18 نتیجه برای رداد
شعبان علیزاده، سعید کاویانی، مسعود سلیمانی، علی اکبر پور فتح الله، ناصر امیری زاده، فاطمه کوهکن، سعید آبرون، مهرداد نوروزی نیا،
دوره 4، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: ریز RNA ها ، مولکولهای کوچک غیر کدکنندهای هستند که در پروسههای متعدد سلولی از قبیل پرولیفراسیون، تمایز، آپوپتوزیس و سرطان شرکت دارند . مطالعات اخیر کاهش سطح mir-150 را در تمایز پیش سازهای خونی به رده اریتروئیدی نشان دادهاند. از آنجایی که بیان هموگلوبین شاخص مهمی در تمایز اریتروئیدی میباشد، دراین مطالعه تاثیر سرکوب mir-150 بر بیان زنجیره هموگلوبین آلفا در رده سلولی اریترولوکمیک K562 بررسی شده است.
روش بررسی: رده سلولیK562 در شرایط استاندارد کشت داده شده و پس از بهینه نمودن شرایط انتقال داده شد. سرکوب mir-150 توسط روش miRNA real time-PCR تایید شدو سپس بیان زنجیره آلفا با روش RT-PCRنشان داده شد. در نهایت، با استفاده از RT-PCR کمی ، تغییرات بیان زنجیره مزبور نسبت به سلول کنترل مورد سنجش قرار گرفت.
یافته ها: مطابق انتظار، کاهش دادن سطح mir-150 باعث افزایش بیان زنجیره آلفا گردید، به طوری که سطح این زنجیره هموگلوبینی در مقایسه با سلول کنترل و scrambleبیش از 10 برابر افزایش نشان می داد. آنالیز داده ها نشان از معنی دار بودن تغییرات بیان زنجیره آلفا نسبت به سلول کنترل بود(P <0.05).
نتیجه گیری: سرکوب mir-150 به طور چشم گیری سبب افزایش زنجیره الفا گردید که در نتیجه پس از مطالعات تکمیلی هدف مناسبی در زمینه تالاسمی آلفا میباشد. همچنین با مطالعات بیشتر و شناسایی ژنهای هدف miRNA های دخیل در روندهای تمایز اریتروئیدی، میتوان در آینده از پتانسیلهای تشخیصی و درمانی آنها بخصوص در ژن درمانی و پزشکی ترمیمی بهره برد.
مجید فرش دوستی حق، مهرداد نوروزی نیا، یوسف مرتضوی، مسعود سلیمانی، سعید کاویانی، مریم محمودی نیامیمند،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سیالو پروتئین استخوانی(BSP) شاخص اختصاصی تمایز استئوبلاستیک میباشد. در این تحقیق تاثیر زولدرونیک اسید بر بیان BSP مورد ارزیابی قرار گرفته و همچنین به منظور درک مکانیسم های کنترلی بیان ژن، وضعیت متیلاسیون پروموتر BSP مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی جداسازی سلولهای بنیادی مزانشیمی(MSCs) از مغز استخوان انسانی صورت گرفت. MSCs پس از تکثیر، تحت تیمار با زولدرونیک اسید قرار گرفتند و سپس به مدت 3 هفته در محیط تمایزی کشت داده شدند. استخراج DNA و RNA از MSCs و سلولهای تمایز یافته استئوبلاستی صورت گرفت. بیان BSP با استفاده از RT-PCR مورد ارزیابی قرار گرفت. وضعیت متیلاسیون پروموتر ژن BSP، پس از تیمار DNA با سدیم بی سولفیت(SBS)، با استفاده از پرایمرهای متیله(M) و غیرمتیله(U) در آزمون MSP مشخص شد.
یافتهها: بیان BSP در سلول های تمایز یافته استئوبلاستی بواسطه تیمار با زولدرونیک اسید قابل مشاهده بود ولی در سلولهای بنیادی مزانشیمی قابل مشاهده نبود. بررسی با روش MSP نشان داد که ژن BSP در طول تمایز در وضعیت دمتیلاسیون کامل قرار داشت.
نتیجه گیری: بیان BSP از هفته اول تمایز به خوبی قابل ارزیابی بوده و این نشان دهنده تسریع تمایز استئوبلاستی بواسطه تیمار با زولدرونیک اسید می باشد. وضعیت دمتیلاسیون BSP نشان دهنده عدم تاثیر زولدرونیک اسید بر وضعیت متیلاسیون این ژن میباشد. سایر مکانیسم های ژنتیکی و یا اپی ژنتیکی بیان BSP را در طول تمایز استئوبلاستی سلولهای بنیادی مزانشیمی تیمار شده با داروی زولدرونیک اسید تحت کنترل دارند.
سید محمد هادی موسوی، حسین درگاهی، مهرداد حسیبی، زهرا مختاری، گلسا شهام،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اتاق عمل به عنوان یکی از واحدهای اصلی در بیمارستان، مهمترین مرحله درمانی بیمار را تشکیل میدهد و به لحاظ مشخصات فیزیکی، گازهای طبی موجود و استفاده از دستگاههای الکتریکی متفاوت، رعایت نکات ایمنی از نظر بیماران و کارکنان بسیار حائز اهمیت است. هدف این پژوهش برآورد ایمنی در اتاقهای عمل بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران و ارائه راه حلهای ممکن میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی بوده که به روش مقطعی انجام شده است. جامعه آماری آن شامل بخشهای اتاق عمل بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران و ابزار تحقیق چک لیستی بوده که توسط پرسشگران با مشاهده در محل تکمیل گردیده است. استانداردهای ایمنی از نظر فضای فیزیکی اتاقهای عمل، مقابله با آتش سوزی، ایمنی پرسنل، ایمنی بیماران و کنترل عفونت بررسی شده و اطلاعات حاصله وارد Spss گشته و آنالیز آماری صورت پذیرفت.
یافته ها: اتاقهای عمل بیمارستانهای تابعه دانشگاه از نظر ایمنی کلی، 9/84 درصد ایمن بودند اگرچه از نظر کنترل عفونت و ایمنی کارکنان از ایمنی کمتری برخوردار بودند.
نتیجه گیری: اتاقهای عمل بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران از نظر محیط فیزیکی، حفاظت در مقابل آتش سوزی و ایمنی بیمار در وضعیت ایمن قرار داشته، اما از نظر کنترل عفونت در حیطه نسبتاً ایمن و از نظر ایمنی کارکنان غیر ایمن میباشند. در مجموع مرکز قلب تهران با کسب 5/97 امتیاز از لحاظ رعایت کلی ایمنی اتاق عمل می تواند الگویی مناسب برای بیمارستانهای موجود باشد.
مهرداد اسدی، حسین نوروزی، عبدالحسن کاظمی، مهربان فلاحتی، علی کاظمی، محمد ادیب پور، خسرو صدیق بیان، سید امیر یزدان پرست،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: گونههای خانواده کاندیدا میتوانند در حفره دهانی افراد دارای نقص سیستم ایمنی منجر به کلونیزاسیون شده و سبب کاندیدیازیس شود. با توجه به نقص سیستم ایمنی در افراد دارای سندرم داون، این مطالعه بمنظور ارزیابی میزان کلونیزاسیون گونههای مختلف قارچ کاندیدا در دهان این افراد انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی 53 فرد مبتلا به سندرم داون(29 فرد مذکر و 24 فرد مونث) تحت پوشش سازمان بهزیستی با محدوده سنی 31-4 سال(میانگین سنی 1/11) در تبریز انجام گرفت.
نمونه گیری از سطح پشتی زبان، مخاط دهلیز دهانی در فاصله گونه و دندانهای آسیا با استفاده از سوآپ استریل انجام گردید. نمونهها در محیطهای سابورودکستروز آگار حاوی کلرامفنیکل(Sc) و کروم کاندیدا آگار کشت داده شدند. تشخیص گونههای کاندیدا براساس خصوصیات فنوتیپی و تولید کلامیدیوکونیدی در محیط کورن میل آگار حاوی تویین 80 بود.
یافتهها: از 46 فرد مثبت از لحاظ کلونیزاسیون قارچی(26 فرد مذکر، 20 فرد مونث)، مجموعأ 60 ایزوله کاندیدا جدا گردید. کاندیدا آلبیکنس با 35 مورد(03/66 درصد) بیشترین و پس از آن، کاندیدا دابلینسیس با 9 مورد(98/16 درصد)، کاندیدا کروزئی با 7 مورد(20/13 درصد)، کاندیدا گلابراتا با 5 مورد(43/9 درصد) و کاندیدا تروپیکالیس با 4 مورد(54/7 درصد) در ردههای بعدی قرار داشتند. در 12 نفر(4/22 درصد) بیش از یک گونه کاندیدا جدا گردید.
نتیجهگیری: با توجه به نقص سیستم ایمنی در افراد دارای سندرم داون ناشی از کاهش IgA بزاقی، کاهش فعالیت H2O2(عامل اصلی از بین برنده کاندیدا آلبیکنس) لزوم تشخیص زودرس میزان کلونیزاسیون کاندیدا توصیه میگردد.
مهرداد فرزندی پور، مهدی شاعری، فاطمه رنگرز جدی،
دوره 6، شماره 4 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: اطلاعات، نظام مراقبت بهداشتی را هدایت میکند و تحقق این امر به وجود دادههای صحیح و اطلاعات موثقی بستگی دارد که از منابع مختلف تأمین میشوند. این پژوهش به منظور سنجش میزان صحت شاخصهای آماری در بیمارستانهای آموزشی کاشان صورت پذیرفت.
روش بررسی: مطالعهای توصیفی- مقطعی در نیمه اول سال 1389 انجام شد. دادهها(آیتمهای مورد نیاز برای محاسبه هر شاخص) با چک لیستی محقق ساخته گردآوری شد. صحت آیتمها و شاخصهای بیمارستانها با آیتمها و شاخصهائی که پژوهشگر مجدداً گردآوری و یا محاسبه نموده بود، تطبیق داده شد. دادهها با آمار توصیفی(فراوانی و درصد) ارائه گردید.
یافتهها: یافتهها نشان داد، شاخص درصد مرگ و میر ناخالص با 68 درصد بیشترین میزان صحت و شاخص متوسط تخت فعال با 24 درصد کمترین میزان را داشت، صحت سایر شاخصها نیز عبارت بود از؛ درصد اشغال تخت 39 درصد، چرخه اشغال تخت 47 درصد و متوسط روز بستری بیماران61 درصد. درصد مرگ و میر خالص و درصد متوسط خالی ماندن تخت، 49 درصد صحت داشتند. در کل میزان صحت شاخصهای آمار بیمارستانی 53 درصد و در حد متوسط بود.
نتیجهگیری: میزان صحت شاخصهای آمار بیمارستانی پائین میباشد. بکارگیری شیوههای نظارتی جهت افزایش صحت آنها پیشنهاد میگردد.
مهرداد فرزندی پور، زهرا میدانی، حمیدرضا گیلاسی،
دوره 8، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش وب سایتها در
ارائهی خدمات الکترونیک این مطالعه قصد دارد تا خدمات بهداشتی
درمانی وب سایت دانشگاههای علوم پزشکی کشور را در راستای مراحل چهارگانه مدل بلوغ
دولت الکترونیک چندلر و امانوئل ارزیابی و با یکدیگر مقایسه
نماید.
روش بررسی: این
پژوهش به شیوهی توصیفی– مقطعی و از طریق تحلیل محتوی و بهینه کاوی وب سایتهای
دانشگاههای علوم پزشکی کشور جهت ارزیابی و مقایسهی نحوه ارائهی خدمات بهداشتی
درمانی آنها با یکدیگر در مراحل دولت الکترونیک شامل اطلاع رسانی، تعاملی، تراکنشی
و یکپارچه سازی در سال 1390 انجام شد.
یافتهها: وب سایت دانشگاههای
علوم پزشکی تیپ 1 از لحاظ اطلاع رسانی خدمات درمانی در سطح متوسط(79/0±8/1 امتیاز)
و دانشگاههای
تیپ 2 و 3 در سطح ضعیف هستند. وب سایت دانشگاههای علوم پزشکی
تیپ 1، 2 و 3 از لحاظ تعاملی بودن خدمات درمانی با کسب امتیاز(73/0±4/1)، (75/0±3/1) و
(61/0±2/1)
در سطح
ضعیف و کلیهی دانشگاهها در مراحل تراکنشی و یکپارچه سازی خدمات،
عملکرد ضعیف(امتیاز0±1) داشتهاند.
نتیجهگیری: ارائهی خدمات الکترونیک در وب سایت دانشگاههای علوم پزشکی
کشور با تاخیر مواجه است. به دلیل وجود چالشهای مربوط به اطلاعات و خدمات سلامت،
تحقق دولت الکترونیک در این حوزه، ملاحظات ویژهای را میطلبد. لذا توصیه میشود با اجرای خدمات دولت
الکترونیک در سایر سازمانها، شناسایی موانع و تدوین قوانین و سیاستهای مرتبط
زمینهی مناسب جهت تحقق دولت الکترونیک در حوزهی سلامت فراهم گردد.
زهرا کاشانی خطیب، علی دهقانی فرد، سعید کاویانی ، مهرداد نوروزی نیا، مؤمنه محمدی، فاطمه محمد علی ، الهام روشندل، سحر محمدی فاتح، شعبان علیزاده،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت مکانیسم مولکولی دخیل در افزایش سطح هموگلوبین جنینی (HbF) در استفاده از داروهای القاکننده میتواند به القای موثر آن کمک وافری نماید. هدف از انجام این تحقیق، تعیین اثر دو داروی تالیدوماید و سدیم بوتیرات به عنوان داروهای القاکنندهی بیان HbF ، جهت شناخت مکانیسم مولکولی مرتبط با اثر دارویی در سلولهای + 133 CD خون بند ناف حامل جهش هتروزیگوت β -تالاسمی میباشد.
روش بررسی: در این مطالعهی تجربی، سلولهای + 133 CD پس از جداسازی، در محیط کشت تمایز اریتروئیدی قرار گرفتند. پس از تیمار دارویی در روز 6 از تمایز اریتروئیدی، بررسی بیان ژنهای مارکرهای ردهی اریتروئیدی یعنی 71 CD و a 235 CD انجام گرفت. برای این منظور پس از استخراج RNA از پیش سازهای اریتروئیدی در روزهای 6 و 12 تمایز اریتروئیدی و سنتز cDNA ، بیان کمی این دو ژن با استفاده از تکنیک Real-time PCR انجام شد.
یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد تالیدوماید سبب افزایش قابل توجهی در تکثیر پیش سازهای اریتروئیدی در مقایسه با سدیم بوتیرات و گروه کنترل، میگردد. همچنین تالیدوماید سبب افزایش و کاهش قابل توجهی به ترتیب در بیان ژنهای 71 CD و a 235 CD در مقایسه با سدیم بوتیرات و گروه کنترل، گردید.
نتیجهگیری: با توجه به پتانسیل بالای تالیدوماید در القای بیان HbF ، به نظر میرسد مکانیسمهای مولکولی دخیل در تکثیر پیش سازهای اولیه اریتروئیدی نقش موثری در القای بیان HbF داشته باشند.
سید مجید حسینی آغوزی، فریبا نباتچیان، علیرضا مردادی، فاطمه خداوردی،
دوره 8، شماره 5 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین نوع سرطان در میان زنان است. ایزوفلاونها زیرمجموعهای از فیتواستروژنها هستند که دارای خواصی شبیه استروژن پستانداران میباشند. گیاه یونجه دارای ایزوفلاون بالایی است. هدف مطالعهی حاضر تعیین اثر ایزوفلاونهای گیاه یونجه روی سرطان پستان و پروفیل لیپید در این بیماران است.
روش بررسی: 30 رأس موش آزمایشگاهی BALB-C انتخاب و به چهار گروه دستهبندی شدند. گروه اول و دوم به روش کاشت سلولی به سرطان پستان مبتلا گشتند. گروه سوم و چهارم سالم ماندند. عصارهی یونجه به روش تقطیر در خلأ تهیه شد و گروههای اول و سوم عصارهی یونجه را دریافت نمودند. گروه دوم و چهارم(شاهد) هیچ دارویی دریافت نکردند. بعد از 6 هفته از خون تمامی موشها سرم تهیه گردید. غلظت استرادیول، LDL - کلسترول، HDL - کلسترول و کلسترول تام در سرم اندازهگیری شد. آنالیز آماری دادهها با آزمون t-student و برنامه آماری Graphpad انجام شد. سطح معنیداری برابر 0/05 =P بود.
یافتهها: میزان استرادیول در گروه اول نسبت به دوم کاهش معنیداری پیدا کرد(0/00 =P). میزان کلسترول تام در گروه اول نسبت به دوم کاهش معنیداری پیدا نمود(0/00=LDL . (P - کلسترول در گروه اول نسبت به دوم کاهش معنیداری نشان داد(0/00=HDL . (P- کلسترول در گروه اول نسبت به دوم افزایش نشان داد که این مقدار، معنیدار نبود(0/09 =P).
نتیجهگیری: عصارهی یونجه با اثر بر روی میزان استرادیول و پروفیل لیپید در موشهای مبتلا به سرطان پستان میتواند در بهبود شرایط بیماری مفید باشد.
شادی اسمعیلی، سعید کاویانی، مهرداد نوروزی نیا ، امیر آتشی، مسعود سلیمانی، سعید آبرون، سيد رسول رضوی بابا حیدری ، زهرا ذنوبی، فخرالدین صبا ،
دوره 8، شماره 6 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: اخیراً، چاقی به عنوان عامل خطر تهدید کننده برای بیماریهای شناخته شدهای از جمله بیماریهای قلبی _ عروقی، دیابت غیر وابسته به انسولین و سرطانهای شایع به حساب میآید. بنابراین درک فرایندهای تمایز ادیپوست و بیان ژن های دخیل در این روند حیاتی است.
روش بررسی : در این مطالعه، سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسانی( H-MSCs ) به وسیله شیب غلظتی فایکول جدا شده، مارکرهای سطحی این سلولها به وسیله فلوسیتومتری تایید گردیده و تمایز به چربی و استخوان به وسیله دستورالعمل دگزامتازون انجام گرفت و به وسیله رنگ آمیزی تایید شد. سپس بیان کمی و کیفی ژن γ PPAR به عنوان مهمترین عامل نسخه برداری در تمایز چربی قبل و بعد از تمایز به ادیپوسیت به وسیله RT-PCR و qPCR بررسی و تحلیل آماری به وسیله paired t test و با کمک نرم افزارهای Pfaffle و graph pad انجام شد.
یافتهها: بیان این ژن بعد از تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسانی به سلول چربی افزایش قابل ملاحظهای را نشان داد(0/05>p ).
نتیجهگیری: ژن PPARγ به عنوان یکی از عوامل با اهمیت در تمایز سلولهای MSCs به آدیپوسیت عمل میکند و مهار بیان این ژن برای جلوگیری از چاقی به عنوان یک ایده برای درمان در آینده پیشنهاد میشود.
مهرداد گودرزوند چگینی، سمانه اسماعیلی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: کارکرد هر فناوری در جوامع به فرهنگ آن جامعه بستگی دارد. فرهنگ سازمانی سبب درک مشترک و توافق برسر رویه های سازمانی میگردد و در عین حال مانع پرقدرتی برای تغییر، بویژه تغییر در فناوری به حساب می آید . این پژوهش به منظور بررسی تأثیر م ؤ لفههای فرهنگ سازمانی بر پذیرش فناوری اطلاعات در بیمارستانهای آموزشی درمانی شهر رشت با استفاده از مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فن آوری ( UTAUT ) انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت توصیفی تحلیلی و از نوع مقطعی بود. به همین منظور، از فروردین تا تیر ماه 1392 تعداد 235 پرسش نامه توسط کارکنان بهداشتی درمانی، اداری، مالی و آموزشی در سه بیمارستان رازی، پورسینا و حشمت تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل پرسشنامه از آزمونهای پایایی مرکب و جذر میانگین واریانس، بوت استرپ، آزمون t و رگرسیون سلسله مراتبی توسط نرم افزارهای Lisrel ، PLS و SPSS استفاده شد.
یافتهها: ازمیان مؤلفههای فرهنگ سازمانی شامل امید به عملکرد، امید به تلاش، هنجار ذهنی و تسهیل شرایط، تنها بین امید به عملکرد و تسهیل شرایط با تمایل رفتاری و استفاده از رایانه ارتباط معنی داری وجود داشت(0001 > P ) . اگرچه جنسیت نیز با مؤلفههای فرهنگی و استفاده از رایانه ارتباطی را نشان نداد(05/0 < P ) .
نتیجهگیری: نتایج به دست آمده از یافتههای پژوهش بیانگر رابطه فرهنگ سازمانی و به کارگیری فناوری اطلاعات در بیمارستانهای مورد مطالعه است که وجود یک فرهنگ سازمانی یکپارچه، میتواند پذیرش و به کارگیری فناوری اطلاعات را در این بیمارستانها تسهیل و تسریع نماید.
رجاء الحذیفی، علی دهقانی فرد، دکتر سعید کاویانی، دکتر مهرداد نوروزی نیا، سمیرا رضایی، دکتر مهدی آزاد، دکتر مائده مشهدی خان، دکتر سعید سلالی،
دوره 9، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: فرایندهای مختلفی روی تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی(MSC) به سلول های استئوبلاستی تاثیر میگذارند که در این میان، مسیر پیام رسان Wnt حائز اهمیت ویژه ای است. در این مسیر پیام رسان، مولکول APC به عنوان کنترل کننده منفی Wnt عمل می کند که با اتصال به β-catenin سبب تجزیه این مولکول می گردد. لذا در این تحقیق به تخمین ارتباط متیلاسیون DNA با بیان ژن(APC یا Adenomatous Polyposis Coli) طی تمایز استئوبلاستی پرداخته شد.
روش بررسی: در این مطالعه ی تجربی، پس از جدا سازی و تکثیر MSCs، القای تمایز استئوبلاستی صورت گرفت. به منظور تایید تمایز استئوبلاستی از رنگ آمیزی آلیزارین رد و بیان شاخص های تمایزی شامل آلکالین فسفاتاز(ALP) و استئوکلسین استفاده گردید. وضعیت متیلاسیون ژنAPC با روش(MSP یا Methylation-Specific PCR)، وضعیت بیان ژن APC با استفاده از Real time PCR در روزهای مختلف تمایزی ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج به دست آمده از رنگ آمیزی آلیزارین رد و بیان شاخص های ALP و استئوکلسین تایید کننده تمایز استئوبلاستی بود. نتایج حاکی از کاهش معنی دار بیان ژن APC در روز 7 تمایز استئوبلاستی بود(0/05P<). همچنین نتایج نشان دهنده ی هایپرمتیلاسیون پروموتر ژن APC طی تمایز استئوبلاستی بود.
نتیجهگیری: کاهش بیان ژن APC می تواند در کنترل مسیر سیگنالی Wnt طی تمایز MSC مشتق از مغز استخوان به رده استئوبلاستی در مراحل مختلف نقش موثری ایفا کند. همچنین با توجه به نتایج به دست آمده، متیلاسیون پروموتر ژن APC نقش مهمی در کنترل بیان این ژن به عهده دارد.
زهرا میدانی، مهرداد فرزندی پور، حمیدرضا گیلاسی، منیژه شکارچی، زهرا ناظمی بیدگلی،
دوره 10، شماره 4 - ( مهر و آبان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت تخت های بیمارستانی به عنوان یکی از منابع ارزشمند نظام سلامت و ضرروت بهره برداری مناسب این منابع از طریق کاهش اقامت غیرمقتضی بیماران در بیمارستان ها، هدف مطالعه ی حاضر تعیین میزان اقامت غیرمقتضی بیماران و علل مربوط به آن در بیمارستان شهید بهشتی کاشان است.
روش بررسی: این پژوهش به شیوه ی توصیفی- مقطعی و از طریق بررسی 1925 روز اقامت بیمارستانی، بر اساس پروتکل ارزشیابی مقتضی بودن(AEP یا Appropriateness Evaluation Protocol) در سال 1392 انجام شد. در این بررسی، میزان اقامت بیمارستانی غیرمقتضی و علل مربوط به آن در بیمارستان آموزشی و عمومی شهید بهشتی کاشان بررسی شد.
یافته ها: از 1925 روز اقامت بیمارستانی مورد بررسی، 121 روز(6/3 درصد) اقامت های بیمارستانی غیرمقتضی بوده اند. بین اقامت غیرمقتضی بیماران و سن و نوع بیمه آنها ارتباط معناداری وجود داشت. یافته های حاصل از تحلیل عوامل غیر دموگرافیک نشان می دهد که از بین عوامل مربوط به پزشک، بیمارستان و بیمار، عوامل مربوط به بیمارستان و عوامل مربوط به پزشک به ترتیب به میزان 42(33/1 درصد) و 37(29/1 درصد) بیشترین تاثیر را در اقامت غیرضروری بیماران داشته اند.
نتیجه گیری: لیست عوامل AEP می تواند داده های اولیه ای را برای اجرای بهبود عملکرد در سازمان های مراقبت بهداشتی درمانی فراهم نماید. برای اجرای فرایند بهبود در موسسات، توصیه می شود تیم چند رشته ای با عنوان «کمیته بهره برداری از منابع در بیمارستان ها» طراحی گردد تا با شناسایی علل بالقوه اقامت غیرمقتضی بیماران زمینه ی مداخلات هدفمند برای رفع آنها مهیا گردد.
زهرا میدانی، مهرداد فرزندی پور، علیرضا فرخیان، معصومه حقیقت، زهرا ناظمی بیدگلی،
دوره 10، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: با افزایش فشار برای کاهش هزینه ها و افزایش کارایی خدمات، اقدامات آزمایشگاهی اغلب به عنوان کانون اصلی کنترل هزینه های بهداشتی درمانی مد نظر قرار می گیرند. مطالعه ی حاضر سعی دارد تا میزان بهره برداری از اقدامات آزمایشگاهی را بررسی کند تا زمینه را برای انجام مداخلات بعدی مهیا سازد.
روش بررسی: به روش توصیفی- مقطعی میزان بهره برداری از آزمایش ها از طریق تجزیه و تحلیل گذشته نگر ۳۸۴ پرونده ی پزشکی در بیمارستان عمومی و آموزشی شهید بهشتی کاشان بررسی شد. به منظور آماده سازی زمینه برای انجام مداخلات آتی، آزمایش ها در دو دسته غیر مقتضی و ناشی از خطاهای آزمایشگاهی طبقه بندی شدند.
یافته ها: از مجموع ۹۵۴۱ آزمایش ۲۵۲۲ مورد(%۲۶/۴۰) غیرمقتضی بوده اند و ۱۴۳ مورد(%۱/۵۰) در اثر خطاهای آزمایشگاهی منجر به استفاده بیش اندازه از منابع بیمارستانی شده اند. طبق قضاوت بررسی کنندگان، بیشترین معیار برای مقتضی دانستن
آزمایش ها، مداخله پزشکی ۵۰۱۲(%۵۲/۵۳) بوده است.
نتیجه گیری: عوامل متعددی در بهره برداری غیر مقتضی از اقدامات آزمایشگاهی تاثیر دارد. لذا، تشکیل تیم چند رشته ای متشکل از پزشکان، پرستاران، کارمندان آزمایشگاه، آموزش پزشکی، مدیریت خدمات بهداشتی و فناوری اطلاعات سلامت در قالب کمیته بررسی بهره برداری از منابع برای تحلیل ریشه ای عوامل موثر در استفاده بیش از اندازه آزمایش ها و طراحی مداخلات هدفمند ضروری به نظر می رسد.
نادر عالیشان کرمی، محسن حاجی زین العابدینی، ایرج رداد، سید جواد قاضی میرسعید،
دوره 12، شماره 5 - ( آذر و دی 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: هستان شناسی ها در زیست پزشکی کار ادغام، مبادله، جستجو و پرسش از داده ها را آسان میکنند. مخزن هستان شناسی های باز زیست پزشکی(مخزن) یک راهکار برای ایجاد هستان شناسی های مرجع میباشد که در آن طراحی هستان شناسی ها مبتنی بر اصولی است که تعامل آنها را به صورت یک نظام منفرد تبدیل نماید. هدف این مقاله تعیین وضعیت هستان شناسی های توسعه یافته طبق اصول مزبور میباشد.
روش بررسی: این پیمایش توصیفی-مقطعی در سال 1396 انجام شد. اطلاعات اجزای اصلی، موضوع، زبان و ابزار ساخت هستان شناسی ها از وب سایت مخزن هستان شناسی باز زیست پزشکی و OntoBee (سرور پیش فرض داده های پیوندی هستانشناسیهای مخزن) بازیابی گردید. فراوانی کلاسها، نمونه ها، روابط شیئی، روابط نوع-داده و روابط ابرداده ای حاشیه نویسی با استفاده از آمار توصیفی، دسته بندی و ارایه گردید.
یافته ها: موضوعات اصلی 151 هستان شناسی موجود آناتومی، سلامت و فنوتیپ بود. بیشترین زبان و ابزار ساخت به ترتیب نسخههای OBO و OBO-Edit بودند. 5 درصد هستان شناسی ها بیش از 78977 کلاس، 150 رابطه ی شیئی، 39 رابطه ی نوع-داده، 110 رابطه ی ابرداده ای حاشیه نویسی و 356 نمونه داشتند.
نتیجه گیری: افزایش تعداد هستان شناسی های مخزن و استفاده ی بیشتر از زبان OBO و ابزار OBO-Edit حاکی از پذیرش توسعه دهندگان هستان شناسی برای استفاده از این ابزار و زبان برای ساخت هستان شناسی مبتنی بر اصول مخزن است.
رقیه شاد، ناهید بیژه، مهرداد فتحی،
دوره 12، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: به رغم پیشرفت چشمگیری که در زمینهی بهداشت صورت گرفته است، هنوز بیماریهای قلبی عروقی علت اصلی مرگ و میر در میان افراد میباشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح لیپوپروتئین a، فاکتورهای انعقادی و فیبرینولیز خون زنان دارای اضافه وزن انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعهی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون، 21 آزمودنی زن دارای اضافه وزن با دامنه سنی 30-20 سال به صورت آزمودنیهای در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی(10 نفر) و کنترل(11 نفر) قرار گرفتند. برنامهی تمرین هوازی شامل هشت هفته با تواتر پنج جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه با شدت 55 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیرهای بود. نمونههای خونی آزمودنیها برای اندازه گیری مقادیر لیپوپروتئین a، فیبرینوژن، PT، PTT، تعداد پلاکتها و هموگلوبین در دو مرحله گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون آنالیز واریانس اندازههای تکراری در سطح معنی داری 0/05 به وسیله نرم افزارSPSS استفاده گردید.
یافته ها: میانگین مقادیر لیپوپروتئین a، فیبرینوژن، PT و تعداد پلاکتها در گروه کنترل بعد از هشت هفته تمرین تغییر معنی داری نشان نداد(0/05<P) در حالیکه تغییرات PTT در مرحلهی بعد از تمرین نسبت به قبل از تمرین در هر دو گروه معنی دار بود(0/006=P). در مقایسهی میانگینهای بین گروهی، در هیچکدام از متغیرها بین دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد(0/05<P).
نتیجه گیری: هشت هفته تمرین هوازی بر لیپوپروتئین a و فاکتورهای انعقادی و فیبرینولیز خون اثری نداشت، با اینحال احتمالاً بتوان با استفاده از این برنامهی تمرینی، گامهای موثری در بهبود ارتقای سلامتی زنان دارای اضافه وزن برداشت.
مهرداد آزادی، ملیکه بهشتی فر،
دوره 13، شماره 4 - ( مهر و آبان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: فشار روانی شغلی یکی از دلایل ترک کار و انگیزهی پایین است و تقلیل آن میتواند پیامدهای مثبتی برای سازمان داشته باشد. طبق مطالعات، بهسازی کارکنان و خودپندارهی مثبت آنها نسبت به محیط کار میتواند از فشارهای روانی شغلی بکاهد. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر بهسازی نیروی انسانی بر فشارهای روانی شغلی با توجه به نقش میانجی خودپنداره کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهر شیراز میباشد.
روش بررسی: مطالعهی حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعهی پژوهش شامل 584 نفر از کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی شهر شیراز در سال 1397 بود که 234 نفر با استفاده از جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. جمعآوری دادهها با استفاده از سه پرسشنامهی استاندارد انجام شد که روایی محتوایی و پایایی آنها تایید گردید. برای تحلیل آماری، از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Amos و SPSS استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بهسازی نیروی انسانی بر فشارهای روانی شغلی کارکنان(ضریب مسیر 0/778-) تاثیر معکوس داشت. بهسازی نیروی انسانی بر خودپندارهی کارکنان(ضریب مسیر 0/843) تاثیر مستقیم داشت، اما خودپندارهی کارکنان بر فشار روانی شغلی(ضریب مسیر 0/166) تاثیر نداشت. از آنجاکه مسیر بهسازی نیروی انسانی-خودپنداره و خودپنداره–فشارهای روانی شغلی معنی دار نبود، لذا بهسازی نیروی انسانی بر فشارهای روانی شغلی از طریق متغیر میانجی خودپنداره در سطح اطمینان 0/95 تاثیر نداشت.
نتیجه گیری: طبق نتیجهی پژوهش، بر اجرای بهسازی مستمر کارکنان در جهت ارتقای مهارتها و تواناییهای آنها برای کاهش فشارهای روانی شغلی تاکید می شود.
امل حویزئی، ژیلا نجف پور، مهرداد شریفی، منصور ظهیری،
دوره 15، شماره 5 - ( آذر و دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: رشد روز افزون توجه به سلامتی دانش آموزان، سازمان بهداشت جهانی را بر آن داشت تا در چند دهه اخیر به توسعهی طرحهای سلامت مدرسه محور اقدام نماید. مهم ترین طرحی که با استقبال جهانی روبرو شده و در ایران هم نزدیک به یک دهه است که با همکاری وزارتخانههای بهداشت و آموزش و پرورش در حال اجراست، برنامهی«مدرسه مروج سلامت» میباشد. این پژوهش با هدف ارزیابی اجرای برنامهی مذکور در ناحیه یک آموزش و پرورش شهر اهواز انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع پژوهش کیفی بود. اطلاعات با روش مصاحبهی نیمهساختارمند جمعآوری شد. جامعهی پژوهش را کارشناسان بهداشت مدارس معاونت بهداشت و مرکز بهداشت غرب و ناحیه یک آموزش و پرورش اهواز، مدیران و کارشناسان بهداشت مقیم در مدارس مروج سلامت تشکیل دادند(۲۲ نفر). نمونهگیری بهصورت هدفمند و مصاحبهها تا زمان عدم دستیابی به دادهی جدید ادامه یافت. تحلیل دادهها با روش تحلیل محتوا انجام شد.
یافتهها: اغلب اجزای برنامهی«مدارس مروج سلامت» در سطح آموزش و پرورش ناحیه یک اهواز به شکل مطلوب اجرا نشده است. موانع عمدهی این برنامه در قالب ۵ موضوع اصلی و۴۷ موضوع فرعی طبقه بندی شد. موضوعات اصلی شامل ضعف در تولیت، سیاستگذاری و قوانین؛ ضعف انگیزشی، نگرشی و آگاهی مدیران و کارشناسان؛ ضعف در منابع و زیرساختها؛ ضعف در اجرای برنامه؛ و نظام ارزشیابی نامناسب بود. بر اساس یافتهها، از مهمترین دلایل اجرای ناموفق این طرح: نبود شفافیت وظایف بین معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی و سازمان آموزش و پرورش، نارضایتی شغلی کارشناسان بهداشت در مدارس، اولویت نداشتن اجرای برنامه از سوی آموزش و پرورش، تخصیص ناکافی بودجه مصوب، نبود همکاری بین بخشی در سطح سازمانهای متولی و سهل انگاری در ارزیابی برنامه میباشند.
نتیجهگیری: عمدهترین چالش در برنامهی«مدارس مروج سلامت»، وجود موانع اجرایی است که استقرار این برنامه را نسبتاً غیراثربخش نموده است. تعامل جدی و متعهدانه متولیان دو وزارت ذیربط و حوزههای استانی و شهرستانی متناظر آنها، میتواند زمینهی اجرا و استقرار این برنامهی ارزشمند را فراهم آورد. بازنگری در ساختار و تشکیلات اجرایی این برنامه نیز ضروری است.
منیره رحیم خانی، علیرضا مردادی،
دوره 15، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوکهای اورئوس جزو مهمترین عوامل عفونتهای بیمارستانی بهشمار رفته و میتوانند عفونتهای سطحی و یا عمقی ایجاد نمایند. در این بین سویههای مقاوم به متیسیلین (Methicillin-Resistant Staphylococcus Aureus (MRSAاز اهمیت ویژهای برخوردار هستند. در سالهای اخیر مقاومت باکتریها به آنتیبیوتیکهای موجود یکی از نگرانیهای اصلی میباشد. بسیاری از باکتریها امروزه به حداقل یکی از عوامل آنتیبیوتیکی و در بیشتر موارد به چندین آنتیبیوتیک از گروههای مختلف مقاومت نشان میدهند. هدف از مطالعهی حاضر، اثر کشندگی محلول رویی جدا شده از استافیلوکوک اورئوس متاثر از سیپروفلوکسازین بر روی سویههای بالینی MRSA بوده است.
روش بررسی: در تحقیق حاضر، تعداد ۸۳ سویه استافیلوکوکوس اورئوس که بر روی محیط BHI براث کشت داده شده بود از بیمارستانهای تابع دانشگاه علوم پزشکی همدان جمعآوری و به آزمایشگاه محل تحقیق ارسال شد. سویههای MRSA بالینی از نظر فنوتیپ و ژنوتیپ تاییدشده و سپس (MIC) Minimum Inhibitory Concentration و (Minimum Bactericidal Concentration (MBC تعدادی از سویههای بالینی MRSA را بهطور جداگانه در مجاورت آنتیبیوتیک سیپروفلوکسازین و همچنین محلول رویی (supernatant) که از محیط کشت مایع استافیلوکوکوس اورئوس زیر فشار سیپروفلوکسازین استخراج شده بود، بهدست آمد.
یافتهها: تستهای تشخیصی استافیلوکوکوس اورئوس از جمله رنگآمیزی گرم بر روی کلنیها و انجام تستهای کاتالاز و کوآگولاز لولهای انجام گرفت و مشخص شد که تمامی سویهها استافیلوکوکوس اورئوس بودند. در مرحلهی بعدی با استفاده از PCR و پرایمر mecA هر ۸۳ سویه دارای ژن mecA بوده و از نظر ژنوتیپی نیز وجود سویههای MRSA تایید گردید. میزان متوسط MIC سیپروفلوکسازین و محلول رویی برای سویههای مختلف MRSA بهترتیب mg/ml ۰/۰۳۲ و ml/ml ۰/۰۲ و میزان متوسط MBC سیپروفلوکسازین و محلول رویی برای سویههای مختلف MRSA بهترتیب mg/ml ۰/۰۶۴ و ml/ml ۰/۰۴ بهدست آمد.
نتیجهگیری: مقادیر MIC و MBC در مورد سویههای MRSA در مجاورت سیپروفلوکسازین و در مجاورت محلول رویی از نظر عددی تقریبا مشابه بودند که این نشاندهندهی تاثیر کشندگی ماده پروتئینی ترشح شده از استافیلوکوکهای کشت داده شده در مجاورت مقادیر بسیار کم سیپروفلوکسازین بر روی خود باکتریها میباشد.