جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای Ahp

محبوبه اسحاقی، رستم گلمحمدی، مهدی ریاحی خرم،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

مقدمه: هدف مطالعه حاضر، اولویت بندی روش‌های کنترل صدا با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) در شرکت شیشه همدان بود.

روش کار: مطالعه از نوع مقطعی- توصیفی- تحلیلی بوده و بر اساس نظر سنجی از کارشناسان از طریق پرسشنامه و روش دلفی، چهار معیار شامل هزینه، کارایی، قابلیت اجرا و عدم تداخل در فرایند و 11 گزینه روش کنترلی انتخاب گردید. اولویت بندی گزینه ها بر اساس معیارهای مورد مطالعه و تعیین ضرایب اهمیت انجام گرفت.

یافته ها: نتایج به‌دست آمده از این تحقیق نشان داد میزان ناسازگاری در تمام موارد کم‌تر از 10% بوده و سازگاری پاسخ‌ها مورد تایید قرار گرفته است. بر اساس نظر کارشناسان، معیار اجرایی بودن روش (277/0)  و گزینه استفاده از دیواره جداکننده کامل بین دو بخش اصلی(113/0) بالاترین اولویت را به ترتیب در بین معیارها  و روش‌های کنترلی به دست آورده است.

نتیجه گیری: به‌طور کلی در این مطالعه الگویی از ساختار تصمیم گیری بر مبنای فرایند تحلیل سلسله مراتبی جهت تصمیم گیری در خصوص کنترل صدا معرفی گردید. این روش می تواند باعث بهبود فرایند تصمیم گیری شود و به عنوان روش کارامد و اثر بخش در اولویت بندی روش‌های کنترل صدا مورد استفاده قرار بگیرد. 


محدثه حیدری، منوچهر امیدواری، ایرج محمد فام،
دوره 3، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده

مقدمه: در صنایع شیمیایی یکی از مهم‌ترین خطرات موجود برای شاغلین تماس با مواد شیمیایی خطرناک است. عدم رعایت اصول احتیاطی و اقدامات کنترلی در هنگام کار با مواد شیمیایی می تواند عوارض جبران ناپذیری را برای افراد ایجاد نماید. لذا برای رسیدن به یک روش کنترلی اثربخش لازم است ارزیابی درستی را از فرایند تماس افراد در صنایع شیمیایی داشته باشیم. استفاده از روش William-fine می تواند ارزیابی مناسبی را از میزان ریسک خطر تماس ارایه دهد.

.

روش کار: در این تحقیق با استفاده از فرآیند تحلیلی سلسله مراتبی4 (AHP) و تلفیق آن با روش William-fine الگویی جهت ارزیابی خطرات تماس با مواد شیمیایی در صنایع نفت و گاز ابداع گردید. اعداد بعد از استخراج از پرسشنامه و وزن دهی وارد الگوی ارزیابی شدند و در انتها به صورت کمی همراه با لایه های حفاظتی ارایه گردیدند.

.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان می دهد که عدد کمی پیامد، احتمال و تماس در این تحقیق به ترتیب 2/83، 45/8 و 2/2 به‌دست آمد و به‌طور کلی عدد ریسک با مواد شیمیایی در این واحد 1546 برآورد شد که بیان می‌کرد از نظر اقتصادی لازم است اقدامات اصلاحی با اولویت به اجراء در آیند. استفاده از مدل William-fine این فرصت را ایجاد می نماید که با تلفیق شدت اثر و احتمال تماس و میزان خسارات وارد شده بتوان ارزیابی دقیق تری را از ریسک تماس با یک ماده شیمیایی داشته باشیم و همچنین تاثیر قضاوت های شخصی ارزیاب بر میزان ریسک را به حداقل برسانیم.


فرناز علی زاده، محمد حسین تقدیسی، سید محمدرضا میری لواسانی،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه مقایسه دو روش MORT و Tripod Beta با تلفیق مدل سلسله مراتبی به منظورانتخاب روش برتر در تجزیه و تحلیل حادثه در یک سازمان میباشد.

 .

روش کار: در این مطالعه یک حادثه بحرانی انتخاب شد و با استفاده از توانمندی روش MORT و Tripod Beta علل بروزحادثه شناسایی گردید. پس از یافتن علل پدید آورنده حادثه، این دو روش بر اساس معیارهای منتخب و روش سلسله مراتبی AHP، وزن دهی و مقایسه گردیدند.

 .

یافته ها: پس از محاسبه وزن نسبی معیارهای منتخب، توانایی شناسایی علل حادثه با وزن 0.315 بالاترین وزن و پس از آن هزینه تحلیل حادثه با وزن 0.24، زمان مورد نیاز جهت تحلیل حادثه با وزن 0.146، متخصصین فنی با وزن 0.125 ، آموزش جهت اجرا و پیاده سازی با وزن 0.104، در دسترس بودن نرم افزارهای تحلیلی با وزن 0.07 در رتبه های بعدی قرار داشتند.

 .

نتیجه گیری: فرایند تحلیل سلسله مراتبی به عنوان روشی کارآمد در اولویت بندی گزینه ها با توجه به هدف و معیارهای مورد مطالعه کاربردی بوده و در فرایند کمک به کارشناسان در خصوص تصمیم گیری به عنوان روش علمی نقش به سزایی ایفا می نماید. نتایج این پژوهش نشان داد که روش Tripod Beta (با وزن 563/0) از نظر معیار های منتخب، برتر از روش MORT (با وزن 437/0) می باشد.


محسن امیدوار، عادل مظلومی، ایرج محمدفام، عباس رحیمی فروشانی، فرشته نیرومند،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1395 )
چکیده

مقدمه: مهندسی رزیلینس (RE) به عنوان نگرشی جدید در حوزه ایمنی، در صدد حفظ عمل‌کرد سیستم‌های اجتماعی-فنی در شرایط مختلف، با تکیه بر نقاط قوت به جای تاکید بر نقاط ضعف می‌باشد. هدف از این مطالعه، ارایه الگویی جدید جهت ارزیابی ایمنی بر مبنای مهندسی رزیلینس و با استفاده از روش FAHP می‌باشد.

روش کار: مطالعه حاضر از نوع تحلیلی بوده که در یک صنعت پتروشیمی انجام گردید. ابتدا شش مولفه به عنوان شاخص‌های RE مشخص شده و چارچوب ارزیابی تشکیل شد. سپس مولفه‌های RE تعیین شده، با استفاده از نظرات افراد صاحب نظر در قالب یک پانل تخصصی ارزیابی و اعتباربخشی شد. در مرحله بعد، یک شاخص تحت عنوان شاخص هشدار پیش نگر رزیلینس، طراحی شد. در انتها نیز با استفاده از بردار ارزیابی فازی، امتیاز شاخص رزیلینس کل فرآیند تعیین گردید.

یافته ها: نتایج ارزیابی نشان دادند که مولفه تعهد مدیریت حایز بیش‌ترین اهمیت و مولفه یادگیری دارای کم‌ترین اهمیت در تعیین سطح رزیلینس می‌باشند. هم‌چنین مولفه انعطاف پذیری (C3) در محدوده غیر قابل قبول نارنجی (OEWZ) واقع شده و سایر مولفه ها در محدوده قابل قبول (NEWZ) واقع شده‌اند. سطح رزیلینس کل فرآیند برابر سطح III (قابل قبول) برآورد گردید.

نتیجه گیری: تعهد مدیریت و آمادگی در برابر شرایط اضطراری دو مولفه اصلی در تعیین سطح رزیلینس بوده و می‌توانند بیش‌ترین سهم در باقی ماندن وضعیت سازمان در محدوده  NEWZ را ایفا کنند.


محمد بیروتی، هادی دانشمندی، سید ابوالفضل ذاکریان، محمد فرارویی، زهرا زمانیان،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1395 )
چکیده

مقدمه: خطاهای انسانی از مهم‌ترین چالش‌های محیط کاری می‌باشد. یکی از سیستم‌هایی که خطاهای انسانی به وفور در آن رخ می‌دهد، سیستم مراقبت‌های بهداشتی می‌باشد. براساس مطالعات مختلف بیش از دوسوم خطاهای پزشکی قابل پیش‌گیری هستند. برای ارزیابی خطاهای انسانی روش های مختلفی ارایه شده که تمامی آنها در صنایع مختلف، مخصوصا صنایع هسته ای گسترش پیدا کرده است. هدف این مطالعه ارزیابی کاربرد روش HEART در سیستم‌های بهداشتی و درمانی و صحت نتایج می‌باشد.

روش کار: این مطالعه به صورت کیفی در بخش مراقبت‌های ویژه جراحی یکی از بیمارستان‌های شیراز انجام گرفت. خطاهای ثبت شده پرستاران بخش مراقبت‌های ویژه برحسب وظیفه تفکیک و سپس وظایف برحسب تعداد خطاهای ثبت شده رتبه بندی شدند. با استفاده از روش AHP-HEART احتمال خطای وظایف پرستاران برآورد شد و رتبه بندی حاصل از نتایج روش AHP-HEART و خطاهای ثبت شده پرستاران در بیمارستان با یک‌دیگر مقایسه گردید. هم‌چنین اولویت بندی عوامل موثر بر خطا با استفاده از روش های AHP و AHP-HEART با استفاده از آزمون پیرسون با یک‌دیگر مقایسه شد..

یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که در اولویت بندی وظایف برحسب وفور خطا بین روش HEART و داده‌های ثبت شده خطای پرستاران سازگاری وجود دارد و در مقابل در اولویت بندی عوامل موثر بر خطا بین روش های AHP و AHP-HEART هیچ هم‌بستگی معناداری یافت نشد.

نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می‌توان نتیجه‌گیری نمود، اگرچه روش HEART در رتبه بندی وظایف از نظر بزرگی احتمال خطا موفق بود، اما برای ارایه راه کار و اقدامات کنترلی مناسب و موفق تر لازم می‌باشد که ضرایب شرایط به وجود آورنده خطا برای وظایف پرستاران بومی سازی شود.


مریم دهقانی پور، منوچهر امیدواری، فریده گلبابایی،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1395 )
چکیده

مقدمه: استرس گرمایی درصنایع ریخته‌گری و دایکاست و راه‌سازی یکی ازمخاطرات زیان آور درمحیط کارمی باشد که نه تنها باعث بیماری های ناشی ازکار می‌گردد بلکه ازنظرعملکرد وایمنی کارگران نیز مهم است. ازآنجایی که شاخص‌هایی که برای ارزیابی استرس گرمایی مورد استفاده می‌گیرند بسیار زیاد هستند انتخاب یک شاخص مناسب سخت است.هدف ازانجام این مطالعه تعیین شاخص بهینه استرس حرارتی درصنعت ریخته‌گری ذوب فلزات و دایکاست و راه‌سازی به روش FAHP و Topsis می‌باشد.

روش کار: جهت تعیین شاخص بهینه استرس حرارتی در صنعت ریخته‌گری، ذوب فلزات و دایکاست ، ابتدا  معیارها  که شامل دقت اندازه گیری و راحتی اندازه‌گیری، جامعیت ، زمان، هزینه، معیار هم‌بستگی می‌باشد توسط خبرگان تعریف شده و سپس بر اساس این معیارها بهترین شاخص استرس حرارتی طبق نظرات گروهی صاحب نظران و با استفاده از روش سلسله مراتبی فازی FAHP و Topsis تعیین شدند.

یافته ها: نتایج حاصل از این بررسی نشان می‌دهد که با توجه به معیارها  و شرایط موجود شاخص WBGT،  P4 SR در سه صنعت ریخته‌گری، دایکاست و راه‌سازی به ترتیب رتبه اول و دوم را بهخود اختصاص دادند.

نتیجه گیری: این تحقیق نشان می‌دهد که شاخص  WBGT با توجه به معیارهای  جامعیت، دقت، هزینه، هم‌بستگی با استرین‌ها ، راحتی و زمان بهترین شاخص ارزیابی استرس حرارتی در سه صنایع ریخته‌گری، دایکاست و راه‌سازی و مهم‌ترین علت قرار‌گیری شاخص HSI در رتبه‌های آخر پیچیدگی و هزینه بر بودن محاسبات آن می‌باشد.


مهدی اصغری، پروین نصیری، محمدرضا منظم، فریده گل بابایی، حسین عربعلی بیک، علی اکبر شمسی پور، آرمین الله وردی،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

مقدمه: برای ارزیابی استرس حرارتی در محیط های کاری از شاخص های مختلفی استفاده می شود اما هیچ‌کدام از این شاخص‌ها مورد پذیرش همگان واقع نشده اند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین معیارهای موثر در انتخاب یک شاخص استرس حرارتی و هم‌چنین وزن دهی این معیارها می باشد.

روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش کیفی و از نوع کاربردی می‌باشد که طی 10 مرحله طراحی و اجرا گردید. در این مطالعه ابتدا با استفاده از تکنیک دلفی و نظرات خبرگان (30 نفر)، معیارهای موثر در انتخاب یک شاخص استرس حرارتی تعیین و سپس برای وزن دهی و اولویت بندی این معیارها از آنالیز سلسله مراتبی فازی استفاده شد.

یافته ها: با تکمیل  پرسش‌نامه  ارسالی توسط خبرگان و بررسی نظرات آن‌ها و با توجه به درصد پاسخ گویی، 11 معیار انتخاب شدند. معیار ساده بودن شاخص با 6/76 %، بیش‌ترین درصد پاسخ گویی را به‌خود اختصاص داد. اما وزن نسبی این معیار 041/0 به‌دست آمد و کم‌ترین وزن را پس از ارزان بودن از آن خود کرد و در مقایسه با دیگر معیارها دارای اهمیت کم‌تری بود. معیار استاندارد بودن با مقدار141/0،  بیش‌ترین وزن نسبی را به‌خود اختصاص داد.

نتیجه گیری: می‌توان نتیجه گرفت که برای داشتن یک اندازه گیری قابل اعتماد و صحیح، قدم اول انتخاب یک شاخص مناسب و صحیح می‌باشد. برای انتخاب یک شاخص، بر مبنای نظر متخصصین و خبرگان از نظر اهمیت، استاندارد بودن شاخص، مهم‌ترین معیار انتخاب شاخص می‌باشد.  از دیگر معیارهایی که باید مورد توجه قرار گیرد، دقت شاخص، اعتبار و قابلیت اطمینان و هم‌بستگی مناسب با  شاخص‌های استرین فیزیولوژیکی است.


محسن امیدوار، فرشته نیرومند،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

مقدمه: روش FMEA یکی از روش‌های پر کاربرد در ارزیابی و اولویت بندی ریسک می‌باشد؛ لیکن به چندین دلیل، کاربرد آن در عمل دچار محدودیت می‌باشد. این مطالعه با هدف حذف این محدودیت‌ها، با استفاده از اصول منطق فازی و تئوری خاکستری در قالب اعداد z و روش تصویر خاکستری (GRP) انجام شد.

روش کار: مطالعه حاضر از نوع تحلیلی-مقطعی بوده که به منظور اولویت بندی ریسک‌های جرثقیل سقفی انجام گردید. ابتدا یک تیم FMEA متشکل از 4 متخصص تشکیل گردید. سپس، نظرات تیم در قالب اعداد z جمع آوری شده و وزن هر یک از ریسک فاکتورها (O، S و D) با استفاده از روش فازی AHP تعیین شد. در نهایت، حالت‌های شکست با استفاده از روش GRP اولویت‌بندی گردیدند.

یافته ها: از 13 مورد حالت شکست شناسایی شده، روش FMEA سنتی به 7 مورد، اولویت یکسان داده و در نتیجه 9 سطح ریسک تعیین شد. اما در روش پیشنهادی، محدودیت‌های FMEA حذف شده و در نتیجه 13 اولویت به حالت‌های شکست اختصاص یافت.

نتیجه گیری: روش ارایه شده با اتکابه روش‌های AHP فازی،اعداد Z و GRP به ترتیب مشکل یکسان بودن وزن‌های مربوط به ریسک فاکتورها، عدم قطعیت موجود در داده‌ها (نظرات متخصصین) و اولویت بندی حالت‌های شکست را حذف نموده و نسبت به روش FMEA سنتی از توانایی بالاتری در اولویت بندی ریسک‌ها برخوردار می‌باشد.


مهدی جهانگیری، حسین مولایی فر، مرضیه هنربخش، پیام فرهادی، بهبود خانی، فاضل رجبی،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده

مقدمه: بیماری های پوستی ناشی از مواجهه با مواد شیمیایی یکی از مشکلات مهم سلامت در محیط های شغلی محسوب می شوند. این مطالعه با هدف اولویت بندی روش های کنترل مواجهه ی پوستی با مواد شیمیایی در یک کارخانه ی رنگ کاری انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی مقطعی- تحلیلی، ابتدا از طریق سوابق موجود و دیدگاه های خبرگان و هم چنین نتایج حاصل از مطالعات گذشته 7 معیار و 8 گزینه برای کنترل مواجهه پوستی انتخاب و به روش FAHP-TOPSIS اولویت بندی شدند.
یافته ها: در مقایسه ی زوجی، معیار ایمن بودن روش (w=0.298) دارای بیش ترین اهمیت و معیار  به روز بودن روش (w=0.0138) کم ترین اهمیت را به خود اختصاص داد. از بین گزینه های کنترلی نیز بالاترین و پایین ترین اولویت به ترتیب مربوط به آموزش (w=0.817) و برنامه ریزی کار و استراحت (0.233) بود.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، در کارخانه رنگ مورد مطالعه، آموزش به عنوان بهترین    راه کارهای کنترل مواجهه ی پوستی با مواد شیمیایی    بر اساس معیارهای مورد بررسی شناسایی شد که می تواند در جهت ارتقاء سطح سلامت پوستی کارکنان مورد توجه قرار گیرد.
هدایت نوری، مرتضی چراغی، علی اکبر اسلامی بلده،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1398 )
چکیده

مقدمه: ارزیابی ریسک های محیط زیستی در صنایع نفت و گاز برای پیش گیری از آسیب های جبران ناپذیر به محیط زیست بسیار ضروری می باشد. اولویت بندی ریسک های محیط زیستی با استفاده از روش های کلاسیک، نتایجی با قابلیت اعتماد بالا را به دست نمی آورند. لذا این مطالعه با هدف به حداقل رساندن محدودیت های روش های کلاسیک، با استفاده از رویکرد فازی و تصمیم گیری چند شاخصه در یک منطقه بهره برداری نفت و گاز انجام گرفت.
روش کار: پس از تشکیل تیم مطالعه در یک منطقه بهره برداری نفت و گاز، برای مقایسه اهمیت عوامل ریسک (احتمال وقوع، شدت اثر و قابلیت کشف) و هم چنین برای تعیین مقدار هر یک از این عوامل برای هر کدام از جنبه های زیست محیطی شناسایی شده، نظر کارشناسان به صورت کیفی با استفاده از متغیرهای زبانی، جمع آوری گردید. سپس برای تعیین وزن نسبی عوامل ریسک از AHP گروهی در محیط فازی استفاده شد. ریسک فازی جنبه ها، با استفاده از مدل خطی و جمع وزنی، تخمین زده شد و در نهایت برای تعیین اولویت ریسک های فازی محیط زیستی محاسبه شده، از روشی بر پایه رتبه بندی مرکز ثقل استفاده گردید.  
یافته ها: در این مطالعه در بین عوامل ریسک (احتمال وقوع، شدت اثر و قابلیت کشف)، عامل شدت اثر به دلیل دارا بودن بالاترین وزن نسبی، بیش ترین اهمیت را در محاسبه ریسک داشت. تولید فاضلاب خانگی به علت عدم وجود سیستم دفع فاضلاب مناسب، بالاترین اولویت و جنبه محیط زیستی ریخت و پاش اسید به خاطر فعالیت شست شوی چیلر رتبه دوم اولویت بندی را در بین جنبه های محیط زیستی شناسایی شده به خود اختصاص داد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد اگر چه محاسبات روش پیشنهادی نسبت به روش های کلاسیک به زمان بیش تری نیاز دارد اما با توجه به حداقل رساندن محدودیت های روش های کلاسیک از جمله حساسیت به خطاهای کوچک قضاوت، یکسان شدن شاخص ریسک گروهی از جنبه ها و در نظر نگرفتن عدم قطعیت در نظر کارشناسان، این روش می تواند جایگزین مناسبی برای روش های کلاسیک ارزیابی ریسک باشد به گونه ای که قادر است رتبه واقعی تر ریسک ها را تعیین کند. شایان ذکر است این روش، توان مندی های ذکر شده برای ارزیابی و اولویت بندی ریسک های ایمنی و بهداشت را نیز دارا می باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb