1- سایر 2- دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران ، olyaeigh@sina.tums.ac.ir 3- دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران 4- دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران 5- دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تربیت مدرس
چکیده: (9519 مشاهده)
زمینه و هدف : پژوهش حاضر انتقال پذیری توجه (Attentional Set Shifting) را که از جمله مهمترین کارکردهای اجرایی در انجام تکالیف یادگیری و کنش های هوشی هستند، در کودکان مبتلا به فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک بررسی می کند.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی مقطعی، 40 کودک 7 تا 12 سال در دو گروه 20 نفره شامل کودکان مبتلا به فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک با میانگین سنی 94/8 سال و گروه کودکان طبیعی با میانگین سنی 86/8 سال بر اساس نمونه گیری غیرتصادفی انتخاب و مقایسه شدند. برای به دست آوردن داده ها از آزمون توانایی ها و مشکلات (SDQ)، آزمون عصبی روان شناختی CANTAB و آزمون هوش ریون استفاده شد. دادهها نیز با آزمون t مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: کودکان مبتلا به فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک در انتقال پذیری توجه، با گروه کودکان طبیعی تفاوت نداشتند. مقایسه ی میانگین 3 حوزه: تعداد دفعات تلاش، تعداد مراحل تکمیل شده و تعداد خطاها که مجموعاَ شامل 18 خروجی است، نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه وجود ندارد (05/0
نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق به نظر می رسد که کودکان مبتلا به فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک در توانایی فراشناختی انتقال پذیری توجه در مقایسه با کودکان طبیعی هم سن خود در غالب حوزه ها ضعیف ترند اما این ضعف قابل توجه نیست، که البته می تواند به دلیل حجم نمونه کم باشد. این نتیجهگیری علیرغم ضعیفتر بودن قابل ملاحظه این کودکان در بسیاری از تواناییهای فراشناختی دیگر همچون برنامه ریزی فضایی، حافظه کاری فضایی و ظرفیت حافظه کاری در مقایسه با کودکان هم سن خود میباشد.
Soltanlo M, Olyaei G, Tehrani Dost M, Abdolvahab M, Bagheri H, Faghihzadeh S. Comparison of attentional set shifting in cerebral palsy children with normal in aged 7-12 years. mrj 2009; 2 (3 and 4) :60-65 URL: http://mrj.tums.ac.ir/article-1-135-fa.html
سلطانلو مجتبی، علیایی غلامرضا، تهرانی دوست مهدی، عبدالوهاب مهدی، باقری حسین، فقیه زاده سقراط. مقایسه انتقال پذیری توجه در کودکان مبتلا به فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک با کودکان طبیعی 7 تا 12 سال. توانبخشی نوین. 1387; 2 (3 و 4) :60-65