15 نتیجه برای جهان
یوسف عرفانی، رضا صفدری، آرزو راستی، محمد کاظم شریفی یزدی، سید عبدالمجید جهانمهر، حجت یزدانبد، فرشید صادقی گرمارودی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: سپتی سمی یک حالت پاتولوژیک تهدید کننده زندگی است و نیاز به درمان سریع آنتی بیوتیکی دارد، تجویز صحیح آنتی بیوتیک در درمان بیماران و بهبود علائم کلینیکی بسیار حائز اهمیت است. بخش مهمی از باکتری های عامل سپتی سمی را انتروباکتریاسهها تشکیل میدهند. به همین جهت هدف از این مطالعه بررسی حساسیت آنتیبیوتیکی انتروباکتریاسههای جدا شده از کشت خون در مراجعهکنندگان بیمارستان شریعتی در سال 83 می باشد. روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه توصیفی گذشته نگر بوده که در آن حساسیت آنتیبیوتیکی انتروباکتریاسههای جدا شده از کشت خون در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی طی سال 1383مورد بررسی قرار گرفت، با مراجعه به دفاتر و سوابق بیماران از بین یازده هزاروپانصد کشت خون انجام گرفته تعداد هزارودویست مورد مثبت بوده که 138 عدد از آنها متعلق به خانواده انتروباکتریاسه ها بود.
یافتهها: در بین 138 بیماری که کشت خون مثبت با آنتروباکتریاسهها داشته اند، شیوع باکتری های جدا شده به ترتیب عبارت بود از: , Ecoli 74 مورد معادل 6/53% ، کلبسیلا، 37 مورد معادل 8/26% , انتروباکتر، 21 مورد معادل 2/15% , سیتروباکتر ،چهار مورد معادل9/2% , سالمونلا پاراتیفی، یک مورد معادل 7/0% , پروتئوس میرابیلیس ,یک مورد معادل7/0% ، بیشترین حساسیت در کل انتروباکتریاسهها نسبت به آنتیبیوتیک های سیپروفلوکساسین معادل4/60% , کلرامفنیکل معادل 8/56% و جنتامایسین معادل 3/49% بود و بیشترین مقاومت به ترتیب مربوط به سفالوتین معادل78% , کوتریموکسازول معادل3/62% , و سفتریاکسون معادل5/57% بود.
نتیجهگیری: به دلیل وجود اختلاف در مصرف آنتی بیوتیک ها در آزمایشگاهها و بخشهای بیمارستان به نظر می رسد برای رسیدن به نتایج مناسبتر و انتخاب استراتژی بهتر در مصرف آنتی بیوتیک ها باید همکاری لازم بین آزمایشگاهها و پزشکان موجود باشد و تجویز داروها با دیسک های آنتی بیوتیک همخوانی داشته باشد.
علی امینی، سید حمید الله غفاری، یوسف مرتضوی، ناهید عین اللهی، کامران علی مقدم، شهربانو رستمی، یونس جهانی، اردشیر قوام زاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 6-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : لوسمی میلوژن مزمن (CML) یک بیماری کلونال سلول بنیادی خون ساز است که با جابجایی متقابل کروموزوم های 9 و 22 (کروموزوم فیلادلفیا) مشخص می شود. تلومراز آنزیمی است که با اضافه کردن توالی های تکراری تلومریک به انتهای کروموزوم ها باعث حفظ انسجام و یکپارچگی کروموزوم ها می گردد. نشان داده شده است که بیان زیر واحد کاتالیتیکی این آنزیم (hTERT) در اکثر سلولهای سرطانی و نئوپلازی ها افزایش بیان دارد. از این روی در این مطالعه به بررسی بیان ژن hTERT در فازهای مختلف بیماری CML پرداخته شد.
روش بررسی : مطالعه انجام شده از نوع بررسی مقطعی (Cross sectional) بود. 52 نمونه به صورت تصادفی از 26 بیمار CML در فاز مزمن قبل از درمان (26 نمونه) و فواصل زمانی 3 ماه پس از درمان (26 نمونه)، 9 بیمار در فاز شتاب گیرنده و 12 بیمار در فاز بلاستیک که به بخش خون بیمارستان شریعتی تهران مراجعه کرده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. بیان ژن hTERT در 73 نمونه بیماران فوق با روش RT-PCR (Reverse Transcriptase- Polymerase Chain Reaction) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. جهت تحلیل نتایج نرم افزار SPSS 15 استفاده شد.
یافته ها : از 45 بیمار مطالعه شده 33 نفر(73%) مرد و 12 نفر(27%) زن بودند. بیماران مورد مطالعه در 3 گروه سنی 29-17، 40-30 و 75-41 ساله تقسیم بندی شدند. بطور کلی از 73 نمونه بررسی شده، 43 نمونه(9/58%) از نظر RT-PCR ژن hTERT مثبت و 30 نمونه(1/41%) منفی شدند. در فاز مزمن 2/69%، پس از درمان 5/38%، فاز شتاب گیرنده 6/55% و فاز بلاستیک 3/83% از نتایج مثبت بودند؛ که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (p<0.05).
نتیجه گیری : تفاوت معنی دار بیان ژن hTERT بین فازهای مزمن، پس از درمان و بلاستیک می تواند نشانگر مولکولی مناسبی در پیگیری درمان و عامل پیش آگهی دهنده در سیر بیماری باشد.
امیر اشکان نصیری پور، کتایون جهانگیری، سعیده آقا محمدی،
دوره 4، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که زمان انتظار یکی از عوامل موثر در رضایت بیماران از کیفیت خدمات ارائه شده می باشد، مطالعه حاضر به منظور بررسی زمان انتظار مراجعین به درمانگاه های تخصصی بیمارستان دکتر شریعتی تهران انجام پذیرفته است.
روش بررسی: این پژوهش با بهره مندی از الگوی شش سیگما در چهار مرحله و با روش های کمی و کیفی انجام شده است. جامعه این پژوهش را کلیه مراجعین به درمانگاه های تخصصی بیمارستان شریعتی که بیش از 100 مراجعه کننده در ماه داشتند، در بازه زمانی یک هفته کاری تشکیل دادند. حجم نمونه، 266 نفر، معادل 10درصد از مجموع مراجعین یک هفته درمانگاه های تحت مطالعه انتخاب گردید. ابزارهای گرد آوری داده ها، ساعت کورنومتردار، فرم ثبت زمان های اندازه گیری شده و چک لیست بوده است. پس از جمع آوری داده ها از حوزه واقعیت، بوسیله نرم افزار (SPSS) مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین زمان انتظار مراجعین به درمانگاه ها در روز ویزیت 121 دقیقه با انحراف معیار33.73 مشخص گردید. مهمترین فرایندها از زمان ورود مراجعین به درمانگاه تا خروج آنها شناسایی شدند.
نتیجه گیری: تعداد زیاد بیماران به صورت همزمان، عدم حضور به موقع پزشکان، کمبود تعداد پزشکان، به عنوان سه عامل اول طولانی شدن زمان انتظار مراجعین از منظر دریافت کنندگان و ارائه کنندگان خدمات درمانی بودند. در این مجموعه دو شیفته کردن درمانگاه، تامین نیروی انسانی مناسب، اصلاح هندسی فضاهای فیزیکی جهت کاهش زمان انتظار مراجعین ، پیشنهاد میشود.
سید امیر یزدان پرست، سید شهرزاد مهدوی نظارتی، فریبا حشتمی، سمیرا جهانگیری، زهره زارعی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: گونههای کاندیدا بعنوان شایعترین عوامل بیماریهای عفونی و قارچی فرصت طلب مطرح هستند. کاندیدا آلبیکنس بعنوان نوعی قارچ پلی مورف مطرح است. کاندیدا دابلینینسیس بعلت تشابه بسیار با قارچ کاندیدا آلبیکنس حائز اهمیت است. پروتئینهای دیواره نیز میتوانند در ساختار دیواره وجود داشته باشند. این پروتئینها بعلت نقش در چسبندگی و اتصال به سلولهای میزبان و بیماری زایی مورد تاکید مطالعات بوده است. لذا شناخت این پروتئینها در قارچهای پاتوژن و استخراج و جدا سازی و تعیین اجزای آنها ضروری به نظر میرسد.
روش بررسی: هدف از این طرح بررسی مقادیر پروتئینهای سطحی کاندیدا آلبیکنس و کاندیدا دابلینینسیس با استفاده از سه رنگ آمیزی و مشاهده باند احتمالی آنها با روش سدیم دودسیل سولفات- پلی آکریل آمید(SDS-PAGE) به منظور شناخت بیشتر این قارچهای بیماریزا میباشد. همچنین با استفاده از بافرکربنات آمونیوم که شامل بتامرکاپتواتانول است پروتئینهای سطحی کاندیدا استخراج میشوند و پس از استخراج انجام دیالیز نیز ضروری است.
یافتهها: با رنگ آمیزی کوماسی بلو پروتئینهایی با وزن مولکولی42 و 2/66 و200 kDaو در رنگ آمیزی با نقره پروتئینهایی با وزن مولکولی 5/21 و 5/28 و37 kDa و با استفاده از رنگ آمیزی توام کوماسی بلو و نقره پروتئینهایی با وزن مولکولی 27 و 35 و40 و 45 و52 و 80 و 97kDa تشخیص داده شد.
نتیجهگیری: با رنگ آمیزی کوماسی بلو پروتئینهایی با وزن مولکولی بالا و در رنگ آمیزی با نقره پروتئینهایی با وزن مولکولی پایین و با مخلوط هر دو رنگ بیشتر باندهای پروتئین مشاهده شدند.
محمد امین نوروزی، مهدی جهانگیری، پروین احمدی نژاد، فروغ زارع دریسی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: بیمارستان از مهمترین نهادهای ارائه دهنده خدمات بهداشتی و درمانی است که به دلیل وجود مخاطرات خاص، رعایت اصول ایمنی در آن، دارای اهمیت زیادی است. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت ایمنی بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی که به روش مقطعی در کلیه بیمارستانهای آموزشی شهر شیراز انجام گرفت، وضعیت ایمنی بیمارستانها به روش ممیزی ایمنی مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور چک لیستهای ممیزی تهیه و اطلاعات مورد نیاز از طریق مشاهده، مصاحبه با مدیران و مسئولین بخشهای مختلف و نیز بررسی مستندات گردآوری گردید. در نهایت وضعیت ایمنی بیمارستانها بر حسب میزان تحقق الزامات ایمنی در سه سطح ضعیف(کمتر از 50 درصد)، متوسط(75-50 درصد) و مطلوب(100-75 درصد)، طبقه بندی شد.
یافتهها: میانگین درصد تحقق الزامات ایمنی در کل بیمارستانهای مورد بررسی 58 درصد بود. بیشترین و کمترین میزان تحقق الزامات ایمنی به ترتیب مربوط به ایمنی پرتوها و مدیریت ایمنی بود. وضعیت ایمنی 25 درصد از بیمارستانهای مورد مطالعه ضعیف و 75 درصد مابقی متوسط ارزیابی شد.
نتیجهگیری: وضعیت ایمنی بیمارستانهای مورد بررسی به ویژه در موضوعات مدیریت ایمنی، برنامه واکنش در شرایط اضطراری و ایمنی حریق در سطح نسبتاً ضعیفی بود. مهمترین دلیل این موضوع مشخص نبودن مسئولیتها و نبود ساختار سازمانی در زمینه مسائل ایمنی و بهداشت حرفهای بود که جهت ارتقاء آن لازم است بیمارستانها نسبت به استقرار سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت حرفه ای(OHSAS 18001) اقدام نمایند.
حمید آسایش، مصطفی قربانی، افسانه برقعی، عزیز رضا پور، یونس محمدی، مرتضی منصوریان، فریدون جهانگیر، مهدی نوروزی،
دوره 7، شماره 5 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در بسیاری از برنامههای ترجمه دانش اظهارات خود پژوهشگران مبنای سنجش فعالیتشان میباشد. این مطالعه با هدف بررسی اعتبار خودارزیابی محققین دانشگاه علوم پزشکی گلستان از عملکردشان در زمینه ترجمه دانش و عوامل موثر بر "امتیاز خودارزیابی محققین" انجام شد.
روش بررسی: در این تحقیق پرسشنامه معتبر و پایا در زمینه ترجمان دانش توسط 40 محقق دانشگاه علوم پزشکی گلستان تکمیل گردید. در این پرسشنامه، از محققان خواسته میشد تا به فعالیت ترجمه دانش خود در مورد یک طرح مشخص اتمام یافته امتیازی از صفر تا 10 بدهند. تحلیل آماری با استفاده از آزمون تی زوجی و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی صورت پذیرفت.
یافتهها: میانگین امتیاز فعالیت ترجمه محققین و میانگین امتیاز خودارزیابی آنان بترتیب 3/52 و 5/47 بود که این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار بود( 0/001>P). همبستگی پیرسون بین فعالیت ذکر شده و امتیاز خودارزیابی 0/73 بود. متغیرهای موثر و معنی دار بر امتیاز خودارزیابی در مدل رگرسیونی جنسیت مرد، داشتن مسئولیت اجرایی و درصد زمان اختصاص داده به پژوهش بود و متغیرهای موثر برامتیاز میزان فعالیت جنسیت مرد، نوع پژوهش(پژوهشهای علوم بالینی در مقایسه با علوم پایه) و زمان اختصاص داده به پژوهش بود.
نتیجهگیری: مطالعه فعلی نشان داد، پژوهشگران میزان فعالیتهای ترجمه دانش خود را بیشتر برآورد مینمایند، لذا به نظر میرسد در نظر گرفتن راهکارهایی نظیر آموزش در مورد مفاهیم و فعالیتهای ترجمه دانش میتواند خلاء بین پژوهش و تولید دانش را پر نماید.
عاطفه کلانتری، عبدالرسول جوکار، حسن جهانی هاشمی،
دوره 11، شماره 4 - ( مهر و آبان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: تصاویر و ویدئوهای تخصصی در یادگیری مباحث مختلف در رشتههای علوم پزشکی اهمیت بسزایی دارند. این مطالعه بهمنظور تعیین نقش تصاویر و ویدئوها در یادگیری از نظر دانشجویان و نیز مشکلات آنها در دستیابی به تصاویر و ویدئوهای تخصصی صورت گرفتهاست.
روش بررسی: روش پژوهش، پیمایشی بوده و دادهها با استفاده از پرسشنامه ی محققساخته گردآوری شدهاند. جامعه پژوهش عبارتند از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی قزوین در نیمسال اول سال تحصیلی ۹۵-۹۴.
یافتهها: بیش از نیمی از دانشجویان نقش تصاویر و فایلهای ویدئویی را در دستیابی به اهداف آموزشیشان متوسط و بیشتر دانستهاند. رابطه ی معناداری بین رشته ی تحصیلی و احساس نیاز به تصاویر و ویدئوهای تخصصی وجود ندارد. دانشجویان برای دستیابی به تصاویر از جست و جوی تصاویر گوگل بیشتر از هر گزینه ی دیگری استفاده میکنند و برای دریافت راهنمایی، بیش از کتابداران به استادان و دوستانشان مراجعه میکنند. بسیاری از پاسخدهندگان تاکنون نام پایگاههای اطلاعاتی تصاویر و ویدئوهای تخصصی را نشنیدهاند و یا هرگز از آنها استفاده نکردهاند. سرعت کم اینترنت و فیلتربودن سایتها ازنظر دانشجویان مهمترین عوامل ناکامی در دستیابی به تصاویر و ویدئوهای مورد نیازشان است. حال آنکه عدم آشنایی با پایگاههای اطلاعاتی تخصصی ازنظر آنها در رتبه ی چهارم اهمیت قرار دارد.
نتیجهگیری: دانشجویان به اهمیت تصاویر و ویدئوهای تخصصی در دستیابی به اهداف آموزشی واقفند، اما چون پایگاههای اطلاعاتی تخصصی را نمیشناسند و ارتباط مناسبی با کتابداران ندارند، به موتورهای جست و جوی عمومی متوسل میشوند و در نتیجه با فیلتر بودن بسیاری از سایتها مواجه میشوند و درنهایت از دستیابی به آنچه واقعاً میخواستند بازمیمانند.
نسترن عباسی حسن آبادی، فرزاد فیروزی جهانتیغ، پیام طبرسی،
دوره 13، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: موفقیت مورد انتظار در کاهش و کنترل بیماری سل بهرغم اجرای برنامه های پیشگیرانه و درمانی مؤثر فراهم نشده که یکی از دلایل آن، تاخیر در تشخیص قطعی میباشد. بنابراین ایجاد یک سیستم کمک تشخیص برای غربالگری بیماری سل میتواند به تشخیص زودهنگام این بیماری کمک کند. هدف از این تحقیق، ارزیابی الگوریتم بیز ساده بهعنوان ابزاری برای تشخیص سل ریوی است.
روش بررسی: در این مطالعهی کاربردی، جامعه پژوهش بیماران دارای علایم سل و نمونه پژوهش، دادههای ثبت شدهی ۵۸۲ فرد با علایم اولیه سل در بیمارستان مسیح دانشوری تهران است. اطلاعات نمونهها با تشخیص تاییدشده در دو کلاس مبتلا به سل ریوی و نرمال بررسی گردید. از الگوریتم بیز ساده (Naive Bayes) برای غربالگری بیماری سل ریوی با استفاده از علایم عمومی و اولیه بیماران از زبان برنامهنویسی پایتونPython) ) استفاده شده است.
یافته ها: دقت (Accuracy)، حساسیت (sensitivity) و ویژگیspecificity) ) حاصل از پیادهسازی الگوریتم بیز ساده جهت تشخیص بیماری سل ریوی بهترتیب ۹۵/۸۹%، ۹۳/۵۹% و ۹۸/۵۳% بهدست آمد و سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد (AUC) برابر با ۹۸/۹۱% محاسبه شد.
نتیجهگیری: عملکرد مدل بیز ساده برای تشخیص بیماری سل ریوی دقت قابل قبولی دارد. این سیستم میتواند برای کمک به بیمار و مدیریت بیماری در نقاط دور افتاده با دسترسی محدود به منابع آزمایشگاهی و کمبود متخصص، استفاده و موجب تسریع در تشخیص شود. همچنین میتواند موجب اقداماتی بهموقع و مناسب جهت کنترل سرایت سل ریوی به سایر افراد و تسریع بهبود این بیماری باشد.
معصومه عبدی تالارپشتی، قهرمان محمودی عالمی، محمد علی جهانی،
دوره 15، شماره 4 - ( مهر و آبان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از دلایل نارضایتی مراجعهکنندگان از سازمانهای بهداشتی این است که این سازمانها توقعاتی ایجاد میکنند که قادر به ارایه آنها با توجه به انتظارات مردم نیستند. پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل برندسازی خدمات بهداشتی با رویکرد مراجعهکنندگان انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعهی ترکیبی کمی-کیفی در سال ۱۳۹۹ انجام گردید. جامعه آماری پژوهش برای قسمت کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و سازمانی به روش تکنیک دلفی ۲۰ نفر بود. برای قسمت کمی مراجعهکنندگان به مراکز بهداشتی۸۳۰ نفر، انتخاب شدند. روایی پرسشنامه از طریق روایی صوری، محتوا، سازهای و پایایی آن با آلفای کرونباخ ۰/۹۶ تایید گردید. دادههای کمی توسط نرمافزار سیستم معادلات ساختاری (EQS) Equations Structural System ورژن ۶/۱ با تحلیل عاملی تایید و با استفاده از معادلات ساختاری ارایه گردید.
یافتهها: با توجه به یافتههای ساختار عاملی در برندسازی خدمات بهداشتی شش محور اصلیِ جایگاه رقابتی، ارزش ویژه، قابلیت دسترسی، تثبیت برند در ذهن مراجعان و بازار، استراتژیهای برندسازی، ارتباط برند با مراجعان و بازار در برندسازی خدمات بهداشتی با ۱۹ حیطهی فرعی، انتظارات مراجعهکنندگان (RMSEA=۰/۰۹, SRMR=۰/۹ ,TLI=۰/۹, CFI=۰/۹) نشان داده شده را تایید کرد و از برازش خوبی برخوردار است. همسانی درونی آیتمها سطوح معنیداری داشتند(۰۵/P<۰).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که ۱۹ حیطهی فرعی، ساختار شش عاملی برندسازی خدمات بهداشتی را تایید میکنند که جزو محورهای تاثیرگذار در برندسازی از دیدگاه مراجعهکنندگان بود. ازآنجاییکه برندسازی خدمات بهداشتی موجب ارتقای کمیت و کیفیت خدمات ارایه شده در نظام سلامت میباشد، پیشنهاد میگردد با ایجاد نوآوری در کمیت و کیفیت خدمات ارایه شده، قابلیت دسترسی به خدمات سلامت، ایجاد مزیت رقابتی و توانمند نمودن کارکنان و ارتقای مهارتهای ارتباطی بتوان در برنامه ریزی برندسازی خدمات بهداشتی گام موثر برداشت.
مریم اسلامی، جواد جهانگیرزاده،
دوره 16، شماره 6 - ( بهمن 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: برنامهی درسی بهعنوان قلب نظام آموزشی، از عوامل موثر در تحقق اهداف و رسالت دانشگاه میباشد و ارزیابی آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. ازآنجاکه آموزش پزشکی با حیات انسانها سروکار داشته و دورههای کارآموزی در شکلدهی توانمندی حرفهای دانشجویان پزشکی نقش اساسی دارند، این پژوهش با هدف تعیین میزان مطلوبیت برنامههای کارآموزی از دیدگاه دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در دوران بیماری کووید-۱۹ بر اساس عناصر نهگانهی فرانسیس کلاین انجام گردید.
روش بررسی: در این مطالعه، از روش توصیفی-پیمایشی استفاده شد. جامعهی آماری ۴۸۷ دانشجوی رشته پزشـکی دانشـگاه علوم پزشکی تهران بودند که در زمان انجام پژوهش در حال گذراندن مرحله کارآموزی بوده و پرسشنامه بهصورت سرشماری در اختیار آنان قرارگرفت. تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان ۲۱۵ نفر تعیین گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد بوده که روایی آن توسط استادان حوزهی علومتربیتی تأیید شد و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ ۰/۷۹۴ محاسبه گردید. برای تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی(شامل جداول آماری، نمودارها، شاخصهای مرکزی و پراکندگی) و آمار استنباطی(شامل آزمونهای t تک نمونه ای و t دو نمونه مستقل) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که برنامههای کارآموزی از دیدگاه دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در دوران بیماری کووید-۱۹ با توجه به اینکه آماره t کلیه متغیرهای پژوهش کمتر از ۱/۹۶ میباشد(اهداف آموزشی ۴/۷۳۵-=t،، محتوای آموزشی ۰/۶۶۶=t، فعالیتهای یادگیری ۷/۸۱۲-=t، راهبردهای تدریس ۴/۲۴۶-=t، مواد و منابع آموزشی ۰/۹۷۰-=t، گروهبندی فراگیران ۵/۲۲۳-=t، فضا(مکان) یادگیری ۴/۰۲۹-=t، زمان یادگیری ۵/۰۴۳-=t، و ارزشیابی یادگیری ۷/۳۴۸-=t) از منظر کلیه عناصر مطلوب نبود. همچنین مشخص شد که در خصوص مطلوبیت این برنامهها به جز عنصر اهداف آموزشی، تفاوت دیدگاه معناداری بین دانشجویان دختر و پسر وجود ندارد.
نتیجهگیری: باتوجه به نتایج پژوهش، برنامههای کارآموزی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در دوران بیماری کووید-۱۹ با چالشهایی روبهروست. بنابراین ارایه برنامهای که با شرایط سازگار بوده و بتواند نیازهای آموزشی فراگیران را فراهم آورد ضروری است.
اکرم همتی پور، علی حاتمی، اعظم جهانگیری مهر، فروزان جلوداری، زهرا مهری،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بین بیماری و کیفیت زندگی مبتلایان به بیماریهای مزمن، ارتباط متقابل وجود دارد و اختلالات جسمانی اثری مستقیم بر روی تمام جنبههای کیفیت زندگی میگذارد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر الگوی توانمندسازی خانوادهمحور به روش آموزش چندرسانهای(مالتی مدیا) بر کیفیت زندگی کودکان مبتلا به تالاسمی ماژور انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع تجربی است. ۱۲۰ بیمار بههمراه والدین، که در مرکز تالاسمی بیمارستان خاتمالانبیا شوشتر پرونده پزشکی داشتند، باتوجه به معیارهای ورود، انتخاب و با روش تخصیص تصادفی بلوک چهارتایی به دو گروه ۶۰ نفر مداخله و کنترل تقسیم شدند. از نظر سن و جنس نیز همسانسازی شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهی کیفیت زندگی کودکان (Ped-SQL) و پرسشنامههای محققساخته آگاهی و خودکارآمدی در زمینهی بیماری تالاسمی بود. اطلاعات جمعآوری شده با نرمافزار SPSS و با آزمونهای آماری من ویتنی و یلکاکسون و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: از ۱۲۰ کودکی که وارد مطالعه شدند، ۸۷ نفر دختر(۷۲/۵ درصد) و میانگین سن این کودکان(۲/۲۵±۹/۷۴) و مدت زمان ابتلا به بیماری(۴/۴۷±۵/۳۵) سال بود. در این مطالعه سطح کیفیت زندگی کودکان و ابعاد آن، بعد از اجرای الگوی آموزشی تنها در گروه مداخله افزایش چشمگیری نسبت به قبل از آموزش دیده شد(۰/۰۰۱>P). بعد از اجرای این الگو نیز میزان آگاهی(۰/۰۰۱>P) و خودکارآمدی والدین( ۰/۰۰۳=P) نیز افزایش معناداری همراه بود و این معناداری نیز نسبت به گروه کنترل مشاهده شد(۰/۰۰۱>P). متغیرهای سن، جنسیت و طول مدت ابتلا و سطح تحصیلات والدین بر آگاهی، خودکارآمدی والدین و کیفیت زندگی کودک اثری نداشتند(۰/۰۵ نتیجهگیری: براساس نتایج مطالعهی حاضر، اجرای برنامههای توانمندسازی مبتنی برخانواده برپایه آموزش چندرسانهای به والدین کودکان مبتلا به تالاسمی با افزایش آگاهی و خودکارآمدی والدین آنها باعث ارتقا و بهبود کیفیت زندگی این کودکان شده است. پیشنهاد میشود که این برنامه در سطح وسیع تری با امکانات بهتر برای والدین و اعضای خانواده آنها اجرا شود.
مهدی هادی، علی جهان، لیلا نجفی، محمد علی شریعت،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: به موازات پیشرفت خدمات سطح پیچیدگی سازمانیِ مراکز بهداشتی درمانی نیز افزایش یافته است؛ عوامل متعددی از جمله تنوع خدمات، یکسان نبودن شرایط اداره مراکز و بالارفتن توقع از نظام سلامت در این زمینه نقش دارند. بنابراین با توجه به عوامل متعدد تاثیرگذار و تاثیرپذیر، ارتقای خدمات سلامت نیازمند توسعهی رویکردی سیستماتیک برای ارزیابی کارایی و سیستم مدیریت آنها میباشد. مطالعهی حاضر با هدف توسعهی مدل کارت امتیازی متوازن متناسب با مراکز مراقبت سلامت با رویکرد تلفیقی دلفی فازی و تکنیک دنپ انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه ترکیبی کیفی-کمی است که به منظور توسعهی مدل کارت امتیازی متوازن متناسب با مراکز مراقبت سلامت انجام شد. جامعه آماری پژوهش، شامل ۱۵ نفر از خبرگان حوزه بهداشت و درمان بودند که بر اساس نمونهگیری هدفمند گلوله برفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها در دو مرحله از پرسشنامهی محققساخته و پرسشنامهی ماتریسی ۲۰*۲۰ استفاده شد؛ که روایی آن با نظر خبرگان و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ و نرخ سازگاری محاسبه شد. تحلیل دادهها با نرمافزار Excel، و متلب انجام شد و برای بررسی تعیین رابطه علت-معلولی و میزان تاثیرپذیری و تاثیرگذاری اهداف از تکنیک دنپ استفاده شد.
یافتهها: با توجه به نتایج حاصل از تکنیک دلفی فازی در پنل خبرگان، ۵ دیدگاه با ۲۰ هدف کارت امتیازی متوازن متناسب با مراکز مراقبت سلامت شناسایی و جایگزین دیدگاههای سنتی کارت امتیازی متوازن شدند. بهعلاوه این نتایج نشان داد که دیدگاههای رشد و توسعه، فرایندهای درون سازمانی و مسئولیت اجتماعی بهدلیل مثبت بودن مقادیر D-R بهعنوان عوامل اثرگذار و دیدگاههای بیماران و جامعه، وضعیت مالی و عملکرد با کسب مقدار منفی D-R، بهعنوان عامل اثرپذیر میباشد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر این بود که برای ارزیابی عملکرد مراکز مراقبت سلامت باید از دیدگاههای متناسب با اهداف این مراکز در کارت امتیازی متوازن استفاده شود. همچنین اولویتبندی و تعیین رابطهی علی-معلولی و لحاظ کردن سهم هریک از دیدگاهها در دستیابی به اهداف مراکز مراقبت سلامت سبب تقویت عملکرد میشود.
ستاره طلایه، فرزاد فیروزی جهانتیغ، فاطمه بهمن،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: صنعت جهانگردی نقش بسیار مهمی در چرخهی اقتصاد جامعه دارد. جهانگردی پزشکی به عنوان یکی از انواع صنایع جهانگردی، نتیجهی مستقیمی در جهانی سازی مراقبتهای بهداشتی دارد. بنابراین با تقویت زنجیره تأمین در حوزه مذکور می توان به ارزش افزودهی بسیار بالایی دست یافت. از این رو پژوهش حاضر به تعیین رابطهی بین تقاضای گردشگری پزشکی و مؤلفههای اقتصادی، پزشکی و رفاهی- خدماتی شهر زاهدان یک چارچوب مفهومی جهت پیشبینی تقاضای زنجیره تأمین توریسم پزشکی میپردازد.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. دادهها با استفاده از پرسشنامه و به روش میدانی و کتابخانهای جمعآوری شده است. جامعه آماری مورد نظر، پزشکان متخصص شهر زاهدان بوده و برای انتخاب نمونه ۹۷ نفر با استفاده از جدول مورگان با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روایی پرسشنامه توسط خبرگان تأیید شد و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ به کمک نرمافزار SPSS بیشتر از ۰/۷ به دست آمد. تحلیل دادهها با استفاده از الگوریتم تانژانت سیگموئیدی شبکه عصبی، و معیارهای رگرسیون خطی و میانگین مربعات خطا انجام شده است. برای این منظور نرمافزار مورد استفاده برای بررسی همبستگی بین دادهها SPSS بوده و جهت طراحی شبکه عصبی از نرمافزار متلب استفاده شده است.
یافتهها: مبنای بهینه بودن جوابها، معیارهای رگرسیون خطی و میانگین مربعات خطا بوده است. نتایج نشان داده است که مقادیر مربوط به رگرسیون ﻓﺎزﻫﺎی آﻣﻮزش، اﻋﺘﺒﺎرﺳﻨﺠﯽ و آزﻣﺎیﺶ بیشتر از ۰/۸بوده و ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ۰/۹۰۳۳، ۰/۸۸۱۸ و ۰/۹۹۸۵ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه است. همچنین ﻣﻘادیر ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺮﺑﻌﺎت ﺧﻄﺎ به ترتیب ۰/۵۶۵۷، ۰/۵۵۵۸ و ۰/۲۰۷۲۶ بوده است.
نتیجهگیری: طبق نتایج به دست آمده از مدل ارایه شده، شبکه عصبی در ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺗﻌﻠﻴﻢ، آزﻣﺎﻳﺶ و ﺗـﺼﺪﻳﻖ دارای دقت بالایی بوده و در پیشبینی تقاضای زنجیره تأمین توریسم پزشکی ﺻﺤﺖ و ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺎﻻیی دارند. همچنین در مدت یکسالهی انجام پژوهش وﺿﻌﯿﺖ تقاضای توریسم پزشکی ثابت بوده و پیشبینی میشود در آینده توریسم پزشکی در شهر زاهدان کاهش یابد. بنابراین به مسئولان پیشنهاد میشود به ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ریﺰی و آیﻨﺪه ﭘﮋوﻫﯽ جهت ﺑﻬﺒﻮد توریسم پزشکی بپردازند.
محمد حسین صادقیان، پرویز جهان، محمد عارفی،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: مسمومیت با فسفید آلومینیوم یکی از مسمومیتهای کشنده در کشورهای آسیایی از جمله در پاکستان و هند است که نیاز به درمان سریع و فوری دارد. از آنجا که یکی از مهمترین علایم در بیماران مسموم با فسفید آلومینیوم تظاهرات قلبی و عروقی میباشد، بهنظر میرسد که تغییرات الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرافی یکی از موارد مهمی است که در بیماران مسموم با این ماده نیاز به سنجش دارد. از اینرو این مطالعه با هدف بررسی تغییرات الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرافی در بیماران مسموم شده با این ماده طراحی گردید.
روش بررسی: مطالعهی حاضر به صورت مقطعی در سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ بر روی ۱۰۷ بیمار مسموم شده با فسفید آلومینیوم مراجعهکننده به اورژانس مسمومیت بیمارستان بهارلو شهر تهران انجام پذیرفت. تمامی بیماران که مسمومیت آنها به دلیل مصرف قرص، محلول و یا استنشاق فسفید آلومینیوم بوده وارد مطالعه شدهاند. سرانجام، اطلاعات بیماران براساس متغیرهای مورد بررسی در این مطالعه شامل: سن، جنسیت، دوز مسمومیت، فاصله زمانی مصرف قرص تا پذیرش در اورژانس، سطح فشارخون سیستولی و تغییرات الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرافی گردآوری شد.
یافتهها: میانگین فشارخون سیستولیک بیماران در ساعت اول ۱۰۷ میلیمتر جیوه بود که بعد از ۲۴ ساعت به ۱۰۳ میلیمتر جیوه رسید. فشارخون دیاستولیک بیماران نیز در ساعت اول و ۲۴ ساعت بعد از بستری برابر با ۱۹/۷۱ و ۶۶/۶۸ بود. مقدار pH خون بیماران در ابتدای مطالعه ۹۹/۶ و بعد از ۲۴ ساعت ۳۹/۷ بود(۰۸۱/۰=P). مقدار تخلیه بطن چپ در ساعت اول و ۲۴ ساعت بعد نشان داد که در ابتدای مطالعه متوسط مقدار تخلیه ۶۸/۴۰ بود که بعد از ۲۴ ساعت به ۵۷/۴۶ رسید. در واقع کسر تخلیه بعد از ۲۴ ساعت از بستری ۲۱/۵ درصد افزایش نشان داد(۰۲۹/۰= P).
نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که تغییرات وسیع در اکوکاردیوگرافی قلب به ویژه کسر تخلیه بطن چپ و هم چنین ECG بیماران میتواند نشان دهندهی شدت مسمومیت قلب در بیماران مسموم شده با فسفید آلومینیوم باشد.
ملیحه قناعت جو، نادر جهان مهر، حامد دهنوی، آیدا آیدا صمدی،
دوره 18، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش میزان اطلاعات و نیاز به پایش روزانهی آنها منجر به توسعهی ابزارهایی به نام داشبوردهای مدیریتی شدهاند که قابلیت تحلیل دادههای گرافیکی را دارند. داشبورد میتواند علاوه بر تهیه گزارشهای سریع در بازههای زمانی مختلف و فرمت خاص کاربر، به ارایه اطلاعات بههنگام شدهی پویا، برای تصمیمگیری دقیق و واکنش سریع به تغییرات، مفید واقع گردد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی و به روش اقدامپژوهی مشارکتی طی ۹ گام اجرا گردید. در این پژوهش کاربردی و توسعهای که به صورت مقطعی با استفاده از دادههای نیمه اول سال ۱۴۰۱ انجام شد، ۱۱ نفر از اعضای تیم رهبری یک بیمارستان فوقتخصصی کودکان بهعنوان مشارکتکنندگان پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه با استفاده از پرسشنامه تعیین اهمیت شاخصها و پرسشنامهی کاربردپذیری(قابلیت استفاده) داشبورد بر اساس سه متغیر مستقل(مفید بودن، سهولت استفاده و رضایت) بود. فایل اکسل دادههای مورد نیاز داشبورد از سیستم HIS بیمارستان جمعآوری و داشبورد با نرمافزار Power BI طراحی و قابلیتها و سطوح دسترسی کاربران بر اساس وظایف آنان مشخص گردید. تحلیل دادهها نیز با استفاده از آمار توصیفی و نرمافزار Excel انجام شد.
یافتهها: در مرحلهی تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد، از ۳۹ شاخص منتخب تیم پژوهش، ۲۲ شاخص میانگین امتیاز ۴ به بالا (از امتیاز ۵) کسب نمودند و ۲۱ شاخص ، قابلیت اجرا داشتند. از مخزن دادهها در فرمت Excel به عنوان محیط واسطهای استفاده گردید. داشبورد در شش صفحه(شاخصهای مربوط به عملکرد تختهای بستری، مرگو میر، اورژانس و سایر شاخصها) نمایش داده شد و قابلیتهای هر صفحه تعیین گردید. پس از اجرای داشبورد و تعیین سطوح دسترسی کاربران، کسب امتیاز بالا از سؤالات پرسشنامه کاربردپذیری(۵ به بالا از ۷ امتیاز) و کسب میانگین امتیاز ۷۱/۸ از ۵ سؤال مربوط به متغیرهای مفید بودن، ۷۰/۵ از ۸ سؤال مربوط به سهولت استفاده و ۷۱ از ۳ سؤال مربوط به متغیر رضایت نشان داد داشبورد طراحی شده برای بیمارستان کاربردپذیری بالایی داشته است.
نتیجهگیری: اطلاعات داشبورد مدیریت بیمارستانی میتواند مبنایی برای تصمیمگیری آگاهانه برای رسیدن به منافعی از قبیل شناسایی بهترین عملکرد، ارتقای کیفیت عملکرد، تصمیمگیری سریعتر، کاهش خطاها، بهبود در مدیریت ظرفیت و جریان کار، اختصاص منابع و برنامهریزی برای رشد و توسعه گردد.