آیین محمدی، ریتا مجتهدزاده، افضل شمسی،
دوره 13، شماره 4 - ( 8-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: پیشرفت تحصیلی دانشجویان یکی از شاخصهای مهم در ارزیابی نظام آموزشی است. هوش هیجانی یکی از عوامل موفقیت در محیطهای آموزشی است که با کمک آن میتوان موفقیت در جنبههای مختلف زندگی را پیش بینی نمود. هدف از این مطالعه«تعیین ارتباط هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان هوشبری و اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی تهران» می باشد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در سال 1397 بر روی 140 نفر از دانشجویان هوشبری و اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی تهران که به روش در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. ابزار شامل دو پرسش نامه دموگرافیک و پرسش نامه استاندارد هوش هیجانی Brad berry-Greaves بود. پیشرفت تحصیلی با نمره معدل کل دوره تحصیلی ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارSPSS انجام گردید. 0/05P< بهعنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: ضریب همبستگی پیرسون ارتباط آماری مثبت و معنی داری بین پیشرفت تحصیلی با هوش هیجانی کل(0/546r=) و کلیه ابعاد آن(خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط) نشان داد(0/000P=). میانگین نمره هوش هیجانی در دانشجویان زن(11/40±114/11) نسبت به دانشجویان مرد(12/57±113/39) بیشتر بود(0/887P=).
نتیجهگیری: میانگین نمرهی هوش هیجانی دانشجویان و ابعاد آن در سطح مطلوب قرار دارد. بین هوش هیجانی و کلیه ابعاد آن با پیشرفت تحصیلی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. لذا برنامه ریزی اساسی توسط مسئولان مربوط برای ارتقای سطح هوش هیجانی در جهت پیشرفت تحصیلی دانشجویان ضرورت دارد.
افضل شمسی، ناهید دهقان نیری،
دوره 15، شماره 5 - ( 11-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: فشارخون قویترین عامل مستقل و قابل اصلاح برای نارسایی قلبی، بیماری ایسکمیک قلب، حوادث عروقی مغزی و بیماری مزمن کلیه در سراسر جهان است که بر کیفیت زندگی بیماران تاثیر میگذارد. جهت ارزیابی دقیق کیفیتزندگی بیماران لازم است پرسشنامهای اختصاصی و متشکل از ابعاد مختلف طراحی شود تا بتوان نمای مناسبی از کیفیت زندگی این بیماران ارایه کرد. هدف از مطالعه حاضر«طراحی و روانسنجی ابزار کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون» است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک پژوهش روش شناختی است که در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. شرکتکنندگان این مطالعه، ۲۶۰ نفر بیمار مبتلا به پرفشاری خون مراجعه کننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند. گویهها بر اساس بخش کیفی مطالعه و مروری بر متون طراحی شدند. ویژگیهای اعتباریابی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری، محتوا(به روش کیفی و کمی با استفاده از دو شاخص CVR و CVI) و سازه (با رویکرد تحلیل عامل اکتشافی) انجام شد. پایایی پرسشنامه با روشهای همسانی درونی و ثبات، بررسی گردید.
یافتهها: در بخش کیفی، ۵۵گویه استخراج شد که پس از محاسبه شاخص امتیاز تاثیر آیتم با مقادیر بالاتر از ۱/۵، نسبت روایی محتوای بیشتر از ۰/۵۶ و شاخص روایی محتوای بالاتر ۰/۷۹، ۴۵ گویه انتخاب شدند. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، ۴۲ گویه و سه عامل: ۱) سیطرهی بیماری شامل دو زیر مقیاس جسمانی(۷ گویه) و روانی-اجتماعی(۲۰ گویه)، ۲) رویارویی با بیماری(۱۲ گویه) و ۳) تطابق با دارو درمانی(۳ گویه) مشخص شد که به طور مشترک ۵۳/۳۰ درصد از واریانس مشاهده شده را به خود اختصاص دادند. آلفای کرونباخ، پایایی درونی پرسشنامه را عالی و در حد ۹۱ درصد گزارش کرد.
نتیجهگیری: پرسشنامهی طراحی شده از خصوصیات مناسب و موردتایید روانسنجی(روایی و پایایی) برای اندازهگیری کیفیتزندگی بیماران مبتلا به فشارخون بالا برخوردار است. ازینرو این ابزار برای اندازهگیری متغیرهای مدنظر در بیماران ایرانی مبتلا به فشارخون بالای برخوردار پیشنهاد میشود.
سیده ماهرخ علینقی مداح، مریم زاهدی طبرستانی، دکتر کاظم کاظم نژاد تبریزی، سمیرا قاسمی، فاطمه مهرآور،
دوره 16، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: آتراکوریوم بهعنوان یکی از شلکنندههای عصبی عضلانی از مهمترین تحریککنندههای واکنش آلرژیک حین بیهوشی است که باعث آزاد شدن هیستامین میگردد. این مطالعه با هدف تعیین اثر هیدروکورتیزون بر روی تغییرات همودینامیک حاصل از داروی آتراکوریوم در بیماران مبتلا به شکستگی اندام فوقانی با بیهوشی عمومی انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسو کور، ۵۰ بیمار مبتلا به شکستگی اندام فوقانی با بیهوشی عمومی مراجعهکننده به بیمارستان آموزشی درمانی ۵ آذر گرگان، ۱۸ تا ۶۰ سال با کلاس I و II انجمن متخصصان بیهوشی آمریکا، بهصورت تصادفی بلوکی به ۲ گروه هیدروکورتیزون و پلاسبو(آب مقطر) تخصیص داده شدند، که در گروه مداخله ۳۰ دقیقه قبل از ورود به اتاق عمل ویال اکسی کورت(هیدروکورتیزون) بهصورت وریدی و بولوس همراه با ۳۰۰ میلیلیتر نرمال سالین تجویز گردید. تغییرات همودینامیک بیماران قبل از تجویز هیدروکورتیزون، ۳۰ دقیقه پس از تجویز، ۵ دقیقه بعد از اوج اثر آتراکوریوم(قبل از اینتوبیشن) و بعد از اکستیوب بین دو گروه با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازههای تکراری مقایسه گردید.
یافتهها: بین دو گروه از نظر سن، جنس و مدت زمان جراحی تفاوت معنیداری وجود نداشت. فشارخون سیستولیک ۵ دقیقه بعد از اوج اثر آتراکوریوم(قبل از اینتوباسیون) در گروه کنترل نسبت به گروه مداخله کمتر بوده و این اختلاف از نظر آماری معنیدار بوده است(۰/۰۲=P). ۳۰ دقیقه بعد از تجویز هیدروکورتیزون میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیماران کاهش و این کاهش همچنان بعد از تجویز آتراکوریوم(قبل از اینتوباسیون) ادامه داشته است؛ اما بعد از اکستیوب میانگین فشارخون بیماران افزایش پیدا کرده است. همچنین بعد از تجویز آتراکوریوم میانگین ضربان قلب بیماران ۱۴/۴۴ واحد نسبت به قبل از تجویز هیدروکورتیزون کاهش پیدا کرد و این کاهش معنادار بود(۰/۰۰۱=P).
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که هیدروکورتیزون میتواند بهعنوان یک عامل موثر در حفظ ثبات همودینامیک در بیماران با بیهوشی عمومی استفاده گردد. هرچند استفاده از آن هنوز بهعنوان عاملی جهت حفظ همودینامیک گسترده نشده است و نیازمند بررسیهای بیشتر است.
محیا جعفرنژاد، اسمعیل محمدنژاد، لیلا صیادی، شیما حقانی، رضا قانعی قشلاق، افضل شمسی،
دوره 16، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شکستگی و دررفتگی استخوان ران یک مشکل شایع و مختلکنندهی سلامت عمومی در سراسر جهان میباشد. یکی از مهمترین راهها برای کنترل و پیشگیری این شکستگیها، شناسایی عوامل مرتبط شایع با پیامدهای شکستگی هیپ است که با شناسایی این عوامل میتوان از پیامدهای نامطلوب این شکستگیها جلوگیری کرد. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، تعیین ارتباط فاکتورهای تاثیرگذار بر شکستگی هیپ با پیامدهای ناشی از آن بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعهی توصیفی-مقطعی بود که در بیمارانی که دچار شکستگی مفصل هیپ بودند، انجام شد. در این مطالعه، سرشماری پروندهی ۴۴۰ بیمار، اطلاعات بیماران در فاصلهی سالهای ۱۳۹۹-۱۳۹۶(بررسی سه ساله) بعد از بررسی معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. فرمهای ثبت اطلاعات طراحیشده با استفاده از اطلاعات پرونده پزشکی و تماستلفنی با خانواده بیمار تکمیل شد. از نرمافزار SPSS و آمار توصیفی(میانگین، میانه، کمینه و بیشینه) و استنباطی(آزمون دقیق فیشر، کای دو، تیمستقل و رگرسیون لجستیک) استفاده شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد بیشتر بیماران با شکستگی هیپ(۷۳/۹%)، بیماری زمینهای داشتند. شایعترین بیماریهای زمینهای در بیماران بهترتیب شامل پرفشاری خون(۲۰/۷%)، دیابت(۱۳/۲%) و بیماری قلبی(۱۰/۵%) بود. بیشترین علت مرگومیر بهترتیب شامل کهولت سن(۴۰/۴%)، شیوع کووید-۱۹(۲۰/۲%)، سکته قلبی(۱۱/۷%)، آمبولی ریوی(۱۰/۶%) و عفونت زخم جراحی(۱۰/۶%) بود. شایعترین علت شکستگی هیپ، پوکی استخوان(۲۶/۳ درصد) و سقوط از ارتفاع(۲۴/۷ درصد) بود. سطح تحصیلات(۰/۰۰۰۱=P)، علل شکستگی(۰/۰۰۱=P)، نوع بیهوشی(۰/۰۰۱=P)، سابقهی بستری در بخشهای ویژه(۰/۰۰۱=P)، بستری مجدد(۰/۰۰۰۱=P)، سن(۰/۰۰۱=P) و سطح مراقبت از خود(۰/۰۰۱=P) با مرگومیر این بیماران ارتباط معنیداری داشته است. نوع جراحی(۰/۰۳۸=P)، سابقهی بستری در بخشهای ویژه(۰/۰۰۱=P)، سابقهی ترانسفوزیون خون(۰/۰۲۱=P) و سطح مراقبت از خود(۰/۰۰۱=P) نیز با طول مدت بستری بیماران دارای شکستگی هیپ ارتباط معنیداری داشت.
نتیجهگیری: با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر مدت زمان بستری و مرگو میر بیماران با شکستگی هیپ، شاهد نتایج بهتر عمل جراحی، اقامت کوتاهتر در بیمارستان، عارضهی کمتر پس از عمل جراحی و کاهش مرگومیر خواهیم بود و برخی از فاکتورهای دخیل مانند پوکی استخوان قابل پیشگیریاند که میتوان با آموزش بهموقع از آنها پیشگیری نمود.
مهریار تقوی گیلانی، مجید رضوی، علیرضا بامشکی، آرش پیوندی یزدی،
دوره 16، شماره 6 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان درد حاد بعد از عمل یکی از مهمترین اقدامات برای بهبود ریکاوری است که از روشهای مختلف بیحسی موضعی و رژیونال، و همچنین داروهای وریدی متعدد استفاده شده است. در این مطالعه اثر بیدردی کتورولاک، پاراستامول و پتیدین در کنترل درد بعد از عملسرپایی سنگشکنی از طریق مجرا ارزیابی گردیده است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی ۹۶ بیمار کاندید جراحی سرپایی سنگشکنی از طریق مجرا در بیمارستان امام رضا(ع) مشهد انجام شد. در این مطالعهی تصادفی و دو سو کور در انتهای عمل در گروه اول کتورولاک وریدی ۳۰ میلیگرم، درگروه دوم پاراستامول یک گرم در نیم ساعت و در گروه سوم پتیدین ۵۰ میلیگرم تزریق گردید. میزان درد هر ۱۰ دقیقه تا نیم ساعت و سپس هر نیم ساعت تا ۴ ساعت بر اساس (NRS) numeric rating scale ارزیابی گردیدند. در انتها دادهها توسط نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. ارتباط بین متغیرهای کمی با تست آنالیز واریانس و رابطه بین متغیرهای کیفی توسط تست کای اسکوئر ارزیابی شدند و مقدار P کمتر از ۰/۰۵ معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در اطلاعات دموگرافیک تفاوت معناداری بین سه گروه دیده نشد. شدت درد در ۱۰ دقیقه اول بعد از عمل بین گروهها یکسان بود(۰/۳۷۲=P)، ولی شدت درد در دقایق ۲۰، ۳۰ و ۶۰ بعد از عمل در سه گروه تفاوت معناداری داشت(میزان P بهترتیب ۰/۰۰۵ و ۰/۰۰۶ و ۰/۰۰۱) که در گروه پتیدین کمتر بود. در ساعات دیگر بعد از عمل تفاوت معنیداری در کنترل درد بین سه گروه مشاهده نگردید. نیاز به مسکن اضافی در ساعت اول بعد از عمل در گروه پاراستامول از دو گروه دیگر بیشتر بود(۰/۰۲۵=P). تغییرات همودینامیک و عوارض جراحی مثل تهوع و استفراغ در دو گروه یکسان بود.
نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان داد که پتیدین نسبت به کتورولاک و پاراستامول در ساعت اول بعد از عمل جراحی، بیشتر باعث کاهش درد میشود ولی بعد از ۶۰ دقیقه بین این سه دارو تفاوت معناداری وجود ندارد.
رضا سعادت مهر، آرام کریمیان، کامل عبدی، فرشته بخشیان، مهران ضرغامی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران مبتلا به سوختگی در هنگام تعویض پانسمان، سطوح بالایی از اضطراب پیشبینی شده را تجربه میکنند. یکی از روشهای کنترل این اضطراب، استفاده از روشهای طب مکمل است. مطالعهی حاضر با هدف مقایسهی اثربخشی آرامسازی پیشرونده و تکنیک تنفس شکمی بر اضطراب درد پانسمان سوختگی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی با گروه کنترل بود. تعداد ۴۵ بیمار مراجعهکننده به بیمارستان سوختگی زارع ساری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در سه گروه تقسیم شدند. گروه اول مداخلهی آرامسازی را دریافت کردند، گروه دوم مداخلهی تکنیک تنفسی را دریافت کردند و گروه شاهد، درمان استاندارد را دریافت کرد. جهت سنجش میزان اضطراب درد پانسمان سوختگی از ابزار اضطراب ناشی از درد پانسمان سوختگی (BSPAS: Burn Specific Pain Anxiety Scale) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شد. از روشهای آماری توصیفی و تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی توکی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد.
یافتهها: براساس نتایج، ۲۸ درصد افراد شرکتکننده در مطالعه مجرد و ۷۲ درصد متاهل بودند. از لحاظ سنی بیشتر افراد شرکتکننده بین ۳۱ تا ۴۰ سال قرار داشتند. یافتهها نشان داد که میانگین سطح اضطراب درد در سه گروه آماری قبل از مداخله اختلاف معنیداری نداشت. اما میانگین اضطراب درد پانسمان سوختگی بعد از مداخله بین گروه آرامسازی و گروه شاهد(۰/۰۰۱>P) و گروه تکنیکهای تنفسی و گروه شاهد(۰/۰۰۱>P) اختلاف معناداری داشته است؛ بهگونهایکه میانگین اضطراب درد پانسمان سوختگی در گروه آرامسازی ۸/۶۰ واحد نسبت به گروه شاهد و در گروه تکنیکهای تنفسی ۱۱/۶۰ واحد نسبت به گروه شاهد کاهش یافته بود.
نتیجهگیری: استفاده از روشهای آرامسازی پیشرونده و تکنیک تنفسی که جزو روشهای غیردارویی بوده جهت کاهش اضطراب درد پانسمان در بیماران سوختگی پیشنهاد میشود. این روشها ساده و کم هزینه بوده و میتواند از پیامدهای اضطراب درد پانسمان بکاهد.
پریسا مرادی مجد، شهنام صدیق معروفی، شقایق تقیزاده، جمیله ابوالقاسمی، علیرضا باباجانی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اصول اساسی در ایمنی دارودرمانی برای بیماران در اتاقعمل، ثبت و برچسبگذاری صحیح داروهای بیهوشی میباشد که میتواند موجب کاهش خطاهای دارویی، افزایش ایمنی دارو و بیمار، کاهش اتلاف دارو و آلودگی محیط زیست و بهینهسازی هزینههای بیمارستانی شود.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مقطعی در بهمن ماه سال ۱۴۰۱ در اتاقهایعمل بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. شرکتکنندگان شامل ۱۷۷ نفر از کارشناسان هوشبری شاغل در اتاقعمل بیمارستانهای مذکور بودند که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. دادهها با استفاده از چکلیست محققساخته، ارزیابی دستورالعملهای ثبت و برچسبگذاری داروهای بیهوشی جمعآوری شد و با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری One- way ANOVA، فیشر و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گشت و سطح معناداری ۰/۰۵>P-Value در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین رعایت دستورالعملهای ثبت و برچسبگذاری داروهای بیهوشی در کلیه بیمارستانها ۳/۵۵۹ از نمره کل ۱۶(تعداد گویهها)، به دست آمد. میانگین رعایت دستورالعملها در هشت بیمارستان با یکدیگر تفاوت معناداری داشت(۰/۰۰۱>P). بیشترین میزان رعایت دستورالعمل با میانگین ۳۳۳ /۱۰ از ۱۶ به بیمارستان حضرت علیاصغر اختصاص داشت. بیمارستانهای فیروزگر و شهید اکبرآبادی به ترتیب با میانگین ۱۰/۱۱ و ۶/۶۵ در ردههای بعدی قرار داشتند. بین میزان رعایت دستورالعملها و میانگین سابقهکاری و سنی کارشناسان، همبستگی منفی و معنادار وجود داشت(۰/۰۱۷=P)، اما جنسیت با میزان رعایت دستورالعملها همبستگی معناداری نداشت( ۰/۵۹۶ = P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دستآمده، میزان رعایت دستورالعملهای ثبت و برچسبگذاری داروهای بیهوشی در اکثر بیمارستانها ضعیف و در سطح نامطلوب ارزیابی گردید. با توجه به اهمیت این موضوع در کاهش خطاهای دارویی و افزایش ایمنی بیمار، بهکارگیری دورههای توانمندسازی و آموزشی برای کارشناسان هوشبری طبق آخرین دستورالعملهای ارایه شده ضروررت دارد.