108 نتیجه برای Di
آرام تیرگر، ارسلان شیرویه، محمود حاجی احمدی، سید رضا حسینی،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده
مقدمه: کار در هوای آزاد و طی فصل گرم مانند شرایطی که کشاورزان، بهویژه طی فصل برداشت برنج، با آن روبهرو هستند، با خطر گرما و رطوبت زیاد و به طبع آن ظهور انواع گوناگونی از اختلالات ناشی از فشار گرمایی روبروست. هدف از انجام این بررسی، تعیین وضعیت عوامل مستعد کننده و شیوه های پیشگیری از اختلالات ناشی از گرما در گروهی از کشاورزان بهویژه طی فصل برداشت برنج بوده است.
روش کار: طی یک مطالعه مقطعی، 340 تن از کشاورزان یکی از شهرهای ساحلی استان مازندران (شهر سرخرود) مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه ها بهصورت تصادفی و خوشه ای از میان کشاورزان 42 روستای این منطقه انتخاب گردیدند. اطلاعات مورد نظر با استفاده از یک فرم، متناسب با اهداف پژوهش جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS به کمک شاخصهای آمار توصیفی و همچنین آزمون آماری کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری نتایج 05/0>p در نظر گرفته شد.
یافته ها: پردازش داده ها نشان داد میانگین سن و سابقه کار کشاورزان به ترتیب 9/11±8/42 و 2/13±26 سال و نسبت بیسوادی 34 درصد بوده است. سنجش شاخص توده بدن گویای آن بوده که بیش از 50 درصد از کشاورزان با مشکل اضافه وزن یا چاقی روبهرو بوده و حدود 15 درصد حداقل به یک بیماری مزمن نظیر بیماری قلبی عروقی، کلیوی، دیابت یا فشار خون مبتلا بوده اند. تقریباً 95 درصد از آنان از ضرورت آشامیدن آب پیش از شروع بکار و کلیه کشاورزان از ضرورت جایگزینی املاح بهعنوان اقدام پیشگیری بی اطلاع بودند. انجام آزمون آماری کای دو بر روی متغیر سردرد بهعنوان شایعترین علامت و یکی از علایم اولیه اختلالات ناشی از گرما، با دیگر متغیرهای مستعد کننده اختلالات، فاقد اختلاف معنی دار آماری بوده است.
نتیجه گیری: یافته ها گویای آنند که کشاورزان مورد بررسی طی فصل تابستان با توجه به عواملی چون توزیع سنی، تحصیلات، شاخص توده بدن، میزان آگاهی های بهداشتی، وضعیت مصرف دارو و ابتلاء به بیماری های مزمن، بسیار مستعد ابتلاء به انواع اختلالات ناشی از گرما هستند و از سویی آگاهی مطلوبی از عوامل مستعد کننده و شیوه های پیشگیری ندارند. بنابراین، آموزش علایم اولیه و اقدامات کنترلی به منظور حفظ سلامت کشاورزان ضروری است
عادل مظلومی، علی اکبر کیخامقدم، سید فرهاد طباطبایی، حمیدرضا مختاری نیا،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده
مقدمه: روشهای متعددی برای ارزیابی ارگونومیکی عوامل خطرکمردرد در محیط کار وجود دارد که شامل روشهای بیومکانیکی، فیزیولوژیکی و فیزیکی-روانی میباشند. مدل سازی دیجیتالی انسان(DHM) نیز ابزاری مبتنی بر کامپیوتر جهت ارزیابی ارگونومیکی بوده که دارای مزایایی همچون صرفه جویی در وقت و زمان در ارزیابی ها و نیز ارزیابی فعالانه راهکارهای ارگونومی در محیط دیجیتالی می باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی علل کمردرد های شغلی با استفاده از مدل سازی دیجیتالی انسان و ارایه راهکارهای مناسب انجام گرفت.
روش کار: مطالعه حاضر بهصورت موردی نیمه تجربی در بخش مونتاژ موتور یکی از صنایع خودروسازی اجرا گردید. ابتدا با بررسی شیوع کمردرد ، ویژگی های شغلی و عوامل خطر کمردرد در جمعیت مورد مطالعه و در ایستگاههای کاری مورد بررسی قرار گرفت، سپس ایستگاههای پر خطر تعیین شد و در نهایت یک ایستگاه کاری جهت شبیه سازی و ارزیابی در نرم افزارهای مدل سازی دیجیتالی انسان شامل 3DSSPP و Catia انتخاب گردید. 22 پوسچر از لحظه برداشتن و گذاشتن بار از سه وظیفه موجود ایستگاه جهت شبیه سازی مطالعه شدند. پس از ارزیابی در محیط دیجیتالی، نقاط خطر شناسایی و راهکارهای مورد نظر ارایه گردید.
یافته ها: با افزایش ابعاد آنتروپومتریکی، فاصله افقی بار تا بدن و کاهش ارتفاع محل گذاشتن بار، نیروی فشاری و برشی وارد بر دیسکL5/S1 افزایش یافته و درصد افراد قادر به انجام وظیفه در هر مفصل با افزایش ابعاد آنتروپومتریکی کاهش یافت. برآورد آسیب به لیگامنت نیز در پوسچرهای دارای خمش شدید کمر افزایش بیشتری داشت. امتیازRULA نیز با وضعیت نامناسب کمر و دستها افزایش یافت. نتایج نشان داد که نقاط خطر در وظایف مورد بررسی، بیشتر مربوط به ارتفاع پایین پالت ها در محل برداشتن و گذاشتن بار و همچنین فاصله افقی زیاد بار از بدن بود.
نتیجه گیری: در این مطالعه عوامل بیومکانیکی مؤثر بر افزایش احتمال بروز کمردرد شامل ویژگی های آنتروپومتریکی(قد و وزن)، فاصله افقی بار تا بدن، ارتفاع محل برداشتن و گذاشتن بار و خمش و پیچش تنه بودند.این مطالعه نشان داد که DHM، ابزاری مؤثردر ارزیابی وظایف شغلی و طراحی محیط کار بوده که میتوان نقاط خطر در هر وظیفه را شناسایی کرده و به نقاط ایدهآل در طراحی دست یافت. با استفاده از DHM میتوان راهکارهای مداخلهای مورد نظر را در محیط مجازی اجرا کرده و با ارزیابی مجدد، از اثربخش بودن راهکارها در محیط واقعی اطمینان حاصل نمود.
محسن مشکانی، سید ابوالفضل ذاکریان، مهدی محمدیان مستان آباد،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی عضلانی ناشی از کار در بالا تنه
[1]در دهه های گذشته به شدت گسترش یافته و در کشورهای پیشرفته به سطح همه گیری رسیده است. این موضوع از عوامل اصلی ناتوانی، زمان از دست رفتن کار و توجه به سلامت کارگران در این جوامع به شمار میرود.
روش کار: برای ارزیابی خطرات جزییات شغل در فعالیتهای تکراری، روشیبر طبق اهداف استاندارد ISO11228-3(2007)پیشنهاد شده است که در آن تمام اطلاعات لازم برای عوامل خطرزا مربوطه (نیرو، پوسچر، حرکات و...) ملاحظه گردیده است. این روش پیشنهادی به استناد ISO11228-3(2007) قابل کاربرد در فعالیتهای چند وظیفه ای است و معیار پایه ای را بر اساس اطلاعات وسیع اپیدمیولوژی برای پیش بینی وقوع اختلالات اسکلتی عضلانی ناشی از کار
[2] در مواجههی جمعیت کارگری پیشنهاد کرده است.در این مطالعه از چک لیست و شاخص پیشنهادی توسط استانداردISO11228-3(2007) استفاده شده است. شاخص پیشنهادی نسبتی است بین عدد
[3]ATA و عدد
[4]RTAکه برای ارزیابی اندام بالاتنه کاربرد دارد و نحوه ارزیابی آن شامل سه مرحله اساسی است.1- محاسبه تعداد فعالیتها در دقیقه، عدد ATA، 2- محاسبه عدد RTA، 3- محاسبه شاخص پیشنهادی و انجام ارزیابی خطر (طبقه بندی در سه ناحیه سبز، زرد و قرمز که نشاندهنده سطح خخطر به ترتیب بدون خطر، خطر پایین و خطر بالا میباشد).
یافته ها: این روش در 4 ایستگاه کاری که شامل35 وظیفه بود و در یکی از صنایع خودروسازی پیاده سازی گردید که یک ایستگاه در ناحیه قرمز و بقیه در ناحیهی سبز قرار گرفتند و نیازی به اقدامات اصلاحی نداشتند.
نتیجه گیری: روش انتخابی در این مطالعه، ابزاری مناسب، دقیق، سریع و کم هزینه برای ارزیابی شرایط ارگونومیک محیط کار میباشد.
4-(UL-WMSDs) [2]-WMSDS [3]-Overall number of actual actions within a shift [4]-Overall number of reference technical actions within a shift
فریده گلبابایی، اصغر قهری، محمود مهدیزاده، منصور غیاث الدین، کوروش مهاجر، داوود اسکندری،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده
مقدمه: ارزیابی ریسک مواد سمی و شیمیایی، مهندسین بهداشت حرفهای را قادر می سازد که تصمیم گیری های مناسبی را در ارتباط با برنامه ریزی اقدامات کنترلی در محیط کار اتخاذ نمایند. این پروژه در سالن های مونتاژ (4بخش) یکی از صنایع خودروسازی کشور ایران با دو نوع فرآیند جوشکاری GMAW و نقطهای مقاومتی به منظور تعیین ریسک مواجهه افراد با فیوم جوشکاری صورت پذیرفته است.
روش کار: مواجهه جوشکاران از طریق جمع آوری 143 نمونه هوا از ناحیه تنفسی بر اساس روش 0500 NIOSH اندازهگیری شد. همچنین ارزیابی ریسک بهداشتی با استفاده از روش توصیه شده، توسط انجمن ایمنی و بهداشت سنگاپور انجام گردید.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که میانگین مواجهه جوشکاران در فرآیندهایGMAW و نقطهای به ترتیب برابر 78/5±61/5 و 15/2±38/2 میلیگرم بر مترمکعب است و از نظر آماری دارای تفاوت معناداری می باشند (05/0>p). همچنین شواهد حاکی از آن بود که نوع الکترود، فلز پایه و استفاده از ماده شیمیایی، تاثیر زیادی در میزان تولید فیوم ومواجهه کارگران جوشکار دارد(05/0>p). نتایج ارزیابی ریسک نشان داد که رتبه ریسک جوشکاران GMAW بالا بوده، در حالیکه جوشکاران نقطهای مقاومتی دارای رتبه ریسک پایین بودند.
نتیجه گیری: توجه بهداشتی بیشتر به جوشکاران GMAW و اتخاذ راههای کنترلی برای این گروه از جوشکاران مورد نیاز میباشد. راههای کنترلی مورد نیاز و موثر شامل کنترل فنی، پایش هوای تنفسی و بیولوژیکی جوشکاران، آموزش، اجرای برنامه های حفاظت تنفسی، توسعه و اجرای روشهای کاری صحیح و ایمن و در نهایت ارزیابی مجدد ریسک بعد از اجرای روشهای کنترلی می باشد.
غلامرضا آذری، امیرعباس مفیدی، محسن مشکانی، فرهاد طباطبایی قمشه، امیرحسین داودیان طلب،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده
مقدمه: استرس گرمایی به عنوان یکی از مخاطرات محیط های کاری به حساب می آید. مهم ترین عوارض کار در محیط های گرم شامل گرفتگی عضلات، خستگی مفرط، کاهش هوشیاری، ادراک و گرمازدگی می باشد. هدف از این پژوهش، شناسایی ایستگاه های پرمخاطره از لحاظ استرس گرمایی در یکی از صنایع فورج استان تهران با استفاده از شاخص WBGT است.
روش کار: این مطالعه توصیفی- مقطعی در یکی از صنایع فورج استان تهران در 5 روز متوالی از گرم ترین روزهای تابستان سال 1390 انجام شد. برای اندازه گیری ها از یک دستگاه WBGT متر کالیبره شده بر اساس استاندارد ISO 7243 استفاده شد. تمام کارگران مواجه شده با گرمای تابشی در این صنعت، بیش از 3 سال سابقه کار پیوسته داشتند و لذا از لحاظ گرمایی تطابق یافته بودند. برای انجام تجزیه و تحلیل های آماری از نرم افزارهای SPSS 14 و Excel 2007 استفاده شد.
یافته ها: در این مطالعه میزان WBGT در تمام ایستگاه های کاری مواجه با کوره بیش از مقدار مجاز برآورد شد. میزان متوسط WBGT همه ایستگا ههای کاری برای ده ساعت روزانه 27/97 درجه سانتی گراد محاسبه شد، که بر اساس استاندارد ACGIH بیش از مقدار توصیه شده و غیر قابل قبول بود. هم چنین نتایج آزمون آماری ANOVA و آزمون تعقیبیLSD، تفاوت معناداری در شاخ ص دمای تابشی با 0/01 > P-Value و WBGT با 0/05 > P-Value ه ارتفاع سر، کمر ، و قوزک پا نشان داد، به طوری که اختلاف مشاهده شده بین سر و کمر معنادار نبود، ولی اختلاف بین این دو شاخص و قوزک پا معنادار بود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که میزان استرس گرمایی در کارگرانی که در معرض منابع تابشی گرما بودند، از مقدار مجاز توصیه شده توسط استاندارد ACGIH بیش تر بود. هم چنین مشخص شد مشکل اصلی گرمای تابشی، مخصوصاً در ارتفاع سر و کمر است، از این رو به منظور کنترل شرایط، تدابیری در زمینه کنترل گرما تابشی در این نواحی توصیه شد.
محمد رضا منظم، پروین نصیری، کمال اعظم، الناز نصیرلو،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده
مقدمه: به طور کلی تمام وسایل ماشینی (زمینی، هوایی و دریایی) که در صنعت ، کشاورزی و حمل و نقل به کار می روند، انسان را در معرض ارتعاش قرار می دهند. ارتعاشات ایجاد شده می توانند مخل آسایش و راحتی و موجب تقلیل کار مؤثر شوند و بر سلامتی و ایمنی افراد اثر بگذارند. قرار گرفتن بدن به مدت طولانی در معرض ارتعاشاتی با شدت بالاتر از آستانه مجاز، سبب بروز اختلالات فیزیولوژیک می شود.
روش کار: نوع مطالعه توصیفی- مقطعی است. جامعه پژوهش شامل 584 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد. ابزار گردآوری داده ها به صورت مصاحبه حضوری و استفاده از فرم ارزیابی بوده است . در این مطالعه ارتعاش تمام بدن از طریق صندلی شبیه ساز ارتعاش به نمونه ها وارد شد و در ولتاژ 90 و 95 میلی ولت، فرکانس 20 و 25 هرتز و محور ،z و x میزان تراز مواجهه معادل توسط دستگاه ارتعاش سنج اندازه گیری گردید.
یافته ها: در این تحقیق داده ها مؤید آن است که شدت اختلال روانی در زنان بیش از مردان است. اختلالات روانی در فرکانس 25 هرتز، 3 برابر فرکانس 20 هرتز می باشد و نیز با افزایش شتاب ارتعاش، اختلالات روانی بیش تری در افراد مشاهده می شود. افراد بلند قامت نسبت به افراد کوتاه قامت از سلامت روانی بیش تری در اثر ارتعاش تمام بدن برخوردار هستند.
نتیجه گیری: در این بررسی ارتباط بین قد و تأثیر ارتعاش در اختلالات روانی پر اهمیت تر تلقی می شود و در مقایسه ا تأثیر وزن، افراد بلندتر نسبت به افراد کوتاه تر با هر وزنی از سلامت روانی بیش تری در ارتباط با تأثیر آنی ارتعاش تمام بدن برخوردار می باشند.
علیرضا چوبینه، محمد باقر تقی پور کازرونی، سید حمید رضا طباطبایی، مجتبی کمالی نیا،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده
مقدمه: کمر درد یکی از شایع ترین و پرهزینه ترین مشکلات بهداشتی است که در شغل پرستاری از شیوع بالایی برخوردار بوده و باعث کمبود نیروی پرستاری می گردد. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع کمر درد در پرستاران، تعیین سطح آگاهی پرستاران از ریسک فاکتورهای ایجاد کننده کمر درد و تعیین ارتباط بین سطح آگاهی پرستاران از ریسک فاکتورهای ایجاد کننده کمر درد و شیوع آن انجام گردید.
روش کار: این مطالعهی مقطعی، بر روی 118 پرستار رسمی و پیمانی شاغل در 8 بیمارستان دولتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر شیراز با حداقل یک سال سابقه ی کار صورت پذیرفت. به منظور ارزیابی سطح آگاهی پرستاران از ریسک فاکتورهای کمر درد، از یک پرسشنامهی چهار بخشی استفاده گردید. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار SPSS (ver 11.5)5 انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای T-Test، One Way ANOVA و Duncan صورت گرفت.
یافته ها: طی یکسال گذشته 7/79 % (94 نفر) افراد مورد مطالعه به کمر درد مبتلا بودند که از این تعداد، 2/10 % (12نفر) را مردان و 5/69 % (82 نفر) را زنان تشکیل می دادند. سطح آگاهی پرستاران از ریسک فاکتورهای کمر درد در بیمارستانهای مختلف از لحاظ آماری اختلاف معنی داری با هم نداشتند. نیمی از پرستاران در پاسخ به سوالات بسته، سطح آگاهی پایین تا متوسط و نیمی دیگر سطح آگاهی خوبی داشتند و بیشترین منبع کسب اطلاعات افراد مورد مطالعه از ریسک فاکتورهای ایجاد کننده کمر درد مربوط به دوران تحصیلات دانشگاهی بود.
نتیجه گیری: کمردرد در بین پرستاران مورد مطالعه از شیوع بالایی برخوردار است. سطح آگاهی آنان از ریسک فاکتورهای کمر درد نیاز به ارتقا داشته و علاوه بر آموزشهای دانشگاهی که عمده منبع کسب اطلاعات آنها در این زمینه میباشد، لازم است آموزشهای ضمن خدمت به آنان ارایه شود.
مسعود ریسمانچیان، فریده گلبابایی، یداله مرتضوی، غلامحسین پورتقی، عباس رحیمی فروشان،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده
مقدمه: امروزه تحقیقات تجربی وآزمایشگاهی متعددی در حوزه های مختلف عوامل شیمیایی محیط کار روی ترکیبات آلی فرار با استفاده از دستگاه گازکروماتوگراف انجام می شود که مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی است.دتکتور فتو یونیزان یکی از روشهای جایگزین مورد علاقه محققین در این زمینه است.این مطالعه با هدف امکان سنجی جایگزینی دتکتور فتو یونیزان با دستگاه گازکروماتوگراف انجام شد.
روش کار: در این مطالعه پس از ساخت غلظت معین زایلن در هوا، نتایج اندازه گیری حاصل ازدتکتور فتو یونیزان و روش مرجع مقایسه شد. این مقایسه در 4 محدوده غلظت و 3 محدوده رطوبتی انجام گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از مطالعه نشاندهنده تفاوت معنی دار مقادیر قرائت شده با دتکتور فتو یونیزان در مقایسه با روش مرجع بود ولی ضریب همبستگی نتایج دو روش صرفنظر از میزان رطوبت در تمام موارد از 99/0 بالاتر بود.
نتیجه گیری: علیرغم تفاوت نتایج حاصل از دتکتور فتو یونیزان با روش مرجع بهدلیل خطی بودن پاسخ دستگاه و ضریب همبستگی خوب نتایج دو روش مورد آزمون و مرجع در مواردیکه تغییرات غلظت آلاینده در مطالعه ای مورد نظر باشد این جایگزینی قابل اجرا و در غیر اینصورت کالیبراسیون دتکتور با ترکیب مورد آزمون ضروری است.
محمد حاج آقازاده، حسین کاکویی، رحمت ستوده قره باغ، شهرآرا افشار، فریده گل بابایی، امیر معتمدداشلی برون، حامد حسنی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده
مقدمه: اخیرا انتشار ترکیبات آلی فرار توسط فرآیندهای صنعتی به محیط زیست، مورد توجه قرار گرفته است. فرآیند اکسیداسیون فوتوکاتالیستی به عنوان یکی از روش های نو ظهور در تصفیه هوا می تواند جایگزین روش های معمول مانند جذب سطحی آلایندهها توسط ذغال فعال گردد. در فرآیند اکسیداسیون فوتوکاتالیستی، مولکول های ترکیبات آلی به مولکول های آب و دی اکسید کربن تبدیل می گردند. هدف پژوهش حاضر مطالعه عوامل تاثیر گذار مانند غلظت، رطوبت نسبی و سرعت ظاهری گاز بر اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در یک راکتور بستر سیال بود.
روش کار: در این پژوهش اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در یک راکتور بستر سیال مورد مطالعه قرار گرفت. از دیاکسید تیتانیوم نشانده شده بر روی ذرات گاما آلومینا تحت نور فرابنفش به عنوان فوتوکاتالیست استفاده گردید. کارآیی فرایند اکسیداسیون فوتوکاتالیستی با اندازه گیری غلظت بخار متیل اتیل کتون در ورودی و خروجی راکتور بستر سیال تعیین گردید.
یافته ها: مطالعه اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در گستره غلظت 100 تا 800 پی پی ام در دو رطوبت نسبی 25% و 45% انجام گرفت. تخریب فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در رطوبت نسبی 45% نسبتا کمتر از رطوبت نسبی 25% بود. با افزایش غلظت اولیه متیل اتیل کتون از 200 تا 800 پی پی ام، کارآیی تخریب فوتوکاتالیستی کاهش یافت. در غلظت های اولیه 100 و 200 پی پی ام، افزایش سرعت ظاهری گاز در کارایی تخریب متیل اتیل کتون تغییری ایجاد ننمود، ولی با افزایش غلظت از 200 به 800 پی پی ام، افزایش سرعت ظاهری گاز منجر به کاهش تخریب متیل اتیل کتون گردید.
نتیجه گیری: در اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در راکتور بستر سیال، جذب رقابتی بین مولکول های آب و متیل اتیل کتون وجود دارد و در رطوبت بالاتر میزان تخریب آلاینده کاهش مییابد. در راکتور بستر سیال، با افزایش سرعت ظاهری گاز درصد تخریب فوتوکاتالیستی آلاینده آلی کاهش می یابد. بهدلیل تعداد محدود محل های فعال در سطح کاتالیست، با افزایش غلظت اولیه آلاینده، کارآیی واکنش فوتوکاتالیستی کاهش مییابد.
داود اسکندری، نجف نوری زاده، هادی سعادتی، سعید محمد پور، عبدالله غلامی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتی- عضلانی مرتبط با کار ، شایعترین بیماری ها و آسیب های شغلی کارگران را تشکیل می دهد. وضعیت های نامناسب بدن در حین کار و حمل بار دستی از مهم ترین عوامل خطر اختلالات اسکلتی- عضلانی در بین شاغلین حرفههای مختلف میباشد. به دلیل اهمیت شناخت این عوامل و پیشگیری از بروز، اختلالات مطالعه فوق با هدف بررسی شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی و ریسک فاکتور های شغلی آن در شاغلین صنعت خودرو سازی سایپا شهر کاشان در سال 1390انجام گردید.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی برروی37 فعالیت و 84 وظیفه کاری در بین کارگرانی که وظیفه حمل بار را بر عهده داشتند انجام گرفت. برای شناسایی اختلالات اسکلتی- عضلانی از پرسشنامه نقشه بدن(body map) استفاده گردید و ریسک فاکتور های شغلی مربوطه نیز با استفاده از روش شاخص کلیدی 1(KIM) بهدست آمد. داده های بهدست آمده نیز با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Excel تجزیه و تحلیل گردیدند.
یافته ها: بیشترین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی بین گروههای شغلی در نواحی کمر و قسمت فوقانی پشت (92%) بوده است. با توجه به نتایج بهدست آمده از روش شاخص کلیدی ، افرادی که وظیفه حمل و نصب دستی تایر ، نصب صندلی و حمل موتور توسط شاتل را بر عهده داشتند، به ترتیب با کسب عدد ریسک 66، 52 و 52 دارای بیشترین سطح ریسک بودند. تعداد 3 نفر(3.6%) سطح ریسک 1،40 نفر(47.6%) سظح ریسک 2، 38نفر(45.2%) سطح ریسک 3 و نیز 3نفر(3.6%)سطح ریسک 4را کسب نمودند.
نتیجه گیری: عمده ترین مشکل در شاغلین، مربوط به وضعیت نامطلوب بدن ،حمل بار دستی و پیچش و خمش در ناحیه کمر است و به همین دلایل اختلالات اسکلتی- عضلانی در ناحیه کمر بیشترین شیوع را دارد. با توجه به شیوع بالای اختلالات اسکلتی-عضلانی مداخلات ارگونومیکی مناسب مانند اقدامات مهندسی ومدیریتی می تواند متغیر های مورد نظر(پوسچر،وزن بار،زمان حمل بار، شرایط محیط کار)را در حد ممکن کاهش دهد وسطح ریسک را به حد قابل قبول برساند.
حمید حسنی، سید ابولفضل ذاکریان، محمد حاجی اکبری، علیرضا مرتضی پور، هوشنگ طهماسبی، فرشاد میرزایی، الهه عموزارده، صغری مشتاقی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه: ناراحتی های چشمی و سردرد از جمله مشکلات بهداشتی شایع در بین کاربران رایانه می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی شیوع ناراحتی چشمی و سردرد ناشی از کار با رایانه و تعیین ارتباط این ناراحتی ها با برخی عوامل مؤثر در بین دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.
روش کار: مطالعه توصیفی-مقطعی حاضر بر روی دانشجویان خوابگاهی انجام گرفت که اطلاعات آن با استفاده از پرسشنامه (Musculo-skeletal Injury Reduction Tools for Health and Safety) ه MIRTH جمع آوری گردید. نتایج با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و به کمک شاخص های آمار توصیفی و آزمون همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:: از بین 744 پرسشنامه توزیع شده، تعداد 631 دانشجو پرسشنامه های تکمیل شده را بازگرداندند (84.4%). میانگین سنی جمعیت مورد مطالعه برابر با 3.6±22.72 سال بود.درصد فراوانی نسبی ناراحتی های چشمی 76.38 % برای خانم ها و 70.11 % برای آقایان محاسبه گردید. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین ناراحتیهای چشمی و سردرد با متغیرهای جنس، مدت زمان کار روزانه با رایانه و استفاده از عینک ارتباط معنی دار وجود دارد (0.05
جمشید رحیمی، علی کابلی زاده، علی طاهری نیا، حسین مشفق،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
مقدمه: امروزه تجهیزات معیوب، بخش اعظم انرژی خود را به صورت صدا و ارتعاش از دست میدهند که علاوه بر خسارت مادی به سرمایهها، سلامتی افراد را نیز دچار مخاطره مینماید. ارتعاش به عنوان یک عامل زیان آور فیزیکی باعث بروز اثرات سوء بر سلامت کارگران از طریق سیستم اعصاب میگردد. این اثرات با توجه به ارتعاش اندامها و بافتهای بدن به صورت اختصاصی و عمومی وجود دارند. سیستم گوارشی با فرکانس Hz 8-3 دارای نوسان است. هنگامیکه در محیطکار چنین ارتعاشی از سوی تجهیزات به بدن وارد گردد، سیستم گوارش دچار اختلال خواهد شد. این تحقیق به بررسی تاثیر ارتعاش بر اختلالات گوارشی پرداخته است.
روش کار: پژوهش به صورت مورد شاهدی گذشته نگر در یک کارخانه تولید مواد غذایی صورت پذیرفت. تعداد 103 نفر به عنوان گروه مورد با عارضه گوارشی و 431 نفر گروه شاهد بدون عارضه گوارشی از لحاظ مواجهه با ارتعاش در گذشته مورد مقایسه قرار گرفتند. ارتعاش موجود در قسمتهای مختلف اندازه گیری و میزان مواجهه افراد مشخص گردید. افرادی که در ارتعاش بالاتر از dB 100 فعالیت داشتند، مواجهه یافته در نظر گرفته شدند. تعداد مورد و شاهدهای با و بدون مواجهه مشخص و با روشهای آماری مورد تحلیل قرار گرفتند.
نتیجه گیری: میزان تراز شتاب ارتعاش موجود در قسمت بسته بندی معادل dB 8/109 بوده که از حد مجاز(dB 8/ 118) کمتر می باشد. افراد مورد مطالعه دارای حدود سنی57-24 سال با سابقه 15-4 سال بودند. 2/59 درصد از افراد مورد و 7/22 درصد از افراد گروه شاهد با ارتعاش مواجهه داشتهاند. با توجه به نسبت شانس ابتلا، افراد در مواجهه با ارتعاش، (1/4-8/9=CI) 3/6 بار بیشتر از سایر افراد در خطر عوارض گوارشی بودند.
بحث: علاوه بر عوامل موثر در ایجاد عوارض گوارشی ، ارتعاش نیز می تواند عامل موثری در بروز این عوارض باشد. با توجه به استاندارد ارتعاش، در مقادیر کمتر از استاندارد نیز ممکن است عوارض گوارشی مشاهده گردد. از این رو پیشنهاد می گردد در محیطهای کاری که در آنها ارتعاش وجود دارد، کارگران علاوه بر معاینات دوره ای، تستهای گوارشی نیز انجام دهند. تحقیقات در این زمینه گسترش یافته، در صورت اطمینان از بروز عوارض ناشی از ارتعاش در مقادیر کمتر از حد مجاز شغلی توصیه شده، مقادیر مجاز مواجهه شغلی ارتعاش نیز تغییر مییابند
عبداله اردشیر، رضا مکنون، محمد رکاب اسلامی، زینب جهانتاب،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه: با توجه به افزایش جمعیت و نیاز بیش از پیش افراد به سکونت در شهرها،شاهد رونق روزافزون بلندمرتبه سازی در ایران هستیم.از طرفی پروژه های ساخت به دلیل ماهیت مبهم و پیچیده، دارای ریسک های متعددی میباشند که یک گروه از ریسک ها، ریسک های بهداشتی می باشند.این ریسک ها یا اثرات کوتاه مدت دارند یا اثرات آنها پنهان بوده و در دراز مدت اثر منفی خود را بروز می دهند و مشکلات و بیماری های عدیده و حتی مرگ را برای افراد همراه دارند.
.
روش کار: این مقاله ریسک های بهداشتی در ساخت پروژههای بلند مرتبه را شناسایی، ارزیابی و رتبه بندی میکند. ریسک ها از طریق مصاحبه با افراد با سابقه در زمینه بلند مرتبه سازی و همچنین چک لیست های تخصصی ایمنی و بهداشت، شناسایی و با استفاده از نظر متخصصین ارزیابی شدند و برای کمی سازی با توجه به ماهیت مبهم ریسک ها و وجود عدم قطعیت، از محاسبات اعداد ذوزنقه ای فازی استفاده گردید. در نهایت پس از ارزیابی ریسک ها و وزندهی، درجه بحرانی بودن هر ریسک محاسبه و ریسک ها برای پاسخ رتبه بندی شدند.
.
یافته ها: پس از ارزیابی ها، فاکتور ریسک برای بیشتر ریسک ها بالای 5/0 بهدست آمد که نشان از اهمیت این ریسکها در پروژه های عمرانی دارد.همچنین نشان دهنده این مهم است که ریسک های بهداشتی باید قبل از شروع پروژه ارزیابی شوند و برای کاهش و یا حذف آنها اقدامات لازم صورت گیرد.
.
نتیجه گیری: در پروژه های بلند مرتبه سازی، مدیریت ریسکهای بهداشتی بسیار مهم است و این ریسکها بهصورت مستقیم و غیر مستقیم بر روی زمان، کیفیت و هزینه پروژه تاثیرات قابل توجهی می گذارند. بنابراین بررسی و کنترل ریسک های بهداشتی در مرحله طراحی و اجرا لازم و ضروری است. بسیاری از این ریسک ها، با استفاده از وسایل حفاظت فردی قابل پیشگیری و کنترل هستند و این نشان دهنده اهمیت بسیار زیاد این وسایل می باشد که در این میان نقش فرهنگ سازی و آموزش به افراد درگیر در پروژه و لزوم استفاده از وسایل حفاظت فردی بسیار مهم و ضروری است.
حمید حسنی، فریده گلبابایی، حمید شیرخانلو، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه: مواجه شغلی با منگنز میتواند منجر به بروز علایم عصبی- رفتاری شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی علایم عصبی- رفتاری در بین جوشکاران مواجه با فیوم های جوشکاری حاوی منگنز و مقایسه فراوانی این علایم با گروه غیرمواجه بود.
.
روش کار: تعداد 27 نفر جوشکار به عنوان گروه مورد و 30 نفر از کارکنان اداری به عنوان گروه شاهد تعیین شدند. اطلاعات مربوط به علایم عصبی- رفتاری با استفاده از پرسشنامه Q16 جمع آوری گردید. میزان مواجه جوشکاران با منگنز بر اساس روش NIOSH 7300 سنجش شد. مقدار منگنز موجود در خون این افراد نیز پس از آماده سازی نمونه ها به روش هضم اسیدی- گرمایی به کمک دستگاه مایکرویو، با استفاده از دستگاه جذب اتمی- کوره گرافیتی (GF-AAS) اندازهگیری گردید.
.
یافته ها: میانگین میزان مواجه جوشکاران با منگنز برابر با 0.012 ±0.023 میلی گرم بر متر مکعب بود. میزان غلظت منگنز خون در گروه جوشکاران (7.11 ±15.88 میکروگرم بر لیتر) به طور معنی داری بیشتر از گروه کارکنان اداری (8.70 ±9.37 میکروگرم بر لیتر) بهدست آمد (P-V<0.05). فراوانی علایم عصبی- رفتاری در گروه جوشکاران به طور معنی داری بیشتر از فراوانی آن در گروه کارکنان اداری غیرمواجه بود (P-V<0.05). همبستگی بین تعداد علایم عصبی- رفتاری (Q16) با میزان منگنز خون جوشکاران معنی دار بهدست آمد (P-V<0.05).
.
نتیجه گیری: به منظور پیشگیری از علایم عصبی- رفتاری ناشی از مواجه با فیوم های جوشکاری حاوی منگنز نیاز است که مواجه جوشکاران و اثرات بهداشتی بالقوه به طور دوره ای ارزیابی و اقدامات کنترلی مؤثر بهکار گرفته شود.
محسن علیآبادی، قاسم حسام، رزاقپور رحیم پور،
دوره 3، شماره 2 - ( 5-1392 )
چکیده
مقدمه: آسایش حرارتی در محیط کار و زندگی به عنوان یکی از مهمترین دغدغههای انسان در نیم قرن گذشته بوده است. آسایش حرارتی شرایطی است که فرد از لحاظ ذهنی نسبت به شرایط جوی محیط خود احساس رضایت داشته باشد. یکی از سامانههای نسبتاً جدید برای ایجاد گرمایش در محیطهای کاری، سامانههای گرمایش تابشی است. هدف از این پژوهش بررسی عملکرد حرارتی سامانه گرمایش تابشی سقفی و تاثیر آن بر سطح آسایش حرارتی کارگران میباشد.
.
روش کار: درمطالعه توصیفی تحلیلی حاضر، سامانههای گرمایش تابشی طراحی شده در دو کارگاه تعمیرات و نگهداری مرکز بهرهبرداری خطوط لوله گاز همدان مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا پارامترهای محیطی تاثیرگذار بر آسایش حرارتی در هر دو کارگاه، قبل و بعد از روشن شدن سیستم گرمایش تابشی سقفی، اندازهگیری و بر اساس آنها شاخص خنک کنندگی باد و شاخصهای آسایش حرارتی، میانگین رای پیش بینی شده (PMV) و درصد افراد ناراضی (PPD) محاسبه گردید. با استفاده از پرسشنامه توزیع شده در بین 22 نفر از کارگران شاغل در کارگاههای مورد مطالعه، شاخص PMV و PPD بر اساس احساس ذهنی کارگران از شرایط آسایش حرارتی تعیین گردید.
.
یافته ها: نتایج نشان داد سامانه گرمایش تابشی سقفی در کارگاه شماره یک، شاخص خنککنندگی باد را به میزان Kcal/m2.h 3/42 کاهش داده است که این مقدار تاثیرقابل ملاحظهای در تغییر شرایط آسایش حرارتی محیط نداشته است. در کارگاه شماره دو، شاخص خنککنندگی باد به میزان Kcal/m2.h 3/109 کاهش یافته است که در این وضعیت شرایط آسایش حرارتی از احساس محیط سرد به محیط مطلوب تغییر یافته است. شاخص PMV در کارگاه شماره یک بعد از روشن شدن سامانه نسبت به قبل 37/0 افزایش داشته است که این مقدار برابر افزایش 24/17 درصد رضایت افراد بود، در حالی که در کارگاه شماره دو، تغییر افزایشی شاخص PMV قبل و بعد از روشن شدن سامانه 98/0 بود که این مقدار برابر افزایش قابل ملاحظه 6/31 درصد رضایت افراد بود. بر این اساس درصد رضایت در کارگاه شماره دو نسبت به کارگاه شماره یک به میزان 3/14 بیشتر بوده است.
.
نتیجه گیری: با توجه به حجم بزرگ این نوع کارگاههای صنعتی، گرمایش موثر کارگاه از طریق مکانیسمهای همرفتی بسیار مشکل و پرهزینه میباشد. نتایج تایید نمود در صورتی که سامانههای گرمایش تابشی در کارگاههای صنعتی بر اساس اصول علمی طراحی و بهکار گرفته شوند میتوانند در بهبود آسایش حرارتی به دلیل گرمایش سطوح مجاور از طریق تابش و کاهش در مصرف سوخت و هزینه بسیار اثربخش باشند.
محمد جواد جعفری، رجبعلی حکمآبادی، حمید سوری،
دوره 3، شماره 2 - ( 5-1392 )
چکیده
مقدمه: در کشورهای در حال توسعه، بهبود وضعیت ایمنی راهها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله وضعیت ایمنی راههای کشور در طی سالهای 1380-1385 مورد ارزیابی قرار گرفته است.
.
روش کار: در این مطالعه توصیفی، ایمنی راههای کشور با استفاده از شاخصهای ایمنی راه در سطح ماکرو بررسی شده است. در ابتدا تمام شاخصهای موجود در زمینه ایمنی راه مورد بررسی قرار گرفت و 46 شاخص شناسایی شد. پس از شناسایی کل شاخصها، ضمن رایزنی با کارشناسان ایمنی راه کشور و با توجه به دادههای قابل اعتماد موجود در کشور، تعداد 11 شاخص برای بررسی وضعیت ایمنی راههای کشور انتخاب شد. پس از تعیین شاخصها، بر اساس دستورالعمل دبیرخانه کمیسیون ایمنی راه، کلیه دادههای مورد نیاز برای تعیین مقدار هر یک از شاخصها، از سازمان ها و موسسات ذیربط جمع آوری شد. در مراحل پایانی مقدار هر شاخص برآورد گردیده مورد ارزیابی قرار گرفت.
.
یافته ها: نتایج بهدست آمده نشان داد که در طول این دوره 6 ساله به ازاء هر یکصد هزار نفر جمعیت 9 کشته برجای مانده است که استفاده از کمربند و کلاه ایمنی به ترتیب %20 و %18 افزایش یافته است. در همین مدت تعداد موتورسیکلت %20، طول راههای آسفالته و شهرنشینی حدود %10 افزایش داشته است. میزان درآمد سرانه واقعی کشور از مقدار 5884 دلار آمریکا به 7968 دلار آمریکا، میزان امید به زندگی از 9/68 سال به 9/70 سال، میزان افراد باسواد از %76 به%78 و شاخص توسعه انسانی نیز از مقدار 721/0 به 759/0 افزایش یافتهاند. نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که بین میزان افزایش کشته شدگان در حوادث جادهای به ازاء ده هزار خودرو و درصد افزایش متغیرهای استفاده از کمربند و کلاه ایمنی، راههای آسفالته، شهرنشینی و همچنین تغییر میزان درآمد سرانه واقعی کشور، میزان امید به زندگی، میزان باسوادی و شاخص توسعه انسانی همبستگی معنا داری وجود داشته است، بهطوریکه ضریب R2 برای آنها به ترتیب برابر با 84/0، 90/0، 994/0، 90/0، 97/0، 82/0، 69/0 و 84/0 بوده است.
.
نتیجه گیری: در طی دوره مورد مطالعه وضعیت ایمنی راههای کشور مناسب نبوده است.
سجاد کازرونیان، سید ابوالفضل ذاکریان، جبرئیل نسل سراجی، سید مصطفی حسینی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
مقدمه: در حال حاضر استرس شغلی به عنوان یکی از مهمترین معضلات زندگی جوامع بشری شناخته می شود که دارای نتایج مثبت یا منفی میباشد. استرس در صورت نبودن هماهنگی میان نیاز های شغلی، قابلیت ها، توانایی ها و خواسته های فرد ایجاد می شود. بسیاری از پیامدهای رفتاری، جسمی و روانی ناشی از استرس شغلی می باشد. این مطالعه با هدف بررسی روایی و پایایی پرسشنامه استرس شغلی عمومی نایوش (GJSQ) در راستای ایجاد ابزاری مناسب جهت سنجش و بررسی میزان استرس شغلی برای اولین بار در ایران انجام گردید.
.
روش کار: در این مطالعه ی مقطعی 228 نفر از پرسنل آتش نشانی شهر تهران طی نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای انتخاب شده و به سؤالات پرسش نامه استرس شغلی عمومی نایوش (GJSQ) پاسخ دادند. به منظور روایی و پایایی پرسشنامه تعداد 20 نفر از افراد جامعه مورد مطالعه انتخاب شده و پس از بررسی روایی محتوایی پرسشنامه، جهت بررسی پایایی از تست آلفای کرونباخ و آزمون همبستگی درون خوشه ای و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 18 استفاده گردید.
.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان 30.8 (4.9 = SD) و میانگین سابقه کاری در آتش نشانی 7.4
(4.8 = SD) بهدست آمد. جهت بررسی پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ تمامی فاکتور های تاًثیر گذار در پرسشنامه بالای 0.7 بهدست آمد و همچنین ضریب همبستگی درون خوشهای پرسشنامه از طریق تست بازآزمایی در تمام فاکتور های تاًثیر گذار به جز فاکتور های محیط فیزیکی و خواسته های ذهنی که در حد متوسط بودند، بالای 0.7 نتیجه شد که این مقادیر بهدست آمده در حد مطلوبی می باشند.
.
نتیجه گیری: با توجه به این که شاخص های روایی و پایایی پرسشنامه همگی در حد مطلوبی گزارش گردید می توان از پرسشنامه استرس شغلی عمومی نایوش (GJSQ) به عنوان پرسشنامه روا و پایا در ایران، جهت سنجش و بررسی میزان استرس شغلی استفاده نمود.
فریده گلبابایی، صابر مرادی حنیفی، حمید حسنی، حمید شیرخانلو، سید مصطفی حسینی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
مقدمه: آلاینده های موجود در هوای ورودی به توربین های گازی سبب سایش ، خوردگی ، بسته شدن مجاری سرمایش و در نهایت منجر به کاهش توان و بازدهی توربین و زیان اقتصادی قابل ملاحظه می شوند . لذا پایش هوای ورودی بهمنظور انتخاب سیستم فیلتراسیون صحیح و ارزیابی وضعیت فیلتراسیون هوای ورودی به توربین ضروری است . بدین جهت این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت هوای ورودی به توربین های گازی دریک نیروگاه گازی در تهران – ایران به اجرا درآمد.
.
روش کار: در این مطالعه مقطعی غلظت آلاینده های هوای ورودی به توربین های گازی فیات ، آسک ، هیتاچی و میتسوبیشی یک نیروگاه گازی در نیمه دوم فصل بهار ارزیابی شد.بدین منظور 12 سری نمونه با استفاده از دستگاه نمونه بردار کاسکید ایمپکتور هشت مرحله ای مدل AN – 200 ساخت کارخانه OGAWA ژاپن با فیلتر های استرسلولزی جمع آوری شد سپس با استفاده از روش گراویمتری، میزان تراکم ذرات در ردیف های مختلف اندازه سنجش و با استفاده از دستگاه جذب اتمی تراکم هشت عنصر سدیم، پتاسیم ، سرب، جیوه، روی، آلومینیوم، مس وکادمیوم سنجش و داده ها با نرم افزار SPSS16 تحلیل شد.
.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد متوسط غلظت گردو غبار با قطر آئرودینامیکی کوچکتر از 7/4 میکرون برای ورودی واحد آسک حدود 64 درصد ،واحد فیات 66 درصد ، واحد هیتاچی 60 درصد، واحد میتسیوبیشی 67 درصد، و در مجموع 25/64 درصد می باشد. همچنین تراکم عناصر موجود در هوا مانند سدیم، پتاسیم، مس، جیوه، کادمیوم، سرب و آلومینیوم در ذرات کوچکتر از 7/4 میکرون بیشتر از ذرات بزرگتر از 5 میکرون برآورد گردید. مقایسه میانگین تراکمهای بهدست آمده در ورودیهای توربین گازی نشان داد که اختلاف معناداری بین مقادیر بهدست آمده در واحد فیات و هیتاچی وجود ندارد (P>0/05) اما مقایسه میانگین تراکم در سایر واحدها اختلاف معناداری با یکدیگر نشان داد(P<0/05).
.
نتیجه گیری: با توجه به توزیع جرمی ذرات بر حسب ردیف های مختلف اندازه مشاهده می گردد که غلظت ذرات کوچکتر از 7/4 میکرون بیشترین تراکم ذرات را به خود اختصاص داده است .این ذرات قادرند به پره های توربین ها آسیب رسانند، به ویژه آن که تراکم عناصر سدیم و پتاسیم که از عناصر خورنده می باشند نیز در این ردیف بیشترین تراکم (200 میکروگرم بر متر مکعب) را به خود اختصاص داده است. بنابراین باید در انتخاب سیستم فیلتراسیون در ورودی توربین های گازی این مساله مورد توجه قرار گیرد
نیما رستم پور، تینوش الماسی، خاطره عربیان، مهنا شریفی، مریم رشیدی، فاطمه بیات،
دوره 3، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
مقدمه: آلودگی های احتمالی موجود در مراکز پزشکی هسته ای علاوه بر ایجاد مشکلات بهداشتی، روی آزمایش ها نیز تاثیر گذاشته و تلاش و هزینه زیادی را جهت رفع آلودگی در پی دارد. با توجه به خطرات ناشی از پرتوهای یونیزان بر سلامتی انسان جهت جلوگیری از آلودگی، قوانین و مقررات خاصی وضع شده که در کار با مواد رادیواکتیو باید رعایت شوند تا میزان آلودگی به حداقل برسد.
.
روش کار: پس از تهیه نقشه ای از مراکز مختلف پزشکی هسته ای در سطح استان، نقاطی که باید از نظر میزان آلودگیهای رادیواکتیو مورد مطالعه قرار بگیرند تعیین شد. انتخاب محل برای آزمایش بر اساس این که در کدام قسمت امکان آلودگی بیشتر است صورت گرفت. پس از اندازه گیری، شمارش زمینه میزان آلودگی های رادیواکتیو در آن نقاط به روش Wipe Test انجام شد.
.
یافته ها: میانگین میزان آلودگی های زمینه در مرکزهای 1، 2 و 3 به ترتیب برابر μCi 150/0±75/1،
μCi 615/0±43/4 و μCi 055/0±47/2 بودند. در مرکز شماره 1 فقط آلودگی ناحیه مربوط به هود بسیار بیشتر از حد مجاز بود. در مرکز شماره 2، آلودگی رادیواکتیو سالن انتظار، اتاق بیماران، انبار رادیودارو، اتاق کنترل، هود، میز کار و کف مرکز بیشتر از حد مجاز بود. در مرکز شماره 3 نیز آلودگی ناحیه های راهرو ورودی، راهرو بیماران، اتاق کنترل، هود، میز کار، سینک ظرفشویی، کابینت ها، اتاق تزریق و کف اتاق تصویربرداری (کنترل)، به ترتیب بیشتر از حد مجاز بود.
.
نتیجه گیری: در مرکزهای شماره 1 و 2 بیشترین آلودگی رادیواکتیو مربوط به ناحیه هود بود که می تواند به علت عمل نشان-دارسازی رادیوداروها در زیر هود باشد. در مرکز شماره 3 نیز راهرو بیماران بیشترین میزان آلودگی را نشان داد که می تواند به علت رفت و آمد زیاد در آن ناحیه باشد. با توجه به موضوع، تمهیدات لازم در این زمینه باید از طرف مسوول بخش و مسوول فیزیک بهداشت اندیشیده شود.
هانیه اخلاص، پروین نصیری، محمدرضا منظم، نبی الله منصوری،
دوره 4، شماره 1 - ( 2-1393 )
چکیده
مقدمه: صدا یکی از عوامل زیان آور محیط کار در صنایع می باشد. صنعت برق و نیروگاهها از جمله صنایعی میباشند که باید در آن مساله آلودگی صوتی مورد توجه قرار گیرد. این تحقیق با هدف ارایه و اعتبار سنجی مدل ریاضی انتشار موج صوتی در محیط بسته جهت مدیریت کاهش ریسک صدا انجام گرفته است.
.
روش کار: این تحقیق از نوع تئوری – تجربی بوده که در سال 1390در یک نیروگاه گازی با ظرفیت اسمی 648 مگاوات شامل 4 واحد توربین گاز با ظرفیت نامی 162 مگاوات انجام گرفته است.جهت ارایه مدل ریاضی از روابط میدان محدود و ارتباط بین تراز توان و تراز فشار صوتی در محیط های بسته استفاده شده و اعتبار سنجی نتایج بهدست آمده از این روش بهصورت میدانی با استفاده از روش استاندارد ISO9612 در داخل توربین هال انجام شد.
.
یافته ها: مقایسه نتایج تئوری و میدانی اختلاف معنی داری را نشان نداد. میزان اختلاف برآورد در حد متوسط کمتراز 5/0 دسی بل بود که این خود نشان از صحت و دقت قابل قبول مدل ارایه شده جهت برآورد صدای کارگاه با توجه به شرایط واقعی کارکرد منابع میباشد.
.
نتیجه گیری: این مدل بسیار راحت و کاربردی بوده و به مدیران امکان میدهد که در محیط بسته سناریو های کاهش آلودگی صوتی را قبل از هرگونه هزینه هنگفت مدلسازی نموده و نتایج را با یکدیگر مقایسه نمایند. این روش نسبت به روشهای مدلسازی عددی، بسیار سریعتر میباشد و دقت آن نیز در حد قابل قبول است.