12 نتیجه برای طهماسبی
رضا صفدری، سمیه مهدوی، لیلا شاهمرادی، خدیجه ادبی، شهرام طهماسبیان، مهناز نظری،
دوره 12، شماره 5 - ( آذر و دی 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبان بهداشتی به اطلاعات به موقع و مناسب نیاز دارند. پروندهی الکترونیک به مدیریت آسان داده ها کمک میکند. هدف این پژوهش ایجاد پروندهی الکترونیک و بررسی میزان تکمیل اطلاعات پرونده های کاغذی بیماران مول هیداتیفرم می باشد.
روش بررسی: پژوهش به روش توسعه ای و توصیفی-تحلیلی در سال 1396 انجام گرفت. پس از گردآوری و تأیید مجموعهی حداقل داده های سیستم، داده های پروندهی بیماران با چک لیست، استخراج و جهت طراحی پرونده الکترونیک در نرم افزار SQL وارد گردید. طراحی سیستم، با نرم افزار SQL Server 2012 و Visual Studio 2013 و تحلیل داده ها، با نرم افزار SPSS نسخه 20 انجام شد. میزان تکمیل داده ها در 94 پرونده نیز اندازه گیری گردید.
یافته ها: در یافته های تکمیل پرونده های کاغذی، آیتم آدرس در 100 درصد موارد تکمیل شده بود. کمترین دادهی تکمیل شده، آیتم کمبود کاروتن، با 1/1 درصد بود. 8 دادهی مهم شامل: سن اولین قاعدگی و حاملگی، فاصلهی بین حاملگی ها، تعداد شرکای جنسی، وضعیت قاعدگی بین بارداری ها، روش پیشگیری، عادات اجتماعی و رادیوتراپی بیمار در هیچ یک از پرونده ها تکمیل نشده بود.
نتیجه گیری: در بررسی پرونده های کاغذی، داده های مهم در پرونده بیماران گردآوری نشده و یا به صورت محدود تکمیل
شده اند که این امر ضرورت به کارگیری پرونده الکترونیک را روشن می سازد. پرونده الکترونیک این بیماری با گردآوری اطلاعات ضروری به پیش گیری و درمان بهتر، پیگیری منظم و صرفه جویی در وقت و هزینهی بیماران کمک خواهد کرد.
رضا صفدری، سید سینا مرعشی شوشتری، مرضیه اسماعیلی، فوزیه طهماسبی، زهره جوانمرد،
دوره 13، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: داروها و تجهیزات پزشکی از منابع حیاتی صنعت مراقبت می باشند. لذا هرگونه فرایندی که بتواند در مدیریت این منابع تاثیرگذار باشد، ارزشمند است. یکی از راه های کنترل و مدیریت بهتر فرایندها، استفاده از سامانههای دستهبندی و کدگذاری است. هدف از پژوهش حاضر، طراحی سامانه دستهبندی و کدگذاری داروها و تجهیزات پزشکی در ایران است.
روش بررسی: مطالعه توصیفی حاضر، در بازه زمانی مهر ۱۳۹۷ تا شهریور ۱۳۹۸، در چهار مرحله انجام شد. جهت شناسایی نیازمندی های یک سیستم کدگذاری برای داروها و تجهیزات پزشکی، منابع کتابخانهای جستجو شد و سیستمهای کدگذاری موجود در این حوزه مورد بررسی دقیق قرارگرفتند. سپس بر اساس نظر متخصصان در مورد ویژگیهای استخراج شده، مدل اولیه سامانه طراحی گردید.
یافتهها: ۳۵ سیستم کدگذاری شناسایی و بررسی شد. در نتیجه مقایسه این سیستمها، دو سیستم ATC/DDD و UMDNS بهترتیب جهت کدگذاری دارویی و تجهیزات پزشکی سامانه انتخاب گردید. همچنین پس از نظرسنجی، محور مکان مصرف و استقرار محصولات و استفاده از رمزینه پاسخ سریع (Quick Response (QR) Code)، جهت کدگذاری دادهها نیز به تأیید رسیدند.
نتیجهگیری: طراحی و ایجاد یک سیستم کدگذاری جامع و یکپارچه، بهطوریکه منطبق بر ساختارهای بینالمللی باشد و دو حوزهی دارو و تجهیزات پزشکی را بهصورت ترکیبی در برگیرد، بسیار موثر خواهد بود. همچنین استفاده از محور مکان در ساختار کد میتواند به مدیریت موجودی این محصولات کمک کند.
رضا صفدری، مجید علیخانی، فوزیه طهماسبی، زهره جوانمرد،
دوره 14، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع شکستگیهای استئوپروتیک که به ناخوشی و مرگومیر در سالمندان میانجامد، در جهان روبه افزایش است. برنامههای کاربردی در سلامت همراه، با توانمندسازی بیماران باعث افزایش مشارکت آنان در مدیریت سلامت خودشان میگردد. این موضوع در بهبود نتایج بهداشتی در بیماریهای مزمن اهمیت بسیاری دارد. به همین جهت این مطالعه، با هدف ایجاد برنامه کاربردی خودمدیریتی موبایل برای بیمارانی با شکستگیهای استئوپروتیک انجام گرفت.
روش بررسی: در مطالعهی توصیفی-توسعهای حاضر، ابتدا دادههای لازم برای پژوهش از طریق جستجو در منابع کتابخانهای، گایدلاینها و مرور برنامههای کاربردی جمعآوری گردید. سپس از پرسشنامهای جهت اعتبارسنجی و تعیین اهمیت این عناصر از دیدگاه پزشکان استفاده شده و طراحی منطقی برنامهکاربردی با استفاده از دادههای به دست آمده صورت گرفت. در نهایت، برنامه کاربردی در محیط Android studio ایجاد و سپس ارزیابی شد.
یافته ها: بخشهای اصلی برنامه شامل اطلاعات پیشگیری از بیماری، ابزار ارزیابی خطر شکستگی و اطلاعات مربوط به خودمدیریتی در مراقبت شکستگیهای استئوپروتیک میباشد که خود دارای دو بخش شکستگی لگنی و سایر شکستگیها میباشد. هم چنین، امکاناتی مانند امکان تنظیم برنامهی ورزشی، یادآورها و پروندهپزشکی را فراهم میآورد. درنهایت عملکرد برنامه کاربردی ارزیابی شده و مطابق انتظارات بود.
نتیجه گیری: این برنامهی کاربردی دارای محتوای معتبر است و میتواند برای کمک به بیماران با شکستگیهای استئوپروتیک به منظور مدیریت بیماری و یادگیری مهارتهای خودمدیریتی استفاده گردد.
مهدی عیسی زاده، زهرا سادات اسدی، مهدی طهماسبی قراجه ملک، منیژه سلیمانی فر،
دوره 14، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: در حال حاضر ابزار سلامت الکترونیک بهعنوان یک ابزار ارتباطی و آموزشی مؤثر در سلامت به منظور مدیریت شرایطِ حساس، شناخته شده است. این مطالعه با هدف بررسی سطح سواد سلامت الکترونیک بیماران مراجعه کننده به یک بیمارستان نظامی منتخب به انجام رسید.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه ی توصیفی-تحلیلی است که در سال ۱۳۹۸ بر روی ۲۰۴ نفر از بیماران مراجعه کننده به یک بیمارستان نظامی منتخب در شهر تهران به انجام رسید. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه ی اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامهی سواد سلامت الکترونیک بود که توسط بیماران تکمیل گردید. در این مطالعه، جهت تجزیه وتحلیل دادهها از نرم افزار spss استفاده گردید و سطح معنی دار آماری کمتر و مساوی ۰/۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته ها: میانگین نمرهی سواد سلامت الکترونیک بیماران ۵/۴۷±۲۹/۲۸ بهدست آمد. سطح سواد سلامت الکترونیک بیماران با مدارک تحصیلی مختلف تفاوت معنیداری با یکدیگر دارند؛ همچنین سواد سلامت الکترونیک بیمارانی که به میزان متفاوتی از اینترنت استفاده میکنند، اختلاف معنیداری با یکدیگر داشتند. سواد سلامت الکترونیک بیماران همبستگی معنیداری با میزان تحصیلات(۰/۱۶۹=r، ۰/۰۲=p) و میزان استفادهی آنان از اینترنت(۰/۳۲۸=r، ۰/۰۰۱>p) دارد.
نتیجه گیری: تحصیلات بالاتر با سطح سواد سلامت الکترونیک بالاتر همراه است و میتوان با ایجاد زمینههای آموزش استفاده از اینترنت بهمنظور دستیابی به اطلاعات سلامت، سطح سواد سلامت الکترونیک بیماران را بهبود بخشید.
احمد طهماسبی قرابی، امین ترابی پور، منصور ظهیری،
دوره 14، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: توزیع عادلانه منابع بخش سلامت همواره یکی از چالش های اصلی این بخش بوده است.با توجه به نیازهای مراقبت سلامت، توزیع عادلانه پزشکان عامل تعیین کننده در سیاست های نظام سلامت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی عدالت در توزیع پزشکان عمومی و متخصص در استان خوزستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی و مقطعی بود. داده های مربوط به جمعیت از طریق مرکزآمار ایران و تعداد پزشکان،از طریق معاونت های بهداشت،درمان و توسعه منابع انسانی، سازمان نظام پزشکی وسازمان مدیریت و برنامه ریزی استان در سال ۱۳۹۶ جمع آوری گردید. سپس با استفاده از شاخص های نسبت(در ۱۰۰۰ نفر جمعیت)، ضریب جینی و منحنی لورنز، عدالت در توزیع پزشکان بررسی شد. ضریب جینی و منحنی لورنز با استفاده از نرم افزار Excel استخراج شد.
یافته ها: شهرستان های هندیجان(۰/۵) و هفتکل(۰/۴۹)بیشترین نسبت پزشک عمومی به جمعیت و خرمشهر(۰/۱۲) و بندر ماهشهر(۰/۱۱) کمترین نسبت را داشتند.بیشترین نسبت پزشک متخصص به جمعیت را شهرستان کارون با ۰/۷۵ وکمترین نسبت را باوی(۰/۰۴)، حمیدیه(۰/۰۵) و لالی(۰/۰۷) داشتند. ضریب جینی توزیع پزشک عمومی و متخصص در استان به ترتیب ۰/۱۹ و ۰/۳۳ به دست آمد. فاصله بین منحنی توزیع پزشکان عمومی و متخصص و خط برابری در منحنی لورنز،موید ضرایب مزبور می باشد.
نتیجه گیری: نسبت پزشکان عمومی و متخصص به جمعیت در کل استان پایین است ولی توزیع پزشک عمومی و متخصص نسبتا عادلانه بوده است. سیاستگذاران و مدیران بخش سلامت استان بایستی به افزایش نسبت پزشک عمومی و متخصص به جمعیت در شهرستان های استان توجه ویژه داشته باشند.
حمزه امین طهماسبی، مائده قاسمی،
دوره 14، شماره 4 - ( مهر و آبان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روزافزون هزینهها، رقابت و پیشرفت تکنولوژی، چالشهای سازمانهای سلامت در ارائهی خدمات به مشتریان افزایش یافته است. رویکرد ناب یک سیستم مدیریتی با روشهایی است که بهکارگیری آنها میتواند موجب افزایش بهرهوری، رضایت بیماران، کیفیت ارایه خدمات و کاهش اتلاف و هزینهها شود. این پژوهش، با هدف شناسایی و سطحبندی معیارهای یک بیمارستان ناب انجام شده است.
روش بررسی: در این پژوهش، با مرور بر ادبیات موضوع، ۲۲ معیار برای یک سازمان ناب استخراج و از لحاظ مفهومی با بیمارستان و حوزهی سلامت تطبیق داده شد. سپس معیارهای تعیینشده با استفاده از نظرات خبرگان و طیف لیکرت، مورد سنجش قرار گرفت. روابط میان معیارها با مدلسازی ساختاری تفسیری فازی مشخص شد. سپس رتبه و سطوح این معیارها تعیین و در نهایت با استفاده از تحلیل میکمک، عوامل مهمتر برای یک بیمارستان ناب مشخص گردید.
یافتهها: با استفاده از تحلیل میکمک معیارهای «مشخص کردن جریان فرایندها و بهبود مستمر جهت یافتن مشکلات» و «استفاده از کنترلهای بصری جهت درک بهتر شرایط و یافتن مشکلات» به عنوان مهمترین معیارها برای بیمارستان ناب برگزیده شدند.
نتیجهگیری: برای افزایش رضایت مشتریان، کاهش هزینهها و ارتقای کیفیت ارایه خدمات، پیشنهاد میشود که بیمارستانها، اجرای تکنیکهای ناب را در دستور کار خود قرار دهند. جهت اجرای ناب میباید با استفاده از نتایجی که از تحلیل میکمک به دست آمد، به دو عامل «مشخص کردن جریان فرایندها و بهبود مستمر جهت یافتن مشکلات» و «استفاده از کنترلهای بصری برای درک بهتر شرایط و یافتن مشکلات» توجه بیشتری نمود.
حمزه امین طهماسبی، حسین نصیرزاده،
دوره 15، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیتوجهی به مدیریت پسماندهای بیمارستانی مشکلات عدیدهای را ایجاد نموده است؛ بهطوریکه پیامد بیتوجهی به مدیریت اینگونه پسماندها محیطزیست و سلامت انسان را در معرض خطر جدی قرار داده است. مراکز درمانی از جمله مؤسسات بهداشتی مهم هستند که طی سالهای اخیر ازدیاد جمعیت، افزایش اربابرجوع و عملیات سرویسدهی، رشد چشمگیر در تولید مواد زاید را در آنها به دنبال داشته است. کیفیت و کمیت پسماندهای مراکز درمانی روزبهروز مشکلساز شده و از جمله مواد سمی خطرناک بهحساب میآیند. هدف مقالهی حاضر، ارزیابی، اولویتبندی و تبیین طرح مدیریتی جهت تصفیه و دفع پسماندهای مراکز درمانی است.
روش بررسی: معیارهای مهم در انتخاب روش دفع پسماندهای مراکز درمانی از طریق مطالعهی پیشینه موضوع استخراج شد. سپس اهمیت این معیارها با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی (Fuzzy AHP (Fuzzy Analytical Hierarchy Proses تعیین شد و در پایان بهترین روش دفع، با استفاده از تکنیک ضرب و جمع وزنی فازی (Fuzzy WASPAS (Fuzzy Weighted Aggregated Sum Product Assessment انتخاب گردید.
یافتهها: از میان معیارهای اصلی، مسایل زیستمحیطی با وزن ۰/۵۱۷ اولویت اول و معیارهای هزینه و حجم پسماندها با امتیازهای ۰/۳۱۷ و ۰/۱۶۶ بهترتیب رتبههای دوم و سوم را بهدست آوردند. همچنین از میان زیرمعیارها هم، آلایندگی هوا با وزن ۰/۲۵۶ رتبهی اول را کسب نموده است. از میان روشهای دفع، روش دفن بهداشتی با امتیاز ۰/۳۱۷ رتبهی اول و روشهای ماکروویو، سوزاندن زبالهها و اتوکلاو با امتیازهای ۰/۲۶۵، ۰/۲۵۳، ۰/۱۷۳ بهترتیب رتبههای دوم تا چهارم را کسب نمودند.
نتیجهگیری: با در نظرگرفتن نتایج بهدستآمده و اولویتبندی ارایهشده میتوان با دفع پسماندها در مراکز بهداشتی و درمانی، به خطرزدایی بیشتر، کاهش آلایندگی محیطزیست و کاهش هزینهها دست یافت. بر این اساس مناسبترین روش برای دفع پسماندهای مراکز درمانی در کشور، روش«دفن بهداشتی» است. البته میبایست دفن بهداشتی زبالهها به نحو مناسب و استاندارد صورت گیرد تا از آلوده شدن آبهای زیرزمینی و خسارت به محیط زیست جلوگیری گردد. حل مشکلات ناشی از زبالههای بیمارستانی یک مسئله پیچیده و چندبعدی است که نیاز به همکاری و همیاری و تجمیع امکانات جامعه(دولت، مؤسسات خصوصی و عمومی) دارد.
رضوان عزیزی، محمد عزیزی، وریا طهماسبی، هادی عبداله زاد،
دوره 15، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع چاقی بهعنوان یک مشکل بهداشتی در سراسر جهان شناخته شده است. سندروم متابولیک بهعنوان مهمترین فاکتور چاقی یکی از معضلات سلامتی در تمامی جوامع محسوب میشود. مداخلات ورزشی و استفاده از مکملها از جمله رویکردهای بهبود وضعیت افراد دارای سندروم متابولیک میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات هشت هفته مکمل یاری آلژینات سدیم همراه با تمرینات تناوبی شدید بر سطوح پروفایل لیپیدی و آنزیمهای کبدی در زنان دارای سندروم متابولیک بود.
روش بررسی: ۳۰ زن مبتلا به سندروم متابولیک بهصورت تصادفی به ۴ گروه: تمرین تناوبی با شدت بالا (High Intensity Interval Training)+مکمل(۹ نفر)، تمرین تناوبی (HIIT)(۸ نفر)، گروه مکمل(۷ نفر) و گروه کنترل(۶ نفر) تقسیم شدند. آزمودنیهای هر دو گروه تمرین تناوبی و تمرین تناوبی+مکمل بهمدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه تمرین تناوبی با شدت ۸۵ تا ۹۵ درصد حداکثر ضربان قلب را اجرا کردند. مصرف مکمل آلژینات سدیم بهصورت سه نوبت در روز و ۳۰ دقیقه قبل از وعده غذایی به مقدار ۱/۵ گرم آلژینات سدیم حل شده در ۱۰۰ میلیگرم آب بود. نمونهبرداری خون آزمودنیهای هر ۴ گروه ۴۸ ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرین در دو مرحله پیش و پسآزمون انجام شد. از روش تحلیل واریانس یک راهه و تی همبسته برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد(۰/۰۵≥P).
یافتهها: نتایج نشان داد که در گروه تمرین+مکمل پروفایل لیپیدی(۰/۰۰۵=P) و آسپارتات آمینوترانسفراز(۱۷/۸ درصد)(۰/۰۱۲=P)، درصد چربی(۰/۰۰۱=P)(۹/۷ درصد)، BMI (P=۰/۰۰۰) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT)(۱۲/۷ درصد)(۰/۰۳۵=P) در مقایسه با سایر گروهها کاهش معناداری یافت که نشاندهندهی تاثیر تمرین تناوبی و مکمل در بهبود علایم سندروم متابولیک در زنان شرکتکننده در این تحقیق است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر، به نظر میرسد که تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل آلژینات سدیم میتواند در پیشگیری از بروز برخی بیماریهای مرتبط با چاقی و درمان سندروم متابولیک موثر واقع شود.
سکینه مطیرزاده، رحیم طهماسبی، بهروز کاوهای، آزیتا نوروزی،
دوره 16، شماره 3 - ( مرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مؤثرترین اقدامات پیشگیرانه جهت مهار بیماریهای عفونی، واکسیناسیون است. برای ایجاد مداخلات مؤثر برای پذیرش واکسن کووید-19، شناسایی عواملی که بر پذیرش واکسیناسیون تأثیر دارد بسیار مهم است. این مطالعه با هدف تعیین قدرت پیشگوییکنندگی الگوی پردازش موازی بسطیافته جهت پذیرش واکسن کووید-19 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعهی مقطعی، 1455 فرد بالای 18 سال زیرپوشش مراکز خدمات جامع سلامت ساکن استان بوشهر در شهرستانهای بوشهر، گناوه، تنگستان و عسلویه در سال 1400 بهصورت در دسترس انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات بهصورت آنلاین با استفاده از پرسشنامهای مشتمل بر 3 بخش شامل اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامهی ارزیابی سازههای الگوی پردازش ﻣﻮازی ﺗﻮﺳﻌﻪ یافته و پرسشنامهی پذیرش واکسن کووید-19 انجام شد. تحلیل دادهها توسط نرمافزار آماری SPSS انجام گرفت؛ در تحلیل دادهها علاوه بر ارایه شاخصهای توصیفی، از آزمونهای کای-دو، T دو نمونه مستقل و تحلیل رگرسیون لجستیک استفاده شد.
یافتهها: از تعداد 1455 شرکتکننده، 1067 نفر(73/3%) پذیرش واکسن داشتند. نتایج مطالعه نشان داد که مردان(0/006=P)، افراد با تحصیلات کارشناسیارشد و بالاتر(0/001=P)، کارمندان دولتی(0/001=P)، افراد مجرد(0/01=P)، افراد با سابقه بیماری خاص(0/05=P)، افراد دارای سابقه تست کووید-19 مثبت در خود(0/001=P) و خانواده(0/03=P) بیشتر از سایر افراد پذیرندهی واکسن بودند. سازههای شدت، کارآمدی پاسخ درک شده و خودکارآمدی از عوامل پیشگوییکنندهی پذیرش واکسن بودند. متغیرها و سازههای پیشگو 43/8% تغییرات در پذیرش واکسن را تبیین میکردند. از بین شرکتکنندگان در مطالعه، تعداد 1366 نفر(93/9%) در فرایند کنترل ترس بودند که در این افراد، بالاترین نمرهی پاسخ دفاعی، مربوط به اجتناب بوده است.
نتیجهگیری: جهت افزایش پذیرش واکسن باید بر کارآمدی و اثربخشی واکسن و شدت عوارض ابتلا به بیماری تاکید نمود. بنابراین کمپینهای بهداشت عمومی با هدف افزایش پذیرش واکسیناسیون باید سطح بالایی از شفافیت را در مورد ایمنی و اثربخشی واکسنها به افراد جامعه ارایه دهند.
نیلوفر مرادی، محمد عزیزی، الهام نیرومند، وریا طهماسبی،
دوره 16، شماره 3 - ( مرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یک بیماری چندعاملی است که با قند خون بالای مزمن و مقاومت به انسولین مشخص میشود. بهطورکلی افزایش جهانی شیوع دیابت نوع ۲ در اثر تغذیه ضعیف و عدم فعالیتبدنی ایجاد میشود. لذا هدف از مطالعهی حاضر، تأثیر ۸ هفته تمرین ترکیبی همراه با مکمل دانهی کینوا بر قندخون ناشتا، اشتها و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ است.
روش بررسی: در این مطالعه ۳۶ زن مبتلا به دیابت نوع ۲ بهصورت داوطلبانه انتخاب و به ۳ گروه: تمرین+مکمل(۱۲=n)، مکمل(۱۲=n) و کنترل(۱۲=n) تقسیم شدند. گروه تمرین+مکمل و گروه مکمل ۸ هفته به مقدار ۲۵ گرم دانهی کینوای پخته را بهمدت ۳ روز در هفته مصرف کردند. گروه تمرین+مکمل نیز تمرین ترکیبی را بهمدت ۸ هفته و ۳ بار در هفته انجام دادند. تمرین با شدت ۱۲-۱۰ میزان درک فشار انجام شد. جهت اندازهگیری شاخص کیفیت زندگی از نسخهی فارسیشدهی پرسشنامهی کیفیت زندگی و جهت ارزیابی اشتها نیز از پرسشنامهی اشتها استفاده شد. ۴۸ ساعت قبل و بعد از مداخلات، نمونهگیری خون، اندازهگیریها و تکمیل پرسشنامهها انجام شد. از آزمونهای (One Way ANOVA)، تعقیبی LSD و t همبسته در سطح معناداری ۰/۰۵≥P استفاده شد.
یافتهها: طبق نتایج ۸ هفته مداخله در گروه تمرین+مکمل(۰/۰۰۱=P)(%۲/۵۹) و گروه مکمل(۰/۰۴=P)(۱/۵۴%) نسبت به گروه کنترل(۰/۳۲=P)(%۱/۵۴) باعث کاهش معنیدار قندخون ناشتا شد. همچنین کاهش معنیداری نیز در شاخص اشتهای گروه تمرین+مکمل(۰/۰۰۱>P)(%۵۴/۲۰) و گروه مکمل(۰/۰۰۱=P)(%۶۰/۳۱) نسبت به گروه کنترل(۰/۱۱=P)(%۷/۹۱) صورت گرفت. دادههای کیفیت زندگی نیز حاکی از افزایش معنیدار این شاخص در گروه تمرین+مکمل(۰/۰۰۸=P)(%۵/۹۵) و گروه مکمل(۰/۰۰۲=P)(%۳/۸۰) نسبت به گروه کنترل(۰/۱۰=P)(%۰/۹۹) بود.
نتیجهگیری: ۸ هفته تمرین ترکیبی بههمراه مصرف دانهی کینوا تاثیر مثبت و بسزایی بر روی شاخص قند خون ناشتا، کیفیت زندگی و اشتها در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ دارد.
حمزه امین طهماسبی، کیمیا ملک زاده شفارودی،
دوره 16، شماره 4 - ( مهر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه درمان، از اهداف مهم گردشگری است و گردشگری در سلامت و مراقبتهای بهداشتی رشد سریعی را در دنیا طی میکند. با وجوداینکه استان گیلان، بهعنوان یکی از استانهای مهم و گردشگرپذیر کشور، سالانه میزبان حدود ۵۰۰ هزار گردشگر خارجی است و میتواند قطب گردشگری سلامت ایران باشد، اما متأسفانه این استان نتوانسته سهم مناسبی از درآمدهای این حوزه داشته باشد و به موازات ظرفیتهای درمانی که از آن برخوردار است، بیمار خارجی جذب کند.
روش بررسی: این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری سلامت انجام شد. در این راستا ابتدا با استفاده از مرور ادبیات و نظرات ده نفر از خبرگان این حوزه شاغل در پنج بیمارستان شهر رشت اعم از بیمارستانهای ولایت، پورسینا، آریا، پارس و قائم و با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند، ۲۵ عامل مؤثر شناسایی و سپس با کمک روش دلفی، ۱۴ عامل نهایی برگزیده شدند. آنگاه از روش بهترین-بدترین، میزان اهمیت هر عامل مشخص گردید و در انتها با استفاده از روش DEMATEL میزان اثرگذاری این عوامل بر یکدیگر تعیین شد.
یافتهها: پس از اجرای دو مرحله دلفی، ۱۱ عامل که میانگینی کمتر از میانگین کل آرای خبرگان داشتند و اختلافنظر بیشتری نسبت به آنها وجود داشت، حذف شدند. سپس با اجرای روش بهترین-بدترین، کیفیت خدمات پزشکی بهعنوان مهمترین عامل و سهولت تعیین وقت قبلی برای پذیرش و وضعیت سیستم بانکی بهعنوان کماهمیتترین عوامل از میان عوامل نهایی مشخص گردیدند. همچنین براساس نتایج روش DEMATEL، کیفیت خدمات پزشکی، بیشترین اثرگذاری و سهولت تعیین وقت قبلی برای پذیرش، کمترین اثرگذاری را بر روی سایر عوامل دارد. در نهایت، کیفیت خدمات پزشکی تاثیرپذیرترین و تبلیغات مناسب در مورد گردشگری سلامت در اتاقهای بازرگانی داخل و خارج از کشور دارای کمترین میزان اثرپذیری است.
نتیجهگیری: گردشگری سلامت در ایران با وجود کیفیت نسبی و قیمت ارزان، بهعلت نبود تبلیغات مناسب، هنوز جایگاه خود را در بازار نیافته است و همچنان گامهای نخست را طی میکند. با توجه به شرایط محیطی و وجود جاذبههای گردشگری در شهر رشت، انجام اقداماتی همچون ارتقای کیفیت خدمات پزشکی، بازاریابی مناسب و ارتقای زیرساختها، موجب توسعه و بهبود گردشگری سلامت و در نتیجه افزایش رضایتمندی و جذب بیشتر مشتریان میشود.
محمد حسینی کسنویه، مهسا محمودی نژاد، محمد ویسی، پویا هدایتی شهیدانی، علی طهماسبی،
دوره 16، شماره 5 - ( آذر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثر حضور پزشک در خطای ثبت کدهای جراحی توسط دستیاران جراحی و اثرات مالی ناشی از آن در بیمارستان رسول اکرم انجام شد.
روش بررسی: مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و آینده نگر بوده و در بازه زمانی سه ماهه ی زمستان ۱۴۰۰ و از طریق جمع آوری داده ها در بیمارستان انجام شد. به جهت مقایسه ی کسورات با توجه به حضور یا عدمحضور پزشک، کارشناسی در اتاق عمل مستقر شد که اطلاعات را در فرم های مخصوص وارد کند و بدین صورت انواع کسورات برای هریک از وضعیت های مذکور مشخص شد. از آزمونT-Test برای تجزیه و تحلیل بین دو گروه(حضور و عدم حضور پزشک) استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزارهای اکسل و SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: تعداد ۳۰۱ پرونده در زمان حضور پزشک جراح و ۳۰۰ پرونده در زمان عدمحضور پزشک جراح بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران بررسی گردید. تفاوت درصد کسورات پنهان در زمان حضور و عدمحضور پزشک جراح معنادار نبوده است(۰/۰۷۸P-value=). با وجود این، تفاوت درصد کسورات آشکار در زمان حضور و عدمحضور پزشک جراح معنادار بوده است(۰/۰۲۴P-value=). همچنین تفاوت هزینه ی کسورات آشکار در گروه های جراحی معنادار بوده است(۰/۰۰۱P-value<) اما تفاوت هزینه های کسور پنهان در صورت وجود یا نبود پزشک، معنادار نبوده است(۰/۴۳۵P-value=).
نتیجه گیری: حضور یا عدمحضور پزشک جراح در میزان خطا در ثبت کدهای جراحی توسط کمک جراح و در نتیجه در درصد و هزینه های کسورات اعمال جراحی و خصوصاً در کسورات آشکار حق العمل جراح اثر دارد. ازاینرو برنامه ریزی برای حضور پزشک در مواقعی که خطای ثبت کدها توسط کمک جراح منجر به کسورات آشکار می شود، می تواند به مستندسازی دقیقتر و در نتیجه کسورات کمتر ناشی از خطای ثبت کدها کمک کند.