جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
107 نتیجه برای موضوع مقاله:

رضا عباسی، فاطمه رنگرز جدی، شیما انوری، رضا خواجویی،
دوره 16، شماره 3 - ( مرداد 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مدیران بیمارستان‌ها یکی از کلیدی‌ترین تصمیم‌گیران در پیاده‌سازی سیستم‌های اطلاعات سلامت برای سازمان هستند؛ ازاین‌رو مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین و اولویت‌بندی موانع پیاده‌سازی سیستم‌های اطلاعات سلامت در بیمارستان‌های جنوب شرق ایران از دیدگاه مدیران بیمارستان‌ها انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه‌ی توصیفی-تحلیلی بر روی 21 مدیر بیمارستانی شاغل در سه استان کرمان، یزد و سیستان و بلوچستان انجام شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه‌ی محقق‌ساخته‌ای استفاده شد که روایی صوری آن توسط متخصصان انفورماتیک سلامت و مدیریت اطلاعات سلامت تایید و ضریب پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد(96/7=α). تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS انجام شد. جهت بررسی ارتباط بین میانگین هریک از موانع با متغیرهای دموگرافیک کمی و کیفی، از آزمون‌های Pearson، Independent T-test و ANOVA استفاده شد. 
یافته‌ها: در این مطالعه، عوامل مربوط به نادیده‌گرفتن نیازهای مدیریتی بیمارستان در انتخاب سیستم(با نمره 1/333 از 2)، هزینه‌ی خرید سخت‌افزار، عدم آموزش کافی کاربران برای کار با سیستم(1/238)، کمبود نیروی انسانی مناسب، تعداد کم متخصصان انفورماتیک سلامت(1/19)، هزینه‌ی خرید نرم افزار، کمبود منابع مالی لازم(1/142)، هزینه‌ی بالای راه اندازی سیستم، عدم امکان یکپارچگی و تعامل با سیستم‌های اطلاعاتی مختلف، عدم حمایت متخصصان مراقبت سلامت(1/047) و عدم‌تجربه مدیریت در انتخاب بهترین سیستم( با نمره یک از 2)، بالاترین نمرات را به‌خود اختصاص دادند. همچنین هزینه‌های آموزش پرسنل برای کار با سیستم(با نمره 0/092-) و عدم‌ایجاد بهبود در انجام فرایندهای انجام کار(0/047-) نیز کمترین نمرات را کسب کردند. تحلیل داده‌ها نشان داد که مدیران با زمینه تحصیلی بالینی، نسبت به مدیران غیربالینی، موانع مالی و انسانی را مهم‌تر بیان کردند(0/031>P).
نتیجه‌گیری: در این مطالعه، مدیران بیمارستانی معتقد بودند که به‌ترتیب عوامل مالی، انسانی، فنی، مدیریتی و سازمانی به‌عنوان مهم‌ترین موانع در پیاده‌سازی سیستم‌های اطلاعات سلامت در بیمارستان‌های ایران هستند. سیاست‌گذاران و مدیران حوزه‌ی سلامت در سطح کلان و خرد می‌توانند با تمرکز بر اولویت‌های شناسایی‌شده، نسبت به رفع بسیاری از موانع پیش از پیاده‌سازی سیستم‌های اطلاعات سلامت، اقدام نمایند.

سعید ناطقی، علی گنجعلی‌خان حاکمی، سهیلا دمیری، سمیرا رئوفی، الهام حق‌شناس، سارا اخوان‌رضایت، شمسی اختیار، سارا صالحی، مریم رادین‌منش،
دوره 16، شماره 5 - ( آذر 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: پایش و ارزشیابی اثربخش نیروی انسانی در کشورها مستلزم یک مجموعه‌ی موردتوافق از نشانگرها و ابزار اندازه‌گیری آن‌هاست و باتوجه به وجود ساز و کارهای مختلف پرداخت، این مطالعه با هدف شناسایی شاخص‌های ارزشیابی عملکرد در بیمارستان‌های زیرمجموعه دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. 
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت کیفی پدیدارشناختی در سال ۱۴۰۰ انجام شد. داده‌ها با استفاده از مصاحبه‌ی نیمه‌ساختاریافته، نمونه‌گیری هدفمند و مشارکت ۲۳ نفر از تیم ریاست، مدیریت و درآمد بیمارستان‌های زیرمجموعه دانشگاه علوم پزشکی تهران، جمع‌آوری و به روش تحلیل‌محتوا و با استفاده از نرم‌افزار ۱۰-MAXQDA تجزیه و تحلیل گردید.
یافته‌ها: در این پژوهش ۲۳ نفر از متخصصان شرکت کردند که ۷۸/۲ درصد مرد و ۲۱/۷ درصد زن بودند و در مجموع ۵۲۶ کدنهایی شناسایی شده و طبق ابزار مدیریتی کارت امتیازی متوازن در ۴ مضمون اصلی مالی، مشتریان، فرایندهای داخلی و رشد و توسعه و ۸ مضمون فرعی بهره‌وری منابع با ۸۶ درصد، گردشگری پزشکی با ۵۲ درصد، اخلاق حرفه‌ای با ۶۵ درصد، رضایت‌مندی با ۷۸ درصد، اعتباربخشی با ۴۸ درصد، تشخیص و درمان با ۷۸ درصد، آموزش با ۵۶ درصد و پژوهش با ۷۸ درصد دسته‌بندی شدند. 
نتیجه‌گیری: ارایه خدمات درمانی مطلوب مستلزم آگاهی مدیران از عملکرد پرسنل زیرمجموعه می‌باشد که انتخاب معیار‌های مناسب این امر را امکان‌پذیر می‌سازد، فراهم‌سازی زمینه‌های لازم برای تدوین سامانه‌های ارزیابی عملکرد و انجام ارزشیابی صحیح، اطلاع‌رسانی به پزشکان در خصوص شاخص‌های در نظر گرفته شده جهت ارزشیابی دقیق‌تر از جمله پیشنهادهایی است که می‌توانند در راستای مشکلات موجود راه‌گشا باشند. از دیگر نکات حایز اهمیت با توجه به محدودیت منابع موجود، نقش پزشکان در حوزه‌ی گردشگری سلامت است که توجه به آن منجر به افزایش منابع مالی خواهد شد. 

سید مرتضی مجتبائیان، فاطمه منفرد،
دوره 16، شماره 5 - ( آذر 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مشارکت پزشکان و رهبری بالینی در استراتژی­های سازمانی برای بهبود عملکرد کیفی، یک پیش­ شرط ضروری برای ارایه مراقبت ­های ایمن و باکیفیت بالاست و ازآنجاکه بهبود کیفیت خدمات بهداشتی درمانی و افزایش مشارکت پزشکان در اعتباربخشی بسیار ضروری می­ باشد، مطالعه‌­ی حاضر باهدف تبیین موانع مشارکت پزشکان در برنامه‌های اعتباربخشی بیمارستان‌های ایران با رویکرد کیفی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه با استفاده از روش نمونه ­گیری گلوله برفی با ۱۱ مدیر و ۹ پزشک و ۸ نفر از مسئولان و کارشناسان حوزه­ی مدیریت کیفیت(در کل با ۲۸ نفر) در زمینه­ ی اعتباربخشی بیمارستان مصاحبه انجام شد. مصاحبه ­شوندگان از طریق نمونه­ گیری هدفمند گلوله ­برفی انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها، مصاحبه‌های عمیق بدون ساختار و نیمه ­ساختاریافته انجام شد. داده­ های به ­دست آمده با استفاده از روش چارچوب مفهومی در ATLAS.ti تجزیه و تحلیل شد.
یافته­ ها: نتایج این پژوهش سه موضوع اصلی شامل عوامل فرهنگی، سازمانی و رفتاری را استخراج کرد. همچنین، این پژوهش ۱۲ موضوع فرعی و ۵۷ گویه را شناسایی کرد. موضوعات فرعی در حوزه­ ی فرهنگی انگیزه، تقاضای بیمار، اعتماد متقابل و سیستم ارزیابی بود. حوزه­ ی سازمانی با هفت موضوع فرعی شامل حجم کار بالا، درک نقش واحد مدیریت کیفیت، اعتباربخشی غیرواقعی، ماهیت اعتباربخشی، توانمندسازی پزشکان در زمینه کیفیت، ارتباط اثربخش، محدودیت منابع بود. موضوعات فرعی در بُعد رفتاری ابهام در نقش و عدم اطمینان در مورد نحوه مشارکت در برنامه اعتباربخشی بود. پرتکرارترین چالش در مصاحبه­ ها، در حوزه ­ی ارتباط اثربخش و کمترین آن در حوزه ­ی ابهام در نقش، بودند.
نتیجه‌گیری: مشارکت پزشکان در برنامه‌های اعتباربخشی را می‌توان از طریق فرهنگ‌سازی و آموزش صحیح فعالیت‌های اعتباربخشی در جامعه پزشکی افزایش داد. با بازنگری در دسته­ بندی فعالیت­های انجام شده در بیمارستان از سوی پزشکان و گنجاندن زمانی مشخص برای انجام فعالیت­های مرتبط با بهبود کیفیت و اعتباربخشی و ایجاد تعادل بین کمیت و کیفیت خدمات ارایه شده در بیمارستان، می­ توان مشارکت پزشکان در برنامه اعتباربخشی را افزایش داد.

مجید بابائی، شیلا حسن‌زاده، صادق رضایی، داود علیرضازاده صدقیانی، محمدرضا شیخی چمان،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تأثیر همه‌گیری کووید-۱۹ بر اقتصاد جهانی و به تبع آن اقتصاد ایران، از جهات گوناگون قابل توجه بوده است. به‌نظر می‌رسد که بخش مالیات، واکنش نسبتاً سریعی به این همه‌گیری از خود نشان داده است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر همه‌گیری کووید-۱۹ بر درآمدهای مالیاتی استان آذربایجان غربی انجام پذیرفت.
روش بررسی: مطالعه‌ی توصیفی-تحلیلی حاضر از نوع مقطعی بود و در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ انجام گرفت. داده‌های اولیه برای ۱۷ شهرستان استان آذربایجان غربی، از اداره کل امور مالیاتی این استان در قالب ۹ متغیر و به شکل فایل Excel دریافت شد. داده‌ها مربوط به سال‌های ۱۳۹۸(قبل از همه‌گیری کووید-۱۹) و ۱۳۹۹(بعد از همه‌گیری کووید-۱۹) بودند. تجزیه ‌و تحلیل‌های آماری در محیط نرم‌افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانه، دامنه میان چارکی) و آمار تحلیلی(آزمون ویلکاکسون رتبه علامت‌دار) در سطح معنی‌داری ۵ درصد انجام شد.
یافته‌ها: بر اساس یافته‌های توصیفی، همه‌گیری کووید-۱۹ باعث افزایش درآمدهای مالیاتی استان آذربایجان غربی در زمینه‌های مالیات حقوق کارکنان دولتی، مالیات نقل‌و انتقال سهام، مالیات بر ارث و مالیات بر حق تمبر و کاهش این درآمدها در زمینه‌های مالیات حقوق کارکنان خصوصی، مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی، مالیات بر درآمد مشاغل، مالیات نقل‌و انتقال املاک و مالیات بر ارزش افزوده شده است. بر اساس یافته‌های تحلیلی، تأثیر این همه‌گیری بر روی مالیات حقوق کارکنان خصوصی(۰/۰۰۳=P)، مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی(۰/۰۱۹=P)، مالیات بر درآمد مشاغل(۰/۰۱۳=P)، مالیات نقل‌و انتقال املاک(۰/۰۱۵=P) و مالیات بر ارزش افزوده(۰/۰۰۱=P) منفی و معنی‌دار دیده شد. همچنین، تأثیر مذکور بر روی مالیات نقل‌و انتقال سهام(۰/۰۳۰=P) و مالیات بر ارث(۰/۰۰۱=P) مثبت و معنی‌دار به‌دست آمد. از طرفی دیگر، تأثیر این همه‌گیری بر روی مالیات حقوق کارکنان دولتی(۰/۲۸۷=P) و مالیات بر حق تمبر(۰/۳۵۶=P) به لحاظ آماری معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: همه‌گیری کووید-۱۹ در بیشتر بخش‌های درآمدی حوزه‌ی مالیات تأثیر منفی داشته است. ضروری است که دولت برای جبران درآمدهای کاهش یافته در بخش‌های آسیب‌پذیر، ضمن ایجاد ردیف‌های مالیاتی جدید، تجارت بین‌الملل را با حمایت همه جانبه از بخش غیردولتی توسعه دهد. همچنین، پایدارسازی چرخه‌ی تامین مالی و طراحی سازوکارهایی برای جلوگیری از فرار مالیاتی به‌خصوص در مشاغل پردرآمد می‌تواند در این راستا مثمرثمر واقع شود.

امید علی غلامی، جمیل صادقی فر، بهاره کبیری، شبنم قاسمیانی، صادق سرحدی، رضا جوروند،
دوره 17، شماره 4 - ( 7-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سواد سلامت به عنوان یک تعیین‌کننده‌ی سلامت یکی از راهبردهای کلیدی سیاست سلامت همگانی به شمار می‌رود. پژوهش حاضر به منظور بررسی تعیین سطح سواد سلامت و عوامل موثر بر آن در بین مراجعان به مراکز خدمات جامع سلامت شهرستان ایلام انجام شده است.
روش بررسی: در سال ۱۴۰۱ و در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، تعداد ۴۲۹ نفر از مراجعان ۱۸ تا ۶۵ ساله به مراکز خدمات جامع سلامت منتخب سطح شهرستان ایلام بررسی گردیدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، پرسش‌نامه‌ی سواد سلامت بزرگسالان با نام هلیا بود؛ نمونه‌گیری به صورت خوشه‌ای و در قالب نه خوشه انجام شد؛ که هر خوشه شامل ۵۰ نمونه بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون وآنالیز واریانس یک‌طرفه با سطح معناداری ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل گردید.
یافته‌ها: بر اساس نتایج میانگین نمره کلی سواد سلامت۱۶/۵۰±۸۰/۱۶ بود. در سطح بندی سواد سلامت۱۸/۹۷ درصد افراد، سواد سلامت ناکافی ونه چندان کافی و ۴۴/۳۹ درصد شرکت‌کنندگان، سواد سلامت عالی داشتند. میانگین نمره‌ی سوادسلامت به تفکیک ابعاد سلامت شامل دسترسی به اطلاعات سلامت۷۴/۶۵، فهم و درک اطلاعات ۸۱/۸۱، مهارت خواندن اطلاعات ۷۴/۱۲، ارزیابی اطلاعات ۷۵/۰۵ و تصمیم‌گیری و رفتار اطلاعات ۹۲/۶۱ می‌باشد. بین متغیرهای شغل، تحصیلات و درآمد با سواد سلامت کلی ارتباط معنی‌داری مشاهده شد(۰۰۱/۰≥P)؛ در حالی‌که بین سواد سلامت کلی با سن، جنسیت و محل سکونت ارتباط معناداری مشاهده نشد(۰/۰۵≤P).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه‌ی حاضر نشان داد که اقشار آسیب‌پذیر به مراتب از سطح سواد پایین‌تری برخوردار هستند؛ همچنین با‌توجه به تأثیر تحصیلات در بالارفتن سطح سواد سلامت افراد، بهتر است با استفاده از ظرفیت رسانه‌های جمعی، شبکه‌های اجتماعی، آموزش از طریق مراکز به گیرندگان خدمت در بهبود سطح سواد به عنوان یک تعیین‌کننده‌ی بالقوه‌ی سلامت جامعه گام برداشت.

مریم عندلیب کندری، احمدرضا ورناصری، مریم قنبری خشنود، سید عابدین حسینی آهنگری، محمدکریم صابری، حمید بورقی،
دوره 17، شماره 6 - ( 11-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در ارایه خدمات اطلاعات سلامت در کتابخانه‌های عمومی شهر تهران، براساس دیدگاه کتابداران شاغل در این کتابخانه‌ها انجام شد.
روش بررسی: روش پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ نحوه‌ی گردآوری داده‌ها از نوع توصیفی است که به صورت پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری ۱۵۰ کتابدار کتابخانه‌های عمومی شهر تهران است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش‌نامه‌ی محقق ساخته است. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS انجام شد.
یافته‌ها: وضعیت منابع اطلاعات سلامت موجود در کتابخانه‌های عمومی شهر تهران در اکثر منابع کم و بسیار کم است. میزان آشنایی کتابداران به موضوع‌های حوزه‌ی بهداشت و سلامت عمومی ۲۰ درصد است. میزان آشنایی کتابداران با خدمات اشاعه‌ی گزینشی اطلاعات سلامت، با ۷۷/۴ درصد کم و بسیار کم است. میزان شرکت کتابداران در کارگاه‌های اطلاع‌رسانی پزشکی، با عدم‌شرکت ۷۰ درصدی کتابداران روبروست. آشنایی کتابداران با خدمات اشاعه‌ی گزینشی اطلاعات سلامت کم و بسیار کم است. ۶۰ درصد از کتابداران با سامانه‌های اطلاعاتی پزشکی آشنایی ندارند. درصد آشنایی کتابداران با وب‌سایت‌های داخلی حوزه پزشکی با ضعف ۶۰ تا ۷۸ درصدی روبرو است. درصد آشنایی کتابداران با وب‌سایت خارجی بین‌المللی حوزه‌ی سلامت متوسط است. کتابداران دلیل اصلی برای ارایه‌ی خدمات گزینشی اطلاعات سلامت را ارتقای سطح سواد سلامت در جامعه می‌دانند. تقریباً۴۰ درصد از مراجعه‌کنندگان نسبت به بیماری‌های واگیردار و غیرواگیردار در یک ماه تا سه بار درخواست دارند. همچنین مانع اصلی جهت ارایه خدمات اشاعه‌ی گزینشی اطلاعات سلامت، نداشتن فرصت کافی توسط کتابدار برای ارایه‌ی خدمات است.
نتیجه‌گیری: کتابخانه‌های عمومی کشور باید تدابیری بیندیشد که کتابداران را با حوزه‌ی اطلاعات سلامت آشنا کرده و سیاست‌هایی را در این زمینه اعمال نمایند. می‌توان با توجه به امکانات فنی مناسب کتابخانه‌های عمومی شهر تهران به ایجاد و دسترسی سامانه‌ها و وب‌سایت‌های حوزه بهداشت و سلامت داخلی و خارجی اقدام  کرد و منابع و مدارک اطلاعات سلامت کتابداران را گسترش داد.

سارا هاشمی، شهلا فرامرزی، لعیا رحمانی پیروزی، آزیتا یزدانی،
دوره 18، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: سوختگی یکی از شایع‌ترین آسیب‌ها در سراسر جهان و ششمین عامل مرگ‌و میر در ایران است. چالش‌های مربوط به میزان بقای بیماران دچار سوختگی و همچنین مرگ‌و میر ناشی از آن، منجر به پیشرفت در شناسایی عوامل خطر شده است. تشخیص زودهنگام و شناخت عوامل خطر ضروری است و ارایه مدل‌های پیش‌بینی‌کننده می‌تواند مفید باشد. بر این اساس، این پژوهش با هدف مرور عملکرد هوش مصنوعی در پیش‌بینی بقا در بیماران سوختگی انجام گردید.
روش‌بررسی: این مطالعه از نوع مرور نظام‌‌مند است. جستجوی جامع پایگاه‌های Scopus، PubMed، (Institute of Electrical and Electronics Engineers (IEEE و Web of Science بدون محدودیت زمانی شروع تا ژانویه ۲۰۲۳ انجام شد. این مطالعه مرور نظام‌مند بر اساس موارد ترجیحی گزارش برای بررسی‌های سیستماتیک و متاآنالیز انجام گردید. کلمات کلیدی و اصطلاحات مش مرتبط با سوختگی، هوش مصنوعی، بقا و پیش‌بینی در استراتژی سرچ به‌کار رفتند. 
یافته‌ها: از ۳۵۹۹ مطالعه‌ی شناسایی شده، نه مطالعه در تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس گزارش مقالات، عوامل مؤثر شناخته شده در پیش‌بینی بقا در بیماران سوختگی، به چهار دسته‌ی اطلاعات دموگرافیک، بالینی، آزمایشگاهی و بیماری‌های همراه طبقه‌‌بندی شدند. از عوامل مؤثر شناخته شده در بقای بیماران که در بیش از ۴۰ درصد از مطالعات مورد بررسی قرار گرفته عبارتند از: سن، جنسیت، محاسبه سطح کلی سوختگی در بدن، آسیب ناشی از استنشاق و نوع سوختگی. نتایج نشان داد که در مطالعات مورد بررسی، حجم کم‌ترین مجموعه داده مورد استفاده در تحلیل‌ها ۹۲ نمونه بوده است. در مقابل، حجم بیش‌ترین مجموعه داده مورد استفاده ۶۶۶۱۱ نمونه گزارش شده است. در ۳۳ درصد مطالعات، الگوریتم‌های شبکه عصبی مصنوعی و جنگل تصادفی بهترین عملکرد را داشتند. معیارهای مورد استفاده برای ارزیابی مدل‌ها در مطالعات بازیابی شده متفاوت است.
نتیجه‌گیری: به کارگیری الگوریتم‌های یادگیری ماشین در پیش‌بینی بقای بیماران سوختگی و تعیین عوامل مؤثر امیدوارکننده و مفید هستند. نتایج حاصل از عوامل مؤثر شناخته شده می‌تواند به پژوهشگران حوزه‌ی علم داده در مرحله درک داده کمک‌کننده باشد و در جمع‌آوری مجموعه داده‌ی اولیه به عنوان یک نقشه‌ی راه عمل کند. 


صفحه 6 از 6    
6
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb