22 نتیجه برای شاد
عباس دولانی، محمد جبرئیلی مزرعه شادی، بهلول رحیمی، علی رشیدی،
دوره 7، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : مدیریت دانش ابزاری موثر در بهبود ساختار سازمانی، ارتقاء سطح خدمات و افزایش توان رقابتی دانشگاهها میباشد. هدف از این تحقیق بررسی وضعیت عوامل موثر بر چرخه مدیریت دانش یعنی فناوری اطلاعات، فرهنگ سازمانی، منابع انسانی و مهارتهای کتابداران از دیدگاه کتابداران دانشگاهی شهرستان ارومیه میباشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر به روش پیمایشی تحلیلی میباشد. جامعه پژوهش، کتابداران دانشگاهی شهرستان ارومیه می باشند که با توجه به محدود بودن تعداد، همگی مورد بررسی قرار گرفتند(102 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه میباشد که روایی و پایایی آن توسط نظرات کارشناسان و محاسبه الفای کرونباخ(94/0) اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها ابتدا نمره میانه سوالات مربوط به عوامل موثر در امر مدیریت دانش محاسبه گردید. برای محاسبه تاثیر همزمان متغیرها، از فرمول رگرسیون لوجستیک چندگانه استفاده شد. همچنین برای تعیین رابطه رشته تحصیلی و جنسیت با نگرش کتابداران از مدیریت دانش، فرمول مجذور کای استفاده گردید.
یافتهها : سه عامل فرهنگ سازمانی، تکنولوژی اطلاعات و نیروی انسانی، اثرگذارترین عوامل بر چرخه مدیریت دانش هستند . همچنین نمره میانه هر یک از حلقههای مدیریت دانش اعم از ایجاد و ذخیره دانش و اشتراک و بکارگیری دانش به ترتیب 7/2 و 2/2 برآورد شد.
نتیجهگیری : مدیریت دانش، عنصری تاثیرگذار بر منابع انسانی سازمانها و ایجاد کننده محیط رقابتی است. کتابخانهها میتوانند با راهاندازی چرخه مذکور، منافع زیادی را از جمله، صرفهجویی در هزینههای تحقیق و توسعه، افزایش توانمندیها، رضایت شغلی کارکنان، حفظ محیط رقابتی، حاصل نمایند.
رضا صفدری، حسین درگاهی، فرزین حلب چی ، کامران شادانفر، رباب عبدالخانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت پرونده سلامت به کیفیت محتویات آن و مستندسازی درست وابسته است.
حداقل مجموعه دادهها یک روش استاندارد برای جمع آوری عناصر دادهای کلیدی در
پرونده ایجاد میکند که فهم آنها را آسان ساخته و امکان مقایسه آنها را فراهم میآورد.
این پژوهش با هدف تعیین حداقل مجموعه دادهها برای پرونده سلامت ورزشکاران ایران
انجام شده است.
روش
بررسی: پژوهش حاضر به روش توصیفی-تطبیقی انجام شد. با استفاده از
یک مطالعهی تطبیقی درمورد مجموعه دادههای پرونده سلامت ورزشکاران در سه کشور
پیشرو در پزشکی ورزشی شامل استرالیا، کانادا و امریکا و نیز ایران، چک لیستی شامل مجموعه
حداقل دادههای پرونده سلامت ورزشکاران تدوین و در میان 50 نفر از متخصصان دو حوزه
پزشکی ورزشی و مدیریت اطلاعات سلامت در داخل کشور با استفاده
از روش دلفی
به نظر سنجی گذاشته شد.
یافتهها: از بین 97 عنصری که به نظرسنجی گذاشته شده بود، 85 عنصر با موافقت بیش از
75 درصد به عنوان عناصر اصلی و 12 عنصر با موافقت 50 تا 75 درصد به عنوان عناصر
پیشنهادی مطرح شد. در مورد اهمیت وجود 97 عنصر در پرونده، بین پاسخهای گروه
متخصصان حوزه پزشکی ورزشی با متخصصان مدیریت اطلاعات سلامت، اختلاف معنی داری
مشاهده نشد.
نتیجهگیری: حداقل عناصر اطلاعاتی پرونده سلامت ورزشکاران
ایران با چهار گروه اطلاعات دموگرافیک، تاریخچهی سلامت، ارزیابی و طرح درمان
ارائه شد. الگوی پیشنهادی برای سیستمهای دستی و پروندههای الکترونیک پزشکی قابل
ارائه است.
ابراهیم شفیعی، فضل اله موسوی، مهدی غرسی منشادی ، نایب فدایی دهچشمه، علیرضا بیباک، محمد ازمل،
دوره 8، شماره 6 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : درک پرستاران از معنویت، میتواند در نحوهی رفتار و تعامل آنان با بیماران در راستای ارایه مراقبتهای معنوی موثر باشد. هدف این مطالعه تعیین ادراک، توانمندی و کفایت آموزش پرستاران دربارهی معنویت و مراقبت معنوی در بیمارستانهای شهر گناوه میباشد.
روش بررسی : مطالعهی حاضر مطالعهای توصیفی است که به صورت مقطعی در سال 1392 در میان 111 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای شهر گناوه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بوشهر انجام گردید . از پرسش نامه مقیاس معنویت و مراقبت معنوی برای جمع آوری دادهها استفاده گردید. برای تحلیل دادهها نیز از آمار توصیفی استفاده ش د .
یافتهها: میانگین کلی معنویت و مراقبت معنوی 3/86 از 5 بود. از میان جنبههای نه گانه نیاز، ارتباط معنویت با باور و ایمان به خدا و تعالی، بیشترین و عقاید و ارزشها، کمترین میانگین را به خود اختصاص دادند. 78/7 درصد از شرکت کنندگان با نیازهای معنوی بیماران مواجه شده و 74/6 درصد آموزشهای موجود دربارهی مسائل مرتبط با مراقبت معنوی را کافی ندانستند.
نتیجهگیری: اگرچه اکثر شرکت کنندگان قادر به برآورده کردن نیازهای معنوی بیماران بودند، اما بیشتر پرستاران آموزشهای موجود دربارهی مسائل مرتبط با مراقبت معنوی را کافی ندانستند. بنابراین وارد کردن مراقبت معنوی در کریکولوم آموزشی رشتههای پرستاری و نیز برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی در این زمینه میتواند سودمند واقع گردد.
شادی اسمعیلی، سعید کاویانی، مهرداد نوروزی نیا ، امیر آتشی، مسعود سلیمانی، سعید آبرون، سيد رسول رضوی بابا حیدری ، زهرا ذنوبی، فخرالدین صبا ،
دوره 8، شماره 6 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: اخیراً، چاقی به عنوان عامل خطر تهدید کننده برای بیماریهای شناخته شدهای از جمله بیماریهای قلبی _ عروقی، دیابت غیر وابسته به انسولین و سرطانهای شایع به حساب میآید. بنابراین درک فرایندهای تمایز ادیپوست و بیان ژن های دخیل در این روند حیاتی است.
روش بررسی : در این مطالعه، سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسانی( H-MSCs ) به وسیله شیب غلظتی فایکول جدا شده، مارکرهای سطحی این سلولها به وسیله فلوسیتومتری تایید گردیده و تمایز به چربی و استخوان به وسیله دستورالعمل دگزامتازون انجام گرفت و به وسیله رنگ آمیزی تایید شد. سپس بیان کمی و کیفی ژن γ PPAR به عنوان مهمترین عامل نسخه برداری در تمایز چربی قبل و بعد از تمایز به ادیپوسیت به وسیله RT-PCR و qPCR بررسی و تحلیل آماری به وسیله paired t test و با کمک نرم افزارهای Pfaffle و graph pad انجام شد.
یافتهها: بیان این ژن بعد از تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسانی به سلول چربی افزایش قابل ملاحظهای را نشان داد(0/05>p ).
نتیجهگیری: ژن PPARγ به عنوان یکی از عوامل با اهمیت در تمایز سلولهای MSCs به آدیپوسیت عمل میکند و مهار بیان این ژن برای جلوگیری از چاقی به عنوان یک ایده برای درمان در آینده پیشنهاد میشود.
مصطفی صابریان، الهام شهیدی دلشاد، طاهره ناجی، علی صمدی کوچکسرائی،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: در مطالعات مختلف استفاده از پروبیوتیکها مورد ارزیابی قرار گرفته است. به عنوان نمونه در ایمنی، سرطان و بررسی تکثیر سلولهای رویانی تحقیقات زیادی صورت گرفته است. سلولهای بنیادی مزانشیمی نسبتاً دارای رشد کمتر و تعداد پاساژ محدودتری هستند. در این مطالعه بررسی سوپرناتانت باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس(LS) به عنوان یکی از پرمصرفترین پروبیوتیکها بر تکثیر سلولهای بنیادی مزانشیمی با هدف افزایش تکثیر آنها جهت درمان بیماران نیازمند به پیوند با استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی صورت گرفته است.
روش بررسی: سلولهای بنیادی مزانشیمی جدا شده از مغز استخوان رت را در پاساژ دوم به ردههای استخوان و چربی سوق داده شدند و مزانشیمی بودن آنها تایید گردید. سپس سلولها با LS و محیط کشت MRS broth که از قبل جدا شده بودند، مواجه شده و تعداد سلولها با استفاده از آزمون MTT نسبت به استاندارد، بررسی گردیدند.
یافتهها: نمودار رشد سلولها در مقادیر مختلف رسم شده و با نتایج آزمون MTT و نمودار، تعداد سلولها به دست آمد. سپس با آنالیز آماری، معنی دار بودن تغییرات مشخص شد.
نتیجهگیری: یافتهها حاکی از تاثیر LS مضاعف بر تاثیر ضعیف محیط کشت MRS broth است. استفاده از سوپرناتانت باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس میتواند به عنوان یک روش کاربردی و کم هزینه برای افزایش تکثیر سلولهای بنیادی مزانشیمی جدا شده از مغز استخوان باشد.
بهرام احمدی، دکتر ساسان رضایی، فرشاد هاشمی، مهدی زارعی، هدی دلی، دکتر سیدجمال هاشمی،
دوره 9، شماره 4 - ( 8-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اونیکومایکوزیس یا عفونت قارچی ناخن، شیوع افزاینده و تاثیرات فراوانی بر زندگی اجتماعی و بهداشت روانی بیماران دارد. درماتوفیتها، مخمرها و کپکهای غیردرماتوفیتی از شناخته شدهترین عوامل قارچی عفونتهای ناخن هستند. هدف از این مطالعه تعیین شیوع کپکهای غیردرماتوفیتی با استفاده از آزمایش مستقیم و کشت و روش مولکولی(PCR) در بیماران میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه از 170 بیمار، نمونهبرداری شد، و جهت آزمایش میکروسکوپی از پتاس 15%، و برای کشت نمونهها از محیطهای سابورو دکستروز آگار(S) به همراه کلرامفنیکل(SC) و کلرامفنیکل و سیکلوهگزامید(SCC) استفاده گردید. همچنین اسلاید کالچر جهت شناسایی به روش قارچ شناسی، و جهت نمونههای مشکوک یا ناشناخته عمل تعیین توالی از ناحیه S-rDNA 28 انجام گردید.
یافتهها: از 170 بیمار مراجعهکننده، 74(43/5%) مورد دارای اونیکومایکوزیس بودند که از این تعداد 53(71/62%) نفر زن و 21(28/38%) نفر مرد بودند. از مجموع 74 مورد اونیکومایکوزیس تشخیص داده شده 40(54/05%) مورد آن کاندیدیازیس، 21(28/37%) مورد مربوط به کپکهای غیر درماتوفیتی، و 12(16/21%) مورد درماتوفیت گزارش گردیدند.
نتیجهگیری: میزان اونیکومایکوزیس در این مطالعه 43/5% بود و کاربرد تکنیک PCR در موارد مثبت کاذب و منفی کاذب و در موارد کشت طولانی مدت با ارزش گزارش شد. همچنین با توجه به اینکه تمامی نمونههایی که آزمایش مستقیم مثبت و کشت منفی داشتند، با آزمایش مولکولی مثبت گردیدند، این مطالعه قدرت تکنیکهای مولکولی را در مقایسه با کشت بیان میکند.
غفور توکلی، دکتر روشنک داعی، فرشاد هاشمی، مهدی زارعی، هدی دلی، دکتر سیدجمال هاشمی،
دوره 9، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: نمونههای کلینیکی احشایی پس از تهیه در مراکز درمانی تحت شرایط خاص به آزمایشگاه ارسال میشوند، اما در مواقعی ممکن است بلافاصله روی نمونههای ارسالی آزمایش انجام نشود؛ لذا سادهترین محل نگهداری نمونه، یخچال میباشد. لذا هدف این پژوهش تعیین تاثیر سرما بر میزان رشد عوامل قارچی در نمونههای کلینیکی و آزمایشگاه قارچ شناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران میباشد.
روش بررسی: ابتدا نمونهها مورد آزمایش مستقیم و کشت قرار گرفت و سپس آنها به صورت متوالی به مدت 1 ساعت، 2 ساعت، 24 ساعت و 48 ساعت در دمای 8-2 درجه سانتیگراد یخچال قرار داده شد. از هر یک از مقاطع زمانی نمونه کشت روی محیط سابورو S و سابورو حاوی کلرامفنیکل SC انجام گرفت، و نتایج رشد و عدم رشد عوامل قارچی ثبت گردید.
یافتهها: در بررسی از 100 نمونه در مطالعه حاضر، در 79 مورد(79%) رشد قارچ، 20 مورد(20%) عدم رشد و 1 مورد(1%) کاهش رشد مشاهده گردید. همچنین اختلاف معنیداری بین نوع قارچ از نظر رشد و سرمادهی مشاهده نگردید(0/321P=).
نتیجهگیری: عوامل قارچی نمونههای کلینیکی احشایی بعد از سرمادهی در دمای °c8-2 به مدت 48 ساعت در محیط کشت قادر به رشد میباشند، لذا در صورت عدم امکان فوری آزمایش میتوان نمونهها را در دمای یخچال( °c8-2) نگهداری نمود.
کبری تارم، محمد جبرائیلی مزرعه شادی، عباس دولانی،
دوره 10، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه مقاله علمی یکی از قالب های نوشتاری رایج در اشاعه تولیدات علمی است. لذا، هدف از این پژوهش، تعیین وضعیت ساختاری مقالات حوزه علم اطلاعات و دانششناسی پنج مجله علمی– پژوهشی در این زمینه بود.
روش بررسی: روش پژوهش پیمایشی تحلیلی بود. مقالات مورد بررسی با توجه به متغیرهایی چون توزیع مولفان از لحاظ جنسیت، رشته تحصیلی، رتبه علمی و نوع مقالات از نظر تالیفی و یا ترجمه بودن، انفرادی و یا گروهی بودن و تاریخ تولید آنها، همچنین نوع آمارهای به کار رفته در مقالات در دو بازه زمانی 1385-1381 و 1390-1386 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد، اغلب مقالات تالیفی هستند. روند همکاری بین نویسندگان در سطح بین المللی ناچیز است. به کارگیری روش های تحقیق کیفی در بین مقالات بسیار کم می باشد. نویسندگان با مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد بیشترین فراوانی را در بین نویسندگان دارند. بین متغیرهای مقاطع تحصیلی، تعداد مولفان، مجلات و آمارهای به کار برده شده در مقالات رابطه معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: تالیف مقالات در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی از الگوهای خاصی پیروی می کند که مهمترین آنها خط مشی مجلات در چاپ مقالات می باشد. همچنین با توجه به نبود همکاری نویسندگان ایرانی با نویسندگان خارج از کشور، نوع و شکل مقالات از نظر اکثر متغیرهای مورد بررسی، یکسان است.
اعظم شاهبداغی، شادی اسدزندی، مریم شکفته، فرید زائری، مصطفی رضایی طاویرانی،
دوره 10، شماره 4 - ( مهر و آبان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: درج ناهمگون شکل نوشتاری یک سازمان، موجب از دست رفتن امتیاز رتبهبندی این مراکز در سطح ملی و بینالمللی میگردد. هدف این پژوهش تعیین میزان تأثیر نحوه ی درج وابستگی سازمانی مندرج در تولیدات علمی در وب آو ساینس بر نتایج ارزشیابی فعالیتهای پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال ۱۳۹۱ است.
روش بررسی: روش پژوهش، پیمایشی- توصیفی با رویکرد کتابسنجی و از نوع کاربردی است. جامعه ی پژوهش، 1139 مورد مقالات علمی مراکز تابعه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در وب آو ساینس در سال 1391 است.
یافته ها: از میان 1139 مقاله ی نمایه شده در وب آو ساینس، % 94/38 در نظام ارزشیابی فعالیتهای پژوهشی وزارت بهداشت موفق به کسب امتیاز شدهاند و % 5/61 موفق نبودهاند؛ بررسی ها نشان داد که % 1/01، وابستگی سازمانی را بهصورت نادرست درج کرده بودند. آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که میانگین امتیازات % 1/01 مدارکی که وابستگی سازمانی خود را بهدرستی درج نکردهاند بر میانگین کلی امتیاز تولیدات نمایه شده ی دانشگاه در وب آو ساینس و میانگین کلی امتیاز فعالیت پژوهشی تاثیر آماری معناداری نداشته است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر و پژوهشهای ذکرشده میتوان بیان کرد که رعایت شکل نوشتاری همگون در وابستگی سازمانی تولیدات علمی دانشگاه بر روی امتیازات پژوهشی دانشگاه و کسب رتبه ی قابل توجه در نظامهای رتبهبندی ملی و بینالمللی تأثیرگذار است.
زینب رجب نژاد، حسین درگاهی، حمیده رشادت جو،
دوره 11، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایستگی های محوری مدیران که موجب موفقیت سازمان می شود، هوش معنوی است. مدیران جهت اثرگذاری بر تعهد سازمانی کارکنان، نیاز به هوش معنوی بالا دارند. لذا این پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین هوش معنوی مدیران با تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران تدوین شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر به صورت توصیفی–تحلیلی و مقطعی در سال ۹۴-۱۳۹۳ انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران و کارکنان ستادی معاونت های مختلف دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. تعداد ۸۰ نفر از مدیران به صورت سرشماری و تعداد ۲۲۵ نفر از کارکنان از طریق فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های تعهد سازمانی و هوش معنوی بود که پس از انجام روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده های جمع آوری شده از نرم افزار SPSS، برای ارایه آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار، و از آزمون های تی دو جمله ای، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون به منظور ارایه آمار تحلیلی استفاده شد.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که مدیران از هوش معنوی بالایی برخوردار بودند، اگرچه میانگین تعهد سازمانی کارکنان در حد متوسط قرار داشت. بین هوش معنوی مدیران با تعهد سازمانی کارکنان ارتباط معنی داری مشاهده شد(۰/۰۳۴=P).
نتیجه گیری: مدیران ستادی دانشگاه باید تلاش کنند تا با توسعه ی هوش معنوی، کارکنان و زیردستان خود را به افزایش تعهد سازمانی، ترغیب و تشویق کنند. در این خصوص استفاده از روان شناسان سازمانی توصیه می شود.
سمیه فضائلی، مهدی یوسفی، زهرا سادات ارشادنیا،
دوره 11، شماره 4 - ( مهر و آبان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به گستردگی وظایف و نقش بیمارستان های آموزشی در ارتقای سطح سلامت جامعه، توجه به پاسخ گویی آنها به عنوان یکی از اهداف سه گانه ی هر نظام سلامت ضروری است، لذا در این مطالعه سطح و اهمیت حوزه های هشت گانه پاسخ گویی در بیمارستان های آموزشی از دیدگاه خانوارهای شهر مشهد بررسی شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی_مقطعی بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای استاندارد بود که توسط سازمان جهانی بهداشت جهت سنجش پاسخ گویی در بیمارستان ها تدوین شده است. تعداد ۵۶۱ خانوار دارای سابقه مراجعه به بیمارستان های آموزشی، از طریق نمونه گیری چند مرحله ای از بین خانوارهای ساکن در دو منطقه ی منتخب شهر مشهد انتخاب شدند. تحلیل داده ها بر اساس الگوی سازمان جهانی بهداشت به تفکیک آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت.
یافته ها: حدود ۵۰ درصد از خانوارها پاسخ گویی حوزه های مختلف را در بیمارستان های آموزشی خوب و خیلی خوب گزارش کردند. حوزه ی محرمانگی اطلاعات بهترین و حوزه ی کیفیت امکانات رفاهی و حمایت اجتماع و خانواده، بدترین عملکرد را از دیدگاه خانوارها داشتند. بیشترین و کمترین اهمیت به ترتیب به حوزه های کیفیت امکانات رفاهی و حمایت اجتماعی و خانواده تعلق داشت.
نتیجه گیری: با توجه به پاسخ گویی نسبتاً پایین حوزه های مختلف و وجود شکاف بین اولویت های خانوارها با عملکرد بیمارستان های آموزشی، توجه بیشتر سیاستگذاران به اولویت های بیماران ازجمله کیفیت امکانات رفاهی و ایجاد محتواهای آموزشی مرتبط برای فراگیران علوم پزشکی، همچنین ارزیابی دوره ای پاسخ گویی، می تواند در ارتقای پاسخ گویی بیمارستان های آموزشی مفید باشد.
مرجان قاضی سعیدی، ساسان مقیمی عراقی، شادی بابادی،
دوره 11، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری گلوکوم همراه با افزایش فشار داخلی چشم، از عوامل نابینایی در سراسر جهان است که تنها راه درمان آن معاینه ی منظم و کنترل فشار داخلی چشم است. اطلاعات متمرکز حاصل از این معاینات، یک پیش نیاز ضروری برای ارایه مراقبت های بهداشتی مطلوب بوده که این امر توسط ایجاد پرونده الکترونیک امکان پذیر است. مجموعه ی حداقل داده ها ابزاری استاندارد جهت دسترسی به داده های دقیق بوده که از نیازهای اولیه در طراحی پرونده الکترونیک به شمار می رود.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی بود. جامعه ی پژوهش شامل پرونده بیماران گلوکوم بیمارستان چشم فارابی، کتب مرجع و متخصصان گلوکوم بود. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای شامل داده های دموگرافیک، بالینی و سوابق بیماران بود که بین ۲۲ نفر از متخصصان گلوکوم در دسترس پخش شد. روایی پرسشنامه توسط تیم متخصصان و پایایی آن از طریق آزمون مجدد انجام شد. تحلیل داده ها نیز از طریق محاسبه ی درصد فراوانی و آزمون دلفی صورت گرفت.
یافته ها: پس از بررسی درصد موافقت متخصصان با مولفه های مورد نظر سنجی، تمامی موارد دارای موافقت بالای ۷۵ درصد به عنوان مجموعه ی حداقل داده های گلوکوم در نظر گرفته شدند. مجموعه ی حداقل داده ها به سه دسته ی کلی داده های دموگرافیک، بالینی و سوابق بیمار دسته بندی شدند.
نتیجه گیری: تعیین مجموعه ی حداقل داده های گلوکوم گامی موثر جهت یکپارچه سازی و بهبود مدیریت اطلاعات این بیماران خواهد بود. همچنین امکان ذخیره و بازیابی مناسب اطلاعات بیماران را امکان پذیر خواهد کرد.
عاطفه السادات حقیقت حسینی، حسین بوبرشاد، فاطمه ثقفی، ایمان نوروزی،
دوره 12، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: فناوریهای نوظهور در شبکههای اجتماعی سلامت افزایش دانش و رضایت کاربران را دربردارد. هدف این تحقیق ارایه مدل معماری برای شبکه اجتماعی سلامت در بیمارستان شریعتی تهران است.
روش بررسی: ابتدا ابعاد چارچوب معماری مورد نیاز برای شبکه اجتماعی سلامت شامل 6 بعد ورودی، خروجی، اهداف، دیدگاهها، انتزاع و چرخهی حیات سیستم از مقالات استخراج شد و با این ابعاد چارچوب زکمن بیشترین امتیاز را کسب کرد. در ادامه با پرسشنامهی محقق ساخته مبتنی بر مدلهای معماری و اجماع خبرگان با آزمون تی عناصر مدل تایید شدند و ریسک آنها مبتنی بر مصاحبه با خبرگان شناسایی شد.
یافتهها: چارچوب زکمن بر اساس ابعاد 6 گانهی خاص شبکههای اجتماعی سلامت، میزان اهمیت و وزن ابعاد، اهمیت هر بعد از منظر نتایج مطالعات تطبیقی موجود در سایر کشورها بررسی شد و با به کارگیری فرمول راجر با بالاترین امتیاز بهعنوان چارچوب مبنا برای طراحی مدل معماری بومی شناسایی شد.
نتیجهگیری: در این تحقیق مدل معماری شبکه اجتماعی سلامت در کشور مشتمل بر 6 بعد و 72 عنصر ارایه شد اما با توجه به شرایط کشور 65 عنصر تایید شدند. ریسکهای استخراج شده به تفکیک هر لایه معرفی گردید. این ریسکها، الزامات پیادهسازی آن لایه محسوب شده و میتواند در کاهش شکست شبکه اجتماعی و موفقیت و پایداری آن موثر باشد.
رقیه شاد، ناهید بیژه، مهرداد فتحی،
دوره 12، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: به رغم پیشرفت چشمگیری که در زمینهی بهداشت صورت گرفته است، هنوز بیماریهای قلبی عروقی علت اصلی مرگ و میر در میان افراد میباشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح لیپوپروتئین a، فاکتورهای انعقادی و فیبرینولیز خون زنان دارای اضافه وزن انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعهی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون، 21 آزمودنی زن دارای اضافه وزن با دامنه سنی 30-20 سال به صورت آزمودنیهای در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی(10 نفر) و کنترل(11 نفر) قرار گرفتند. برنامهی تمرین هوازی شامل هشت هفته با تواتر پنج جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه با شدت 55 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیرهای بود. نمونههای خونی آزمودنیها برای اندازه گیری مقادیر لیپوپروتئین a، فیبرینوژن، PT، PTT، تعداد پلاکتها و هموگلوبین در دو مرحله گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون آنالیز واریانس اندازههای تکراری در سطح معنی داری 0/05 به وسیله نرم افزارSPSS استفاده گردید.
یافته ها: میانگین مقادیر لیپوپروتئین a، فیبرینوژن، PT و تعداد پلاکتها در گروه کنترل بعد از هشت هفته تمرین تغییر معنی داری نشان نداد(0/05<P) در حالیکه تغییرات PTT در مرحلهی بعد از تمرین نسبت به قبل از تمرین در هر دو گروه معنی دار بود(0/006=P). در مقایسهی میانگینهای بین گروهی، در هیچکدام از متغیرها بین دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد(0/05<P).
نتیجه گیری: هشت هفته تمرین هوازی بر لیپوپروتئین a و فاکتورهای انعقادی و فیبرینولیز خون اثری نداشت، با اینحال احتمالاً بتوان با استفاده از این برنامهی تمرینی، گامهای موثری در بهبود ارتقای سلامتی زنان دارای اضافه وزن برداشت.
رضا صفدری، نیلوفر محمدزاده، نسیم شکوهی، عزیزه فرزین مهر، مهرشاد مختاران، شهربانو پهلوانی نژاد، مهناز میرصانع،
دوره 13، شماره 5 - ( آذر و دی 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات کف لگن بیماری شایعی است که با درجات مختلفی از شدت، باعث اختلال در زندگی روزمره و همچنین کاهش کیفیت زندگی فرد میگردد. این بیماری تا حدود زیادی با تغییر سبک زندگی و آموزشهای خودمراقبتی قابل درمان میباشد. از طرفی امروزه گوشیهای هوشمند به بستر مناسبی جهت ارایه خدمات بهداشتی و مداخلات درمانی تبدیل شدهاند. این مطالعه با هدف شناسایی مؤلفههای اطلاعاتی و آموزشی جهت تهیه برنامهی کاربردی خودمراقبتی زنان مبتلا به اختلالات کف لگن انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی بوده و در بیمارستان یاس وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت پذیرفت. در این پژوهش طبق جدول مورگان 30 نفر پزشک زنان که بهطور تصادفی انتخاب شده بودند، وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامهی محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرارگرفت(0/85=α) و محتوای آن با مرور متون علمی تهیه گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیلها نشان داد که از نظر متخصصان بخش مداخلهای شامل یادآورها، ثبت روزانه فعالیتها و هدفگذاری با میانگین امتیازی 4/41 بیشترین اهمیت را داشته است و بخش کاربردی و خودمراقبتی با کسب میانگین امتیازی 4/36 در اولویت بعدی قرار دارد .
نتیجه گیری: طبقنظرسنجی از متخصصان که نقش اصلی را در مدیریت بیماری ایفا مینمایند، مولفههای ضروری این برنامه کاربردی در سه بخش اصلی پرونده الکترونیک، بخش کاربردی و خودمراقبتی و بخش مداخلهای و زیرمحورهای فرعی تعیین گردید.
رضا دهقان، حمیده رشادت جو، کامبیز طالبی، حسین درگاهی،
دوره 14، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: گردشگری سلامت یکی از اشکال مهم گردشگری در ایران است. ایران دارای نقاط قوت بسیاری در زمینهی گردشگری سلامت است. همچنین چالشهایی مانند ناهماهنگی نظام ارتباطات و اطلاعات در زمینهی گردشگری سلامت و شیوع بیماری کرونا مطرح است. ازآنجاکه حجم ناشناختهها در مورد کووید ۱۹ قابلتوجه است، نیاز به تعیین استراتژیهای موثر برای کنترل پیامدها و کاهش اثرات اقتصادی و اجتماعی این ویروس در همه صنایع بهخصوص صنعت گردشگری سلامت محسوس بود.
روش بررسی: در این مطالعهی مرور نظاممند، ۵۰۰ مقالهی منتشر شده در سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ بررسی گردید. در قسمت مصاحبههای جمعی نیز از دیدگاههای متخصصان صنعت گردشگری سلامت که در فرایند برگزاری ۸ رویداد علمی در ایران، ترکیه و عمان حضور داشتند و از مدل Strengths, Weaknesses, Opportunities and Challenges)SWOC Analysis)(قوتها، ضعفها، فرصتها و چالشها) و نرمافزار MAXQDA استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که استراتژی منتخب شامل دو استراتژی تدافعی و رقابتی بود. این تحقیق بیانگر این است که نقاط قوت صنعت گردشگری سلامت بر نقاط ضعف غلبه دارد و فرصتهای توسعه بیش از چالشهای موجود است. همچنین استراتژی حفظ و نگهداری بهترین راهبرد حمایت از گردشگری سلامت در شرایط موجود در ایران است.
نتیجهگیری: باید طراحی و تدوین سند جامع دیپلماسی گردشگری سلامت ایران، تدوین برنامه راهبردی توسعهی گردشگری سلامت، ایجاد سازمان مستقل گردشگری سلامت ایران، توسعهی سلامت الکترونیک در حوزهی گردشگری، طراحی نظام بیمه گردشگری سلامت و ... با هدف رسوخ در بازارهای فعلی و ایجاد بازارهای جدید خارجی در اولویت کاری سیاستگذاران صنعت گردشگری سلامت ایران قرار گیرد.
جواد میرزایی نصیرآباد، علیرضا محبوب اهری، مهدی زینالی، رسول برادران حسن زاده، محمد تقی باقری شادباد،
دوره 15، شماره 1 - ( فرودین و اردیبهشت 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستمهای سنتی محاسبه و تحلیل بهای تمام شده از کارایی مناسبی برای محاسبهی بهای تمام شده به روز و تحلیل هزینههای آموزش برخوردار نمیباشد. مطالعهی حاضر با هدف استقرار سامانه فراسوی بهایابی برمبنای فعالیت در دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی تبریز انجام شده است.
روش بررسی: مطالعهی حاضر یک پژوهش چندروشی است که در سالتحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ به دنبال طراحی و استقرار سامانه حسابداری فراسوی بهایابی برمبنای فعالیت (Beyond Activity Based Costing System (BABCS در دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی تبریز اجرا شد. ابتدا با استفاده از مدل و نشانهگذاری فرایند کسب و کار (Business Process Modeling Notation (BPMN تعداد ۳,۷۲۹ فعالیت در قالب ۳۸۴ فرایند شناسایی شد و سپس در نرمافزار Bizagi-Modeler مصور و اصلاح گردید. هزینههای سربار به نسبت عملکرد و زمان فعالیتها، به مراکز فرایند نهایی و موضوعات هزینه تخصیص پیدا کرد. کار بر روی دادههای اولیه در فضای Excel و بهایابی در قالب سامانه بهایابی (Dptsco) انجام شد.
یافتهها: نرمافزار نظام نوین مالی مورد استفاده در دانشکده به رغم داشتن قابلیت ثبت و نمایش اطلاعات مربوط به اعتبارات و هزینهکرد، برای تحقق اهداف حسابداری تعهدی همچنان نیازمند بازنگری و ارتقا میباشد. کل هزینهکرد دانشکده در سال مطالعه، معادل ۶۱,۸۷۲,۵۴۵ هزار ریال میباشد که ۵۷,۱۵۹,۸۸۲ هزار ریال مربوط به آموزش و ۴.۸۱۲.۶۶۳ هزار ریال سهم فعالیتهای امور پژوهش است. براساس نتایج بهدست آمده از سامانهی BABCS میانگین بهای تمام شدهی هر واحد درسی در دانشکده ۵.۱۰۲ هزار ریال و میانگین بهای تمام شدهی تربیت دانشجو ۳۵۶.۰۹۲ هزار ریال محاسبه شد. بیشترین و کمترین مقدار بهای تمام شدهی تربیت دانشجو مربوط به رشتهی کارشناسی ارشد مدیریت و اصلاحات در نظام سلامت (MPH) ۸۰۰.۱۳۰ هزار ریال و کارشناسی فناوری اطلاعات سلامت ۱۰۰,۱۷۱ هزار ریال محاسبه شد.
نتیجهگیری: دانشکدهی مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی تبریز بیشترین سهم از منابع خود را صرف هزینه حقوق و مزایای کارکنان نموده است، بهطوریکه با استقرار سامانه فراسوی بهایابی بر مبنای فعالیت و اتصال آن با سایر سامانههای الکترونیکی دانشگاه میتواند نقشی اساسی در مدیریت فرایندها و افزایش کارایی کارکنان و دانشکده داشته باشد.
زینب السادات موسوی، فرشاد غزالیان، ماندانا غلامی، حسین عابد نطنزی، خسرو ابراهیم،
دوره 15، شماره 4 - ( مهر و آبان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: عدم تحرک و کاهش فعالیت بدنی، ریسک ابتلا به بیماریهای مزمن را افزایش میدهد. هدف از مطالعهی حاضر بررسی تغییرات حاد نورمتانفرین و گلوکز در بازی بوکس با دستگاه کینکت ایکسباکس با و بدون محدودیت جریان خون بهعنوان جایگزین تمرین هوازی در دوران قرنطینه در جوانان غیر ورزشکار است.
روشبررسی: ۱۴ فرد سالم غیر ورزشکار با محدوده سنی ۲۰ تا ۴۰ سال بهطور تصادفی و هدفمند انتخاب شدند و در دو روز مختلف با و بدون محدودیت جریان خون بهمدت ۲۰ دقیقه به بازی بوکس با ایکسباکس ۳۶۰ پرداختند. قبل و بلافاصله بعد از بازی نمونههای خونی از آنها گرفته شد.
یافتهها: افزایش معنیدار میزان سرمی نورمتانفرین نسبت به پیش از آزمون در دو گروه تمرینی مشاهده شد، اما مقدار تغییرات آن بین دو گروه با و بدون محدودیت جریان خون معنیدار نبود(۰/۰۵≥P). همچنین یک جلسه بازی ویدیویی همراه با حرکت، در حالت بدون محدودیت جریان خون بر گلوکز اثر معناداری دارد اما محدودیت جریان خون منجر به تفاوت معناداری در میزان گلوکز نگردید(۰/۰۵≥P).
نتیجهگیری: انجام بازیهای ویدیویی همراه با حرکت، محرک لازم را برای ترشح کاتکول آمینها و پاسخ گلوکز فراهم میکند و انجام آنها با محدودیت جریان خون برای افراد توصیه میشود. مطالعات بیشتر در زمینهی اثر محدودیت جریان خون بهعنوان روش تمرینی نوین بر بازی ویدیویی همراه با حرکت لازم است.
رضا صفدری، سید فرشاد علامه، فریبا شعبانی،
دوره 15، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل خطر بسیاری در ایجاد بیماریهای سیستم صفراوی نقش دارند. ازاینرو، این دسته از بیماریها جزو بیماریهای شایع محسوب میگردند. مشارکت فعال بیمار در مدیریت بیماری، بهبود خودمراقبتی و پیامدهای بالینی بسیار مهم است. برنامه کاربردی تلفن همراه دارای پتانسیل بالایی در پشتیبانی از خودمدیریتی بیماران است. به همین جهت این مطالعه، با هدف شناسایی و تعیین عناصر دادهای برای ایجاد برنامه کاربردی خودمراقبتی بیماران صفراوی انجام شد.
روش بررسی: مطالعهی توصیفی حاضر، در دو مرحلهی بررسی منابع و نیازسنجی عناصر دادهای انجام گردید. در مرحلهی اول، جهت تعیین عناصر دادهای مورد نیاز برای ایجاد برنامه کاربردی خودمراقبتی بیماران صفراوی از مقالات علمی موجود در پایگاههای اطلاعاتی استفاده شد و چکلیستی از عناصر دادهای تهیه شد. در مرحلهی دوم بر اساس چکلیست تهیه شده، پرسشنامهای محققساخته ایجاد شد که روایی صوری و محتوایی آن مورد تایید تیم پژوهش و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ ۸۷/۲% محاسبه شد. پرسشنامهی مذکور در اختیار پزشکان فوقتخصص گوارش مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) قرار گرفت و بدینترتیب عناصر دادهای منتخب شناسایی گردید.
یافتهها: عناصر دادهای این برنامه در هفت بخش اطلاعات دموگرافیک، اطلاعات بالینی، اطلاعات مربوط به بیماریهای سیستم صفراوی، اطلاعات مربوط به سبک زندگی پس از جراحی بیماران صفراوی، یادآورها، مدیریت بیماری و اطلاعرسانی دستهبندی شدند. ۶۰/۵% پاسخدهندگان پرسشنامه، به عناصر دادهای بخش اطلاعات دموگرافیک و اطلاعات بالینی بیشترین میزان اهمیت را اختصاص دادند. ۵۴/۲% از آنها، عناصر دادهای بخش آموزش بیماران را با اهمیت بالایی برشمردند. ۴۳/۸% پاسخدهندگان پرسشنامه، به عناصر دادهای بخشهای مداخلهای برنامه، بیشترین میزان اهمیت را اختصاص دادند و تنها ۴/۲% از آنها عناصر دادهای این بخش را با کمترین میزان اهمیت در نظر گرفتند.
نتیجهگیری: بر مبنای عناصر دادهای تعیین شده، برنامه کاربردی خودمراقبتی طراحی و ایجاد شد و میتواند به عنوان مکملی در جهت مراقبت تخصصی به بیماران صفراوی مورد استفاده قرار گیرد.
مریم آقاجری نژاد، یحیی سلیمی، شهاب رضاییان، قباد مرادی، مهدی مرادی نظر، فاطمه خسروی شادمانی، رویا صفری فرامانی، میترا دربندی، فرید نجفی،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: همه افراد یک جامعه به یک تناسب، در معرض ابتلا و بستری بهعلت بیماری کووید-۱۹ نیستند. هدف از مطالعهی حاضر، تعیین عوامل مرتبط با ابتلا و بستری بهعلت کووید-۱۹ در شرکتکنندگان مطالعه کوهورت RaNCD (Ravansar Non-Communicable Disease) بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر در بازه زمانی ۱۳۹۸/۱۲/۰۹ تا ۱۴۰۰/۰۹/۰۶ انجام شد. برای این مطالعه از دادههای مطالعه کوهورت RaNCD استفاده شد. موارد ابتلا و بستری کووید-۱۹ نیز از سامانههای پایش مراقبتهای درمانی، سامانه سما و لیست خطی معاونت بهداشت و نتایج سرمی مثبت استخراج و از دادههای آنها استفاده شد. در مطالعه مورد-همگروهی در گروه مورد ۶۲۶ مورد ابتلای قطعی و/ یا محتمل وارد شد و در ادامه ۲۱۰۷ نفر بهصورت تصادفی ساده بهعنوان تحت همگروه انتخاب شدند. در مطالعه مورد-شاهدی، ۱۸۸ فرد بستریشده بهعلت کووید-۱۹ در گروه مورد و ۶۳۲ مثبت سرپایی در گروه شاهد، بودند. در این مطالعه از روش رگرسیون کاکس تعمیمیافته و لجستیک استفاده شد.
یافتهها: در مطالعه مورد-همگروهی نسبت مخاطره ابتلا به کووید-۱۹ در روستاییان، سیگاریها و طبقه اقتصادی-اجتماعی متوسط بهترتیب(۰/۹۱، ۰/۵۷)۰/۷۲، (۰/۵۸، ۰/۲۴)۰/۳۷، (۲/۱۱، ۱/۰۷)۱/۵۰، نسبت به گروه مرجع بود. در حالیکه نسبت مخاطره در سنین ۶۴-۴۶ و ۶۵ ساله و بالاتر، در سال اول بهترتیب(۶/۸۶، ۱/۷۶)۳/۴۷ و (۱۴/۸۵، ۲/۸۰)۶/۴۵ نسبت به گروه مرجع بود، بعد از یکسال، بهترتیب این مقادیر به(۴/۴۰، ۱/۱۳)۲/۲۳ و (۸/۱۰، ۱/۵۳)۳/۵۲ رسید. نسبت مخاطره در مبتلایان به حداقل یک بیماری زمینهای در سال اول(۳/۹۲، ۱/۵۳)۲/۴۵ بود که بعد از یکسال، به(۲/۹۲، ۱/۱۴)۱/۸۲ کاهش یافت. همچنین در مدل تطبیقیافته فعالیت فیزیکی متوسط و شدید با کاهش نسبت مخاطره همراه بود. در مطالعه مورد-شاهدی، نسبت شانس بستریشدن بهعلت کووید-۱۹ با هر سال افزایش سن، ۰/۰۳% بیشتر(۱/۰۵، ۰/۰۱)۱/۰۳ و در مبتلایان با حداقل سه بیماری زمینهای(۴/۷۳، ۱/۲۴)۲/۴۳ برابر بدون بیماری زمینهای بود.
نتیجهگیری: بهطورکلی کاهش نسبت مخاطره با گذشت یکسال از شروع مطالعه قابل توجه بود. افزایش سن و ابتلا به بیماریهای زمینهای از جمله مواردی است که نسبت شانس بستری در بیمارستان را نیز افزایش داده است. چنین افرادی میتوانند برای موجهای بعدی بیماری در اولویت مراقبتهای بهداشتی و دوزهای یادآور واکسیناسیون قرار گیرند.