جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای بیگی

راحله سالاری، دکنر مصطفی لنگری زاده، دکتر کامبیز بها الدین بیگی، دکتر علی اکرمی زاده، دکتر مریم کاشانیان،
دوره 9، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص درست عارضه مسمومیت حاملگی در به کارگیری طرح درمان مناسب برای بیماران نقش اساسی دارد. هدف این مطالعه طراحی سیستم خبره جهت تشخیص این عارضه و کمک به متخصصان بالینی است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع توسعه‌ای بود که به صورت مقطعی انجام شد. سه مرکز درمانی زنان و زایمان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران به عنوان مکان پژوهش در نظر گرفته شد. حجم نمونه شامل 215 پرونده بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. نتایج حاصل از سیستم پیشنهادی با نتایج اعلام شده از طرف متخصصان با آزمون کاپا و با استفاده از نرم‌افزار SPSS مورد مقایسه قرار گرفت.

یافته‌ها: ابتدا پارامترهای ورودی، فازی سازی و سپس به موتور استنتاج وارد شدند. نتایج خروجی به صورت گروه بندی شده در دو گروه بیمار یا سالم، به عنوان تشخیص نهایی و در قالب توضیحات بالینی ارائه شد. نتایج حاصل از آزمون سیستم نشان داد که صحت، ویژگی و حساسیت به ترتیب 98 درصد، 100 درصد و 96 درصد بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به میزان بالای صحت، ویژگی و حساسیت حاصل از ارزیابی سیستم، منطق فازی می‌تواند روشی کارآمد برای طراحی سیستم‌های خبره در حوزه زنان و زایمان باشد و برای تشخیص سایر اختلالات دوران بارداری و پیشگیری از عوارض خطرناک برای مادر و نوزاد موثر واقع شود.


مریم احمدی، طیبه نوری، کامبیز بهاء الدین بیگی، اسماعیل مهرآیین،
دوره 10، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: : بیش از چهل سال است که خدمات سلامت روان از راه دور به عنوان ابزاری موفق در زمینه‌های مختلف از قبیل: درمان و مداخلات پیشگیرانه مورد استفاده قرار می‌گیرد. این پژوهش با هدف تعیین دیدگاه صاحبنظران حوزه‌ی مدیریت اطلاعات سلامت و متخصصان بهداشت روان در خصوص خدمات سلامت اعصاب و روان از راه دور برای جانبازان انجام شده است.

روش بررسی: این مطالعه‌ی توصیفی- مقطعی در سال 1392 انجام گرفت. جامعه ی پژوهش، شامل: متخصصان بهداشت روان شاغل در بیمارستان‌های روان پزشکی جانبازان شهر تهران و صاحب نظران رشته مدیریت اطلاعات سلامت بود. گردآوری داده‌ها از طریق پرسش نامه خود ساخته انجام گرفت که روایی آن توسط گروه خبرگان و پایایی پرسش نامه مزبور از طریق روش آزمون-بازآزمون به تایید رسید. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که در بخش تاثیر خدمات سلامت روان از راه دور، متخصصان سلامت روان برای تاثیر کاهش هزینه‌های سفرهای درمانی میانگین 4/37، و برای امکان جایگزینی خدمات سلامت روان از راه دور با درمان‌های حضوری، کمترین رتبه میانگین 2/68 را در نظر گرفتند.

نتیجه گیری: در شرایطی که دسترسی به مراقبت‌های حضوری دشوار باشد، خدمات سلامت روان از راه دور می‌تواند به عنوان جایگزین مناسب جهت ارائه‌ی خدمات مراقبت‌های مورد نیاز جانبازان به کار گرفته شود. لذا پیشنهاد می‌شود نهادهای ذیربط و مدیران نظام سلامت اقدامات جدی‌تری جهت پیاده سازی این خدمات برای جانبازان انجام دهند.


وحید چنگیزی، فریدون میانجی، فرشته قادربیگی زاد، فرشته محمدی،
دوره 12، شماره 5 - ( آذر و دی 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: آنژیوگرافی کرونری یک روش تشخیصی و درمانی برای مشکلات قلبی است که زمان فلوروسکوپی و دز بالایی دارد. دز مؤثر عدسی چشم، به عنوان یک عضو حساس به اشعه در تابش های طولانی در کرونری آنژیوگرافی باید ارزیابی شود.
روش بررسی: در این مطالعه­ ی توصیفی-تحلیلی که در بیمارستان امام حسین(ع) مهران، ایلام، ایران در بهمن و اسفند 95 با دستگاه زیمنس با تیوب زیر تخت انجام شد، از TLD به عنوان دزیمتر فردی استفاده شد. برای اندازه گیری دز مؤثر این دزیمترها زیر عینک سربی در قسمت خارجی چشم کاردیولوژیست قرار داده شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار  SPSSورژن 22 و با سطح معنی داری کمتر از 0/05 انجام شد.
یافته ها: میانگین زمان فلوروسکوپی در مسیر رادیال 2/11±3/17 دقیقه و در مسیر فمورال 6/97±12/65 دقیقه با(=0/003P) می باشد. میانگین دز مؤثر دریافتی چشم راست و چپ کاردیولوژیست در آنژیوگرافی های رادیال به ترتیب 0/003 و 0/005 میلی سیورت با(2P=0/0) در آنژیوگرافی های فمورال 0/008 و 0/011 میلی سیورت با(P=0/748) می باشد. میانگین دز مؤثر عدسی چشم در استفاده از مسیر رادیال کمتر از استفاده از مسیر فمورال به دست آمد. میانگین دز مؤثر در چشم راست و چپ در استفاده از مسیر رادیال و فمورال تفاوت معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: مهمترین عامل پرتوگیری بیشتر در کاردیولوژیست زمان فلوروسکوپی و فاصله از منبع اشعه ایکس است. 

مینا احمدی کاکاوندی، کمال عزیزبیگی، سید فردین قیصری،
دوره 13، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: روند پیری با افزایش رادیکال­های آزاد و صدمات سلولی همراه است. با این حال، تمرینات مقاومتی ممکن است موجب تعادل سیستم اکسایشی و آنتی­اکسیدانی در افراد مسن گردد. بنابراین، هدف مطالعه­‌ی حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر غلظت مالون دی آلدهید و فعالیت آنزیم سوپراکسید دسموتاز در زنان مسن غیرفعال بود.
روش بررسی: 26 زن مسن غیرفعال به­صورت داوطلبانه در تحقیق حاضر شرکت کردند و به دو گروه تمرینات مقاومتی فزاینده(13=n) و کنترل(13=n) تقسیم شدند. گروه تمرینات مقاومتی فزاینده، تمرینات مقاومتی را به مدت هشت هفته(سه جلسه در هفته)، انجام دادند. پیش و پس از هشت هفته تمرینات مقاومتی، نمونه­‌های خون وریدی جهت اندازه­گیری غلظت مالون دی آلدئید و فعالیت آنزیم سوپراکسید دسموتاز جمع‌­آوری شد.
یافته­‌ها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که بعد از اجرای هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده، غلظت مالون دی آلدئید در گروه تمرینات مقاومتی فزاینده در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری یافت(0/001=p). همچنین، فعالیت آنزیم سوپراکسید دسموتاز در گروه تمرینات مقاومتی فزاینده در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری یافت (0/002=p).
نتیجه‌­گیری: در نهایت می­توان گفت که تمرین مقاومتی فزاینده، موجب کاهش غلظت مالون دی آلدئید و افزایش فعالیت سوپراکسید دسموتاز گردیده است که عامل مهمی در کاهش روند پیری می­باشد. بنابراین، به نظر می­رسد که تمرینات مقاومتی منظم موجب تعادل سیستم اکسیدانی و تقویت سیستم آنتی­اکسیدانی در بدن می­گردد و می­تواند در پیشگیری از آسیب­های جدی ناشی از استرس اکسیداتیو به‌­خصوص در سنین پیری نقش بسزایی داشته باشد.

محمد یحیایی، سیدعلی اکبر احمدی، پیرحسین کولیوند، مجتبی رجب بیگی،
دوره 13، شماره 5 - ( آذر و دی 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: محیط کاری پیچیده و آشفته امروزی، سازمان­ها نیازمند پیوند قوی بین استراتژی واجرای موثر راهبرد می‌باشند. هدف این پژوهش ادغام مدل کارت امتیازی متوازن با مدیریت کایزنی برای رفع این نیاز و افزایش راندمان و نوآوری در سازمان و ایجاد مزیت رقابتی پایدار است.
روش‌ بررسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه­ی گردآوری اطلاعات، تحقیقی توصیفی است و طی سه مرحله انجام شد. برای اجرا در بیمارستانهای شاهرود از دودسته پرسش‌­نامه­‌ی محقق‌ساخته(با روایی و پایایی ۰/۸۵۲) استفاده شد. اولی جهت شناسایی عوامل با بهره‌گیری از روش دلفی توسط ۱۶ نفر ‌خبره و دومی جهت تایید شاخص‌ها که توسط ۸۲۹ نفر از ذی‌نفعان بیمارستانها به­‌صورت تصادفی تکمیل و با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی تحلیل شد. برای تعیین میزان تاثیرگذاری شاخص‌ها بر یکدیگر از مدل ساختاری-تفسیری و به‌منظور تعیین روابط علت و معلولی اهداف و تلفیق دو مدل، ماتریس گسترش عملکرد کیفیت با استفاده از نظر کارشناسان خبره به‌­کارگرفته شد.
یافته‌ها: این تحقیق نشان داد که برای دست­یابی به اهداف منظر رشد و یادگیری در مدل BSC، باید از بعد«بهبود» (mura) در مدل کایزنی استفاده گردد. همچنین برای دست­یابی به اهداف فرایندهای داخلی، باید بعد«ادغام» (muri)، برای رسیدن به اهداف منظر‌مالی بعد«حذف» (muda)، و برای اهداف منظر مشتریان، باید بعد«بهبود» (mura) به­‌کارگرفته شود.
نتیجه‌گیری: تلفیق مدل‌های BSC و مدیریت کایزنی، می­‌تواند چارچوب مناسبی را برای بهبود مستمر عملکرد سازمان فراهم نماید؛ زیرا به طور موفقیت‌آمیزی دربیمارستان­‌های شاهرود اجرا گردیده و این تحقیق نشان داد که بهبود مستمر و افزایش بهره‌وری در بیمارستان را به­دنبال دارد.

نیلوفر محمدزاده، زیبا مسیبی، حمید بیگی، محمد شجاعی نیا،
دوره 14، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سپسیس، مهمترین بیماری ۲۸ روز اول زندگی و از دلایل اصلی مرگ‌و‌میر نوزادان در بخش مراقبت‌های ویژه می‌باشد. سپسیس نوزادی می‌تواند از علایم بالینی عفونت‌های بیمارستانی باشد. از‌این‌رو هدف از این پژوهش، ایجاد و ارزیابی مدل پیش‌بینی سپسیس بیمارستانی و ارایه نتایج آن به ارایه‌دهندگان خدمات مراقبت سلامت است. 
روش بررسی: در این مطالعه‌ی توصیفی کاربردی، جامعه‌ی پژوهش شامل نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان ولیعصر(عج) تهران و نمونه پژوهش، داده‌های ثبت شده‌ی ۴۱۹۶ نوزاد بستری شده در این بخش از سال ۹۵ تا شهریور‌ماه ۹۹ می‌باشد. ویژگی‌های اولیه جهت ایجاد مدل پیش‌بینی بیماری سپسیس با بررسی منابع اطلاعاتی مرتبط و مطابق با نظر استادان و مسئولان مرکز تحقیقات مادر و جنین بیمارستان ولیعصر تهیه گردید و روایی آن توسط ۵ نفر از استادان فوق‌تخصص نوزادان این بیمارستان تایید شد. در این پژوهش از الگوریتم‌های یادگیری ماشین جهت ایجاد مدل پیش‌بینی سپسیس استفاده شده است. 
یافته‌ها: برای ارزیابی مدل‌های ایجاد شده، از پارامترهای Accuracy و AUROC (سطح زیرمنحنیROC) استفاده شد. بیشترین مقدار Accuracy و AUROC به‌ترتیب مربوط به الگوریتم‌های Adaptive Boosting و جنگل تصادفی می‌باشد.
نتیجه‌گیری: منحنی‌های یادگیری نشان می‌دهد که با استفاده از نمونه‌های آموزشی مختلف و انتخاب پیچیده‌تر ویژگیهای ترکیبی، عملکرد مدل‌ها بهبود می‌یابد. تحقیقات بیشتر برای ارزیابی اثربخشی بالینی مدل‌های یادگیری ماشین در یک کارآزمایی ضروری است. 

شهلا علیخانی، ظاهر اعتماد، کمال عزیزبیگی،
دوره 15، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سبک زندگی بی‌تحرک، خطر بیماریهای قلبی-عروقی را افزایش می‌دهد. فعالیت‌های فیزیکی و مکمل چای سبز می‌توانند با بهبود در التهاب و ترکیب بدنی، عوامل خطرزای قلبی-عروقی را کاهش دهند. هدف این پژوهش تعیین فواید ۸ هفته تمرینات اسپنینگ و مکمل‌دهی چای سبز بر عوامل خطرزای قلبی-عروقی و ترکیب بدنی زنان دارای اضافه وزن بود.
روش بررسی: در کل ۳۲ زن دارای اضافه وزن بر اساس شاخص توده بدنی(۱/۶±۲۷/۱) کیلوگرم بر مترمربع و (میانگین سنی ۳/۶±۲۴/۹ سال) به‌طور تصادفی به سه گروه اسپنینگ+چای سبز(۱۱=n) اسپنینگ+دارونما(۱۱=n) و کنترل(دارونما بدون تمرین)(۱۰=n) تقسیم شدند. گروه‌های تمرینی، به مدت هشت هفته تمرینات اسپنینگ را با شدت ۱۷-۱۱ میزان درک فشار انجام دادند. نمونه‌گیری خونی ۴۸ ساعت قبل از شروع مداخلات و سپس ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرینی انجام شد. غلظت سرمی hs-CRP (high sensitive C-reactive protein) و سطح خونی فیبرینوژن اندازه‌گیری شد. به‌علاوه شاخص توده‌ی بدنی و درصد چربی بدن به روش تجزیه و تحلیل بیوالکتریکال ایمپدانس انجام شد.
یافته‌ها: پس از هشت هفته مداخلات، hs-CRP فقط در گروه اسپنینگ+چای سبز کاهش معنادار داشت(۰/۰۰۵=P). به‌علاوه فیبرینوژن(۰/۰۰۱=P)، درصد چربی بدن(۰/۰۰۱=P) و شاخص توده‌ی بدن(۰/۰۰۱=P) در هر دو گروه تمرینی کاهش معنادار داشتند. همچنین تفاوت معنادار hs-CRP بین گروه‌های تمرینی وجود داشت(۰/۰۲۸=P) اما بین گروه اسپنینگ+مکمل با کنترل تفاوت معنادار شد(۰/۰۰۱=P). هر چند تفاوت غیرمعنادار فیبرینوژن و درصد چربی بدن بین گروه‌های تمرینی دیده نشد. در مورد فیبرینوژن در گروه‌های اسپنینگ+مکمل و اسپنینگ+دارونما با گروه کنترل تفاوت معنادار که به‌ترتیب(۰/۰۰۴=P) و (۰/۰۱۴=P) داشت. درصد چربی بدن و BMI تنها بین گروه اسپنینگ+مکمل و کنترل معنادار بود که به‌ترتیب (۰/۰۰۶=P) و (۰/۰۰۷=P). 
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که تمرینات اسپنینگ موجب بهبود عوامل خطرزای قلبی-عروقی و ترکیب بدنی شده است. در واقع مکمل‌دهی چای سبز اثربخشی تمرینات اسپنینگ را افزایش داده است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb