62 نتیجه برای دانشگاه علوم پزشکی
سعید غفاری، شعله زکیانی، زهره رضایی،
دوره 11، شماره 6 - ( 12-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه در هر سازمانی بحث به کارگیری فناوری اطلاعات مطرح است. نیروی انسانی یکی از عوامل تاثیرگذار بر کارایی و موفقیت هر سازمان می باشد. پژوهش حاضر به بررسی تاثیرات فناوری اطلاعات بر توانمندسازی کارکنان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی تهران پرداخته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر به روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و از حیث هدف، کاربردی بود. ۲۷۴ تن از کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی تهران از طریق نمونه گیری بر اساس جدول Krejcie - Morgan از میان ۹۵۰ کارمند مورد پژوهش قرار گرفتهاند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه پایان نامه اردلان در دو بخش فناوری اطلاعات مشتمل بر ۱۰ سوال و پرسشنامه توانمندسازی کارکنان مشتمل بر ۲۳ سوال بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS ۱۳ و آزمون کولموگروف اسمیرونف و آزمون T تک نمونه ای تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که به کارگیری فناوری اطلاعات بر پنج بعد توانمند سازی شغلی شامل: احساس شایستگی، بهبود کیفیت عملکرد، افزایش توان تصمیم گیری، افزایش خودکنترلی و کاهش استرس شغلی تاثیر بسزایی دارد.
نتیجه گیری: مهمترین وظیفه ی مدیران و روسای دانشگاه ها جهت ارتقای توانمندی و رضایت شغلی کارکنان، برگزاری دوره های آموزشی ضمن خدمت در زمینه ی رایانه و اینترنت و تشویق کارکنان به استفاده ی بیشتر از رایانه در انجام فعالیت های مرتبط با آنان است.
عارفه کلوانی، مریم کازرانی، مریم شکفته،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه با گسترش اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی و نیاز روزافزون جهت نهادینه کردن پزشکی مبتنی بر شواهد، آگاهی و استفاده ی پزشکان از مفاهیم و پایگاههای پزشکی مبتنی بر شواهد، امری ضروری به نظر میرسد؛ بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی میزان آگاهی و استفاده از مفاهیم و پایگاههای اطلاعاتی پزشکی مبتنی بر شواهد در میان دستیاران تخصصی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی میباشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر، پیمایش توصیفی از نوع کاربردی است. جامعه ی این مطالعه را 192 نفر از دستیاران دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1395 تشکیل میدهند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه و بهمنظور تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که دستیاران از میانگین کل نمره ی 5، نمره ی 2/99 برای میزان آگاهی و 2/73 برای میزان استفاده از پایگاههای پزشکی مبتنی بر شواهد را کسب کردند که حاکی از آن است که میزان آگاهی و استفاده دستیاران از پایگاههای اطلاعاتی پزشکی مبتنی بر شواهد در حد متوسط قرار دارد. بیشترین آگاهی و استفاده ی دستیاران به ترتیب به پایگاههای PubMed Clinical Queries ،UpToDate و Cochrane اختصاص داشت.
نتیجهگیری: اکثر دستیاران، دانش کافی دربارهی مفاهیم و پایگاههای پزشکی مبتنی بر شواهد ندارند؛ بهطوریکه بیشترین منابع مورد استفاده جهت پاسخگویی به نیازهای اطلاعاتی آنها، منابعی غیر از منابع اطلاعاتی مبتنی بر شواهد است؛ بنابراین، برنامهریزی جهت پذیرش و آموزش پزشکی مبتنی بر شواهد و پایگاه های آن به دستیاران، ضروری است.
سید جواد قاضی میرسعید، نادیا معتمدی، سیده ملیحه امامی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی تولیدات علمی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر جهانی علاوه بر تعیین وضعیت موجود و کاستی ها، رهیافتی در سیاستگذاری ها و برنامه ریزی هاست. هدف این مطالعه، بررسی تولیدات علمی مراکز تحقیقاتی دانشگاه های علوم پزشکی تهران و اصفهان نمایه شده در پایگاه اطلاعاتی Scopus طی سالهای 2009 تا 2013 می باشد.
روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی و با رویکرد کاربردی است. جامعه پژوهش تمامی مقالات مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران و اصفهان نمایه شده در پایگاه اطلاعاتی Scopus طی سالهای 2009 تا 2013 بود که به ترتیب، 5880 و 2154 مقاله در پایگاه بازیابی شد. برای توصیف دادهها، شامل توزیع فراوانی، محاسبهی انحراف معیار و میانگینها از روشهای آمار توصیفی و برای مقایسهی میانگینها از آزمون T-Test در سطح استنباطی استفاده شد. دادهها در نرم افزارهای SPSS و Excel تحلیل گردید.
یافتهها: تولیدات علمی مراکز تحقیقاتی هر دو دانشگاه در نمایهنامه اسکوپوس در سالهای مورد بررسی، رشد صعودی داشته است. مراکز تحقیقاتی غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران و قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بیشترین مقالات را داشتند. بیشترین میزان تولیدات متعلق به حوزههای موضوعی غدد و متابولیسم، علوم دارویی و قلب بود. بین تولیدات علمی مراکز دو دانشگاه تفاوت معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: رشد صعودی تولیدات علمی مراکز تحقیقاتی مورد بررسی، حاکی از اهمیت و توجه به بروندادهای علمی در راستای توسعهی پایدار کشور است. ارایه یافتههای پژوهشهای مشابه میتواند در ایجاد انگیزه در پژوهشگران و حمایت مؤسسات از پژوهشها مؤثر باشد.
مهدی حاجیان نصرت، ملیکه بهشتی فر،
دوره 12، شماره 4 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: معنویت در محیط کار، یک فرایند فعال است که به افراد نیرو بخشیده و آنها را به فعالیتهای هدفمند ترغیب میکند. طبق مطالعات، عوامل متعددی می تواند سبب ارتقای معنویت در محیط کار گردد. در این پژوهش، عوامل انگیزش شغلی، مالکیت روانشناختی، بلوغ روانی و رفتار اخلاقی بررسی می شود. هدف این پژوهش اولویتبندی عوامل موثر بر معنویت در محیط کار در دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1396 میباشد.
روش بررسی: مطالعه ی حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. نمونه ی پژوهش شامل 1230 نفر از کارکنان ستادی بود که 294 نفر با استفاده از جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پنج پرسشنامه انجام شد. برای تحلیل آماری، از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Amos و SPSS استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که مالکیت روانشناختی(ضریب مسیر 0/110)، بلوغ روانی(ضریب مسیر 0/172) و رفتار اخلاقی(ضریب مسیر 0/871) بر معنویت در محیط کار تاثیر دارند، اما انگیزش شغلی(ضریب مسیر 0/090-) بر معنویت در محیط کار تاثیری ندارد. همچنین، به ترتیب رفتار اخلاقی، بلوغ روانی و مالکیت روانشناختی بیشترین تاثیر را بر معنویت در محیط کار داشت، اما انگیزش شغلی بیتاثیر بود.
نتیجه گیری: طبق نتیجه پژوهش، به ترتیب اولویت بندی عوامل موثر، نهادینه کردن رفتارهای اخلاقی، ارتقای بلوغ روانی و تاکید بر مالکیت روانشناختی در محیط کار منجر به افزایش معنویت در محیط کار در میان کارکنان شده است.
زهره برکند، مینا جمشیدی، حسین درگاهی، سعید صیادشیرکش،
دوره 12، شماره 5 - ( 10-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: در دنیای پرچالش کنونی مسایل اخلاق کاری به عنوان یک نیاز در سازمانها همواره مورد بحث بوده و بررسی ارتباط آن با رفتار شهروندی سازمانی به عنوان یک نوع رفتار فرانقش، همواره مطرح بوده است. هدف از این پژوهش، تعیین ارتباط رفتار شهروندی سازمانی با اخلاق کار در کارکنان دانشکدههای دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران در سال 1395 می باشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و جامعهی آماری 426 نفر از کارکنان دانشکدههاست که براساس فرمول کوکران به عنوان نمونه متناسب و به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهی رفتار شهروندی سازمانی Organ و پرسشنامهی اخلاق کار Gregory C. Petty است که روایی آن توسط خبرگان بررسی شد. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی 0/793 و اخلاق کار 0/764 به دست آمد که بیانگر ثبات درونی پرسشنامه میباشد. برای تحلیل متغیرها از آمار توصیفی و آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده گردید و جهت نرمال بودن دادهها، از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد.
یافته ها: بیشترین پاسخدهندگان به پرسشنامهها مرد؛ رده سنی بین 30-20 سال؛ از نظر تحصیلات دارای مدرک فوقلیسانس؛ از نظر وضعیت استخدام قرارداد حرفهای و دارای سابقه بین 10-5 سال بودند. یافتهها حاکی از آن است که بین رفتار شهروندی سازمانی و اخلاق کار رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد(0/783=p).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که رفتار شهروندی سازمانی بالاتر منجر به درجات بالاتر اخلاق کاری میشود. لذا با آموزش و تقویت رفتار شهروندی سازمانی میتوان سطح اخلاق کار را در بین کارکنان ارتقا و بهبود بخشید.
حسین درگاهی، فاروق نعمانی، کامران ایراندوست،
دوره 12، شماره 6 - ( 12-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: فرسودگی شغلی اعضای هئیت علمی و مدرسان در نظام های آموزشی یک مشکل شناخته شده می باشد که بر روی تعامل با دانشجویان تاثیرگذار است. لذا، این مطالعه با هدف تعیین میزان سندرم فرسودگی شغلی در بین اعضای هیئت علمی و مدرسان یکی از دانشکدههای دانشگاه علوم پزشکی تهران تهیه و تدوین شده است.
روش بررسی: مطالعهی حاضر یک مطالعهی توصیفی تحلیلی بود که به صورت مقطعی در سال 1395 انجام شد. پرسشنامه فرسودگی شغلی Maslach توسط 40 نفر از اعضای هیئت علمی و مدرسان دانشکده که بهصورت سرشماری انتخاب شده بودند، تکمیل شد. دادهها در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین و انحراف معیار سنی اعضای هیات علمی 18±48 سال بود و اکثریت(42/5%) آن ها سابقه کار آموزشی 30-21 سال داشتند. تحلیل رفتگی عاطفی شرکت کنندگان در پژوهش در سطح بالا و در بعد مسخ شخصیت در حد متوسط بود و عملکرد شغلی آنها پایین تر از حد متوسط گزارش گردید. هم چنین، ارتباط معنی داری بین تحلیل رفتگی عاطفی با جنس(0.043=P) و مسخ شخصیت با سابقه کار اجرایی(0.043=P) به دست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به فراوانی قابل توجه فرسودگی شغلی در میان اعضای هئیت علمی و مدرسان، جهت ارتقای عملکرد شغلی آنها برگزاری جلسات حضوری و تحلیل و آسیب شناسی علت های ایجاد فرسودگی شغلی و به کارگیری مکانیزم های حمایتی از این افراد پیشنهاد می شود.
سعید غفاری، شعله زکیانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی بین باورهای فراشناختی با میزان سازگاری فردی و اجتماعی کتابداران دانشگاه علوم پزشکی ایران است.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری 51 نفر از کتابداران دانشگاه علوم پزشکی ایران بود. ابزار پژوهش، پرسشنامههای سازگاری فردی و اجتماعی کالیفرنیا و باورهای فراشناختی MCQ-30 بود. تحلیل دادهها به روش آمار استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون) بود. دادهها در برنامه آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین سازگاری فردی با متغیرهای باورهای مثبت در مورد نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر، خودآگاهی شناختی رابطهی منفی هست. اما با متغیر کنترل افکار، ارتباط مثبت بوده و هیچ ارتباطی با متغیر اطمینان شناختی گزارش نشد. ارتباط بین سازگاری اجتماعی با متغیرهای کنترل ناپذیری و خطر، اطمینانشناختی، کنترل افکار مثبت بود. هیچ ارتباطی بین سازگاری اجتماعی و باورهای مثبت در مورد نگرانی دیده نشد. سازگاری اجتماعی با خودآگاهی شناختی ارتباط منفی داشت.
نتیجهگیری: افزایش متغیر باورهای مثبت در مورد نگرانی باعث کاهش سازگاری فردی شده و بر سازگاری اجتماعی بی تاثیر است. افزایش متغیر کنترل ناپذیری و خطر، منجر به کاهش سازگاری فردی و افزایش سازگاری اجتماعی میشود. افزایش اطمینانشناختی کتابداران در سازگاری فردی بیتاثیر بوده اما در سازگاری اجتماعی آنها تاثیر مثبت دارد. افزایش کنترل افکار درمیان کتابداران موجب افزایش سازگاری فردی و اجتماعی آنان میشود. افزایش خودآگاهی شناختی، منجر به کاهش سازگاری های فردی و اجتماعی کتابداران میگردد.
مهرداد آزادی، ملیکه بهشتی فر،
دوره 13، شماره 4 - ( 8-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: فشار روانی شغلی یکی از دلایل ترک کار و انگیزهی پایین است و تقلیل آن میتواند پیامدهای مثبتی برای سازمان داشته باشد. طبق مطالعات، بهسازی کارکنان و خودپندارهی مثبت آنها نسبت به محیط کار میتواند از فشارهای روانی شغلی بکاهد. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر بهسازی نیروی انسانی بر فشارهای روانی شغلی با توجه به نقش میانجی خودپنداره کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهر شیراز میباشد.
روش بررسی: مطالعهی حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعهی پژوهش شامل 584 نفر از کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی شهر شیراز در سال 1397 بود که 234 نفر با استفاده از جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. جمعآوری دادهها با استفاده از سه پرسشنامهی استاندارد انجام شد که روایی محتوایی و پایایی آنها تایید گردید. برای تحلیل آماری، از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Amos و SPSS استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بهسازی نیروی انسانی بر فشارهای روانی شغلی کارکنان(ضریب مسیر 0/778-) تاثیر معکوس داشت. بهسازی نیروی انسانی بر خودپندارهی کارکنان(ضریب مسیر 0/843) تاثیر مستقیم داشت، اما خودپندارهی کارکنان بر فشار روانی شغلی(ضریب مسیر 0/166) تاثیر نداشت. از آنجاکه مسیر بهسازی نیروی انسانی-خودپنداره و خودپنداره–فشارهای روانی شغلی معنی دار نبود، لذا بهسازی نیروی انسانی بر فشارهای روانی شغلی از طریق متغیر میانجی خودپنداره در سطح اطمینان 0/95 تاثیر نداشت.
نتیجه گیری: طبق نتیجهی پژوهش، بر اجرای بهسازی مستمر کارکنان در جهت ارتقای مهارتها و تواناییهای آنها برای کاهش فشارهای روانی شغلی تاکید می شود.
ابراهیم حسنزاده، ادریس حسنپور، سید سجاد رضوی، محمدرضا شیخیچمان،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: منابع انسانی یکی از مهمترین سرمایههای هر سازمانی بوده و ایجاد محیط کاری ایمن علاوه بر جلب رضایتمندی این سرمایه ارزشمند، کیفیت ارایه خدمات را نیز بالا میبرد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی ایمنی آزمایشگاههای تشخیصی بیمارستانهای زیر پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران میباشد.
روش بررسی: مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی بود که به روش مقطعی در سال ۱۳۹۸ و در ۷ بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. جمعآوری دادهها با استفاده از چکلیست بود که این چکلیست پس از ترجمه، اعتبارسنجی و تعیین روایی(به روش روایی صوری کیفی) گردید و وضعیت ایمنی آزمایشگاههای مورد مطالعه در چهار دستهی عالی، خوب، متوسط و ضعیف دستهبندی گردید. تجزیه و تحلیل دادهها نیز با استفاده از روشهای آمار توصیفی و نرم افزار SPSS صورت پذیرفت.
یافتهها: در تعیین روایی چکلیست با استفاده از روایی صوری کیفی، نظرات متخصصان به صورت تغییراتی در ابزار اعمال شد. در بخش توصیفی تحقیق و در میان ابعاد ایمنی آزمایشگاههای تشخیصی، بالاترین نمره ی میانگین مربوط به ابعاد«مخاطرات ارتباطی» و «اطلاعات ایمنی» و پایین ترین نمره ی میانگین نیز در بعد«ایمنی حریق» ارزیابی شد.
نتیجهگیری: مطابق نتایج تحقیق، وضعیت کلی ایمنی آزمایشگاههای تشخیصی بیمارستانهای دست بررسی در سطح مناسبی میباشد، با این حال مولفه ایمنی حریق به عنوان یکی از مولفههای مهم ایمنی ضعیف ارزیابی شد و ضروری است اقدامات لازم در راستای بهبود آن انجام گیرد.
امین رضا نبی زاده، علیرضا نوبری،
دوره 14، شماره 5 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت فرایند کسب و کار یک رویکرد جامع مدیریتی است که هدف همسوسازی کلیهی ابعاد و فعالیتهای سازمان را در راستای نیاز مشتریان دارد و کلیه فرایندهای سازمان را خودکار مینماید. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مدیریت فرایند کسب و کار در عملکرد مالی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تهران انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع کاربردی، توصیفی و پیمایشی است و بین مدیران مالی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تهران و در سال ۱۳۹۷ انجام شده است. نمونهی پژوهش ۱۸۱ مدیر ۸۵ بیمارستان، دانشکده، مراکز تحقیقاتی دانشگاه میباشند که از فرمول کوکران و روش هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری دادهها در عملکرد مالی از پرسشنامهی Hernaeus و همکاران(۲۰۱۲) و مدیریت فرایند کسب و کار، یارمحمدیان و همکاران(۱۳۹۱) استفاده شده است. روایی پرسشنامهها توسط روایی همگرا و واگرا و پایایی آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و بارعاملی تایید گردید. در تحلیل دادهها، ۶۵/۲ درصد پاسخدهندگان مرد، ۵۵/۴۹ درصد فوقلیسانس به بالا، ۴۰/۴۹ درصد بالای ۴۰ سال سن و ۳۴/۴ درصد بالاتر از ۲۰ سال سابقه کار داشتند. آزمون فرضیهها از مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار
Smart PLS) Smart Partial Least Squares) استفاده شد.
یافتهها: همبستگی سازههای شاخص گایدلاینها و رویههای درمانی و پروندههای الکترونیکی با میانگین واریانس (AVE) ۰/۵۸۷ و ۰/۸۲۳ و سازههای سوددهی مراکز درمانی، برگشت سرمایه و ارزشافزوده ۰/۷۳۷، ۰/۷۵۵ و ۰/۷۵۰ نشان همبستگی کافی و بالایی است. تاثیر مدیریت فرایند کسبوکار بر عملکرد مالی دانشگاه بهعنوان فرضیه اصلی با ضریب مسیر ۰/۸۸۱ و مقدار معناداری ۱۵/۳۸۳ تایید شد. همچنین تاثیر اصلاحات مرتبط با گایدلاینها و رویههای درمانی با عملکرد مالی با ضریب ۰/۴۲۲ و مقدار معناداری ۳/۷۰۲ و اصلاحات مرتبط با پروندههای الکترونیکی بیماران با ضریب ۰/۴۷۶ و مقدار ۴/۳۳۴ اندازهگیری و تایید شدند.
نتیجهگیری: سیستم مدیریت فرایند کسب و کار، شامل ابزاری برای مدلسازی و تحلیل دادهها، برنامههای یکپارچهسازی، پایش و بهینهسازی فعالیتهاست که در عملکرد مالی موثر باشد.
فرامرز سهیلی، سحر جسری، علی اکبر خاصه، فرشید دانش،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از روشهای مهم ارزیابی وب سایتهای موبایلی کتابخانه های دانشگاهی، روش های ارزیابی کاربردپذیری است؛ کاربردپذیری وبسایتها، یعنی سهولت و سادگی استفاده از آنها. هدف این پژوهش ارزیابی کاربردپذیری وب سایت موبایلی کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی برتر ایران است.
روش بررسی: این مقاله به روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه ی آماری پژوهش، وب سایت های موبایلی کتابخانه های پنجاه دانشگاه علوم پزشکی برتر ایران است که در رتبه بندی webometrics دانشگاهها در ژانویه سال ۲۰۱۹ بالاترین رتبه را کسب کرده اند. ابزار مورد استفاده در این مقاله سیاهه ی وارسی است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش های آماری توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گردید.
یافته ها: بررسی داده ها حاکی از آن است که از لحاظ میزان کاربردپذیری وب سایت موبایلی کتابخانه های دانشگاه، دانشگاه های علوم پزشکی کرمان، بیرجند و تهران به ترتیب با ۸۹/۲۳، ۸۴/۶۲ و ۸۱/۵۴ درصد در رده های نخست تا سوم و دانشگاه های نیشابور، گناباد و سمنان به ترتیب با ۴۰، ۴۳/۰۸ و ۴۴/۶۲ درصد در رده های آخر قرار دارند. ارزیابی مؤلفه های پژوهش نشان داد که«وضعیت رؤیت سیستم»، «کمک به کاربر در شناسایی، تشخیص و جبران خطاها» و «راهنمایی و مستندسازی» به ترتیب در وضعیت ایدهال و مؤلفه های«پیشگیری از خطا»، «انعطاف پذیری و کارایی سیستم» و «کنترل و آزادی کاربر» به ترتیب در وضعیت نامناسبی قرار داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به نفوذ و رواج روزافزون تلفن های همراه هوشمند در زندگی حرفهای دانشگاهیان، ضروری است مدیران و طراحان وب سایتهای موبایلی کتابخانه های دانشگاهی با درنظر گرفتن یافته های کاربردی پژوهش حاضر کاربردپذیری و اثربخشی وبسایتهای موبایلی جامعه پژوهش را به عنوان یکی از مهم ترین بسترهای اطلاع رسانی سلامت ارتقا دهند.
حسین درگاهی، فاروق نعمانی، محمدرحیم قهستانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آگاهی کافی مدیران در زمینهی قوانین و مقررات و موازین حقوقی مرتبط با نظام سلامت موجب عملکرد مطلوب آنها در سازمان ها میشود. لذا این پژوهش با هدف تعیین میزان آگاهی مدیران ارشد از موازین، قوانین و مقررات حقوقی مرتبط با نظام سلامت در دانشگاهعلوم پزشکی تهران انجامشدهاست.
روش بررسی: مطالعهی حاضر بهصورت توصیفی-تحلیلی و از نوع مقطعی در سال 1396 انجام شد. نمونهی پژوهش شامل مدیران ارشد دانشگاه بود که با روش سرشماری به تعداد 75 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهی محققساخته بود که رواییصوری آن با استفاده از نظرات تعداد 7 نفر از متخصصان و صاحبنظران رشتههای حقوق پزشکی، و مدیریت خدمات بهداشتی درمانی و پزشکی به تایید رسید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ برابر %89 و روش آزمون-بازآزمون برابر %79 بهدست آمد. تحلیل دادهها با بهره برداری از روشهای آمار توصیفی شامل فراوانی مطلق و نسبی و آمار استنباطی شامل آزمونهای همبستگی پیرسون و کا اسکوئر با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافتهها: سطح آگاهی مدیران مورد مطالعه در اکثر حیطههای قانونی و موازین حقوقی مرتبط به نظام سلامت زیرمتوسط بود. بین سطح آگاهی از حیطههای تشکیلاتی، مالی و معاملاتی، و اداری و استخدامی مدیران با گذراندن دورههای آموزشی مرتبط ارتباط معکوس و معنیداری وجود داشت(0/01=P و 0/04=P).
نتیجهگیری: سطح آگاهی مدیران ارشد دانشگاه علوم پزشکی تهران در حیطههای سهگانهی قوانین و مقررات و موازین حقوقی، مالی، تشکیلاتی و اداری در سطح متوسط و متوسط روبه پایین قرار دارد. انجام تمهیدات لازم همچون برگزاری دورههای آموزشی با روشهای جدید مانند شبیهسازی، سناریونویسی، موردنگاری و تجربهنگاری و استفاده از فناوریهای جدید مانند مدیریت دانش هیبریدی و یکپارچهسازی فناوری به منظور ارتقای آگاهی مدیران پیشنهاد می شود. همچنین ایجاد نظام شایستگی راهبردی مدیران در سطوح مهارتهای عمومی و اختصاصی همراه با آموزش های مستمر و نظارت بر پاسخگویی و بازخوردهای ارایه شده در فرایندهای مدیریتی، انجام اصلاحات آتی را تضمین خواهد کرد.
دانشجوی دکتری سیمین مومن زاده، عاطفه زارعی، دکتر سیدعلی اکبر فامیل روحانی، لیلا دهقانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف اصلی تحقیق، پیشنهاد معماری متناسب برای طراحی سیستمهای اطلاعاتی یکپارچه و انعطافپذیر در معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع کاربردی که در آن از روش تلفیقی برنامه ریزی سیستم کسب و کار (Business System Planning) و الگوی James Martin برای طراحی سیستمهای اطلاعاتی استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل ۲۷ نفر از مدیران و کارشناسان معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی اهواز بود که از روش سرشماری استفاده شد و ابزار جمعآوری دادهها مصاحبهی ساختارمند و همچنین مشاهده و تحلیل اسناد بود. جهت تحلیل اطلاعات از ماتریس تقابلی استفاده گردید.
یافتهها: در مجموع، ۵۳ فرایند و ۶۰ کلاس داده شناسایی گردید. با بهرهگیری از یک الگوی معماری چندلایه(ارایه، فرایند، داده و زیرساخت) نتایج در قالب معماری پیشنهادی ارایه گردید. در معماری پیشنهادی ۱۲ زیرسیستم و ارتباطات بین آنها شناسایی شد که دربرگیرندهی زیرسیستم کتابخانه، فعالیتهای پژوهشی، فرصت مطالعاتی، همایش، پژوهانه، انتشارات، نوآوری و فناوری، اطلاعات آزمایشگاهی، پایاننامهها، برنامهوبودجه و زیرسیستم اجتماعی و شبکههای مدیریت دانش بود. همچنین نتایج نشان داد که میزان پوشش فرایندها، کلاس دادهها و اهداف توسط سیستمهای اطلاعاتی موجود بهترتیب %۵۳، %۵۰ و %۵۵ می باشد که در حالت پیشنهادی یا مطلوب به پوشش کامل افزایش یافته است.
نتیجهگیری: در این پژوهش با شناسایی سیستمهای اطلاعاتی موردنیاز، امکان برنامهریزی دقیق و بهکارگیری موفق این سیستمها فراهم میشود. نتایج این پژوهش میتواند برای پیادهسازی معماری سیستمهای اطلاعاتی سایر معاونتهای تحقیقات و فناوری دانشگاههای علوم پزشکی در ایران استفاده گردد، که در صرفهجویی به لحاظ هزینه و زمان تأثیر بسزایی دارد.
آرمان بهاری، بهنوش مودی،
دوره 15، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش استفاده از تلفنهای هوشمند، بهبود وضعیت شبکه اینترنت جهانی و همچنین نیاز به انعطافپذیری در فرایند آموزش، پیادهسازی یادگیری الکترونیک را در جامعه بشری امری اجتنابناپذیر نموده که محدودیتهای زمانی و مکانی را از بین برده و آموزش برابر را فراهم نموده است. با وجود این، سرعت ایجاد و توسعهی آن مخصوصاً در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه همچون ایران آهسته و بسیار کم است. ازاینرو در پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر ایجاد و توسعهی یادگیری الکترونیک از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان پرداخته شده است.
روش بررسی: این پژوهش کاربردی و بهصورت توصیفی-پیمایشی انجام شده است. نمونه آماری شامل ۳۱۳ نفر از دانشجویان در حال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ میباشد که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامهی محققساخته، جمعآوری و با استفاده از آزمونهای آماری و نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: یافتهها نشاندهندهی آن است که ۶ شاخص منتخب این پژوهش از نظر دانشجویان بر ایجاد و توسعهی یادگیری الکترونیک در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان موثر بوده و عوامل به ترتیب از بیشترین به کمترین تاثیر عبارتند از: کیفیت اطلاعات و محتوا(۴/۲۵)، تمایل فراگیران(۴/۱۱)، کیفیت سیستم(۴/۱۰)، عوامل تسهیلکننده(۴/۰۵)، تعامل دانشجو و استاد(۳/۹۸) و کیفیت استاد(۳/۸۴).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعهی حاضر، میتوان نتیجه گرفت که سیاستگذاران و مدیران دانشگاه با توجه به اهمیت هرکدام از عوامل به سرمایهگذاری و توسعهی یادگیری الکترونیک برای ارایه خدمات بهتر به دانشجویان و استادان دانشگاه بپردازند.
سید امیر رضا نجات، محمود بیگلر، سیده بهاره کاشیان،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سرمایه فکری با ماهیت دانش پایهای که دارد، منبعی نامشهود، راهبردی، منحصر بهفرد و دارای مزیت رقابتی است. هدف این پژوهش، بررسی وضع موجود بلوغ سرمایه فکری در حوزه مدیریت و برنامهریزی دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
روش بررسی: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و با رویکردی کمی در سال ۱۴۰۰ انجام و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری، مدیران میانی و پایهی معاونت توسعهی مدیریت و برنامهریزی منابع بوده که با استفاده از جدول مورگان تعداد ۵۷ نفر بهصورت تصادفی ساده انتخاب و با آزمونهای آماری تی و ناپارامتری با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شدهاست. روایی محتوایی پرسشنامه از طریق بررسی پیشینهی پژوهش و کسب نظرات خبرگان و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که مقدار آن ۰/۸۷۴ بهدست آمده است.
یافتهها: آزمونهای آماری t نشان میدهد که سطوح پنجگانهی بلوغ مدیریت سرمایه فکری از یک الگوی غیرخطی پیروی میکند و میزان تحقق ویژگیهای سطح آغازین یعنی فقدان شاخت سرمایه فکری، بالاتر از حد قابل قبول بوده ولی آزمون آماری سایر سطوح بلوغ شامل؛ مدیریتشده، تعریفشده، مدیریت کمیشده و بهینه در سطح معناداری ۰/۰۵ معنادار نیست.
نتیجهگیری: وضع موجود سرمایه فکری در جامعه مورد مطالعه مبیّن این است که مدیریت به اهمیت سرمایه فکری ناآگاه است و اقدامی برای پیادهسازی و اجرای فرایند مدیریت سرمایههای دانشی انجام نشده است. گرچه بسیاری از زیرساختهای لازم در معاونت وجود دارد با وجود این، درک ناکافی از قابلیتهای مدیریت سرمایه فکری بهعنوان منبعی راهبردی در این پژوهش مشهود است. سازمان برای رسیدن به سطح تعریف شده و سطوح بعدی، لازم است نسبت به شناسایی، فعالسازی و هدایت منبع نامشهود اهتمام داشته و سپس به کمیسازی، استانداردسازی و مدیریت کمی و تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف و در نهایت بهبود مستمر فرایندها و نوآوری تمرکز کند.
زهرا اطرج، فیروزه زارع فراشبندی، فاطمه رستگاری،
دوره 16، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: رفتار جستجوی اطلاعات سلامت از عوامل و متغیرهای متعددی چون صفات شخصیتی، باورها، ارزشها، گرایشها، عوامل زمینهای و هیجانات فردی تأثیر میپذیرد و ازآنجاییکه اطلاعات سلامت، ارتباط مستقیمی با کیفیت زندگی افراد جامعه دارد، میتواند در تصمیمگیریهای مرتبط با سلامت فردی و اجتماعی تأثیرگذار باشد و باعث بهبود عملکرد افراد در این زمینه شود. هدف از این پژوهش تعیین رابطهی تیپهای شخصیتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با رفتار اطلاعیابی سلامت آنان بر اساس مدل میلر است.
روش بررسی: نوع مطالعه، کاربردی و روش آن پیمایشی است. جامعهی پژوهش کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان هستند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان ۲۹۷ نفر تعیین شد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامههای استاندارد پنج عاملی شخصیتی نئو و پرسشنامهی رفتار اطلاعاتی میلر است. دادهها توسط نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین تیپ شخصیتی«رواننژندی» و مؤلفهی«جستجوی فعالانه اطلاعات سلامت» رابطهی معکوسی وجود دارد. همچنین بین«اشتیاق به تجربیات جدید»، «وظیفهشناسی» و مولفهی«جستجوی فعالانه اطلاعات سلامت» رابطهی مستقیمی وجود دارد. این در حالی است که آمارههای بهدست آمده نشان دادند که بین تیپ شخصیتی«برونگرایی» و«توافقپذیری»، با مؤلفههای رفتار اطلاعیابی سلامت رابطهی معناداری وجود ندارد. دانشجویان مورد بررسی از نظر تیپ شخصیتی مسئولیتپذیر و وظیفهشناس نبوده، اغلب تنهایی را ترجیح داده و درونگرا و محافظهکار هستند. اما بیش از نیمی از آنان در بعد«توافقپذیری»، متعادل عمل میکنند.
نتیجهگیری: نتیجهی این پژوهش نشان داد که افراد مشتاق به تجربیات جدید و وظیفهشناس فعالانه به جستجوی اطلاعات سلامت میپردازند، اما افراد رواننژند تمایلی به جستجوی فعالانهی اطلاعات سلامت ندارند. این بدانمعنی است که هرچه افراد مسئولیتپذیرتر و وظیفهشناستر باشند یا اشتیاق بیشتری به تجربههای جدید داشته باشند، فعالانهتر به جستجوی اطلاعات سلامت میپردازند. بنابراین بهتر است سیاستگذاران سلامت به نحوی برنامهریزی کنند که اطلاعات سلامت موردنیاز بر اساس شخصیت افراد به صورت تعاملی در اختیار آنها قرار گیرد.
فاطمه محبتی، مریم تاجور، بهرام محقق، سیدپوریا هدایتی، محمد عرب،
دوره 16، شماره 4 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اصلاح ساختار و تشکیلات ستاد دانشگاهها/دانشکدههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی و انطباق مستمر آن با رسالت و اهداف سازمان و نقشها و کارکردهای جدید، ضرورتی غیرقابلانکار است. هدف از این مقاله، بررسی و تحلیل عوامل و زمینههای دستور کارگذاری برنامهی اصلاح ساختار ستاد دانشگاههای علوم پزشکی کشور است.
روش بررسی: مطالعهی کیفی حاضر در سال ۱۳۹۹ بهصورت گذشتهنگر و بر مبنای مدل جریانهای چندگانه کینگدان انجام شد. جمعآوری دادهها با استفاده از دو روش مصاحبههای فردی و بررسی اسناد انجام گردید. نمونهگیری از مدیران و کارشناسان مراکز توسعه و تحول اداری وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی و همچنین معاونتهای دانشگاهها(۱۲ دانشگاه/دانشکده علوم پزشکی) بهصورت هدفمند و بهروش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع دادهها از طریق انجام ۱۹ مصاحبهی فردی انجام شد. تحلیل دادههای حاصل از مصاحبههای عمیق و تحلیل اسناد بهترتیب با روشهای تحلیل چارچوب و تحلیل محتوا و با استفاده از نرمافزار MAXQDA ۲۰۲۰ صورت گرفت.
یافتهها: یافتههای این مطالعه دربرگیرندهی سه جریان مشکل، سیاست و جریان سیاسی میباشد. جریان مشکلات ساختاری شامل تغییر کمی و کیفی وظایف و فرایندهای جدید در واحدهای محیطی دانشگاهها، تداخل و موازیکاری در وظایف برخی واحدهای ستادی دانشگاهها و چانهزنیهای موردی برای تغییر ساختار و اخذ تشکیلات توسط دانشگاههای علوم پزشکی بود. جریان سیاست شامل الزام به ایجاد تغییرات ساختاری در قوانین و اسناد بالادستی از جمله برنامه پنجم توسعه، احکام دایمی و همکاری صاحبان فرایند و ذینفعان بود. جریان سیاسی شامل اجرای طرح تحول سلامت و طرح پزشک خانواده و لزوم حمایت ساختاری از این برنامهها و حمایت سیاستگذاران ذیربط، تصویب قانون هیئتامنایی شدن دانشگاهها در قانون برنامه پنجم توسعهی اقتصادی و جلب حمایت همهجانبه ذینفعان جهت اصلاح ساختار ستاد دانشگاهها بود.
نتیجهگیری: دانشگاههای علوم پزشکی کشور بهعنوان بازوی ستادی وزارت بهداشت در سطح استانها، نیازمند داشتن ساختاری پویا و همسو با نیازهای واحدهای محیطی خود میباشند. عواملزمینهای تاثیرگذار در سیاستگذاری اصلاح ساختار و تشکیلات ستاد دانشگاهها/دانشکدهها بهعلاوه جریان مشکلات ساختاری که عمدهترین آن تغییر در وظایف واحدها بود، بههمراه عزم سیاسی در وزارت بهداشت منجر به حادث شدن همزمان سه جریان مشکل، سیاست و سیاسی و در نهایت بازشدن پنجرهی فرصت و تغییر ساختار و تشکیلات ستاد دانشگاههای علوم پزشکی گردید.
اشرف دهقانی، مریم قنبری خشنود، سمیه امینی سرتشنیزی، آرزو فرهادی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پیدایش و تداوم کرونا، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را بر آن داشت تا با تغییر در راهبرد آموزشی خود بتوانند اقدام مناسب و همسو با این شرایط را برای پیشبرد اهداف خود به انجام رسانند. بهدلیل اهمیت آموزش و یادگیری الکترونیکی در پاسخ به این شرایط، پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه زیسته دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان از یادگیری الکترونیکی در بحران کووید-19 انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری است. روش نمونهگیری بهصورت هدفمند انجام شد. برای گردآوری دادهها از مصاحبهی نیمهساختاریافته استفاده شد. پس از مصاحبهی سیزدهم، اشباع نظری دادهها حاصل شد و فرایند مصاحبه با نفر شانزدهم پایان یافت. بهمنظور تجزیه و تحلیل متن مصاحبهها از روش کلایزی استفاده گردید.
یافتهها: از تحلیل دادههای بهدست آمده، سه مضمون اصلی: «ارتباط و تعامل» با پنج مضمون فرعی(عدم تعامل مناسب بین دانشجو/ استاد و دانشجو/ دانشجو، سلب انگیزه، امنیت و سلامت روان، اشتراک دانش و صرفهجویی در زمان و هزینه)؛ «مدیریت زمان و سبک یادگیری» با شش مضمون فرعی(کیفیت پایین تدریس، استرس، دسترسی و تأمین منابع، سلامت آزمون، کسب تجربه و مهارت و فرصت یادگیری مجدد و نوآوری در آموزش) و «زیرساختها و امکانات فنی» با سه مضمون فرعی(پشتیبانی ضعیف، نادیده گرفتن برابری آموزشی و ارتقای سواد رسانهای) استخراج گردید. تعامل ضعیف بین استاد و دانشجو، افزایش سطح اضطراب و مسئولیت فردی برای موفقیت در یادگیری و ضعف زیرساختهای فنی و مدیریتی، عمدهترین چالشهای بهدست آمده از این سه مضمون بودند. فراهم کردن زمینهای برای پژوهش، خودتنظیمی و خودراهبری در یادگیری، افزایش دانش و مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات از جمله فرصتهایی است که در این مضامین گنجانده شدهاند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر، ضرورت توجه به رویکرد تعامل و ارتباط میان یاددهنده و فراگیر، بازنگری در شیوههای آموزش و مهارتآموزی، ارتقای کیفیت یادگیری الکترونیکی و آمادهسازی زیرساختهای مناسب برای بهرهگیری مطلوب از یادگیری الکترونیکی را ایجاب میکند.
- زینب هاشم زاده، فرهاد حبیبی، حسین درگاهی، محمد عرب،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ارایه مراقبت در منزل به بیماران، روش جایگزین بستری در بیمارستان به خصوص برای بیماران مزمن است که میتواند بهعنوان یک رویکرد نوآورانه برای بهبود ارایه مراقبت و کاهش هزینههای ناشی از بستریشدن مجدد در بیمارستانها اجرا شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی مزایا و چالشهای اجرای طرح مراقبت در منزل پس از ترخیص از بیمارستان از دیدگاه دریافتکنندگان و ارایهدهندگان مراقبت سلامت در سطح دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۴۰۰ انجام شده است.
روش بررسی: مطالعهی حاضر یک پژوهش کاربردی است که بهصورت کیفی با استفاده از مصاحبههای ساختاریافته و نیمه ساختاریافته انجام شد. جامعهی پژوهش شامل مسئولان اجرای این طرح در سطح وزارت بهداشت و دانشگاه، مجریان این طرح در ۴ بیمارستان، ۵ موسسه ارایهکنندهی خدمات مراقبت در منزل، و همراهان بیماران بودند. تعداد ۲۸ نفر از جامعه پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی وارد مطالعه شدند. برای تحلیل دادههای مصاحبه از روش تحلیل محتوایی استفاده شد. از نرمافزار MAXQDA۲۰۲۰ جهت دستهبندی دادهها بهرهبرداری گردید.
یافتهها: بر اساس یافتههای این پژوهش و پس از انجام تحلیل محتوا، نتایج بهدست آمده به دو دسته مزایا و چالشهای طرح مراقبت در منزل پس از ترخیص از بیمارستان طبقهبندی گردید. در مجموع ۶۱ کد باز استخراج شد؛ بهطوریکه ۲۷ کد به شناسایی ۵ تم(شامل بهبود ارایه خدمت، کاهش هزینهها، تحقق اهداف سلامت، مزایای فرهنگی و اجتماعی، فراهم بودن زیرساختهای لازم) در قسمت مزایا و ۳۴ کد به شناسایی ۷ تم(شامل سیاستگذاری، قانونی و اخلاقی، اقتصادی، نیروی انسانی، فرهنگی-اجتماعی-ارتباطی، محدودیت در ارایه خدمت و محدودیتهای زمانی و مکانی) در قسمت چالشها انجامید.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که ارایه خدمات مراقبت در منزل پس از ترخیص از بیمارستان در تکمیل فرایند ارایه خدمات درمانی نقش مهمی دارد. میتوان گفت ارایه خدمات مراقبت در منزل پس از ترخیص از بیمارستان باعث بهبود ارایه خدمت، کاهش هزینهها و تحقق اهداف سلامت میشود و از طرف دیگر در حوزههای سیاسی، قانونی، اقتصادی و فرهنگی چالشهایی در مسیر اجرای بهینهی این طرح وجود دارد. بنابراین برنامهریزی برای ارزیابی و حل مشکلات پیشروی این خدمات امری ضروری است.
ماشااله ترابی، سارا نعیمی، الناز واحدی، حمیده حمیدی،
دوره 17، شماره 6 - ( 11-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش مخاطبان از مواردی است که میتواند بر برداشت ذهنی آنها از مفید بودن و آسانی استفاده از فناوری تأثیرگذار باشد. برخی از مخاطبان به علت عدم آگاهی از ویژگیهای منحصر به فرد و استفادهی آسان از سایت دانشگاه علوم پزشکی تهران ترجیح میدهند تا از وبسایت قدیمی استفاده کنند و تغییرات در سایت دانشگاه را به خوبی نمیپذیرند. این پژوهش با هدف مقایسهی دو روش آموزش چهره به چهره و آموزش از طریق نماتصویر در پذیرش تغییرات فناوری اطلاعات در وبسایت دانشگاه و ارزیابی آگاهی مخاطبان از ویژگیهای شهرتآفرینی در وبسایت انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش به روش نمونهگیری تصادفی ساده در سال ۱۴۰۰ در سه مرحله انجام شد. افراد شرکتکننده در این مطالعه ۹۰ نفر بودهاند که ۴۵ نفر به صورت چهره به چهره و ۴۵ نفر نیز از طریق نماتصویر درباره تغییرات سایت آموزش دیدند. جمعآوری دادههای تحقیق براساس پرسشنامه استاندارد دیویس و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و GraphPad Prism انجام گرفت. برای مقایسهی یک متغیر کمی در بیش از دو گروه تست آنالیز واریانس یک طرفه یا آزمون کروسکال والیس و هم چنین، آزمون One-way ANCOVA برای بررسی تفاوت بین گروهها قبل و بعد از آموزش بهکار برده شد.
یافتهها: در آموزش چهره به چهره متغیرهایی مانند آگاهی، سودمندی و سهولت استفاده ی درک شده، هم چنین، نگرش و عملکرد در مورد استفاده از فناوری اطلاعات پیش و پس از آموزش چهره به چهره یا آموزش توسط نماتصویر تفاوت معناداری نداشتند.
نتیجهگیری: بررسی اثر بخشی روشهای آموزش در این طرح، به روابط عمومی دانشگاه کمک خواهد کرد که برای تغییراتی که در آینده در حوزهی شهرتآفرینی وبسایت به وجود خواهد آمد، نسبت به آمادهسازی و همراهسازی مخاطب به سرعت وارد عمل گردد.