جستجو در مقالات منتشر شده


152 نتیجه برای پزشک

مرجان قاضی سعیدی، غلامرضا اسماعیلی جاوید، نیلوفر محمد زاده، حمیده اسداله خان والی،
دوره 14، شماره 5 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت از شایع‌ترین بیماری‌های متابولیک جهان است که از جمله عوارض شایع و دردناک آن زخم پای دیابتی است. صحت و جامعیت محتویات پرونده‌ی الکترونیک پزشکی در ارتقای کیفیت درمان و مراقبت بیماران موثر است. هدف این مطالعه تعیین مجموعه‌ی حداقل داده‌های ضروری برای پرونده الکترونیک پزشکی زخم پای دیابتی است. 
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، جهت جمع‌آوری عناصر اطلاعاتی زخم پای دیابتی منابع معتبر اینترنتی و کتابخانه‌ای مطالعه شد. ۱۴ نفر از پزشکان و پرستاران شاغل و همکار با مرکز ترمیم زخم وابسته به جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران جهت نظرسنجی بالینی و ۵ نفر از متخصصان فناوری اطلاعات سلامت دانشگاه علوم پزشکی تهران جهت نظرسنجی اطلاعات دموگرافیک انتخاب شدند. ابزار مطالعه، پرسش‌نامه‌ی محقق‌ساخته، روش اعتبارمحتوا (CVR: Content Validity Ratio) و سنجش پایایی با روش retest بود.
یافته‌ها: از بین ۲۳ عنصر اطلاعاتی مورد نظرسنجی بخش دموگرافیک موارد بالای ۹۹ درصد موافقت، انتخاب شد. همچنین از ۸۶ عنصر اطلاعاتی بخش بالینی موارد بالای ۵۱ درصد موافقت انتخاب شد. خبرگان بالینی شامل ۶ متخصص مرتبط با حوزه‌ی زخم، ۴ پزشک عمومی و ۶ پرستار بودند. در بخش اطلاعات دموگرافیک کمترین موافقت مربوط به عنصر معرف و سطح تحصیلات با ۲۰ درصد موافقت بود. در بخش اطلاعات بالینی کمترین موافقت مربوط به جراحی، زالو درمانی و MRI پا با صفر درصد و PRP ،G-CSF و سونو داپلرکبد با %۱۴ بود.
نتیجه‌گیری: حداقل عناصر اطلاعاتی پرونده الکترونیک پزشکی زخم پای دیابتی در بخش بالینی به شرح حال، اطلاعات زخم، اطلاعات اندام تحتانی، نتایج پاراکلینیک، مدیریت زخم، پیگیری و در بخش اطلاعات دموگرافیک به هویتی، پذیرش، مالی، گزارش‌گیری و قابلیت سیستم تقسیم شد. الگوی پیشنهادی برای سیستم دستی و الکترونیک قابل ارایه است. 

امین رضا نبی زاده، علیرضا نوبری،
دوره 14، شماره 5 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت فرایند کسب و کار یک رویکرد جامع مدیریتی است که هدف همسوسازی کلیه‌ی ابعاد و فعالیتهای سازمان را در راستای نیاز مشتریان دارد و کلیه فرایندهای سازمان را خودکار می‌نماید. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مدیریت فرایند کسب و کار در عملکرد مالی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تهران انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع کاربردی، توصیفی و پیمایشی است و بین مدیران مالی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تهران و در سال ۱۳۹۷ انجام شده است. نمونه‌ی پژوهش ۱۸۱ مدیر ۸۵ بیمارستان، دانشکده، مراکز تحقیقاتی دانشگاه می‌باشند که از فرمول کوکران و روش هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده‌ها در عملکرد مالی از پرسش‌نامه‌ی Hernaeus و همکاران(۲۰۱۲) و مدیریت فرایند کسب و کار، یارمحمدیان و همکاران(۱۳۹۱) استفاده شده است. روایی پرسش‌نامه‌ها توسط روایی همگرا و واگرا و پایایی آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و بارعاملی تایید گردید. در تحلیل داده‌ها، ۶۵/۲ درصد پاسخ‌دهندگان مرد، ۵۵/۴۹ درصد فوق‌لیسانس به بالا، ۴۰/۴۹ درصد بالای ۴۰ سال سن و ۳۴/۴ درصد بالاتر از ۲۰ سال سابقه کار داشتند. آزمون فرضیه‌ها از مدل‌سازی معادلات ساختاری و نرم‌افزار
Smart PLS) Smart Partial Least Squares) استفاده شد.
یافته‌ها: همبستگی سازه‌های شاخص گایدلاین‌ها و رویه‌های درمانی و پرونده‌های الکترونیکی با میانگین واریانس (AVE) ۰/۵۸۷ و ۰/۸۲۳ و سازه‌های سوددهی مراکز درمانی، برگشت سرمایه و ارزش‌افزوده ۰/۷۳۷، ۰/۷۵۵ و ۰/۷۵۰ نشان همبستگی کافی و بالایی است. تاثیر مدیریت فرایند کسب‌و‌کار بر عملکرد مالی دانشگاه به‌عنوان فرضیه اصلی با ضریب مسیر ۰/۸۸۱ و مقدار معناداری ۱۵/۳۸۳ تایید شد. همچنین تاثیر اصلاحات مرتبط با گایدلاین‌ها و رویه‌های درمانی با عملکرد مالی با ضریب ۰/۴۲۲ و مقدار معناداری ۳/۷۰۲ و اصلاحات مرتبط با پرونده‌های الکترونیکی بیماران با ضریب ۰/۴۷۶ و مقدار ۴/۳۳۴ اندازه‌گیری و تایید شدند.  
نتیجه‌گیری: سیستم مدیریت فرایند کسب و کار، شامل ابزاری برای مدل‌سازی و تحلیل داده‌ها، برنامه‌های یکپارچه‌سازی، پایش و بهینه‌سازی فعالیتهاست که در عملکرد مالی موثر باشد.

محمدحسین رونقی،
دوره 14، شماره 5 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، فناوریهای همه جانبه ای هستند که عناصر مجازی و دنیای واقعی را در هم می آمیزند. این فناوری ها برای کمک و بهبود قابلیت های انسانی در بسیاری از زمینه ها مورداستفاده قرارگرفته اند. سیستمهای افزوده و مجازی در موقعیت های مختلف پزشکی کاربرد دارند. این فناوری ها در اکثر مراحل درمانی بیمار و انجام رویه های پزشکی گزینه های کارآمدی هستند. از همین رو، هدف از این مطالعه، بررسی کاربردهای فناوریهای واقعیت مجازی و افزوده در حوزه ی پزشکی و رتبه بندی آنها بود.
روش بررسی: این پژوهش کاربردی در دو مرحله به صورت آمیخته در سال ۱۳۹۸ انجام شد. در قسمت کیفی پژوهش از منابع کتابخانه ای و در قسمت کمی پژوهش از پرسش نامه استفاده شد. کاربردهای فناوری واقعیت افزوده و مجازی توسط گروهی از خبرگان متشکل از ۱۳ نفر رتبه بندی گردید. در نهایت از روش تحلیل نسبت ارزیابی وزن‌دهی تدریجی (Step-Wise Weight Assessment Ratio Analysis (SWARA)) برای رتبه بندی کاربردهای فناوریها در پزشکی استفاده شد.
یافته ها: نتایج روش SWARA نشان داد که آموزش(۰/۲۵۲)، جراحی(۰/۲۱۶)، بازی های سلامت(۰/۱۸۸)، تشخیص و کنترل بیمار(۰/۱۸۶) و داروسازی(۰/۱۵۸) دارای بیشترین اهمیت در بین کاربردهای فناوری واقعیت افزوده و مجازی در پزشکی بودند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان اذعان داشت که آموزش و جراحی های پزشکی دارای بیشترین اهمیت در کاربردهای فناوری واقعیت افزوده و مجازی در پزشکی است. سیاستگذاران و مدیران بیمارستان‌ها باید از این رتبه‌بندی برای سرمایه‌گذاری و توسعه ی فناوری های واقعیت افزوده و مجازی در سازمان خود استفاده کنند تا خدمات بهتری به مشتریان و بیماران ارایه دهند.

سمیه دهقانی سانیج، اسماعیل مصطفوی، حمیدرضا ضرغامی، حجت اله سلیمانی،
دوره 14، شماره 5 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: رشته مهندسی پزشکی پرچمدار رویکرد بین‌رشته‌ای در کشور ‌‌است، که به دلیل توجه به اقتصاد دانش‌بنیان، در مسیر شکوفایی و هموارکردن پیشرفت و توسعه گام برمی‌دارد. هدف از این پژوهش، بررسی و سنجش تعاملات دانشگاه، صنعت و دولت کشور ایران در مقالات علمی حوزه‌ی مهندسی پزشکی با ‌‌استفاده از مدل مارپیچ سه‌گانه می‌باشد. 
روش بررسی: این پژوهش کاربردی و با رویکرد کمّی بوده و از تکنیک علم‌سنجی ‌‌استفاده می‌کند. وضعیت پویایی تعاملات ارکان اصلی نوآوری ایران در حوزه‌ی مهندسی پزشکی در پایگاه‌‌ استنادی علوم در بازه‌ی زمانی ۲۰۱۹-۲۰۱۰ با استفاده از نرم‌افزارهای th.exe و th۴.exe محاسبه و میزان رسانش عدم قطعیت در ابعاد دوگانه و بعد ملی تعیین شده است. 
یافته‌ها: رتبه‌بندی شاخص T به‌ترتیب به دانشگاه-دولت(۲۳/۳۸ میلی‌بیت)، دانشگاه-صنعت(۸/۴۷ میلی‌بیت) و صنعت-دولت(۱/۱۳ میلی‌بیت) تعلق گرفت و در نهایت، تعامل ملی(۱۲/۴۸- میلی‌بیت) به‌دست آمد. تعامل بین دانشگاه-صنعت روندی افزایشی داشت و قوی‌ترین تعامل دوگانه متعلق به دانشگاه-دولت بود. تعامل ملی، در طول ده سال اخیر، همواره دارای مقدار منفی بوده که نشان‌دهنده‌ی وجود پویایی در تعاملات در بعد ملی است.
نتیجه‌گیری: هرچند تعامل دوگانه‌ی دانشگاه-صنعت در سال‌های اخیر، روندی افزایشی داشته؛ اما تعامل ملی ارکان در بلندمدت، با روندی کاهشی مواجه بوده که بر این اساس، برخی سیاست‌های علم و فناوری و راهبردهای پژوهشی و صنعتی برای ارتقای شبکه نوآوری دانشگاه-صنعت-دولت در حوزه‌ی مهندسی پزشکی در ایران به‌عنوان یک ضرورت پیشنهاد شده است.

فرامرز سهیلی، سحر جسری، علی اکبر خاصه، فرشید دانش،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از روش‏های مهم ارزیابی وب‏ سایت‏های موبایلی کتابخانه‏ های دانشگاهی، روش ‏های ارزیابی کاربرد‎پذیری است؛ کاربردپذیری وب‌سایت‌ها، یعنی سهولت و سادگی استفاده از آن‌ها. هدف این پژوهش ارزیابی کاربردپذیری وب سایت موبایلی کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی برتر ایران است. 
روش بررسی: این مقاله به روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه ی آماری پژوهش، وب‏ سایت های موبایلی کتابخانه‏ های پنجاه دانشگاه‌ علوم پزشکی برتر ایران است که در رتبه‏ بندی webometrics دانشگاه‌ها در ژانویه سال ۲۰۱۹ بالاترین رتبه را کسب کرده ‏اند. ابزار مورد استفاده در این مقاله سیاهه ی وارسی است. تجزیه و تحلیل داده ‏ها نیز با روش ‏های آماری توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گردید.
یافته‏ ها: بررسی داده‏ ها حاکی از آن است که از لحاظ میزان کاربردپذیری وب سایت موبایلی کتابخانه های دانشگاه، دانشگاه های علوم پزشکی کرمان، بیرجند و تهران به ترتیب با ۸۹/۲۳، ۸۴/۶۲ و ۸۱/۵۴ درصد در رده های نخست تا سوم و دانشگاه های نیشابور، گناباد و سمنان به ترتیب با ۴۰، ۴۳/۰۸ و ۴۴/۶۲ درصد در رده های آخر قرار دارند. ارزیابی مؤلفه‏ های پژوهش نشان داد که«وضعیت رؤیت سیستم»، «کمک به کاربر در شناسایی، تشخیص و جبران خطاها» و «راهنمایی و مستندسازی» به ترتیب در وضعیت ایده‏ال و مؤلفه های«پیشگیری از خطا»، «انعطاف پذیری و کارایی سیستم» و «کنترل و آزادی کاربر» به ترتیب در وضعیت نامناسبی قرار داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به نفوذ و رواج روزافزون تلفن‏ های همراه هوشمند در زندگی حرفه‏ای دانشگاهیان، ضروری است مدیران و طراحان وب‏ سایت‏های موبایلی کتابخانه‏ های دانشگاهی با درنظر گرفتن یافته‏ های کاربردی پژوهش حاضر کاربردپذیری و اثربخشی وب‏سایت‏های موبایلی جامعه پژوهش را به عنوان یکی از مهم ترین بسترهای اطلاع ‏رسانی سلامت ارتقا دهند. 

جواد میرزایی نصیرآباد، علیرضا محبوب اهری، مهدی زینالی، رسول برادران حسن زاده، محمد تقی باقری شادباد،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سیستم‌های سنتی محاسبه و تحلیل بهای تمام شده از کارایی مناسبی برای محاسبه‌‌ی بهای تمام شده به روز و تحلیل هزینه‌های آموزش برخوردار نمی‌باشد. مطالعه‌‌ی حاضر با هدف استقرار سامانه فراسوی بهایابی بر‌‌مبنای فعالیت در دانشکده مدیریت و اطلاع‌رسانی پزشکی تبریز انجام شده است. 
روش بررسی: مطالعه‌‌ی حاضر یک پژوهش چند‌‌‌روشی است که در سال‌تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ به دنبال طراحی و استقرار سامانه حسابداری فراسوی بهایابی برمبنای فعالیت (Beyond Activity Based Costing System (BABCS در دانشکده مدیریت و اطلاع‌رسانی پزشکی تبریز اجرا شد. ابتدا با استفاده از مدل و نشانه‌گذاری فرایند کسب و کار (Business Process Modeling Notation (BPMN تعداد ۳,۷۲۹ فعالیت در قالب ۳۸۴ فرایند شناسایی شد و سپس در نرم‌افزار Bizagi-Modeler مصور و اصلاح گردید. هزینه‌های سربار به نسبت عملکرد و زمان فعالیت‌ها، به مراکز فرایند نهایی و موضوعات هزینه تخصیص پیدا کرد. کار بر روی داده‌های اولیه در فضای Excel و بهایابی در قالب سامانه بهایابی (Dptsco) انجام شد.  
یافته‌ها: نرم‌افزار نظام نوین مالی مورد استفاده در دانشکده به رغم داشتن قابلیت ثبت و نمایش اطلاعات مربوط به اعتبارات و هزینه‌‌کرد، برای تحقق اهداف حسابداری تعهدی همچنان نیازمند بازنگری و ارتقا می‌باشد. کل هزینه‌کرد دانشکده در سال مطالعه، معادل ۶۱,۸۷۲,۵۴۵ هزار ریال می‌باشد که ۵۷,۱۵۹,۸۸۲ هزار ریال مربوط به آموزش و ۴.۸۱۲.۶۶۳ هزار ریال سهم فعالیت‌های امور پژوهش است. براساس نتایج به‌دست آمده از سامانه‌‌ی BABCS میانگین بهای تمام شده‌‌ی هر واحد درسی در دانشکده ۵.۱۰۲ هزار ریال و میانگین بهای تمام شده‌‌ی تربیت دانشجو ۳۵۶.۰۹۲ هزار ریال محاسبه شد. بیشترین و کمترین مقدار بهای تمام شده‌‌ی تربیت دانشجو مربوط به رشته‌‌ی‌‌ کارشناسی ارشد مدیریت و اصلاحات در نظام سلامت (MPH) ۸۰۰.۱۳۰ هزار ریال و کارشناسی فناوری اطلاعات سلامت ۱۰۰,۱۷۱ هزار ریال محاسبه شد. 
نتیجه‌گیری: دانشکده‌‌ی مدیریت و اطلاع‌رسانی پزشکی تبریز بیشترین سهم از منابع خود را صرف هزینه حقوق و مزایای کارکنان نموده است، به‌‌طوری‌‌که با استقرار سامانه فراسوی بهایابی بر مبنای فعالیت و اتصال آن با سایر سامانه‌های الکترونیکی دانشگاه می‌تواند نقشی اساسی در مدیریت فرایندها و افزایش کارایی کارکنان و دانشکده داشته باشد.

حسین درگاهی، فاروق نعمانی، محمدرحیم قهستانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آگاهی کافی مدیران در زمینه‌‌ی قوانین و مقررات و موازین حقوقی مرتبط با نظام سلامت موجب عملکرد مطلوب آنها در سازمان ها می‌شود. لذا این پژوهش با هدف تعیین میزان آگاهی مدیران ارشد از موازین، قوانین و مقررات‌ حقوقی مرتبط با نظام سلامت در دانشگاه‌علوم‌ پزشکی تهران انجام‌شده‌است.
روش‌ بررسی: مطالعه‌‌ی حاضر به‌‌صورت توصیفی-تحلیلی و از نوع مقطعی در سال 1396 انجام شد. نمونه‌‌ی پژوهش شامل مدیران ارشد دانشگاه بود که با روش سرشماری به تعداد 75 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش‌‌نامه‌‌ی محقق‌ساخته بود که روایی‌صوری آن با استفاده از نظرات تعداد 7 نفر از متخصصان و صاحب‌‌نظران رشته‌‌های حقوق پزشکی، و مدیریت خدمات بهداشتی درمانی و پزشکی به تایید رسید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ برابر %89 و روش آزمون-بازآزمون برابر %79 به‌دست آمد. تحلیل داده‌‌ها با بهره برداری از روش‌‌های آمار توصیفی شامل فراوانی مطلق و نسبی و آمار استنباطی شامل آزمون‌‌های همبستگی پیرسون و کا اسکوئر با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته‌ها: سطح آگاهی مدیران مورد مطالعه در اکثر حیطه‌‌های قانونی و موازین حقوقی مرتبط به نظام سلامت زیرمتوسط بود. بین سطح آگاهی از حیطه‌‌های تشکیلاتی، مالی و معاملاتی، و اداری و استخدامی مدیران با گذراندن دوره‌‌های آموزشی مرتبط ارتباط معکوس و معنی‌‌داری وجود داشت(0/01=P و 0/04=P). 
نتیجه‌گیری: سطح آگاهی مدیران ارشد دانشگاه علوم پزشکی تهران در حیطه‌‌های سه‌‌گانه‌‌ی قوانین و مقررات و موازین حقوقی، مالی، تشکیلاتی و اداری در سطح متوسط و متوسط روبه پایین قرار دارد. انجام تمهیدات لازم همچون برگزاری دوره‌‌‌های آموزشی با روش‌‌های جدید مانند شبیه‌سازی، سناریونویسی، موردنگاری و تجربه‌نگاری و استفاده از فناوری‌های جدید مانند مدیریت دانش هیبریدی و یکپارچه‌سازی فناوری‌ به منظور ارتقای آگاهی مدیران پیشنهاد می شود. هم‌‌چنین ایجاد نظام شایستگی راهبردی مدیران در سطوح مهارت‌‌های عمومی و اختصاصی همراه با آموزش های مستمر و نظارت بر پاسخ‌‌گویی و بازخوردهای ارایه شده در فرایندهای مدیریتی، انجام اصلاحات آتی را تضمین خواهد کرد. 

دانشجوی دکتری سیمین مومن زاده، عاطفه زارعی، دکتر سیدعلی اکبر فامیل روحانی، لیلا دهقانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف اصلی تحقیق، پیشنهاد معماری متناسب برای طراحی سیستم‌های اطلاعاتی یکپارچه و انعطاف‌پذیر در معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه‌ علوم پزشکی جندی‌شاپور اهواز است. 
روش بررسی: این پژوهش از نوع کاربردی که در آن از روش تلفیقی برنامه ریزی سیستم کسب و کار (Business System Planning) و الگوی James Martin برای طراحی سیستم‌های اطلاعاتی استفاده ‌شده است. جامعه پژوهش شامل ۲۷ نفر از مدیران و کارشناسان معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی اهواز بود که از روش سرشماری استفاده شد و ابزار جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه‌‌ی ساختارمند و همچنین مشاهده و تحلیل اسناد بود. جهت تحلیل اطلاعات از ماتریس تقابلی استفاده گردید. 
یافته‌ها: در مجموع، ۵۳ فرایند و ۶۰ کلاس داده شناسایی گردید. با بهره‌گیری از یک الگوی معماری چندلایه(ارایه، فرایند، داده و زیرساخت) نتایج در قالب معماری پیشنهادی ارایه گردید. در معماری پیشنهادی ۱۲ زیرسیستم و ارتباطات بین آن‌ها شناسایی شد که دربرگیرنده‌‌ی زیرسیستم کتابخانه، فعالیت‌های پژوهشی، فرصت مطالعاتی، همایش، پژوهانه، انتشارات، نوآوری و فناوری، اطلاعات آزمایشگاهی، پایان‌نامه‌ها، برنامه‌وبودجه و زیرسیستم‌ اجتماعی و شبکه‌های مدیریت دانش بود. همچنین نتایج نشان داد که میزان پوشش فرایندها، کلاس داده‌ها و اهداف توسط سیستم‌های اطلاعاتی موجود به‌‌ترتیب %۵۳، %۵۰ و %۵۵ می باشد که در حالت پیشنهادی یا مطلوب به پوشش کامل افزایش یافته است.
نتیجه‌گیری: در این پژوهش با شناسایی سیستم‌های اطلاعاتی موردنیاز، امکان برنامه‌ریزی دقیق و به‌کارگیری موفق این سیستم‌ها فراهم می‌شود. نتایج این پژوهش می‌تواند برای پیاده‌سازی معماری سیستم‌های اطلاعاتی سایر معاونت‌های  تحقیقات و فناوری دانشگاه‌های علوم پزشکی در ایران استفاده گردد، که در صرفه‌جویی به لحاظ هزینه و زمان تأثیر بسزایی دارد.

علیرضا حیدریان نایینی، قهرمان محمودی عالمی، جمشید یزدانی چراتی،
دوره 15، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های اخیر، اصلاحات نظام سلامت ایران در قالب طرح پزشک خانواده در حال انجام است. از این‌رو اصلاح و ارتقای ساختارهای لازم جهت این امر متناسب با اهداف، بیش از گذشته احساس می‌شود. در مطالعه‌ی حاضر تلاش گردید تا به کلیه ساختارهای اجرایی لازم جهت دستیابی به خدمات با کیفیت در حوزه‌ی پزشکی خانواده که حاصل تجربیات سایر کشورهاست، پرداخته شود. از این رو مقالات حاوی این تجربیات در کشورهای مختلف دنیا که در طی بیست سال اخیر منتشر شده است، جمع‌بندی گردید.
روش بررسی: این مقاله یک مطالعه‌ی مروری نظام‌مند می‌باشد. فهرست کاملی از مولفه‌های اجرایی مورداستفاده در کشورها، از ۱۵ پایگاه داده‌ای الکترونیکی از جمله Pubmed ،ISI ،Springer ،Science Direct با کلیدواژه‌های(پزشک خانواده، کیفیت خدمات) جستجو گردید و ارزیابی کیفی مقالات با استفاده از چک لیست CASP انجام شد.
یافته‌ها: طی بررسی ۶۵ مورد مقاله‌ی گزینش شده، مولفه‌های اجرایی مورد استفاده در کشورهای مختلف، استخراج و طبقه‌بندی گردید. ارتباطات آنها با ابعاد کیفیت بر اساس نتایج مطالعات انجام شد. نتایج نشان داد که جهت دستیابی به کیفیت خدمات در حوزه پزشکی خانواده می‌بایست هشت ساختار مهم اجرایی را مدنظر قرار داد. این ساختارها عبارتند از: ساختارهای سازمانی و مدیریتی که شامل: درگاه‌داری نظام سلامت، مکانیسم‌های حمایتی از درگاه‌داری و نظام ارجاع و همچنین بستر ارتباطی نظام‌مند، خدمات سلامت الکترونیک و فرایندهای ارایه خدمت می‌باشد؛ ساختار بیمه‌ای، ساختار نظارتی و کنترل اعم از مکانیسم‌های کنترل مالی، کنترل رقابتی و کنترل کمی؛ ساختار پرداخت؛ ساختار توسعه کمی و کیفی ارایه‌دهندگان خدمات؛ ساختار کیفیت که شامل: تعریف و ارزیابی کیفیت و مکانیسم‌های پاسخ‌گویی و همچنین مکانیسم‌های تشویقی در قبال کیفیت خدمات؛ ساختار حمایتی از جمله حمایت‌های بیمه‌ای، حمایت طبقه‌بندی شده از گروه‌های خاص؛ و نهایتاً ساختار فرهنگی در دو حوزه‌ی فرهنگ‌سازی نظام ارجاع و تقویت جایگاه پزشکان خانواده.
نتیجه‌گیری: در شرایط فعلی، با توجه به ضرورت پیاده‌سازی نظام پزشک خانواده در کشور، استفاده از تجربیات سایر کشورها در جهت دستیابی به خدمات باکیفیت در این حوزه، برای اصلاح و پیاده سازی ساختارهای لازم بسیار کمک‌کننده خواهد بود.


آرمان بهاری، بهنوش مودی،
دوره 15، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش استفاده از تلفن‌های هوشمند، بهبود وضعیت شبکه اینترنت جهانی و همچنین نیاز به انعطاف‌پذیری در فرایند آموزش، پیاده‌سازی یادگیری الکترونیک را در جامعه بشری امری اجتناب‌ناپذیر نموده که محدودیت‌های زمانی و مکانی را از بین برده و آموزش برابر را فراهم نموده است. با وجود این، سرعت ایجاد و توسعه‌ی آن مخصوصاً در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه همچون ایران آهسته و بسیار کم است. از‌این‌رو در پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر ایجاد و توسعه‌ی یادگیری الکترونیک از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان پرداخته شده است.
روش بررسی: این پژوهش کاربردی و به‌صورت توصیفی-پیمایشی انجام شده است. نمونه آماری شامل ۳۱۳ نفر از دانشجویان در حال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ می‌باشد که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه‌ی محقق‌ساخته، جمع‌آوری و با استفاده از آزمون‌های آماری و نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان‌دهنده‌ی آن است که ۶ شاخص منتخب این پژوهش از نظر دانشجویان بر ایجاد و توسعه‌ی یادگیری الکترونیک در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان موثر بوده و عوامل به ترتیب از بیشترین به کمترین تاثیر عبارتند از: کیفیت اطلاعات و محتوا(۴/۲۵)، تمایل فراگیران(۴/۱۱)، کیفیت سیستم(۴/۱۰)، عوامل تسهیل‌کننده(۴/۰۵)، تعامل دانشجو و استاد(۳/۹۸) و کیفیت استاد(۳/۸۴).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های مطالعه‌ی‌ حاضر، می‌توان نتیجه گرفت که سیاست‌گذاران و مدیران دانشگاه با توجه به اهمیت هرکدام از عوامل به سرمایه‌گذاری و توسعه‌ی یادگیری الکترونیک برای ارایه خدمات بهتر به دانشجویان و استادان دانشگاه بپردازند.


سیروس پناهی، لیلا نعمتی انارکی، ناهید روستایی،
دوره 15، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه کتابداران درباره بازاریابی خدمات کتابخانه با استفاده از رسانه‌های اجتماعی و همچنین کاربردها، مزایا و چالش‌های به‌کارگیری آن‌ها در دانشگاه‌های علوم‌پزشکی تهران، ایران، شهید بهشتی پرداخته است.
روش بررسی: روش پژوهش، پیمایشی توصیفی و از نوع کاربردی است و در سال ۱۳۹۸ انجام گردید. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسش‌نامه‌ی محقق‌ساخته‌ی تهیه شده بر اساس متون بود. روایی محتوای پرسش‌نامه توسط ۹ نفر از استادان رشته کتابداری و اطلاع‌رسانی پزشکی و پایایی پرسش‌نامه نیز با ضریب آلفای ۰/۹۵ تایید گردید. جامعه پژوهش شامل کل کتابداران شاغل در کتابخانه‌های مذکور به تعداد ۱۱۵ نفر بود. برای تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و نرم‌افزار SPSS استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه‌ی حاضر حاکی از این است که سطح آگاهی کتابداران نسبت به رسانه‌های اجتماعی با میانگین ۳/۴۹ در سطح نسبتا مطلوب و در میزان استفاده در امور کتابخانه با میانگین ۱/۸۱ نامطلوب گزارش شده است. بیشترین بسامد استفاده از ابزارهای رسانه‌های اجتماعی به‌ترتیب مربوط به تلگرام، واتساپ و وبلاگ‌ها بودند. چالش‌های بررسی شده فیلترشدن رسانه‌های اجتماعی در ایران در بازاریابی خدمات کتابخانه با میانگین ۳/۶ و مسایل امنیتی در استفاده از رسانه‌های اجتماعی با میانگین ۲/۸ با کمترین چالش‌ها در میان عوامل سازمانی از دیدگاه کتابداران، نبودن قوانین مشخص جهت استفاده از رسانه اجتماعی در بازاریابی خدمات کتابخانه با میانگین ۳/۲۵ بیشترین و چالش مسایل حقوقی و مالی کتابخانه به‌عنوان سازمان وابسته با میانگین ۲/۹۱ از کمترین چالش‌ها در استفاده از رسانه‌های اجتماعی در بازاریابی خدمات کتابخانه از دیدگاه کتابداران بود.
نتیجه گیری: آشنایی و اهمیت استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای بازاریابی در کتابخانه‌ها از دیدگاه کتابداران در وضعیتی نسبتاً مطلوب قرار داشت. هزینه‌ی پایین استفاده، مهم‌ترین مزیت و عدم علاقه و مقاومت نسبت به استفاده، مهم‌ترین چالش به کارگیری شبکه‌های اجتماعی در بازاریابی کتابخانه بوده‌اند.

ملیحه دلیلی صالح، مریم سلامی، فرامرز سهیلی، ثریا ضیائی،
دوره 15، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کتابخانه‌های دانشگاهی برای ورود به کتابخانه‌های نسل چهارم، باید معیار‌هایی را کسب کنند، یکی از آن معیارها استفاده از فناوری‌های نوین است. هدف پژوهش حاضر شناسایی نگرش کاربران کتابخانه‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی به مؤلفه‌های فناوری واقعیت‌افزوده است.
روش بررسی: روش پژوهش، پیمایشی و نوع مطالعه کاربردی بود. رویکرد پژوهش کمّی و ابزار پژوهش پرسش‌نامه‌ی محقق‌ساخته بود. روایی داخلی پرسش‌نامه از طریق CVI و پایایی با استفاده از ICC انجام شد. روایی صوری پرسش‌نامه با استفاده از نظرات ۱۰ نفر از متخصصان علم اطلاعات و حوزه فناوری واقعیت‌افزوده به تأیید رسید و پایایی آن با ضریب همبستگی آلفای کرونباخ ۰/۹۶ و به روش آزمون-بازآزمون به‌دست آمد. از طریق پرسش‌نامه آنلاین، داده‌های دیدگاه کاربران نسبت به مؤلفه‌های آشنایی، امکانات، کاربرد، مزایا، فرصت و محدودیت با سؤالات ۵ گزینه‌ای لیکرت گردآوری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم‌افزار SPSS و با استفاده از آزمون تی مستقل، آنوا و توکی برای بررسی وضعیت مؤلفه‌های فناوری واقعیت‌افزوده انجام شد.
یافته‌ها: میزان آشنایی کاربران با فناوری واقعیت‌افزوده ۵۰/۵۵ درصد بود. کاربران مشارکت‌کننده در پژوهش ۷۸/۲۳% با فناوری واقعیت‌افزوده در کتابخانه‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی موافق بودند. به‌طور کل میانگین ۳/۹۱ و انحراف‌معیار ۰/۶۳± محاسبه شد. امکان توسعه‌ی فعالیت‌های پژوهشی، کاربرد فناوری در تقویت یادگیری، مزیت جذابیت، فرصت توسعه برنامه علمی آموزشی مهم‌ترین گویه از میان دیگر عوامل فناوری واقعیت‌افزوده یاد گردید و از جمله محدودیت‌های راه‌اندازی آن در کتابخانه‌های دانشگاه، نبود اینترنت پرسرعت دانسته شد. نگرش کلی کاربران نسبت به فناوری واقعیت‌افزوده در سطح مطلوب است.
نتیجه‌گیری: کاربران کتابخانه‌های دانشگاه‌های علوم‌پزشکی به‌ترتیب با امکانات فناوری واقعیت‌افزوده، فرصتی که واقعیت‌افزوده فراهم می‌کند و کاربرد واقعیت‌افزوده موافق بودند. نتایج، نشان داد که فناوری واقعیت‌افزوده از دیدگاه کاربران در کتابخانه‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران کاربردی و مفید است. فناوری واقعیت‌افزوده با حمایت کاربر، بهبود فعالیت کاربر، ایجاد جذابیت، جذب مخاطب، محتواسازی با توجه به انواع منابع کتابخانه‌ای، بازی‌وارسازی محتوا، اشتراک دانش، استغنای محتوای منابع، بر اساس فراهم بودن امکانات فنی(سخت‌افزاری-نرم‌افزاری)، فرصتی را برای توسعه‌ی کتابخانه‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی ایجاد می‌کند.

مرجان قاضی سعیدی، مژگان تنهاپور،
دوره 15، شماره 5 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: دوراپزشکی امکان ارایه خدمات پزشکی را از راه دور فراهم می‌آورد. پیاده‌سازی این فناوری اغلب با مشکلاتی روبه‌روست. هدف این مطالعه بررسی حوزه‌های پرکاربرد خدمات دوراپزشکی در کشور ایران و سایر کشورهای توسعه‌یافته و همچنین بررسی چالش‌های قانونی، مالی و حریم خصوصی دوراپزشکی در این کشورها و به‌طور ویژه در عصر اپیدمی کووید-۱۹ است.
روش بررسی: مطالعه‌ی حاضر یک مطالعه‌ی مروری است. مطالعات و منابع الکترونیکی از پایگاه‌داده‌های علمی PubMed، Scopus، SID، Magiran، وب‌سایت وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران و وب‌سایت‌های مرتبط بازیابی شدند. در نهایت منابع مرتبط با توجه به هدف مطالعه توسط محققان انتخاب و خلاصه‌ای از نتایج آنها در این مطالعه ارایه شد. 
یافته‌ها: از پرکاربردترین خدمات دوراپزشکی می‌توان به حوزه‌های بالینی رادیولوژی، روانپزشکی و قلب و عروق برای تعامل با بیماران و حوزه‌های اورژانس، پاتولوژی و رادیولوژی برای برقراری ارتباط مختصصان باهم اشاره کرد. در کشور ایران مشاوره از راه دور پرکاربردترین حوزه‌ی دوراپزشکی است. در برنامه‌ی توسعه‌ی کشور قوانینی محدود در حمایت از ارایه خدمات مراقبت بهداشتی الکترونیک و دوراپزشکی وجود دارد مانند ماده ۷۴ از بخش ۱۴ برنامه توسعه. همچنین از نظر حفظ حریم خصوصی بیماران قوانین قابل استناد محدودی وجود دارند. در هر یک از کشورهای اروپایی اگرچه مجموعه راهنماهایی درمورد وب‌سایت‌های سلامت، سلامت همراه، تبادل اطلاعات بین مرزی و غیره وجود دارد اما قوانین یکپارچه‌ای جهت ارایه خدمات دوراپزشکی وجود ندارد. HIPAA در آمریکا و GDPR در اروپا از جمله قوانین حریم خصوصی در کشورهای توسعه یافته هستند. در قاره آمریکا محدودیت‌هایی برای بازپرداخت خدمات دوراپزشکی مانند استفاده از مدل پرداخت به‌ازای خدمت درنظر گرفته شده است؛ اما هزینه‌ها معمولاً کمتر از هزینه‌های درمان حضوری بیمار هستند.  
نتیجه‌گیری: استفاده از خدمات دوراپزشکی در عصر حاضر باتوجه به شیوع اپیدمی‌هایی مانند کووید-۱۹ به یک الزام تبدیل شده است. به‌منظور توسعه‌ی خدمات دوراپزشکی در کشور ایران براساس تجربه کشورهای توسعه یافته لازم است ابعاد قانونی، مالی و حریم خصوصی از جمله ایجاد قوانینی صریح درمورد تعیین حقوق بیماران و فراهم‌کنندگان مراقبت، راهنماهایی مدون جهت ارایه این خدمات در حوزه‌های مختلف بالینی مانند قالب‌های ساختارمند برای مشاوره از راه دور و قوانین صریح در حوزه‌ی حریم خصوصی مورد ملاحظه قرار گیرند.  

سوسن ربیحاوی، ژیلا نجف پور،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: اتاق عمل به‌دلیل چندتخصصی بودن فرایندها، سطح بالای تکنولوژی و پیچیدگی پروتکل‌های درمانی از بخش‌های پرخطر بیمارستان محسوب می‌شود. مطالعه‌ی حاضر باهدف شناسایی و ارزیابی حالات بالقوه‌ی خطاهای مرتبط جراحی با استفاده از رویکرد آنالیز بحرانیت حالات شکست و اثرات آن (Failure Mode, Effects and Criticality Analysis) در اتاق‌های عمل بیمارستان گلستان، زیرپوشش دانشگاه علوم پزشکی اهواز انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش با روش کیفی و براساس پروتکل آنالیز بحرانیت حالات شکست و اثرات آن (FMECA) در هفت مرحله، انجام شد. داده‌ها با بهره‌گیری از روش‌های مشاهده‌ی مستقیم، بررسی مستندات و مصاحبه با صاحبان فرایند جمع‌آوری شد. در این راستا، ابتدا فرایند جریان مراقبت بیمار از شروع برنامه‌ریزی جراحی تا ترخیص بیمار از واحد مراقبت پس از بیهوشی استخراج گردید، پس‌ازآن حالات بالقوه‌ی خطا مرتبط با هر فرایند شناسایی شد، سپس عدد اولویت ریسک (RPN) هریک از آنان طبق امتیاز شاخص‌های شدت، احتمال وقوع و قابلیت کشف محاسبه گردید. تحلیل امتیازات با بهره‌گیری از آمار توصیفی و با استفاده از نرم‌افزار SPSS صورت گرفت.
یافته‌ها: در مطالعه‌ی حاضر طی تحلیل فرایندهای مرتبط با مراقبت‌های جراحی، ۱۷ فرایند اصلی و ۷۵ زیرفرایند برای هر جراحی (از تنظیم برنامه عمل جراحی تا ترخیص بیمار از واحد مراقبت پس از بیهوشی) شناسایی گردید؛ که طی آن ۷۰ حالت بالقوه خطا مشخص شد. در نهایت پس از بررسی حالات خطا در ماتریس اولویت‌بندی ریسک، از بین ۷۰ حالت خطای بالقوه شناسایی شده، ۲ حالت خطا با ریسک غیرقابل‌قبول، شامل عدم‌شستشوی اتاق‌عمل و عدم‌علامت‌گذاری محل جراحی و ۷ حالت خطا با ریسک متوسط شامل عدم‌رعایت بهداشت دست و اصول گندزدایی محیط و تجهیزات ثابت اتاق‌عمل، قطعی اکسیژن مرکزی، کمبود تجهیزات در شیفت شب، تاخیر در تحویل پروتزها به سایت جراحی، انتقال بیمار نیازمند مراقبت‌های ویژه به بخش شناسایی گردیدند. علل انسانی و سازمانی، بیشترین سهم را در رخداد خطاهای بالقوه داشتند.
نتیجه‌گیری: تحلیل خطاهای بالقوه نشان داد که بیشترین احتمال رخداد خطا، در فرایندهای حین عمل جراحی و به علت فاکتورهای انسانی و سازمانی است. شناسایی ۷۰ حالت بالقوه خطا در ۱۷ فرایند جراحی نشان‌دهنده‌ی جامعیت رویکرد پیشگیرانه‌ی FMECA در شناسایی و اولویت‌بندی نقاط مخاطره‌آمیز فرایندها، در اتاق‌های عمل می‌باشد.

سید امیر رضا نجات، محمود بیگلر، سیده بهاره کاشیان،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سرمایه فکری با ماهیت دانش پایه‌ای که دارد، منبعی نامشهود، راهبردی، منحصر به‌فرد و دارای مزیت رقابتی است. هدف این پژوهش، بررسی وضع موجود بلوغ سرمایه فکری در حوزه مدیریت و برنامه‌‎ریزی دانشگاه علوم پزشکی تهران است. 
روش بررسی: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و با رویکردی کمی در سال ۱۴۰۰ انجام و برای گردآوری اطلاعات از پرسش‌نامه استفاده شده ‌است. جامعه آماری، مدیران میانی و پایه‌ی معاونت توسعه‌ی مدیریت و برنامه‎‌ریزی منابع بوده که با استفاده از جدول مورگان تعداد ۵۷ نفر به‌صورت تصادفی ساده انتخاب و با آزمون‌های آماری تی و ناپارامتری با استفاده از نرم‌افزار SPSS تحلیل شده‎است. روایی محتوایی پرسش‌نامه از طریق بررسی پیشینه‌ی پژوهش و کسب نظرات خبرگان و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که مقدار آن ۰/۸۷۴ به‌دست آمده است. 
یافته‌ها: آزمون‎های آماری t نشان می‎‌دهد که سطوح پنج‌گانه‌ی بلوغ مدیریت سرمایه فکری از یک الگوی غیرخطی پیروی می‌کند و میزان تحقق ویژگی‌های سطح آغازین یعنی فقدان شاخت سرمایه فکری، بالاتر از حد قابل قبول بوده ولی آزمون آماری سایر سطوح بلوغ شامل؛ مدیریت‌شده، تعریف‌شده، مدیریت کمی‌شده و بهینه در سطح معناداری ۰/۰۵ معنادار نیست. 
نتیجه‌گیری: وضع موجود سرمایه فکری در جامعه مورد مطالعه مبیّن این است که مدیریت به اهمیت سرمایه فکری ناآگاه است و اقدامی برای پیاده‎‌سازی و اجرای فرایند مدیریت سرمایه‎‌های دانشی انجام نشده است. گرچه بسیاری از زیرساخت‎‌های لازم در معاونت وجود دارد با وجود این، درک ناکافی از قابلیت‎‌های مدیریت سرمایه فکری به‌عنوان منبعی راهبردی در این پژوهش مشهود است. سازمان برای رسیدن به سطح تعریف شده و سطوح بعدی، لازم است نسبت به شناسایی، فعال‌سازی و هدایت منبع نامشهود اهتمام داشته و سپس به کمی‎سازی، استانداردسازی و مدیریت کمی و تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف و در نهایت بهبود مستمر فرایندها و نوآوری تمرکز کند.

زهرا اطرج، فیروزه زارع فراشبندی، فاطمه رستگاری،
دوره 16، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتار جستجوی اطلاعات سلامت از عوامل و متغیرهای متعددی چون صفات شخصیتی، باورها، ارزش‌ها، گرایش‌ها، عوامل زمینه‌ای و هیجانات فردی تأثیر می‌پذیرد و ازآ‌ن‌جایی‌که اطلاعات سلامت، ارتباط مستقیمی با کیفیت زندگی افراد جامعه دارد، می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های مرتبط با سلامت فردی و اجتماعی تأثیرگذار باشد و باعث بهبود عملکرد افراد در این زمینه شود. هدف از این پژوهش تعیین رابطه‌ی تیپ‌های شخصیتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با رفتار اطلاع‌یابی سلامت آنان بر اساس مدل میلر است.
روش بررسی: نوع مطالعه، کاربردی و روش آن پیمایشی است. جامعه‌ی پژوهش کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان هستند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان ۲۹۷ نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسش‌نامه‌های استاندارد پنج عاملی شخصیتی نئو و پرسش‌نامه‌ی رفتار اطلاعاتی میلر است. داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین تیپ شخصیتی«روان‌نژندی» و مؤلفه‌ی«جستجوی فعالانه اطلاعات سلامت» رابطه‌ی معکوسی وجود دارد. همچنین بین«اشتیاق به تجربیات جدید»، «وظیفه‌شناسی» و مولفه‌ی«جستجوی فعالانه اطلاعات سلامت» رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد. این در حالی است که آماره‌های به‌دست آمده نشان دادند که بین تیپ شخصیتی«برون‌گرایی» و«توافق‌پذیری»، با مؤلفه‌های رفتار اطلاع‌یابی سلامت رابطه‌ی معناداری وجود ندارد. دانشجویان مورد بررسی از نظر تیپ شخصیتی مسئولیت‌پذیر و وظیفه‌شناس نبوده، اغلب تنهایی را ترجیح داده و درون‌گرا و محافظه‌کار هستند. اما بیش از نیمی از آنان در بعد«توافق‌پذیری»، متعادل عمل می‌کنند.
نتیجه‌گیری: نتیجه‌ی این پژوهش نشان داد که افراد مشتاق به تجربیات جدید و وظیفه‌شناس فعالانه به جستجوی اطلاعات سلامت می‌پردازند، اما افراد روان‌نژند تمایلی به جستجوی فعالانه‌ی اطلاعات سلامت ندارند. این بدان‌معنی است که هرچه افراد مسئولیت‌پذیرتر و وظیفه‌شناس‌تر باشند یا اشتیاق بیشتری به تجربه‌های جدید داشته باشند، فعالانه‌تر به جستجوی اطلاعات سلامت می‌پردازند. بنابراین بهتر است سیاستگذاران سلامت به نحوی برنامه‌ریزی کنند که اطلاعات سلامت موردنیاز بر اساس شخصیت افراد به صورت تعاملی در اختیار آن‌ها قرار گیرد.

زینب سادات نوربخش، فاطمه شیخ شعاعی، داریوش مطلبی، فرزانه فضلی،
دوره 16، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: منابع پزشکی با سلامت جامعه ارتباط مستقیم داشته و کتاب به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین منابع، از اهمیت بالایی برخوردار است. این پژوهش با هدف آسیب‌شناسی وضعیت نشر کتاب‌های علوم پزشکی و همچنین شناسایی مشکلات تولید محتوا، تولید فرهنگی و تولید فنی در ایران از دیدگاه ناشران انجام شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی، رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مصاحبه‌ی نیمه ساختاریافته و جامعه پژوهش، ناشران تخصصی حوزه پزشکی در دو بخش دانشگاهی(پنج ناشر) و خصوصی(هشت ناشر) بودند. انجام مصاحبه‌ها تا مرحله اشباع داده‌ها(13 مصاحبه) ادامه یافت. ابتدا کدگذاری باز و محوری صورت گرفت که در نهایت تعداد 402 کد، استخراج و پس از آن در تعداد 74 مقوله دسته‌بندی شد که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل گردید.
یافته‌ها: از دیدگاه ناشران حاضر در پژوهش به‌ترتیب، نبود سیاست‌گذاری تولید محتوا(24 تکرار، 16 درصد)، ترجمه‌ای بودن درصد بالای آثار نشر پزشکی(23 تکرار، 16 درصد)، و تخصص نداشتن ناشران پزشکی(11 تکرار، 7 درصد)، بیشترین مشکلات و آسیب‌ها(53 درصد) در حوزه‌ی تولید محتوا را در برمی‌گیرد. مشکلات تولید فرهنگی در رتبه‌ی دوم با 39 درصد و به‌ترتیب شامل تخصصی و هزینه‌بر بودن ویراستاری کتاب، حرفه‌ای نبودن داوران و نبود قوانین ساختارمند داوری با 22 تکرار معادل 46 درصد، 8 تکرار معادل 17 درصد و 6 تکرار معادل 13درصد می‌باشد. آسیب‌ها و مسایل بخش تولید فنی معادل 8 درصد بازتاب داده شده است که مشکلات مواد اولیه چاپ و نشر(11 تکرار، 48 درصد)، مشکلات فناوری چاپ و نشر(5 تکرار، 23 درصد) و کمبود نیروی متخصص فنی(3 تکرار، 13 درصد)، سه آسیب اصلی در تولید فنی از دیدگاه ناشران برشمرده شده‌اند.
نتیجه‌گیری: باتوجه به یافته‌های حاصل از این پژوهش درباره‌ی آسیب‌های موجود در صنعت نشر پزشکی، می‌توان نتیجه گرفت که بسیاری از مشکلات نشر در ایران ریشه در سیاست‌های کلی و قوانین و فرهنگ حاکم دارد. بنابراین توجه جدی‌تر به حوزه‌ی تخصصی نشر پزشکی از سوی دولت و سیاست‌گذاری کاملاً بی‌طرفانه در جهت برطرف‌کردن دغدغه‌های ناشران می‌تواند موانع و مشکلات زیادی را برطرف سازد. 


محمدحسین صادقیان، سید امیرحسین مهدوی، فرهاد حبیبی، مسعود شفیعی،
دوره 16، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: انجمن روان‌پزشکی آمریکا سومین عامل اصلی مرگ در بین افراد ۱۵ تا ۲۴ سال را خودکشی معرفی می‌کند. این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر بروز خودکشی‌های منجر به مرگ در اجساد ارجاعی به سازمان پزشکی قانونی استان تهران از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ انجام گرفت. 
روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه‌ی مقطعی از نوع توصیفی و تحلیلی در سال ۱۳۹۹ بود. جامعه‌ی آماری شامل کلیه اجساد ارجاعی به پزشکی قانونی بود. اطلاعات مربوط به کلیه اجساد ارجاعی به پزشکی قانونی در بین سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ به تعداد ۵۴۷۱ پرونده مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش‌های آماری توصیفی و تحلیلی استفاده شد. P.value کمتر از ۰/۰۵ درصد معتبر در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که سن ۵۰% مرگ‌های منجر به خودکشی زیر ۳۲ سال است. ۶۹/۲% خودکشی‌های منجر به مرگ مرد و بقیه زن هستند. بیشترین فراوانی(۳۹/۳ درصد) از نظر روش، مربوط به روش حلق‌آویز‍‍‍‍ و گروه سنی جوانان، از نظر سطح تحصیلات در مردان راهنمایی و در زنان دیپلم، بوده است. بیشترین فراوانی خودکشی مربوط به مجردها(۴۷/۱ درصد) و در فصل تابستان(۲۷/۴ درصد) است. بیشترین روش خودکشی روش حلق آویز با بیش از ۳۹ درصد و پس از آن روش مسمومیت با سم با بیش از ۲۵ درصد موارد بوده است کمترین روش مورد استفاده روش غرق شدگی بوده است
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه به‌نظر می‌رسد که عواملی مانند سن، جنس، میزان تحصیلات و حتی عوامل جغرافیایی و اجتماعی از عوامل اثرگذار بر خودکشی می‌باشند که می‌تواند به سیاستگذاران، مدیران، روان‌شناسان، روان‌پزشکان و سازمان‌های مرتبط با موضوع جهت برنامه‌ریزی و تدوین برنامه‌های پیشگیری از خودکشی کمک نماید. توجه به سواد تحصیلی، وضعیت اشتغال و میزان درآمد افراد، توجه ویژه‌ی خانواده‌ها به دختران و پسران نوجوان و جوان و به‌ویژه وضعیت تاهل آن‌ها می‌تواند به‌عنوان اقدامات اثرگذار بر پیشگیری از خودکشی موثر باشد.

احسان زارعی، خیرالله چاووش ثانی، محمد سعادتی، سهیلا خداکریم،
دوره 16، شماره 4 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های اخیر، اعتماد عمومی به نظام‌سلامت به‌عنوان یکی از شاخص‌های ارزیابی عملکرد نظام‌سلامت موردتوجه قرار گرفته است. با این‌حال، اکثر تحقیقات درباره‌ی اعتماد عمومی به نظام‌سلامت مربوط به کشورهای توسعه‌یافته است و تحقیق در این‌باره در ایران محدود است. درک بهتر اعتماد به نظام‌سلامت و برخی عوامل مؤثر بر آن به طراحی مداخلات هدفمند برای افزایش اعتماد کمک می‌کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اعتماد عمومی به نظام‌سلامت در شهرستان رشت انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه‌ی مقطعی، ۶۸۰ خانوار(۵۱۰ خانوار شهری و ۱۷۰ خانوار روستایی) وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسش‌نامه‌ی سنجش اعتماد عمومی به نظام‌سلامت با ۳۰ آیتم و در شش بُعد بود که روایی و پایایی آن تأیید شد. از آزمون‌های منویتنی و کروسکالوالیس برای مقایسه و تحلیل تفاوت نمره اعتماد عمومی به نظام‌سلامت بین گروه‌ها استفاده شد. 
یافته‌ها: نمره‌ی کلی اعتماد مردم به نظام‌سلامت در شهرستان رشت ۶۶/۷ از ۱۱۲ بود. بیشترین نمره برای بُعد کیفیت مراقبت‌ها با ۱۶/۳۸ از ۲۸ و کمترین آن برای بعد کیفیت همکاری بین ارایه‌کنندگان با نمره‌ی ۷/۴۷ از ۱۲ بود. در بین ارایه‌کنندگان خدمات، بالاترین اعتماد به پرستاران و پزشکان متخصص و کمترین اعتماد به درمانگران طب سنتی بود. زنان، کارکنان دولت، افراد فاقد بیمه درمان، افراد با وضعیت سلامت عالی و خوب، آن‌هایی‌که از خدمات بیمارستانی استفاده کرده بودند و افرادی که از آخرین خدمت دریافتی خود رضایت داشتند، اعتماد بیشتری به نظام‌سلامت داشتند(۰/۰۵>P).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که علی‌رغم اعتماد مردم به تخصص و دانش پزشکان و سایر ارایه‌کنندگان، میزان اعتماد عمومی به نظام‌سلامت در سطح نسبتاً متوسط بود که نشان‌دهنده‌ی کاستی در عملکرد نظام‌سلامت است. تمرکز بر ارتباط پزشک‌بیمار و بهبود مهارت‌های ارتباطی، استقرار پرونده الکترونیک و به اشتراک‌گذاشتن اطلاعات بیماران بین ارایه‌کنندگان مختلف و سرانجام رعایت حقوق بیمار می‌تواند اعتماد بیشتری به نظام‌سلامت ایجاد کند. 

فاطمه محبتی، مریم تاجور، بهرام محقق، سیدپوریا هدایتی، محمد عرب،
دوره 16، شماره 4 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: اصلاح ساختار و تشکیلات ستاد دانشگاه‌ها/دانشکده‌­های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی و انطباق مستمر آن با رسالت و اهداف سازمان و نقش‌ها و کارکردهای جدید، ضرورتی غیرقابل‌انکار است. هدف از این مقاله، بررسی و تحلیل عوامل و زمینه‌های دستور کارگذاری برنامه­‌ی اصلاح ساختار ستاد دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور است.
روش‌ بررسی: مطالعه­‌ی کیفی حاضر در سال ۱۳۹۹ به‌صورت گذشته‌نگر و بر مبنای مدل جریان‌های چندگانه کینگدان انجام شد. جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از دو روش مصاحبه‌های فردی و بررسی اسناد انجام گردید. نمونه‌گیری از مدیران و کارشناسان مراکز توسعه و تحول اداری وزارت بهداشت و دانشگاه‌های علوم پزشکی و همچنین معاونت‌های دانشگاه‌ها(۱۲ دانشگاه/دانشکده علوم پزشکی) به‌صورت هدفمند و به‌­روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع داده‌ها از طریق انجام ۱۹ مصاحبه­‌ی فردی انجام شد. تحلیل داده‌های حاصل از مصاحبه‌های عمیق و تحلیل اسناد به‌­ترتیب با روش‌های تحلیل چارچوب و تحلیل محتوا و با استفاده از نرم‌افزار MAXQDA ۲۰۲۰ صورت گرفت.
یافته‌ها: یافته‌های این مطالعه دربرگیرنده­‌ی سه جریان مشکل، سیاست و جریان سیاسی می‌باشد. جریان مشکلات ساختاری شامل تغییر کمی و کیفی وظایف و فرایندهای جدید در واحدهای محیطی دانشگاه‌ها، تداخل و موازی­‌کاری در وظایف برخی واحدهای ستادی دانشگاه‌ها و چانه‌زنی‌های موردی برای تغییر ساختار و اخذ تشکیلات توسط دانشگاه‌های علوم پزشکی بود. جریان سیاست شامل الزام به ایجاد تغییرات ساختاری در قوانین و اسناد بالادستی از جمله برنامه پنجم توسعه، احکام دایمی و همکاری صاحبان فرایند و ذینفعان بود. جریان سیاسی شامل اجرای طرح تحول سلامت و طرح پزشک خانواده و لزوم حمایت ساختاری از این برنامه‌ها و حمایت سیاست‌گذاران ذی‌ربط، تصویب قانون هیئت‌امنایی شدن دانشگاه‌ها در قانون برنامه پنجم توسعه­‌ی اقتصادی و جلب حمایت همه‌جانبه ذینفعان جهت اصلاح ساختار ستاد دانشگاه‌ها بود.
نتیجه‌گیری: دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور به‌عنوان بازوی ستادی وزارت بهداشت در سطح استان‌ها، نیازمند داشتن ساختاری پویا و همسو با نیازهای واحدهای محیطی خود می­‌باشند. عوامل­‌زمینه‌­ای تاثیرگذار در سیاست‌گذاری اصلاح ساختار و تشکیلات ستاد دانشگاه‌­ها/دانشکده‌­ها به‌­علاوه جریان مشکلات ساختاری که عمده‌­ترین آن تغییر در وظایف واحدها بود، به­‌همراه عزم سیاسی در وزارت بهداشت منجر به حادث شدن هم‌زمان سه جریان مشکل، سیاست و سیاسی و در نهایت بازشدن پنجره­‌ی فرصت و تغییر ساختار و تشکیلات ستاد دانشگاه‌های علوم پزشکی گردید.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb