4 نتیجه برای کبیر
زینب قادرآبادی، علیرضا امیرکبیری، محمدرضا ربیعی مندجین،
دوره 11، شماره 4 - ( مهر و آبان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مهارت های هوش هیجانی در موفقیت شغلی و ایفای مسئولیتهای حساس، بسیار مهم تلقی می شوند. روانشناسان معتقدند ۲۰% از موفقیت های شخص به بهره هوشی(IQ) و ۸۰% به هوش هیجانی(EQ) بستگی دارد. هدف از این پژوهش رابطه ی هوش هیجانی و عملکرد شغلی کارکنان در بیمارستان شریعتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۹۵ می باشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی، جامعه آماری ۱۰۳۰ نفر از کارکنان بیمارستان شریعتی بود. با استفاده از فرمول کوکران ۲۸۰ نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و جهت اندازه گیری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه ی هوش هیجانی (Schering Siberia(۱۹۹۰ و پرسشنامه ی عملکرد شغلی (Patterson(۱۹۷۵ استفاده شد. هر دو پرسشنامه از نظر روایی(نظر خبرگان و متخصصان) و پایایی(مقدار آلفای کرونباخ هوش هیجانی ۰/۷۳۴ و عملکرد شغلی ۰/۷۶۸) تأیید گردید و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون تحلیل و با آزمون فریدمن به رتبه بندی مولفه ها پرداخته شد.
یافته ها: کارکنان مورد بررسی از لحاظ هوش هیجانی میانگین ۱۸۲ و انحراف معیار ۳۴ و از لحاظ عملکرد شغلی میانگین ۱۰۹ و انحراف معیار ۲۲ را کسب نمودند. پاسخ دهندگان ۷۳% زن، ۶۲% متاهل و ۶۷% دارای تحصیلات دانشگاهی بوده اند. یافته ها نشان داد بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن با عملکرد شغلی کارکنان مورد مطالعه همبستگی معنی دار(۰/۰۳۰=p) وجود داشته، ازطریق آزمون فریدمن فرضیه ی برابر بودن رتبه ی مولفه های هوش هیجانی رد، خودآگاهی رتبه اول و مهارت اجتماعی رتبه چهارم شد.
نتیجه گیری: با آموزش و ارتقای مهارت های هوش هیجانی، می توان روند انتخاب و گزینش کارکنان را بهبود بخشید و سطح عملکرد آنان را ارتقا داد.
منوچهر کرمی، پیام کبیری، فرزانه فضلی، ناهید رمضانقربانی،
دوره 16، شماره 4 - ( مهر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین چالشها در حوزهی مدیریت اطلاعات پژوهشی، استفاده از نرمافزارهای معتبر و باکیفیت جهت مدیریت منابع پژوهشی در حوزهی سلامت است. این مطالعه با هدف تولید ابزار اعتبارسنجی سامانههای مدیریت اطلاعات پژوهشی در کشور ایران انجام گردیده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی است که در دو مرحله انجام گردید. در مرحلهی اول یک ابزار اعتبارسنجی سامانههای مدیریت اطلاعات پژوهشی(پژوهان- پژوهشیار- ژیرو- یکتاوب- کایپر) طراحی گردید. در مرحلهی بعد بهمنظور اطمینان از روایی یا اعتبار ابزار تولید شده، به یک بررسی خودارزیابی از کاربران و دستاندرکاران سامانههای مدیریت اطلاعات پژوهشی دانشگاههای علوم پزشکی کشور اقدام شد. لذا این ابزار در اختیار ۱۰۴ پژوهشگر از کل کشور قرار گرفت. دادههای گردآوری شده با استفاده از نرمافزار Excel و SPSS تحلیل گردید.
یافتهها: ابزار اعتبارسنجی سامانههای مدیریت اطلاعات پژوهشی شامل ۸۲ شاخص در ۴ مولفه: طراحی و معماری نرم افزار(۱۷ شاخص)، قابلیت استفاده و محیط کاربری(۱۶ شاخص)، کاربری حرفهای(۳۶ شاخص) و مدیریتی(۱۳ شاخص) طراحی گردید. بر اساس نتایج خوداظهاری کاربران، این ابزار دارای ۵۷ ویژگی الزامی، ۲۶ ترجیحی و ۴ ویژگی اختیاری تعریف شده است. همچنین نتایج حاصل از اعتبارسنجی انجام شده نشان داد که بیشترین رتبه در حیطهی معماری، کاربری حرفهای و مدیریت نرمافزار مربوط به سامانهی کایپر و در حیطهی قابلیت استفاده و محیط کاربری مربوط به سامانهی پژوهان است. در خوداظهاری انجام شده توسط کاربران به تفکیک سامانه ژیرو ۱۲ مورد، سامانه کایپر ۱۱ مورد، سامانه پژوهان ۱۱ مورد و سامانه پژوهشیار ۷ مورد و سامانه یکتاوب ۵ موردتایید بالای ۷۵ درصد را دریافت کردهاند.
نتیجهگیری: ابزار اعتبارسنجی معرفیشده میتواند در ارزیابی سامانههای کنونی مدیریت اطلاعات پژوهشی و انتخاب سامانههای جدید برای بهکارگیری در حوزه پژوهش استفاده گردد. علاوه بر این میتواند در بهبود وضعیت موجود سامانهها و خرید سامانه جدید توسط دانشگاهها و مراکز پژوهشی کاربرد داشته باشد.
محمدجواد کبیر، علیرضا حیدری، ناهید جعفری، محمدرضا هنرور، سجاد معینی، زهرا خطیرنامنی،
دوره 16، شماره 6 - ( بهمن 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بسیاری از سیاستهای سلامت بعد از تصویب، اجرایی نشده و یا ناقص اجرا میشوند. این مسأله محبوبیت و پاسخگویی مدیران عالی نظام سلامت را به شکل قابل توجهی کاهش میدهد و منجر به اختلال خدمترسانی در جامعهی هدف میگردد. بنابراین، این مطالعه با هدف تبیین دلایل عدم اجرا یا اجرای ناقص سیاستهای سلامت انجام شد.
روش بررسی: یک مطالعه کیفی در سال ۱۴۰۰ انجام شد. مشارکتکنندگان در مطالعه، ۲۰ نفر از استادان، متخصصان و خبرگان علمی و اجرایی بودند. دادهها با استفاده از راهنمای مصاحبه و به روش مصاحبهی عمیق فردی جمعآوری و با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی Lundman و Graneheim تحلیل گردید.
یافتهها: چالشهای موجود شامل چالشهای مربوط به تدوین سیاستها(نبود نظام تصمیمگیری آگاه از شواهد، عدم توجه به جزییات اجرای قوانین، تغییر شکل متن اولیه سیاست، وجود تضاد در منافع در تدوین برخی قوانین، نامشخص بودن مجری سیاست، فقدان تلفیق مناسبی بین بخش سیاسی و فنی سیاستها، عدم بهکارگیری مشارکت ذینفعان اصلی، نبود درک یکسان از مفهوم سیاستها بین سیاستگذاران و مجریان و عدم پیشبینی بودجه)، چالشهای مربوط به پیادهسازی سیاستها(عدم شفافیت نقش سازمان های مجری، فقدان پیوست اجرایی، وجود تضاد منافع در جریان اجرا، نبود نظام مدیریت پروژه، تغییر سیاستها با تغییر مجریان، عدم اعتقاد مجریان، نبود ضمانت اجرایی و فقدان برنامه عملیاتی) و چالشهای مربوط به ارزیابی سیاستها(نظارت ناکافی و فقدان داشبورد اطلاعاتی و نظارتی دقیق) بودند.
نتیجهگیری: بهکارگیری راهکارهای موثر جهت رفع چالشهای استخراج شده در مراحل تدوین، پیادهسازی و ارزیابی سیاستهای سلامت میتواند منجر به دستیابی به اهداف سیاستهای تدوین شده و ارتقای سلامت جامعه گردد.
امید علی غلامی، جمیل صادقی فر، بهاره کبیری، شبنم قاسمیانی، صادق سرحدی، رضا جوروند،
دوره 17، شماره 4 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سواد سلامت به عنوان یک تعیینکنندهی سلامت یکی از راهبردهای کلیدی سیاست سلامت همگانی به شمار میرود. پژوهش حاضر به منظور بررسی تعیین سطح سواد سلامت و عوامل موثر بر آن در بین مراجعان به مراکز خدمات جامع سلامت شهرستان ایلام انجام شده است.
روش بررسی: در سال ۱۴۰۱ و در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، تعداد ۴۲۹ نفر از مراجعان ۱۸ تا ۶۵ ساله به مراکز خدمات جامع سلامت منتخب سطح شهرستان ایلام بررسی گردیدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامهی سواد سلامت بزرگسالان با نام هلیا بود؛ نمونهگیری به صورت خوشهای و در قالب نه خوشه انجام شد؛ که هر خوشه شامل ۵۰ نمونه بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون وآنالیز واریانس یکطرفه با سطح معناداری ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: بر اساس نتایج میانگین نمره کلی سواد سلامت۱۶/۵۰±۸۰/۱۶ بود. در سطح بندی سواد سلامت۱۸/۹۷ درصد افراد، سواد سلامت ناکافی ونه چندان کافی و ۴۴/۳۹ درصد شرکتکنندگان، سواد سلامت عالی داشتند. میانگین نمرهی سوادسلامت به تفکیک ابعاد سلامت شامل دسترسی به اطلاعات سلامت۷۴/۶۵، فهم و درک اطلاعات ۸۱/۸۱، مهارت خواندن اطلاعات ۷۴/۱۲، ارزیابی اطلاعات ۷۵/۰۵ و تصمیمگیری و رفتار اطلاعات ۹۲/۶۱ میباشد. بین متغیرهای شغل، تحصیلات و درآمد با سواد سلامت کلی ارتباط معنیداری مشاهده شد(۰۰۱/۰≥P)؛ در حالیکه بین سواد سلامت کلی با سن، جنسیت و محل سکونت ارتباط معناداری مشاهده نشد(۰/۰۵≤P).
نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که اقشار آسیبپذیر به مراتب از سطح سواد پایینتری برخوردار هستند؛ همچنین باتوجه به تأثیر تحصیلات در بالارفتن سطح سواد سلامت افراد، بهتر است با استفاده از ظرفیت رسانههای جمعی، شبکههای اجتماعی، آموزش از طریق مراکز به گیرندگان خدمت در بهبود سطح سواد به عنوان یک تعیینکنندهی بالقوهی سلامت جامعه گام برداشت.