2 نتیجه برای وسایل حفاظت فردی
سارا کریمی زوردگانی، مسعود ریسمانچیان، سمیرا برکات، مهدی میررضایی، اکبر حسن زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1399 )
چکیده
مقدمه: شایع ترین مواجهه شغلی کشاورزان، تماس با آفت کش ها است. آفت کش های ارگانوفسفره (OP) کاربرد وسیعی در کشاورزی به منظور کنترل آفات دارند. مکانیسم عمده سموم ارگانوفسفره ها مهار فعالیت آنزیم های بوتیل کولین استراز و استیل کولین استراز می باشد. مدل POEM (مدل پیش بینی مواجهه اپراتور) برای ارزیابی مواجهه و جذب آفت کش ها ایجاد شده است. هدف از این مطالعه برآورد میزان مواجهه کشاورزان با ارگانو فسفره ها در غرب ایران توسط مدل POEM و مقایسه کردن نتایج آن با سطح فعالیت کولین استراز پلاسما (PChE) بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی – تحلیلی بر روی دو گروه کشاورزان انجام شد که در مواجهه با سم دیازینون بودند. یک گروه به طور کامل وسایل حفاظت فردی پوشیدند و گروه دیگر فاقد وسایل حفاظت فردی بودند. قبل و بعد از عملیات سم پاشی، نمونه خون از کشاورزان هر دو گروه گرفته شد. نمونه خون از گروه کنترل نیز جمع آوری گردید سپس فعالیت کولین استراز پلاسمای خون با روش DGKC (انجمن بیوشیمیایی آلمان) و دستگاه فتومتریک اندازه گیری و مواجهه کشاورزان با OPها توسط مدل POEM برآورد شد.
یافته ها: میانگین فعالیت آنزیم PChE در گروه کشاورزان دارای وسایل حفاظت فردی mg/l 3/11639 و در گروه بدون وسایل حفاظت فردی mg/l 3/8516 بود. میانگین مجموع دوز جذبی پیش بینی شده و مجموع مواجهه پیش بینی شده با مواد سمی در گروه فاقد وسایل حفاظت فردی به ترتیب mg/day 1/9 و mg/kgbw/day 15/0 و در گروه دارای وسایل حفاظت فردی mg/day 5/0 و mg/kg bw/day 009/0 بود. میانگین مواجهه پوستی، درصد جذب پوستی، دوز جذب شده در زمان آماده سازی محلول سم و سم پاشی با استفاده از مدل POEM در گروه بدون PPE به طور معنی داری بالاتر از گروه دارای PPE بود (001/0>P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از وسایل حفاظت فردی از بروز اثرات آفت کش ها با کاهش فعالیتPChE ، پیشگیری می کند. با افزایش در فعالیت PChE، مقدار پارامترهای مدل POEM از قبیل دوز جذب شده پوستی و استنشاقی سم کاهش می یابد. بنابراین برای بررسی میزان مواجهه افراد با آفت کش ها می توان از مدل POEM استفاده کرد. در نهایت، این مطالعه پیشنهاد می کند از مدل POEM می توان به عنوان یک ابزار غربالگری برای شناسایی افراد در معرض آفت کش ها به منظور اقدامات بعدی جهت پایش بیولوژیکی، تشخیص و درمان و ... در نظر گرفت.
حمید رضا یاقوتی، آذر طل، رویا صادقی، عادل مظلومی، عباس رحیمی فروشانی، آرمان قادری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: در طراحی مداخلات، اصلاح رفتار در مورد استفاده از وسایل حفاظت فردی، شناسایی و تحلیل مخاطبان جایگاه مهم و ویژه ای دارد. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل پیش بینی کننده آگاهی برای استفاده از وسایل حفاظت فردی بر اساس سازه های تئوری شناختی اجتماعی در کارگران کارخانه آلومینیوم ایران در سال 1397 بود.
روش کار: در این مطالعه توصیفی تحلیلی که به روش مقطعی اجرا شد، با مراجعه به خط تولید کارخانه آلومینیوم ایران در شهر اراک، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سازه های تئوری شناختی-اجتماعی، شامل سوالات مربوط به اطلاعات دموگرافیک، آگاهی و پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر سازه های تئوری شناختی – اجتماعی (Social Cognitive Theory)، توسط 188نفر از کارگران شاغل تکمیل شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی، آزمون های chi-square و تحلیل رگرسیون لجستیک، در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.
یافته ها: از میان کارگران شرکت کننده در پژوهش، (88نفر)8/46 درصد افراد از آگاهی متوسط و(100نفر) 2/52 درصد از آگاهی بالایی برخوردار بودند. از میان متغیر های دموگرافیک، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، میزان درآمد، سن، سابقه کار و وضعیت استخدامی(05/0>p) و تمام سازه های تئوری شناختی- اجتماعی (05/0>p)، با میزان آگاهی ارتباط معنی داری داشتند که از بین آنها سطح تحصیلات و وضعیت استخدامی در مجموع 6/80 درصد و سازه های خودکنترلی، محیط و خودکارآمدی موانع درک شده 64 درصد از احتمال قرار گرفتن کارگران در گروه با آگاهی بالا را تبیین می نمود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که متغییر های سطح تحصیلات، وضعیت استخدامی، سازه های خودکنترلی، محیط و خودکارآمدی موانع درک شده می تواند جهت طراحی مداخلات آموزشی به منظور بهبود آگاهی کارگران در زمینه استفاده از وسایل حفاظت فردی مؤثر باشد.