14 نتیجه برای قاسمی
حسین درگاهی، مرجان قاضی سعیدی، مقصود قاسمی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده
گسترش روز افزون دسترسی به سخت افزارها و نرم افزارهای مناسب برای آموزش الکترونیکی، به خصوص توسعه شبکه جهان گستر وب، افق جدیدی را پیش روی موسسات آموزشی نهاده است. اهمیت این مسئله در حوزه علوم پزشکی که با جان انسانها سر و کار دارد دو چندان است، زیرا علاوه بر مسائل آموزشی، پژوهشی، و تولید اطلاعات، درمان صحیح و اصولی بیماران نیز در سایه آشنایی با اطلاعات روز آمد و روشهای جدید امکان پذیر است. بدین لحاظ علم پزشکی از دستاوردهای فناوری اطلاعات به سرعت و با همه امکانات بهره می گیرد تا اطلاعات مورد نیاز را سریعاً در دسترس پزشکان قرار دهد. این مقاله به بررسی جایگاه آموزش الکترونیکی در علوم پزشکی می پردازد.
این مقاله از نوع مروری بوده و جمع آوری اطلاعات با استفاده از مستندات چاپی و الکترونیکی مرتبط با موضوع صورت گرفته است. برای پیاده سازی آموزش الکترونیکی در حوزه علوم پزشکی به یک سری از زیر ساختها و استانداردها و مهارتهایی نیاز است که قبل از پرداختن به آموزش الکترونیکی باید مورد توجه دانشگاههای علوم پزشکی قرار گیرد . این زیر ساختها و استانداردها نقش ویژه ای در موفقیت اجرای آموزش الکترونیکی ایفا می کنند.
با عنایت به مزایایی که آموزش الکترونیکی ذاتاً آن را داراست در لزوم توسعه آموزش الکترونیکی علوم پزشکی تردیدی وجود ندارد ولی آنچه که مهم است نحوه دسترسی موثر به این نوع از آموزش است . لذا پیشنهاد می گردد با تطبیق فرایندهای موجود در دنیا و با استفاده از تجارب کشورهای سرآمد در این زمینه مناسب ترین روش آموزش الکترونیکی انتخاب و نسبت به پیاده سازی آن اقدام شود.
حسین درگاهی، مرجان قاضی سعیدی، مقصود قاسمی،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : آموزش الکترونیکی یک فرآیند جدید در آموزش است که براساس فناوریهای رایانهای، چند رسانهای و پردازشگرها، شکل گرفته است. با پیشرفت آموزش الکترونیکی، آموزش علوم پزشکی نیز از ظرفیت های آن در زمینههای مختلف بهره جسته است.برای توفیق در پیاده سازی آموزش الکترونیکی و بهره مندی از ظرفیتها و گریز از تهدیدهای احتمالی در کشور، پرداختن به
مطالعات تطبیقی و بهره برداری از تجارب دانشگاهی موفق در کشورهای پیشرو در زمینه آموزش الکترونیکی لازم و ضروری است.
روش بررسی: این پژوهش بصورت تطبیقی و توصیفی - مقطعی در طول سالهای 2007 و 2008 میلادی با استفاده از سایت تعداد هشت دانشگاه در کشورهای پیشرو و منتخب در زمینه آموزش الکترونیک علوم پزشکی در پنج قاره دنیا و بهره برداری از تعداد شصت و دو منبع و کلید واژههای آموزش الکترونیکی، رشته های علوم پزشکی، فناوری ارتباطات، بررسی تطبیقی، دانشگاه انجام شده است. در نهایت، فعالیتهای انجام شده در دانشگاههای مزبور با وضعیت موجود آموزش الکترونیکی در دانشگاههای علوم پزشکی کشور که در این خصوص عملکرد بهتری داشته اند، مورد مقایسه قرار گرفته است.
یافتهها: یافتههای بدست آمده نشان میدهد دانشگاه منچستر در انگلستان و دانشگاه دکین در استرالیا در زمینه راه اندازی و ایجاد دورههای آموزش الکترونیکی در رشته های علوم پزشکی از قدمت و تجربه بیشتری برخوردار هستند. در کلیه دانشگاههای پیشرو ارزیابی دانشجویان بصورت حضوری، آنلاین و ترکیبی است. در دانشگاههای کشور افریقای جنوبی کلیه آموزشهای الکترونیکی بصورت رشتههای منجر به مدرک ارائه میشود، در حالیکه در سایر دانشگاهها بصورت دورههای تک درس، کوتاه مدت و رشتههای منجر به مدرک در اختیار علاقمندان قرار میگیرد. ارائه رشتهها و دورههای علوم بهداشتی بصورت الکترونیکی نسبت به سایر رشتهها و دورهها در دانشگاههای مورد مطالعه بیشتر است.
بحث و نتیجه گیری: بنظر میرسد دانشگاههای مورد مطالعه در کشورهای منتخب درخصوص تاریخچه، واحد متولی، ملزومات ورود، نوع ارزیابی، نحوه ارائه تکالیف، روش ثبت نام و نوع آموزش الکترونیکی بکار رفته بصورت متفاوت با یکدیگر عمل میکنند. نتایج این بررسی نشان داد که سیستم آموزش الکترونیکی در دانشگاه علوم پزشکی کشور در مقایسه با کشورهای پیشرو، کاستیهایی دارد. لازمه موفقیت در بکارگیری موفق این سیستم برقراری زیر ساختهای فناوری و فرهنگی و ارتقاء مهارت مورد نیاز کاربران است.
رضا قاسمی برقی، غلامرضا حسن زاده، مریم جوادی، مریم اسدی، بهناز بیات، نرگس ساعی پور، حمید چوبینه،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
مقدمه : 1% از افراد جامعه را معلولین تشکیل میدهند. معلول از کودکی با برخوردهای نادرستی که ناشی از درک ناقص جامعه میباشد، مواجه میگردد. اما خانواده میتواند نقش سازندهای در افزایش توانمندی معلول داشته باشد.
هدف این پژوهش
تعیین نظرات معلولین ناشنوا، نابینا و حرکتی شهرهای قزوین و کرج و خانواده آنها نسبت به معلولیت میباشد.
روش بررسی: 150 معلول و خانواده آنها از کانون معلولین، مدارس استثنایی و بنیاد جانبازان کرج و قزوین، بطور تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات جمع آوری شده با کمک نرم افزار spss طبقه بندی و با استفاده از روشt-test و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: این بررسی نشان داد معلولین ناشنوا و خانواده هایشان نسبت به سایر معلولین نظر مثبت تری به معلولیت دارند. با افــزایش تعداد افراد خانواده، نظر معلول بطـور معنیداری نسبت به معلولیت منفیتر میشود(05/0p <)، ضمن اینکه رابطه نظر معلول با جنس او و علت معلولیت و تحصیلات عالی والدین معنی دار نیست.
نتیجه گیری: با توجه به نزدیکی نظرات معلولین و خانواده هایشان به معلولیت و نیاز ایشان به کسب آگاهی بیشتر در خصوص معلولیت، عوارض و نیازهای معلول، لازم است که بر آموزش صحیح در این خصوص تاکید بیشتری شود.
مدیحه قاسمی، فاطمه نادعلی، سید ناصر استاد، فرهاد ذاکر، شهربانو رستمی، حسین درگاهی،
دوره 6، شماره 4 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: لوسمی میلوژن مزمن، بدخیمی خونی مرتبط با ژن الحاقی BCR-ABL1 و فعالیت مداوم ABL-1 است. ایماتینیب خط اول درمان این لوسمی است، اما جمعیتی از بیماران به آن مقاومت نشان میدهند. بر این اساس هدف از این پژوهش، مطالعه تاثیر داروی HESA-A بر تکثیر و آپوپتوز رده سلولی لوسمی میلوژن مزمن(K562)
میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه بنیادی از سلولهای K562 استفاده شد و زمان دو برابر شدن سلولها محاسبه گردید. داروی A HESA- در غلظتهای 1، 2، 4و 8 میلی گرم در میلی لیتر بر سلولها اثر داده شد. پس از 72 ساعت جهت بررسی اثر سایتوتوکسیسیتی و تعیین IC50 ، MTT Assay وTrypan Blue Exclusion Assay انجام شد. سپس سلولها 48 ساعت با دوز IC50 دارو مجاور شدند و آپوپتوز به روش فلوسایتومتری انجام شد. بررسی دادهها با آزمون Unpaired t test به عمل آمد.
یافتهها: زمان دو برابر شدن رده سلولی K56224 ساعت محاسبه شد. نتایج MTT وTrypan Blue Exclusion Assay، کاهش وابسته به دوز سلولهای زنده را نشان داد. IC50 دارو 5/3 میلی گرم در میلی لیتر بدست آمد. 22/19 درصد از سلولهای تیمار شده در هیستوگرام فلوسایتومتری در مکان سلولهای نکروزی قرار گرفتند.
نتیجهگیری: HESA-A دارای اثر سایتوتوکسیسیتی بر سلولهای K562 در الگوی وابسته به دوز است، و به نظر میرسد به کمک القا مرگ نکروزی توانسته است تاثیر گذار باشد.
الهه درخشانفر، شعبان علیزاده، حسن رفیعی مهر، فاطمه نادعلی، علی قاسمی، مسعود کریمی، نوشین شباب،
دوره 10، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: لوسمی میلوئیدی مزمن، یک بیماری میلوپرولیفراتیو مزمن است که با افزایش رده میلوئیدی، پلاکت و اریتروئیدی در خون محیطی و مغز استخوان همراه است. (SFRP یا Secreted Frizzled-Related Protein)، مهار کننده ی مهم مسیر پیام رسانی Wnt است که باعث مهار این مسیر در افراد سالم میشود. تنظیم نابجای مسیر پیام رسانی Wnt، یکی از دلایل شایع در بیولوژی سرطان و متیلاسیون در پروموتور ژن SFRP دلیل تکثیر کنترلنشدهی سلولی در سرطان است. لوسمی میلوئیدی مزمن اولین بیماریی بود که نقش مسیر پیام رسانی Wnt در آن شرح داده شد. در مطالعه ی حاضر، وضعیت متیلاسیون ژنهای SFRP۱ و SFRP۲ در بیماران لوسمی میلوئیدی مزمن تازه تشخیص داده شده و افراد سالم تعیین گردید.
روش بررسی: نمونه خون محیطی ۳۳ بیمار CML در زمان تشخیص و ۲۵ فرد سالم به عنوان شاهد، جهت بررسی وضعیت متیلاسیون دو ژن SFRP۱ وSFRP۲ بررسی گردید. برای بررسی وضعیت متیلاسیون ژنهای SFRP۱ و SFRP۲ از تکنیک(Methylation Specific- Polymerase Chain Reaction, Methylation Specific- PCR) استفاده شد. از آزمون منویتنی برای بررسی ارتباط بین هیپرمتیلاسیون ژنهای SFRP۱ و SFRP۲ با شاخص های بالینی بیماران استفاده شد.
یافتهها: در مطالعهی حاضر نتایج نشان داد که هیپرمتیلاسیون پروموتور ژنهای SFRP۱ و SFRP۲ بهترتیب ۱۶/۱ درصد و ۲۷/۲ درصد بود. هیچ یک از نمونههای کنترل متیلاسیون را نشان ندادند.
نتیجهگیری: متیلاسیون ژنهای SFRP۱ و SFRP۲، همانند لوسمی ها و نئوپلازیهای بافتهای توپر در بیماران مبتلا به لوسمی میلوئیدی مزمن نیز دیده میشود. از این رو احتمال دارد که متیلاسیون این ژنها در شروع این بیماری نقش داشته باشد.
شبنم قاسمیانی، ابوالقاسم پوررضا، محمود محمودی،
دوره 11، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: تعارض پدیده ای طبیعی و غیرقابل اجتناب در هرسازمانی است. حیطه ی پرستاری به دلیل وجود استرس های محیطی، ماهیت کار و تنوع تعاملات، کارکنان و وظایف در مقابل تعارض آسیب پذیر است. هدف از این مطالعه تعیین سطح تعارض و استراتژی های مدیریت تعارض در بین پرستاران بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران بود.
روش بررسی: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی بود. نمونه ی مورد پژوهش به تعداد ۲۴۰ نفر بود که به روش نمونه گیری دو مرحله ای از پرستاران بیمارستان های عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. برای گردآوری داده از پرسشنامه های سطح تعارض Dubrin و استراتژی های مدیریت تعارض Robbins استفاده شد و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کای دو و آزمون دقیق فیشر با اطمینان ۹۵% استفاده گردید.
یافته ها: سطح تعارض پرستاران در بیمارستان ها در حد متوسطی قرار داشت و پرستاران به ترتیب استراتژی راه حل گرایی، عدم مقابله جویی و کنترلی را به کار می بردند. در پژوهش حاضر، تنها بین سطح تعارض با گروه سنی پرستاران(۰/۰۴۸=p) رابطه ی معنی دار وجود داشت. بین سن و استراتژی کنترلی(۰/۰۰۶=p) و سابقه کار و استراتژی کنترلی(۰/۰۲۹=p) و سن و استراتژی راه حل گرایی(۰/۰۰۲=p) رابطه ی معنی دار مشاهده شد.
نتیجهگیری: تعارض، پدیده ای دوبعدی است که می تواند نتایج مثبت و منفی به دنبال داشته باشد؛ نحوه ی برخورد و مدیریت تعارض تعیین کننده ی پیامدهای آن است.
زهرا قاسمی آقبلاغی، فریدون آزاده، فاطمه شیخ شعاعی،
دوره 12، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: حوزهی سلولهای بنیادی به عنوان یکی از حوزه های شاخص سلامت در ایران در حوزهی علم سنجی کمتر به آن پرداخته شده است، از این رو، این پژوهش با هدف ترسیم نقشهی حوزهی سلولهای بنیادی(تحلیل همایندی واژگان) شکل گرفت که بر اساس مدارک نمایه شده در نمایه استنادی وب آو ساینس در کشورهای منتخب در طی سالهای 2013-2011 بوده است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی و با استفاده از تکنیک علم سنجی و فن تحلیل همایندی واژگان انجام گردیده است. در این تحقیق، 34142 عنوان مقاله از پایگاه وب آو ساینس بررسی شدند. ابزار گردآوری داده ها سیستم جستجوی پایگاه وب آو ساینس است. تحلیل داده ها با سیستم تحلیل نتایج وب آو ساینس و نرم افزار سایت اسپیس (Citespace) انجام شد.
یافته ها: بیشتر تولیدات این حوزه متعلق به کشور آمریکا و به زبان انگلیسی هستند. سلول بنیادی، تمایز سلولی، در شرایط آزمایشگاهی، بیان ژن، سلول های بنیادی مزانشیمی، سلولهای بنیادی جنینی و پیوند از واژگان پرکاربرد و مباحث موضوعی داغ این حوزه هستند.
نتیجه گیری: روند رو به رشد این حوزه باعث گردیده است که حوزه های موضوعی متفاوت در زمینهی سلولهای بنیادی وارد شوند. با توجه به پربسامد بودن سلولهای بنیادی جنینی در این حوزه، میتوان به اهمیت این سلولها پی برد؛ زیرا با استفاده از این سلول ها می توان بسیاری از بیماری ها را درمان نمود.
پریچهر حناچی، زهرا قاسمی نیا، خسرو صادق نیت حقیقی، ابوالفضل گلستانی،
دوره 12، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: آپنه ی خواب انسدادی یکی از اختلالات شایع خواب می باشد که در عین شیوع بالا، اکثر مبتلایان از آن ناآگاه هستند. علت این اختلال، انسداد مسیرتنفس است که باعث کاهش اکسیژن خون در نتیجه بیدار شدن های مکرر در طول شب می گردد. در این پژوهش، به وضعیت دفاع آنتی اکسیدانی به عنوان یکی از مهم ترین مکانیسم های درگیر برای پیشگیری از عواقب پیشنهاد شده برای این عارضه پرداختیم.
روش بررسی: تعداد ۳۵ نفر از مبتلایان به آپنه ی خواب انسدادی انتخاب و با توجه به شاخص آپنه (AHI) در دو گروه آپنه خواب انسدادی خفیف ۱۷ نفر و شدید ۱۸ نفر دسته بندی شدند. به منظور بررسی وضعیت دفاع آنتی اکسیدانی از شاخص های آنزیمی GPx و غیرآنزیمی، محتوای گلوتاتیون احیا در نمونه خون ناشتا استفاده گردید.
یافته ها: میانگین مقادیر به دست آمده برای فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز در مبتلایان به آپنه ی شدید ۲/۲±36/6 و خفیف 3/7±35/3 (U/gHb) را نشان می دهد. میانگین غلظت گلوتاتیون احیا در دو نمونه گروه مبتلایان به آپنه ی خفیف 0/1±0/54 Mµ و شدید 0/10±0/68 µM را نشان می دهد که غلظت گلوتاتیون احیا در مبتلایان به آپنه ی شدید افزایش ۲۳ درصدی با سطح معنادارای(0/05>p) را نشان می دهد.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت تفاوت قابل ملاحظه ای بین فعالیت GPx آپنه خفیف مشاهده نشد اما مبتلایان به آپنه شدید در مقایسه با آپنه خفیف افزایش معنی داری(0/05>p) در سطح گلوتاتین احیا نشان دادند که ممکن است پاسخ طولانی مدت به استرس اکسیداتیو سبب تغییر در بیان ژن شده و در طولانی مدت سطح این بیومارکرها را افزایش داده است.
فاطمه بهرامی بنان، محمدحسن شیخها، نسرین قاسمی، محمد مجدیزاده، بی بی فاطمه حقیرالسادات،
دوره 12، شماره 4 - ( مهر و آبان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از استراتژیهای موثر جهت هدفمند کردن شیمی درمانی در درمان سرطان، استفاده از نانوحاملهای لیپیدی است. در این مطالعه فرمولاسیون بهینهی نیوزومی دارای دوکسوروبیسین جهت مبارزهی بهتر با سلولهای سرطانی تهیه شده و مورد ارزیابیهای فیزیکوشیمیایی و سلولی قرار گرفته است.
روش بررسی: وزیکولهای نیوزومی با استفاده از فسفاتیدیل کولین(%20)، کلسترول(%22/5)، (Span60 (%52/5 و (DSPE-PEG2000 (%5 و با روش فیلم نازک تهیه شدند. دوکسوروبیسین به روش غیرفعال درون نیوزومها بارگذاری شد. بررسی شاخصه های فیزیکوشیمیایی آنها با استفاده از دستگاههای زتا سایزر، FTIR، SEM انجام و میزان رهایش دارو در دمای oC 37 و oC 44 محاسبه گردید. در پایان میزان سمیت نانوسامانه ی حامل دارو بروی رده ی سلولی KG-1 سرطان مغز استخوان بروش MTT سنجیده شد.
یافته ها: نیوزومهای حاوی دارو با اندازه nm 65/2±160/37، د94/18 درصد میزان راندمان انکپسولاسیون، پتانسیل زتا 1/24±mV -58/11 و شاخص پراکندگی 0/02±0/234 میباشد. رهایش دارو در این نانوسامانه کنترل شده است و بررسی FTIR و SEM، نشان داد که دارو و نانوسامانه برهمکنشی نداشته و ذرات آن ساختاری کروی داشتهاند. همچنین بررسی های سلولی نشان داد که میزان سمیت دارو در شرایط کپسوله شده نسبت به شرایط غیرکپسوله بیشتر است.
نتیجه گیری: نتایج این بررسی ضمن تایید ویژگیهای فیزیکوشیمیایی مناسب و آهسته رهش بودن سامانه، نشان میدهد که این نانوسامانه آنیونی باعث افزایش سمیت دارو برای ردهی سلولی KG-1 سرطان مغز استخوان میشود، بدین ترتیب این نانو حامل نیوزومی میتواند، حاملی مناسب جهت رسانش دارو به سلولهای سرطانی باشد.
محمدرضا حاجی قاسمی، مهدیه اژدری،
دوره 14، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات نورولوژی، شرایطی است که ناشی از اختلال در بخشی از مغز یا سیستم عصبی باشد. افزایش شیوع این اختلالات و بار اقتصادی بالایی که بر جامعه تحمیل میکند، لزوم بازنگری در سیاستهای اصلاح مراقبتهای بهداشتی را بیش از پیش نمایان ساخته است. پژوهش حاضر با هدف محاسبهی بهای تمام شدهی خدمات ارایه شده به بیماران نورولوژی اطفال درصدد است به کاهش هزینهها کمک نماید.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعهی موردکاوی از نوع کمی است که به شیوهی توصیفی-تحلیلی بهصورت مقطعی به پیادهسازی مدل بهایابی بر مبنای فعالیت زمانگرای فازی (FTDABC) در درمان بیماران نورولوژی اطفال در سال ۱۳۹۵ پرداخته است. بهمنظور بررسی تفاوت معنیداری بهای تمام شده خدمات در مدل بهایابی FTDABC و سنتی از آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون استفاده شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش، ضمن تایید معنیداری بهای تمام شدهی خدمات ارایه شده به بیماران به هر دو روش بهایابی، بهای تمام شدهی خدمات درمانی بیماران با استفاده از مدل FTDABC را معادل ۵,۷۳۶,۸۴۳,۴۳۲ ریال برآورد کرد که از این مقدار ۴۱/۶۱% به سربار و ۵/۹۴% به هزینهی ظرفیت بیاستفادهی سربار اختصاص یافت. فعالیت ویزیت و مشاوره، کنترل علایم حیاتی و جابهجایی بیمار بهترتیب زمانبرترین فعالیتها در فرایند درمان شناسایی شد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش، نیاز به اصلاح مدیریت منابع انسانی و کاهش ظرفیت بیاستفاده جهت افزایش اثربخشی منابع بیمارستان و بهبود فرایندهای درمانی ضروری به نظر میرسد. درصورتیکه مدیر بتواند فعالیت جابجایی بیماران را ۲۰% کاهش دهد، منجر به کاهش ۲/۸۹% زمان و ۱/۸۶% بهای تمام شده فرایند درمان میشود.
حمزه امین طهماسبی، مائده قاسمی،
دوره 14، شماره 4 - ( مهر و آبان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روزافزون هزینهها، رقابت و پیشرفت تکنولوژی، چالشهای سازمانهای سلامت در ارائهی خدمات به مشتریان افزایش یافته است. رویکرد ناب یک سیستم مدیریتی با روشهایی است که بهکارگیری آنها میتواند موجب افزایش بهرهوری، رضایت بیماران، کیفیت ارایه خدمات و کاهش اتلاف و هزینهها شود. این پژوهش، با هدف شناسایی و سطحبندی معیارهای یک بیمارستان ناب انجام شده است.
روش بررسی: در این پژوهش، با مرور بر ادبیات موضوع، ۲۲ معیار برای یک سازمان ناب استخراج و از لحاظ مفهومی با بیمارستان و حوزهی سلامت تطبیق داده شد. سپس معیارهای تعیینشده با استفاده از نظرات خبرگان و طیف لیکرت، مورد سنجش قرار گرفت. روابط میان معیارها با مدلسازی ساختاری تفسیری فازی مشخص شد. سپس رتبه و سطوح این معیارها تعیین و در نهایت با استفاده از تحلیل میکمک، عوامل مهمتر برای یک بیمارستان ناب مشخص گردید.
یافتهها: با استفاده از تحلیل میکمک معیارهای «مشخص کردن جریان فرایندها و بهبود مستمر جهت یافتن مشکلات» و «استفاده از کنترلهای بصری جهت درک بهتر شرایط و یافتن مشکلات» به عنوان مهمترین معیارها برای بیمارستان ناب برگزیده شدند.
نتیجهگیری: برای افزایش رضایت مشتریان، کاهش هزینهها و ارتقای کیفیت ارایه خدمات، پیشنهاد میشود که بیمارستانها، اجرای تکنیکهای ناب را در دستور کار خود قرار دهند. جهت اجرای ناب میباید با استفاده از نتایجی که از تحلیل میکمک به دست آمد، به دو عامل «مشخص کردن جریان فرایندها و بهبود مستمر جهت یافتن مشکلات» و «استفاده از کنترلهای بصری برای درک بهتر شرایط و یافتن مشکلات» توجه بیشتری نمود.
سیده ماهرخ علینقی مداح، مریم زاهدی طبرستانی، دکتر کاظم کاظم نژاد تبریزی، سمیرا قاسمی، فاطمه مهرآور،
دوره 16، شماره 2 - ( خرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: آتراکوریوم بهعنوان یکی از شلکنندههای عصبی عضلانی از مهمترین تحریککنندههای واکنش آلرژیک حین بیهوشی است که باعث آزاد شدن هیستامین میگردد. این مطالعه با هدف تعیین اثر هیدروکورتیزون بر روی تغییرات همودینامیک حاصل از داروی آتراکوریوم در بیماران مبتلا به شکستگی اندام فوقانی با بیهوشی عمومی انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسو کور، ۵۰ بیمار مبتلا به شکستگی اندام فوقانی با بیهوشی عمومی مراجعهکننده به بیمارستان آموزشی درمانی ۵ آذر گرگان، ۱۸ تا ۶۰ سال با کلاس I و II انجمن متخصصان بیهوشی آمریکا، بهصورت تصادفی بلوکی به ۲ گروه هیدروکورتیزون و پلاسبو(آب مقطر) تخصیص داده شدند، که در گروه مداخله ۳۰ دقیقه قبل از ورود به اتاق عمل ویال اکسی کورت(هیدروکورتیزون) بهصورت وریدی و بولوس همراه با ۳۰۰ میلیلیتر نرمال سالین تجویز گردید. تغییرات همودینامیک بیماران قبل از تجویز هیدروکورتیزون، ۳۰ دقیقه پس از تجویز، ۵ دقیقه بعد از اوج اثر آتراکوریوم(قبل از اینتوبیشن) و بعد از اکستیوب بین دو گروه با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازههای تکراری مقایسه گردید.
یافتهها: بین دو گروه از نظر سن، جنس و مدت زمان جراحی تفاوت معنیداری وجود نداشت. فشارخون سیستولیک ۵ دقیقه بعد از اوج اثر آتراکوریوم(قبل از اینتوباسیون) در گروه کنترل نسبت به گروه مداخله کمتر بوده و این اختلاف از نظر آماری معنیدار بوده است(۰/۰۲=P). ۳۰ دقیقه بعد از تجویز هیدروکورتیزون میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیماران کاهش و این کاهش همچنان بعد از تجویز آتراکوریوم(قبل از اینتوباسیون) ادامه داشته است؛ اما بعد از اکستیوب میانگین فشارخون بیماران افزایش پیدا کرده است. همچنین بعد از تجویز آتراکوریوم میانگین ضربان قلب بیماران ۱۴/۴۴ واحد نسبت به قبل از تجویز هیدروکورتیزون کاهش پیدا کرد و این کاهش معنادار بود(۰/۰۰۱=P).
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که هیدروکورتیزون میتواند بهعنوان یک عامل موثر در حفظ ثبات همودینامیک در بیماران با بیهوشی عمومی استفاده گردد. هرچند استفاده از آن هنوز بهعنوان عاملی جهت حفظ همودینامیک گسترده نشده است و نیازمند بررسیهای بیشتر است.
امید علی غلامی، جمیل صادقی فر، بهاره کبیری، شبنم قاسمیانی، صادق سرحدی، رضا جوروند،
دوره 17، شماره 4 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سواد سلامت به عنوان یک تعیینکنندهی سلامت یکی از راهبردهای کلیدی سیاست سلامت همگانی به شمار میرود. پژوهش حاضر به منظور بررسی تعیین سطح سواد سلامت و عوامل موثر بر آن در بین مراجعان به مراکز خدمات جامع سلامت شهرستان ایلام انجام شده است.
روش بررسی: در سال ۱۴۰۱ و در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، تعداد ۴۲۹ نفر از مراجعان ۱۸ تا ۶۵ ساله به مراکز خدمات جامع سلامت منتخب سطح شهرستان ایلام بررسی گردیدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامهی سواد سلامت بزرگسالان با نام هلیا بود؛ نمونهگیری به صورت خوشهای و در قالب نه خوشه انجام شد؛ که هر خوشه شامل ۵۰ نمونه بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون وآنالیز واریانس یکطرفه با سطح معناداری ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: بر اساس نتایج میانگین نمره کلی سواد سلامت۱۶/۵۰±۸۰/۱۶ بود. در سطح بندی سواد سلامت۱۸/۹۷ درصد افراد، سواد سلامت ناکافی ونه چندان کافی و ۴۴/۳۹ درصد شرکتکنندگان، سواد سلامت عالی داشتند. میانگین نمرهی سوادسلامت به تفکیک ابعاد سلامت شامل دسترسی به اطلاعات سلامت۷۴/۶۵، فهم و درک اطلاعات ۸۱/۸۱، مهارت خواندن اطلاعات ۷۴/۱۲، ارزیابی اطلاعات ۷۵/۰۵ و تصمیمگیری و رفتار اطلاعات ۹۲/۶۱ میباشد. بین متغیرهای شغل، تحصیلات و درآمد با سواد سلامت کلی ارتباط معنیداری مشاهده شد(۰۰۱/۰≥P)؛ در حالیکه بین سواد سلامت کلی با سن، جنسیت و محل سکونت ارتباط معناداری مشاهده نشد(۰/۰۵≤P).
نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که اقشار آسیبپذیر به مراتب از سطح سواد پایینتری برخوردار هستند؛ همچنین باتوجه به تأثیر تحصیلات در بالارفتن سطح سواد سلامت افراد، بهتر است با استفاده از ظرفیت رسانههای جمعی، شبکههای اجتماعی، آموزش از طریق مراکز به گیرندگان خدمت در بهبود سطح سواد به عنوان یک تعیینکنندهی بالقوهی سلامت جامعه گام برداشت.
پریسا مرادی مجد، شهنام صدیق معروفی، شقایق تقیزاده، جمیله ابوالقاسمی، علیرضا باباجانی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اصول اساسی در ایمنی دارودرمانی برای بیماران در اتاقعمل، ثبت و برچسبگذاری صحیح داروهای بیهوشی میباشد که میتواند موجب کاهش خطاهای دارویی، افزایش ایمنی دارو و بیمار، کاهش اتلاف دارو و آلودگی محیط زیست و بهینهسازی هزینههای بیمارستانی شود.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مقطعی در بهمن ماه سال ۱۴۰۱ در اتاقهایعمل بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. شرکتکنندگان شامل ۱۷۷ نفر از کارشناسان هوشبری شاغل در اتاقعمل بیمارستانهای مذکور بودند که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. دادهها با استفاده از چکلیست محققساخته، ارزیابی دستورالعملهای ثبت و برچسبگذاری داروهای بیهوشی جمعآوری شد و با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری One- way ANOVA، فیشر و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گشت و سطح معناداری ۰/۰۵>P-Value در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین رعایت دستورالعملهای ثبت و برچسبگذاری داروهای بیهوشی در کلیه بیمارستانها ۳/۵۵۹ از نمره کل ۱۶(تعداد گویهها)، به دست آمد. میانگین رعایت دستورالعملها در هشت بیمارستان با یکدیگر تفاوت معناداری داشت(۰/۰۰۱>P). بیشترین میزان رعایت دستورالعمل با میانگین ۳۳۳ /۱۰ از ۱۶ به بیمارستان حضرت علیاصغر اختصاص داشت. بیمارستانهای فیروزگر و شهید اکبرآبادی به ترتیب با میانگین ۱۰/۱۱ و ۶/۶۵ در ردههای بعدی قرار داشتند. بین میزان رعایت دستورالعملها و میانگین سابقهکاری و سنی کارشناسان، همبستگی منفی و معنادار وجود داشت(۰/۰۱۷=P)، اما جنسیت با میزان رعایت دستورالعملها همبستگی معناداری نداشت( ۰/۵۹۶ = P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دستآمده، میزان رعایت دستورالعملهای ثبت و برچسبگذاری داروهای بیهوشی در اکثر بیمارستانها ضعیف و در سطح نامطلوب ارزیابی گردید. با توجه به اهمیت این موضوع در کاهش خطاهای دارویی و افزایش ایمنی بیمار، بهکارگیری دورههای توانمندسازی و آموزشی برای کارشناسان هوشبری طبق آخرین دستورالعملهای ارایه شده ضروررت دارد.