22 نتیجه برای مدیریت
عبداله اردشیر، رضا مکنون، محمد رکاب اسلامی، زینب جهانتاب،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه: با توجه به افزایش جمعیت و نیاز بیش از پیش افراد به سکونت در شهرها،شاهد رونق روزافزون بلندمرتبه سازی در ایران هستیم.از طرفی پروژه های ساخت به دلیل ماهیت مبهم و پیچیده، دارای ریسک های متعددی میباشند که یک گروه از ریسک ها، ریسک های بهداشتی می باشند.این ریسک ها یا اثرات کوتاه مدت دارند یا اثرات آنها پنهان بوده و در دراز مدت اثر منفی خود را بروز می دهند و مشکلات و بیماری های عدیده و حتی مرگ را برای افراد همراه دارند.
.
روش کار: این مقاله ریسک های بهداشتی در ساخت پروژههای بلند مرتبه را شناسایی، ارزیابی و رتبه بندی میکند. ریسک ها از طریق مصاحبه با افراد با سابقه در زمینه بلند مرتبه سازی و همچنین چک لیست های تخصصی ایمنی و بهداشت، شناسایی و با استفاده از نظر متخصصین ارزیابی شدند و برای کمی سازی با توجه به ماهیت مبهم ریسک ها و وجود عدم قطعیت، از محاسبات اعداد ذوزنقه ای فازی استفاده گردید. در نهایت پس از ارزیابی ریسک ها و وزندهی، درجه بحرانی بودن هر ریسک محاسبه و ریسک ها برای پاسخ رتبه بندی شدند.
.
یافته ها: پس از ارزیابی ها، فاکتور ریسک برای بیشتر ریسک ها بالای 5/0 بهدست آمد که نشان از اهمیت این ریسکها در پروژه های عمرانی دارد.همچنین نشان دهنده این مهم است که ریسک های بهداشتی باید قبل از شروع پروژه ارزیابی شوند و برای کاهش و یا حذف آنها اقدامات لازم صورت گیرد.
.
نتیجه گیری: در پروژه های بلند مرتبه سازی، مدیریت ریسکهای بهداشتی بسیار مهم است و این ریسکها بهصورت مستقیم و غیر مستقیم بر روی زمان، کیفیت و هزینه پروژه تاثیرات قابل توجهی می گذارند. بنابراین بررسی و کنترل ریسک های بهداشتی در مرحله طراحی و اجرا لازم و ضروری است. بسیاری از این ریسک ها، با استفاده از وسایل حفاظت فردی قابل پیشگیری و کنترل هستند و این نشان دهنده اهمیت بسیار زیاد این وسایل می باشد که در این میان نقش فرهنگ سازی و آموزش به افراد درگیر در پروژه و لزوم استفاده از وسایل حفاظت فردی بسیار مهم و ضروری است.
ایرج محمد فام، حیدر محمدی، فرشید قربانی شهنا، علی رضا سلطانیان،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه: در سیستم های مدیریت HSE شایستگی به عنوان یکی از ابزارهای مهم جهت انتخاب مدیران و تخصیص منابع در نظر گرفته شده است. فقدان مدیران شایسته HSE می تواند عملکرد مناسب سیستم مدیریتی را تحت شعاع قرار دهد. از طرف دیگر داشتن مدیر و پرسنل شایسته می تواند کاهش زمان انجام فعالیت ها و عملکرد بهتر را سبب گردد. مطالعه حاضر با هدف ارایه الگویی جهت انتخاب مدیران HSE انجام شده است.
.
روش کار: در این مطالعه با بررسی مدل های مشابه، چارچوب اولیه انتخاب گردید. ابعاد مدل و وزن آنها با استفاده از تکنیک بحث کانون تعیین گردید. الگوی بهدست آمده در یک شرکت صنعتی بزرگ بهکار گرفته شد. با ارزیابی نتایج حاصله و اصلاح نارساییهای شناسایی شده مدل تصدیق گردید.
.
یافته ها: الگوی بهدست آمده دارای سه طیف شایستگی فنی، رفتاری و مفهومی بود. مهمترین بعد در مدیران سطح 1 و 2 بعد فنی و در مدیران سطح 3 بعد رفتاری بود.
.
نتیجه گیری: مدیران HSE در سطوح مختلف نیازمند شایستگی های متفاوتی هستند که با استفاده از الگوی حاضر، می توان این شایستگی ها را در بدو استخدام مورد ارزیابی قرار داده و از آن به عنوان مبنایی برای پایش افراد در بازههای زمانی پیش روی استفاده نمود.
ایرج محمدفام، سوسن باستانی، محبوبه اسحاقی، رستم گلمحمدی، علی ساعی،
دوره 4، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه: شرایط اضطراری و پیامدهای ناشی از آن یکی از چالش های مهم و تهدید کننده در صنایع محسوب می شود. درک وضعیت تعاملات کاری درون تیمی مدیریت شرایط اضطراری در بهبود عملکرد تیم واکنش شرایط اضطراری موثر می باشد. هدف مطالعه حاضر، بررسی فضای تعاملات کاری تیم پاسخ اضطراری به صورت مطالعه موردی در یک پالایشگاه با استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی بوده است.
روشکار: برای بررسی تعاملات تیم های پاسخ در مدیریت شرایط اضطراری از شاخص تراکم یا چگالی شبکه استفاده شد. دادهها بر اساس مصاحبه و مشاهدات جمع آوری گردید. نتایج بررسی با استفاده از برنامه تحلیل شبکه اجتماعی UCINET 6.0 تحلیل و ارزیابی شد.
یافتهها: یافته های مطالعه نشان می دهد تیم مدیریت شرایط اضطراری با چگالی برابر 2/0 دارای تراکم نسبتاً کمی بوده است. یافته های مطالعه حاکی از آن است که در مجموع درصد کمی از تعاملات کاری بین تیم های واکنش در مدیریت شرایط اضطراری وجود داشته است.
نتیجهگیری: این روش تصویر مناسبی از شبکه تعاملات کاری بین تیم های شرایط اضطراری فراهم نموده است. نتایج تحقیق نشان داد تحلیل شبکه اجتماعی می تواند در ارایه یک روش کمی و قابل مقایسه برای ارزیابی تعاملات تیم های واکنش اضطراری مورد استفاده قرار بگیرد
طیبه رحیمی پردنجانی، علی محمدزاده ابراهیمی،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف آزمودن الگویی از روابط تعهد مدیریت به ایمنی و وظیفه شناسی با عملکرد ناامن با میانجی گری خودکارآمدی ایمنی انجام شد.
.
روش کار: طرح پژوهش همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری انجام شد و نمونه پژوهش شامل 265 نفر از کارکنان عملیاتی یک شرکت صنعتی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش مقیاس جوّ ایمنی، فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی نئو (NEO)، مقیاس خودکارآمدی ایمنی و پرسشنامه عملکرد ناامن را تکمیل نمودند. روایی و پایایی همه پرسشنامه ها قابل قبول گزارش شده است. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری (SEM) براساس نرم افزار AMOS- 21 و SPSS- 19 انجام گرفت. جهت آزمودن اثرات واسطه ای از روش بوت استراپ در برنامه ماکرو آزمون پریچر و هیز استفاده شد.
.
یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی از برازندگی خوبی برخوردار است. تعهد مدیریت به ایمنی و وظیفه شناسی اثر مستقیمی بر عملکرد ناامن و خودکارآمدی ایمنی دارد. همچنین اثر واسطه ای خودکارآمدی ایمنی در رابطه بین تعهد مدیریت به ایمنی و وظیفه شناسی با عملکرد ناامن مورد تائید قرار گرفت.
.
نتیجه گیری: بنابراین سازمان ها می توانند با افزایش تعهد مدیران به ایمنی و وظیفه شناسی کارکنان خود و نیز آموزش به کارکنان و سرپرستان برای تقویت خودکارآمدی ایمنی، عملکرد ناامن و به دنبال آن حوادث شغلی را کاهش دهند.
فریده گلبابایی، لیلا حیدری، ساناز غازی، کریم جباری،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: پیشگیری از بروز حوادث و بیماری های ناشی از کار در راستای توسعه پایدار و افزایش بهرهوری بدون در نظرگرفتن ایمنی کارکنان، مشتریان، پیمانکاران ودیگر افراد امکان پذیر نیست. از این رو ارزیابی وضعیت مدیریت ایمنی در صنایع یکی از فعالیتهایی است که میتواند منجر به کاهش این خسارات شود. مطالعه حاضر به ارزیابی وضعیت مدیریت ایمنی در یک شرکت تولیدی لوازم خانگی پرداخته شده است.
.
روش کار: این مطالعه در یک شرکت تولیدی لوازم خانگی واقع در شهرک صنعتی دماوند انجام گردید.ابتدا بر اساس مطالعات کتابخانه ای دو پرسشنامه وزن دهی و امتیازدهی طراحی شد که پرسشنامه شماره یک مشتمل بر چهار شاخص ایمنی ماشین آلات، ایمنی برق، شناسایی خطرات و ارزیابی خطر و ایمنی حریق و پرسشنامه شماره دو مشتمل بر یازده زیر شاخص طراحی شد. هر دو پرسشنامه توسط 30 نفر از متخصصان HSE و سرپرستان واحدهای مربوطه تکمیل گردید. اعتبار پرسشنامه ها به روش ضریب آلفای کرونباخ تایید گردید.با استفاده از اطلاعات پرسشنامه ها وضعیت ایمنی در هریک از واحدهای شرکت تعیین و نمره دهی شد و در نهایت وضعیت ایمنی در کل شرکت استخراج گردید.
.
یافته ها: نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که واحد پرسکاری با کسب نمره 66.66 و واحد انبار با کسب نمره 60.12 جزء رده خوب از نظر مدیریت ایمنی می باشند. واحدهای رنگ پودری با کسب نمره 56.25 ، لعابکاری با کسب نمره 55.92 ،آزمایشگاه با کسب نمره 54.15 در رده متوسط و واحدهای مونتاژ با کسب نمره 46.06 و درب سازی با کسب نمره 46.06 جزء رده ضعیف از نظر مدیریت ایمنی میباشند.
.
نتیجه گیری: نتایج ارزیابی نشان داد وضعیت مدیریت ایمنی در شرکت مورد نظر با کسب امتیاز 55.45 در سطح متوسطی میباشد. لذا انجام اقدامات اصلاحی در مورد شاخصهایی که حداقل امتیاز را کسب کردهاند ضروری است.
مازیار ارسی، ایرج محمدفام، غلامعباس شیرالی، عباس مقیم بیگی،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: مهندسی رزیلینس رویکردی جدید در حوزه دانش ایمنی است. هدف آن حفظ ظرفیت سازمان در یک حد قابل قبول برای مواجهه با بحرانهاست. در واقع مهندسی رزیلینس بهجای تکیه بر نقصها، بهدنبال نقاط قوت سازمان و شناختن شاخصهایی است که به بقاء سازمان کمک میکنند.
.
روش کار: در این پژوهش ابتدا 6 شاخص مهندسی رزیلینس انتخاب و در قالب یک فرم مقایسه زوجی برای صاحب نظران فرستاده شد. از طرف دیگر یک پرسشنامه که روایی و پایایی آن در مطالعات قبل سنجیده شده بود، بین کارکنان شرکت تقسیم شد تا نسبت به سنجش سطح رزیلینس در شرکت اقدام شود. در نهایت با آنالیز نتایج دو پرسشنامه، اولویت بندی اقدامات اصلاحی مشخص گردید.
.
یافته ها: نتایج وزندهی شاخصهای رزیلینس نشان داد تعهد مدیریت حایز بیشترین ارزش بوده است و پس از آن فرهنگ صحیح رتبه دوم را دارد. نمرات شاخص ها بر مبنای پرسشنامه رزیلینس توزیع شده میان کارگران نیز نشان داد که هر 6 شاخص، نمره نسبتاً مشابهی داشته و میتوان آنها را نسبتاً مناسب ارزیابی کرد. نهایتاٌ نتایج اولویت بندی شاخصهای مهندسی رزیلینس بر مبنای ترکیب نتایج پرسشنامه و نظر نخبگان نشان داد تعهد مدیریت بهعنوان موثرترین شاخص رزیلینس در این سازمان میباشد.
.
نتیجه گیری: تعهد مدیریت و فرهنگ موجود در سازمان مهمترین عوامل تعیینکننده سطح رزیلینس شرکت، نیروی کار با تجربه مهمترین نقطه قوت سازمان و تاثیر مشکلات مالی بر ایمنی و رزیلینس مهمترین چالش پیش رو هستند.
محمد حاج آقازاده، حسین مروی میلان، فاطمه فرخی، سمیرا اروجلو،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
مقدمه: جو ایمنی درک مشترک کارکنان از الویت ایمنی در یک سازمان میباشد. هدف این مطالعه ارزیابی جو ایمنی با استفاده از پرسشنامه نوردیک در یک بیمارستان بود.
روش کار: در این مطالعه مقطعی 92 پرستار شاغل در بخشهای مختلف یک بیمارستان، پرسشنامه جو ایمنی نوردیک (NOSACQ-50) را تکمیل کردند. پاسخ پرستاران در یک سری لیکرت 4 تایی ثبت گردید. با استفاده از آمارههای توصیفی و استنباطی، نتایج مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: 72% از پرستاران زن و بقیه (28%) مرد بودند. میانگین امتیاز ابعاد جو ایمنی متفاوت بود. پرستاران کمترین و بیشترین امتیاز را به ترتیب به ابعاد» اولویت و توانایی ایمنی مدیریت» و «ارتباط ایمنی متقابل، یادگیری و اعتماد در توانایی ایمنی» دادند. میانگین امتیاز جو ایمنی در بین بخشهای مختلف بیمارستان در گستره 49/2 تا 67/2 بود. میانگین امتیاز کسب شده در تمامی ابعاد جو ایمنی در بین گروههای سنی و سابقه کار از نظر آماری تفاوت معنیداری نداشت (05/0>P-value).
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه میتوان گفت که جو ایمنی در بیمارستان مورد مطالعه از دیدگاه پرستاران نسبتا مطلوب بود. با این حال باید تلاش هایی صورت گیرد تا جو ایمنی بهویژه در ابعاد مربوط به مدیریت ایمنی بهبود یابد. اقدامات کنترلی اصلاحی باید در تمامی بخشهای بیمارستان و برای تمامی کارکنان آن با هر گروه سنی و سابقه کار بهطور یکسان اجرا شود.
محمد حسن احرام پوش، محسن حسامی آرانی، محمد تقی قانعیان، اصغر ابراهیمی، مسعود شفیعی،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
مقدمه: الزام صنایع به اجرای برنامه مدیریت پسماند صنعتی و برنامه ریزی جهت دفع صحیح پسماندها ، لازمه دستیابی به برنامه توسعه پایدار میباشد، لذا مدیریت پسماند صنعتی در مجتمع فولاد کویر شهرستان آران و بیدگل که فرآیند تولید آن نورد گرم و محصول آن میلگرد میباشد با هدف شناسایی و طبقه بندی پسماندهای تولیدی و ارایه راهکار جهت بهبود روند مدیریت پسماند انجام شده است.
روش کار: این مطالعه به صورت میدانی در مجتمع فولاد کویر صورت گرفته است. پس از بررسی فرآیند تولید و منابع تولید پسماند، نوع و تناژ پسماندهای تولیدی در مدت 3 ماه شناسایی و اندازه گیری شد. سپس طبقه بندی پسماندها براساس قانون حفاظت و بازیافت منابع و کنوانسیون بازل انجام شد و برنامه مدیریت پسماندهای صنعتی و بهداشتی جدید ارایه گردید.
یافته ها: پسماندهای صنعتی فرآیند تولید مجتمع فولادکویر با توجه به تناژ تولید بین 100 تا 150 گرم به ازای هر تن میلگرد تولید میگردد. عمده پسماندهای صنعتی شامل اکسید شمش، لجنهای صنعتی، روغن و گریس مستعمل میباشد که براساس طبقه بندی قانون حفاظت و بازیافت منابع، 8 پسماندکد T ، 1 مورد کد C، 5مورد کد I و 3مورد کد R را دریافت نمودند.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد بیشترین مقدار پسماند صنعتی در مجتمع فولاد کویر، ضایعات شمش و لجن صنعتی است همچنین بیش از 90% پسماندهای صنعت نورد فولاد کویر، در داخل یا خارج از این مجتمع مورد بازیافت یا استفاده مجدد قرار میگیرد. از طرفی توصیه میشود روغنهای مستعمل در مخازن ایمن، حمل و نگهداری گردد.
اسماء زارع، سعید یزدانی راد، فاطمه دهقانی، فریبرز امیدی، ایرج محمد فام،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده
مقدمه: با وجود تلاشهای مداوم برای کاهش خطای انسانی در سیستمهای مختلف، اشتباهات و رفتار نا ایمن علت اصلی وقوع حوادث در محیط کار میباشد. مطالعات زیادی برای شناسایی و بهبود خطای انسانی در سالهای اخیر انجام گرفتهاند. تعداد زیاد مطالعات خطای انسانی با تنوع بالای مباحث، مرور کلی در این زمینه را برای محققان دشوار ساخته است. بنابراین یک مرور سیستماتیک مطالعات گذشته، بهترین راه برای به اشتراک گذاشتن یافتههای مفید مطالعات و در دسترس قرار گرفتن گرایشات مطالعات آینده در زمینه خطای انسانی میباشد.
روش کار: مقالات بعد از جستجوی سیستماتیک در پایگاههای داده معتبر، بر اساس عنوان مقاله، سال انتشار، عنوان مجله/کنگره، شهر/ منطقه، سطح سازمان بندی، شغل مورد بررسی، نوع سازمان و روش استفاده شده رمزگذاری شدند و به بررسی دقیق براساس کدبندیها پرداخته شد.
یافته ها: سه گروه مطالعات خطای انسانی شناسایی شدند. گروه اول مطالعات از جنبه مدیریت ایمنی، ارزیابی و برنامه ریزی ایمنی به بررسی خطای انسانی پرداختهاند. گروه دوم تاثیرات خصوصیات فردی مثل رفتار فرد، ادراک و میزان آموزش را بر میزان خطای انسانی بررسی کردهاند. گروه سوم اطلاعات حاصل از حوادث پیشین را برای بهبود رفتار افراد و کاهش خطای انسانی به کار گرفتهاند. بهمنظور تعیین بهتر گرایشات مطالعات، از جنبههای زمانی و موضوعی به بحث راجع به مباحث پرداخته شده است.
نتیجه گیری: در آخر، در این مطالعه مروری، شکافهای مطالعاتی مرتبط با خطای انسانی شناسایی و راهکارهای مناسب ارایه گردید.
مهران امیری، عبداله اردشیر، علی عباسی،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده
مقدمه: ایمنی در محل کار یک موضوع مهم بوده و عدم استفاده از روشهای مؤثر و کارآمد مدیریت ایمنی بر مبنای مطالعات علمی، همواره هزینه های بالایی را به صنعت ساختوساز تحمیل می کند. با ارزیابی ریشه ای حوادث و تعیین عوامل اولیه تأثیرگذار در وقوع حوادث، می توان با صرف حداقل زمان و هزینه از رخداد حوادث جلوگیری نمود.
روش کار: در ابتدا حوادث عمده در پروژه های راهسازی با انجام مصاحبه و مطالعه ادبیات موضوع، شناسایی شد. سپس، درخت خطای مربوط به هر یک از این ریسکهای اصلی ترسیم گردید. در مرحله بعد، پرسش نامهای بهمنظور محاسبه احتمال وقوع و شدت اثر هر نوع حادثه تهیه و توزیع شد. با توجه به وجود عدم قطعیت در واژههای زبانی، از منطق فازی در محاسبات بهره گرفته شد. جهت محاسبه احتمال وقوع، از تحلیل درخت خطای فازی استفاده شد و بهمنظور تعیین شدت اثر هر نوع حادثه، درجه اهمیت هر معیار با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی تعیین گردید. درنهایت ریسک فاکتور برای هر نوع حادثه محاسبه و ریسکها رتبهبندی شدند.
یافته ها: در بین یازده نوع حادثه موردبررسی، حوادث مربوط به سنگ شکن و کارخانه آسفالت، حوادث ترافیکی، گرمازدگی و عدم رعایت بهداشت و تصادف افراد با ماشینآلات بهعنوان مهمترین ریسکها شناسایی شدند.
نتیجه گیری: با استفاده از نتایج حاصل از این تحقیق می توان با اعمال روشهای مؤثر مدیریت ایمنی، نسبت به کاهش احتمال وقوع عوامل ریشهای حوادث و درنتیجه تعدیل ریسک آنها اقدام نمود.
مجتبی ذکایی، محسن فلاحتی، هادی اسدی، مسعود رفیعی، محمد نجفی، اعظم بیابانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
مقدمه: در سراسر دنیا تلاش های بسیاری انجام می شود تا ابزارهای مناسبی برای تحقق توسعه پایدار شهری و دست یابی به یک شهر پایدار انتخاب و به کار گرفته شود. استقرار سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE-MS)،
یکی از ابزارهای تحقق توسعه پایدار شهری است. سنجش عمل کرد یک سازمان در حوزه HSE پیش نیازی برای بهبود مستمر می باشد که روح سیستم های مدیریتی جدید HSE است. لذا هدف اصلی از انجام این پژوهش ارایه یک الگوی کاربردی جهت رتبه بندی کمی مناطق مختلف شهرداری تهران از لحاظ عمل کرد HSE با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه می باشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی-کاربردی، پس از تعیین محورهای عمل کردی و شاخص های ارزیابی عمل کرد مربوط به هر یک از آن ها (29 محور عمل کردی و 154 شاخص ارزیابی عمل کرد) از طریق طراحی پرسش نامه و بر اساس نظرات گروه خبرگان، وزن محورها و شاخص های عمل کردی با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی مشخص شد.
یافته ها: در این مطالعه محورهای عمل کردی فرآیند محور HSE نسبت به محورهای نتیجه محور HSE ارزش وزنی بالاتری را به خود اختصاص داد. در محورهای عمل کردی فرآیند محور HSE، محورهای عمل کردی«تعهد و رهبری» و «شناسنامه HSE مشاغل»، در محورهای عمل کردی نتیجه محور HSE، محورهای عمل کردی «ایمنی» و «بهداشت» و در محورهای عمل کردی مدیریت شهری، محورهای عمل کردی«پایداری اقتصادی» و «معماری و شهرسازی» به ترتیب بالاترین و پایین ترین ارزش وزنی را کسب نمودند.
نتیجه گیری: نتایج ارزیابی و اعتبارسنجی شاخص ها و محورهای عمل کردی منتخب نشان داد که در طراحی و تعیین مدل ارزیابی عمل کرد HSE شهرداری ها، علاوه بر محورها و شاخص های حوزه HSE، فاکتورهای تاثیر گذار بر مدیریت شهری می تواند تاثیر چشم گیری بر عمل کرد شهرداری ها در حوزه HSE داشته باشد.
شهرام وثوقی، محمد حسین چالاک، سجاد رستم زاده، منوچهر جهان پناه، حسین ابراهیمی،
دوره 10، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
مقدمه: با توجه به رشد گسترده صنعت ساخت و ساز در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، روند حوادث شغلی در این بخش در سال های اخیر در حال افزایش است. در صنعت ساخت و ساز حوادث سقوط از ارتفاع بزرگ ترین علت مرگ و میر کارگران بوده و پیشگیری از آن مولفه ای تاثیرگذار در برنامه مدیریت ایمنی کارگاه های ساختمانی می باشند. لذا شناسایی، درک و اولویت بندی علل گوناگون حوادث سقوط از ارتفاع به منظور تنظیم راهبردهای مدیریتی الزامی است.
روش کار: تحقیق حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و به صورت مقطعی در پنج پروژه عمرانی در منطقه صنعتی پارس جنوبی انجام شد. در این تحقیق براساس بررسی مستندات سیستم مدیریت ایمنی، بهداشت و محیط زیست پروژه ها در طی سال های 90 تا 94، تعداد 377 حادثه تجزیه و تحلیل شد که از بین آنها 74 حادثه از نوع سقوط ار ارتفاع بودند. علل حوادث سقوط از ارتفاع براساس نظر خبرگان
(10=N) به 3 گروه عوامل اصلی شامل عوامل فردی، سازمانی و محیطی و 14 زیرعامل تقسیم شدند. پایایی پرسشنامه خبرگان که مبتنی بر مقایسه زوجی طراحی شده بود با توجه به نرخ سازگاری مقایسات زوجی مورد تایید قرار گرفت. سپس با استفاده از روش AHP و استفاده از نرم افزار Expert choice نسخه 11 وزن نسبی معیارها تعیین گردید و رتبه بندی عوامل اصلی و زیرعوامل براساس میانگین هندسی و وزن نرمال شده آنها صورت پذیرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از بررسی سازگاری در تحلیل سلسله مراتبی نشان داد که نرخ ناسازگاری مقایسه های انجام شده همگی کوچکتر از 1/0 می باشد، بنابراین میتوان به مقایسه های انجام شده اطمینان کرد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل سلسله مراتبی علل حوادث نشان داد که عوامل محیطی با وزن 359/0 در اولویت اول، عوامل فردی با وزن 351/0 در اولویت دوم و عوامل سازمانی با وزن 290/0 در اولویت سوم وقوع حوادث سقوط از ارتفاع قرار دارند. همچنین در بین تمامی زیرعوامل مورد بررسی ارتفاع سکوی کار، استرس های روانی/ شغلی و فرهنگ ایمنی به ترتیب بالاترین اولویت را داشتند.
نتیجه گیری: براساس یافته های تحقیق، در یک برنامه مدیریت ایمنی جهت کاهش حوادث سقوط از ارتفاع بایستی بیشترین توجه را به عوامل محیطی و فردی معطوف داشت و اقدامات کنترلی برای این عوامل را در اولویت قرار داد. در برنامه های میان-مدت و بلندمدت ایمنی، توجه به راهبردهایی که منجر به ارتقاء فرهنگ ایمنی کارکنان گردیده و سطح استرس شغلی آنها را در محیط کار کاهش می دهد میتواند در پیشگیری از وقوع حوادث سقوط از ارتفاع بسیار موثر میباشند.
سمیه میرزا، نبی اله منصوری، رضا ارجمندی، رضا عزیزی نژاد،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: صنایع نفت و پتروشیمی اولین صنایعی بودند که سیستم مدیریت سلامت ،ایمنی و محیط زیست را توسعه دادند و برای حفظ و صیانت از نیروی انسانی متخصص، در کنار کاهش اثرات سوء صنعت بر محیط زیست، این نظام را در سازمان های تحت پوشش خود مستقر نمودند. هر چند این نظام در مطالعات مختلف مورد واکاوی عمیق قرار گرفته است. ولی متاسفانه بیشتر ارزیابی ها به صورت کیفی انجام گرفته است. در سالهای اخیر،ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت سلامت،ایمنی و محیط زیست به علت عدم وجود ارزیابی های کمی مناسب با محدودیت روبرو بوده است.
روش کار: در این تحقیق توسعه معیارها و زیر معیارهای سیستم مدیریت سلامت، ایمنی ومحیط زیست بارویکردی متفاوت بررسی شد و با استفاده از نظر خبرگان و با توجه به دسته بندیهای انجام شده پرسشنامه ای برای تعیین مقایسات زوجی تدوین شد.برای تعیین روابط بین معیارها از تکنیک DMATEL و برای تعییین وزن اهمیت آنها از روش تحلیل شبکه استفاده شد و در یک مطالعه موردی بین دو کارخانه مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: ارزیابی عملکرد نشان داد که معیار رهبری با وزن نرمال شده 8/1 از بیشترین تاثیرگذاری برخوردار هست و همچنین معیار های ارزیابی و مدیریت ریسک با وزن نرمال شده 8/0، معیار طرح ریزی با وزن نرمال شده40/0 ، .معیار خط مشی با وزن نرمال شده 33/0، .معیار سازمان با وزن نرمال شده 31/0 ، .معیار اجرا و پایش با وزن نرمال شده22/0 و .معیار ممیزی و بازنگری با وزن نرمال شده 12 /0 به ترتیب اولویت اول تا هفتم قرار دارد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که مهمترین معیارهای بهداشت، ایمنی و محیط زیست، رهبری است. تفاوت معنی دار بین نمره نهایی معیار رهبری و سایر معیارها اهمیت حیاتی آن در ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت سلامت، ایمنی و محیط زیست به را نشان می دهد. مدیریت می تواند با مشارکت کارمندان و اختصاص بودجه مناسب و حمایت از ابتکارات ابتکاری برای بهبود برنامه های سیستم مدیریت سلامت، ایمنی و محیط زیست ، بهتر و موفق تر باشد.
داود پناهی، محسن صادقی یارندی، نورالدین قراری، زهرا آقاجانی علیآبادی، احمد سلطانزاده،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت پیاده سازی سیستم های مدیریت ایمنی و سلامت شغلی در پیشگیری از بیماری های مختلف در محیطهای شغلی و همچنین تعیین میزان اهمیت و نقش استقرا و اجرای سیستم های مدیریت سلامت شغلی در کنترل و کاهش شیوع بیماری کووید 19 در محیط های کاری به عنوان یکی از بخش های حساس و مهم جامعه، مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان شیوع ابتلا به بیماری کووید-19 در دو گروه صنایع دارا و فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی و همچنین ریسک فاکتورهای مدیریتی و اجرایی مرتبط در بخشی از صنایع ایران انجام پذیرفت.
روش کار: این مطالعه مقطعی در اردیبهشت ماه سال 1399 در حین شیوع بیماری کروناویروس در بخشی از صنایع تحت نظر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است. طی مطالعه حاضر مجموعا 70 صنعت مشتمل بر 24 صنعت فعال در حوزه تولید محصولات شیمیایی، 6 صنعت تولید قطعات خودرو، 14 صنعت تولید لوازم خانگی، 16 صنعت تولید محصولات بهداشتی و آرایشی، 4 صنعت تولید محصولات فلزی و 6 شرکت خدماتی بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل دو گروه از صنایع واجد سیستم مدیریت سلامت شغلی (33 صنعت) و صنایع فاقد سیستم مدیریت سلامت شغلی (37 صنعت) بود. در این مطالعه، چکلیستی برای جمعآوری دادههای مطالعه بر اساس الزامات و پارامترهای سیستمهای مدیریت سلامت شغلی و همچنین اطلاعات مرتبط با بیماریهای واگیر و عفونی مانند کووید-19 طراحی گردید که شامل اطلاعات لازم در مورد ابتلا به بیماری کووید-19 در دو گروه صنایع مورد مطالعه، طب کار، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، آموزش و مشارکت کارکنان و همچنین پارامترهای مدیریت بیماری کووید-19 بود. تحلیل آماری دادههای مطالعه با استفاده از آزمون کای اسکوئر و آزمون دقیق فیشر و در محیط نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام پذیرفت.
یافته ها: تعداد کارگران شاغل در دو گروه صنایع واجد و فاقد سیستم مدیریت سلامت شغلی به ترتیب 673 و 708 نفر بود. از 33 صنعت دارای سیستم مدیریت سلامت شغلی، (1/12 %) 4 صنعت دارای سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE-MS)، (7/66 %) 22 صنعت استاندارد OHSAS 18001:2007 را اخذ نموده و (2/21 %) 7 صنعت نیز دارای گواهینامه ISO 45001:2018 بودند. مشخص گردید که مقادیر شیوع بیماری کووید-19 در صنایع فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی به طور معنی داری بالانر می باشد (05/0>p). همچنین یافته ها نشان داد که بین پارامترهای طب کار، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، آموزش و مشارکت کارکنان و همچنین پارامترهای مدیریت بیماری کووید-19 در دو گروه صنایع مورد مطالعه اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بین مقادیر امتیاز پارامترهای طب کار و سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، آموزش و مشارکت کارکنان، مدیریت بیماری کووید-19 و در نهایت شیوع بیماری مذکور بین صنایع واجد و فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی ارتباط معنی داری وجود داشته و اجرا و استقرار سیستم های مدیریت سلامت شغلی می تواند گامی موثر در راستای کاهش شیوع بیماری های ویروسی و واگیر همچون کووید-19 باشد.
ویدا زراوشانی، فرحناز خواجه نصیری،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
لیلا کیکاوسی آرانی، اصغر قهری، الهام احسانی چیمه،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
مقدمه: غرقشدگی از شایعترین تروماهای دریایی است. هر چند امروزه در دنیا، غرقشدگی موردتوجه سیاستگذاران سلامت قرار گرفته است ولی مسئله غرقشدگی در مدیریت ایمنی دانشآموزان مغفول مانده است. این پژوهش با هدف بررسی پیشبینی کنندههای اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه از ترومای غرقشدگی در دانشآموزان غرب شهر تهران با رویکرد مدیریت ایمنی انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی– تحلیلی) مقطعی) بود. جامعه آماری پژوهش، والدین دانش آموزان مشغول به تحصیل در دوره اول ابتدایی مدارس منتخب دولتی غرب تهران در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند (3000=N). نمونهگیری به روش تصادفی در دسترس بود. 340 نفر از والدین مشارکت نمودند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته با رویکرد جدید مدیریت ایمنی (پیشگیری از وقوع حادثه با اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه) بر اساس مدلی انگیزش محافظت (مدل رفتاری پیشگیرانه) بود که پایایی و روایی آن بررسی شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار 26 SPSS و آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی انجام شد.
یافته ها: مدل موردمطالعه 67% واریانس رفتارهای پیشگیرانه از ترومای دریایی غرقشدگی را تبیین نمود. 69.7% از دانش آموزان سابقه استفاده از کلاسهای شنا را نداشتند. بیشترین همبستگی بین رفتار پیشگیرانه از غرقشدگی و هزینههای درک شده بود (0.579-=r و 0.01>P). تعداد 237 دانشآموز (69.7%) هرگز رفتار پیشگیرانه «یادگیری فنون شنا یا کسب توانایی شنا از مربیان حرفهای شنا « از خود نشان ندادند.
نتیجه گیری: رابطه معنادار بین بیشتر سازههای مدل انگیزش محافظت با اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه از غرقشدگی و وجود بیشترین همبستگی بین رفتار پیشگیرانه و هزینه درک شده، بر طراحی برنامههای آموزشی رایگان در جهت افزایش دانش و انگیزش دانش آموزان درباره رفتارهای پیشگیرانه از غرقشدگی تأکید دارد.
علی ناصری، وجیهه هوشیار،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
مقدمه: کووید 19 پاندمی بود که بسیاری از مشاغل را با مشکلات عدیدهای روبرو کرد و باعث ایجاد ناامنی زیادی در بین مشاغل شد که کارگران و کارکنان زیادی را با استرس از دست دادن شغل خود دچار مشکلات فراوانی کرد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تحلیل تاثیر اقدامات مدیریت ایمنی محل کار بر رفتار شهروند سازمانی با توجه به نقش ناامنی شغلی و ریسک ادراک شده مرتبط با ویروس کرونا در میان کارکنان سازمان تامین اجتماعی مشهد انجام گرفت.
روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ جمعآوری دادهها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارکنان سازمان تامین اجتماعی شهر مشهد میباشند که تعداد آنها560 نفر است. حجم نمونه براساس جدول مورگان و با استفاده از روش غیرتصادفی دردسترس تعداد 225 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه استاندارد وو و همکاران (2022) است که جهت بررسی روایی، از روایی سازه و روش تحلیل عاملی تاییدی بهره برده شد و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد، نتایج نشان داد که پرسشنامه از روایی و پایایی مناسب برخوردار است. همچنین، تجزیه و تحلیل دادهها به روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار smart pls انجام پذیرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که اقدامات مدیریت ایمنی محل کار بر رفتار شهروندی سازمانی و ریسک ادراک شده کرونا تاثیرگذار است. همچنین، ریسک ادراک شده مرتبط با کرونا بر ناامنی شغلی درک شده تاثیر مثبت دارد. اما ریسک ادراک شده مرتبط با کرونا بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیرگذار نیست و رابطه بین اقدامات مدیریت ایمنی محل کار و رفتار شهروندی سازمانی را میانجیگری نمیکند. اقدامات مدیریت ایمنی محل کار بر ناامنی شغلی درک شده تاثیرگذار است و ناامنی شغلی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیرگذار است.
نتیجهگیری: از یافتههای پژوهش میتوان چنین استنباط کرد که اقدامات مدیریت ایمنی محل کار یکی از مهمترین برنامهها و استراتژیهای سازمانها در افزایش رفتارهای شهروندی و همراهی کارکنان از طریق پشتیبانی و حمایت کارکنان و فراهم کردن شرایط ایمنی در سازمان است.
رضا برزگر، امید کلات پور، مریم فرهادیان، رشید حیدری مقدم،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: آتشنشانی صنعتی (IFF) یک شغل پرخطر در صنایع فرآیندی است. تیمهای آتشنشانی به عنوان بازوی اجرایی تیمفرماندهی حادثه شناخته میشوند. هدف از این مطالعه، ارزیابی میزان انطباق آزمایشات فیزیکی انجام شده در حوزه آتشنشانی صنایع فرآیندی و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از درصد تشابهات احتمالی با الزامات NFPA میباشد.
روش کار: این مطالعه از نوع مشاهده مقطعی بر روی 14 شرکت فرآیندی ایرانی متشکل از دو شرکت پالایشگاهی و 12 شرکت پتروشیمی از طریق نمونهگیری به روش سرشماری انجام شد. استاندارد مرجع مد نظر این مطالعه NFPA1582-2018 بود. تجزیه و تحلیل دادهها از نوع توصیفی تحلیلی بوده و به کمک نرمافزار SPSS 27 انجام شد. در این مطالعه، مطابق با آزمونها و مولفههای مد نظر استاندارد نام برده، در پنج گروه با زیرمولفههای مربوطه به بررسی درصد تشابهات لازمه پرداخته شد.
یافته ها: اکثر شرکتهای منتخب (58%) فاقد برنامه منسجم یا چهارچوب معینی جهت ارزیابی تناسب اندام آتشنشانهای شرکت فرآیندی خود بودند و مابقی شرکتهای دارای برنامه معین جهت ارزیابی تناسب اندام (42%) به تعداد اندکی (کمتر از 20%) به صورت موردی و تک به تک با مولفههای مد نظر استاندارد NFPA1582-2018 در زمینه ارزیابی تستهای تناسب اندام مطابقت داشتند.
نتیجه گیری: از آنجایی که 58% از شرکتهای فرآیندی مورد بررسی در این مطالعه فاقد برنامه ارزیابی تناسب اندام منسجم و یکپارچه بوده و 42% باقیمانده، از نظر مولفههای مورد بررسی تطابق خیلی کمی با استاندارد NFPA1582-2018
داشتند؛ این مسئله با توجه به کیفیت مولفهها و نیازسنجی فنی تدوین مولفههای متناسب و منعطف با شرایط کاری در صنعت فرآیندی و در مرحله بعدتر الزام قانونی جهت اجرای یک چهارچوب یکپارچه از طرف وزارتخانه مربوطه، شرایطی را ایجاد میکند تا شرکتهای فرآیندی از نظر گزینش و پایش نیروهای آتشنشان خود دارای مسیر مشخص و منظمی باشند.
سید حسین نظیری، مصطفی پویاکیان، صدیقه صادقحسنی، سمیه فرهنگ دهقان،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: در اثر پیشرفت چشمگیر فناوری نانو، افزایش مصرف نانومواد مهندسیشده، شکاف اطلاعاتی و عدم قطعیتهای موجود در رابطه با مخاطرات محصولات جدید نانو، توسعه و بکارگیری چارچوبها و ابزارهایی که بتواند از منظر حفظ سلامت انسان و محیطزیست، به شناسایی مخاطرات، کاهش احتمال مواجهه و کنترل ریسک نانومواد مهندسیشده بیانجامد، مورد توجه مراجع مختلف قرار گرفته است. با این حال، در اغلب رویکردهای ارزیابی یا مدیریت ریسک نانومواد مهندسیشده، تمام معیارهای مورد نظر برآورده نمیشوند. این مطالعه با هدف بررسی و معرفی چارچوبها و ابزارهای توسعه یافته مختلف برای نانومواد مهندسیشده در حوزه مدیریت ریسک ایمنی، بهداشت و محیطزیست در فناوری نانو انجام گردید.
روش کار: جستجوی چارچوبها و ابزارهای مربوطه در پایگاههای داده Scopus، Web of Science و مراجع NIOSH، ECHA و ISO با استفاده از کلید واژههای «نانومواد مهندسیشده»، «چارچوب»، «ابزار»، «مدیریت ریسک»، «مواجهه شغلی»، «محیطزیست»، «ارزیابی ریسک» و «فناوری نانو» انجام شد. از بین نتایج جستجو، چارچوبها و ابزارهای مدیریت و ارزیابی ریسک ایمنی، بهداشتی و زیستمحیطی که به طور مستقیم به مخاطرات، اثرات بالقوه و مدیریت ریسک دادههای نانومواد مهندسیشده پرداختهاند، برای مطالعه انتخاب گردید.
یافته ها: از میان نتایج بدست آمده، 17 چارچوب مدیریتی و 11 ابزار ارزیابی توسعه یافته در حوزه مدیریت ریسک شغلی، سمشناختی و زیستمحیطی در رابطه با مخاطرات نانومواد مهندسیشده انتخاب شده، مورد معرفی و بحث قرار گرفت. چارچوبها و ابزارهای مختلف با هدف شناسایی و ارزیابی مخاطرات بالقوه و ریسک ناشی از مواجهه با نانومواد مهندسیشده از منظر دامنه، اهداف، رویکردهای ارزیابی ریسک و خروجی تفاوت داشته و کاربردهای مختلفی را ارائه میکنند.
نتیجه گیری: چارچوبها و ابزارهای مختلف توسعه یافته در رابطه با ارزیابی و مدیریت ریسک نانومواد مهندسیشده، هر یک دارای قابلیتها، کاربردها و محدودیتهای به خصوصی بوده که میتواند سازمانها را در نیل به اهداف ایمنی، بهداشت و محیطزیست در حوزه فناوری نانو یاری نماید. در حال حاضر، هیچ اتفاق نظری در مورد بهترین ابزار ارزیابی یا چارچوب مدیریت ریسک نانومواد وجود ندارد و نیاز به تحقیق، توسعه و همکاری بیشتر در این حوزه برجسته میباشد.
الهه چوبینه، صابر اعظمی آغداش، علی اسماعیلی، سید شمسالدین علیزاده،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
مقدمه: انتشار غیرمنتظره مایعات و گازهای بسیار خطرناک در صنایع شیمیایی فرایندی سال ها گزارش شده است. اگر این مواد به درستی کنترل نشوند، احتمال وقوع فاجعه وجود دارد. در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته، موضوع مدیریت ایمنی فرآیند همچنان مورد بحث می باشد. PSM برای مدیریت ریسک پرسنل، اموال، محصول، محیطزیست و اعتبار شرکت ایجاد شده است. این مطالعه با هدف بررسی و گردآوری چالشها و دستاوردهای اجرای PSM و توصیههایی جهت بهبود آن انجام شده است.
روش کار: طی یک بررسی سیستماتیک، مجموعهای از مقالات علمی منتشر شده در بازه زمانی 2000 تا 2023، از پایگاههای اطلاعاتی مانند Science Direct، Web of Science، PubMed و Scopus انتخاب شدند. پس از بررسی کامل چکیده، عناوین و متون کامل آنها، در نهایت 49 مقاله برای ورود به پژوهش انتخاب و بر اساس معیارهای مختلف از جمله سال انتشار، نویسندگان، دستاوردها، چالش ها و ... دسته بندی شدند.
یافته ها: PSM در ایالات متحده به دلیل تعداد بالای صنایع شیمیایی فرآیندی و وجود آن در قالب قانون OSHA در این کشور، بیشترین مطالعه را داشته است. حوزه های عملیاتی، ممیزی و منابع دارای بیشترین تعداد چالش در مسیر پیاده سازی PSM می باشد و کاهش شدت رویدادهای شیمیایی فرآیندی و افزایش بهره وری از مهمترین دستاوردهای پیاده سازی PSM به شمار می روند.
نتیجه گیری: ایمنی فرایند بهعنوان یک حوزه بینرشتهای به مهارتهای فنی و عملیاتی زیادی نیاز دارد. برنامههای مدیریت ایمنی فرایند در طول سالها بهبود یافتهاند و پیادهسازی آنها مؤثرتر شده است؛ ولی با اینحال، حوادث هنوز اتفاق میافتد و با رشد صنایع شیمیایی فرآیندی و افزایش تقاضا، احتمال افزایش تعداد حوادث وجود خواهد داشت. برای دستیابی به تعالی در ایمنی فرایند و حفظ آن، نگاهی عمیق به موضوعات مقررات مبتنی بر ریسک، شایستگی، برتری عملیاتی و درسگرفتن از حوادث ضروری است.