جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
8 نتیجه برای موضوع مقاله:

مریم مؤمنی، ارسلان سالاری، عاطفه قنبری، مریم شکیبا،
دوره 7، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : تأخیر پیش بیمارستانی، علت مهم افزایش مرگ در انفارکتوس حاد میوکارد است؛ با این وجود یافته‌های متناقضی در مورد رابطه جنس و تأخیر پیش بیمارستانی بیماران مبتلا به این عارضه وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه جنس و زمان تأخیر پیش بیمارستانی بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی روی 162 بیمار انفارکتوس حاد میوکارد بستری در بخش CCU بیمارستان دکتر حشمت رشت از شهریور 1389 تا اردیبهشت 1390، بروش نمونه گیری آسان انجام شد. مصاحبه با بیماران طی 7 روز بعد از پذیرش با استفاده از فرم جمع آوری اطلاعات صورت گرفت.

یافته‌ها : میانگین تأخیر پیش بیمارستانی در زنان نسبت به مردان بیشتر بود. اکثر مردان به درد قفسه سینه مبتلا شدند. زنان اغلب نشانه‌های متفاوت و غیر اختصاصی را نسبت به مردان تجربه می‌کردند. تجزیه و تحلیل رگرسیونی بیانگر عدم ارتباط معنی دار بین ویژگیهای بیمار و تأخیر در زنان بود؛ درحالیکه بین درک بیمار از جدیت نشانه‌ها و درک بیمار از منشأ قلبی درد و تأخیر در مردان ارتباط معنی دار وجود داشت.

نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه حاضر بیانگر طولانیتر بودن زمان تأخیر پیش بیمارستانی در زنان نسبت به مردان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد بود بطوریکه زنان مجموعه‌ای از نشانه‌های غیراختصاصی‌تر را نسبت به مردان تجربه می‌کنند؛ لذا توصیه می‌شود متخصصان به مردم بویژه زنان در مورد انفارکتوس حاد میوکارد آموزش دهند تا قادر به شناخت صحیح نشانه‌های بیماری باشند و مزایای درمان زودهنگام تحقق یابد.


فاطمه مؤدب ، عاطفه قنبری، ارسلان سالاری، احسان کاظم نژاد، میترا صدقی ثابت، عزت پاریاد،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده

 زمینه و هدف: جنس عاملی غیرقابل تعدیل در انجام رفتارهای خودمراقبتی است. با وجود این عقیده که زنان در خودمراقبتی بهتر از مردان هستند، شواهد بسیار اندکی برای به چالش کشیدن این دیدگاه وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین وضعیت خودمراقبتی در مردان و زنان مبتلا به نارسایی قلبی می‌باشد.

 روش بررسی: این مطالعه مقطعی و از نوع توصیفی-تحلیلی بر روی 239 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی صورت گرفت. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه شاخص خودمراقبتی نارسایی قلبی ( SCHFI ) ، سنجش افسردگی اختصاصی بیماران قلبی ( CDS ) ، سنجش وضعیت عملکرد شناختی ( MMSE ) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم افزار آماری V.19 SPSS و آزمون‌های آمار توصیفی و استنباطی(کای اسکوئر، من ویتنی، کروسکال والیس، تی تست و رگرسیون لوجستیک) استفاده شد. 

 یافته‌ها: میانگین نمره‌ی خودمراقبتی در زنان 88/9 ± 71/39 و در مردان 05/12 ± 60/44 از 100 بود. در مدل رگرسیونی، جنسیت در همه حیطه‌های خودمراقبتی به عنوان پیش بینی کننده‌ی مهم خودمراقبتی مطرح نشد، فقط در حیطه‌ی اعتماد به خود معنی دار شد که نشان داد زنان نسبت به مردان از لحاظ وضعیت اعتماد به خود در زمینه‌ی خودمراقبتی از شانس کمتری برخوردار بودند.

 نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه در تمامی ابعاد، زنان وضعیت خودمراقبتی بدتری داشتند، پیشنهاد می‌شود که در شناسایی این نوع بیماران در معرض خطر خود مراقبتی ضعیف و طراحی برنامه‌های درمانی و مراقبتی آنان، با توجه به آسیب پذیری و اثرات روحی-روانی بیشتر بیماری بر زنان، به جنس به عنوان یک عامل پیش بینی کننده توجه شود.


سید جواد قاضی میرسعید، الهه امتی،
دوره 10، شماره 5 - ( آذر و دی 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: موک‌ها به دوره‌های آزاد درون‌خطی گسترده گفته می‌شود که به عنوان یک نوآوری جدید آموزشی فرصت آموزش برای همگان را فراهم ساخته‌اند. با توجه به اهمیت ضرورت تولید موک در حوزه پزشکی به‌منظور افزایش ارتقای سواد سلامت، هدف مطالعه ی حاضر، مقایسه‌ ی موک‌های ارائه شده در سایت مکتب‌خانه براساس شاخص‌های چهارگانه با تاکید بر حوزه پزشکی و تعیین و تبیین آن است.
روش بررسی: این مطالعه از نظر هدفمندی از نوع کاربردی و به روش پیمایشی توصیفی در دی ماه سال 1394 انجام شده است. جامعه آماری کلیه دوره‌های آموزشی ارائه شده، سایت مکتب خانه بود. داده‌ها با استفاده از روش مشاهده ی مستقیم از سایت مکتب‌خانه گرد آوری شده‌ و دوره‌ها براساس ویژگی‌های یک موک، مشارکت دانشگاه‌ها و‌ رشته بررسی گردید. داده‌های به دست آمده بعد از ورود به نرم افزار آماری Excel با استفاده از آمارهای توصیفی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بر‌اساس داده‌های به دست آمده،‌ دوره‌های ارائه شده توسط سایت مکتب‌خانه به صورت گسترده، آزاد، و درون‌خطی بودند؛ اما برخی از آنها واحد درسی بودند. بیشترین مشارکت در ارائه موک مربوط به دانشگاه صنعتی شریف، خان آکادمی، و سپس دانشگاه تهران بود؛ در حالی‌که سایر دانشگاه‌ها مشارکت اندکی داشتند.
نتیجه گیری: علی رغم ضرورت تولید موک در حوزه پزشکی، میزان تولید موک در این حوزه  بسیار اندک بود. پیشنهاد می‌شود اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و موسسات مختلف از این نوآوری جدید آموزشی بهره‌برداری کرده و گام‌های موثری در خصوص ارائه موک بردارند.


نسترن میرفرهادی، عاطفه قنبری، عباس رحیمی،
دوره 11، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص به موقع، یک اصل مهم در سرطان است که درمان زود هنگام با انتظار بهبود نتایج را ممکن می سازد. هدف این مطالعه تعیین ارتباط ویژگی های فردی و نشانه های بالینی بیماران با سرطان پستان بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی به صورت مقطعی، تعداد ۲۳۲ بیمار زن با تشخیص قطعی سرطان پستان را که به بیمارستان رازی شهر رشت مراجعه کرده بودند، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت شامل اطلاعات دموگرافیک و نشانه های بالینی بررسی کرده است. داده های مربوط به نتایج ماموگرافی، سایز تومور و مرحله ی آسیب شناسی تومور از پرونده پزشکی بیماران استخراج گردید. تحلیل داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه ۱۹ انجام شد و جهت توصیف داده ها از میانگین و انحراف معیار و جهت آمار استنباطی از آزمون Fisher  در سطح معنی داری ۰/۰۵=p استفاده شد. 
یافته ها: میانگین سنی واحدهای مورد پژوهش ۱۰/۲۷±۴۹/۸۰ سال بود. ۴۴ نفر(۱۴%) از بیماران سابقه ی انجام ماموگرافی منظم قبل از بیماری را داشتند. ۱۰۴ نفر(%۴۴/۸) در اولین مراجعه به جراح مراجعه کرده بودند. ۱۳۶ نفر(۵۸%) زنان در مرحله ۳ بیماری قرار داشتند. ۱۲۹ نفر(۶۰%) بیماران در زمان تشخیص اندازه ی تومور بیشتر از ۵ سانتی متر و ۱۰۶ نفر(۴۶%) درگیری غدد لنفاوی داشتند. بیماران با سرطان پیشرفته ی پستان به طور معنی داری سطح تحصیلات(۰/۰۴=p) و درآمد پایین تر(۰/۰۱=p) بودند. 
نتیجه گیری: شناسایی عوامل فردی و بالینی مرتبط با سرطان پستان می تواند اطلاعات اساسی جهت تدوین برنامه های آموزش سلامت، غربالگری و ارائه راه کارهای مناسب جهت رفع موانع درمانی و مراقبتی فراهم آورد.


پردیس رحمت پور، سارا امامقلی پور، محمد تقی مقدم نیا، مریم توکلی،
دوره 11، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سلامت و دسترسی عادلانه به مراقبت های با کیفیت، صرف نظر از سن، جنس، نژاد و محل جغرافیایی هدف مهم نظام های سلامت در همه ی کشورها می باشد. این مطالعه با هدف تعیین نابرابری در توزیع خدمات بهداشتی درمانی و تعیین درجه ی توسعه یافتگی شهرستان های استان گیلان انجام شد.
روش‌ بررسی:  مطالعه ی حاضر مقطعی از نوع توصیفی– تحلیلی بوده که درآن وضعیت توزیع ۱۳ شاخص بهداشت و درمان در کلیه شهرستان های استان گیلان طی سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۲ بررسی شده است. داده ها از پایگاه اطلاعاتی مرکز آمار ایران استخراج و جهت تجزیه و تحلیل آنها ابتدا با روش تاکسونومی عددی درجه توسعه یافتگی شهرستان ها مشخص شد. سپس شاخص ها با روش انتروپی شانون وزن دهی شده و در نهایت از تکنیک تاپسیس جهت رتبه بندی شهرستان ها براساس دسترسی به منابع سلامت استفاده شد.
یافته‌ها: تکنیک تاکسونومی نشان داد که در هر دو سال به ترتیب شهرستان رودبار، رودسر و لاهیجان توسعه یافته ترین و تالش، رضوانشهر و املش توسعه نیافته ترین شهرستان ها هستند. با وزن دهی شاخص ها و براساس آنتروپی شانون، شاخص های تعداد پزشک متخصص و پیراپزشک به ترتیب بیشترین و کم ترین وزن را به خود اختصاص دادند.
نتیجه گیری:  با توجه به توسعه ی نامتوازن منابع بهداشتی درمانی در استان گیلان، توجه به شهرستان های توسعه نیافته در این استان باید در اولویت قرار گیرد. پیشنهاد می شود جهت نیل به وضعیت عادلانه ی منابع سلامت در گیلان، برنامه ریزی براساس وضعیت توسعه یافتگی شهرستان ها صورت گیرد.
 

وحید چنگیزی، فرشته محمدی، علی ابراهیمی نیا،
دوره 11، شماره 5 - ( آذر و دی 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سی تی اسکن یک روش تصویربرداری با دز بالاست و در سی تی اسکن جمجمه، چشم و تیروئید دو عضو حساس به پرتو هستند. در این مطالعه دز موثر چشم و تیروئید بیماران با استفاده از دزیمتر ترمولومینسانس(TLD)  ارزیابی شده اند.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی در سه بیمارستان با سه نوع دستگاه بنام های GE  مدل ۲ اسلایس(کد ۱)، GE مدل ۸ اسلایس(کد ۲)، Siemens مدل ۱۶ اسلایس(کد ۳) انجام شد. تعداد ۵۱ نمونه از بیمارستان های منتخب شهر رشت در شهریور و مهر سال ۱۳۹۵ با استفاده از TLD جمع آوری گردید. پس از کالیبراسیون TLD ها در مرکز کالیبراسیون، این دزیمترها بر روی پلک و تیروئید بیماران قرار داده شد و میانگین دز موثر دریافتی چشم و تیروئید این بیماران در طول آزمون سی تی اسکن جمجمه بررسی شد. داده ها با نرم افزار SPSS  تجزیه و تحلیل و نتایج با استفاده از آزمون واریانس (Anova (P>۰/۰۵ انجام شد. 
یافته ها: متوسط دز موثر دریافتی چشم و تیروئید بیماران در بیمارستان با کدهای ۱ و ۲ و ۳ به ترتیب mSv ۲/۰۴±۲/۶۶ و mSv  ۰/۰۰۹±۰/۰۳ و   mSv  ۱/۸۰±۱/۱۱ و mSv ۰/۰۲±۰/۰۳ و  mSv  ۰/۹۵±۱/۹۴ و mSv ۰/۰۱±۰/۰۴ گزارش شد. اختلاف معناداری میان دز موثر چشم و تیروئید بیماران در هر سه بیمارستان یافت شد(۰/۰۵>P). علی رغم تفاوت دز موثر بین دز موثر چشم راست و چپ، بین لب راست و چپ تیروئید اختلاف معناداری مشاهده نشد(۰/۰۵  نتیجه گیری: مهمترین عامل پرتوگیری بیماران نحوه انجام آزمون توسط کارشناس مربوط است.

محمدرضا مهرگان، شاهرخ یوسف زاده، علیرضا حاتم سیاهکل محله،
دوره 15، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف کلی بخش درمان تدوین و مدیریت یک زنجیره تامین کارا و اثربخش می‌‌باشد. بی‌‌ثباتی ذاتی و غیرقابل پیش‌بینی بودن نیازها در حوزه‌‌ی درمان، مستلزم زنجیره‌‌ی تامین انعطاف‌‌پذیر است. چابکی نشان‌‌دهنده‌‌ی پاسخ‌‌گویی بیمارستان در هنگام مواجهه با تغییرات محیطی است و بیمارستان‌های چابک توانایی ارایه خدمات مناسب به بیماران را دارند. چابکی مدیریت زنجیره‌‌ی تأمین بیمارستانی نیازمند یافتن ابعاد اصلی و تأثیرگذار در این رابطه و برقراری ارتباط بین آنها و تحلیل این ابعاد نسبت به هم می‌‌باشد. هدف از اجرای این پژوهش مدل‌‌سازی تفسیری-ساختاری و تحلیل ابعاد مدیریت زنجیره‌‌ی تامین چابک بیمارستانی می‌‌باشد.
روش بررسی: طرح پژوهش از نوع آمیخته توصیفی-پیمایشی با رویکرد اکتشافی نسبت به آینده است. جامعه آماری این پژوهش، پزشکان، پرستاران و کارکنان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی گیلان تشکیل هستند. برای تعیین ابعاد چابکی از تکنیک دلفی و برای تحلیل و مدل‌‌سازی از رویکرد مدل‌‌سازی تفسیری-ساختاری استفاده گردید. 
یافته‌‌ها: مدل نهایی مدیریت زنجیره‌‌ی تامین چابک بیمارستانی با ۱۶ بُعد، دارای ۸ سطح بود که در بالاترین سطح کاهش هزینه و در پایین‌‌ترین سطح تعهد رهبری سازمان قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر این است که تعهد رهبری زیربنای چابکی زنجیره‌‌ی تامین در بیمارستان می‌‌باشد. متغیر مدیریت دانش، دارای تاثیرگذاری و تاثیرپذیری پایین بوده و به‌‌عنوان متغیر اهرمی ثانویه شناخته شد. نتایج بیانگر این است ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ابعاد و عوامل اصلی مدیریت زنجیره‌ی تامین چابک ارﺗﺒﺎﻃﺎت پیچیده و متقابل دارند و این اهمیت توجه به ابعاد چابکی در بیمارستان را نشان می‌‌دهد.
نتیجه‌‌گیری: تحلیل و تفسیر کارکردی از لحاظ تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ابعاد چابکی در محیط بیمارستانی نشان داد که ابعاد برنامه‌ریزی استراتژیک، توسعه منابع انسانی و آموزش مهارتهای کارکنان، مدیریت منابع انسانی و رضایت کارکنان، مدیریت فرایندها، ادغام فرایندها و تحول سازمانی، انعطاف پذیری، توسعه ارتباطات سازمانی و یکپارچکی مدیریت اطلاعات، مدیریت کیفیت خدمات و بهبود مستمر، پذیرش تکنولوژی نوین و ارایه ایده‌های جدید، سرعت در ارایه خدمات، رضایت و درک بیمار، پایش، پاسخ‌‌گویی تقاضا و حساسیت بازار، در ناحیه راهبردی قرار دارند و باعث ناپایداری مدل می‌گردند و با اثرگذاری بالا و اثرپذیری بالا نقش مهم در چابکی مدیریت زنجیره‌‌ی تامین بیمارستانی دارند.

پریسا مرادی مجد، شهنام صدیق معروفی، شقایق تقی‌زاده، جمیله ابوالقاسمی، علیرضا باباجانی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از اصول اساسی در ایمنی دارودرمانی برای بیماران در اتاق‌عمل، ثبت و برچسب‌گذاری صحیح داروهای بیهوشی می‌باشد که می‌تواند موجب کاهش خطاهای دارویی، افزایش ایمنی دارو و بیمار، کاهش اتلاف دارو و آلودگی محیط زیست و بهینه‌سازی هزینه‌های بیمارستانی شود.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مقطعی در بهمن ماه سال ۱۴۰۱ در اتاق‌های‌عمل بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. شرکت‌کنندگان شامل ۱۷۷ نفر از کارشناسان هوشبری شاغل در اتاق‌عمل‌ بیمارستان‌های مذکور بودند که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. داده‌ها با استفاده از چک‌لیست محقق‌ساخته، ارزیابی دستورالعمل‌های ثبت و برچسب‌گذاری داروهای بیهوشی جمع‌آوری شد و با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری One- way ANOVA، فیشر و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گشت و سطح معناداری ۰/۰۵>P-Value در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: میانگین رعایت دستورالعمل‌های ثبت و برچسب‌گذاری داروهای بیهوشی در کلیه بیمارستان‌ها ۳/۵۵۹ از نمره  کل ۱۶(تعداد گویه‌ها)، به دست آمد. میانگین رعایت دستورالعمل‌ها در هشت بیمارستان با یکدیگر تفاوت معناداری داشت(۰/۰۰۱>P). بیش‌ترین میزان رعایت دستورالعمل با میانگین ۳۳۳ /۱۰ از ۱۶ به بیمارستان‌ حضرت علی‌اصغر اختصاص داشت. بیمارستان‌های فیروزگر و شهید اکبرآبادی به ترتیب با میانگین ۱۰/۱۱ و ۶/۶۵ در رده‌های بعدی قرار داشتند. بین میزان رعایت دستورالعمل‌ها و میانگین سابقه‌کاری و سنی کارشناسان، همبستگی منفی و معنادار وجود داشت‌(۰/۰۱۷=P)، اما جنسیت با میزان رعایت دستورالعمل‌ها همبستگی معناداری نداشت( ۰/۵۹۶ = P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست‌آمده، میزان رعایت دستورالعمل‌های ثبت و برچسب‌گذاری داروهای بیهوشی در اکثر بیمارستان‌ها ضعیف و در سطح نامطلوب ارزیابی گردید. با توجه به اهمیت این موضوع در کاهش خطاهای دارویی و افزایش ایمنی بیمار، به‌کارگیری دوره‌های توانمندسازی و آموزشی برای کارشناسان هوشبری طبق آخرین دستورالعمل‌های ارایه شده ضروررت دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb