80 نتیجه برای بابایی
حمزه محمدی، سمیه فرهنگ دهقان، سهیلا خداکریم اردکانی، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان میدهند در بسیاری از موارد، عوامل زیانآور محیطی مانند گرما، صدا و آلایندههای شیمیایی از طریق مکانیسم استرس اکسیداتیو اعمال اثر میکنند. در این مطالعه، اثر مواجهه توأم با صدا و ارتعاش تمام بدن بر برخی از پارامترهای استرس اکسیداتیو (آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (SOD)، ظرفیت تام آنتی اکسیدانتی (TAC) و مالون دی آلدئید (MDA)) کارگران در یک صنعت ریختهگری موردبررسی قرار گرفته است.
روش کار: بر اساس محاسبات مربوط به حجم نمونه و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه و تکمیل فرم رضایت آگاهانه توسط افراد، شرکتکنندگان طرح انتخاب گردیدند. سطح مواجهه کارگران با هر یک از استرسورهای فیزیکی از طریق روشهای استاندارد مربوطه موردسنجش قرار گرفت. سطح مواجهه افراد با استرسورهای موردبررسی به سه دسته پایین، متوسط و بالا تقسیمبندی شدند. از کلیه شرکتکنندگان، نمونه خون بین ساعت 9 – 7 صبح گرفته شد و سپس توسط روش الایزا با توجه به پروتکل شرکت سازنده کیت، نمونهها آمادهسازی و مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. آزمون تحلیل واریانس تک متغیره بهمنظور تعیین «اندازه اثر» هر یک از استرسورهای فیزیکی بر پارامترهای موردمطالعه صورت پذیرفت.
یافته ها: میانگین سطح MDA، SOD و TAC در میان شرکتکنندگان به ترتیب nmol/ml 22/48، 61/28 U/ml و mM 1/64 برآورد گردید. بیشترین میزان تأثیر را در بین متغیرهای مواجهه، صدا بر سطح MDA داشته است (0/090=B) که این تأثیر ازنظر آماری معنیدار نبود (0/865=B). در خصوص SOD، بیشترین میزان تأثیر را در بین متغیرهای مواجهه، ارتعاش بر سطح SOD داشته است (1/469-=B) که این تأثیر از نظر آماری معنیدار بود (0/016=P). هیچیک از متغیرهای موردبررسی اثر معنیداری بر سطح TAC نداشتند؛ بااینحال در بین متغیرهای مواجهه، بزرگترین ضریب اثر مربوط به ارتعاش بود ( P=0/133 و 0/077-=B).
نتیجه گیری: اثر صدا و ارتعاش بر MDA افزایشی و بر سطوح SOD وTAC کاهشی تعیین شد. این بدان معنی است که ممکن است با افزایش مواجهه با این عوامل زیانآور، ظرفیت سیستم آنتیاکسیدانی کاهش یابد. درواقع، مواجهههای طولانیمدت با شدتهای بالای عوامل استرسزا، میتواند سبب افزایش پراکسیداسون لیپیدی کنترل نشده و خارج از ظرفیت سیستم ایمنی بدن گردد و همچنین سطح فعالیت آنزیمی که به صدمات سیستم اکسیداتیو حساس بوده، کاهش یابد که همگی درنهایت میتواند به کاهش ظرفیت تام آنتیاکسیدانی بیانجامد.
علیمحمد مصدقراد، علیرضا صدرایی، محمدرضا منظم اسماعیلپور، سید جمالالدین شاه طاهری، سید ابوالفضل ذاکریان، عادل مظلومی، منیره خادم، محیا عباسی، علی کریمی، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: دانشگاهها نقش کلیدی در ایجاد جامعه دانشمحور و توسعه پایدار آن بر عهده دارند. برنامهریزی استراتژیک با تقویت ساختارها، فرآیندها و پیامدهای سازمانی موجب دستیابی به مزیت برتری میشود. مطالعه حاضر با هدف تدوین برنامه استراتژیک گروه بهداشت حرفهای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران انجام شد.
روش کار: در این مطالعه اقدام پژوهی مشارکتی، کمیته برنامهریزی استراتژیک با حضور اساتید گروه بهداشت حرفهای و گروه علوم مدیریت و اقتصاد بهداشت دانشکده بهداشت تشکیل شد. کمیته برنامهریزی استراتژیک با استفاده از ماتریس قوت، ضعف، فرصت و تهدید، به ارزشیابی استراتژیک محیط داخلی و خارجی گروه بهداشت حرفهای پرداخت. سپس، مأموریت، دورنما، ارزشها، اهداف کلی و اختصاصی برای ارتقای عملکرد گروه بهداشت حرفهای تدوین شد. همچنین، برنامه عملیاتی شامل اقدامات دستیابی به اهداف تدوین گردید.
یافته ها: وجود اساتید و کارشناسان مجرب، آزمایشگاههای تخصصی، مجلات تخصصی، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و شورای ارتباط با صنعت از مهمترین نقاط قوت و سرفصل دروس تئوریک و غیرکاربردی، نقص پروتکلهای آموزشی، ارتباط ضعیف با صنایع، کمبود منابع، انگیزه پایین کارکنان و ضعف تعاملات بینالمللی از مهمترین نقاط ضعف گروه بهداشت حرفهای بودند. حمایت هیئترئیسه دانشکده بهداشت، وجود شورای ارتباط با صنعت دانشکده و دانشگاه، امکان استفاده از کارکنان و امکانات دانشکدههای دانشگاه، وجود آزمایشگاه جامع تحقیقات دانشگاه، امکان استفاده از قابلیتهای بخش خصوصی و افزایش تقاضا برای پژوهش در صنعت از فرصتهای موجود برای پیشرفت گروه بهداشت حرفهای بودند. تورم بالا، تحریم سیاسی، عدم وجود شرکتهای مهندسی مشاور و نامشخص بودن اولویتهای تحقیقاتی صنایع، تهدیدهای مهمی برای گروه بهداشت حرفهای هستند؛ بنابراین، گروه بهداشت حرفهای در موقعیت استراتژیک احتیاطی (محافظهکارانه) قرار دارد. جهت استراتژیک گروه شامل مأموریت، دورنما، ارزشها و اهداف کلی تا سال 1404 مشخص شد. بهبود ساختارها، فرایندهای کاری و عملکرد گروه بهداشت حرفهای بهعنوان اهداف اختصاصی تعیین شدند و 81 اقدام برای دستیابی به این اهداف در نظر گرفته شد.
نتیجه گیری: گروه آموزشی، دانشکده و دانشگاه برای پیشرفت و توسعه باید دارای برنامه استراتژیک باشند. برنامه استراتژیک گروه بهداشت حرفهای دانشکده بهداشت در راستای برنامه چهارساله دانشگاه و هماهنگ با برنامههای عملیاتی معاونتهای آموزشی، بهداشتی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشکده بهداشت نوشته شد. اجرای درست این برنامه منسجم و مبتنی بر شواهد موجب بهبود عملکرد گروه بهداشت حرفهای خواهد شد.
پیمانه حبیبی، سید ناصر استاد، احد حیدری، محمدرضا منظم، عباس رحیمی فروشانی، محمود قاضی خوانساری، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: تغییرات اقلیم و وجود فرآیندهای گرمازا در محیطهای کاری منجر به افزایش اثرات ناشی از استرس حرارتی در افراد شاغل شده که بهعنوان یک نگرانی مهم بهویژه درکشورهای گرمسیری و نیمه گرمسیری به وجود آمده است. تشخیص زودرس بیومارکرها در القای آسیب DNA مرتبط با تنش گرمایی میتواند در شناسایی و ارزیابیهای مرتبط با حوزه بهداشتی و ایمنی از جمله متخصصین بهداشت و سلامت شغلی و همچنین به پیشگیری از بیماریهای جدی ناشی از استرسحرارتی در مشاغل مختلف با ماهیت فرآیندهای گرمازا و یا فصول مختلف گرم سال کمک کند. لذا این مطالعه مروری با هدف بررسی بیومارکرهای تشخیصی در القای آسیب DNA ناشی از استرسحرارتی در مواجهه شغلی میباشد.
روش کار: بهمنظور دستیابی به اهداف این مطالعه، جستجوی نظاممند در پایگاههای اطلاعاتی از قبیل PubMed، Scopus، Google Scholar و Web of Science انجام گردید. علاوه بر این، لیست رفرنس مقالات کاملاً مرتبط نیز موردبررسی و جستجو قرار گرفت. درنهایت بر اساس معیارهای ورود (مطالعات انجامشده بر روی مشاغل مختلف، بیومارکرهای مختلف در محیطهای کاری گرم، کلیه مقالات منتشرشده بدون محدودیت زمانی تا پایان آوریل 2022 و انگلیسیزبان) و خروج از مطالعه، مقالات مرتبط شناسایی و موردبررسی قرار گرفتند.
یافتهها: در این مطالعه تعداد 9234 مقاله جمعآوری شد. در این بین، 2209 مقاله تکراری بوده و از مطالعه حذف گردید. 7166 مقاله بعد از مطالعه و بررسی عنوان و چکیده حذف شدند. 21 مقاله به دلیل عدم تطابق با معیارهای ورود به مطالعه، حذف شدند. درنهایت 7 مقاله بهصورت کامل موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. بیومارکرهای تشخیصی شامل 8-هیدروکسی-2-دی آکسی گوانوزین (8-OHdG)، میکرونوکلئی، مایع سیمن، پروتئینهای شوک حرارتی (HSP70) و لکوسیت در القای آسیب DNA ناشی از استرسحرارتی در مواجهه شغلی استخراج گردید.
نتیجهگیری: بر اساس مرور مطالعات، بیومارکرهای شناساییشده در القای آسیب DNA بهمنظور بررسی اثرات استرس حرارتی درنتیجه مواجهه شغلی با شرایط آب و هوایی بسیار گرم مناسب میباشند. درک و شناسایی بیومارکرهای مناسب در القای آسیب DNA میتواند به متخصصین در حوزه سلامت و ایمنی از طریق تعیین مقدار و بزرگی پاسخهای استرس حرارتی در مواجهه شغلی با دماهای مختلف و انجام اقدامات و مداخلات مناسب بهمنظور کنترل و کاهش اثرات مخرب ناشی از استرس حرارتی شغلی کمک کند. همچنین این مطالعه میتواند بهعنوان یک مطالعه اولیه برای انجام تحقیقات بیشتر در آینده در نظر گرفته شود.
مقداد کاظمی، صبا کلانتری، علیرضا عباسی، عباس رحیمی فروشانی، حسین مولوی، امیرحسین منتظمی، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
مقدمه: در سالهای اخیر ساخت مدیاهای تصفیهکننده هوا و بهویژه فیلترهای نانوالیافی با استفاده از مواد پلیمری و روش الکتروریسی در بحث کنترل آلودگی هوا بسیار موردتوجه قرار گرفته است. تولید مدیایی با کارایی بالا و افت فشار پایین موضوعی مهم در بحث فیلتراسیون هوا میباشد که مطالعات اخیر یافتههای خوبی را در این خصوص در بسترهای نانوالیافی ارائه کرده است. مطالعه حاضر با هدف امکانسنجی ساخت مدیایی از جنس پلیاتیلن ترفتالات (PET) الکتروریسی شده جهت ربایش ذرات زیرمیکرونی و میکرونی از جریان هوا انجام گرفته است.
روش کار: بهمنظور تعیین شرایط بهینه دستگاهی در ساخت مدیای PET، ابتدا طی یک مطالعه پایلوت درصدهای مختلف وزنی از محلول پلیمری PET در مخلوطی از تری فلورو استیک اسید (TFA) و دیکلرومتان (DCM) (70:30) تهیه و نیز پارامترهای مختلف دستگاهی الکتروریسی محلول (دو پمپ مدل ESDP30) موردبررسی و آنالیز قرار گرفت و تحت شرایط بهینه مذکور، فرآیند الکتروریسی انجام شد. بهمنظور بررسی خصوصیات سطحی و مورفولوژیک مدیاهای نانوالیافی تولیدشده در شرایط بهینه، از SEM و برای ارزیابی میزان افت فشار و کارایی به دام اندازی ذرات، از دستگاه تست کارایی و افت فشار ماسک و مدیا استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافتههای مطالعه، شرایط بهینه الکتروریسی محلول پلیمری PET در غلظت 20% وزنی به دست آمد. بر اساس نتایج، میانگین قطر نانوالیاف در مدیاهای تولیدی در شرایط بهینه، 163±600 نانومتر به دست آمد که دارای افت فشار 5.5±26.33 پاسکال، کارایی 1.67±97.42 درصد برای ذرات زیر میکرون و 0.21±99.85 درصد برای ذرات میکرونی و مقدار فاکتور کیفیت برابر با 0.1740 بود.
نتیجه گیری: مدیاهای تولیدشده، توانایی ربایش و حذف ذرات از جریان هوا را برای ذرات زیر میکرونی در گستره 99-96 درصد و برای ذرات میکرونی در گستره 100-99 درصد و میانگین افت فشار 5.5±26.33 پاسکال دارا هستند.
فرحناز خواجه نصیری، ویدا زراوشانی، زهرا بابایی هریس،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت ایمنی حریق در خوابگاههای دانشجویی بهعنوان یکی از مراکز تجمع و انجام مطالعات محدود در این خصوص، این مطالعه با استفاده از شاخص ریسک حریق برای ساختمان های آپارتمانی چند طبقه
(FRIM-MAB) بهصورت کمّی به تحلیل و رتبهبندی ریسک حریق پرداخت.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی در 17 بخش از یک خوابگاه دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قزوین در سال 1400 انجام شد. در این مطالعه از روش شاخص سازی ریسک حریق موسوم به
Fire Risk Index Method for Multistorey Apartment Buildings (FRIM-MAB) نسخه 2.1 استفاده شد. در این روش، ۱۷ پارامتر و زیرپارامترهای مؤثر در ریسک حریق، تعیین و وزن دهی شده است که بر اساس آن خوابگاه مورد نظر نیز بررسی و درجه وزنی هر پارامتر محاسبه و در نهایت شاخص ریسک حریق هر واحد که عددی بین 1 تا 5 بود بدست آمد.
یافته ها: میانگین شاخص ریسک حریق ساختمان خوابگاه در زمان مطالعه 2.37 بود. همه ی 17 بخش موجود در خوابگاه دارای شاخص ریسک کمتر از 3 بودند. در این میان رختشویخانه کمترین (1.69) و سایت کامپیوتر بیشترین (2.7) شاخص ریسک را بدست آوردند. نتایج نشان داد موثرترین پارامترهای مسبب ریسک حریق به ترتیب مربوط به «حجم فضای درونی/ تقسیم بندی ساختمان» (12 مورد فراوانی)، «پوشش داخلی ساختمان» (4 مورد فراوانی) و «راه های فرار» (یک مورد فراوانی) می باشند. سهم مشارکت این سه پارامتر در ایجاد شاخص ریسک پرخطرترین بخشهای خوابگاه بیش از 42 درصد بود.
نتیجه گیری: استفاده از روش FRIM-MAB بهعنوان یک روش کمّی و شاخصسازی ریسک حریق برای ساختمان خوابگاههای دانشجویی مناسب است و ضمن ارزیابی و تحلیل ریسک حریق، ابزار سریع، کم هزینه و قدرتمندی برای غربالگری و رتبهبندی ساختمانها می باشد. پوشش داخلی ساختمان، تقسیم بندی فضای درونی و راههای فرار موثرترین پارامترهای شناخته شده در ریسک حریق خوابگاه موردمطالعه بودند.
سیاوش آزاد، یوسف رشیدی، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: پارامترهای مهم ارزیابی عملکرد ماسکهای حفاظت تنفسی ذرات، کارایی فیلتراسیون و مقاومت تنفسی فیلتر ماسک در برابر عبور جریان هوا است که این دو پارامتر با هم رابطهای مستقیم داشته و بهطور معمول، با افزایش هرکدام، دیگری نیز افزایش مییابد. پژوهشهایی جهت ارتقای کارایی فیلتراسیون نانوالیاف با حفظ شرایط مطلوب مقاومت تنفسی که حداقل سختی تنفس را برای استفادهکننده ی ماسک ایجاد نماید، انجام شده است. این مطالعه، تأثیر بهکارگیری غشاء کامپوزیتی نانوالیاف پلی اکریلونیتریل (PAN) و نانوذرات رس مونتموریلونیت (MMT) در ارتقای عملکرد فیلتر ماسکهای حفاظت تنفسی پالایش ذرات با افزایش کارایی فیلتراسیون ضمن حفظ شرایط بهینه ی مقاومت تنفسی را مورد بررسی قرار میدهد.
روش کار: ابتدا محلول پلیمری PAN حاوی مقادیر صفر، ۱%، ۲%، ۳% و ۵% نانوذرات MMT آماده گردید و سپس غشاء کامپوزیتی نانوالیاف PAN/MMT در دستگاه الکتروریسی تهیه شد. کارایی فیلتراسیون در محدوده ی قطرهای ۰/۳، ۰/۵، ۱ و ۳ میکرون و با استفاده از آئروسل کلرید سدیم، اندازهگیری و مقاومت تنفسی فیلتر نیز در سه گذر حجمی ۳۰، ۸۵ و ۹۵ لیتر بر دقیقه اندازهگیری شد.
یافته ها: کارایی فیلتراسیون نانوفیلترهای کامپوزیتی سنتزشده برای پالایش ذرات، با اضافه کردن نانوذرات MMT به نانوالیاف PAN افزایش مییابد که میزان بهینه ی MMT، ۲% تعیین گردید که بدون ایجاد تفاوت معنیداری در میزان مقاومت تنفسی، سبب ارتقای کارایی فیلتراسیون ذرات ۰/۳، ۰/۵، ۱ و ۳ میکرونی به ترتیب به میزان ۴/۲، ۴/۸۸، ۳/۷۷ و ۲/۷۵ درصد شد. دلیل اصلی این نتایج را میتوان به بهبود ریختشناسی نانوفیلترهای کامپوزیتی سنتزشده، پس از افزودن نانوذرات MMT نسبت داد که سبب ایجاد بهترین ویژگیهای ریختشناسی مناسب فیلتراسیون ذرات با اضافه کردن ۲% نانوذرات MMT به نانوالیاف PAN شده است؛ بهگونهای که ضمن توزیع یکنواخت و ابعاد کوچکتر الیاف، تغییر محسوسی نیز در دانسیته ی فشردگی و تخلخل به وجود نمیآورد.
نتیجه گیری: در صورت اضافه کردن ۲% نانوذرات MMT به نانوالیاف PAN و استفاده از نانوالیاف کامپوزیتی بهدستآمده در ساخت ماسکهای ذرات، ماسک حاصل بدون افزایش سختی تنفس برای فرد استفادهکننده، با افزایش ۴/۲ درصدی کارایی فیلتراسیون ذرات در مقایسه با نانوالیاف PAN همراه خواهد بود که میتواند در شرایط آلودگی هوا، سبب حفاظت بیشتر افراد استفادهکننده در برابر آلایندههای ذرهای گردد.
مریم قلع جهی، الناز رحیمی، اعظم بیابانی، زهرا بیگ زاده، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: مطالعات زیادی درخصوص توسعه ی عایقهای مدرن، ازجمله نانو عایقها در جهان انجام گرفته است؛ اما تاکنون مطالعه ی جامعی در جهت مرور و بررسی خواص حرارتی این عایقها انجام نشده است؛ بنابراین، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تأثیرات استفاده از مواد نانو بر عملکرد عایقهای حرارتی انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه ی مروری، جستجوی مقالات در پایگاههای اطلاعاتی انگلیسی PubMed ،Web of Science، ScienceDirect و پایگاههای اطلاعاتی فارسی Magiran ،SID و موتور جستجوگر Google Scholar صورت گرفت. کلیدواژههای مورد استفاده برای جستجو، شامل Insulation, Thermal Insulation ,Thermal Insulator Stability Thermal Conductivity Thermal به زبان انگلیسی و عایق، نانو مواد و هدایت حرارتی به زبان فارسی بود.
یافته ها: ۴۰۶۸ مطالعه، از طریق جستوجو در پایگاههای اطلاعاتی یافت شد. با توجه به معیارهای ورود، ۱۵ مقاله انتخاب گردید. در بین مطالعات ورودی، بیشترین فراوانی مربوط به سه نوع عایق سیلیکونی، کامپوزیتی و آئروژلی (هر یک ۲۶/۶۷%) و رایجترین نوع نانو ماده مورد استفاده، نانو ذرات SiO۲ (۲۶/۶۷%) بود. بر اساس مطالعات مورد بررسی، نوع نانو ماده مورد استفاده در عایق، منجر به بهبود خواص آن مانند مقاومت حرارتی، استحکام مکانیکی، استحکام دیالکتریک، استحکام کششی، کشسانی، سختی و... میگردد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، نشان داد استفاده از فناوری نانو میتواند گامی مؤثر جهت بهبود خواص مواد عایق باشد که مهمترین آن، افزایش مقاومت حرارتی است. بدین ترتیب، استفاده از عایقهای حرارتی نانو میتواند باعث جلوگیری از هدر رفتن انرژی حرارتی، کاهش هزینه و تأمین ایمنی و آسایش شود.
عادل مظلومی، علیمحمد مصدقراد، فریده گلبابایی، محمدرضا منظم اسماعیل پور، سجاد زارع، مهدی محمدیان، رمضان میرزایی، ایرج محمدفام، حسن صادقی نائینی، مسعود ریسمانچیان، یحیی رسول زاده، غلامعباس شیرالی، محمود حیدری، یحیی خسروی، حامد دهنوی، ملیحه کلاهدوزی، هانیه اخلاص، میرغنی سیدصومعه، سولماز بالاجمادی، مهدی غرسی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
مقدمه: مدیریت استراتژیک، با تعیین جهت حرکت سازمان و تهیه چشمانداز استراتژیک و بیانیه مأموریت، زمینه رشد، سودآوری، تولید و گنجاندن برنامههای ایمنی و سلامت کارکنان در سراسر سازمان را فراهم میکند. همچنین وجود یک برنامه استراتژیک جهت تقویت علمی و کاربردی رشته بهداشت حرفهای و ایمنی کار یکی از اولویتهای دانشگاهی و صنعتی کشور است. هدف از مطالعه حاضر ارائه برنامه استراتژیک توسعه رشته تخصصی مهندسی بهداشت حرفهای و ایمنی کار در ایران میباشد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مطالعات اقدام پژوهی مشارکتی است که در سال 1400 انجام شد. کمیته تدوین برنامهریزی استراتژیک متشکل از 20 نفر از اساتید، کارشناسان و دانشجویان مقطع دکترا بودند طی 14 هفته با تشکیل جلسات منظم هفتگی و با جمعآوری اطلاعات درون سازمان و برون سازمان و تحلیل محیط داخلی و خارجی سازمان و شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای موجود در محیط اقدام به تعیین مأموریت، دورنما، ارزشها و اهداف کلی و اختصاصی سازمان برای سالهای 1400 تا 1404 نموند. همچنین، اقدامات لازم برای دستیابی به اهداف تعیین شده شناسایی و برنامه عملیاتی دستیابی به اهداف در زمینه ارتقای عملکرد رشته تخصصی بهداشت حرفهای و ایمنی کار تدوین شدند.
یافته ها: انجام این پژوهش کاربردی منجر به ارزشیابی استراتژیک محیط درونی و بیرونی رشته تخصصی بهداشت حرفهای و ایمنی کار، تعیـین جهـت استراتژیهای اساسی، مأموریت، دورنما، ارزشها و اهداف کلی شد. درنهایت هفت هدف اختصاصی و 286 اقدام برای ارتقای عملکرد رشته مهندسی بهداشت حرفهای و ایمنی کار مشخص شد. در تحلیل SWOT انجامگرفته از محیط داخلی و خارجی رشته بهداشت حرفهای و ایمنی کار، 27 نقطه قوت، 7 نقطهضعف، 26 فرصت و 12 تهدید به دست آمد. طبق نتایج ماتریس SWOT موقعیت استراتژیک رشته مهندسی بهداشت حرفهای و ایمنی کار در موقعیت استراتژیهای احتیاطی و حفظ شرایط موجود قرار دارد.
نتیجهگیری: این برنامه، در راستای برنامه 4 ساله رشته مهندسی بهداشت حرفهای و ایمنی کار نوشته شده است. در تدوین برنامه به اسناد و سیاستهای ارگانهای بالادستی توجه شده است. موقعیت استراتژیک رشته مهندسی بهداشت حرفهای و ایمنی کار، استراتژی محتاطانه است. در این موقعیت میتوان استراتژیهای حفظ شرایط موجود را به کاربرد؛ بنابراین، پیشنهاد میشود با تمرکز بر استراتژیهای محتاطانه تا حد امکان نقاط ضعف رشته مهندسی بهداشت حرفهای و ایمنی کار و ایمنی کار کاهش یابد و قابلیتهای استراتژیک آن افزایش یابد. رشته مهندسی بهداشت حرفهای و ایمنی کار بهتدریج از سال دوم اجرای برنامه استراتژیک میتواند بر توسعه فعالیتها متمرکز شود.
سمانه خداوردلو، محمدرضا پورمند، انسیه ماسوریان، روح اله قاسمی، صبا کلانتری، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
مقدمه: تولوئن یکی از رایجترین ترکیب آلی فرار است. مواجهه طولانی مدت با آن منجربه اثرات سوء سلامتی میشود. بیوفیلتراسیون یکی از روشهای کنترل آلایندههای آلی هوا است. در این مطالعه باکتری سودوموناس پوتیدا با قابلیت تخریب هیدروکربن انتخاب و توانایی آن در تجزیه بیولوژیکی تولوئن مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: آزمایشات به دو شیوه، در دو روز و به مدت پنج ساعت انجام شد. هر شیوه شامل سه راکتور نمونه (A، B، C) و یک راکتور شاهد (D) بود. در شیوه اول مقدار باکتری در راکتورهای نمونه 5/0، 1 و 2 مک فارلند و میزان تزریق تولوئن به راکتورها یکسان (5/0 میکرولیتر) و در شیوه دوم، میزان تزریق تولوئن به راکتورهای نمونه 5/0، 1 و 5/1 میکرولیتر و نیز 5/1 میکرولیتر در راکتور شاهد و مقدار باکتری در آنها یکسان (1 مک فارلند) بود. نمونههای گازی تولوئن و نیز CO2 به صورت دورهای آنالیز شد.
یافته ها: در شیوه اول تجزیه تولوئن بین سه راکتور اختلاف معنی داری داشت (002/0=p-value). نتایج شیوه دوم نیز بین سه راکتور اختلاف معنیدار داشت (001/0>p-value). تجزیه تولوئن در دو شیوه نیز با هم اختلاف معنی داری داشت (232/0=p-value). مقدار تولید CO2 در شیوه دوم (003/0=p-value) و شیوه اول (001/0>p-value) اختلاف معنیدار داشت ولی در مقایسه دو شیوه باهم اختلاف معنی داری مشاهده نشد(15/0=p-value).
نتیجهگیری: افزایش غلظت باکتری در راکتورهای رشد منجر به افزایش تجزیه تولوئن در زمان کوتاه تری میشود ولی افزایش تولوئن در راکتورهای رشد با روند تجزیه بیولوژیکی اثر همسو ندارد.
فریده گلبابایی، محمدجواد شیخ مظفری، جمال بیگانه، سقراط عمری شکفتیک،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان دادهاند که معلمی از جمله مشاغل با ریسک بالای سلامتی است. آسم و دیگر بیماریهای تنفسی، مشکلات اسکلتی عضلانی و عوارض روانی در میان معلمان شایع هستند. علل این مشکلات را میتوان در ویژگیهای محیط کاری آنان جستجو کرد. لذا مطالعه حاضر به بررسی ارتباط کیفیت هوای محیطهای آموزشی و سلامت معلمان میپردازد.
روش کار: مطالعه مروری حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سلامتی معلمان با ویژگیهای فیزیکی هوا شامل دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه محیطهای آموزشی انجام گرفته است. جستجو، در پایگاههای PubMed و Web of Science، با استفاده از کلیدواژههای teacher، temperature، humidity، ventilation، school، classroom، health symptoms و thermal comfort انجام گرفت. محدوده زمانی مطالعه، از سال 2000 تا 2022 بوده است.
یافته ها: از 103 مقاله اولیه، در نهایت 13 مقاله مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. 6 مطالعه به بررسی ناهنجاریهای صوتی معلمان در ارتباط با عوامل مختلف پرداخته بودند. 2 مطالعه، ارتباط بین شیوع و تشدید علائم تنفسی و دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه مکانهای آموزشی را مورد بررسی قرار داده بودند و نشان دادند که تهویه و رطوبت نسبی با این علائم در ارتباط هستند. 5 مطالعه نیز ارتباط آنها با علائم غیراختصاصی شایع در بین معلمان، مانند سردرد، استرس، مشکلات سینوسی، مشکلات آلرژیک و ...، بررسی کرده بودند. نتایج نشان داد که شیوع این علائم بالا و در برخی موارد مرتبط با پارامترهای مذکور بوده است.
نتیجهگیری: علائم و اختلالات صوتی، تنفسی، علائم آلرژیک و سایر علایم غیراختصاصی درمیان معلمان شایعاند و میتوانند با پارامترهای کیفیت محیط داخلی مکانهای آموزشی (از جمله دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه) مرتبط باشند و لذا با کنترل و تنظیم این پارامترها در مقادیر توصیه شده، میتوان از شیوع و یا تشدید آنها جلوگیری کرد.
فاطمه فصیح رامندی، فریده گلبابایی، هادی شکیبیان، سید محمد اسدزاده، محمدرضا منظم اسماعیل پور،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: انتخاب درست و استفاده مناسب از تجهیزات حفاظت فردی، یکی از راهکارهای بسیار مهم در حفظ سلامتی و ایمنی کارکنان میباشد. لازمه انتخاب درست، شناخت معیارهایی است که در گزینش تجهیزات حفاظتی مد نظر قرار میگیرند. مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت و معیارهای لحاظ شده در انتخاب تجهیزات حفاظت از سیستم تنفسی و شنوایی در صنایع استان تهران انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده، که روی 400 نفر از کارشناسان و متخصصان ایمنی و بهداشت حرفهای شاغل در صنایع استان تهران در سال 1401 انجام شد. به منظور آگاهی از معیارهایی که جهت انتخاب تجهیزات حفاظتی مد نظر قرار میگیرند، از چکلیست و پرسشنامه محققساخته (نسخه فیزیکی و آنلاین) استفاده شد. چکلیست حاوی یک سری سوالات جمعیت شناختی و تخصصی و پرسشنامه حاوی سوال باز در مورد معیارهای انتخاب تجهیزات حفاظت تنفسی و شنوایی بود. از نرم افزار SPSS-v21 و Excel-2016 به منظور آنالیز آماری دادهها و ترسیم نمودارها استفاده شد.
یافته ها: میانگین سن و سابقه کاری شرکتکنندگان به ترتیب 66/38 و 78/11 سال بود. از بین شرکتکنندگان، به ترتیب 3/48% و 7/47% آنها کیفیت و 5/42% و 5/39% از آنها کمیت تجهیزات حفاظت تنفسی و شنوایی موجود در واحد تولیدی/ صنعتی تحت نظارت خود را تایید نکرده و 3/56% آنها اذعان نمودند که هیچ مسئولیتی در خصوص تهیه یا تایید این تجهیزات در محیط کار خود ندارند و این مسئولیت اغلب بر عهده کارپردازان، کارفرما و مسئولین خرید/تدارکات میباشد. همچنین در بررسی معیارها، در مجموع به ترتیب 27 و 29 معیار در ارتباط با تجهیزات حفاظت تنفسی و شنوایی توسط شرکتکنندگان در مطالعه عنوان شد که پرتکرارترین آنها معیارهایی چون نوع و غلظت آلایندههای تنفسی، کیفیت و جنس اجزاء تشکیلدهنده، قیمت و کارایی فیلتراسیون در ارتباط با حفاظهای تنفسی و شاخص کاهندگی صدا، کیفیت و جنس گوشیهای ایمنی، قیمت و راحتی استفاده-کننده در ارتباط با حفاظهای شنوایی بود. توزیع فراوانی معیارهای شناسایی شده نیز حداقل 3/0 % و حداکثر 38% بود.
نتیجه گیری: فراوانی بالای گزارش شده در خصوص عدم دخالت و رضایت کارشناسان از تناسب تجهیزات حفاظتی و نیز فراوانی ناچیز اغلب معیارهای مطرح شده، نشان میدهد که با وجود اهمیت زیاد مساله انتخاب درست تجهیزات حفاظت تنفسی و شنوایی، این مساله در صنایع مورد بررسی آنچنان مورد توجه قرار نگرفته و مستلزم بررسیهای بیشتر و ارائه راهکارهای عملیاتی و کاربردی جهت بهبود وضعیت میباشد.
پوریا احمدی جلالدهی، ژیلا یاوریان، فریده گلبابایی، صبا کلانتری، عباس رحیمی فروشانی، حسین عباسلو،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: کووید-19 در سالهای اخیر یکی از مهمترین معضل بهداشتی در جهان بوده که منجر به مرگ و میر و بیماری بسیاری از افراد گردیده است. مراکز بهداشتی –درمانی به عنوان خط مقدم که غالباً بیماران و افراد مشکوک به آن مراجعه میکردند، منبعی برای انتقال بیماری از طریق هوا به عنوان راه اصلی انتقال آن بوده اند. لذا، مطالعه حاضر به بررسی ارزیابی ریسک انتقال هوابرد کووید-19 در یک مرکز درمانی پرداخته است.
روش کار: در مطالعه حاضر، دو بخش اتاق نمونهگیری و سالن انتظار یک مرکز منتخب بهداشتی-درمانی منتخب کرونا جهت ارزیابی ریسک انتقال هوابرد ویروس کووید-19 تحت دو سناریوی مختلف و با در نظر گرفتن فعالیت، تعداد مراجعین، مدت زمان مواجهه و نرخ تنفس انتخاب شدند. به منظور بررسی ارزیابی ریسک انتقال هوابرد ویروس کووید-19 از معادله ویلز-ریلی استفاده شد.
یافته ها: این مطالعه نشان داد که با افزایش بار ویروسی، میزان کوانتای منتشر شده برای همه انواع فعالیتها افزایش پیدا میکند. میزان نرخ انتشارکوانتا، در فعالیت از نوع صحبت با صدای غیریکنواخت، در هر دو بخش مورد بررسی بیشتر از سایر فعالیتهای بازدمی بوده است (P-Value<0.001) و در عمل تنفس به نسبت سایر فعالیتها کمتر است. همچنین در اتاق نمونهگیری، میزان کلی نرخ انتشارکوانتا اندکی بیشتر از سالن انتظار بود که البته از نظر آماری معنادار نبود. همچنین، محاسبه ریسک انتقال هوابرد نشان داد که احتمال انتقال هوابرد ویروس در اتاق نمونه گیری حدود 2 تا 8 درصد بالاتر از سالن انتظار بوده و استفاده از ماسک میتواند به میزان 77 تا 81 احتمال انتقال ویروس را کاهش دهد.
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه همواره ریسک انتقال هوابرد در اتاق نمونهگیری و سالن انتظار وجود داشته و استفاده از ماسک باعث کاهش چشمگیر احتمال انتقال هوابرد ویروس میشود. بنابراین، اتخاذ تدابیر بهداشتی مناسب مانند جلوگیری از تجمع، استفاده از ماسک، پرهیز از صحبت با صدای بلند، رعایت فاصله گذاری اجتماعی میتواند به کاهش احتمال انتقال هوابرد ویروس کووید منجر شود.
مهدی علی نیا آهندانی، صبا کلانتری، منیره خادم، فاطمه جعفری، کمال اعظم، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: ترکیبات آلی فرار (VOC’s)، از جمله آلایندههای خطرناک هوا هستند که جهت نمونهبرداری از آنها از لولههای جاذب نمونهبردار زغال فعال استفاده میشود. هدف این مطالعه، بررسی ساختار و عملکرد لوله جاذب زغال فعال ساخت داخل در مقایسه با نمونه تجاری متداول آن در بازار جهت نمونهبرداری از ترکیبات آلی فرار، بهویژه تولوئن، میباشد.
روش کار: در این مطالعه تجربی از دو نوع لوله جاذب نمونهبردار زغال فعال ساخت داخل و مدل تجاری شرکت SKC بهعنوان نمونه مرجع استفاده شد. جهت بررسی ساختار ریخت شناسی از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، تعیین ساختار تخلخل از آنالیز BET و جهت پایش عنصری از آزمون EDAX استفاده شد. به منظور بررسی عملکرد جذبی، تحت شرایط یکسان، غلظت های مختلف آلاینده از لوله ها عبور داده شد و نتایج در روزهای 0، 15 و 30 آنالیز شدند. در نهایت امکان کاربرد عملی لوله های جاذب نمونهبردار به منظور نمونهبرداری از تولوئن در هوای یک واحد جایگاه سوخت نیز بررسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد سطح ویژه و حجم منافذ لوله جاذب نوع تجاری با تفاوت اندکی از لوله جاذب ساخت داخل بیشتر است. نتایج تست EDAX مقادیر اندک (1%) از عناصر ناخالصی در جاذب ساخت داخل را نشان داد. بررسی اثر زمان بازیافت و تراکم ورودی آلاینده در هردو جاذب معنادار شد. نتایج فاز میدانی نشان داد میانگین جذب در جاذب های ساخت داخل و نوع تجاری تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. میزان صحت و دقت عملکرد لوله جاذب ساخت داخل به ترتیب 77/90 و 76/91 درصد بهدست آمد. با بررسی تاثیر روز بازیافت در فاز میدانی، این ارتباط برای جاذب ساخت داخل به صورت معنادار، و برای جاذب تجاری ارتباطی یافت نشد.
نتیجه گیری: کارایی جذب تولوئن توسط لوله های جاذب ساخت داخل در نمونهبرداری از تراکم های بالا با نوع تجاری آن علارغم وجود تفاوت های ساختاری اندک شباهت بسیاری داشته، اما برای کاربرد در محیط هایی با تراکم پایین (10 ppm و کمتر) توصیه نمی شود.
علی محمد مصدق راد، محمدرضا منظم اسمعیل پور، سید جمال الدین شاه طاهری، سید ابوالفضل ذاکریان، عادل مظلومی، منیره خادم، محیا عباسی، علی کریمی، حسن کریمی، فریده گلبابایی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: هدف سلامت شغلی، حفظ و ارتقای سلامت کارکنان و بهبود رفاه فیزیکی، روانی و اجتماعی آنها از طریق پیشگیری، کنترل و حذف مخاطرات شغلی است. در این راستا، هماهنگی و ادغام فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و خدماتی به منظور پیشگیری و کنترل مخاطرات بالقوه سلامت شغلی جامعه تحت پوشش ضروری است. این مطالعه با هدف تدوین برنامه جامع اقدام مشترک بهداشت حرفهای دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تهران انجام شد.
روش کار: در این مطالعه اقدام پژوهی مشارکتی، کمیته برنامه ریزی استراتژیک با حضور اساتید گروه بهداشت حرفه ای دانشکده بهداشت و مدیران و کارشناسان گروه بهداشت حرفه ای معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تهران تشکیل شد. کمیته برنامهریزی استراتژیک به ارزشیابی استراتژیک محیط داخلی و خارجی گروههای بهداشت حرفه ای در دانشکده بهداشت و معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران پرداخت و نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدهای موجود را شناسایی کرد. سپس، اهداف کلی و اختصاصی در زمینه ارتقای سلامت شغلی جامعه تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تهران تدوین شد. همچنین، استراتژیها و اقدامات ممکن برای دستیابی به اهداف تعیین شده شناسایی و بهترین و موثرترین استراتژی ها انتخاب شدند. در نهایت، برنامه عملیاتی دستیابی به اهداف برای سال 1400 تدوین شدند.
یافته ها: انجام این پژوهش کاربردی منجر به ارزشیابی استراتژیک محیط درونی و بیرونی گروههای بهداشت حرفه ای دانشکده بهداشت و معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، تعیین جهت استراتژیک و اهداف کلی و اختصاصی و در نهایت، تدوین برنامه عملیاتی دستیابی به اهداف شد.
نتیجه گیری: برنامه جامع اقدام مشترک بهداشت حرفهای دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تهران با رویکرد مشارکتی و سیستمی تدوین شد. اجرای درست این برنامه میتواند منجر به بهبود شاخصهای بهداشت حرفهای در منطقه تحت پوشش دانشگاه شود. همکاری دانشگاه و صنعت برای توسعه پایدار جامعه ضروری است.
صبا کلانتری، محمدرضا پورمند، انسیه ماسوریان، میرغنی سیدصومعه، زهرا برخورداریان، سارا حاجی نژاد، فریده گلبابایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
مقدمه: از دهه های گذشته، محافظت از سیستم تنفسی یک موضوع حیاتی بوده است و بدین منظور راهکارهای مختلفی از جمله استفاده از ماسک های تنفسی پیشنهاد گردیده است. یکی از مهم ترین پارامترهای مورد سنجش در ماسک ها، کارایی آنها در میزان حذف ذرات و عوامل میکروبی است. در این راستا مطالعه حاضر با هدف ارزیابی فیلتراسیون باکتریایی و ذره ای ماسک های پزشکی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه از استاندارد ملی 6138، منطبق بر استاندارد EN14683 استفاده گردید. سوسپانسیون باکتریایی استافیلوکوکوس اورئوس از طریق نبولایزر از سطح مقطع ماسک تحت دبی 3/28 لیتر بردقیقه عبور داده شد. در هر یک از طبقات برخورد دهنده نیز پلیت های حاوی آگار سویا قرار گرفت. کارایی فیلتراسیون باکتریایی (BFE) ماسک از طریق شمارش کلنی های باکتریایی عبوری احتمالی از مدیای ماسک تعیین گردید. برای کلیه ماسکهای تحت بررسی میزان افت فشار و کارایی بدام اندازی ذرات نیز تعیین گردید و ارتباط بین فیلتراسیون باکتریایی و ذرات مورد بررسی قرار گرفت..
یافته ها: براساس نتایج عملکرد بدام اندازی ذرات برای اندازه ذره 3 میکرون، ماسکها به سه گروه دارای راندمان بالای 99%، بالای 95% و 90% دسته بندی شدند. براساس استاندارد ملی 6138، کلیه ماسکها دارای افت فشار قابل قبول زیر 40 پاسکال بودند. میزان فیلتراسیون باکتریایی مورد قبول برای ماسک های نوع I براساس استاندارد ملی 6138 بایستی بالای 95 درصد باشد. نتایج نشان داد که ماسک های نوع A و B دارای میزان فیلتراسیون باکتریایی قابل قبول هستند و بین انواع ماسک های مورد بررسی از نظر راندمان باکتریایی و ذره ای همبستگی معنا داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که انواع مختلف ماسک های تحت بررسی از نظر راندمان فیلتراسیون ذرات و باکتری اختلاف معنادار دارند. علاوه براین رابطه همبستگی معناداری بین راندمان فیلتراسیون باکتریایی و ذرات، وجود دارد.
سلیمه قاسمی، تورج دانا، مریم رباطی، زهرا عابدی، فریده گل بابایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
مقدمه: ارتقاء سلامت و محیط زیست یکی از مولفه های توسعه، رفاه اجتماعی و رشد اقتصادی است. یکی دیگر از عوامل مؤثر در افزایش هزینههای سلامت و کاهش سطح رفاه اجتماعی، حوادث و بیماریهای ناشی از کار است که هزینههای زیادی را بر افراد، صنایع و اقتصاد ملی کشورها تحمیل میکنند. لذا مطالعه حاضر با هدف ارائه یک مدل مفهومی برای شناسایی و رتبهبندی هزینه های محیطزیستی و بهداشتی بیماریهای ناشی از کار با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره انجام پذیرفت.
روش کار: مطالعه حاضر در سال 1402 انجام پذیرفت. برای دستیابی به هدف مطالعه، یک طبقه بندی مدل ارزیابی اقتصادی هزینه های زیست محیطی و بهداشتی بیماری های شغلی تدوین گردید. در پژوهش حاضر از روش دلفی برای شناسایی معیارهای بهداشتی و محیطزیستی و از روش تحلیل شبکه ای (ANP) برای وزندهی به زیرمعیارها استفاده گردید. در نهایت هزینه بهداشت و محیط زیست بر اساس اطلاعات موجود برآورد شد. بیمارستان فوق تخصصی نفت تهران نیز به عنوان محل مطالعه موردی انتخاب شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که عامل هزینه دارو و تجهیزات پزشکی با وزن 312/0 در بخش درمانی و عامل هزینه پسماند های ویژه و عفونی با وزن 085/0 مهمترین عامل در ارزیابی اقتصادی بودند. همچنین نتایج حاصل از مدل پارامتریک نشان داد که 84/99 درصد از هزینههای کل مربوط به هزینه بهداشتی و 16/0 درصد مربوط به هزینههای محیطزیستی است. بهطور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد 3/61 درصد از هزینههای بخش بهداشتی مربوط به دو بخش دارو و تجهیزات پزشکی و هزینه پرسنل شاغل خدمات دهنده و 7/91 درصد از هزینههای بخش محیطزیستی مربوط به تصفیه پساب و هزینه مصرف برق است.
نتیجه گیری: در این مطالعه یک مدل نیمه کمی برای براورد هزینه های بهداشتی و زیست محیطی ناشی از بیماری های شغلی ارائه گردید. نتایج مطالعه حاضر می تواند دیدگاه علمی جدیدی را در زمینه اجرای اقدامات کنترلی با استفاده از نقطه بهینه پارامترهای هزینه - فایده ایجاد کند. اجرای این مدل یکپارچه می تواند گامی عملی و موثر در تخصیص منابع و اولویت بندی مداخلات باشد.
مهدی محمدیان، نفیسه نصیرزاده، اکبر احمدی آسور، سپیده کیوانی، فاطمه فصیح رامندی، فریده گلبابایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
مقدمه: در سال های اخیر مواجهه با نانو ذرات در محیط های شغلی به عنوان یک چالش شناخته شده، برای متخصصان بهداشت حرفه ای بوده است. در این زمینه استفاده از تجهیزات حفاظت فردی به عنوان راهکاری برای کاهش مواجهه شاغلان دانسته شده است. با توجه به اینکه مسیر استنشاقی و پوستی اصلی ترین مسیر مواجهه در محیط های کاری هستند، آگاهی از کارایی تجهیزات حفاظت تنفسی و پوستی اهمیت ویژه دارد. لذا این مطالعه با یک رویکر دامنه ای به بررسی کارایی تجهیزات حفاظت تنفسی و پوستی به منظور کنترل نانو ذرات موجود در محیط های کاری پرداخته است.
روش کار: این مطالعه در سال 2022 با رویکرد مرور دامنهای یا محدود انجام شد. چارچوب پنج مرحله ای Arksey و O’Malley به عنوان روش پژوهشی انتخاب گردید. به منظور دسترسی به داده ها، جست و جو در پایگاههای اطلاعات علمی PubMed, Google Scholar ,Science direct ,Web of Science, Scopus انجام گرفت. همچنین به منظور جمع آوری مطالعات از نرم افزار EndNote و برای تحلیل یافته ها از نرم افزار Microsoft Excel استفاده شد.
یافته ها: در جست و جوی اولیه 1014 مقاله شناسایی گردید، در نهایت 38 مقاله برای بررسی کارایی تجهیزات حفاظت فردی وارد مطالعه شدند. 25 مقاله در زمینه ماسکهای تنفسی، 6 مقاله در رابطه با دستکشهای حفاظتی و 7 مقاله دیگر لباسهای حفاظتی را به خود اختصاص دادند. کارایی تجهیزات حفاظت تنفسی با شاخص های مختلفی در مطالعات سنجیده شده است که مهمترین آنها شاخص نافذترین اندازه ذره یا s می باشد. برای تجهیزات حفاظت پوستی نیز استانداری جهت سنجش کارایی وجود نداشته و فقط در برخی از مطالعات بر پایه قابلیت نفوذ هوا در منسوج و یا از طریق سیستم شبیهسازی بسته پیشنهاد شده است.
نتیجه گیری: گرچه کارایی تجهیزات حفاظت فردی موجود، نتایج خوبی را برای کنترل نانوذرات نشان می دهد، با این حال سایز ذره یکی از پارامترهای مهم در تعیین کارایی بوده که بایستی با توجه به شرایط محیط کار مورد توجه قرار گیرد. از این رو پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری برای بهبود کارایی آنها به کارگرفته شود، همچنین تست های استاندارد برای ارزیابی کارایی آنها توسعه داده شود.
زهرا بیگ زاده، فریده گل بابایی، مهدی نیکنام شاهرک، فریبرز امیدی، سید جمال الدین شاه طاهری،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: داروهای آنتینئوپلاستیک که برای درمان سرطان استفاده میشوند به دلیل عملکرد غیرانتخابی، علاوه بر سلولهای سرطانی، سلولهای سالم را نیز تحت تأثیر قرار میدهند و پیامدهای نامطلوبی برای سلامتی دارند. با توجه به خطرات بالقوه، ارزیابی و کنترل آلودگی محیطی این داروها در محیطهای شغلی ضروری است. این مطالعه به بررسی کارایی Wipeهای تجاری موجود برای نمونهبرداری از داروی آنتینئوپلاستیک 5-فلورواوراسیل از سطوح مختلف میپردازد.
روش کار: این مطالعه کارایی پنج نوع Wipe تجاری (فیلتر سلولزی Whatman، سواپ پنبهای، فیلتر MilliporeTM، پد گاز استریل و پد الکلی) را برای نمونهبرداری از داروی 5-فلورواوراسیل از سطوح مختلف (استیل، وینیل و سرامیک) بررسی کرده است. محل نمونهبرداری با استفاده از قابهای یکبار مصرف مقوایی مشخص شد و 1000 میکرولیتر از محلول µg/ml 1 داروی 5-فلورواوراسیل بر روی سطح پخش گردید. فرآیند نمونهبرداری و استخراج طبق الگوی توصیهشده توسط NIOSH انجام شد. ابعاد قاب مورد استفاده 10 × 10 سانتیمتر بود که مساحت نمونهبرداری را به 100 سانتیمتر مربع محدود میکرد. آنالیز توسط کروماتوگرافی با عملکرد بالا (HPLC) انجام گرفت. نتایج با استفاده از نرمافزار Prism GraphPad نسخه 8 تحلیل شدند.
یافته ها: کارایی جمعآوری انواع Wipe بر روی سطوح مختلف بین 2/11% تا 2/86% متغیر بود. کمترین بازیابی مربوط به فیلتر Millipore بر روی سطح وینیل و بیشترین بازیابی مربوط به پد الکلی بر روی سطح استیل بود. میانگین کارایی استخراج برای Wipeهای مختلف بین 8/43% تا 8/98% متغیر بود؛ که کمترین میزان بازیابی مربوط به فیلتر Millipore و بیشترین مربوط به پد الکلی بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که پد الکلی نسبت به سایر Wipeها عملکرد بهتری در جمعآوری و استخراج داروی 5-فلورواوراسیل از سطوح مختلف دارد. همچنین، سطوح سخت و صاف، مانند استیل و سرامیک، مناسبترین سطوح برای نمونهبرداری بهشمار میروند. این نتایج میتواند به بهبود روشهای نمونهبرداری و کاهش مواجهه با داروهای آنتینئوپلاستیک کمک کند.
الناز رحیمی، اعظم بیابانی، مریم قلع جهی، فریده گل بابایی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: کارگرانی که در محیط های گرم کار می کنند، به لباس هایی با خواص تنظیم حرارتی خوب نیاز دارند. امروزه بهبود خاصیت تنظیم حرارت پارچه پنبه ای با تثبیت مواد تغییر فاز دهنده (PCMs) بر روی آن، مورد توجه قرار گرفته است. نوع پارچه نقش مهمی در تامین آسایش حرارتی دارد. پارچه پنبه ای به دلیل داشتن ویژگی های متمایز خود، محبوب ترین ماده اولیه در صنعت نساجی است. از این رو، هدف این مطالعه مرور سیستماتیک بررسی اثرات نانوکپسولاسیون PCM در پارچههای پنبهای متداول، از جمله مورفولوژی، خواص حرارتی، پایداری حرارتی، استحکام کششی، مقاومت در برابر سایش، نشت، جذب آب، قابلیت شستشو و تنفس پذیری پارچه، چالشهای مرتبط و روندهای تحقیقاتی آینده است.
روش کار: این پژوهش با مقالات بهدستآمده از جستجوی سیستماتیک در پایگاههای Science Direct،
Web of Sciences، Scopus و PubMed انجام شد. از کلیدواژههای « nanoencapsulated phase change materials»، « nanoenhanced phase change materials»، «cotton»، «cotton fabric» و « cotton textiles» استفاده شد.
یافته ها: از 1251 مطالعه شناسایی شده از طریق پایگاه های جستجو، 13 مطالعه بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. نتایج نشان داد که در تمام مطالعات، نانوکپسولهای PCM با موفقیت سنتز شدند و وارد پارچه پنبهای شدند و خواص حرارتی پارچه را بهبود بخشیدند. در اکثر مطالعات، روش های پلیمریزاسیون درجا و پلیمریزاسیون مینی امولسیونی برای نانوکپسولاسیون استفاده شد. روش pad-dry-cure نیز روشی پرکاربرد برای استفاده از نانوکپسول ها بر روی پارچه های پنبه ای بود.
نتیجه گیری: این مطالعه سیستماتیک نشان داد که نانوکپسولهای سنتز شده از مواد تغییر فاز دهنده و اعمال آن بر روی پارچه پنبهای میتواند خواص تنظیمکننده حرارت پارچه را بهبود بخشد. پیشنهاد میشود تحقیقات در زمینه طراحی لباسهای تنظیمکننده حرارت از پارچههای ارتقا یافته و بررسی عملکرد خنککنندگی آنها گسترش یابد.
اکرم تبریزی، مصطفی جعفری زاوه، حمید شیرخانلو، فریده گلبابایی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: ترکیبات آلی فرار (VOCs) آلاینده های خطرناک و سمی موجود در هوا هستند و از منابع مختلف صنعتی منتشر می شوند. با توجه به اثرات نامطلوب زایلن بر سلامتی، حذف موثر VOCs از هوا توسط نانوجاذب ها مهم است. در این مطالعه به منظور بررسی کارایی حذف زایلن از نانو گرافن (NG) و نانو گرافن اکسید (NGO) به عنوان جاذب استفاده شد.
روش کار: در این مطالعه به منظور بررسی راندمان جذب نانوگرافن و نانو گرافن اکسید پس از سنتز نانو جاذب ها، در یک سیستم دینامیکی، بخار زایلن در یک محفظه در هوای خالص تولید و در کیسه نمونهبرداری تدلار ذخیره و سپس به جاذب منتقل شد. سپس تاثیر پارامترهای مختلف مانند غلظت زایلن، سرعت جریان هوای ورودی و مقادیر جرم جاذب در رطوبت 32 درصد و دمای 25 درجه سانتی گراد بر میزان جذب و نحوه عملکرد جاذب های مورد نظر بررسی شد. در نهایت، آشکارساز یون شعله کروماتوگرافی گازی (GC-FID) غلظت زایلن در هوا را پس از فرآیند جذب-واجذب تعیین کرد.
یافته ها: میانگین راندمان جذب برای NG و NGO به ترتیب 8/96% و 5/17% به دست آمد. خصوصیات جاذب NG و NGO نشان داد که محدوده اندازه ذرات کمتر از 100 نانومتر است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کارایی جذب NG برای حذف زایلن از هوا بیشتر از NGO است.