آرزو فلاحی، حیدر ندریان، سهیلا محمدی، محمد حسین باقیانی مقدم،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیماری اولسر پپتیک (PUD) که به زخم معده یا دوازدهه اطلاق میشود و در بیشتر موارد مزمن و عود کننده است، خطر پایین آمدن کیفیت زندگی افزایش مییابد. مشخص نمودن عوامل مرتبط با کیفیت زندگی بیماران PUD میتواند بعنوان راهنمایی برای طرح ریزی برنامههای آموزشی برای این بیماران و انجام مداخلههای صحیح و مناسب جهت ارتقاء کیفیت زندگی آنها عمل کند. لذا این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اولسر پپتیک بر اساس مدل پرسید در شهر سنندج طراحی و اجرا گردید.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی- مقطعی بر روی 120 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان بعثت شهر سنندج که طی نمونه گیری تصادفی ساده بدست آمدند انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که بر اساس سازههای مدل پرسید تدوین گردیده و مشتمل بر سازه های کیفیت زندگی، وضعیت سلامت، عوامل مستعد کننده (آگاهی و نگرش)، قادرکننده و تقویت کننده همراه با رفتارهای خود مدیریتی بیماری اولسر پپتیک بود و بصورت مصاحبه تکمیل گردید. پایایی و روایی پرسشنامهها تأیید گردید. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و با بکار گیری آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، ANOVA ، t-test و همچنین تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: همبستگی مثبت و معنی داری بین کیفیت زندگی و متغیرهای وضعیت سلامت (01/0> P)، آگاهی(05/0>P) و عوامل قادر کننده (05/0> P) و تقویت کننده (01/0> P) وجود داشت. رفتارهای خود مدیریتی نیز با متغیرهای وضعیت سلامت (05/0> P) و عوامل تقویت کننده (01/0> P) همبستگی معنی دار داشت. در مجموع متغیرهای مدل پرسید 9/68% از واریانس کیفیت زندگی را پیش بینی نمودند و از میان این عوامل، وضعیت سلامت قویترین پیش بینی کننده (649/0=β) بود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به توان بالاتر وضعیت سلامت در پیش بینی کیفیت زندگی و توانایی پیش بینی وضعیت سلامت توسط رفتارهای خود مدیریتی، ارائه یک برنامه آموزشی خود مدیریتی برای بیماران مبتلا به PUD و خانوادههای آنها که تأکید بیشتری روی حمایت اجتماعی بعنوان عوامل تقویت کننده داشته باشد، توصیه میشود. با توجه به اینکه الگوی پرسید در اصل یک مدل جهت برنامهریزی است، میتوان این الگو را در ایران به عنوان چارچوبی جهت برنامهریزی مداخلات در جهت بهبود و ارتقاء رفتارهای خود مدیریتی و نهایتاً کیفیت زندگی بیماران مبتلا به PUD به کار گرفت.
آرزو فلاحی، محمد علی مروتی شریف آباد،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای دهان و دندان اثرات زیانباری را در دوران کودکی و سنین بالا دارند و10-5 درصد از کل هزینههای مراقبت بهداشتی را شامل میشود. الگوی فرانظریه ای چگونگی و زمان مراحل تغییر رفتار را پیش بینی میکند. مطالعه حاضر با هدف تعیین مراحل رفتار تمیزکردن بین دندانها بر اساس الگوی فرانظریه ای در دانش آموزان دختر و پسر مقطع پیش دانشگاهی شهر یزد انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه ای مقطعی است که بر روی 361 نفر از دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر یزد که طی نمونه گیری خوشه ای از8 مدرسه انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای بود که روایی و پایایی آن تأییدشده و شامل مشخصات دموگرافیک، سوالات خودکارآمدی، موازنه تصمیم گیری (فواید درک شده و موانع درک شده) و مراحل تغییر رفتار تمیزکردن بین دندان بودکه به صورت خودگزارشی تکمیل و اطلاعات از طریق نرم افزارآماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: 8/54% دختر و2/45% پسر با میانگین سنی آنها 55/.±53/17سال در این مطالعه شرکت کردند.86/49 %( 179 نفر) درمرحله پیش تفکر،3/5% (19 نفر) در تفکر، 1/24% (87نفر) آمادگی، 8/6 % (31 نفر) عمل و 5/12%(5 نفر ) در مرحله نگهداری رفتارتمیزکردن بین دندان بودند. مراحل تغییر با خودکارآمدی(33/.r=) و فواید درک شده(19/.r=) ارتباط مثبت و معنادار و با موانع درک شده همبستگی معکوس و معناداری (19/.r= -) داشت. سازه های خودکارآمدی، موانع و فواید درک شده رویهم رفته15% درصد از واریانس مراحل تغییر رفتار را پیش بینی کردند که در این میان خودکارآمدی (212/0=β) قویترین پیش بینی کننده بود.
بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که اکثر دانش آموزان در مرحله پیش تفکر بودند و احتمالاً در آینده در معرض پوسیدگی دندان بیشتری قرار دارند. میتوان از الگوی فرانظریه ای جهت تعیین استراتژیهای مربوط به هر یک از مراحل تغییر رفتارخود مراقبتی دهان و دندان به منظور پیشرفت و نگهداری رفتار درمداخلات و برنامه های آموزشی استفاده کرد