جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای ملکی

رضا صفدری، مجید ملکی، ولی اله قربانی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه بیماریهای قلب و عروق مهمترین چالش نظام سلامت در جهان است. پیشگیری و مدیریت بیماریهای قلب و عروق نیاز به یک سامانه فراگیر و جامع برای ثبت داده‌ها دارد. اطلاعات موجود در پرونده بیمار یکی از مهمترین داده‌هایی است که باید در راستای سهولت و تسریع فرایند درمان طبقه‌بندی شود. هدف از این پژوهش مقایسه سامانه طبقه‌بندی بیماریهای قلب و عروق در کشورهای توسعه یافته با ایران برای بهبود سیاستهای بهداشت و درمان در جهت مبارزه با بیماریهای قلب و عروق در ایران است.
روش بررسی: پژوهش حاضر به روش مروری- مقایسه‌ای در سال87-1386 انجام شده است. جامعه پژوهش سامانه‌های طبقه‌بندی بیماریهای قلب و عروق در کشورهای امریکا، استرالیا، انگلیس و کانادا بوده است. ابزار گردآوری داده‌ها در این بررسی از طریق جستجو در کتابها، نشریات، اینترنت و همچنین مکاتبه با کشورهای توسعه یافته بود. تحلیل این سامانه‌ها با استفاده از اطلاعات موجود در جداول مقایسه‌ای انجام شد. در این پژوهش فصول و مباحث مربوط به بیماریهای قلب و عروق در سامانه‌ طبقه‌بندی بیماریها در کشور ایران نیز بررسی شد.
یافته‌ها: در کلیه کشورهای توسعه یافته سامانه طبقه‌بندی بیماریها بصورت ملی در آمده است تا نیازهای بهداشتی آن کشور را برای طبقه‌بندی بیماریهای قلب و عروق برآورده کند. در کشورهای توسعه یافته به استثنای انگلیس از یک مدل طبقه بندی چند محوری استفاده شده است. در این مدل استفاده از استانداردهای مراقبت بهداشت، آموزش از راه دور، برنامه‌های آموزش سالیانه و مشاوره با متخصصین قلب و عروق دیده شد. ایران فاقد سامانه ملی طبقه‌بندی بیماریهای قلب و عروق بود.
بحث و نتیجه‌گیری: در راستای بهبود مدیریت و پیشگیری از بیماریهای قلب و عروق در ایران ایجاد سامانه ملی طبقه‌بندی بیماریهای قلب و عروق نقش موثری خواهد داشت.


امیرصابر قراملکی، آندیا احمدی، فرزاد فرجی خیاوی، شاهین آرپناهی ایستادگی، کوروش جعفریان،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: خطاهای پزشکی از جمله مشکلات قابل توجه برای تمام سیستم‌های بهداشتی در دنیا است. در واقع، عوارض جانبی داروها چهارمین علت مرگ و میر ناشی از خطاهای پزشکی در آمریکا است. هدف اصلی این مطالعه بررسی دیدگاه متخصصین بالینی پیرامون سیستم الکترونیکی تداخل دارو و غذا در بیمارستان های شریعتی و امام خمینی(ره) بود.

روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بود. جامعه مورد پژوهش 90 نفر از متخصصین بالینی را شامل می‌شد. برای بررسی دیدگاه متخصصین از پرسشنامه‌ای حاوی 16 سوال استفاده گردید. برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری پس از گردآوری داده‌ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب آلفای محاسبه شده برابر با 85/0 شد که در سطح قابل قبول بود. برای تعیین روایی ابزار اندازه گیری نیز از نظرات اساتید صاحب نظر استفاده گردید.

یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها نشان می‌دهند که 4/95% از متخصصین بالینی دیدگاه مثبتی روی  میزان ضرورت اجرای این طرح داشتند و 3/94% از متخصصین مایل به اجرای این سیستم بودند.

نتیجه گیری: با توجه به اهمیت موضوع و ابراز نیاز به آن از سوی متخصصین، لازم است روی پیشگیری از تداخل غذا و دارو سرمایه گذاری بیشتری صورت پذیرد. تجهیز بیمارستان‌ها به نظام مدیریت اطلاعات تطبیق یافته با این موضوع یکی از اصلی ترین راهکارهای موجود به نظر می‌رسد. قطعاً کاهش و جلوگیری از قرار گرفتن بیماران در معرض تداخلات دارو و غذا در کاهش خطاهای پزشکی و بهبود کیفیت مراقبت های درمانی خواهد بود.


سید جمال الدین طبیبی، محمدرضا ملکی، مهسا قاضی عسگر،
دوره 5، شماره 5 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش باقیمانده غذایی بخصوص در بیمارستان می‌تواند منجر به کاهش دریافت غذا و رضایت مشتری و نیز افزایش هزینه درمان شود. هدف این مطالعه تعیین تاثیر آموزش اصول خدمات غذایی به کارکنان بخش غذا بر میزان باقیمانده غذایی جهت ارتقای کترینگ بیمارستان می‌باشد.

روش بررسی: پژوهش حاضر، یک مطالعه مقطعی از نوع کاربردی است. جامعه آن، کارکنان و بیماران بخش‌های ارتوپدی، شیمی درمانی و جراحی و همراهان آنها است(130n=) و نمونه گیری به صورت سرشماری می‌باشد. ابزار مطالعه پرسشنامه رضایت سنجی و چک لیست مشاهده‌ای باقیمانده غذایی است. پرسشنامه، توسط افراد مورد مطالعه و چک لیست مشاهده‌ای توسط خود پژوهشگران، تکمیل گردید. روایی و پایایی ابزار بوسیله روایی سازه و ضریب آلفا کرونباخ، تعیین شد. جهت بررسی تاثیر آموزش مذکور از آزمون  t-testو آزمون‌های توصیفی استفاده شد.

یافته‌ها: بین میزان باقیمانده غذایی قبل و بعد از آموزش پرسنل تفاوت معنی داری مشاهده شد(001/0p=،36/5- =t). میانگین باقیمانده غذا در وعده صبحانه در بعد از آموزش از 8/1 به 7/0، وعده نهار از 09/2 به 89/1 و در وعده شام از 2/2 به 6/1 تنزل نمود.

نتیجه گیری: به نظر می‌رسد برنامه‌های آموزشی برای کارکنان بتواند سطح دانش آنها را نسبت به وظایف خود افزوده و نقاط ضعف و قوت آنها را در راستای بهبود کیفیت عملکرد، به نحوی که منجر به رضایت مشتری و سودآوری بیمارستان شود، نشان دهد.


امیر اشکان نصیری پور، پوران رئیسی، فرهاد غفاری، محمدرضا ملکی، مهرنوش جعفری،
دوره 8، شماره 1 - ( 2-1393 )
چکیده

 

زمینه و هدف: فرایندهای بهداشت و درمان مسبب خطرات زیاد بیماران شده­اند و افزایش بروز خطاهای پزشکی یکی از مهمترین پیامدهای این فرایندهاست. پژوهش حاضر با هدف کاهش خطاهای پزشکی از طریق ارائه مدلی برای کنترل خطاهای پزشکی انجام شد.

 

روش بررسی: در این پژوهش ترکیبی(کمی- کیفی)، با استفاده از فن مثلث­سازی عوامل اثرگذار بر کنترل خطاهای پزشکی در سه بعد افشاسازی، ثبت و گزارش­دهی شناسایی و تعیین شدند. مدل مفهومی پژوهش از طریق مرور ادبیات و اجرای مصاحبه تدوین گردید. سپس پرسش نامه پژوهشگر­ساخته بر مبنای مدل مفهومی، تدوین و بین یک نمونه آماری 252 نفری که به صورت هدفمند از جامعه آماری شامل(افراد مرتبط و دست اندرکار در مقوله خطاهای پزشکی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران) انتخاب شد، توزیع گردید. داده­های جمع­آوری شده با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد و مدل نهایی پژوهش ارائه گردید.

 

یافته‌ها: افراد منتخب 9 عامل(فرهنگ، عوامل مرتبط با بیمار، عوامل مرتبط با ارائه­دهنده، عوامل مرتبط با خطا، موقعیت افشاسازی، عوامل ساختاری، عوامل فردی مرتبط با گزارش­دهی، عوامل سازمانی مرتبط با گزارش­دهی، ثبت) را در کنترل خطاهای پزشکی موثر دانسته­اند. 9 عامل، زیر مجموعه‌ی سه عامل اصلی­تر افشاسازی، گزارش­دهی، ثبت خطاها قرار دارند که 46/57 درصد از کل واریانس داده­ها را تبیین می­نمایند. بیشترین قدرت تبیین مربوط به افشاسازی 737/0 و کمترین مربوط به ساختار 053/0 می­باشد.

 

نتیجه‌گیری: برای کنترل خطاهای پزشکی در بیمارستانها، توجه به دو عامل افشاسازی و ثبت خطاها حائز اهمیت است.

 


محدصابر ملکی، لیلا روحی، خلیل خاشعی ورنامخواستی،
دوره 14، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1399 )
چکیده

‌‌زمینه و هدف: لاکتوباسیل‌ها از مهم‌ترین جنس‌های باکتری‌های اسید لاکتیک محسوب می‌شوند و استفاده از بعضی گونه‌های آن با توان پروبیوتیک می‌تواند در جلوگیری از رشد بعضی میکروارگانیسم‌های بیماری‌زا و کنترل بیماری‌ها و سرطان‌های گوارشی موثر باشد. در مطالعه‌ی حاضر اثرات پروآپوپتوزی و ضدباکتریایی لاکتوباسیلوس ساکئی بر رده سلولی آدنوکارسینومای کولورکتال انسان و برخی پاتوژن‌های گوارشی بررسی گردید.
روش بررسی: در تحقیق حاضر، اثر ضدباکتریایی متابولیت‌های کشت باکتری‌های لاکتوباسیلوس ساکئی علیه باکتری‌های بیمار‌ی‌زای گوارشی به کمک روش چاهک بررسی گردید و قطر هاله عدم‌رشد ایجاد شده توسط ساکئی علیه هریک از باکتری‌های بیماری‌زا، اندازه‌گیری شد. با کشت رده سلولی (HT-۲۹) در محیط کشت DMEM محتوی ۱۰ درصد سرم جنین گاوی و تیمار سلول‌ها در غلظت‌های ۵، ۱۰، ۱۵ و ۲۰ میلی‌گرم/ میلی‌لیتر از متابولیت‌های ساکئی و انکوبه شدن در زمان‌ ۲۴ و ۴۸ ساعت، میزان القای آپوپتوز با استفاده از کیت آنکسین-پروپیدیوم یدید (Annexin-PI) طبق دستورالعمل کیت در هر دو زمان انکوباسیون مورد بررسی قرار گرفت. به منظور کاهش خطا، آزمون‌ها با سه بار تکرار انجام گرفت. 
یافته ها: نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که ساکئی قادر به تولید متابولیت‌های مقابله‌کننده با باکتری‌های بیماری‌زای گوارشی می‌باشد. نتایج تست انکسین نیز نشان ‌داد که با افزایش غلظت متابولیت‌ها، القای آپوپتوز در این رده‌ی سلولی (HT-۲۹) به‌صورت وابسته به دوز افزایش می‌یابد(۰/۰۵>P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که زمینه‌ی تحقیقاتی مناسبی برای بهره‌برداری از ترکیبات فعال زیستی تولیدشده توسط لاکتوباسیلوس ساکئی در کنترل و مقابله با باکتری‌های بیمار‌ی‌زای گوارشی و درمان آدنوکارسینومای کولورکتال وجود داشته باشد.

اسما ملکی، زهرا کاشانی خطیب، شعبان علیزاده، امیرعلی حمیدیه، علی اکبر پورفتح اله،
دوره 15، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بدخیمی‌‌های خونی به‌‌عنوان یکی از شایع ترین سرطان‌های جهان، سالانه موجب مرگ ومیر تعداد فراوانی از بیماران می‌شوند. عوامل ارثی و اکتسابی زیادی در ایجاد این بیماری دخیل می‌باشند. اگزوزوم‌ها مدل بسیارکوچکی از سلول‌ها هستند که توسط اکثر سلول‌های بدن در شرایط فیزیولوژیک و پاتولوژیک ترشح می‌‌شوند. از طرفی به‌‌دلیل ساختار بسیارکوچک و زیست‌‌پذیری که دارند، در درمان این بیماری نیز جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده‌اند. 
روش بررسی: این پژوهش یک مقاله‌‌ی مروری نظام‌مند است. به‌‌منظور انجام این مطالعه، پایگاه‌های الکترونیکی Pubmed ،Scopus و Web of Science بررسی گردید و تعداد ۱۱۰ مقاله‌‌ی مروری و اصیل در بازه‌‌ی سال‌های ۲۰۲۰-۲۰۰۰ میلادی مطالعه گردید. از کلمات کلیدی اگزوزوم، بدخیمی‌های خونی و ایمونوتراپی به‌‌عنوان کلمات کلیدی اصلی همراه با تعدادی از اصطلاحات مرتبط دیگر همچون ریزمحیط تومور، لوکمی میلوئیدی حاد، لوکمی لنفوئیدی حاد، لوکمی لنفوئیدی مزمن و مالتیپل میلوما (Exosome AND Cancer ،Leukemia AND Immunotherapy ،Exosome AND Leukemia ،AML AND Exosome) برای جستجو در این پایگاه‌ها استفاده گردید. در نهایت، تعداد ۵۱ مقاله‌‌ی مرتبط با اگزوزوم و بدخیمی‌های خونی میلوئیدی و لنفوئیدی مورد استفاده قرارگرفت.
یافته‌ها: در شرایط بیماری پروفایل ژنومی سلول‌های بدخیم و ریزمحیط تومور تغییر می‌کند. محتویات اگزوزوم‌های آزادشده توسط سلول‌های لوکمیک ازجمله پروتئین‌های آنتی‌آپاپتوتیک، میکروRNAهای مختلف، عوامل آنژیوژنیک، پروتئین‌های شوک حرارتی و انکوژن‌ها که در ایجاد یک فنوتایپ التهابی در سلول‌های هدف نقش دارند، به‌عنوان عوامل دخیل در پاتوژنز لوکمی شناخته می‌شوند. تنوعی از مواد درمانی ازقبیل دارو‌های ضدالتهاب، پروتئین‌های نوترکیب، siRNA ومهارکننده‌ی میکروRNA‌های مختلف نیز می‌توانند به شکل اگزوزوم از چندین روش مختلف بسته‌بندی و در درمان لوکمی مورد استفاده قرار گیرند.
نتیجه‌گیری: اگزوزوم‌های ترشح شده از سلول‌های بدخیم با تغییر ریزمحیط تومور نقش مهمی در رشد و تکثیر، آنژیوژنز، متاستاز، مقاومت به داروهای شیمی‌‌درمانی و نیز فرار سلول‌های سرطانی از سیستم ایمنی ایفا می‌‌کنند. نقش اگزوزوم‌ها در ایجاد و کمک به رشد و پیشرفت  بدخیمی‌های خونی اثبات شده است. بنابراین استفاده از آن‌ها در درمان این اختلالات در شکل‌های مختلف، احتمالا بسیار کمک‌‌کننده و امیدبخش خواهد بود.

 

علی ملکی، مریوان نوری، رضوان زمردی، فخرالدین صبا،
دوره 16، شماره 5 - ( آذر 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: شناسایی ژنوتیپ گروه‌های خونی در جوامع مختلف، این فرصت را به تصمیم‌گیرندگان نظام سلامت خواهد داد که در پیشگیری و شناسایی عوارض ناخواسته ی انتقال خون از جمله تولید آلوآنتی‌بادی ها اقدام نمایند. گروه خونی دافی به دلیل انواعی از ژنوتیپ با شیوع متفاوت، احتمال تولید آلوآنتی بادی را در بیماران بتاتالاسمی ماژور که به طور منظم نیازمند انتقال خون هستند، افزایش داده است. با این حال تاکنون مطالعه ای در ارتباط با فراوانی توزیع گروه خونی دافی در بیماران بتاتالاسمی وابسته به انتقال خون در نژاد کُرد انجام نشده است.
روش بررسی: این مطالعه مورد-شاهدی بر روی ۱۰۰ بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور، به عنوان گروه مورد و ۵۰ فرد سالم، به عنوان گروه شاهد در کلینیک بوستان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، انجام شد. پس از جمع‌آوری نمونه خون محیطی از افراد شرکت‌کننده در مطالعه، DNA از سلولهای مونونوکلوئرها خون محیطی استخراج شد. سپس با استفاده از روش PCR-RFLP و الکتروفورز ژنوتیپ های دافی شامل FYB/B ،FYA/A و FYA/B شناسایی شدند.
یافته‌ها: نتایج آزمون کای دو نشان داد در گروه بیمار، بین دو جنس از نظر فراوانی توزیع ژنوتیپ های دافی اختلاف آماری معنی‌داری وجود ندارد(۵۸۸/P=۰). از سوی دیگر در گروه سالم نیز، بین دو جنس از نظر فراوانی توزیع ژنوتیپ های دافی اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد(۷۰۷/P=۰). طبق نتایج رگرسیون اسمی، با اینکه نسبت شانس(فاصله اطمینان ۹۵%) رخداد ژنوتیپ FYA/FYA و ژنوتیپ FYB/FYB نسبت به ژنوتیپ FYA/FYB (رده مرجع) در گروه بیمار نسبت به افراد سالم به ترتیب ۲/۴۲(۰/۷۰ تا ۸/۳۴) و ۰/۷۶(۰/۳۶ تا ۱/۶۴) بود؛ اما بین گروه مورد و شاهد از نظر فراوانی توزیع این ژنوتیپ ها تفاوت آماری معنی‌داری وجود نداشت(
P<۰/۰۵).
نتیجه‌گیری: نحوه‌ی توزیع فراوانی ژنوتیپ های دافی در بیماران کُرد بتاتالاسمی ماژور مشابه افراد سالم است و بین نحوه توزیع ژنوتیپ های دافی و بیماری بتاتالاسمی، ارتباطی وجود ندارد. ژنوتیپ FYB در هر دو گروه مورد و شاهد، دارای بیشترین فراوانی می باشد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb