتور در ایجاد اختلالات اسکلتی عضلانی نقش دارند که شامل عوامل فردی، محیطی، روانی اجتماعی و ایستگاه کاری میباشد. لذا در طراحی یک ایستگاه کاری ارگونومیک بایستی تاثیر توام عوامل ذکر شده مورد بررسی قرار گیرد. همچنین پیشبینی میزان تاثیرگذاری هر کدام از عوامل مذکور با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که این نوع مدلسازی میتواند به عنوان ابزاری جهت پیشگیری از اختلالات اسکلتی عضلانی و یا دیگر اختلالات چندعاملی کاربردپذیر باشد.
سجاد زارع، رضا اسمعیلی، فردین زندسلیمی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: عملکردهای شناختی نقش حیاتی در عملکرد بسیاری از وظایف بازی می کنند؛ بنابراین اختلال موقت در عملکرد شناختی و ذهنی می تواند منجر به عواقب جدی گردد، به ویژه هنگامی که پاسخ دقیق و فوری نیاز است. یکی از مؤثرترین عوامل برونزاد تأثیرگذار بر مکانیسم پردازشی مغز، توجه و زمان واکنش صدا است. بنابراین، این مطالعه طراحی گردید تا توجه پایدار متمرکز کارگران صنایع فولاد مواجهه یافته با ترازهای فشار صوت مختلف را بسنجد که درنتیجه راندمان و بهره وری کار افزایش خواهد یافت.
روش کار: مطالعه در 4 مرحله کلی انجام شد که به ترتیب عبارتند از 1- انتخاب متغیرهای پیش بین جهت (سن، سابقه کار، ترازهای مختلف فشار صوت) 2- انجام آزمون عملکرد پیوسته1 (CPT) 3- انجام آزمون عملکرد شناختی N- BACK 4- مدل سازی تغییرات عملکرد شناختی بر اساس هر دو روش و تعیین نرخ خطا و صحت هر مدل.
یافته ها: نتایج آزمون عملکرد پیوسته نشان داد که خطای حذف، خطای ارتکابی و زمان پاسخگویی هر سه گروه تحت تأثیر زمان شیفت قرار می گیرند، هر سه مولفه به طور معنی داری در انتهای شیفت افزایش یافتند، به عبارتی عملکرد شناختی افراد کاهش یافت. همچنین تاثیر بالای صدا در مدلسازی های آزمون های CPT و N- Back بیانگر کاهش تمرکز و حواس پرتی کارگران ناشی از آن است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که با توجه به وزن بالای به دست آمده از صدا در مدلسازی های آزمون ها، در سه زمان ابتدا، وسط و انتهای شیفت بر مولفه های عملکرد پیوسته (CPT) و عملکرد حافظه کاری (n-back) از جمله زمان پاسخگویی و زمان واکنش کارگران اثر می گذارد و در طول شیفت میزان خطای کارگران افزایش و دقت آنها کاهش می یابد.