23 نتیجه برای هوش
محمدرضا ذبیحی ، سید سعید طباطبایی، محمدرضا قمری، محمد حنیف اسدی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به محیط در حال تغییر بیمارستانها و لزوم ارائه خدمات در کمترین زمان ممکن و با کیفیت و هزینهی قابل قبول به بیماران، توجه به راهکارهای بدیع و هوشمندانه و استفاده از حداکثر تواناییهای فکری سازمان، در جهت افزایش چابکی بیمارستانها ضروری به نظر میرسد. در واقع این پژوهش، به منظور تعیین رابطهی بین هوش سازمانی و چابکی سازمانی در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد.
روش بررسی: این مطالعهی توصیفی تحلیلی در سال 1392 بر روی 408 نفر از کارکنان بیمارستانها انجام شد که به صورت نمونه گیری طبقهای وارد مطالعه شدند. جهت گرد آوری دادهها در زمینه هوش سازمانی از پرسش نامه استاندارد Albrekht و در خصوص چابکی سازمان از پرسش نامه طراحی شده بر اساس مدل Goldman استفاده گردید. دادهها با استفاده از نرم افزا ر 16 Spss و آزمونهای آماری t - test ، Anova ، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شد.
یافتهها: بین هوش سازمانی و چابکی سازمانی در بیمارستانها ارتباط معنی دار وجود داشت. بیشترین سهم در تعیین چابکی را مولفههای چشم انداز راهبردی، فشار عملکرد و اتحاد و توافق داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه اتخاذ تدابیری جهت تدوین برنامه راهبردی پویا در بیمارستانها و برگزاری دورههای آموزشی هوش سازمانی به منظور آگاه سازی کارکنان و مدیران میتواند منجر به افزایش سطح چابکی بیمارستانها و ارائه خدمت موثر به بیماران گردد.
مهتاب کرمی، رضا صفدری،
دوره 10، شماره 4 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیمارستان اکوسیستمی پیچیده و دارای انواع فعالیتها، تجهیزات و تکنولوژیها، نیروهای انسانی و مشتریان است؛ بنابراین در این محیط غنی از سرمایههای سازمانی که هدف ارتقای کیفیت درمان همراه با کاهش هزینهها میباشد، استفاده از ابزاری هوشمند چون داشبورد میتواند ارزش استراتژیک خلق نماید.
روش بررسی: این پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانهای و جستجوهای اینترنتی در پایگاههای دادهای معتبر همچون PubMed، EBSCO host research، Proquest، Emerald، Web of science و موتورهای جستجو مثل Google و Google Scholar است. در این بررسی، مقالات در زمینه سرمایههای هوشی و کاربرد داشبورد در نظام سلامت از سال 2009 تا 2013 مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتیجهگیری: بهکارگیری ابزاری هوشمند و تحلیلی چون داشبورد میتواند برای بیمارستان، ارزشهای استراتژیک از قبیل: پاسخ سریع به تغییرات پرشتاب محیطی، شناسایی فرصتهای بازار، تبدیل کردن بیمارستان به سازمانی یادگیرنده بهوسیله کشف الگوهای بهترین عملکرد و دستیابی به بالاترین بهرهوری از طریق شناسایی سوءاستفادهها، خطاها، تکرارها و انطباق هزینهها با خدمات دادهشده خلق نماید.
زینب رجب نژاد، حسین درگاهی، حمیده رشادت جو،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایستگی های محوری مدیران که موجب موفقیت سازمان می شود، هوش معنوی است. مدیران جهت اثرگذاری بر تعهد سازمانی کارکنان، نیاز به هوش معنوی بالا دارند. لذا این پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین هوش معنوی مدیران با تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران تدوین شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر به صورت توصیفی–تحلیلی و مقطعی در سال ۹۴-۱۳۹۳ انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران و کارکنان ستادی معاونت های مختلف دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. تعداد ۸۰ نفر از مدیران به صورت سرشماری و تعداد ۲۲۵ نفر از کارکنان از طریق فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های تعهد سازمانی و هوش معنوی بود که پس از انجام روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده های جمع آوری شده از نرم افزار SPSS، برای ارایه آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار، و از آزمون های تی دو جمله ای، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون به منظور ارایه آمار تحلیلی استفاده شد.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که مدیران از هوش معنوی بالایی برخوردار بودند، اگرچه میانگین تعهد سازمانی کارکنان در حد متوسط قرار داشت. بین هوش معنوی مدیران با تعهد سازمانی کارکنان ارتباط معنی داری مشاهده شد(۰/۰۳۴=P).
نتیجه گیری: مدیران ستادی دانشگاه باید تلاش کنند تا با توسعه ی هوش معنوی، کارکنان و زیردستان خود را به افزایش تعهد سازمانی، ترغیب و تشویق کنند. در این خصوص استفاده از روان شناسان سازمانی توصیه می شود.
ابوالفضل درست، احمد فیاض بخش، مصطفی حسینی، حمزه محمدی،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: فرسودگی شغلی یکی از جنبه های مخاطرات روانی کار است. از مهم ترین عواملی که می تواند آن را پیش بینی کند، عامل هوش هیجانی است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر هوش هیجانی بر فرسودگی شغلی مدیران بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی و مقطعی در سال ۱۳۹۳ انجام گردید. جامعه ی پژوهش، مدیران ارشد، میانی و اجرایی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. در این پژوهش از سرشماری استفاده شد، مطابق حجم جامعه تعداد ۹۰ پرسش نامه توزیع گردید. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه ی فرسودگی شغلی مازلاک(پایایی و ضریب بازازمایی به ترتیب ۰/۷۱ تا ۰/۹ و ۰/۶ تا ۰/۸) پرسش نامه ی هوش هیجانی برادبری و گریوز(پایایی و روایی به ترتیب ۰/۸۳ و ۰/۶۷) و پرسش نامهی مشخصات دموگرافیک استفاده گردید. تجزیه و تحلیلهای آماری با استفاده از نرم افزار Spss انجام گرفت.
یافته ها: فرسودگی شغلی با متغیرهای سن، سابقه کار، سابقه مدیریت، تحصیلات، جنسیت، وضیت تاهل و موقعیت شغلی ارتباط معناداری نداشت. هوش هیجانی کلی مدیران و زیر مقیاس های آن در سطح بالایی قرار داشتند. بالاترین و پایین ترین نمره هوش هیجانی به ترتیب به مدیریت رابطه و آگاهی اجتماعی اختصاص داشت. هوش هیجانی و فرسودگی شغلی در سطح خطای ۵ درصد با ۰/۶۳ = P-value ارتباط معناداری با یکدیگر نداشتند.
نتیجه گیری: از آنجایی که آگاهی اجتماعی مدیران در سطح پایینی قرار داشت، می توان با بهبود آن به افزایش هوش هیجانی مدیران و هم چنین با شناسایی عوامل تاثیر گذار بر فرسودگی شغلی مدیران بیمارستان به کاهش فرسودگی کمک کرد.
زینب قادرآبادی، علیرضا امیرکبیری، محمدرضا ربیعی مندجین،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مهارت های هوش هیجانی در موفقیت شغلی و ایفای مسئولیتهای حساس، بسیار مهم تلقی می شوند. روانشناسان معتقدند ۲۰% از موفقیت های شخص به بهره هوشی(IQ) و ۸۰% به هوش هیجانی(EQ) بستگی دارد. هدف از این پژوهش رابطه ی هوش هیجانی و عملکرد شغلی کارکنان در بیمارستان شریعتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۹۵ می باشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی، جامعه آماری ۱۰۳۰ نفر از کارکنان بیمارستان شریعتی بود. با استفاده از فرمول کوکران ۲۸۰ نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و جهت اندازه گیری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه ی هوش هیجانی (Schering Siberia(۱۹۹۰ و پرسشنامه ی عملکرد شغلی (Patterson(۱۹۷۵ استفاده شد. هر دو پرسشنامه از نظر روایی(نظر خبرگان و متخصصان) و پایایی(مقدار آلفای کرونباخ هوش هیجانی ۰/۷۳۴ و عملکرد شغلی ۰/۷۶۸) تأیید گردید و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون تحلیل و با آزمون فریدمن به رتبه بندی مولفه ها پرداخته شد.
یافته ها: کارکنان مورد بررسی از لحاظ هوش هیجانی میانگین ۱۸۲ و انحراف معیار ۳۴ و از لحاظ عملکرد شغلی میانگین ۱۰۹ و انحراف معیار ۲۲ را کسب نمودند. پاسخ دهندگان ۷۳% زن، ۶۲% متاهل و ۶۷% دارای تحصیلات دانشگاهی بوده اند. یافته ها نشان داد بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن با عملکرد شغلی کارکنان مورد مطالعه همبستگی معنی دار(۰/۰۳۰=p) وجود داشته، ازطریق آزمون فریدمن فرضیه ی برابر بودن رتبه ی مولفه های هوش هیجانی رد، خودآگاهی رتبه اول و مهارت اجتماعی رتبه چهارم شد.
نتیجه گیری: با آموزش و ارتقای مهارت های هوش هیجانی، می توان روند انتخاب و گزینش کارکنان را بهبود بخشید و سطح عملکرد آنان را ارتقا داد.
رضا صفدری، هاجر حسن نژاد اصل، شراره رستم نیاکان کلهری، بهرام نیک منش،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: در عصر جدید، بیماری سل علت عمدهی ناخوشی و مرگ و میرهایی است که از بیماری های عفونی ناشی می شود. در حقیقت، یکی از دلایل افزایش نرخ موارد ابتلا به سل این است که در اغلب موارد با عفونت HIV همراه است. پژوهش حاضر به منظور طراحی و ایجاد سامانهی خود مراقبتی مبتنی بر موبایل برای کنترل بیماری سل انجام شده است.
روش بررسی: نیازسنجی عناصر اطلاعاتی در دو مرحله صورت گرفت: ابتدا داده های مورد نیاز در این پژوهش جهت نیاز سنجی اطلاعاتی و طراحی برنامه کاربردی با جستجو در منابع کتابخانه ای گردآوری شد و سپس به منظور اعتبارسنجی و تعیین میزان اهمیت این عناصر، پرسشنامه نیازسنجی اطلاعاتی در اختیار پزشکان قرار گرفت. سپس براساس عناصر اطلاعاتی استخراج شده و اپلیکیشن خودمراقبتی در محیط اندروید استودیو طراحی شد.
یافتهها: عناصر اطلاعاتی و قابلیت های عملکردی مورد نیاز برنامه تعیین و مشخص گردید. سرویس های مبتنی بر وب به عنوان واسط سامانه، علاوه بر برقراری ارتباط میان بیمار و ارایه دهندهی مراقبت، امکان پایش بیمار و کنترل روند بیماری را نیز فراهم نمودند. سپس ارزیابی کارایی و عملکرد برنامه توسط پزشکان و خبرگان نرم افزار صورت گرفت. یافته ها، حاکی از رضایت کاربران از اپلیکیشن بود.
نتیجه گیری: نظارت بر درمان به صورت الکترونیکی امکان پایش بیمار را با هزینهی کمتر فراهم می نماید. در این پژوهش به ارایه نمونه اولیه از برقراری ارتباط میان اپلیکیشن خود مراقبتی و پورتال و مزایای بالقوهی آن پرداخته شده که امکان استفاده در مطالعات آتی، بهبود و اضافه کردن قابلیت های جدید را فراهم می نماید.
کاوه نوحی بزنجانی، حمدالله منظری توکلی، سنجر سلاجقه، ایوب شیخی،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت روزافزون اخلاق در ارایه مراقبت پرستاری و نقش هوش اخلاقی پرستاران در کیفیت مراقبت، این مطالعه به انجام رسید و نقش رهبری اصیل در ارتقای هوش اخلاقی پرستاران بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی کرمان بررسی گردید.
روش بررسی: این پژوهش به روش ترکیبی انجام شد و در آن پس از تبیین مدل هوش اخلاقی پرستاران به روش کیفی، رابطهی رهبری اصیل با هوش اخلاقی پرستاران به روش کمی آزموده شد. برای بررسی رهبری اصیل از پرسشنامهی استاندارد رهبری اصیل Walumbwa و همکاران(2008) با پایایی(0/917) و برای هوش اخلاقی از پرسشنامهی محقق ساخت با روایی کلی(%81) و پایایی(0/961) استفاد گردید. جامعهی آماری پژوهش را 400 نفر از پرستاران بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی کرمان که به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شده بودند، تشکیل میدادند. در بررسی فرضیههای پژوهش از نرم افزارهای SPSS و Amos 24 و روشهای آماری تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید.
یافته ها: نتایج حاکی از رابطهی مثبت و معنیدار رهبری اصیل با هوش اخلاقی پرستاران(0/575) بود. بهعلاوه تمامی مولفههای رهبری اصیل؛ خودآگاهی(0/322)، دیدگاه اخلاق درونی(0/360)، شفافیت رابطه(0/408) و پردازش متوازن اطلاعات(0/394) نیز رابطهی مثبت و معنیداری را با هوش اخلاقی نشان دادند.
نتیجه گیری: بهکارگیری استراتژیهای مناسب برای افزایش هوش اخلاقی پرستاران در راستای ارتقا و بهبود کیفیت خدمات پرستاری میتواند تأثیر مثبتی در روند بهبود بیماران بستری در بیمارستان داشته باشد. رهبری اصیل در سیستم پرستاری بیمارستانها، یکی از مناسبترین شیوهها جهت افزایش و توسعهی هوش اخلاقی پرستاران میباشد.
آیین محمدی، ریتا مجتهدزاده، افضل شمسی،
دوره 13، شماره 4 - ( 8-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: پیشرفت تحصیلی دانشجویان یکی از شاخصهای مهم در ارزیابی نظام آموزشی است. هوش هیجانی یکی از عوامل موفقیت در محیطهای آموزشی است که با کمک آن میتوان موفقیت در جنبههای مختلف زندگی را پیش بینی نمود. هدف از این مطالعه«تعیین ارتباط هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان هوشبری و اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی تهران» می باشد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در سال 1397 بر روی 140 نفر از دانشجویان هوشبری و اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی تهران که به روش در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. ابزار شامل دو پرسش نامه دموگرافیک و پرسش نامه استاندارد هوش هیجانی Brad berry-Greaves بود. پیشرفت تحصیلی با نمره معدل کل دوره تحصیلی ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارSPSS انجام گردید. 0/05P< بهعنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: ضریب همبستگی پیرسون ارتباط آماری مثبت و معنی داری بین پیشرفت تحصیلی با هوش هیجانی کل(0/546r=) و کلیه ابعاد آن(خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط) نشان داد(0/000P=). میانگین نمره هوش هیجانی در دانشجویان زن(11/40±114/11) نسبت به دانشجویان مرد(12/57±113/39) بیشتر بود(0/887P=).
نتیجهگیری: میانگین نمرهی هوش هیجانی دانشجویان و ابعاد آن در سطح مطلوب قرار دارد. بین هوش هیجانی و کلیه ابعاد آن با پیشرفت تحصیلی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. لذا برنامه ریزی اساسی توسط مسئولان مربوط برای ارتقای سطح هوش هیجانی در جهت پیشرفت تحصیلی دانشجویان ضرورت دارد.
مریم احمدی، ماشاله ترابی، مریم گودرزی، حمیده حمیدی، سمیرا علمی، فاطمه گل ماهی، سمیرا مرتضایی، پریسا نزاری،
دوره 13، شماره 4 - ( 8-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش، معرفی ایجاد مدل جدید اندیکاتور نامهها در اتوماسیون اداری دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع پژوهش کاربردی و نوع مطالعه توسعه ای می باشد که در این پژوهش روش قدیمی اتوماسیون در قالب مدل جدید اصلاح گردیده است. بر اساس پراکندگی کدهای اختصاص یافته به نامه ها، نبود نظم خاص در کدهای واحدهای قدیم و جدید تعریف شده و اینکه ابتدا اندیکاتور نامه ها در سیستم اتوماسیون اداری دانشگاه به صورت ترکیب حروف و عدد و بدون طبقه بندی انجام می شده است، تصمیم به اصلاح آن گرفته شد. در این مدل، شماره گذاری مکاتبات براساس فراوانی واحدهای زیرمجموعه دانشگاه تشریح و مدل پیشنهادی ارایه گردید.
یافتهها: بر اساس مدل جدید شماره گذاری، کدهای یکپارچه به نامه ها اختصاص یافت که تماما عددی و یا ترکیبی از اعداد بوده است. با توجه به فراوانی واحدهای تحت پوشش دانشگاه، مراکز تحقیقاتی بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده اند. بنابراین، دامنه ی بزرگتری از کدهای اندیکاتور برای این واحدها نسبت به سایر بخشها در نظر گرفته شد.
نتیجهگیری: این مدل، دستیابی به الگوی جدید ایجاد کد اندیکاتور اتوماسیون اداری در دانشگاه علوم پزشکی تهران را فراهم کرده و موجب سهولت در جستجوی نامه ها براساس شماره ی تعریف شده می گردد.
نسترن عباسی حسن آبادی، فرزاد فیروزی جهانتیغ، پیام طبرسی،
دوره 13، شماره 6 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: موفقیت مورد انتظار در کاهش و کنترل بیماری سل بهرغم اجرای برنامه های پیشگیرانه و درمانی مؤثر فراهم نشده که یکی از دلایل آن، تاخیر در تشخیص قطعی میباشد. بنابراین ایجاد یک سیستم کمک تشخیص برای غربالگری بیماری سل میتواند به تشخیص زودهنگام این بیماری کمک کند. هدف از این تحقیق، ارزیابی الگوریتم بیز ساده بهعنوان ابزاری برای تشخیص سل ریوی است.
روش بررسی: در این مطالعهی کاربردی، جامعه پژوهش بیماران دارای علایم سل و نمونه پژوهش، دادههای ثبت شدهی ۵۸۲ فرد با علایم اولیه سل در بیمارستان مسیح دانشوری تهران است. اطلاعات نمونهها با تشخیص تاییدشده در دو کلاس مبتلا به سل ریوی و نرمال بررسی گردید. از الگوریتم بیز ساده (Naive Bayes) برای غربالگری بیماری سل ریوی با استفاده از علایم عمومی و اولیه بیماران از زبان برنامهنویسی پایتونPython) ) استفاده شده است.
یافته ها: دقت (Accuracy)، حساسیت (sensitivity) و ویژگیspecificity) ) حاصل از پیادهسازی الگوریتم بیز ساده جهت تشخیص بیماری سل ریوی بهترتیب ۹۵/۸۹%، ۹۳/۵۹% و ۹۸/۵۳% بهدست آمد و سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد (AUC) برابر با ۹۸/۹۱% محاسبه شد.
نتیجهگیری: عملکرد مدل بیز ساده برای تشخیص بیماری سل ریوی دقت قابل قبولی دارد. این سیستم میتواند برای کمک به بیمار و مدیریت بیماری در نقاط دور افتاده با دسترسی محدود به منابع آزمایشگاهی و کمبود متخصص، استفاده و موجب تسریع در تشخیص شود. همچنین میتواند موجب اقداماتی بهموقع و مناسب جهت کنترل سرایت سل ریوی به سایر افراد و تسریع بهبود این بیماری باشد.
شراره میرسعیدی فراهانی، احمد ودادی، علی رضائیان،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با عنایت به اهمیت و جایگاه بخش سلامت در جامعه و با توجه به این¬که این روزها در دوران انقلاب صنعتی چهارم، از یک سو با اشاعهی فناوریهای نوین(هوشمند) درحوزههای مختلف روبرو بوده و از سویی دیگر با ادغام مراقبتهای بهداشتی-درمانی و فناوری بهعنوان یک تحول بزرگ دراین مسیر مواجه هستیم، استفاده از فناوریهای هوشمند می تواند بسیاری از محدودیتهای حوزه سلامت را برطرف سازد. هدف از انجام پژوهش حاضر، ارایه مدلی مناسب به منظور استقرار خدمات هوشمند در بخش سلامت کشور ایران می باشد.
روش بررسی: این پژوهش از نوع مطالعات کیفی و مبتنی بر رویکرد تحلیل مضمون در سال ۱۳۹۹ انجام شد، و برای استخراج دادهها، از بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش و مصاحبه با خبرگان استفاده گردید، که در آن ۱۵ نفر از خبرگان براساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونهگیری تا اشباع کامل ادامه پیدا کرد. دادهها با استفاده از مصاحبهی عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. پیاده سازی مصاحبهها در نرم افزار MAXQDA انجام شده و سپس تجزیه و تحلیل شد و در نهایت مدل کیفی ارایه گردید.
یافتهها: بر اساس یافتههای این پژوهش، ۲۰۲ کد باز استخراج شد و ۲۳ مضمون پایه(ساب تم) برای طراحی مدل استقرار خدمات هوشمند در بخش سلامت ایران شناسایی گردید که به هفت مضمون سازمان دهنده(تم اصلی) شامل «برنامه ریزی استقرار»، «مدیریت اجرا»، «سازمان کار»، «آمادگی ملی»، «فراهمسازی زمینهها»، «تمهیدات سازمانی» و «مدیریت مقاومت» دستهبندی شد. سپس با توجه به مضامین فوق مدل مضمونی ارایه گردید که از برازش مناسبی برخوردار است(۰/۹۳۴ :IFI؛ ۰/۹۵۹ :NFI؛ ۰/۰۸۰ :RMSEA).
نتیجه گیری: ارایه مدل استقرار سلامت هوشمند و بهکارگیری فناوریهای فوق به ارتقای کیفیت ارایه خدمات درمانی، بهبود دسترسی به این خدمات، کاهش هزینهها و در نتیجه ارتقای سلامت جامعه کمک چشمگیری مینماید.
میثم فلاح نژاد، رضا صفدری،
دوره 15، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سالیانه مبالغ زیادی از هزینههای پرداختی بیمارستانها توسط بیمههای درمانی بهعنوان کسورات، بازپرداخت نمیشود. بنابراین کاهش کسورات برای بیمارستان بسیار مهم است. در این مطالعه طراحی و پیادهسازی داشبورد کسورات بیمه مبتنی بر هوش کسب و کار درمانی، برای بهبود مدیریت مالی با هدف محوریت ارزیابی میزان رضایتمندی و کاربردپذیری آن انجام گردیده است.
روش بررسی: جهت طراحی پرسشنامه، ابتدا ۲۷ سوال از طریق مطالعات کتابخانهای و مصاحبه با اعضای هیاتمدیره بیمارستان تهیه گردید و روایی و سازگاری گویههای آن از طریق روایی محتوایی و ضریب آلفای کرونباخ تعیین شد. دادهها در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد و نتایج برای طراحی و پیادهسازی داشبورد استفاده گردید.
یافتهها: مطالعه از نوع توسعه ای کاربردی میباشد. در فاز اول جهت تعیین Content Validity Index) CVI) و Content Validity Ratio) CVR)، پرسشنامهی محققساخته در اختیار ۲۰ نفر از خبرگان قرار گرفت. در فاز دوم، با ساخت انبار داده در Structured Query Language) SQL)، اطلاعات جداول مرتبط با کسورات سامانه HIS بیمارستان را به آن منتقل شد و اطلاعات عملیاتی سازمان استخراج و به قالب DW تبدیل شده و Map اطلاعات، تست شد. در ادامه سرویسهای Online Analytical Processing) OLAP) بر روی پایگاه داده تحلیلی ایجادشده بارگذاری گردید. در مرحلهی آخر ابزار Power BI جهت ایجاد مکانیزمهای هوش تجاری، نمایش و مصورسازی اطلاعات انتخاب و استفاده شد و در فاز سوم با استفاده از پرسشنامهی استاندارد Questionnaire for User Interface Satisfaction) QUIS)، میزان رضایتمندی و کاربردپذیری داشبورد توسط ۱۵ نفر متخصص مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتیجهگیری: در این مطالعه از دو پرسشنامه استفاده شد. مقدار CVR در تمام گویه های پرسشنامه اول، بیشتر از ۰/۵۰ و میزان CVI در حیطههای بالایی ۰/۹۰ اندازه گیری شد و نیز ضریب آلفای کرونباخ نیز بین ۰/۸ تا ۰/۹ بهدست آمد که بیانگر سطح خوب بود. پرسشنامهی دوم برای ارزیابی میزان رضایتمندی و کاربردپذیری داشبورد بود که میانگین کل ارزیابی بر اساس شاخصهای پرسشنامهی QUIS، برابر با ۸۵/۴۰ است. بنابراین میزان رضایت و کاربردپذیری داشبورد مذکور از نظر ارزیابان در سطح "بسیارخوب" قرار داشت.
سیده ماهرخ علینقی مداح، مریم زاهدی طبرستانی، دکتر کاظم کاظم نژاد تبریزی، سمیرا قاسمی، فاطمه مهرآور،
دوره 16، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: آتراکوریوم بهعنوان یکی از شلکنندههای عصبی عضلانی از مهمترین تحریککنندههای واکنش آلرژیک حین بیهوشی است که باعث آزاد شدن هیستامین میگردد. این مطالعه با هدف تعیین اثر هیدروکورتیزون بر روی تغییرات همودینامیک حاصل از داروی آتراکوریوم در بیماران مبتلا به شکستگی اندام فوقانی با بیهوشی عمومی انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسو کور، ۵۰ بیمار مبتلا به شکستگی اندام فوقانی با بیهوشی عمومی مراجعهکننده به بیمارستان آموزشی درمانی ۵ آذر گرگان، ۱۸ تا ۶۰ سال با کلاس I و II انجمن متخصصان بیهوشی آمریکا، بهصورت تصادفی بلوکی به ۲ گروه هیدروکورتیزون و پلاسبو(آب مقطر) تخصیص داده شدند، که در گروه مداخله ۳۰ دقیقه قبل از ورود به اتاق عمل ویال اکسی کورت(هیدروکورتیزون) بهصورت وریدی و بولوس همراه با ۳۰۰ میلیلیتر نرمال سالین تجویز گردید. تغییرات همودینامیک بیماران قبل از تجویز هیدروکورتیزون، ۳۰ دقیقه پس از تجویز، ۵ دقیقه بعد از اوج اثر آتراکوریوم(قبل از اینتوبیشن) و بعد از اکستیوب بین دو گروه با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازههای تکراری مقایسه گردید.
یافتهها: بین دو گروه از نظر سن، جنس و مدت زمان جراحی تفاوت معنیداری وجود نداشت. فشارخون سیستولیک ۵ دقیقه بعد از اوج اثر آتراکوریوم(قبل از اینتوباسیون) در گروه کنترل نسبت به گروه مداخله کمتر بوده و این اختلاف از نظر آماری معنیدار بوده است(۰/۰۲=P). ۳۰ دقیقه بعد از تجویز هیدروکورتیزون میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیماران کاهش و این کاهش همچنان بعد از تجویز آتراکوریوم(قبل از اینتوباسیون) ادامه داشته است؛ اما بعد از اکستیوب میانگین فشارخون بیماران افزایش پیدا کرده است. همچنین بعد از تجویز آتراکوریوم میانگین ضربان قلب بیماران ۱۴/۴۴ واحد نسبت به قبل از تجویز هیدروکورتیزون کاهش پیدا کرد و این کاهش معنادار بود(۰/۰۰۱=P).
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که هیدروکورتیزون میتواند بهعنوان یک عامل موثر در حفظ ثبات همودینامیک در بیماران با بیهوشی عمومی استفاده گردد. هرچند استفاده از آن هنوز بهعنوان عاملی جهت حفظ همودینامیک گسترده نشده است و نیازمند بررسیهای بیشتر است.
فاطمه بهادر، اعظم صباحی، سمانه جلالی، فاطمه عامری،
دوره 16، شماره 6 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یکی از شایعترین بیماریهای متابولیک در ایران و پنجمین علت اصلی مرگ در سراسر جهان محسوب میشود. شیوع دیابت در سراسر جهان، باعث ایجاد روشهای جدید در تحقیقات زیست پزشکی شدهاست. از آن جمله میتوان به هوشمصنوعی اشاره نمود. این مطالعه با هدف بررسی انواع مطالعات انجام شده در زمینهی هوشمصنوعی و دیابت در ایران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به روش مرور نظاممند انجام شد. پایگاههای اطلاعاتی معتبر داخلی شامل Irandoc، Magiran، SID و موتور جستجوگر Google Scholar با استفاده از کلیدواژههای هوشمصنوعی و دیابت بهصورت فارسی، جداگانه و ترکیبی بدون محدودیت زمانی تا ۲۰ ژوئن ۲۰۲۱ بررسی گردیدند. تعداد ۷۴۹۵ مقاله بازیابی شد که در مراحل مختلف(حذف مقالات تکراری(۱۸۲۴)، عنوان و خلاصه مقاله(۵۸۸۴) و متن کامل(۳۰)) غربالگری شد و در نهایت ۲۰ مقاله که معیارهای موردنظر پژوهشگران را داشت مورد بررسی دقیق قرارگرفت.
یافتهها: از میان مقالات بازیابیشده، ۲۰ مقاله معیارهای ورود به مطالعه را داشتند که از این تعداد ۱۶ مقاله به روشهای مبتنی بر هوشمصنوعی و ۴ مقاله به طراحی سیستمهای جدید مبتنی بر هوشمصنوعی پرداختهبودند. ۱۰ مقاله به بررسی نقش هوشمصنوعی در پیشبینی، ۸ مقاله در تشخیص و ۲ مقاله به کنترل و مدیریت بیماری دیابت پرداختهبودند. بیشترین حجم مقالات به استفاده از روشهای دادهکاوی مانند شبکهعصبیمصنوعی، درخت تصمیم و غیره(۱۶ مقاله) اختصاص داشتند و برخی از مطالعات به ارزیابی و مقایسهی روشهای هوشمصنوعی بر روی کاربرد، صحت و حساسیت هوشمصنوعی در تشخیص و پیشبینی دیابت پرداخته بودند(۱۰ مطالعه).
نتیجهگیری: بررسی نظاممند مقالات نشان داد که استفاده از روشهای دادهکاوی جهت مدیریت دیابت در ایران با پیشرفت خوبی همراه بوده اما نیاز است تا در زمینه طراحی سیستمها و الگوریتمهای هوشمصنوعی و در زمینه کنترل و مدیریت دیابت اقدامات بیشتری انجام پذیرد.
نگین سالدار، رحیم شهبازی،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سواد سلامت در کاهش تلفات انسانی و هزینههای مالی در یک جامعه نقش دارد. هوشهیجانی و سواد رسانهای نیز در موفقیت افراد در زندگی سهیم هستند. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت هوشهیجانی، سواد سلامت، سواد رسانهای و رابطهی بین آنها در بین دانشجویان دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان انجام گرفته است.
روش بررسی: این تحقیق بر اساس ماهیت و ویژگی کلی، کمی؛ بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس روش تحقیق و جمعآوری دادهها، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان در سال ۱۳۹۹(تعداد ۲۲۱۸) بودند. نمونه آماری تحقیق ۳۲۷ نفر است که بهروش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامههای هوشهیجانی Schutte (۱۹۹۸)، سواد سلامت منتظری و همکاران(۱۳۹۳) و پرسشنامهی اصلاح شدهی سواد رسانهای اسمعیلپونکی و همکاران(۱۳۹۴) استفاده شد. پایایی پرسشنامهها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بهترتیب ۰/۹۱، ۰/۸۴ و ۰/۷۹ به دست آمد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرمافزارهای SPSS و LISREL تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: یافتههای پژوهش میانگین هوشهیجانی، سواد سلامت و سواد رسانهای دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان را بهترتیب ۳/۱۰، ۳/۴۷ و ۳/۵۸ نشان دادند. همچنین، یافتهها نشانگر رابطهی معنیداری بین هوشهیجانی و سواد سلامت دانشجویان بود. بر اساس یافتهها بین هوشهیجانی با سواد رسانهای، و سواد رسانهای با سواد سلامت رابطهی معنیداری وجود دارد. همچنین، متغیر سواد رسانهای نقش میانجی را در ارتباط بین هوشهیجانی و سواد سلامت به میزان(ضریب) ۰/۵۸ واحد(۰/۷۵×۰/۷۸) ایفا میکند. نتایج آزمون مدل معادلات ساختاری نیز حاکی از برازش مدل مفهومی ارایه شده در خصوص رابطهی هوشهیجانی، سواد سلامت و سواد رسانهای دانشجویان بود (۰/۰۶۹=RMSEA، ۹۴=، ۰/۹۷=GFI).
نتیجهگیری: سواد رسانهای نه تنها بهطور مستقیم بر سواد سلامت دانشجویان میتواند تاثیرگذار باشد، بلکه دارای نقش واسطهای در بین هوشهیجانی و سواد سلامت است. به دلیل تاثیر هوشهیجانی بر سواد سلامت و سواد رسانهای دانشجویان توصیه میشود که در آموزشهای تحصیلات تکمیلی برنامهریزیهای لازم در این خصوص و تقویت هوشهیجانی انجام پذیرد.
فاطمه رنگرزجدی، احسان نبوتی، شیما انوری تفتی، پریسا یوسفی کنجدر،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: داشبورد دارویی میتواند به مدیران اجرایی و مدیران امکان مدیریت منابع دارویی در بیمارستانها را بدهد. این مطالعه با هدف طراحی، پیاده سازی و ارزیابی داشبورد مدیریت منابع دارویی برای بیمارستانهای عمومی انجام شد.
روشبررسی: این مطالعه از نوع توسعه-کاربردی در مرکز جامع درمانی دانشگاهی شهید بهشتی انجام شد. بر اساس منابع علمی، شاخصهای کلیدی عملکرد داشبورد (KPIs) و قابلیتهای داشبورد دارویی شناسایی شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای شامل اطلاعات دموگرافیک، KPIs و قابلیتهای داشبورد دارویی بود. مدل مفهومی داشبورد با استفاده از نرمافزار Rational Rose طراحی شد و سپس از نرمافزار POWER BI برای ایجاد سیستم استفاده شد. ارزیابی کاربردپذیری داشبورد دارویی با ابزار استاندارد EUCS توسط 10 کاربر انجام شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: مهمترین KPI تعیینشده برای داشبورد مدیریت منابع دارویی در بیمارستانهای عمومی «نسبت مصرف آنتیبیوتیک به تعداد کل داروها»، «نسبت آنتیبیوتیک تجویز شده توسط پزشکان عمومی به تعداد کل داروها»، «نسبت بیمارانی که برای آنها آنتیبیوتیک تجویز شده است به همه بیماران» و «نسبت تعداد اقلام دارویی تجویز شده توسط متخصصان به همه پزشکان» بود. مهمترین الزامات عملکردی تعیین شده» «بهروزرسانی اطلاعات در فواصل زمانی مشخص»، «بررسی داشبورد در بازههای زمانی مختلف»، «تعریف سطوح دسترسی برای مشاهده اطلاعات» و «انتخاب بین نمایشگرهای گرافیکی و جدولی» بود. ارزیابی قابلیت استفاده نشان داد که رضایت کاربران از متغیر«محتوای داشبورد» در سطح «بسیار بالا» و برای سایر متغیرها در سطح «بالا» بود.
نتیجهگیری: شاخصهای KPI مرتبط با آنتیبیوتیکها و هزینههای دارویی در داشبورد دارویی بیمارستانهای عمومی از اولویت بالایی برخوردار است. مطالعات آتی باید تأثیر استفاده از داشبورد دارویی را بر تصمیمگیری مدیران اجرایی بیمارستان و مدیران ارزیابی کند.
پریسا مرادی مجد، شهنام صدیق معروفی، شقایق تقیزاده، جمیله ابوالقاسمی، علیرضا باباجانی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اصول اساسی در ایمنی دارودرمانی برای بیماران در اتاقعمل، ثبت و برچسبگذاری صحیح داروهای بیهوشی میباشد که میتواند موجب کاهش خطاهای دارویی، افزایش ایمنی دارو و بیمار، کاهش اتلاف دارو و آلودگی محیط زیست و بهینهسازی هزینههای بیمارستانی شود.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مقطعی در بهمن ماه سال ۱۴۰۱ در اتاقهایعمل بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. شرکتکنندگان شامل ۱۷۷ نفر از کارشناسان هوشبری شاغل در اتاقعمل بیمارستانهای مذکور بودند که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. دادهها با استفاده از چکلیست محققساخته، ارزیابی دستورالعملهای ثبت و برچسبگذاری داروهای بیهوشی جمعآوری شد و با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری One- way ANOVA، فیشر و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گشت و سطح معناداری ۰/۰۵>P-Value در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین رعایت دستورالعملهای ثبت و برچسبگذاری داروهای بیهوشی در کلیه بیمارستانها ۳/۵۵۹ از نمره کل ۱۶(تعداد گویهها)، به دست آمد. میانگین رعایت دستورالعملها در هشت بیمارستان با یکدیگر تفاوت معناداری داشت(۰/۰۰۱>P). بیشترین میزان رعایت دستورالعمل با میانگین ۳۳۳ /۱۰ از ۱۶ به بیمارستان حضرت علیاصغر اختصاص داشت. بیمارستانهای فیروزگر و شهید اکبرآبادی به ترتیب با میانگین ۱۰/۱۱ و ۶/۶۵ در ردههای بعدی قرار داشتند. بین میزان رعایت دستورالعملها و میانگین سابقهکاری و سنی کارشناسان، همبستگی منفی و معنادار وجود داشت(۰/۰۱۷=P)، اما جنسیت با میزان رعایت دستورالعملها همبستگی معناداری نداشت( ۰/۵۹۶ = P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دستآمده، میزان رعایت دستورالعملهای ثبت و برچسبگذاری داروهای بیهوشی در اکثر بیمارستانها ضعیف و در سطح نامطلوب ارزیابی گردید. با توجه به اهمیت این موضوع در کاهش خطاهای دارویی و افزایش ایمنی بیمار، بهکارگیری دورههای توانمندسازی و آموزشی برای کارشناسان هوشبری طبق آخرین دستورالعملهای ارایه شده ضروررت دارد.
ملیحه قناعت جو، نادر جهان مهر، حامد دهنوی، آیدا صمدی،
دوره 18، شماره 2 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش میزان اطلاعات و نیاز به پایش روزانهی آنها منجر به توسعهی ابزارهایی به نام داشبوردهای مدیریتی شدهاند که قابلیت تحلیل دادههای گرافیکی را دارند. داشبورد میتواند علاوه بر تهیه گزارشهای سریع در بازههای زمانی مختلف و فرمت خاص کاربر، به ارایه اطلاعات بههنگام شدهی پویا، برای تصمیمگیری دقیق و واکنش سریع به تغییرات، مفید واقع گردد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی و به روش اقدامپژوهی مشارکتی طی ۹ گام اجرا گردید. در این پژوهش کاربردی و توسعهای که به صورت مقطعی با استفاده از دادههای نیمه اول سال ۱۴۰۱ انجام شد، ۱۱ نفر از اعضای تیم رهبری یک بیمارستان فوقتخصصی کودکان بهعنوان مشارکتکنندگان پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه با استفاده از پرسشنامه تعیین اهمیت شاخصها و پرسشنامهی کاربردپذیری(قابلیت استفاده) داشبورد بر اساس سه متغیر مستقل(مفید بودن، سهولت استفاده و رضایت) بود. فایل اکسل دادههای مورد نیاز داشبورد از سیستم HIS بیمارستان جمعآوری و داشبورد با نرمافزار Power BI طراحی و قابلیتها و سطوح دسترسی کاربران بر اساس وظایف آنان مشخص گردید. تحلیل دادهها نیز با استفاده از آمار توصیفی و نرمافزار Excel انجام شد.
یافتهها: در مرحلهی تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد، از ۳۹ شاخص منتخب تیم پژوهش، ۲۲ شاخص میانگین امتیاز ۴ به بالا (از امتیاز ۵) کسب نمودند و ۲۱ شاخص ، قابلیت اجرا داشتند. از مخزن دادهها در فرمت Excel به عنوان محیط واسطهای استفاده گردید. داشبورد در شش صفحه(شاخصهای مربوط به عملکرد تختهای بستری، مرگو میر، اورژانس و سایر شاخصها) نمایش داده شد و قابلیتهای هر صفحه تعیین گردید. پس از اجرای داشبورد و تعیین سطوح دسترسی کاربران، کسب امتیاز بالا از سؤالات پرسشنامه کاربردپذیری(۵ به بالا از ۷ امتیاز) و کسب میانگین امتیاز ۷۱/۸ از ۵ سؤال مربوط به متغیرهای مفید بودن، ۷۰/۵ از ۸ سؤال مربوط به سهولت استفاده و ۷۱ از ۳ سؤال مربوط به متغیر رضایت نشان داد داشبورد طراحی شده برای بیمارستان کاربردپذیری بالایی داشته است.
نتیجهگیری: اطلاعات داشبورد مدیریت بیمارستانی میتواند مبنایی برای تصمیمگیری آگاهانه برای رسیدن به منافعی از قبیل شناسایی بهترین عملکرد، ارتقای کیفیت عملکرد، تصمیمگیری سریعتر، کاهش خطاها، بهبود در مدیریت ظرفیت و جریان کار، اختصاص منابع و برنامهریزی برای رشد و توسعه گردد.
سارا هاشمی، شهلا فرامرزی، لعیا رحمانی پیروزی، آزیتا یزدانی،
دوره 18، شماره 2 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: سوختگی یکی از شایعترین آسیبها در سراسر جهان و ششمین عامل مرگو میر در ایران است. چالشهای مربوط به میزان بقای بیماران دچار سوختگی و همچنین مرگو میر ناشی از آن، منجر به پیشرفت در شناسایی عوامل خطر شده است. تشخیص زودهنگام و شناخت عوامل خطر ضروری است و ارایه مدلهای پیشبینیکننده میتواند مفید باشد. بر این اساس، این پژوهش با هدف مرور عملکرد هوش مصنوعی در پیشبینی بقا در بیماران سوختگی انجام گردید.
روشبررسی: این مطالعه از نوع مرور نظاممند است. جستجوی جامع پایگاههای Scopus، PubMed، (Institute of Electrical and Electronics Engineers (IEEE و Web of Science بدون محدودیت زمانی شروع تا ژانویه ۲۰۲۳ انجام شد. این مطالعه مرور نظاممند بر اساس موارد ترجیحی گزارش برای بررسیهای سیستماتیک و متاآنالیز انجام گردید. کلمات کلیدی و اصطلاحات مش مرتبط با سوختگی، هوش مصنوعی، بقا و پیشبینی در استراتژی سرچ بهکار رفتند.
یافتهها: از ۳۵۹۹ مطالعهی شناسایی شده، نه مطالعه در تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس گزارش مقالات، عوامل مؤثر شناخته شده در پیشبینی بقا در بیماران سوختگی، به چهار دستهی اطلاعات دموگرافیک، بالینی، آزمایشگاهی و بیماریهای همراه طبقهبندی شدند. از عوامل مؤثر شناخته شده در بقای بیماران که در بیش از ۴۰ درصد از مطالعات مورد بررسی قرار گرفته عبارتند از: سن، جنسیت، محاسبه سطح کلی سوختگی در بدن، آسیب ناشی از استنشاق و نوع سوختگی. نتایج نشان داد که در مطالعات مورد بررسی، حجم کمترین مجموعه داده مورد استفاده در تحلیلها ۹۲ نمونه بوده است. در مقابل، حجم بیشترین مجموعه داده مورد استفاده ۶۶۶۱۱ نمونه گزارش شده است. در ۳۳ درصد مطالعات، الگوریتمهای شبکه عصبی مصنوعی و جنگل تصادفی بهترین عملکرد را داشتند. معیارهای مورد استفاده برای ارزیابی مدلها در مطالعات بازیابی شده متفاوت است.
نتیجهگیری: به کارگیری الگوریتمهای یادگیری ماشین در پیشبینی بقای بیماران سوختگی و تعیین عوامل مؤثر امیدوارکننده و مفید هستند. نتایج حاصل از عوامل مؤثر شناخته شده میتواند به پژوهشگران حوزهی علم داده در مرحله درک داده کمککننده باشد و در جمعآوری مجموعه دادهی اولیه به عنوان یک نقشهی راه عمل کند.
زهرا کرباسی، میکاییل متقی نیکو، مریم زحمت کشان،
دوره 18، شماره 3 - ( 3-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: آب مروارید بهعنوان عامل ۵۱ درصد نابینایی در سطح جهان شناخته شده است. بهدنبال نتایج امیدوارکنندهی اولیه سیستمهای هوشمصنوعی در بیماریهای چشمی، الگوریتمهای هوشمصنوعی در تشخیص آب مروارید، درجهبندی شدت آب مروارید، محاسبات مربوط به لنزهای داخل چشمی و حتی بهعنوان ابزار کمکی در جراحی آب مروارید کاربرد دارد. این مطالعه بهصورت یک مرور سیستماتیک به بررسی تکنیکهای هوشمصنوعی در مدیریت بیماری آب مروارید پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه، مرور سیستماتیک با هدف بررسی تکنیکهای هوشمصنوعی بهمنظور مدیریت بیماری آب مروارید تا تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۲ و بر اساس دستورالعمل پریزما انجام شد. تمام مقالات مرتبط منتشرشده به زبان انگلیسی و از طریق جستجوی سیستماتیک در پایگاههای اطلاعاتی آنلاین PubMed، Scopus و Web of Science استخراج شد.
یافتهها: در جستجوی اولیه در پایگاههای اطلاعاتی ۱۹۲ رکورد شناسایی شد و در نهایت ۲۳ مقاله جهت بررسی وارد مطالعه شدند. نتایج نشان داد که الگوریتمهای شبکه عصبی پیچشی(۶ مقاله)، شبکه عصبی بازگشتی(۱ مقاله)، شبکه پیچشی عمیق(۱ مقاله)، ماشینبردار(۲ مقاله)، یادگیری انتقالی(۱ مقاله)، درخت تصمیم(۴ مقاله)، جنگل تصادفی(۴ مقاله)، رگرسیون لجستیک(۳ مقاله)، الگوریتمهای بیز(۳ مقاله)، XGBoost (۳ مقاله) و الگوریتم خوشهبندی K نزدیکترین همسایه(۲ مقاله) از تکنیکها و الگوریتمهای شبکه عصبی مصنوعی و یادگیری ماشین بودند که از آنها بهصورت ترکیبی در مطالعات بهمنظور تشخیص(۷۰%)، مدیریت(۱۷%) و پیشبینی بیماری آب مروارید(۱۳%) استفاده نموده بودند.
نتیجهگیری: تکنیکها و الگوریتمهای مختلف هوشمصنوعی و یادگیری ماشین میتوانند در تشخیص، درجهبندی، مدیریت و پیشبینی آب مروارید با دقت بالا عمل کرده و مؤثر باشند. در این مطالعه، تکنیکهای یادگیری عمیق و شبکه عصبی پیچشی بیشترین سهم را در تشخیص آب مروارید داشتهاند. در مدیریت آب مروارید تکنیکهای یادگیری عمیق، درخت تصمیم و الگوریتم بیزی دخیل بودند. الگوریتمهای یادگیری ماشین مانند رگرسیون لجستیک، جنگل تصادفی، شبکه عصبی مصنوعی، درخت تصمیم، K نزدیکترین همسایه، XGBoost و تقویت سازگار نیز در پیشبینی آب مروارید نقش داشتند. همانطورکه پیشبینی و تشخیص زودهنگام و مراجعه بهموقع میتواند عوارض بیماری در آینده را کاهش دهد، بهکارگیری سیستمهای مبتنی بر مدلهای هوشمصنوعی که دقت قابلقبولی دارند، میتوانند در جهت پشتیبانی از فرایند تصمیمگیری پزشکان و مدیریت این بیماری مؤثر واقع گردند.