جستجو در مقالات منتشر شده


57 نتیجه برای ریسک

فریده گلبابایی، اصغر قهری، محمود مهدی‌زاده، منصور غیاث الدین، کوروش مهاجر، داوود اسکندری،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده

مقدمه: ارزیابی ریسک مواد سمی و شیمیایی، مهندسین بهداشت حرفه‌ای را قادر می سازد که تصمیم گیری های مناسبی را در ارتباط با برنامه ریزی اقدامات کنترلی در محیط کار اتخاذ نمایند. این پروژه در سالن های مونتاژ (4بخش) یکی از صنایع خودروسازی کشور ایران  با دو نوع فرآیند جوشکاری GMAW و نقطه‌ای مقاومتی به منظور تعیین ریسک مواجهه افراد با فیوم جوشکاری صورت پذیرفته است.
روش کار: مواجهه جوشکاران از طریق جمع آوری 143 نمونه هوا از ناحیه تنفسی بر اساس روش 0500 NIOSH اندازه‌گیری شد. هم‌چنین ارزیابی ریسک بهداشتی با استفاده از روش توصیه شده، توسط انجمن ایمنی و بهداشت سنگاپور انجام گردید.

یافته ها: یافته ها نشان دادند که میانگین مواجهه جوشکاران در فرآیندهایGMAW  و نقطه‌ای به ترتیب برابر 78/5±61/5 و  15/2±38/2  میلی‌گرم بر مترمکعب است و از نظر آماری دارای تفاوت معناداری می باشند (05/0>p). هم‌چنین شواهد حاکی از آن بود که نوع الکترود، فلز پایه و استفاده از ماده شیمیایی، تاثیر زیادی در میزان تولید فیوم ومواجهه کارگران جوشکار دارد(05/0>p). نتایج ارزیابی ریسک نشان داد که رتبه ریسک جوشکاران GMAW بالا بوده، در حالی‌که جوشکاران نقطه‌ای مقاومتی دارای رتبه ریسک پایین‌ بودند.  

نتیجه گیری: توجه بهداشتی بیش‌تر به جوشکاران GMAW و اتخاذ راه‌های کنترلی برای این گروه از جوشکاران مورد نیاز می‌باشد. راه‌های کنترلی مورد نیاز و موثر شامل کنترل فنی، پایش هوای تنفسی و بیولوژیکی جوشکاران، آموزش، اجرای برنامه های حفاظت تنفسی، توسعه و اجرای روشهای کاری صحیح و ایمن و در نهایت ارزیابی مجدد ریسک بعد از اجرای روشهای کنترلی می باشد.

مرتضی اوستاخان، امیرعباس مفیدی، محسن مشکانی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

مقدمه: وقوع حوادث شغلی در محیط های تولیدی علاوه بر تحمیل هزینه های مستقیم و غیر مستقیم، بر بهره‌وری مفید کار نیز تأثیر گذار خواهد بود. این در حالی است که در فضای رقابتی بین صنایع مختلف، کسب سود بیش‌تر در مقابل هزینه های کمتر همواره از اصلی‌ترین دغدغه های مدیران بوده است. در نتیجه توجه به عوامل ایمنی در محیط های تولیدی در جهت کاهش حوادث شغلی و به تناسب آن کاهش هزینه ها می تواند برای رسیدن به این هدف مؤثر باشد.

روش کار: این مقاله یک روش ارزیابی ریسک برای تعیین سطح ایمنی موجود در محیط های تولیدی با استفاده از روش فازی و به کمک نرم افزار MATLAB ارایه شده است.

یافته ها: اجزای اصلی این مدل شامل سه پارامتر احتمال حادثه، شدت حادثه و سطح ایمنی موجود می باشند. برای این منظور از آمار حوادث منتشر شده و علل پیشنهاد شده توسط سازمان تأمین اجتماعی استفاده شده است.

نتیجه گیری: علاوه بر این از نظریه کارشناسان ایمنی و بهداشت در تعیین شدت حوادث نیز بهره گرفته شده است. در روش فازی از روش استنتاج فازی مدل ممدانی به دلیل سهولت و کاربرد بیش‌تر استفاده شده است.کاربرد مدل معرفی شده با ارایه یک مطالعه کاربردی بیان شده است. 


رسول یاراحمدی، پروین مریدی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

مقدمه: «خطر کردن » و به تعبیری دیگر «ریسک » فرایندی است که در هر عرصه نتیجه ای نامشخص و نامعلوم دارد. ریسک در پروژه، رویدادها یا وضعیت‌های ممکن الوقوع نامعلومی هستند که در صورت وقوع، به‌صورت پیامدهای منفی یا مثبت بر اهداف پروژه موثر می باشند. بنابراین شناسایی ریسک و تعیین میزان پیامدهای مثبت و منفی آن بر اهداف پروژه از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه فرایند های آموزشی و پژوهشی با پیچیدگی و عدم قطعیت بیشتری مواجه  هستند بر همین اسا س  مدیریت ریسک تخصصی را مشکل تر می‌نمایند.

روش کار: این تحقیق با هدف تعیین سطح ریسک به تفکیک آزمایشگاه‌های تحقیقاتی و پژوهشی و هم‌چنین تعیین اولویت اقدامات اصلاحی در هر فضا و دانشکده با کمک روش ISO 14121   موضوعات بهداشت و ایمنی  و EMEA موضو عات زیست محیطی را   مورد مطالعه و تحلیل قرار داده است. مقایسه علت‌های متعدد در هر آزمایشگاه با کمک شاخص «هرچه بزرگ‌تر –مهم‌تر یا  TLB و مقایسه بین هر آزمایشگاه با کمک شاخص ریسک کل» «Total risk estimation»  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

یافته ها: نتایج آنالیز داده های تحقیق نشان می دهد که از کل ریسک های اصلی و ذاتی در سایت‌های آزمایشگاهی در محدوده 86-38 درصد  ریسک‌ها کاهش یافته است. هم‌چنین مقایسه متوسط سطوح ریسک قبل و بعد از اقدامات کنترلی  و حفاظتی به تفکیک جنبه های بهداشت، ایمنی و محیط زیست  به‌طور معنی داری (Pvalue< 0.0001 ) با رویکرد مدیریت ریسک در کاهش و تخفیف ریسک‌های ذاتی موثر بوده است.


عبداله اردشیر، رضا مکنون، محمد رکاب اسلامی، زینب جهانتاب،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

مقدمه: با توجه به افزایش جمعیت و نیاز بیش از پیش افراد به سکونت در شهرها،شاهد رونق روزافزون بلندمرتبه سازی در ایران هستیم.از طرفی پروژه های ساخت به دلیل ماهیت مبهم و پیچیده، دارای ریسک های متعددی می‌باشند که یک گروه از ریسک ها، ریسک های بهداشتی می باشند.این ریسک ها یا اثرات کوتاه مدت دارند یا اثرات آنها پنهان بوده و در دراز مدت اثر منفی خود را بروز می دهند و مشکلات و بیماری های عدیده و حتی مرگ را برای افراد همراه دارند.

.

روش کار: این مقاله ریسک های بهداشتی در ساخت پروژه‌های بلند مرتبه را شناسایی، ارزیابی و رتبه بندی می‌کند. ریسک ها از طریق مصاحبه با افراد با سابقه در زمینه بلند مرتبه سازی و همچنین چک لیست های تخصصی ایمنی و بهداشت، شناسایی و با استفاده از نظر متخصصین ارزیابی شدند و برای کمی سازی با توجه به ماهیت مبهم ریسک ها و وجود عدم قطعیت، از محاسبات اعداد ذوزنقه ای فازی استفاده گردید. در نهایت پس از ارزیابی ریسک ها و وزن‌دهی، درجه بحرانی بودن هر ریسک محاسبه و ریسک ها برای پاسخ رتبه بندی شدند.

.

یافته ها: پس از ارزیابی ها، فاکتور ریسک برای بیشتر ریسک ها بالای 5/0 به‌دست آمد که نشان از اهمیت این ریسک‌ها در پروژه های عمرانی دارد.همچنین نشان دهنده این مهم است که ریسک های بهداشتی باید قبل از شروع پروژه ارزیابی شوند و برای کاهش و یا حذف آنها اقدامات لازم صورت گیرد.

.

نتیجه گیری: در پروژه های بلند مرتبه سازی، مدیریت ریسک‌های بهداشتی بسیار مهم است و این ریسک‌ها به‌صورت مستقیم و غیر مستقیم بر روی زمان، کیفیت و هزینه پروژه تاثیرات قابل توجهی می گذارند. بنابراین بررسی و کنترل ریسک های بهداشتی در مرحله طراحی و اجرا لازم و ضروری است. بسیاری از این ریسک ها، با استفاده از وسایل حفاظت فردی قابل پیشگیری و کنترل هستند و این نشان دهنده اهمیت بسیار زیاد این وسایل می باشد که در این میان نقش فرهنگ سازی و آموزش به افراد درگیر در پروژه و لزوم استفاده از وسایل حفاظت فردی بسیار مهم و ضروری است.


محمد جواد جعفری، اسماعیل زارعی، علی درمحمدی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

مقدمه: صنایع فرآیندی اغلب با مواد شیمیایی پر خطر و واحدهای عملیاتی تحت شرایط دما و فشار بالا نظیر راکتورها و تانک‌های ذخیره سروکار دارند. بنابراین احتمال وقوع حوادثی از قبیل انفجار و آتش‌سوزی در آنها بسیار بالا است. هدف این تحقیق ارایه روشی جامع و کارآمد برای ارزیابی کمی ریسک حریق و انفجار واحدهای فرآیندی است.

 .

روش کار: روش پیشنهادی در این تحقیق مشهور به QRA است و شامل هفت مرحله می باشد. بعد از تعیین اهداف مطالعه و شناسایی کامل فرآیند مورد مطالعه، ابتدا از روش‌های کیفی مناسب جهت غربالگری و شناسایی کانون‌های خطر استفاده می گردد و سپس سناریوهای محتمل شناسایی و الویت بندی می شوند. در ادامه جهت برآورد میزان تکرارپذیری سناریوها از روش آمار و سوابق گذشته یا روش تحلیل درخت خطا (Analysis Fault Tree) به همراه درخت رویداد (Event Tree) استفاده می گردد. برای مدل‌سازی پیامد از نرم افزار تخصصی PHAST 6.54 همراه با معادلات پرابیت به منظور ارزیابی پیامد استفاده می گردد. در آخرین مرحله با ترکیب پیامد و تکرارپذیری، ریسک فردی و جمعی تک تک سناریوها و ریسک کلی فرِآیند یا واحد مورد مطالعه محاسبه می گرد د.

 .

یافته ها: به‌کارگیری روش پیشنهادی نشان داد که خطرناکترین پیامدهای واحد تولید هیدروژن آتش فورانی، آتش ناگهانی و انفجار است. نتایج بیان کرد که ریسک جمعی هر دو حریق و انفجار ناشی از پارگی کامل راکتور سولفورزدایی(سناریو3)، رفورمر(سناریو9) و جاذب های تصفیه هیدروژن(سناریو12) غیرقابل پذیرش است. کل واحد تولید هیدروژن از نظر ریسک فردی حریق در ناحیه ARARP قرار دارد و تا فاصله 160متری از حد مرزی واحد، ریسک فردی حریق غیر قابل پذیرش است. این فاصله نه تنها فراتر از حد مرزی واحد تولید هیدروژن است، بلکه از حد مرزی مجتمع نیز فراتر است. راکتورسولفورزدایی(57%) و رفورمر(34%) دارای بیشترین سهم در ریسک فردی انفجار برای پرسنل اتاق کنترل می باشند و ریسک آنها غیر قابل پذیرش است.

 .

نتیجه گیری: به‌دلیل آن‌که روش پیشنهادی در تمام مراحل طراحی فرآیند یا سیستم قابل اجرا است و برای برآورد ریسک حریق و انفجار از یک نگرش کمی، جامع و مبتنی بر معادلات ریاضی استفاده می کند، استفاده از آن به عنوان روش جایگزین روش‌های کیفی و نیمه کمی موجود، توصیه می شود.


زهره قربعلی، پروین نصیری، علی بقایی، سید محمد رضا میری لواسانی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

مقدمه: به دلیل وجود عوامل خطر فراوان و ریسک زیاد در مراکز صنعتی فرآیندی، از چندین لایه حفاظتی جهت کاهش خطر و ریسک استفاده می شود. تعیین سطوح یکپارچگی ایمنی برای سیستم های امنیتی مجهز به ابزار دقیق کمک می کند تا از ایمنی کلی فرآیند اطمینان حاصل شود. یکی از روش های تعیین سطح یکپارچگی ایمنی، ریسک گراف است. روش ریسک گراف علی رغم سادگی آن روشی کیفی و وابسته به نظرات شخصی متخصصان است.

.

روش کار: در این مقاله روش کیفی ریسک گراف بهبود یافته معرفی و ارزیابی می شود، در ادامه با استفاده از ابزار منطق فازی رویکردی جدید از این روش ارایه می گردد. در روش مطرح شده، سطوح پیامدها که در حالت مرسوم به صورت کیفی تقسیم بندی شده اند به بازه های کمی تبدیل می شوند و با داشتن مقدار کمی از آنها جدول ریسک گراف نیز به‌صورت کمی در می آید. در نهایت با استفاده از رویکرد ارایه شده در این مقاله و استفاده از نظر سه کارشناس با تخصیص ضریب وزنی یک سطح یکپارچگی نهاییِ کمی مشخص می شود.

.

نتیجه گیری: با به‌کارگیری روش ارایه شده در این مقاله سطوح هم تراز در جدول ریسک گراف در روش های قبلی به زیرسطح های کمی متفاوت تبدیل می شوند که نه تنها دقت سطح ایمنی تعیین شده را افزایش می دهد، بلکه عامل مؤثر در افزایش ایمنی را نیز قابل شناسایی می کند که منجر به صرفه جویی در زمان و هزینه خواهد شد. به عنوان مطالعه موردی، سطح یکپارچگی ایمنی واحد آیزوماکس پالایشگاه تهران با روش پیشنهادی تعیین شده است و نتایج حاصل از روش ریسک گراف بهبود یافته و ریسک گراف بهبود یافته فازی با هم مقایسه شده اند که تأثیرگذاری روش پیشنهادی را نشان می دهد.


رستم گلمحمدی، ایرج محمدفام، مسعود شفیعی مطلق، جواد فردمال،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

مقدمه: هرسال در سراسر دنیا تعداد زیادی از انسان‌ها بر اثر آتش سوزی در محیط‌های صنعتی جان خود را از دست می‌دهند یا دچار جراحات و صدمات بسیار جدی می‌شوند. هدف این مطالعه ارزیابی ریسک حریق با استفاده از یک روش مناسب و تعیین سرمایه‌های در معرض خطر جانی، مالی و زیست محیطی در واحدهای مختلف یک شرکت مواد شیمیایی می‌باشد.

.

روش کار: در این مطالعه تحلیلی، ارزیابی ریسک حریق در کلیه واحدهای یک شرکت مواد شیمیایی به روش فرانک و مورگان ارتقاء یافته انجام شد. روایی چک لیست‌های ارتقاء یافته توسط خبرگان تایید و پایایی آن‌ها توسط روش test retest بررسی گردید. خسارات احتمالی جانی، مالی و زیست محیطی در صورت بروز آتش سوزی محاسبه شد. ریسک همه واحدها محاسبه و بر اساس آن کلیه واحدها اولویت‌بندی گردیدند.

..

یافته ها: بررسی پایایی چک لیست‌های ارتقاء یافته نشان می‌دهد بین نتایج دو بار اندازه‌گیری انجام شده تطابق (همگنی) بالایی وجود دارد(ICC=0.87 %95CI: 0.699-0.952). میانگین عدد ریسک کلیه واحدها 45/115 بود که واحد تحقیق و توسعه و انبار قطعات به ترتیب دارای بیشترین و کمترین عدد ریسک بودند. سرمایه‌های جانی، مالی و سرمایه‌های زیست محیطی در معرض خطر به ترتیب بیشترین تا کمترین امتیازات را داشتند.

.

نتیجه گیری: نتایج نشان داد روش فرانک و مورگان ارتقاء یافته می‌تواند برای ارزیابی ریسک حریق صنعتی و اولویت‎بندی واحدها در سطح کل یک مجموعه صنعتی به خصوص کارخانجات مواد شیمیایی مناسب باشد. بر اساس نتایج این مطالعه خسارات احتمالی به محیط زیست در صورت بروز آتش سوزی اهمیت بالایی دارد.


محدثه حیدری، منوچهر امیدواری، ایرج محمد فام،
دوره 3، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده

مقدمه: در صنایع شیمیایی یکی از مهم‌ترین خطرات موجود برای شاغلین تماس با مواد شیمیایی خطرناک است. عدم رعایت اصول احتیاطی و اقدامات کنترلی در هنگام کار با مواد شیمیایی می تواند عوارض جبران ناپذیری را برای افراد ایجاد نماید. لذا برای رسیدن به یک روش کنترلی اثربخش لازم است ارزیابی درستی را از فرایند تماس افراد در صنایع شیمیایی داشته باشیم. استفاده از روش William-fine می تواند ارزیابی مناسبی را از میزان ریسک خطر تماس ارایه دهد.

.

روش کار: در این تحقیق با استفاده از فرآیند تحلیلی سلسله مراتبی4 (AHP) و تلفیق آن با روش William-fine الگویی جهت ارزیابی خطرات تماس با مواد شیمیایی در صنایع نفت و گاز ابداع گردید. اعداد بعد از استخراج از پرسشنامه و وزن دهی وارد الگوی ارزیابی شدند و در انتها به صورت کمی همراه با لایه های حفاظتی ارایه گردیدند.

.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان می دهد که عدد کمی پیامد، احتمال و تماس در این تحقیق به ترتیب 2/83، 45/8 و 2/2 به‌دست آمد و به‌طور کلی عدد ریسک با مواد شیمیایی در این واحد 1546 برآورد شد که بیان می‌کرد از نظر اقتصادی لازم است اقدامات اصلاحی با اولویت به اجراء در آیند. استفاده از مدل William-fine این فرصت را ایجاد می نماید که با تلفیق شدت اثر و احتمال تماس و میزان خسارات وارد شده بتوان ارزیابی دقیق تری را از ریسک تماس با یک ماده شیمیایی داشته باشیم و همچنین تاثیر قضاوت های شخصی ارزیاب بر میزان ریسک را به حداقل برسانیم.


سیدمرتضی ابوترابی، حسین مهرنو، منوچهر امیدواری،
دوره 4، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده

مقدمه: گزارش آماری سازمان تامین اجتماعی حاکی از آن است که در بین صنایع مختلف، صنعت ساختمان دارای بیشترین حوادث ناشی از کار می‌باشد، به طوری که علاوه بر فراوانی از شدت بالایی نیز برخوردار است. از طرفی در این صنعت نیروی انسانی زیادی شاغل می‌باشند که صیانت از آنها توجه ویژه‌ای را می‌طلبد. لذا ارزیابی ریسک ایمنی در صنعت فوق گام موثری در این راستا می‌باشد. در این مطالعه با استفاده از روش تصمیم‌گیری چند معیاره خاکستری، روشی برای رتبه‌بندی ریسک‌های ایمنی در شرایط عدم قطعیت و کم بودن تعداد نمونه‌ها ارایه گردیده است.

.

روش کار: در این تحقیق ابتدا عوامل موثر در بروز مخاطرات صنعت ساختمان شناسایی، سپس معیارهایی مناسب جهت رتبه‌بندی ریسک‌های موجود تعیین و مسأله در قالب یک تصمیم‌گیری چند معیاره تعریف شده است. برای وزن دهی معیارها و ارزیابی گزینه‌ها از نظر هر یک از معیارها از اعداد خاکستری استفاده شده است. آنگاه مسأله با به کارگیری رابطه درجه امکان خاکستری حل شده است.

.

یافته‌ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که روش تصمیم‌گیری چند معیاره خاکستری در وضعیت کم بودن تعداد نمونه‌ها، نسبت به سایر روش‌های MCDM (تصمیم‌گیری چند معیاره) ابزاری مفید و موثر در رتبه‌بندی مخاطرات می‌باشد.

.

نتیجه‌گیری: روش پیشنهادی به دلیل محاسبات ساده و عدم نیاز به تعریف تابع عضویت روشی است که در شرایط غیر قطعی و کم بودن تعداد نمونه‌ها نسبت به روش فازی و آمار و احتمال ارجحیت دارد.


زینب السادات نظام الدینی، زهرا رضوانی، کیومرث کیان،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

مقدمه: در صنایع فرایندی به‌ویژه صنایعی که از هیدروکربن‌ها استفاده می‌شود، خطر حریق و انفجار همواره به‌دلیل قابلیت اشتعال و واکنش‌پذیری مواد، بالا بودن دما و فشار عملیات، فراریت و قابلیت تبخیر مایعات از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است. این مطالعه به منظور ارزیابی کمی ایمنی حریق در یک صنعت روغن‌کشی با استفاده از شاخص حریق و انفجار DOW انجام شده است.

.

روش کار: اطلاعات مورد نیاز برای اجرای پژوهش، از اسناد فرایندی، راهنمای حریق و انفجار DOW، نتایج اندازه‌گیری پارامترهای عملیاتی و همچنین مصاحبه و مشاوره با سرپرستان و کارشناسان به‌دست آمد. سپس مطالعه طی 3 مرحله تعیین شاخص DOW و شعاع و ناحیه تماس، تعیین عامل کنترل اعتبار ضرر و زیان و نهایتاٌ برآورد خسارت اجرا گردید.

 .

یافته ها: شاخص حریق و انفجار در واحد فرایندی تحت مطالعه 68/243 محاسبه شد و بدین ترتیب شدت ریسک معادل آن شدید و غیر قابل پذیرش بود. شعاع مواجهه 38/62 متر و عامل اعتبار کنترل ضرر و زیان 69/0 محاسبه شد و در نهایت محتمل ترین خسارت واقعی 85905000 میلیارد ریال برآورد گردید.

 .

نتیجه گیری: شاخص حریق و انفجار DOW یک روش مناسب برای اندازه‌گیری خطرناکی کل کارخانه یا بخشی از آن را ارایه می‌دهد. لذا از این معیار می‌توان برای بیان پیشنهادات به‌دستدر خصوص تغییرات یا مقدار و میزان وسایل حفاظتی با توجه به اثر آنها در کاهش خسارت استفاده کرد.


سپیده رحمانی، منوچهر امیدواری،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

مقدمه: صنعت برق یکی از صنایع پر خطر در بین صنایع مختلف می‌باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی ریسک ایمنی در فرآیند توزیع برق با استفاده از روش ET&BA و مقایسه توسط روش‌های  VikorوTopsis در محیط فازی انجام پذیرفته است‌.

روش کار: تحقیق حاضر از نوع مطالعات توصیفی است و ابزار اصلی گردآوری اطلاعات میدانی، کاربرگ ET&BA است. در تجزیه و تحلیل کاربرگ از دو روش Fuzzy Topsis  و Fuzzy Vikor استفاده شده است.
 

یافته ها: دو شبکه برق فشار ضعیف و متوسط هوایی بالاترین درجه ریسک را در بین سایر انواع شبکه‌های انتقال و توزیع برق دارا است. هم‌چنین نتایج نشان داد که دو روش  Topsisو  Vikor از قابلیت مناسبی برای برخورداری رتبه بندی ریسک‌ها برخوردار است و نتایج حاصل از آن‌ها تقریبا یکی می‌باشد.
 

نتیجه گیری: یکی از مهم‌ترین علل بروز حوادث در صنعت توزیع و انتقال برق، ارتفاع و برق است که این مساله سبب شده است که شبکه‌های هوایی دارای رتبه ریسک بالاتری باشند. استفاده از مدل‌های تصمیم گیری در محیط  فازی سبب می‌شود که قضاوت ارزیاب‌ها در فرآیند ارزیابی ریسک به حداقل برسد.


حسین زهدی راد، تقی عبادی، سعید گیوه چی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

مقدمه: بروز نشتی از تجهیزات فرآیندی و ورود سیالات قابل­ اشتعال به محیط اطراف موجب به‌وجود آمدن ابر گاز­ قابل اشتعال خواهد ­شد. برخورد این ابر گاز­ قابل اشتعال با منبع جرقه پیامد آتش ناگهانی و انفجار را به­ دنبال خواهد­­ داشت. مفهوم کاهش احتمال تلاقی میان این ابر­گاز ­قابل اشتعال و منابع­ جرقه بالقوه به­ عنوان طبقه­ بندی مناطق خطرناک شناخته می­شود. استانداردهای فراوانی به ­ارایه روش­هایی به‌منظور طبقه­ بندی مناطق خطرناک پرداخته­­ اند که اغلب آن‌ها با مشکلاتی در تعیین دقیق نواحی خطرناک ناشی از نشتی­ های بالقوه به‌دلیل انعطاف­پذیری کم در مقابل تغییرات شرایط­ فرآیندی و جا نمایی تجهیزات و نیز در­نظر­نگرفتن اثرات تجمعی منابع رهایش و شرایط آب­ و­ هوایی روبرو هستند. بنابراین هدف از­این مطالعه بهین ه­سازی محاسبه محدوده خطر ناشی از نشتی­ های بالقوه است.
 

روش­ کار: در­این مقاله به ­بهینه­ سازی طبقه­­ بندی مناطق خطرناک با­رویکرد مبتنی بر ریسک به‌وسیله پارامترهای تعداد منابع رهایش تاثیرگذار در­هر مکان و احتمالات شرایط آب­و­هوایی پرداخته­ شده­ است. عامل تعیین­کننده محدوده منطقه خطر در­این روش احتمال جرقه قابل ­قبول برای هر مکان خاص داخل منطقه خطرناک است که ­این احتمال توسط انجام یک ارزیابی­ کمی­ ریسک به‌وسیله نرم­افزار PHAST RISK ورژن 7/6 برروی واحد تقویت­فشار پالایش‌گاه گازی به‌عنوان مطالعه­ موردی محاسبه ­شده ­است.
 

یافته­ ها: نتایج حاصل از­این روش وابستگی کامل محدوده منطقه خطر به­ اثرات تجمعی رهایش­ های بالقوه و جهت­ باد غالب را نشان ­داد و مشخص­ کرد که روش بهینه ­ارایه ­شده توانسته احتمالات جهات باد و آثار تجمعی نشتی­ های بالقوه را وارد محاسبات طبقه­ بندی­ مناطق­ خطرناک مبتنی ­بر ریسک کند.
 

نتیجه­ گیری: مقایسه نتایج به‌دست­ آمده با روش­ های گذشته مشخص­ کرد که این روش دارای برتری­ هایی هم‌چون در نظر­گرفتن تمام­ منابع نشتی­ و­ آثار تجمعی­ و در­نظرگرفتن احتمالات جهات باد در تعیین محدوده ناحیه 2 است که طبقه‌بندی­ مناطق ­خطرناک را بسیار دقیق ­و انعطاف­ پذیر می­کند.


محمد کمائی، سید شمس الدین علیزاده، عبدالرحمن کشوری، زینب خیرخواه، پریسا مشعشعی،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده

مقدمه: فعالیت‌های صنعتی، بخشی از تلاش انسان برای رسیدن به رفاه و آسایش بیش‌تر است، اما در این فعالیت ها مخاطرات مربوط به آن ها نیز در حال گسترش می‌باشد. شناسایی دقیق خطرات در صنایع نفت و گاز و ارزیابی و مدیریت ریسک با هدف کاهش شدت و تکرار حوادث پیش از وقوع آن ها و به حداقل رساندن صدمه به انسان و اموال از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی مخزن کروی گاز نفتی مایع شده تحت فشار در ناحیه مخازن یک پالایش‌گاه و ارزیابی ریسک پدیده توسعه بخارات مایع در حال جوش می‌باشد.

روش کار: در این مطالعه ارزیابی ریسک پدیده توسعه بخارات مایع در حال جوش (BLEVE) با روش Bowtie و نیز بررسی پیامد ناشی از موج انفجار پدیده BLEVE، انجام و مقدار موج انفجار حاصل از این پدیده و تأثیرات آن بر روی تجهیزات و ادوات کناری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور از نرم افزار PHAST نسخه 54/6 جهت مدل سازی پدیده BLEVE استفاده شده است.

یافته ها: در این ارزیابی به طور کلی پنج علت و دو پیامد جهت ایجاد پدیده BLEVE شناسایی شدند. اقدامات کنترلی جهت پیش‌گیری از ایجاد پدیده BLEVE  به طور کلی 43 مورد و اقدامات کنترلی جهت کاهش پیامد و اثرات 31 مورد تعیین شدند. طبق تجزیه و تحلیل به عمل آمده مشخص شد که موج انفجار ناشی از مخزن کروی LPG، می‌تواند مخازن کناری LPG را دچار انفجار کرده که این امر سبب زنجیره ای شدن انفجارات خواهد شد.

نتیجه گیری: با استفاده از نتایج حاصل از مدل سازی و ارزیابی ریسک می‌توان به درستی علل ایجاد و آسیب پدیده BLEVE برای انسان و تجهیزات مجاور را مشخص و بر اساس آنها اقدامات کنترلی پیش‌گیرانه را اجرا و با طراحی و جانمایی مناسب، حریم ایمنی محل اسکان کارکنان، تجهیزات و ادوات مجاور را تعیین نمود.


کیکاوس ازره، محسن پورصادقیان، محمد جواد فانی، محمد رضازاده، اردلان سلیمانیان،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1395 )
چکیده

مقدمه: مطالعات محدودی بر روی ارزیابی مواجهه رانندگان تاکسی‌ها با ارتعاش تمام بدن انجام شده است بنابراین این مطالعه با هدف ارزیابی مواجهه با ارتعاش تمام بدن و شوک‌های مکرر در رانندگان تاکسی‌های درون شهری و مقایسه روش‌های مختلف ارزیابی در این محیط شغلی انجام شد.

روش کار: فرایند اندازه گیری و ارزیابی مطابق با روش کار ارایه شده در استانداردهای  ISO 2631-1,5 و با استفاده از  دستگاه ارتعاش سنج  و آنالیزور SVAN 958  انجام گردید. اندازه گیری به کمک شتاب سنج سه محوره در شرایط معمول کاری روزانه در سطح نشیمن‌گاه صندلی در 9 تاکسی  انجام گرفت.

یافته ها: نتایج اندازه گیری در روش‌های ISO 2631-1 به‌طور کلی ریسک بزرگ‌تری را در مقایسه با روش فشار تراکمی استاتیک معادل روزانه ، Sed ، ارایه شده در ISO 2631-5 نشان داد. مدت زمان محاسبه شده برای سطح عمل مواجهه در روش ریشه میانگین مربعات شتاب، مقدار ارتعاش و  فشار تراکمی استاتیک معادل روزانه  به ترتیب 55/4 ، 54/3 و 70/31 ساعت برآورد شد.

نتیجه گیری: تفاوت زیاد در زمان‌های حدود عمل و مجاز برآورد شده مواجهه  در روش‌های  مختلف بیان‌گر عدم هم‌خوانی روش‌های ارزیابی مذکور بود. بنابراین انجام پژوهش‌های آتی جهت اصلاح حدود ارایه شده در استاندارد ضروری است.


فاطمه زارعی، منصور رضازاده آذری، سوسن صالح پور، سهیلا خداکریم، صبا کلانتری، الهه توکل،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

مقدمه: مواجهه ی شغلی با سیلیس کریستالی سبب افزایش ریسک ابتلا به سرطان ریه و بیماری های ریوی تحدیدی همراه با فیبروز وسیع می گردد. گردوغبار سیلیس کریستالی یک خطر عمده سلامتی در صنایع ریخته گری به‌شمار می رود. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان مواجهه ی شغلی شاغلین واحد ماهیچه گیری با گردوغبار سیلیس کریستالی تنفسی در یک کارخانه ریخته گری انجام گرفت.

روش کار: این مطالعه مقطعی- تحلیلی درسال 1394 در واحد ماهیچه گیری یک کارخانه ریخته گری انجام گرفت. مواجهه ی شغلی 55 نفر از کارگران واحد ماهیچه گیری با گردوغبار سیلیس کریستالی تنفسی به روش بهینه شده 7602 انستیتو ملی ایمنی و بهداشت شغلی آمریکا ارزیابی گردید. ارزیابی خطر افزوده مرگ و میر ناشی از سیلیکوزیس و سرطان ریه با استفاده ازمدل ارایه شده در مطالعه Manettej و Rice انجام گرفت. داده ها توسط نرم افزار SPSS19 آنالیزشد.

یافته ها: میانگین مواجهه ی شغلی با گردوغبار سیلیس کریستالی تنفسی mg/m3 047/0± 246/0 است. میزان مواجهه ی کلیه شاغلین واحد ماهیچه گیری بالاتر از حدود مجاز توصیه شده می باشد. خطرنسبی مرگ و میر ناشی از سیلیکوزیس بین 63-6 در هر هزار نفر و خطر افزوده مرگ و میر بر اثر سرطان ریه 65 نفر در هر هزار نفر تخمین زده شد.

نتیجه گیری: میانگین مواجهه ی شاغلین در واحد ماهیچه گیری با گردوغبار سیلیس کریستالی تنفسی بالاتر از حدود استاندارد شغلی توصیه شده است. ارزیابی ریسک مرگ و میر ناشی از سیلیکوزیس و ارزیابی خطر افزوده مرگ و میر ناشی از سرطان ریه بالاتر از سطح ریسک قابل قبول است.


حمزه محمدی، فریده گل بابایی، سمیه فرهنگ دهقان، محمد نورمحمدی،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

مقدمه: مواجهه با گردو غبار ناشی از ذرات سیلیس کریستالی می‌تواند سلامت کارگران مشاغل مختلف مانند ریخته‌گری، سنگ کوبی، سنگ زنی، فعالیت‌های ساختمانی، مقره سازی، صنایع شیشه‌گری و سندبلاست را به طور جدی به خطر بیاندازد. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی میزان مواجهه با سیلیس کریستالی و تعیین ریسک مرگ و میر ناشی از سیلیکوزیس و سرطان ریه در اثر مواجهه با سیلیس در بین کارگران یک صنعت مقره سازی بود.

روش کار: نمونه برداری فردی از 60 کارگر مرد این صنعت با کمک سیکلون نمونه برداری نایلونی 10 میلی متری و فیلترهای ممبران با قطر 37 میلی متر و منافذ 8/0 میکرون صورت گرفت. نمونه‌ها مطابق روش7601 انستیتو بین المللی ایمنی و بهداشت حرفه‌ای آمریکا (NIOSH) آماده سازی و  به‌وسیله طیف سنجی مرئی تعیین مقدار شدند. ارزیابی ریسک مرگ و میر در اثر سیلیکوزیس ناشی از مواجهه با سیلیس کریستالی با استفاده از مدل Mannetje و همکاران برای بازه زمانی10 ساله صورت گرفت. میزان مرگ و میر در اثر سرطان ریه با استفاده از مدل رگراسیون خطی استنتاج شده از مطالعه Rice  و همکاران محاسبه ‌گردید.

یافته ها: بیش‌ترین میزان مواجهه با سیلیس در واحد بسته بندی مواد (mg/m3 28/0±54/0) و کم‌ترین میزان مواجهه در قسمت کوره (mg/m3 01/0±02/0) صنعت مورد بررسی بود. به طور کلی در همه نمونه‌ها، غلظت سیلیس کریستالی بالاتر از حد مجاز مواجهه شغلی  توصیه شده توسط انجمن متخصصین بهداشت صنعتی آمریکا (ACGIH)د(mg/m3 025/0) بود.  طبق مدل Mannetje و همکاران، میزان مواجهه تجمعی 25 درصد افراد مورد مواجهه در دامنه 0 تا 99/0 قرار می‌گیرند که نشان دهنده مرگ 1 نفر در هر هزار نفر می‌باشد. در این مطالعه ریسک مرگ و میر بر اثر سرطان ریه بر اساس مدل خطی Rice  و همکاران در دامنه 94-7 نفر در هر هزار نفر کارگر مواجهه یافته با سیلیس به دست آمد.

نتیجه گیری: به طور کلی میانگین مواجهه حسابی و هندسی سیلیس کریستالی افراد مورد آزمون، بالاتر از حدود توصیه شده شغلی بود. ریسک مرگ و میر ناشی از سیلیکوزیس برای بیش‌تر کارگران مقره سازی بالاتر از 1 در 1000 (سطح غیر قابل قبول ریسک) تعیین گردید. تخمین مرگ و میر ناشی از سرطان ریه به‌علت مواجهه با سیلیس نیز سطح بالایی از ریسک مرگ و میر را نشان می‌داد.


بهرام هراتی، سید جمال الدین شاه طاهری، علی کریمی، کمال اعظم، علیرضا احمدی، مریم افضلی راد، علی هراتی،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1396 )
چکیده

مقدمه: در طول ده سال گذشته، بسیاری از گروه‌های متخصص ملی و بین المللی جهت بهبود وضعیت محیط کار از روش ارزیابی ریسک استفاده می‌کنند. این مطالعه با هدف بررسی ریسک مواجهه کارکنان با آلاینده‌های هوا در یکی از صنایع خودروسازی به منظور ارزیابی ریسک بهداشتی در منطقه تنفسی کارکنان انجام گرفت.  

روش کار: مطالعه حاضر به صورت مقطعی در سال 1394 انجام گرفت. روش‌های شماره 7602 و NIOSH 1501 جهت نمونه برداری و آنالیز ترکیبات BTEX و سیلیس از منطقه تنفسی کارکنان استفاده گردید. تعداد 40 نمونه از ترکیبات BTEX اندازه‌گیری و آنالیز آنها توسط گازکروماتوگرافی مجهز به آشکارساز شعله ای یونی انجام گرفت. تعداد 6 نمونه هوا برای برآورد تراکم سیلیس در منطقه تنفسی کارکنان اندازه‌گیری شد. آنالیز نمونه‌های سیلیس با استفاده از روش اسپکتروفتومتری انجام گرفت. درجه خطر (HR) و درجه مواجهه کارکنان با مواد شیمیایی (ER) محاسبه شده و سپس سطح ریسک بهداشتی مواجهه با مواد شیمیایی تعیین گردید. در نهایت، برآورد ریسک نسبی ابتلا به سرطان خون ناشی از مواجهه با بنزن تعیین گردید.

یافته ها: کارکنان واحد مورد بررسی در طول فعالیت کاری خود با 5 ماده شیمیایی سیلیس، بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و زایلن مواجهه داشتند. در میان آلاینده‌های موجود در منطقه تنفسی کارکنان، سیلیس و بنزن به عنوان خطرناک ترین آلاینده و دارای سطح ریسک بالا شناسایی شدند. با توجه به نتایج برآورد ریسک نسبی ابتلا به سرطان خون ناشی از مواجهه با بنزن، مواجهه تجمعی کارکنان برابر 1/23 پی پی ام در سال برآورد گردید که ریسک نسبی ابتلا به سرطان خون کارکنان مواجهه یافته با بنزن برابر 1/1 محاسبه شد. نتایج آزمون‌های آماری اختلاف معنی داری بین مواجهه کارکنان با آلاینده ها، با سن و سابقه کار را نشان داد به طوری که با افزایش سن و سابقه کار میزان مواجهه کاهش می‌یابد (P<0.001).

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که در صنعت خودروسازی بنزن و سیلیس دارای بالاترین ریسک می‌باشند. هم‌چنین کارکنان سالن رنگ صنایع خودروسازی که به طور مستقیم در مواجهه با بنزن هستند، در معرض خطر ابتلا به سرطان خون می‌باشند.


پروین نصیری، محمدرضا منظم، فریده گل بابایی، علی اکبر شمسی پور، حسین عربعلی بیک، مرضیه عباسی نیا، معصومه چاوشی، مهدی اصغری،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1396 )
چکیده

مقدمه: ایجاد تنش گرمایی تحت تاثیر عوامل متعددی است که می‌توان به مجموعه ای از فاکتورها مانند عوامل فردی، محیطی و مدیریتی اشاره کرد. عوامل فردی سبب کاهش تحمل فرد نسبت به گرما شده و نقش مهمی در بروز ریسک بیماری‌های ناشی از استرس حرارتی ایفا می‌کند. هدف از انجام این مطالعه مروری، بررسی مهم‌ترین پارامترهای فردی تاثیر گذار بر استرس حرارتی  و مطالعات صورت گرفته در این زمینه بود.

روش کار: در این مطالعه مروری  از پایگاه‌های اطلاعاتی Web of Science ،Scopus ،Pubmed ،Iran Medex ، Magiran ،Google Scholar و SID  استفاده شد. کلید واژه‌های استرس حرارتی، عوامل فردی، مواجهه با گرما در بازه زمانی سال‌های 1995 تا 2015 مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت 75 مقاله وارد این مطالعه شدند.

یافته ها: در سطح فردی، مواجهه با یک ریسک فاکتور ممکن است باعث کاهش تحمل گرما در فرد شود، در حالی که ترکیبی از چند ریسک فاکتور به طور سینرژیسم، احتمال بروز بیماری‌های ناشی از گرما را افزایش می‌دهد. ریسک فاکتور‌های فردی شامل سن، جنسیت، چاقی، عدم سازش و تطابق، خستگی، نژاد، سابقه بیماری‌های گرمایی و کم آبی بدن می‌باشند. علاوه بر این، برخی از بیماری‌ها (بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت و یا بیماری‌های عفونی)  و یا مصرف  برخی از داروها  و مواد مخدر یا الکل می‌تواند تحمل گرما را کاهش دهند.

نتیجه گیری: با توجه به موارد اشاره شده و اهمیت پارامترهای فردی لازم است که در هنگام استخدام نیروی کار در محیط‌های گرم، توجه ویژه‌ای شود. پارامترهای فردی شود. هم‌چنین با توجه به عدم وجود آگاهی و دانش کافی شاغلین لازم است برنامه‌های آموزشی مناسب با هدف کاهش اثرات استرس حرارتی تهیه گردد.


پیمان یاری، رسول یاراحمدی، یحیی خسروی، مسعود صالحی، حمید کاریزنوی،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده

مقدمه: روش تحلیل تناظر و تهیه الگوی حوادث و مخاطرات شغلی قادر به پیش گویی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و پیش بینی‌ حوادث و اولویت بندی ریسک‌ها و آسیب‌ها به صورت خودکار می‌‍‌باشد.  این روش برای هر شرکتی ، صرف نظر از اندازه آن قابل اجرا می‌باشد. هدف این مطالعه ارایه الگوی حوادث و مخاطرات شغلی براساس وابستگی گروه‌های ریسک-آسیب می‌باشد که با استفاده از آن می‌توان حوادث شغلی را مدیریت کرد.

روش کار: در این مطالعه گزارش‌های حوادث شغلی ثبت شده در سازمان تامین اجتماعی در یک دوره زمانی ده ساله از ابتدای سال 1384 تا پایان سال 1393 (300,222 حادثه)  جمع آوری شده و نوع ریسک و آسیب مربوط به هر یک از حوادث براساس معیارهای سازمان بین المللی کار مشخص ‌شده و در یک ماتریس ریسک- آسیب ( 18×18) طبقه بندی گردید. با استفاده از تحلیل تناظر و انجام فرآیند ادغام، گروه‌های ریسک‌-آسیب‌ به صورت جداگانه شناسایی  گردید که از آنها به عنوان الگوهای حوادث و مخاطرات شغلی استفاده شد. در الگوهای مربوطه وابستگی  بین ریسک‌ها و آسیب‌ها قابل شناسایی است که این امر باعث تسهیل تصمیم گیری در ارزیابی ریسک در شرکت‌های تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی می‌گردد.

یافته ها: با توجه به تحلیل‌های انجام شده، سه گروه حوادث شغلی به‌دست آمد که متغیرهای این سه گروه از الگوهای به‌دست آمده استخراج شده است. اولین  گروه از شش ریسک و هفت آسیب تشکیل شده است  که متغیرهای ریسک (تماس با مواد داغ، حوادث ناشی از مواد سوزنده و خورنده، تماس با مواد شیمیایی، حوادث ناشی از مواد سمی، تماس با تجهیزات الکتریکی، انفجار و آتش سوزی) و آسیب (سوختگی، سایر آسیب‌ها، آسیب‌های چندگانه، گاز گرفتگی، خفگی، مسمومیت و خطرات محیط زیستی) هستند، دومین گروه از هفت ریسک و شش آسیب  تشکیل شده است  که متغیرهای ریسک (حوادث ناشی از جابه‌جایی کردن، پرتاب پلیسه یا ذرات، خفگی، لغزیدن، سقوط افراد، سقوط اشیا و سایر حوادث ) و آسیب (پیچش و رگ به رگ شدن، فرو رفتن اجسام در بدن، فرو رفتن اجسام در چشم، بریدگی و قطع عضو، زخم سطحی و زخم عمیق) می‌باشند. در نهایت سومین گروه از پنج ریسک و پنج آسیب تشکیل شده است که متغیرهای ریسک (ریزش وماندن زیر آوار، تصادف با وسیله نقلیه، برخورد با وسایل مختلف، گیر کردن داخل یا بین اشیاء، حوادث ناشی از ابزار دستی) و آسیب (شکستگی اعضا، در رفتگی، کمر درد، ضرب خوردگی، کوفتگی و له شدگی) هستند. لازم به ذکر است که با بررسی این الگوها می‌توان به تشخیص و اولویت بندی حوادث شغلی پرداخت.

نتیجه گیری: گروه‌های به‌دست آمده باعث ایجاد فرصت‌های جدید در جهت توسعه برنامه‌های کاربردی به منظور تحلیل، تفسیر و مدیریت خودکار حوادث شغلی در راستای به حداقل رساندن عدم قطعیت و افزایش عینیت می‌گردد. مزیت تحلیل‌های انجام گرفته در این مطالعه  نسبت به سایر تحلیل‌های مشابه در نظر گرفتن هم‌زمان ریسک‌ها و آسیب‌ها و به دست آوردن گروه‌های متشکل از دو متغیر است. با توجه به فراوانی و توزیع جرم متغیرهای ریسک و آسیب موجود در گروه‌های به‌دست آمده، متغیرهای ریسک و آسیب گروه 3 دارای بیش‌ترین اهمیت و متغیرهای ریسک و آسیب گروه 2 دارای اهمیت کم‌تر و متغیرهای ریسک و آسیب گروه 1 دارای کم‌ترین اهمیت می‌باشند.


ایرج محمدفام، عباس شفیع خانی، علی اکبر شفیع خانی، فخرالدین قاسمی،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده

مقدمه: انتخاب استراتژی نگه داری و تعمیرات یکی از فرآیندهای پیچیده و بسیار ضروری است که می‌تواند ایمنی و هزینه تجهیزات را تحت تأثیر قرار دهد. هدف اصلی این مقاله انتخاب استراتژی نگه داری و تعمیرات مبتنی بر ریسک به‌منظور بهبود شاخص های ایمنی، نگه داری و تعمیرات است.

روش کار: با توجه به بررسی متون و محدودیت‌های صنعت مورد مطالعه، تعدادی از شاخص های مربوط به ایمنی، نگه داری و تعمیرات تعیین و مقدار عددی آن ها اندازه گیری شدند. سپس به‌منظور ارتقاء شاخص های منتخب، استراتژی مناسب برای تجهیزات بحرانی شرکت با استفاده از معیارهای هزینه، ریسک و قابلیت دسترسی در قالب فرآیند تحلیل شبکه ای فازی مشخص گردیدند. در مرحله پایانی پس از گذشت 12 ماه از پیاده سازی استراتژی، شاخص‌ها مجدداً اندازه-گیری و ارزیابی شدند. جهت بررسی تغییرات قابل‌توجه در شاخص‌ها از آزمون آماری ویلکاکسون استفاده شد.

یافته ها: در پیاده‌سازی الگوی مذکور، نگه داری مبتنی بر شرایط نسبت به دیگر استراتژی‌ها در بسیاری از موارد کارایی بیش تری داشت. بهبود در شاخص های ایمنی ونت بعد از پیاده‌سازی الگوی مذکور معنی‌دار بود. تحلیل‌های آماری انجام‌شده نشان داد که بهبود در شاخص‌های قابلیت اطمینان، قابلیت دسترسی، میانگین زمان بین نقایص و تعداد نقص‌های خطرناک قبل و بعد از مداخله معنی‌دار بود (p≤0.5).

نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده هم زمان از سه معیار هزینه، ایمنی و قابلیت دسترسی در برنامه‌ریزی نگه داری و تعمیرات می‌تواند به بهبود حوادث مرتبط با تجهیزات منتهی شود. درنهایت الگوی حاضر می‌تواند کارایی و رقابت‌پذیری سازمان‌ها را با افزایش دسترس‌پذیری و کاهش هزینه های تجهیزات بهبود بخشد.
 



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb