جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای قوام زاده

محمد عراقی، کامران علی مقدم، ناهید عین اللهی، بهرام چاردولی، حمید رضا رحیمی، شهربانو رستمی، اردشیر قوام زاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی پرومیلوسیتی حاد(APL) با جابجایی کروموزومی (15:17) t ( الحاق گر ژن‌های PML و RARa)، همراه است. شواهد سیتوژنتیک و مولکولی این جابجایی در 90 تا100درصد بیماران با ریخت شناسی APL شناسایی شده است. این بیماری به صورت ویژه ای  به درمان با ATRA حساس بوده و به شیمی‌درمانی رایج بخوبی پاسخ می‌دهد. ناهنجاری t(1117)(q23q21)  همراه با بازآرایی P‏LZF-RARa  شایع‌ترین جابجایی جایگزین است که در کمتر از 1% موارد APL دیده می‌شود. بر خلاف- t(15:17) APL، بلاست‌های بیماران دارای باز آرایی PLZF-RARa به اثرات تمایزی رتینوییدها مقاوم می‌باشند. بر این اساس و به منظور تعیین راهبردهای بهینه درمانی، بررسی و شناسایی این الحاق در تمام بیماران  APL تازه تشخیص داده شده، اهمیت دارد.
هدف از این مطالعه شناسایی الحاق PLZF-RARa و PML-RARa در بیماران با ریخت شناسی APL مراجعه کننده به مرکز تحقیقات خون، انکولوژی و پیوند مغزاستخوان بیمارستان شریعتی تهران در سال 1385 است. 
روش بررسی : نمونه خون محیطی و/یا مغزاستخوان از 200 بیمار با ریخت شناسی AML-M3 و 200 بیمار مبتلا به زیرگروه های دیگر AML  اخذ شده و سلولهای تک هسته ای بوسیله سانتریفوژ شیب غلظت فایکول جدا شد. RNA سلولی توسط محلول Trizol یا TriReagent استخراج شده و بوسیله Random Hexamer به cDNA تبدیل گشت. PCR با پرایمرهای اختصاصی برای هر الحاق  انجام و محصول PCR بر روی ژل آگارز 2% حاوی 05/0% اتیدیوم بروماید الکتروفورز گردید.
یافته‌ها: با استفاده از روش واکنش زنجیره ای پلیمراز با رونویسی معکوس( RT-PCR) الحاق PLZF-RARaدر 2 نفر (1%) از بیماران با ریخت شناسی لوسمی پرومیلوسیتی حاد شناسایی گردید.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق، RT-PCR یک روش حساس و سریع برای شناسایی ژنهای الحاقی در لوسمی‌ها بوده و با این روش امکان تعیین استراتژی صحیح درمانی و بدنبال آن، شناسایی حداقل بیماری باقیمانده در بیماران فوق وجود دارد.


علی امینی، سید حمید الله غفاری، یوسف مرتضوی، ناهید عین اللهی، کامران علی مقدم، شهربانو رستمی، یونس جهانی، اردشیر قوام زاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : لوسمی میلوژن مزمن (CML) یک بیماری کلونال سلول بنیادی خون ساز است که با جابجایی متقابل کروموزوم های 9 و 22 (کروموزوم فیلادلفیا) مشخص می شود. تلومراز آنزیمی است که با اضافه کردن توالی های تکراری تلومریک به انتهای کروموزوم ها باعث حفظ انسجام و یکپارچگی کروموزوم ها می گردد. نشان داده شده است که بیان زیر واحد کاتالیتیکی این آنزیم (hTERT) در اکثر سلولهای سرطانی و نئوپلازی ها افزایش بیان دارد. از این روی در این مطالعه به بررسی بیان ژن hTERT در فازهای مختلف بیماری CML پرداخته شد.
روش بررسی :  مطالعه انجام شده از نوع بررسی مقطعی (Cross sectional) بود. 52 نمونه به صورت تصادفی از 26 بیمار CML در فاز مزمن قبل از درمان (26 نمونه) و فواصل زمانی 3 ماه پس از درمان (26 نمونه)، 9 بیمار در فاز شتاب گیرنده و 12 بیمار در فاز بلاستیک که به بخش خون بیمارستان شریعتی تهران مراجعه کرده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. بیان ژن hTERT در 73 نمونه بیماران فوق با روش RT-PCR (Reverse Transcriptase- Polymerase Chain Reaction) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. جهت تحلیل نتایج نرم افزار SPSS 15 استفاده شد.
یافته ها : از 45 بیمار مطالعه شده 33 نفر(73%) مرد و 12 نفر(27%) زن بودند. بیماران مورد مطالعه در 3 گروه سنی 29-17، 40-30 و 75-41 ساله تقسیم بندی شدند. بطور کلی از 73 نمونه بررسی شده، 43 نمونه(9/58%) از نظر RT-PCR ژن hTERT مثبت و 30 نمونه(1/41%) منفی شدند. در فاز مزمن 2/69%، پس از درمان 5/38%، فاز شتاب گیرنده 6/55% و فاز بلاستیک 3/83% از نتایج مثبت بودند؛ که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (p<0.05).
نتیجه گیری : تفاوت معنی دار بیان ژن hTERT بین فازهای مزمن، پس از درمان و بلاستیک می تواند نشانگر مولکولی مناسبی در پیگیری درمان و عامل پیش آگهی دهنده در سیر بیماری باشد.


سید هادی موسوی، یوسف مرتضوی، حسین درگاهی، نیلوفر شایان، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، مسعود ایروانی، سید اسد الله موسوی، سید حمید الله غفاری،
دوره 2، شماره 1 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی میلوئیدی مزمن(CML) یک اختلال کلونال سلولهای بنیادی خونساز می باشد، که جزء اختلالات میلوپرولیفراتیو تقسیم بندی می شود و حدود 15 درصد از کل لوسمی ها را تشکیل می دهد. دو پروتئین تنظیم کننده چرخه سلولی که به عنوان سرکوب کننده تومور عمل می کنند، P16INK4A و P14ARF می باشند. منشأ این دو پروتئین لکوس ژن INK4A/ARF انسانی می باشد،که بر روی کروموزوم 21q9 قرار دارد.  P16INK4A و P14ARF به ترتیب کنترل مسیرهای رتینوبلاستوما (Rb) و P53 را بعهده دارند. هدف از این مطالعه بررسی نقش این دو ژن به عنوان فاکتوری جهت پیش آگهی و پیشروی بیماری می باشد.
روش بررسی: مطالعه انجام شده از نوع بررسی مقطعی (Cross sectional) بود. بیان ژنهای P16INK4A و P14ARF  در 73 نمونه خون محیطی که از 45 بیمار CML گرفته شده بود با روش RT-PCR مورد مقایسه قرار گرفتند. 26 نمونه در فاز قبل از درمان، 26 نمونه 3 ماه بعد از درمان با ایماتینیب، 9 بیمار در فاز تسریع شده و 12 بیمار در فاز بلاستیک بودند.
یافته ها: از 45 بیمار ، 33 نفر مذکر(73%) و12 نفر مؤنث(27%) بودند. از نظر RT-PCR، بیماران مورد مطالعه ، تعداد 26 نفر(35%) ژن P16INK4A  مثبت و تعداد 55 نفر (75%) ژن P14ARF مثبت بودند. بیان این دو ژن بین فازهای مختلف تفاوت معنی داری را نشان نداد(p>0.05).  
بحث و نتیجه گیری: درصد نسبتاً بالایی از بیماران CML، ژنهای P16INK4A و P14AR را بیان می کردند؛ با اینکه تفاوت معنی داری در مراحل مختلف بیماری (فازهای تشخیص، تسریع شده و بلاستیک) مشخص نشد، ولی تعداد بیماران مثبت پس از درمان افزایش نشان می داد؛، به نظر می رسد که دلیل این افزایش بیان، افزایش رونویس ژنهای P16INK4A و P14ARF توسط ایماتینیب باشد.


فاطمه نادعلی، شیرین فردوسی، بهرام چاردولی، غلام رضا توگه، ناهید عین اللهی، سید اسد اله موسوی، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، سید حمیداله غفاری،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: نئوپلاسم های میلوپرولیفراتیو (MPNs) یک گروه هتروژن از بیماریهایی هستند که در آنها یک اختلال کلونال اولیه در سطح سلول بنیادی خونساز منجر به افزایش تولید در یک یا چند رده سلول خونی می شود. اخیرا جهش اکتسابی JAK2 V617F در تعداد زیادی از این بیماران شناسایی شده است. این جهش ناشی از تغییر G به T در نوکلئوتید 1849 در اگزون 12 از ژن JAK2 واقع بر روی کروموزوم 9  است که منجر به جایگزینی اسیدآمینه فنیل آلانین به جای والین در موقعیت  617  از پروتئین JAK2 می گردد .مطالعه حاضر به منظور تعیین این جهش انجام شد.
روش بررسی : مطالعه انجام شده از نوع تجربی بود. در این مطالعه جهش JAK2 V617F با روش نمونه گیری تصادفی ساده، در 58 بیمار با تشخیص جدید یا در حال درمان مبتلا به بدخیمی های میلوپرولیفراتیو با روش سیستم تکثیر متزلزل جهش ها (ARMS-PCR ) مورد ارزیابی قرار گرفت. روش ARMS-PCR یک تست سریع و آسان است. به علاوه، امکان افتراق ما بین افراد هموزیگوت و هتروزیگوت دارای جهشJAK2 V617F را فراهم می سازد. برای تایید نتایج، سه نمونه از بیماران موردsequencing  قرار گرفتند.
یافته ها : میزان جهش ژن JAK2 در گروه مطالعه، قابل مقایسه با نتایج گزارش شده قبلی هست. بنابراین روش ARMS-PCR می تواند به عنوان یک تست تشخیص افتراقی در بیماران مشکوک به نئوپلاسم های میلوپرولیفراتیو BCR-ABL   منفی (MPNs) استفاده شود.
نتیجه گیری :جهش در 6/86 درصد (30/26) بیماران پلی سیتمی ورا، 6/46 درصد (15/7) بیماران ترومبوسیتمی اولیه، و  5/61 درصد (13/8)  بیماران میلوفیبروز اولیه شناسایی شد. بیماران جهش مثبت پلی سیتمی ورا، میزان گلبولهای سفید بالاتری داشتند(p=0.03). به علاوه  16 بیمار از 26 بیمار پلی سیتمی ورا JAK2 مثبت، زن بودند. در سایر گروهها تفاوت قابل توجهی یافت نشد. وجود جهش توسط روش sequencing مورد تایید قرارگرفت.


حمیداله غفاری، پریسا کریم زاده، بهرام چهاردولی، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، حسین درگاهی، بابک بهار، غلام رضا توگه، فاطمه نادعلی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: جهش اکتسابی JAK2V617F درغالب نئوپلاسم‌های میلوپرولیفراتیو مزمن BCR-ABL منفی دیده می‌شود که شامل پلی سیتمی ورا، ترومبوسیتمی اولیه و میلوفیبروز اولیه می‌باشد.
در سـال 2005 ارتبـاط مـا بیـن نئوپلاسـم‌هـای Polycythemia vera, (PV)Essential Thrombocythemia (ET)PMF(Primary   myelofibrosis)  از طریق شناسایی یک جهش‌ اکتسابی تیروزین کیناز JAK2V617Fبیشتر مشخص شد. در این جهش جانشینی گوانین با تیمیدین در نوکلئوتید موقعیت 1849 منجر به جایگزینی والین با فنیل آلانین در اسید آمینه 617 می‌شود، که در دومن پسود و کیناز JH2(from JAK- Homology-2) در اگزون 12 از ژن JAK2  بر روی کروموزم 9 قرار گرفته است. این جهش در سلول‌های اجدادی خونساز سبب افزایش حساسیت به فاکتورهای رشد و سیتوکین‌ها شده و ایجاد ناهنجاری در پروتئین تیروزین کیناز و فسفاتاز می‌کند.
روش بررسی: این مطالعه روی 58 بیمار صورت گرفت که  15 نفر ET ، 13 نفر PMF  و 30 نفر مبتلا به PV بودند. گزارش جهش بوسیله روش اختصاصی- آلل AS-RT-PCR  رویRNA   استخراج شده از گلبول‌های سفید و تعیین توالی ‍‍ژن صورت گرفت.  داده‌های مربوط به 58 بیمار وارد SPSS شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری به روش Mann-Whitney Test قرار گرفت. 
یافته ها: این مطالعه روی 58 بیمارMPN(Myeloproliferative neoplasm)  abl-bcr  منفی صورت گرفت که نتایج حاصل از آن شامل 6/86 % (30/26) بیمار پلی سیتمی ورا، 53% (15/8 ) بیمار ترومبوسیتمی اولیه و 5/61% (13/8) بیمار میلوفیبروز اولیه می‌باشد.
در این مطالعه بیماران پلی سیتمی ورا که دارای جهش JAK2  بودند. شمارش گلبول سفید بیشتری را نشان دادند و بعلاوه تعداد زنان JAK2 مثبت (P=0.03) در پلی سیتمی بیشتر از مردان بود که نشان دهنده ارتباط این جهش با جنس می‌باشد و در سایر گروه‌ها تفاوتی مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: شناسایی این جهش در تشخیص افتراقی نئوپلاسم از میلوپرولیفراسیون واکنشی و همچنین تعیین پیش آگهی و پیش بینی پاسخ به درمان مفید بوده و یک هدف بالقوه برای درمان می‌باشد. بعلاوه طی مقایسه حساسیت چند روش برای تشخیص جهشJAK2 ، نشان داده شده است که روشAS-RT PCR  در مقایسه با دیگر روش‌ها مثل RFLP، pyrosequencing وARMS-PCR دارای حساسیت بیشتری است. در هر صورت این جهش راههای جدیدی برای تحقیقات بالینی وبنیادی باز کرده و در تشخیص و طبقه بندی MPN تاثیر داشته است.


هاجر مردانی ولندانی، روح الله میرزایی خلیل آبادی، داوود بشاش، ناهید عین اللهی، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، سید حمیداله غفاری،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی پرومیلوسیتیک حاد(APL) یکی از لوسمی های شایع است که حدود 10-5 % از بیماران مبتلا به لوسمی حاد میلوبلاستی را در برمی گیرد. در درمان بیماران از ATRA  و اخیرا از آرسنیک استفاده می شود. آترا باعث مقاومت به درمان و آرسنیک در دوز بالا سمی است. AZT با القاء اثرات مختلف باعث مرگ سلولی می شود. هدف از این  مطالعه بررسی اثر AZT ، مهار کننده تلومراز،  بر رده سلولی NB4 (رده سلولی APL) جهت کاستن اثرات سمی دوز بالای آرسنیک می باشد.

روش بررسی: در این مطالعه زنده مانی سلولهای NB4 تیمار شده با دوزهای مختلف AZT (50,100,200µM) از طریق روش تریپان بلو و فعالیت متابولیک سلولی به وسیله روش MTT بررسی شدند.

یافته ها: در این مطالعه سلول های تیمار شده با دوزهای µM AZT=50,100,200 کاهش درصد زنده مانی قابل توجهی، هم به صورت وابسته به دوز و هم وابسته به زمان، با روش تریپان بلو و کاهش فعالیت سلولی  با MTT نشان دادند.

بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه AZT توانایی القاء آپوپتوز دارد و همچنین باعث کاهش فعالیت سلولی می شود به نظر میرسد داروی مناسبی برای مهار رشد سلول های توموری باشد.


روح الله میرزایی خلیل آبادی، هاجر مردانی ولندانی، داوود بشاش، ناهید عین اللهی، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، سید حمیداله غفاری،
دوره 4، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی پرومیلوسیتیک حاد (APL) با t(1517) شناخته می‌شود. تدابیر درمانی مهم برای این بیماری، استفاده از ATRA و آرسنیک می‌باشد. از بین بردن سلولهای سرطانی نیاز به دوز بالایی از آرسنیک دارد، اما در این دوزها آرسنیک دارای اثرات سمی روی بافتهای سالم می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر دوز پایین آرسنیک، در ترکیب با داروی AZT برروی رده سلولی NB4 (رده سلولی APL) می باشد.

روش بررسی: در این مطالعه بعد از کشت و تکثیر رده سلولی NB4، سلولها با دوز پایین آرسنیک(5/0 میکرومولار) و دوز پایین آرسنیک در ترکیب با دوزهای مختلف AZT(50،100،200 میکرومولار) تیمار شدند و سپس زنده مانی سلولها با تریپان بلو و فعالیت متابولیک سلول با MTT assay بررسی شد.

یافته ها: دوز پایین آرسنیک به تنهایی و در ترکیب با دوز50 میکرومولار AZT ، اثر کمی روی زنده مانی و فعالیت متابولیک سلول داشت، اما در ترکیب با دوزهای بالاتر AZT تاثیر قابل توجهی را به نمایش گذاشت و هر دوی زنده مانی و فعالیت متابولیک بطور قابل توجهی کاهش یافتند.

نتیجه گیری: مکانیسمهای القاء کننده آپپتوز ، باعث آپپتوز توسط AZT و آرسنیک می شوند. از آنجا که بعضی از این مکانیسمها بین AZT و آرسنیک مشابه می‌باشد، لذا احتمالا مکانیسمهای مشابه باعث اثر تقویتی و کاهش قابل توجه زنده مانی و فعالیت متابولیک در ترکیب دو دارو شده است.


نگار خازن، اردشیر قوام زاده، آنا بویاجیان، گوهر مگردیچیان، کامران علی مقدم، سید حمید اله غفاری،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: گسترش تومور از طریق سیستم گردش خون به اندامهای دورتر مهم‌ترین دلیل مرگ در بیماران سرطان پستان می‌باشد، در نتیجه نیاز فوری برای ایجاد روشهای حساس جهت تشخیص سلولهای توموری در خون محیطی(PB) Peripheral blood  و مغز استخوانBM)) Bone marrowبیماران وجود دارد. هدف از این مطالعه تشخیص میکرومتاستاز با استفاده از مارکر MUC2 در این بیماران می‌باشد.

روش بررسی:  این بررسی نمونه‌های P‏B  و BM، 50 بیمار پس از جراحی و قبل از درمان اولیه جمع آوری شد. از موسین2(MUC2) به عنوان تومور مارکر استفاده شد.Real-Time PCR  برای سنجشMUC2  با استفاده از سایبر گرین(SYBR Green) انجام گرفت. 20 نمونهPB  از افراد سالم به عنوان کنترل جمع آوری گردید. از HPRT به عنوان ژن کنترل داخلی استفاده شد.

یافته‌ها: MUC2  در 8(%16) نمونه‌های PB و  BMافراد مبتلا تشخیص داده شد. در نمونه‌های کنترل MUC2 مثبت نبود. همچنین ارتباط مثبت بودنMUC2  با عود بیماری بررسی شد. در بیمارانی که عود در آنها مشاهده شده است درصد مثبت بودن این تومور مارکر نسبت به بیمارانی که عود در آنان گزارش نشده است بیشتر می‌باشد. بین مثبت بودن  MUC2و عود بیماری ارتباط معنی داری از نظر آماری در BM به دست آمد(05/0P<).

نتیجه‌گیری:. این مطالعه نشان داد که MUC2 می‌تواند به عنوان تومور مارکر مناسب جهت تشخیص میکرو متاستاز در مراحل اولیه بیماری و همچنین پیش بینی عود استفاده شود.


صمد غنی زاده وصالی، فرهاد ذاکر، علی ذکری، اردشیر قوام زاده، کامران علی مقدم، سید حمیدالله غفاری،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : از اهداف پژوهش‌های مدرن در زمینه درمان سرطان دست یابی به داروهایی هدفمند است که عوارض جانبی کمتری را برجای بگذارند. AZD1152 یک مهارکننده با اختصاصیت بالا برای آرورا کیناز B بوده و با القاء اثرات متفاوت منجر به مرگ برنامه ریزی شده سلولی می‌گردد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر AZD1152 ، بر زنده مانی و فعالیت متابولیک سلول‌های NB4 (رده سلولی APL ) می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه سلول NB4 با دوزهای مختلف AZD1152 تیمار شد. فعالیت متابولیک با روش MTT و درصد زنده مانی با روش تریپان بلو تعین گردید. از روش Student’s t-test و نرم افزار Excel برای بررسی داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها : AZD1152 در دوزهای 25، 50 و 100 نانومولار به ترتیب فعالیت متابولیک را به میزان 2/9، 5/15 و 2/56%(بعد از 24 ساعت)، 3/10، 5/19 و 9/59%(بعد از 48 ساعت)، 1/17، 4/28 و 8/64%(بعد از 72 ساعت) کاهش داد. همچنین، درصد زنده مانی نیز به حدود 51، 45 و 40%(بعد از 24 ساعت)، 39، 36 و 30%(بعد از 48 ساعت)، 34، 32 و 28%(بعد از 72 ساعت) کاهش یافت.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که داروی AZD1152 اثربخشی قابل توجهی بر روی رده سلولی APL دارد و ممکن است در مواردی از قبیل APL عود شده و یا مقاوم به شیمی درمانی‌های مرسوم مدنظر قرار گیرد. مطالعات بیشتری در این زمینه و نیز در جهت مشخص ساختن مکانیسم مولکولی اثرات این دارو مورد نیاز است.


محمد صباغی، احمد کاظمی، سعید حسنی، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، سید حمیداله غفاری،
دوره 8، شماره 4 - ( 8-1393 )
چکیده

 زمینه و هدف: لوسمی پرومیلوسیتیک حاد نوعی از لوسمی است که در اثر توقف بلوغ در رده‌ ی میلوئیدی بوجود می‌آید. مهمترین روشهای درمانی برای این لوسمی استفاده از ATRA و آرسنیک است . ATRA عموماً توسط بیماران خوب تحمل می‌شود، اما در برخی از بیماران موجب بروز "سندروم " ATRA می‌گردد. برخی از علائم این سندرم به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم با افزایش شمارش گلبول‌های سفید خون در ارتباط است. این مطالعه با هدف تعیین اثر ترکیب داروهای BIBR1532 و ATRA بر روی شمارش گلبول‌های سفید به عنوان یکی از عوامل ایجاد کننده‌ی سندرم انجام شده است .

 روش بررسی: به منظور بررسی اثرترکیب دو داروی BIBR1532 و ATRA سلولهای NB4 ‌ به ترتیب در حضور غلظت‌های30 میکرومولار و1 میکرومولار از داروها کشت داده شد. از آزمون‌های تریپان بلو، Brdu و MTT به ترتیب جهت بررسی اثر داروها برشمارش سلول‌های زنده، فعالیت تکثیری، فعالیت متابولیکی سلولها استفاده شد .

 یافته‌ها: نتایج بدست آمده از تریپان بلو، MTT و Brdu نشان می‌دهد که ترکیب دو دارو، در مقایسه با زمانی که از ATRA به تنهایی استفاده می‌شود اثر بهتری روی کاهش شمارش سلول‌های زنده، فعالیت متابولیک و تکثیر سلول‌های سرطانی دارد .

 نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می‌توان گفت که احتمالاً در صورت استفاده از ترکیب دو دارو در درمان بیماران، نتایج بهتری بدست می‌آید، این بهبود نتایج در چند روز اول درمان و به ویژه در دسته‌ای از بیماران که در معرض بروز سندرم ATRA هستند بیشتر مشهود می‌باشد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb