جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای صفا

علی آهنگر، سمانه صفارانی، احمد فیاض بخش،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف :  مدیران امروزی، درمحیطی پویا، پرابهام ومتحول کار می‌کنند. نقش مدیران در ایجاد کیفیت بسیار اساسی است. امروزه پرداختن به کیفیت کالاها وخدمات در کلیه زمینه‌ها در زمره اولویتهای اساسی هر سازمان پیشرو می‌باشد. در بخش بهداشت ودرمان، به لحاظ اهمیت نوع خدمات و سر و کار داشتن با سلامت وجان انسانها، اعتلای کیفیت وتضمین آن برای نظام بهداشت ودرمان ومردم بطور فزاینده و مداوم مورد توجه قرار گرفته است. مدیریت کیفیت فراگیر ( Total Quality Management) یکی از مهمترین تحولاتی است که وارد عرصه مدیریتی مراقبتهای بهداشتی شده است. هدف از این پژوهش بررسی آگاهی و نگرش مدیران ارشد و میانی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به امکان اجرای مدیریت کیفیت فراگیر (TQM) در بیمارستانهای مربوطه می‌باشد.
روش پژوهش: این مقاله به شکل  توصیفی تحلیلی و میدانی بوده است، جامعه شامل مدیران میانی و ارشد دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران بودند و مطالعه در سال 1387 انجام گرفت. حجم جامعه 50 نفر بوده و نمونه‌گیری صورت نگرفته است. ابزار گردآوری داده های آن پرسشنامه می‌باشد که شامل 46 سئوال است و روایی آن با استفاده از تیم متخصص و پایایی آن با روش زیرنمونه با اطمینان 95% اثبات شده است. روش به اینگونه بود که داده‌ها از طریق پرسشنامه‌ها جمع آوری شدند، سپس داده‌ها با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردیدند و در دو شکل آمار توصیفی ( شامل میانگین، میانه، نما، انحراف معیار، واریانس، دامنه تغییرات، حدپایین و حد بالا) و آمار استنباطی ( شامل آزمون Bivariate  و ضریب همبستگی Pearson ( ارائه شدند.
یافته ها: به طور کلی متوسط میزان دانش مدیران ارشد و میانی در مورد مدیریت کیفیت فراگیر* برابر با 73.24  درصد است و با توجه به نحوه‌ی امتیازدهی در گروه خوب  قرار می‌گیرد و نیز متوسط میزان نگرش مدیران ارشد و میانی در مورد مدیریت کیفیت فراگیر برابر با 79.76  درصد است و با توجه به نحوه‌ی امتیازدهی در گروه خوب و نزدیک به عالی قرار می‌گیرد. بررسی رابطه بین میزان آگاهی و نگرش مدیران ارشد و میانی نشان می‌دهد که ارتباط معنادار مثبتی بین این دو وجود دارد .

بحث و نتیجه گیری: مدیریت کیفیت جامع یک دیدگاه جدیدی است که برای ادامه بقای سازمان کاملاً حیاتی است بخصوص در محیطهای حساسی چون بیمارستانها که با جان انسانها سروکار دارند و کیفیت یک فرآیند مستمر است و با توجه به یافته‌ها نشان می‌دهند مدیران حداکثر دانش و نگرش را نداشتند اما با آموزش مداوم می‌توان زمینه این امر حیاتی را در آینده مهیا نمود تا سطح سلامت آحاد جامعه بهبود یابد.


سمانه صفارانی، محمد عرب، عباس رحیمی، علی آهنگر، احمد فیاض بخش،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: روشهای متفاوتی برای ارزیابی درونی یا همان بررسی نقاط قوت و ضعف داخلی سازمانها در برنامه‌ریزی‌های استراتژیک وجود دارد. در مدل شش بعدی وایزبورد شش عامل درونی شامل ساختار سازمانی، رهبری، هماهنگی، مکانیسم پاداش و ارتباطات بعنوان عوامل اثرگذار داخلی درنظر گرفته شده‌اند. در این مطالعه وضعیت سه از شش متغیر مدل وایزبورد بعنوان عوامل اصلی محیط داخلی سازمان در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار می‌گیرند.

روش بررسی: این مطالعه به صورت توصیفی -  تحلیلی و در مقطع زمانی سال 1389تا 1390 انجام گرفته است. جامعه پژوهش شامل کلیه پرسنل بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند. نمونه‌گیری به روش تصادفی بوده و 580 نفر انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه دارای ضریب پایایی 91% است جمع آوری شدند و در نهایت تحلیل آنها با نرم افزار SPSS  انجام شد.

یافته‌ها: 3% شرکت کنندگان زیردیپلم،13% دیپلم، 8/7% فوق دیپلم، 4/66% لیسانس، 6/2% فوق لیسانس و 4/5% آنها دکترا به بالا هستند، 6/72% در گروه درمانی و 8/19% در گروه غیردرمانی قرار دارند. میانگین امتیاز متغیرهای هدف گذاری، ساختار سازمانی و رهبری به ترتیب 47/24، 37/20 و 06/22 بدست آمد.

نتیجهگیری:. براساس یافته‌های پژوهش وضعیت بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران با اولویت زیر دچار ضعف هستند و به این ترتیب احتیاج به بازنگری دارند: ابتدا ساختار سازمانی، سپس رهبری و در نهایت هدف گذاری در سازمان که وضعیت بهتری از سایر متغیرها در بیمارستانهای مورد مطالعه دارد.


بهناز توسلی، مجید صفا ، احمد کاظمی،
دوره 8، شماره 5 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ایندول تری کربینول( I3C ) که در سبزیجات براسیکا یافت می‌شود خاصیت ضد سرطانی داشته و مکانیسم اصلی آن مهار فاکتور رونویسی هسته‌ای کاپا- B ( (NF- k B است. از سویی دوکسوروبیسین به عنوان یک داروی شیمی درمانی در کنار القای آپوپتوز در سلول‌های سرطانی، باعث فعال شدن NF- k B می‌شود. این فاکتور رونویسی با القای بیان ژن‌های دخیل در بقای سلولی از آپوپتوز جلوگیری می‌کند و باعث کاهش نتایج درمان می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین اثر I3C در همراهی با دوکسوروبیسین بر افزایش آپوپتوز در سلول‌های لوسمی لنفوبلاستیک حاد (NALM-6) است.

روش بررسی : در این مطالعه بنیادی، رده سلولی لوسمی لنفوبلاستیک حاد، گونه پیش ساز لنفوسیت B با غلظت‌های مختلف I3C برای 1 ساعت تیمار شد و سپس با دوکسوروبیسین 125 نانو مولار به مدت 24 ساعت مجاور گردید. بررسی محتوای DNA سلولی و رنگ آمیزی Annexin V-FITC برای ارزیابی میزان آپوپتوز انجام شد و با فلوسایتومتری مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی داده‌ها با آزمون تی زوجی صورت گرفت. 

یافته‌ها : نتایج بررسی سیکل سلولی نشان داد I3C به صورت سینرژیستی در همراهی با دوکسوروبیسین باعث افزایش سلول‌ها در ناحیه‌ی sub-G1 یا ناحیه مربوط به سلول‌های آپوپتوتیک می‌شود. بررسی فلوسـایتومـتری رنگ آمیزی Annexin V-FITC نیز نشان دهنده‌ی اثر I3C در افزایش سلول‌های آپوپتوتیک در همراهی با دوکسوروبیسین بود.

نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد I3C به صورت سینرژیستی در همراهی با دوکسوروبیسین باعث افزایش القای آپوپتوز در سلولهای NALM-6 می‌شود.


سمانه صفارانی، سید محمد علی خاتمی فیروزآبادی، علی آهنگر،
دوره 11، شماره 4 - ( مهر و آبان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت صحیح تجهیزات پزشکی می تواند تأثیر بسزایی بر کاهش هزینه ها و افزایش کیفیت خدمات داشته باشد. لذا ضروری است که انتخاب تجهیزات به شیوه ای باشد که آن ها را بر طبق اهمیت شان طبقه بندی می‌کند. هدف از این مقاله انتخاب مناسب ترین تأمین کننده براساس روش های تصمیم گیری چند معیاره است.
روش بررسی: این پژوهش با متد ترکیبی است. ابزار جمع آوری داده های تحقیق شامل اسناد، مدارک و مصاحبه بود. شرکت کنندگان در پژوهش در سه گروه تیم مدیران ارشد، کاربران و کارشناسان فنی تجهیزات پزشکی می باشند و نمونه گیری به شکل گلوله برفی انجام شد. 
یافته ها: در روش تسلط تقریبی اولویت بندی گزینه ها از سمت راست به ترتیب شامل D ،C  و سپس A و B با امتیاز برابر هستند، در روش TOPSIS به ترتیب A ،B ،D و C هستند، در روش VIKOR ترتیب آن ها شامل D ،B ،A وC است. روش یک و دو در اکثر اولویت بندی موارد غیر از B  و C شبیه هم هستند و در روش ویکور A تغییر رتبه داده و به اولین رتبه تبدیل شده و B و C در روش تاپسیس دارای رتبه یکسان هستند.  
نتیجه گیری: با توجه به سه روش انجام شده اولویت بندی گزینه ها در تمام روش ها شباهت هایی به هم دارند و در عین حال در مواردی هم با یکدیگر متفاوت هستند و هیچ گزینه ای در تمام روش ها جای ثابتی ندارد، برای تصمیم گیری نهایی باید از چندین روش دیگر هم به عنوان روش کمکی استفاده کرد. 

مژگان تنهاپور، علی اصغر صفائی،
دوره 11، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سامانه‌های پرونده ی سلامت شخصی(PHR) دارای نقشی کلیدی در به‌کارگیری مراقبت‌های بیمارمحور هستند. از طرف دیگر تمایل به استفاده از خدمات اینترنت در حوزه ی پزشکی در سال های اخیر افزایش یافته است. هدف این مقاله توصیف نیازمندی های لازم برای پیاده سازی مدل پیشنهادی پرونده ی PHR در شبکه اجتماعی است. 
روش بررسی: در این پژوهش با استفاده از مطالعه ی توصیفی توسعه ای ابتدا یک مدل ترکیبی برای پرونده PHR به منظور پیاده سازی در شبکه ی اجتماعی سلامت طراحی شد. سپس با استفاده از روش های مشاهده، تفکر و تأمل و پرسش نامه نیازمندی های لازم برای ایجاد شبکه ی اجتماعی پیشنهادی احصا و با استفاده از نرم افزار ۱۶ SPSS و بهره گیری از آمار توصیفی(فراوانی مطلق) تجزیه و تحلیل شدند. در نهایت سامانه پیشنهادی در قالب استاندارد SRS توصیف شد. 
یافته ها: مدل ترکیبی پیشنهادی PHR به‌گونه‌ای طراحی شد که بیشترین تطابق را با تعریف پرونده PHR داشته(کنترل و مالکیت پرونده بر عهده افراد باشد) و شامل اطلاعاتی قابل استفاده و مورد اعتماد برای افراد و پزشکان باشد. یافته ها حاکی از آن است که سامانه ی پیشنهادی قابلیت های پرونده ی PHR و امکانات قابل ارایه توسط شبکه اجتماعی را دارد؛ بنابراین با ایجاد ارتباط بین افراد نسبت به سایر مدل های PHR موجود مزایای بیشتری را فراهم می آورد.
نتیجه گیری: شبکه ی اجتماعی سلامت در این پژوهش با فراهم آوردن اطلاعات سلامت قابل اعتماد موجب بهبود ارتباط پزشکان و بیماران خواهد شد. در نتیجه، علاوه بر فراهم آوردن مزایای پرونده های PHR و مراقبت های بیمارمحور، امکان بهره گیری از قابلیت های وب ۲ و شبکه های اجتماعی هم در حوزه سلامت ایجاد خواهد شد.  

ثریا رضایی، علی اصغر صفائی، نیلوفر محمدزاده،
دوره 11، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین حوزه‌های کاربرد فناوری اطلاعات در بخش بهداشت پایش وضعیت بیماران است. به کارگیری شبکه‌های حسگر بدنی در حوزه مراقبت- بهداشت به تازگی پیشرفتهای چشمگیری داشته است. هدف از نگارش این مقاله بررسی و شناخت کاربردهای شبکه‌های حسگر بدنی بی سیم در حوزه سلامت می‌باشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه ای مروری است که از طریق جستجو در منابع علمی معتبر از جمله Science Direct(Elsevier) ،IEEE ،Springer و Pubmed و سایر منابع اطلاعاتی فارسی نظیر Magiran و Sid بین سال های 2000 تا 2016 انجام گرفته است. برای جستجو در منابع انگلیسی مذکور از کلیدواژه‌هایی چون “body area sensor network” و “wearable and implantable body sensor” و برای جستجو در منابع فارسی از کلیدواژه‌هایی همچون «گره‌های حسگر کاشتنی و پوشیدنی» استفاده شد.
یافته‌ها: وظایف شبکه‌های حسگری بدن پایش پارامترهای مهم بدن می‌باشد که این پارامترهای حیاتی گویای وضعیت ناخوشی و بیماری فرد هستند. مضاف براین با استفاده از انواع مختلف شبکه‌های حسگر می‌توان بیماری‌های مختلف به عنوان مثال: بیماری‌های قلبی، نئوپلاسم‌ها، دیابت، بیماری‌های کلیوی، پارکینسون، بیماری‌های عفونی و غیره را کنترل کرد. همچنین می‌توان گفت انواع شبکه‌های حسگر بدنی بی سیم در حوزه پزشکی بر دو دسته ی اصلی تقسیم می‌شوند:  شبکه‌های حسگر بی سیم بدنی پوشیدنی و شبکه‌های حسگر بی سیم بدنی کاشتنی. 
نتیجه‌گیری: استفاده از شبکه های حسگر بدنی تاثیر شگرفی در امر سلامت دارد و به بهبود کیفیت زندگی و آسایش خاطر بیماران منجر می‌شود. این تکنولوژی‌ها روز به روز در حال پیشرفت است و هدف از توسعه ی آنان کمک به بیماران و پزشکان و تیم درمان است. 

آزیتا یزدانی، علی اصغر صفایی، رضا صفدری، مریم زحمت کشان،
دوره 13، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع‌‌ترین سرطان و اصلی‌ترین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان سراسر جهان به­‌شمار می‌رود. تکنولوژی‌هایی مثل داده کاوی، به متخصصان این حوزه، امکان بهبود تصمیم‌گیری را در زمینه­ی تشخیص زودهنگام فراهم آورده‌اند. هدف از این پژوهش توسعه­‌ی مدل تشخیص‌ خودکار سرطان پستان با به­‌کارگیری روش‌های داده کاوی و انتخاب مدل بومی ویژه بیماران استان فارس با بالا‌ترین دقت تشخیص می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه، تعداد 654 پرونده در دسترس از بیماران کلینیک تخصصی سرطان پستان مطهری شیراز به­‌عنوان نمونه مورد استفاده قرار گرفت که بعد از عملیات پیش پردازش این تعداد به 621 پرونده کاهش یافت. برای هر کدام از نمونه­‌ها دارای 22 ویژگی در پرونده پزشکی ثبت شده بود که در نهایت 10 ویژگی تاثیر‌گذار در ساخت مدل استفاده شد. از سه روش درخت تصمیم، بیز ساده و شبکه عصبی مصنوعی به­‌منظور تشخیص ابتلا به سرطان پستان و روش 10-fold cross-validation برای ساخت و ارزیابی مدل بر روی مجموعه داده­‌ی جمع‌­آوری شده بهره گرفته شد.
 یافته‌ها: نتایج به­‌دست آمده از سه تکنیک ذکر شده نشان داد که هر سه مدل، نتایج امیدبخشی در تشخیص این سرطان دارند. در نهایت، شبکه عصبی مصنوعی، بالا‌ترین دقت 94/49%(حساسیت 96/19%، ویژگی 86/36%)، در تشخیص ابتلا به سرطان پستان به خود اختصاص داد.
نتیجه گیری: بر طبق نتایج حاصل از درخت تصمیم ایجاد شده، ریسک فاکتورهایی چون سن، وزن، سن شروع قاعدگی، یائسگی، مدت زمان مصرف OCP و سن اولین بارداری از جمله عوامل موثر در ابتلای زنان به سرطان پستان در استان فارس شناخته شدند.

لیا میرصفایی، حسن کاویانی،
دوره 13، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: باتوجه به سیر صعودی پژوهش­های انجام شده، پژوهش حاضر با هدف تببین روند اثربخشی این آموزش و عوامل موثر بر آن انجام گرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر، ترکیبی و از نوع طرح­های تبیینی است. در مرحله­ی اول برای به­ دست آوردن میزان اثربخشی آموزش خودمراقبتی از روش کمی فراتحلیل و در مرحله­ی دوم جهت بررسی عوامل موثر آن از روش کیفی موردپژوهی استفاده شد. جامعه­ ی آماری مرحله­ ی اول، شامل کلیه پژوهش­ های مرتبط داخلی و در مرحله­ ی دوم، شامل کلیه متخصصان قلب و عروق در استان اصفهان بود. ابزار جمع آوری اطلاعات در مرحله­ی اول، چک لیست محقق ساخته و برای مرحله ­ی دوم، استفاده از روش مصاحبه ­ی نیمه ساختار یافته بود. جهت تحلیل داده­‌های مرحله­ ی اول از نرم افزار جامع فراتحلیل آماری CMA نسخه دوم و برای مرحله دوم از روش­های کدگذاری استفاده شد.
یافته­ها: نتایج نشان داد که مداخلات آموزش خودمراقبتی در بیماران قلبی در حد زیاد اثربخش بوده است(۱/۶۱۶ES=، ۰/۰۵P<)؛ به­عبارت دیگر میانگین اثربخشی آموزش خودمراقبتی در(گروه­ های آزمایش) ۹۴ درصد اثربخش­تر از گروه­ های کنترل بود. از سوی دیگر نتایج مرحله دوم نشان داد که عوامل موثر بر اثربخشی شامل هفت عامل: آموزش پذیری؛ کنترل فردی؛ فعالیت بدنی؛ تغذیه؛ کنترل هیجانات؛ خوش بینی و پیگیری مستمر می­شود.
نتیجه گیری: خودمراقبتی بیماران قلبی بر اساس عوامل ذکر شده، به عنوان موثرترین عامل جهت کنترل و بهبود بیماری­های قلبی می­باشد که منجر به افزایش طول عمر و بهبود کیفیت زندگی بیماران قلبی خواهد شد.

اکبر جعفری، علی اصغر صفائی،
دوره 13، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: به­کارگیری سیستم­های واقعیت مجازی در حوزه­ی مراقبت-بهداشت به­ تازگی پیشرفت­های چشمگیری داشته است؛ این مقاله به بررسی سامانه طراحی شده­ی مبتنی بر واقعیت مجازی برای بیماران مبتلا به دو نوع فوبیای تاریکی و ارتفاع پرداخته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر، حاصل مطالعه­ای است که از طریق جستجو در منابع علمی معتبر از جمله Springer، Pubmed ،Science Direct (Elsevier)   و مشاهده و بررسی سیستم­های واقعیت مجازی مشابه صورت گرفته است. با توجه به مطالعات صورت گرفته، بیماران بر اساس میزان فوبیا و نظر پزشک وارد محیط واقعیت مجازی م ی­شوند و برای بررسی تاثیر میزان فوبیا از یکسری پرسش ­نامه­هایی قبل و بعد از آزمایش استفاده شده و پزشکان می­توانند با استفاده از این پرسش­ نامه ­ها میزان بهبودی بیماران را ارزیابی نمایند.
یافته ها: یکی از روش­های درمان فوبیا در معرض قراردادن بیمار در محیط واقعی می ­باشد که در خیلی از مواقع فراهم نمودن محیط از لحاظ هزینه و امکان پذیربودن برای پزشکان و بیماران مقدور نیست. ولی با استفاده از فناوری واقعیت مجازی و در سامانه طراحی شده در این پژوهش، روان­پزشکان می­ توانند محیط­های واقعی را به ­صورت واقعیت مجازی جلوی چشم بیمار به اجرا درآورند.
نتیجه گیری: وجود چندین محیط واقعیت مجازی متنوع و مناسب برای مراقبت و درمان بیماران مبتلا به فوبیای تاریکی و ارتفاع در سامانه ارایه شده در این پژوهش از نقاط متمایز آن محسوب می­شود که در بسیاری از پژوهش­های صورت گرفته فقط از یک محیط ثابت برای بیماران استفاده شده بود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb