جستجو در مقالات منتشر شده


14 نتیجه برای کاظمی

رضا غلام نژاد، محمد رضا خرمی زاده، علیرضا رضوی، علیرضا صالحی نوده، محمد مهدی امیری، وحید ملاکاظمی ها، سید عباس میر شفیعی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه بسیاری از بیماریهای التهابی نظیر آرتریت روماتوئید(RA) و مالتیپل اسکلروزیس((MS و خیلی از بیماریهای التهابی خود ایمن دیگر گریبان گیر افراد جوامع مختلف شده است و تا کنون درمان قطعی برای آنها ارائه نشده است. بسیاری از ضایعات جبران ناپذیر در این گونه بیماریهای التهابی در اثر فعالیت بیش از حد و مزمن سلولهای التهابی و اثر تخریبی آنزیمهای پروتئولایتکی مانند ماتریکس متالوپروتئینازها(MMPs) است. از این رو در این مطالعه به بررسی اثرداروی4- آمینو پیریدین(4-AP) برروند پیشرفت التهاب دریک واکنش التهابی در مدل تجربی پرداخته شد.
روش بررسی: Out bred از نژادSprague Dawely همگی ماده با وزن حدود 200-150 گرم و سنین 6 تا 8 هفتگی و سالم برای القای یک واکنش التهابی تجربی [ توسط آلبومین سرم گاوی(BSA) +ادجوانت کامل فروند(CFA)] مورد استفاده قرار گرفتند. رات ها در6 گروه 8 تائی شامل:گروه نرمال،گروه بیمار،گروههای  و Treatment-2 وگروههای و Prevention-2 قرارگرفتند.داروی 4-AP در غلظتهای مختلف(400و800 میکروگرم) به گروههای  و Prevention-1,2 به میزان( 1/0 میکرولیتر) تزریق گردید و 48تا72 ساعت بعد از تزریق دوز یادآور(فقطBSA) شدت التهاب مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: از 48 راتی که مورد مطالعه قرار گرفتند،  هیچ گونه علائم التهابی، هیستوپاتولوژی و یا تولید آنتی بادی ضد BSA را نشان ندادند و این همان گروه نرمال ما بودند. 8 رات(66/16%) علائم شدید و واضح التهاب را نشان دادند که گروه بیمار ما بودند. تعداد 32 رات(66/66%) علائم خفیفتری از التهاب را نسبت به گروه بیمار ما نشان دادند که همان گروههای Treatment-1,2 و Prevention-1,2 بودند که غلظتهای مختلفی از4-AP را دریافت کرده بودند.
بحث و نتیجه گیری: تفاوت شدت التهاب و انفیلتراسیون سلولهای التهابی دربررسی‌های کلینیکی، رادیولوژی، هیستوپاتولوژی وتولید آنتی بادی ضد BSA نشان می‌دهد که داروی4-AP باعث کاهش شدت التهاب در گروههای دریافت کننده دارونسبت به گروههای نرمال و بیمار شده بود که این اختلاف از نظر آماری معنی داربود(p<0.05).اگرچه آنالیزهای آماری، نشان ازعدم تاثیرداروی4-AP برمیزان تولید MMPs درسل لاین فیبروسارکوماWhi-164  داشت و اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود.


حسین نوروزی، علی کاظمی، میترا توکلی، شهربانو علوی، زهرا بنگاله،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: ‌سوء تغذیه یکی از علل مهم افزایش مرگ و میر در کودکان می باشد. لذا این بررسی به منظور ارزیابی شاخص‌های تن سنجی در منطقه گلپایگان صورت گرفته است.

روش بررسی: مطالعه بصورت توصیفی- تحلیلی انجام گرفت. نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد طرح ANIS  استفاده گردید. دو شاخص کم وزنی و کوتاهی قد بر مبنای آماری Z-Score استفاده شد. اطلاعات حاصل در سطح 05/0 = α مورد تحلیل آماری  قرار گرفت.

یافته ها: از 1062 نمونه، 550 نفر پسر و 512 نفر دختر بودند. در دانش آموزان شهری و روستایی در سال های 1385 و 1386 متغیرهای تن سنجی سن(ماه)، وزن(کیلوگرم) و قد(سانتیمتر) تفاوت معنی داری دیده شد(P<0.05). میانگین شاخص سوء تغذیه) (WAZ 4/5 درصد و ((HAZ  3 درصد محاسبه شد.

نتیجه گیری: تفاوت معنی دار بین شیوع لاغری و کم رشدی، در بین کودکان روستایی و شهری مبین وضعیت تغذیه نامطلوب در روستاهای این منطقه می‌باشد که در نتیجه باید اولویت ویژه ای را جهت وضعیت تغذیه کودکان روستایی در نظر گرفت.


احمد فاطمی، احمد کاظمی، محمد مهدی پیغمبری، نوذر گیوتاج، هومن بخشنده،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: شناسایی عوامل خطر ژنتیکی دارای اهمیت بالایی به خصوص در بیماران جوان مبتلا به  MI  می‌باشد و توجه مطالعات اخیر اکثراً بر روی پلی‎مرفیسم ژن‌های درگیر در ترومبوز که نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی MI بازی می‌کند، متمرکز شده است. نقش حیاتی پلاکت‌ها و گلیکوپروتئین‌های سطحی آنها در تشکیل ترومبوس انسدادی که منجر به MI می‌شود کاملاً اثبات شده است. در این مطالعه پلی‎مرفیسم GP VI 13254T>C با توجه به پتانسیل آن در تغییر واکنش پذیری پلاکت بررسی شد. هدف از انجام این مطالعه تعیین ارتباط این پلی‎مرفیسم با MI حاد زودرس می‌باشد.

روش بررسی: با استفاده از تکنیک PCR-RFLP، 100 بیمار مبتلا به MI حاد زودرس و 100 کنترل با آنژیوگرافی نرمال عروق کرونر مورد مطالعه قرار گرفتند. برای آنالیز آماری از آزمون‌های Chi square و  t-test و برای کنترل متغیرهای مخدوش گر از مدل رگرسیون منطقی استفاده شد.

یافته‌ها: شیوع پلی‎مرفیسم T13254C (TC/CC) در گروه بیمار(38%) با گروه کنترل(33%) تفاوت چندانی نداشت؛ بنابراین ارتباط معناداری بین این پلی‎مرفیسم و MI حاد زودرس‌مشاهده نشد(46/0P value=). نتایج آنالیز رگرسیون منطقی نیز عدم ارتباط این پلی‎مرفیسم را با MI حاد زودرس نشان داد(20/0P value=).

نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر عدم ارتباط پلی‎مرفیسم GP VI 13254T>C را با MI حاد زودرس نشان داد.

واژه های کلیدی: انفارکتوس قلبی زودرس، گلیکوپروتئین VI، پلی‎مرفیسم


مهرداد اسدی، حسین نوروزی، عبدالحسن کاظمی، مهربان فلاحتی، علی کاظمی، محمد ادیب پور، خسرو صدیق بیان، سید امیر یزدان پرست،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: گونه‌های خانواده کاندیدا می‌توانند در حفره دهانی افراد دارای نقص سیستم ایمنی منجر به کلونیزاسیون شده و سبب کاندیدیازیس شود. با توجه به نقص سیستم ایمنی در افراد دارای سندرم داون، این مطالعه بمنظور ارزیابی میزان کلونیزاسیون گونه‌های مختلف قارچ کاندیدا در دهان این افراد انجام گرفت.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی 53 فرد مبتلا به سندرم داون(29 فرد مذکر و 24 فرد مونث) تحت پوشش سازمان بهزیستی با محدوده سنی 31-4 سال(میانگین سنی 1/11) در تبریز انجام گرفت.

نمونه گیری از سطح پشتی زبان، مخاط دهلیز دهانی در فاصله گونه و دندان‌های آسیا با استفاده از سوآپ استریل انجام گردید. نمونه‌ها در محیط‌های سابورودکستروز آگار حاوی کلرامفنیکل(Sc) و کروم کاندیدا آگار کشت داده شدند. تشخیص گونه‌های کاندیدا براساس خصوصیات فنوتیپی و تولید کلامیدیوکونیدی در محیط کورن میل آگار حاوی تویین 80 بود.

یافته‌ها: از 46 فرد مثبت از لحاظ کلونیزاسیون قارچی(26 فرد مذکر، 20 فرد مونث)، مجموعأ 60 ایزوله کاندیدا جدا گردید. کاندیدا آلبیکنس با 35 مورد(03/66 درصد) بیشترین و پس از آن، کاندیدا دابلینسیس با 9 مورد(98/16 درصد)، کاندیدا کروزئی با 7 مورد(20/13 درصد)، کاندیدا گلابراتا با 5 مورد(43/9 درصد) و کاندیدا تروپیکالیس با 4 مورد(54/7 درصد) در رده‌های بعدی قرار داشتند. در 12 نفر(4/22 درصد) بیش از یک گونه کاندیدا جدا گردید.

 

نتیجه‌گیری: با توجه به نقص سیستم ایمنی در افراد دارای سندرم داون ناشی از کاهش IgA بزاقی، کاهش فعالیت  H2O2(عامل اصلی از بین برنده کاندیدا آلبیکنس) لزوم تشخیص زودرس میزان کلونیزاسیون کاندیدا توصیه میگردد.


حسین نوروزی، علی کاظمی، زکیه آزادی، فاطمه فرهید، پروین معظمی،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: پیتیریازیس ورسیکالر یک بیماری قارچی با عامل مالاسزیا است که یک  مخمر فرصت طلب و لیپوفیلیک می‌باشد. با توجه به لیپیوفیلیک بودن این مخمر، این مطالعه به منظور ارزیابی ارتباط میان بروز بیماری پیتیریازیس ورسیکالر با میزان کلسترول و تری‌گلیسیرید خون انجام گرفت.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی روی 1500 نفر بین سنین 50ـ10 سال در استان اصفهان صورت گرفت. از کل افراد، 105نفر مبتلا به بیماری پیتیریازیس ورسیکالر بودند. تایید بیماری با آزمایش مستقیم، تلقیح و کشت نمونه‌ها در محیط دیکسون بود. ارزیابی کلسترول تام و تری گلیسیرید خون در گروه‌های بیمار و کنترل در حالت ناشتا توسط دستگاه اتوآنالایزر 1000RA انجام گرفت. اطلاعات بیماران شامل سن، میزان تحصیلات و شغل توسط پرسشنامه جمع آوری گردید و آنالیز نتایج  با آزمون‌های آماری t استودنت، کای و آزمون همبستگی پیرسون انجام شد.

یافته‌ها: شیوع آلودگی در گروه مورد مطالعه، 7 درصد بود و بیشترین میزان آلودگی در گروه سنی 30-20 ساله با 13/3 درصد و کمترین میزان در گروه سنی 40‌-30 سال به میزان 87/0 درصد بود. بیشترین میزان کلسترول در گروه سنی 50-40 سال با میانگین  mg/dl215 و کمترین در گروه سنی 20-10 سال با میانگین  mg/dl205 بود.

نتیجهگیری:. سطح کلسترول و تری گلیسیرید خون در بیماران بالاتر از گروه کنترل بود، اما اختلاف معنی دار وجود نداشت(05/0P<). بین گروه مبتلایان و گروه کنترل ارتباطی بین بیماری پیتریازیس ورسیکالر با افزایش میزان کلسترول و تری گلیسیرید خون مشاهده نشد.


سوده نامجو، فاطمه نادعلی، احمد کاظمی، حسین درگاهی، حسین رضایی زاده، شهربانو رستمی، سید ناصر استاد،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی‌های حاد یکی از دلایل عمده سرطان در جهان می‌باشند. امروزه می‌توان از مواد طبیعی بعنوان یک منبع برای درمان سرطان استفاده کرد. حصا-آ دارویی با منشا دریایی و ترکیبی از گونه‌های دریایی مثل شامیگو و گونه‌های گیاهی مثل کرفس و زیره می‌باشد. حصا-آ شامل اجزای معدنی(50%)، اجزای آلی(45%) و آب(5%) می‌باشد و دارای اثرات ضد سرطانی و سیتوتوکسیک است. در این مطالعه تاثیر این دارو بر روی رده سلولی NB4(لوسمی پرومیلوسیتیک حاد) ارزیابی شده است.

روش بررسی:  حصا-آ در نرمال سالین به عنوان محلول استوک تهیه شد(غلظتmg/ml  80 و 4/7PH=) و سپس استریلیزه گردید. بعد از کشت و تکثیر رده سلولی NB4، سلولها با دوزهای mg/ml 1، 2، 4 و 8 میلی گرم در دسی لیتر تیمار شدند. درصد سلولهای زنده و مرده با رنگ آمیزی تریپان بلو و توسط لام نئوبار شمارش گردید. بوسیله‌ی روشMTT  درصد بقاء سلولها توسط الایزا ریدر در570 نانومتر تعیین شد. توسط فلوسیتومتری تاثیر دارو بر روی آپوپتوز مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: این مطالعه نشان داد که حصا-آ واجد اثر سیتوتوکسیک و آنتی پرولیفراتیو وابسته به دوز برعلیه رده سلولیNB4 می‌باشد و در دوز mg/ml  5 قادر به آپوپتوز در50% سلولها می‌باشد.

نتیجهگیری: اگر چه مکانیسم دقیق عملکرد سیتوتوکسیسیتی حصا-آ هنوز ناشناخته است، اما در این مطالعه مشخص شد که این دارو در سطح سلولی، سلولها را وادار به آپوپتوز سلولی در یک روش وابسته به دوز می‌نماید.


محمد صباغی، احمد کاظمی، سعید حسنی، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، سید حمیداله غفاری،
دوره 8، شماره 4 - ( 8-1393 )
چکیده

 زمینه و هدف: لوسمی پرومیلوسیتیک حاد نوعی از لوسمی است که در اثر توقف بلوغ در رده‌ ی میلوئیدی بوجود می‌آید. مهمترین روشهای درمانی برای این لوسمی استفاده از ATRA و آرسنیک است . ATRA عموماً توسط بیماران خوب تحمل می‌شود، اما در برخی از بیماران موجب بروز "سندروم " ATRA می‌گردد. برخی از علائم این سندرم به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم با افزایش شمارش گلبول‌های سفید خون در ارتباط است. این مطالعه با هدف تعیین اثر ترکیب داروهای BIBR1532 و ATRA بر روی شمارش گلبول‌های سفید به عنوان یکی از عوامل ایجاد کننده‌ی سندرم انجام شده است .

 روش بررسی: به منظور بررسی اثرترکیب دو داروی BIBR1532 و ATRA سلولهای NB4 ‌ به ترتیب در حضور غلظت‌های30 میکرومولار و1 میکرومولار از داروها کشت داده شد. از آزمون‌های تریپان بلو، Brdu و MTT به ترتیب جهت بررسی اثر داروها برشمارش سلول‌های زنده، فعالیت تکثیری، فعالیت متابولیکی سلولها استفاده شد .

 یافته‌ها: نتایج بدست آمده از تریپان بلو، MTT و Brdu نشان می‌دهد که ترکیب دو دارو، در مقایسه با زمانی که از ATRA به تنهایی استفاده می‌شود اثر بهتری روی کاهش شمارش سلول‌های زنده، فعالیت متابولیک و تکثیر سلول‌های سرطانی دارد .

 نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می‌توان گفت که احتمالاً در صورت استفاده از ترکیب دو دارو در درمان بیماران، نتایج بهتری بدست می‌آید، این بهبود نتایج در چند روز اول درمان و به ویژه در دسته‌ای از بیماران که در معرض بروز سندرم ATRA هستند بیشتر مشهود می‌باشد.


بهناز توسلی، مجید صفا ، احمد کاظمی،
دوره 8، شماره 5 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ایندول تری کربینول( I3C ) که در سبزیجات براسیکا یافت می‌شود خاصیت ضد سرطانی داشته و مکانیسم اصلی آن مهار فاکتور رونویسی هسته‌ای کاپا- B ( (NF- k B است. از سویی دوکسوروبیسین به عنوان یک داروی شیمی درمانی در کنار القای آپوپتوز در سلول‌های سرطانی، باعث فعال شدن NF- k B می‌شود. این فاکتور رونویسی با القای بیان ژن‌های دخیل در بقای سلولی از آپوپتوز جلوگیری می‌کند و باعث کاهش نتایج درمان می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین اثر I3C در همراهی با دوکسوروبیسین بر افزایش آپوپتوز در سلول‌های لوسمی لنفوبلاستیک حاد (NALM-6) است.

روش بررسی : در این مطالعه بنیادی، رده سلولی لوسمی لنفوبلاستیک حاد، گونه پیش ساز لنفوسیت B با غلظت‌های مختلف I3C برای 1 ساعت تیمار شد و سپس با دوکسوروبیسین 125 نانو مولار به مدت 24 ساعت مجاور گردید. بررسی محتوای DNA سلولی و رنگ آمیزی Annexin V-FITC برای ارزیابی میزان آپوپتوز انجام شد و با فلوسایتومتری مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی داده‌ها با آزمون تی زوجی صورت گرفت. 

یافته‌ها : نتایج بررسی سیکل سلولی نشان داد I3C به صورت سینرژیستی در همراهی با دوکسوروبیسین باعث افزایش سلول‌ها در ناحیه‌ی sub-G1 یا ناحیه مربوط به سلول‌های آپوپتوتیک می‌شود. بررسی فلوسـایتومـتری رنگ آمیزی Annexin V-FITC نیز نشان دهنده‌ی اثر I3C در افزایش سلول‌های آپوپتوتیک در همراهی با دوکسوروبیسین بود.

نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد I3C به صورت سینرژیستی در همراهی با دوکسوروبیسین باعث افزایش القای آپوپتوز در سلولهای NALM-6 می‌شود.


سمانه حیدرپوریان، دکتر مینو شهیدی، دکتر احمد کاظمی، دکتر محسن رضوی، دکتر علی باسی، پریسا حیات،
دوره 9، شماره 5 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی لنفوسیتی مزمن یک اختلال لنفوپرولیفراتیو مزمن است که پیش آگهی بسیار متغیری دارد؛ به همین جهت بررسی فاکتورهای پیش آگهی‌دهنده این بیماری در تشخیص و شناسایی بیماران با پیش آگهی وخیم‌تر می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط تعداد سلول‌های اندوتلیال خون محیطی و سطح فاکتور فون ویلبراند با دیگر یافته‌‌های هماتولوژیک در این بیماری است.

روش بررسی: نمونه‌های خون محیطی از 30 بیمار مراجعه‌کننده به بخش هماتولوژی بیمارستان فیروزگر و 30 مورد افراد سالم تهیه شد. تعداد سلول‌های اندوتلیال با حضور مارکر سطحی 34 CDو فاکتور فون ویلبراند در غیاب مارکر 45CD با روش‌های فلوسیتومتری و الیزا اندازه‌گیری شد. یافته‌های هماتولوژیک بیماران نیز ارزیابی شد و نتایج با 0/05  p<معنی‌دار تلقی گردید.

یافته‌ها: تعداد سلول‌های اندوتلیال در بیماران مبتلا به لوسمی لنفوسیتی مزمن(0/64%) نسبت به کنترل(0/12%) افزایش داشت(0/002=P). میزان فاکتور فون ویلبراند در بین بیماران مبتلا به لوسمی لنفوسیتی مزمن پیشرفته‌تر در مقایسه با کنترل و بیماران با پیشرفت کمتر، بالاتر بود. بین تعداد سلول‌های اندوتلیال و میزان هموگلوبین بیماران همبستگی معکوس(0/47-=r) و معنی‌داری(0/01=P) به دست آمد.

نتیجه‌گیری: اگرچه تعداد سلول‌های اندوتلیال و سطح فاکتور فون ویلبراند در پلاسما در بیماران مبتلا به لوسمی لنفوسیتی مزمن که در مراحل پیشرفته هستند، نسبت به بیمارانی که در مراحل اولیه قرار دارند، افزایش نشان می‌دهد؛ اما ارتباط معنا‌داری بین این دو پارامتر وجود ندارد.


احمد سیر صدر، روح الله تولایی، محمد علی افشار کاظمی،
دوره 14، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آزمایشگاه‌ها جزو اصلی‌ترین پایه‌های مراکز تحقیقاتی و علمی به‌حساب می‌آیند. سیستم‌های مدیریت اطلاعات آزمایشگاه بستر ثبت اطلاعات و تعاملات بین آزمایشگاه‌ها و پژوهشگران است. هدف از مطالعه‌ی حاضر ارایه مدل معماری سازمانی سیستم‌های مدیریت اطلاعات آزمایشگاهی است.
روش بررسی: این مطالعه به روش کیفی انجام گرفت. با استخراج اسناد و اطلاعات موجود در خصوص سیستم‌های مدیریت اطلاعات آزمایشگاهی از بانکهای اطلاعاتی، نمونه ی ۱۶ نفره از کارشناسان و استادان استفاده کننده از خدمات آزمایشگاهی دانشگاه صنعتی شریف جهت تعیین نیازها به صورت گلوله برفی و مبتنی بر هدف در مصاحبه وارد شدند. با تعیین نیازها، مدلهای معماری سازمانی از بانکهای اطلاعاتی استخراج شد. جهت انتخاب مدل معماری سازمانی برای انتخاب بهترین مدل متناسب با خدمات آزمایشگاهی از نظر ۱۶ صاحب نظر استفاده شد. با توجه به جنبه های مختلف فنی و مدیریتی سیستمهای مدیریت آزمایشگاهها دو مدل معماری زکمن و مدل معماری سرویس‌گرا تلفیق گردیدند. در مرحله ی بعد با استفاده از تکنیک دلفی در سه راند از نظر متخصصان استفاده کننده از سیستم های خدمات آزمایشگاهی جهت ارزیابی مدل پیشنهادی استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش متشکل از دو قسمت ارزیابی نیازهای سیستم مدیریت اطلاعات آزمایشگاهی و ارایه الگوی پیشنهادی می‌باشد. در مدل ارایه شده محتوای هر سلول چارچوب زکمن با رویکرد سرویس‌گرا با توجه به مشخصات سیستم مدیریت آزمایشگاهی انتخاب و تلفیق گردید. مدل بر اساس پنج سطح بلوغ معماری سازمانی بررسی گردید که بهبود بلوغ معماری سازمانی در سطوح بالاتر مشهود بود.

نتیجه‌گیری: استفاده از معماری سازمانی ویژه ی سیستمهای مدیریت آزمایشگاهی سبب استفاده ی بهینه از منابع و سهولت در تعاملات می گردد.

احمدسیر صدر، روح الله تولایی، محمد علی افشار کاظمی،
دوره 16، شماره 1 - ( فروردین 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: معماری سازمانی منطبق بر نیازهای آزمایشگاهی، با استفاده ازمشترکات چارچوب‌های معماری سازمانی معتبر و موجود، باعث هم‌راستایی نیازها با استراتژی‌ها و اهداف سازمانی و زیر‌ساخت‌های فناوری اطلاعات می‌شود. ارزیابی بلوغ معماری سازمانی یکی از روش های مدیریت موثر فرایند معماری سازمانی است. هدف از مطالعه‌ی حاضر، ارزیابی پیاده‌سازی مدل معماری سازمانی بر روی سیستم‌های مدیریت اطلاعات آزمایشگاهی می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه که به روش کمی در سال ۱۳۹۸ انجام شد، مدل معماری سازمانی پیشنهادی صدر و همکاران که نتیجه‌ی تلفیق دو مدل معماری زکمن و مدل معماری سرویس‌گرا با سیستم‌های مدیریت اطلاعات آزمایشگاهی بود، در دانشگاه صنعتی شریف مورد ارزیابی بلوغ معماری سازمانی قرار گرفت. جامعه‌ی آماری این ارزیابی، بر اساس جدول تعیین نمونه‌ی مورگان، شامل ۱۰۰ نفر از افراد خبره در زمینه سیستم‌های مدیریت اطلاعات آزمایشگاهی در نظر گرفته شد. 
روش (Capacity Maturity Model) CMM، که بر اساس طیف لیکرت طراحی شده، به عنوان ابزار سنجش پرسش‌نامه مورد استفاده قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از شاخص‌های توصیفی فراوانی، درصد و آزمون T تک‌نمونه‌ای برای مقایسه‌ی میانگین‌ها در نرم‌افزار SPSS استفاده شد. 
یافته‌ها: ارزیابی بلوغ معماری سازمانی شامل چهار بعد در حوزه‌های برنامه‌ریزی و سازماندهی فناوری اطلاعات، توسعه و پیاده‌سازی فناوری اطلاعات، خدمت‌رسانی و پشتیبانی فناوری اطلاعات و حوزه‌ی نظارت و ارزیابی فناوری اطلاعات بود. در بین ابعاد بلوغ معماری سازمانی، کمترین میانگین مربوط به حوزه‌ی نظارت و ارزیابی و بیشترین میانگین مربوط به حوزه‌ی خدمت‌رسانی و پشتیبانی بود. ابعاد از لحاظ وضعیت به ترتیب عبارت بودند از: بعد خدمت‌رسانی و پشتیبانی، بعد برنامه‌ریزی و سازماندهی، بعد توسعه و پیاده سازی و بعد نظارت و ارزیابی. نتایج آزمون های تحلیلی در حوزه‌های مربوط به بلوغ معماری سازمانی شامل حوزه‌های برنامه‌ریزی و سازماندهی، توسعه و پیاده‌سازی و خدمت‌رسانی و پشتیبانی تفاوت معناداری نشان داد(۰/۰۰۰۱>P)، در حالی‌که در حوزه‌ی نظارت و ارزیابی تفاوت معنی داری نشان نداد. 
نتیجه‌گیری: ارزیابی پیاده‌سازی چارچوب معماری پیشنهادی در محیط‌های آزمایشگاهی نشان‌دهنده‌ی بلوغ‌یافتگی مدل ارایه شده در سه حوزه‌ی برنامه‌ریزی و سازماندهی، توسعه و پیاده‌سازی، و خدمت‌رسانی و پشتیبانی است. همچنین ارتقای بلوغ معماری سازمانی نیازمند توجه بیشتر به حوزه‌ی نظارت و ارزیابی واصلاحات این حوزه است.


مصطفی شنبه زاده، هادی کاظمی آرپناهی، رئوف نوپور،
دوره 16، شماره 2 - ( خرداد 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از رایج‌ترین و تهاجمی‌ترین بدخیمی‌ها در خانم‌ها می‌باشد. تشخیص به‌موقع سرطان پستان نقش مهمی در جلوگیری از پیشرفت این بیماری، اقدامات درمانی به‌موقع و در نتیجه کاهش میزان مرگ‌ومیر این بیماران دارد. یادگیری ماشین، قابلیت بالایی در تشخیص سریع و هزینه اثربخش بیماری‌ها دارد. هدف این مطالعه، طراحی سیستم تصمیم‌یار بالین (CDSS) Clinical Decision Support System بر اساس قوانین استخراج‌شده از الگوریتم منتخب درخت تصمیم با بهترین عملکرد به‌منظور تشخیص به‌موقع و مؤثر سرطان پستان است.
روش بررسی: داده‌های ۵۹۷ فرد مشکوک به سرطان پستان(۲۵۵ بیمار مبتلا و ۳۴۲ فرد سالم) به‌صورت گذشته‌نگر از پایگاه داده الکترونیکی بیمارستان آیت‌الله طالقانی شهر آبادان در قالب ۲۴ ویژگی عمدتاً سبک زندگی و سوابق پزشکی استخراج شد. پس از انتخاب مهم‌ترین متغیرها از طریق کای دو پیرسون و تحلیل واریانس یک‌طرفه(۰/۰۵>P)، عملکرد الگوریتم‌های منتخب داده‌کاوی شامل (Random Forest (RF)، J-۴۸، Decision Stump (DS)، Rep-Tree (RT و XG-Boost برای تشخیص سرطان پستان در بستر نرم‌افزار ۳.۴ Weka تحلیل شد. در نهایت سیستم تشخیصی سرطان پستان بر اساس بهترین مدل و از طریق زبان برنامه‌نویسی سی شارپ و چارچوب ۳.۵.۴ Dot Net Framework طراحی گردید.
یافته‌ها: ۱۴ متغیر شامل سابقه‌ی فردی سرطان پستان، سابقه‌ی نمونه‌برداری از سینه، سابقه‌ی رادیوگرافی از قفسه‌ی سینه، سابقه‌ی فشارخون، افزایش کلسترول خون LDL (low-density lipoprotein)، وجود توده در ربع فوقانی داخلی سینه، هورمون‌درمانی با استروژن، هورمون‌درمانی با استروژن-پروژسترون، سابقه‌ی خانوادگی سرطان پستان، سن، سابقه‌ی سرطان‌های دیگر، نسبت اندازه‌ی دور کمر به دور باسن و مصرف میوه و سبزی ارتباط معناداری را باکلاس خروجی در سطح ۰۵/۰>P نشان دادند. بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد الگوریتم‌های منتخب، مدل RF با میزان حساسیت، ویژگی، صحت و اندازه F به‌ترتیب برابر با ۰/۹۷، ۰/۹۹، ۰/۹۸ و ۰/۹۷۴ و ۰/۹۳۶ =(Area Under the Receiver Operator Characteristics (ROC) Curve (AUC عملکرد بالاتری نسبت به سایر الگوریتم‌های منتخب داشته است و به‌عنوان مدل برتر برای تشخیص سرطان پستان پیشنهاد شد.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که استفاده از متغیرهای تعدیل‌پذیر مانند سبک زندگی و ویژگی‌های هورمونی-تولیدمثلی به‌عنوان ورودی الگوریتم RF برای طراحی CDSS بتواند با صحت بهینه موارد سرطان پستان را تشخیص دهد. به‌علاوه سیستم پیشنهادی به‌طور مؤثر در محیط‌های واقعی بالینی برای تشخیص سریع و مؤثر بیماری قابل اقتباس باشد.

الهه رسولی جوکار، سعید شاملو کاظمی، هما نادری فر،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: فشارخون بالا و افزایش پروفایل لیپیدی از عوامل خطرساز برای بیماری‌های قلبی عروقی هستند. برای ارتقای سلامت قلب و عروق، تغییر سبک زندگی باید به‌عنوان راهنمای کاهش بی‌تحرکی افراد و اصلاح الگوی تغذیه‌ی سالم در نظر گرفته شود. اسپیرولینا یک جلبک‌ سبز است و برای درمان بیماری‌های مختلف به‌عنوان مکمل غذایی مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مصرف مکمل اسپیرولینا و هشت هفته تمرینات ترکیبی بر فشارخون و پروفایل لیپیدی در زنان مبتلا به فشارخون بالا انجام شد.
روش بررسی: مطالعه به‌صورت کارآزمایی بالینی در۴۰ زن مبتلا به فشارخون بالا(۶۰-۵۰ سال) انجام شد. افراد در ۴ گروه مداخله‌ای و کنترل وارد مطالعه شدند. داده‌ها طی دو مرحله پیش‌آزمون-پس‌آزمون از نظر میزان تغییرات فشارخون و پروفایل لیپیدی جمع‌آوری شدند. گروه مداخله‌ی مکمل روزانه ۴/۲ گرم مکمل اسپیرولینا مصرف نمودند و مداخله‌ی تمرینی ۸ هفته تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی داشتند. تجزیه‌ و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح ۰/۰۵=α
 انجام شد.
یافته‌ها: نتایج آنالیز واریانس یک‌طرفه نشان داد که تفاوت معنی‌داری بین فشارخون سیستولیک، کلسترول تام و VLDL، پس از آزمون در گروه‌های مطالعه وجود دارد(۰/۰۵>P-value). بیشترین مقدار میانگین±انحراف‌معیار فشارخون سیستولیک(۱۴۱/۹۰±۹/۸۵) و کلسترول تام(۲۱۳/۳۰±۲۸/۹۳)، پس از آزمون در گروه تمرینات ترکیبی، و میانگین±انحراف‌معیار VLDL پس از آزمون در گروه کنترل(۳۴/۶۰±۶/۴۶) مشاهده شد. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تفاوت معنی‌داری بین میانگین فشار خون در گروه‌های کنترل-مکمل اسپیرولینا، کنترل-تمرینات ترکیبی، مکمل اسپیرولینا- مکمل اسپیرولینا و تمرینات ترکیبی، و تمرینات ترکیبی-مکمل اسپیرولینا و تمرینات ترکیبی وجود دارد. همچنین تفاوت معنیداری بین میانگین کلسترل تام و میانگین VLDL به‌ترتیب در گروه‌های تمرینات ترکیبی-مکمل اسپیرولینا، تمرینات ترکیبی و کنترل-مکمل اسپیرولینا وجود دارد(۰/۰۵>P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که ممکن است مصرف مکمل اسپیرولینا و هشت هفته تمرینات ترکیبی بر فشارخون و پروفایل لیپیدی در زنان مبتلابه فشارخون بالا تأثیرات مفیدی داشته باشد.

سمانه دهقان ابنوی، افشین کرمی ورنامخواستی، مصطفی روشن زاده، فاطمه کاظمی نجف آبادی،
دوره 17، شماره 3 - ( 5-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: مهارت‌های ارتباطی به عنوان مهم‌ترین ویژگی مورد نیاز برای کارکنان مراقبت‌های سلامت به شمار می‌آید و زمینه‌ی رشد اخلاق حرفه‌ای را فراهم می‌سازد. از آن‌جا که کارکردن در اتاق عمل مستلزم تلاش تیمی و ایجاد ارتباط بین افراد تیم است، اهمیت وجود مهارت‌های ارتباطی در پرستاران اتاق عمل بیشتر به چشم می‌آید. مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش اصول اخلاق حرفه‌ای از طریق آموزش مجازی بر مهارت‌های ارتباطی کارکنان اتاق عمل بیمارستان آیت الله کاشانی و هاجر(س) دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه‌ی نیمه تجربی با طرح تک گروهی قبل و بعد در سال ۱۳۹۹ بر روی ۳۵ تن از کارکنان اتاق عمل بیمارستان‌های آموزشی کاشانی و هاجر شهرکرد که به‌روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شد. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه‌ی اطلاعات دموگرافیک و پرسش‌نامه‌ی آزمون مهارت‌های ارتباطی کوئین دام استفاده شد. تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS با استفاده از آزمون‌های آماری تی مستقل، تی زوج و ضریب همبستگی پیرسون انجام گرفت.
یافته‌ها: آزمون تی زوج نشان داد که میانگین مهارت ارتباطی بعد از مداخله نسبت به قبل از آن تفاوت معنی‌داری داشته است(۰/۰۰۱
>P). میانگین مهارت ارتباطی قبل از مداخله ۵۲/۲۴±۸۵/۶۵ و بعد از مداخله ۷۰/۵±۷۷/۱۳۹ بود. بین مهارت ارتباطی با متغیرهای سن، سابقه خدمت و تعداد ساعات کاری ارتباط معنی‌داری گزارش نشد(۰/۰۵<P). همچنین میانگین مهارت‌های ارتباطی بر حسب متغیرهای جنس، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی و مدرک تحصیلی تفاوت معنی‌داری نداشت(۰/۰۵<P).
نتیجه‌گیری: مطالعه‌ی حاضر نشان داد که آموزش اخلاق حرفه‌ای می‌تواند مهارت ارتباطی کارکنان را بهبود بخشد. ازاین‌رو می‌تواند تدوین آموزش اخلاق حرفه‌ای به صورت مجازی برای مراقبان سلامت و سایر گروه‌های ارایه دهنده‌ی خدمات سلامت که فرصت کافی جهت شرکت در کلاس‌های حضوری را ندارند، ضروری به نظر ‌برسد. با توجه به نتایج به دست آمده، به مدیران سیستم‌های بهداشتی توصیه می‌شود با استفاده از راهکارهایی همانند برگزاری کارگاه‌های اصول اخلاق حرفه‌ای در جهت رشد مهارت ارتباطی در کارکنان اقدام کنند.  


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb