محمد ابراهیمی، محمود رضا آذغانی، جلیل نظری، عبدالرسول صفائیان،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
مقدمه: قالیبافی یکی از حرف سخت و زیان آور بوده که بر سلامت نیروی کار تأثیر می گذارد. اختلالات اسکلتی-عضلانی یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی در بافندگان فرش می باشد. ناراحتی های اسکلتی عضلانی با کاهش کارآیی و غیبت از کار بعلت بیماری مرتبط بوده و هزینه های متعدد اقتصادی مستقیم و غیرمستقیمی را بر فرد و جامعه تحمیل می نماید. براساس نتایج تحقیقات قبلی، اختلالات اسکلتی عضلانی در ناحیه گردن، شانه و کمر در بین بافندگان فرش شایع می باشد. طراحی ضعیف ابزارهای دستی و ایستگاه کاری، وضعیت غلط بدن و حرکات تکراری مهمترین عوامل شناخته شده خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی در بین بافندگان فرش می باشد. از آنجائیکه اصلاحات ارگونومیکی در ایستگاه کاری ممکن است باعث کاهش خستگی ماهیچه ها و خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی شود، مطالعه حاضر به هدف بررسی میزان فعالیت عضلات شانه و کمر قالیبافان در حین کار در ایستگاه های کاری با دار سنتی و ارگونومیک بروش لکترومایوگرافی طراحی و اجرا گردید.
روش کار: از آنجائیکه هدف مطالعه حاضر بررسی و مقایسه فعالیت عضلات تراپوزیوس و ارکتوراسپاین چپ و راست در دو ایستگاه کاری سنتی و اصلاح شده بافت قالی بود. دو دستگاه دار شامل دار سنتی و اصلاح شده در یک کارگاه با شرایط جوی کنترل شده نصب گردید. 18 مرد قالیباف حرفه ای با میانگین سنی 38 و سابقه کار 1/11سال، بمدت 120 دقیقه بر روی هر دار مورد آزمایش عملیات بافت انجام دادند. فعالیت عضلات تراپوزیوس و ارکتوراسپاین چپ و راست توسط دستگاه الکترومیوگرافی در فواصل زمانی30 دقیقه ثبت گردید. مقادیر RMS وMPF از سیگنال های خام فعالیت الکتریکی عضلات ثبت شده برای برآورد فعالیت عضلانی و خستگی استخرج گردید.
یافته ها: نتایج بدست آمده از 5 بازه زمانی نشان دهنده میانگین شدت فرکانسی پایین در دار اصلاح شده نسبت به دار سنتی است. مقایسه میانگین ها نیز نشان دهنده اختلاف آماری معنادار در تراپوزیس چپ (038/0>p) از بعد روند زمانی و در ارکتور اسپاین راست (001/0>p) از نظر نوع ایستگاه کاری است. نتایج دامنه فعالیت ثبت شده در دار اصلاحی در بیشتر زمان های ثبت، کمتر از دار سنتی بوده و مقایسه نتایج مده نیز نیز نشان دهنده اختلاف آماری شدید معنادار در عضله تراپوزیوس چپ (001/0>p)، تراپوزیوس راست (001/0>p)، و ارکتوراسپاین راست (009/0>p) در ایستگاه های کاری مورد مطالعه می باشد.
نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده برای عضلات تراپوزیوس ایستگاه کاری با دار اصلاح شده مناسب بوده و برای عضلات کمر ایستگاه سنتی مزیت دارد. از آنجائیکه افراد مورد بررسی، بافنده حرفه ای با سابقه کار بالایی بودند و احتمال عادت به یک نوع وضعیت کاری می تواند بر میزان فعالیت عضلاتشان تاثیرگذار باشد، لذا مطالعات بیشتر و بخصوص بر روی افراد مبتدی پیشنهاد می گردد.
داوود محمودی، جلیل نظری، لیلا راستگو، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده
مقدمه: صنعت قالیبافی یکی از مهمترین صنایع دستی کشور بشمار می رود. این حرفه جزء مشاغل سخت و زیان آور بوده، که شاغلین در آن اغلب در شرایط نامساعد، ناایمن و غیرارگونومیک فعالیت می کنند. مطالعه حاضر با رویکرد ارگونومیکی با استفاده از مدل سازی آماری به بررسی تاثیر ویژگی های فردی، شغلی و شرایط کارگاهی بر سلامت عمومی زنان قالیباف پرداخته است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. جمعیت مورد مطالعه را زنان قالیباف با حداقل سابقه یکسال که در کارگاه های خانگی روستاهای مشگین شهر مشغول بکار بودند تشکیل داده است. ابزار گردآوری اطلاعات مورد نیاز نیز پرسشنامه ترکیبی شامل سؤالات مربوط به مشخصات فردی، سلامت عمومی (GH28)، سوابق بیماریNIOSH و چک لیست شرایط کارگاهی می باشد. اطلاعات پس از جمع آوری و ورود به رایانه با استفاده از مدل سازی آماری براساس مدل خطی عمومی به صورت یک و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 4/37% مورد مطالعه مورد مطالعه از نظر سلامت عمومی دارای وضعیت نامطلوب (بیمار) بودند. برای بررسی ارتباط عوامل داخلی و خارجی در بافندگان فرش با وضعیت سلامت عمومی از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد. طبق این مدل، بین وضعیت سلامت عمومی با سن، سابقه شغلی، سابقه بیماری، تعداد زایمان، زایمان غیر طبیعی و داشتن سابقه حادثه در محیط کاررابطه آماری معنی دار (05/p<0) وجود دارد. ولی بین وضعیت سلامت عمومی با شرایط کارگاهی (در قالب یک متغیر) هیچگونه رابطه معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، بطور کلی می توان گفت که متغیرهای فردی و شغلی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر روی سلامت عمومی قالیبافان خانگی می باشند. اگر چه در مدل مورد بررسی، شرایط کارگاهی ارتباط معنی داری را با مؤلفه های سلامت عمومی نشان نداد، ولیکن این امر نیاز به مطالعات بیشتری دارد. در این راستا انجام مطالعاتی در جهت شناسایی عوامل مؤثر در سلامت عمومی قالیبافان (بویژه شرایط کارگاهی) به صورت عینی و ذهنی پیشنهاد می گردد.