کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
392 نتیجه برای موضوع مقاله:
میثم فلاح نژاد، رضا صفدری،
دوره 15، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سالیانه مبالغ زیادی از هزینههای پرداختی بیمارستانها توسط بیمههای درمانی بهعنوان کسورات، بازپرداخت نمیشود. بنابراین کاهش کسورات برای بیمارستان بسیار مهم است. در این مطالعه طراحی و پیادهسازی داشبورد کسورات بیمه مبتنی بر هوش کسب و کار درمانی، برای بهبود مدیریت مالی با هدف محوریت ارزیابی میزان رضایتمندی و کاربردپذیری آن انجام گردیده است.
روش بررسی: جهت طراحی پرسشنامه، ابتدا ۲۷ سوال از طریق مطالعات کتابخانهای و مصاحبه با اعضای هیاتمدیره بیمارستان تهیه گردید و روایی و سازگاری گویههای آن از طریق روایی محتوایی و ضریب آلفای کرونباخ تعیین شد. دادهها در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد و نتایج برای طراحی و پیادهسازی داشبورد استفاده گردید.
یافتهها: مطالعه از نوع توسعه ای کاربردی میباشد. در فاز اول جهت تعیین Content Validity Index) CVI) و Content Validity Ratio) CVR)، پرسشنامهی محققساخته در اختیار ۲۰ نفر از خبرگان قرار گرفت. در فاز دوم، با ساخت انبار داده در Structured Query Language) SQL)، اطلاعات جداول مرتبط با کسورات سامانه HIS بیمارستان را به آن منتقل شد و اطلاعات عملیاتی سازمان استخراج و به قالب DW تبدیل شده و Map اطلاعات، تست شد. در ادامه سرویسهای Online Analytical Processing) OLAP) بر روی پایگاه داده تحلیلی ایجادشده بارگذاری گردید. در مرحلهی آخر ابزار Power BI جهت ایجاد مکانیزمهای هوش تجاری، نمایش و مصورسازی اطلاعات انتخاب و استفاده شد و در فاز سوم با استفاده از پرسشنامهی استاندارد Questionnaire for User Interface Satisfaction) QUIS)، میزان رضایتمندی و کاربردپذیری داشبورد توسط ۱۵ نفر متخصص مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتیجهگیری: در این مطالعه از دو پرسشنامه استفاده شد. مقدار CVR در تمام گویه های پرسشنامه اول، بیشتر از ۰/۵۰ و میزان CVI در حیطههای بالایی ۰/۹۰ اندازه گیری شد و نیز ضریب آلفای کرونباخ نیز بین ۰/۸ تا ۰/۹ بهدست آمد که بیانگر سطح خوب بود. پرسشنامهی دوم برای ارزیابی میزان رضایتمندی و کاربردپذیری داشبورد بود که میانگین کل ارزیابی بر اساس شاخصهای پرسشنامهی QUIS، برابر با ۸۵/۴۰ است. بنابراین میزان رضایت و کاربردپذیری داشبورد مذکور از نظر ارزیابان در سطح "بسیارخوب" قرار داشت.
مریم عظیمی، داود حاصلی، حسین دهداری راد، فرزانه فضلی، ناهید عین الهی،
دوره 15، شماره 4 - ( مهر و آبان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: گونههای تراریخته، گونههایی هستند که ژنوم آنها از نظر ژنتیکی تغییر یافته باشند. حوزهی تراریخته یکی از حوزههایی است که از اهمیت و جایگاه بالایی در جهان برخوردار است، از این رو هدف از پژوهش حاضر، ترسیم و تحلیل شبکه هم تألیفی پژوهشگران در حوزه موضوعی تراریخته است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی بوده و با استفاده از تکنیکهای علمسنجی همچون شبکه همکاری علمی و شاخصهای تحلیل شبکه اجتماعی انجام شد. در این مطالعه ۲۳۴۵۶ مقالهی پژوهشگران حوزهی تراریخته که در پایگاه Web of Science در بازهی زمانی ۲۰۱۹-۲۰۱۰ نمایه شده بودند، بررسی گردید. بهمنظور ترسیم و تحلیل دادهها از نرم افزار VOSviewer و UCINET استفاده شد.
یافتهها: شبکهی همکاری علمی پژوهشگران حوزهی تراریخته با استفاده از شاخصهای کلان و خرد شبکه اجتماعی بررسی و تحلیل گردید. شبکه از نظر شاخصهای کلان از انسجام پایینی برخوردار بود. بهطوریکه چگالی شبکه، عدد ۰/۰۲۷، ضریب خوشهبندی عدد ۰/۸۳۴، قطر۱۵ و میانگین فاصله ۴/۱۵۵ محاسبه شد. از نظر شاخصهای خرد هم وضعیت پژوهشگران در شبکه مشخص شد. David Ayares بیشترین همکاری را با دیگر اعضا داشت و همچنین Nam-Hai Chua مهمترین نقش را در ارتباط افراد خوشههای مختلف شبکه ایفا کرد و Yan Zhang کمترین فاصله را با دیگر اعضای شبکه داشت.
نتیجه گیری: براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که شبکهی همتألیفی پژوهشگران حوزهی تراریخته از انسجام پایینی برخوردار است و اطلاعات در بین اعضا با سرعت پایینی انتقال مییابد. با توجه به اینکه وضعیت پژوهشگران مختلف در این پژوهش مشخص شد، از نتایج این مطالعه میتوان برای هدایت همکاریهای آینده، و تشویق دانشگاهها و مؤسسات علمی برای توسعهی تعاملات خود با یکدیگر و تقویت بیشتر همکاریها استفاده کرد. همچنین با توجه به یافتههای مطالعه در این شبکه پژوهشگران ایرانی جزو افراد کلیدی نبودند که نیاز است پژوهشی در خصوص وضعیت و جایگاه پژوهشگران ایرانی در حوزه تراریخته انجام شود.
وحید چنگیزی، مریم محمدی، سمانه برادران، مهران طاهری،
دوره 15، شماره 4 - ( مهر و آبان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در رادیوگرافی پانورکس اندامهای حساسی از جمله تیروئید، در معرض تابش قرار میگیرند. سرطان تیروئید از سرطانهای شایع در ایران است. بنابراین در این مطالعه دز موثر و ریسک سرطان تیروئید در رادیوگرافی پانورکس برآورد شد.
روش بررسی: جهت برآورد دز جذبی تیروئید از ۷۰ عدد دزیمتر ترمولومینسانس GR۲۰۰ استفاده شد. دزیمترها کالیبره شده و در حین انجام رادیوگرافی، روی گردن بیماران قرار داده شدند. پس از قرائت دزیمترها، میانگین دز جذبی و دز موثر تیروئید در سه گروه با شرایط پرتودهی مختلف، محاسبه شد. ریسک ابتلا به سرطان تیروئید در طول زندگی (Lifetime Attributable Risk (LAR با استفاده از گزارش BEIR VII برآورد گردید. از نرمافزار آماری GraphPad Prism جهت تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: میانگین دزجذبی لوب های تیروئید در گروههای M ,L ,XL (بر اساس اندازه فک) بهترتیب ۰/۰۱±۰/۱۱۶، ۰/۰۴±۰/۱۲۳ و ۰/۰۳±۰/۱۳۴ میلیگری برآورد شد که لوب راست تیروئید در گروه XL با دز جذبی ۰/۰۵±۰/۱۴۳ میلیگری، بالاترین و لوب چپ در گروه M با دز جذبی ۰/۰۳±۰/۱۰۶ میلیگری کمترین دز جذبی را داشتند. اختلاف دز جذبی لوب راست و چپ تیروئید در هیچ یک از سه گروه از نظر آماری معنادار نبود. دزهای جذبی تیروئید در این سه گروه، از نظر آماری اختلاف معناداری با هم نداشتند. بالاترین ریسک سرطان تیروئید در بازه سنی ۶۰-۱۵ سال مربوط به سن ۱۵ سال بود، که در زنان ۰/۲۳۸ و در مردان ۲۴% در هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر برآورد شد.
نتیجهگیری: ریسک سرطان تیروئید در سنین پایین و در خانمها بیش از مردان است. بهدلیل عدم امکان محدود کردن پرتوگیری تیروئید در رادیوگرافی پانورکس با گردنبند سربی به دلیل ایجاد آرتیفکت فلزی، باید تا حد امکان تعداد رادیوگرافیهای پانورکس را مخصوصا در سنین پایین کاهش دهیم.
سکینه عباسی، شهرزاد شریف پور واجاری،
دوره 15، شماره 5 - ( آذر و دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان دهانهی رحم چهارمین علت اصلی مرگ و میر در میان زنان بوده و سالانه حدود نیم میلیون مورد جدید در کشور های توسعه یافته شناسایی میشود. بر اساس بررسیهای انکلوژیک، HPV به دو دستهی پر خطر (high risk) و کم خطر (low risk) طبقه بندی شده و بیشتر موارد ابتلا مرتبط به نوع پرخطر ویروس پاپیلومای انسانی هستند. پاپیلومای نوع 16 و نوع 18 از انواع پرخطر در این سرطان به شمار میروند. پاپیلوما ویروس انسانی، گروه کوچکی از ویروسهای بدون پوشش با DNA دو رشته ای هستند که جزو خانواده پاپیلوما ویریده (papilloma viridae) میباشند.
روش بررسی: در این مطالعهی مروری بیش از 200 مقالهی مرتبط با ویروس پاپیلومای انسانی و عملکرد سیستم ایمنی در برابر این ویروس از پایگاههای Google Scholar، Scopus و Pubmed از سال 2015 تا 2020 بررسی گردید که در نهایت از میان آنها 34 مقاله در رابطه با مارکرها و سایتوکاین ها درسرطان دهانه رحم، انتخاب شدند.
یافته ها: یکی از این روشهای In-vitro در شناسایی مارکرها، استفاده از وکتور برای آلودهسازی سلولهای دندریتیک جهت ارایه آنتیژن، افزایش بیان مارکرها و بلوغ سلول T بکر (Native T cell) میباشد که منجر به شناسایی انواعی از مارکرها و سایتوکاینهایی مانند PD ،PDL ،CD ،MHC ،FASL ،IFN ،IL ،TLR در ارتباط با سرطان دهانهی رحم شده است.
نتیجهگیری: پیشگیری از سرطان رحم میتواند بار اقتصادی و همچنین بار اجتماعی ناشی از ابتلا به این بیماری را در جامعه کاهش دهد. از سایتوکاینهای مهم و اصلی بیان شده در هنگام مواجهه با HPV میتوان به 6-IL و 8-IL اشاره کرد. چندین اپی توپ آگونیست با قدرت اتصالی بهبود یافته به آلل آنتی ژن لکوسیت انسانی (HLA-A2) A2 کلاس I برای تقویت پاسخهای لنفوسیت T سیتوتوکسیک و استفاده در ساخت واکسنهای موثر علیه HPV توصیف شده است؛ زیرا از قبل مشخص شده بود که اپیتوپهای مختلف از 16 HPV مانند E6 و E7، قادر به برانگیختن پاسخهای لنفوسیت T سیتوتوکسیک (CTL) انسانی از طریق اتصال به HLA-A2 هستند.
مرجان قاضی سعیدی، مژگان تنهاپور،
دوره 15، شماره 5 - ( آذر و دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: دوراپزشکی امکان ارایه خدمات پزشکی را از راه دور فراهم میآورد. پیادهسازی این فناوری اغلب با مشکلاتی روبهروست. هدف این مطالعه بررسی حوزههای پرکاربرد خدمات دوراپزشکی در کشور ایران و سایر کشورهای توسعهیافته و همچنین بررسی چالشهای قانونی، مالی و حریم خصوصی دوراپزشکی در این کشورها و بهطور ویژه در عصر اپیدمی کووید-۱۹ است.
روش بررسی: مطالعهی حاضر یک مطالعهی مروری است. مطالعات و منابع الکترونیکی از پایگاهدادههای علمی PubMed، Scopus، SID، Magiran، وبسایت وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران و وبسایتهای مرتبط بازیابی شدند. در نهایت منابع مرتبط با توجه به هدف مطالعه توسط محققان انتخاب و خلاصهای از نتایج آنها در این مطالعه ارایه شد.
یافتهها: از پرکاربردترین خدمات دوراپزشکی میتوان به حوزههای بالینی رادیولوژی، روانپزشکی و قلب و عروق برای تعامل با بیماران و حوزههای اورژانس، پاتولوژی و رادیولوژی برای برقراری ارتباط مختصصان باهم اشاره کرد. در کشور ایران مشاوره از راه دور پرکاربردترین حوزهی دوراپزشکی است. در برنامهی توسعهی کشور قوانینی محدود در حمایت از ارایه خدمات مراقبت بهداشتی الکترونیک و دوراپزشکی وجود دارد مانند ماده ۷۴ از بخش ۱۴ برنامه توسعه. همچنین از نظر حفظ حریم خصوصی بیماران قوانین قابل استناد محدودی وجود دارند. در هر یک از کشورهای اروپایی اگرچه مجموعه راهنماهایی درمورد وبسایتهای سلامت، سلامت همراه، تبادل اطلاعات بین مرزی و غیره وجود دارد اما قوانین یکپارچهای جهت ارایه خدمات دوراپزشکی وجود ندارد. HIPAA در آمریکا و GDPR در اروپا از جمله قوانین حریم خصوصی در کشورهای توسعه یافته هستند. در قاره آمریکا محدودیتهایی برای بازپرداخت خدمات دوراپزشکی مانند استفاده از مدل پرداخت بهازای خدمت درنظر گرفته شده است؛ اما هزینهها معمولاً کمتر از هزینههای درمان حضوری بیمار هستند.
نتیجهگیری: استفاده از خدمات دوراپزشکی در عصر حاضر باتوجه به شیوع اپیدمیهایی مانند کووید-۱۹ به یک الزام تبدیل شده است. بهمنظور توسعهی خدمات دوراپزشکی در کشور ایران براساس تجربه کشورهای توسعه یافته لازم است ابعاد قانونی، مالی و حریم خصوصی از جمله ایجاد قوانینی صریح درمورد تعیین حقوق بیماران و فراهمکنندگان مراقبت، راهنماهایی مدون جهت ارایه این خدمات در حوزههای مختلف بالینی مانند قالبهای ساختارمند برای مشاوره از راه دور و قوانین صریح در حوزهی حریم خصوصی مورد ملاحظه قرار گیرند.
سمیرا گوهری نژاد، شراره رستم نیاکان کلهری، راحله سالاری، مهدی ابراهیمی،
دوره 15، شماره 5 - ( آذر و دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع دو نوعی اختلال متابولیک مزمن است که شیوع آن در سراسر جهان به طور مداوم در حال افزایش است؛ خودمراقبتی مهمترین راهکار مدیریت بیماری دیابت است. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی ابزار سنجش سطح خودمراقبتی بیماران دیابت نوع دو انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعهی مقطعی بود که برای انجام این مطالعه، ابتدا بر اساس مرور متون و بررسی پرسشنامههای موجود آیتمهای پیشنهادی تهیه و با حذف و ادغام موارد مشابه به یک پرسشنامه در ۴ حیطهی مرتبط با رژیم غذایی، پایش قندخون، فعالیت بدنی، مصرف دارو با ۱۵ سوال طراحی گردید. ۳۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعهکننده به درمانگاه غدد پرسشنامه را تکمیل کردند. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ انجام شد و روایی پرسشنامه به شیوه روایی محتوا (CVR) بررسی گردید. دادهها با نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که میانگین و انحراف معیار سن واحدهای مورد پژوهش ۱۲/۵۱±۵۲/۴ سال بود که ۵۰ درصد آنها زن و ۵۰ درصد دیگر مرد بودند. ۵۶ درصد آنها کمتر از ۵ سال به دیابت نوع دو مبتلا بودند. همچنین افرادی که دارای تحصیلات بالاتر هستند کنترل متابولیکی نسبتا بهتری در مدیریت دیابت داشتند و پاسخ بیماران به سوال ۶ دارای بیشترین میانگین بود که توجه بیماران به کنترل قند خون را نشان میدهد. برای تعیین پایایی پرسشنامه ضریب آلفایکرونباخ برای کل سوالات ۰/۷۷۳ بود، با حذف سوال ۹ به ۰/۷۹۶ افزایش یافت جهت تعیین روایی پرسشنامه با استفاده از دیدگاه صاحبنظران ضریب روایی برای تمام سوالات بالای ۰/۹۹ بود و فقط دو سوال روایی آنها ۰/۶۶ و ۰/۱۶ شد که از آزمون حذف شدند، ضریب همبستگی پیرسون برای هر سوال محاسبه گردید.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که پرسشنامهی مورد بررسی از روایی و پایایی لازم برخوردار است. با این ابزار میتوان توصیههای مناسب به بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در زمینه لازم برای خودمراقبتی اعم از رژیم غذایی، مصرف دارو، فعالیتهای فیزیکی و کنترل قند خون برای جلوگیری از پیشرفت بیماری و عوارض ناشی از آن ارایه کرد.
افضل شمسی، ناهید دهقان نیری،
دوره 15، شماره 5 - ( آذر و دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: فشارخون قویترین عامل مستقل و قابل اصلاح برای نارسایی قلبی، بیماری ایسکمیک قلب، حوادث عروقی مغزی و بیماری مزمن کلیه در سراسر جهان است که بر کیفیت زندگی بیماران تاثیر میگذارد. جهت ارزیابی دقیق کیفیتزندگی بیماران لازم است پرسشنامهای اختصاصی و متشکل از ابعاد مختلف طراحی شود تا بتوان نمای مناسبی از کیفیت زندگی این بیماران ارایه کرد. هدف از مطالعه حاضر«طراحی و روانسنجی ابزار کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون» است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک پژوهش روش شناختی است که در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. شرکتکنندگان این مطالعه، ۲۶۰ نفر بیمار مبتلا به پرفشاری خون مراجعه کننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند. گویهها بر اساس بخش کیفی مطالعه و مروری بر متون طراحی شدند. ویژگیهای اعتباریابی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری، محتوا(به روش کیفی و کمی با استفاده از دو شاخص CVR و CVI) و سازه (با رویکرد تحلیل عامل اکتشافی) انجام شد. پایایی پرسشنامه با روشهای همسانی درونی و ثبات، بررسی گردید.
یافتهها: در بخش کیفی، ۵۵گویه استخراج شد که پس از محاسبه شاخص امتیاز تاثیر آیتم با مقادیر بالاتر از ۱/۵، نسبت روایی محتوای بیشتر از ۰/۵۶ و شاخص روایی محتوای بالاتر ۰/۷۹، ۴۵ گویه انتخاب شدند. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، ۴۲ گویه و سه عامل: ۱) سیطرهی بیماری شامل دو زیر مقیاس جسمانی(۷ گویه) و روانی-اجتماعی(۲۰ گویه)، ۲) رویارویی با بیماری(۱۲ گویه) و ۳) تطابق با دارو درمانی(۳ گویه) مشخص شد که به طور مشترک ۵۳/۳۰ درصد از واریانس مشاهده شده را به خود اختصاص دادند. آلفای کرونباخ، پایایی درونی پرسشنامه را عالی و در حد ۹۱ درصد گزارش کرد.
نتیجهگیری: پرسشنامهی طراحی شده از خصوصیات مناسب و موردتایید روانسنجی(روایی و پایایی) برای اندازهگیری کیفیتزندگی بیماران مبتلا به فشارخون بالا برخوردار است. ازینرو این ابزار برای اندازهگیری متغیرهای مدنظر در بیماران ایرانی مبتلا به فشارخون بالای برخوردار پیشنهاد میشود.
رضا صفدری، سید فرشاد علامه، فریبا شعبانی،
دوره 15، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل خطر بسیاری در ایجاد بیماریهای سیستم صفراوی نقش دارند. ازاینرو، این دسته از بیماریها جزو بیماریهای شایع محسوب میگردند. مشارکت فعال بیمار در مدیریت بیماری، بهبود خودمراقبتی و پیامدهای بالینی بسیار مهم است. برنامه کاربردی تلفن همراه دارای پتانسیل بالایی در پشتیبانی از خودمدیریتی بیماران است. به همین جهت این مطالعه، با هدف شناسایی و تعیین عناصر دادهای برای ایجاد برنامه کاربردی خودمراقبتی بیماران صفراوی انجام شد.
روش بررسی: مطالعهی توصیفی حاضر، در دو مرحلهی بررسی منابع و نیازسنجی عناصر دادهای انجام گردید. در مرحلهی اول، جهت تعیین عناصر دادهای مورد نیاز برای ایجاد برنامه کاربردی خودمراقبتی بیماران صفراوی از مقالات علمی موجود در پایگاههای اطلاعاتی استفاده شد و چکلیستی از عناصر دادهای تهیه شد. در مرحلهی دوم بر اساس چکلیست تهیه شده، پرسشنامهای محققساخته ایجاد شد که روایی صوری و محتوایی آن مورد تایید تیم پژوهش و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ ۸۷/۲% محاسبه شد. پرسشنامهی مذکور در اختیار پزشکان فوقتخصص گوارش مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) قرار گرفت و بدینترتیب عناصر دادهای منتخب شناسایی گردید.
یافتهها: عناصر دادهای این برنامه در هفت بخش اطلاعات دموگرافیک، اطلاعات بالینی، اطلاعات مربوط به بیماریهای سیستم صفراوی، اطلاعات مربوط به سبک زندگی پس از جراحی بیماران صفراوی، یادآورها، مدیریت بیماری و اطلاعرسانی دستهبندی شدند. ۶۰/۵% پاسخدهندگان پرسشنامه، به عناصر دادهای بخش اطلاعات دموگرافیک و اطلاعات بالینی بیشترین میزان اهمیت را اختصاص دادند. ۵۴/۲% از آنها، عناصر دادهای بخش آموزش بیماران را با اهمیت بالایی برشمردند. ۴۳/۸% پاسخدهندگان پرسشنامه، به عناصر دادهای بخشهای مداخلهای برنامه، بیشترین میزان اهمیت را اختصاص دادند و تنها ۴/۲% از آنها عناصر دادهای این بخش را با کمترین میزان اهمیت در نظر گرفتند.
نتیجهگیری: بر مبنای عناصر دادهای تعیین شده، برنامه کاربردی خودمراقبتی طراحی و ایجاد شد و میتواند به عنوان مکملی در جهت مراقبت تخصصی به بیماران صفراوی مورد استفاده قرار گیرد.
منیره رحیم خانی، علیرضا مردادی،
دوره 15، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوکهای اورئوس جزو مهمترین عوامل عفونتهای بیمارستانی بهشمار رفته و میتوانند عفونتهای سطحی و یا عمقی ایجاد نمایند. در این بین سویههای مقاوم به متیسیلین (Methicillin-Resistant Staphylococcus Aureus (MRSAاز اهمیت ویژهای برخوردار هستند. در سالهای اخیر مقاومت باکتریها به آنتیبیوتیکهای موجود یکی از نگرانیهای اصلی میباشد. بسیاری از باکتریها امروزه به حداقل یکی از عوامل آنتیبیوتیکی و در بیشتر موارد به چندین آنتیبیوتیک از گروههای مختلف مقاومت نشان میدهند. هدف از مطالعهی حاضر، اثر کشندگی محلول رویی جدا شده از استافیلوکوک اورئوس متاثر از سیپروفلوکسازین بر روی سویههای بالینی MRSA بوده است.
روش بررسی: در تحقیق حاضر، تعداد ۸۳ سویه استافیلوکوکوس اورئوس که بر روی محیط BHI براث کشت داده شده بود از بیمارستانهای تابع دانشگاه علوم پزشکی همدان جمعآوری و به آزمایشگاه محل تحقیق ارسال شد. سویههای MRSA بالینی از نظر فنوتیپ و ژنوتیپ تاییدشده و سپس (MIC) Minimum Inhibitory Concentration و (Minimum Bactericidal Concentration (MBC تعدادی از سویههای بالینی MRSA را بهطور جداگانه در مجاورت آنتیبیوتیک سیپروفلوکسازین و همچنین محلول رویی (supernatant) که از محیط کشت مایع استافیلوکوکوس اورئوس زیر فشار سیپروفلوکسازین استخراج شده بود، بهدست آمد.
یافتهها: تستهای تشخیصی استافیلوکوکوس اورئوس از جمله رنگآمیزی گرم بر روی کلنیها و انجام تستهای کاتالاز و کوآگولاز لولهای انجام گرفت و مشخص شد که تمامی سویهها استافیلوکوکوس اورئوس بودند. در مرحلهی بعدی با استفاده از PCR و پرایمر mecA هر ۸۳ سویه دارای ژن mecA بوده و از نظر ژنوتیپی نیز وجود سویههای MRSA تایید گردید. میزان متوسط MIC سیپروفلوکسازین و محلول رویی برای سویههای مختلف MRSA بهترتیب mg/ml ۰/۰۳۲ و ml/ml ۰/۰۲ و میزان متوسط MBC سیپروفلوکسازین و محلول رویی برای سویههای مختلف MRSA بهترتیب mg/ml ۰/۰۶۴ و ml/ml ۰/۰۴ بهدست آمد.
نتیجهگیری: مقادیر MIC و MBC در مورد سویههای MRSA در مجاورت سیپروفلوکسازین و در مجاورت محلول رویی از نظر عددی تقریبا مشابه بودند که این نشاندهندهی تاثیر کشندگی ماده پروتئینی ترشح شده از استافیلوکوکهای کشت داده شده در مجاورت مقادیر بسیار کم سیپروفلوکسازین بر روی خود باکتریها میباشد.
شهربانو پهلوانی نژاد، رضا صفدری، مژگان رحمانیان، محمدصالح صفری،
دوره 16، شماره 1 - ( فروردین 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: پرهاکلامپسی، یکی از جدیترین موارد بارداریهای پرخطر است که سلامت زنان را در سطح جهان به خصوص در کشورهای در حال توسعه به مخاطره میاندازد. پرهاکلامپسی یک سندرم خاص بارداری با میزان شیوع حدود ۱۴-۷ درصد است که یکی از سه علت اصلی مرگ زنان باردار است. پرهاکلامپسی در ایران، دومین علت شایع مرگ و میر مادران است و ۱۴ درصد از موارد مرگ و میر مادران را به خود اختصاص داده است. پژوهش حاضر به منظور طراحی مدل مفهومی و ارزیابی برنامهی خودمراقبتی پرهاکلامپسی؛ مبتنی بر اندروید انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش در چهار مرحله جهت نیازسنجی عناصر اطلاعاتی، طراحی، ایجاد و ارزیابی برنامه کاربردی خودمراقبتی پرهاکلامپسی انجام شد. در این نیازسنجی، ۴۲ نفر از پزشکان متخصص، دستیاران و پرسنل مرتبط با موضوع شاغل در مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی امیرالمومنین(ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی سمنان مشارکت کردند. سپس برنامه توسط ۷ نفر از پزشکان مورد ارزیابی اولیه قرار گرفته و در نهایت پیشنهادهای ارایه شده توسط کاربران در طراحی برنامه، اعمال شده و نسخه نهایی برنامه تکمیل شد. اپلیکیشن در محیط اندروید استودیو طراحی شده و سپس با استفاده از نظرات ۲۰ مادر و با ابزار QUIS کاربردپذیری آن ارزیابی گردید.
یافتهها: عناصر اطلاعاتی و قابلیتهای عملکردی موردنیاز برنامه تعیین و برنامه علاوه بر برقراری ارتباط میان بیمار و ارایهدهنده، امکان مدیریت مراقبت و کنترل روند بیماری را نیز فراهم نمود. ارزیابی عملکرد برنامه توسط پزشکان و خبرگان صورت گرفته و سپس توسط مادران باردار از نظر کاربردپذیری ارزیابی گردید که یافتهها حاکی از رضایت کاربران از اپلیکیشن بود.
نتیجهگیری: استفاده از برنامههای کاربردی مبتنی برموبایل راهکار مفیدی برای افزایش دانش و ارتقای سلامت مادران باردار و تسهیل دسترسی آنان به اطلاعات درمانی و کسب مهارت های لازم در بیماریشان است. این برنامه به مادران باردار مبتلا به پرهاکلامپسی کمک میکند تا با رعایت تغذیهی مناسب و اصول درمانی، بیماری خود را کنترل نموده تا عوارض بیماری خود را به حداقل برسانند.
سید امیر رضا نجات، محمود بیگلر، سیده بهاره کاشیان،
دوره 16، شماره 1 - ( فروردین 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سرمایه فکری با ماهیت دانش پایهای که دارد، منبعی نامشهود، راهبردی، منحصر بهفرد و دارای مزیت رقابتی است. هدف این پژوهش، بررسی وضع موجود بلوغ سرمایه فکری در حوزه مدیریت و برنامهریزی دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
روش بررسی: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و با رویکردی کمی در سال ۱۴۰۰ انجام و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری، مدیران میانی و پایهی معاونت توسعهی مدیریت و برنامهریزی منابع بوده که با استفاده از جدول مورگان تعداد ۵۷ نفر بهصورت تصادفی ساده انتخاب و با آزمونهای آماری تی و ناپارامتری با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شدهاست. روایی محتوایی پرسشنامه از طریق بررسی پیشینهی پژوهش و کسب نظرات خبرگان و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که مقدار آن ۰/۸۷۴ بهدست آمده است.
یافتهها: آزمونهای آماری t نشان میدهد که سطوح پنجگانهی بلوغ مدیریت سرمایه فکری از یک الگوی غیرخطی پیروی میکند و میزان تحقق ویژگیهای سطح آغازین یعنی فقدان شاخت سرمایه فکری، بالاتر از حد قابل قبول بوده ولی آزمون آماری سایر سطوح بلوغ شامل؛ مدیریتشده، تعریفشده، مدیریت کمیشده و بهینه در سطح معناداری ۰/۰۵ معنادار نیست.
نتیجهگیری: وضع موجود سرمایه فکری در جامعه مورد مطالعه مبیّن این است که مدیریت به اهمیت سرمایه فکری ناآگاه است و اقدامی برای پیادهسازی و اجرای فرایند مدیریت سرمایههای دانشی انجام نشده است. گرچه بسیاری از زیرساختهای لازم در معاونت وجود دارد با وجود این، درک ناکافی از قابلیتهای مدیریت سرمایه فکری بهعنوان منبعی راهبردی در این پژوهش مشهود است. سازمان برای رسیدن به سطح تعریف شده و سطوح بعدی، لازم است نسبت به شناسایی، فعالسازی و هدایت منبع نامشهود اهتمام داشته و سپس به کمیسازی، استانداردسازی و مدیریت کمی و تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف و در نهایت بهبود مستمر فرایندها و نوآوری تمرکز کند.
حسین حسنی، مریم عرب مورچگانی، نرگس پارسایی، مهشید رضایی، خدیجه میرزایی، حسین ایمانی، میرسعید یکانی نژاد،
دوره 16، شماره 2 - ( خرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه استفاده از شاخصهای مختلف تغذیهای جهت بررسی ارتباط وضعیت رژیمی با بیماریهای مختلف مورد توجه میباشد. طی مطالعات گذشته دیده شده است که شاخص و بار انسولینی با برخی بیماریهای مزمن ارتباط دارد؛ با وجود این تاکنون هیچ مطالعهای به بررسی ارتباط بین شاخصهای موردنظر با میزان متابولیسم در حالت استراحت (RMR: Resting Metabolic Rate) نپرداخته است. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین شاخص و بار انسولینی رژیم غذایی با میزان متابولیسم در RMR در زنان دارای اضافه وزن و چاقی صورت گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعهی مقطعی، ۲۸۰ نفر از زنان بزرگسال(۵۰-۱۸ سال) دارای اضافه وزن و چاقی که به مراکز بهداشتی و درمانی تهران مراجعه نمودهاند، انتخاب شدند. ویژگیهای جمعیتشناختی این افراد علاوه بر نمایههای تنسنجی آنها از جمله وزن، قد و دور کمر، نسبت دور کمر به دور باسن، نمایه توده بدنی، و درصد چربی بدن، توده بدون چربی ارزیابی شدهاند. علاوه بر این، دریافتهای غذایی یک سال گذشته آنها با پرسشنامهی نیمهکمی حاوی ۱۴۷ آیتم بسامد خوراک گردآوری شد. سپس با استفاده از مقادیر شاخص انسولینی مواد غذایی مختلف و فرمول استاندارد، شاخص و بار انسولینی رژیم غذایی آنها محاسبه گردید.
یافتهها: میانگین سنی شرکتکنندگان در این مطالعه ۸/۳۸±۳۶/۴۹ سال بود. تمام آنالیزهای آماری برای سن، انرژی، فعالیتبدنی و تودهی بدنی تعدیل شدند. همچنین انرژی برای سن تعدیل گردید. در زمینهی شاخص انسولینی رژیم غذایی، اگرچه ارتباط معکوس معناداری میان این شاخص و میزان متابولیسم در حالت استراحت در مدل خام(۰/۰۴=p) مشاهده گردید، اما بعد از تعدیل مخدوشکنندهها تعدیلشده سن در مدل یک(۰/۴۴=p) و سن، انرژی و فعالیت بدنی در مدل دو(۰/۷۲=p) این اثر معنادار دیگر مشاهده نشد. علاوه بر این شاخص انسولین رژیم غذایی فاقد ارتباط معنادار با میزان (۰/۶۳=p) RMR/kg و (۰/۷۳=p) RMR/FFM بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدست آمده از این مطالعهی مقطعی، به نظر میرسد که شاخص انسولینی و بار انسولینی رژیم غذایی با میزان متابولیسم استراحت ارتباط ندارد؛ با وجود این بهدلیل محدودیتهای این مطالعه نیاز به مطالعات بیشتر جهت تایید یا رد این نتایج و همچنین تعیین نقش شاخصهای انسولینی رژیم غذایی بر سلامت افراد، مخصوصاً با طراحی آیندهنگر موردنیاز میباشد.
علیرضا یاور، زهرا بتولی، فاطمه شیخ شعاعی، سارا احمدی زاده،
دوره 16، شماره 2 - ( خرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع پاندمی کرونا منجر به پیدایش نیازهای اطلاعاتی جدید برای افراد با سواد اطلاعاتی گوناگون شده است. افراد مبتلا به بیماری و همچنین افراد سالم، نیاز به داشتن اطلاعاتی ضروری و کاربردی در مورد این پاندمی را در خود احساس میکنند. یکی از دغدغههای بیماران کووید-۱۹ نیاز آنان به اطلاعات معتبر و کافی در مورد جنبههای گوناگون بیماری است. شناخت نیازهای اطلاعاتی بیماران و تجاربی که افراد بهبود یافته از بیماری دارند میتواند خود بهعنوان منبع اطلاعاتی مناسب و معتبر برای مشخص کردن نوع اطلاعات موردنیاز بیماران مشابه باشد. از اینرو هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای اطلاعاتی بیماران بهبودیافتهی کووید-۱۹ است.
روش بررسی: پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و بهروش تحلیل محتوای متعارف انجام شد. مشارکتکنندگان بیماران بهبودیافتهی کووید-۱۹ در شهرستان کاشان بودند که سابقهی پذیرش و ثبت اطلاعات درمانی در مراکز درمانی را داشتهاند. نمونهگیری شامل ۱۷ شرکت کننده(۱۱ مرد و ۶ زن) که با حداکثر تنوع به شیوهی نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبهی نیمهساختاریافته برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد و بعد از ۱۷ مصاحبه به نقطهی اشباع رسید. یافتههای مصاحبه با روش هفت مرحلهای دیکلمن تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش شامل ۴۳۰ کد اولیه بود که پس از حذف و ادغام کدهای تکراری هفت مضمون اصلی و ۳۰ زیرمضمون در زمینهی نیازهای اطلاعاتی استخراج شد. مضمونهای اصلی و زیرمضمونها شامل: شناخت ماهیت بیماری(منشا بیماری، آگاهی از علایم، نحوهی انتقال و انواع جهشها)، پیشگیری(پروتکلهای بهداشتی، تجهیزات پیشگیری واکسیناسیون)، درمان(تستهای تشخیصی، نوع درمان بیماری، روند بیماری، هزینهها و حمایت روانی)، تغذیه(نوع تغذیه جهت پیشگیری، در زمان بیماری و پس از بهبودی)، ارتباط با دیگران(نوع، طول و شرایط قرنطینه، نحوهی ارتباط با دیگران)، آمار، و محملهای اطلاعاتی(روزآمدی، اعتبار و انواع) بودند.
نتیجهگیری: حیاتیترین نیازهای اطلاعاتی بیماران کووید-۱۹، اطلاعاتی در مورد ماهیت، درمان و اقدامات پیشگیرانه از بیماری است. همچنین رسانههای اجتماعی و اطلاعات شفاهی مانند پزشک، دوستان و آشنایان از جمله مهمترین منابع کسب اطلاعات گزارش شدند. ازاینرو، این پژوهش پیشنهاد میکند که مدیران حوزهی سلامت و بهداشت روزآمدترین و معتبرترین اطلاعات و اخبار مرتبط با کووید-۱۹ را از طریق مناسبترین و در دسترسترین رسانهها ارایه نمایند.
سامان محمدپور، رضا ربیعی، الهام شاه بهرامی، کامیار فتحی سالاری، مریم خاکزاد، مصطفی لنگری زاده،
دوره 16، شماره 2 - ( خرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان دومین عامل مرگومیر در جهان است که سالانه منجر به مرگ بیش از ۱۰ میلیون نفر در دنیا میشود. تشخیص زودرس، مدیریت و درمان صحیح این بیماری نقش مهمی در کاهش عوارض و مرگومیر دارد. یکی از ابزارهای حمایتی در تشخیص زودرس، مدیریت و درمان این بیماری، سیستمهای تصمیمیار بالینی هستند که به دو دسته قاعدهمحور و غیرقاعدهمحور تقسیمبندی میشوند. سیستمهای تصمیمیار قاعدهمحور برپایه راهنماهای بالینی ایجاد میشوند، درحالیکه سیستمهای تصمیمیار غیرقاعدهمحور از یادگیری ماشین بهره میگیرند. در این پژوهش اثرات سیستمهای تصمیمیار به تفکیک قاعدهمحور و غیرقاعدهمحور، بر تشخیص، درمان و مدیریت سرطان سنجیده شد.
روش بررسی: مطالعهی حاضر بهروش مروری نظامیافته انجام شد که با جستجو در پایگاههای داده Web of Science، Scopus، IEEE Xplore و PubMED تا تاریخ ۲۰۲۱.۱۲.۳۱ صورت گرفت. پس از حذف موارد تکراری و ارزیابی یافتهها براساس معیار ورود و خروج، مطالعات مرتبط با هدف پژوهش انتخاب شدند. نحوهی انتخاب مقالات براساس عنوان، چکیده و متن کامل بود. ابزار گرداوری داده فرم استخراج داده شامل سال انجام مطالعه، نوع مطالعه، سیستم درگیر در بدن، اندام درگیر در بدن، خدمت ارایه شده توسط سیستم تصمیمیار، نوع سیستم تصمیمیار، اثر مورد بررسی، شاخص مورد ارزیابی اثر و نمره حاصل از ارزیابی اثر بود. برای تحلیل دادهها از روش سنتز روایتی (Narrative synthesis) استفاده شد.
یافتهها: از مجموع ۷۶۸ مقاله، ۱۶ مقاله مرتبط با اهداف مطالعه شناسایی شد. اثرات مورد ارزیابی در دسته سیستمهای تصمیمیار بالینی قاعدهمحور بر تنظیم دوز، شدت علایم سرطان، پیروی از راهنمایدرمانی، زمان مراقبت، میزان کشیدنسیگار، میزان نیاز به شیمیدرمانی و مدیریتدرد بودند که این اثرات به جز مدیریت درد، در همه موارد معنیدار و مثبت گزارش شده بودند. اثرات مورد ارزیابی در دسته سیستمهای تصمیمیار بالینی غیرقاعدهمحور بر تصمیمات تشخیصیودرمانی، غربالگری، کنترل نوتروپنیتبدار (Neutropenic Fever) بودند که این اثرات به جز کنترل نوتروپنیتبدار، در همهی موارد معنیدار و مثبت گزارش شده بودند.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده برای اثربخشی هر دونوع سیستمهای تصمیمیار قاعدهمحور و غیرقاعدهمحور حاکی از اثرات مثبت و متفاوت این دو دسته بود. بنابراین استفاده از ترکیب آنها در حیطهی سرطان میتواند نتایج بسیار مفیدی بهبار بیاورد.
لیلا شاهمرادی، نیلوفر خردبین، احمدرضا فرزانه نژاد، نیلوفر محمدزاده، عاطفه قنبری جلفایی،
دوره 16، شماره 2 - ( خرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: گام نخست جهت مدیریت افسردگی در کودکان و نوجوانان، شناسایی ریسکفاکتورهاست. هدف این پژوهش شناسایی عناصر دادهای سیستم پشتیبان تصمیم بالینی غربالگری ریسکفاکتورهای افسردگی ماژور در افراد جوان است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و جامعهی پژوهش شامل پایگاههای Scopus، Pubmed، Embase، PsychInfo، WOS وClinical key و متخصصان حوزهی سلامت روان شامل متخصصان روانپزشکی و دانشجویان روانشناسی و مشاوره و راهنمایی در مراکز آموزشی و درمانی معین است. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامهای شامل سه بخش بود که توسط هشت نفر از متخصصان در دسترس تکمیل شد. دادهها با استفاده از تعیین نسبت روایی محتوایی (CVR) و میانگین (Mean) تحلیل شدند. شاخص روایی محتوایی برابر با ۰/۷۴ و آلفای کرونباخ با نرم افزار SPSS برابر با ۰/۸۲۴ محاسبه و در نتیجه روایی و پایایی ابزار تایید شد.
یافتهها: مطابق با جدول لاوشه، عناصر اطلاعاتی مثل قوم و نژاد(Mean=۱/۱۲۵ ،CVR=-۰/۲۵) که CVR بین صفر تا ۰/۷۵ و میانگین کمتر از ۱/۵ داشتند، رد شدند. آیتمهایی مثل جنسیت(۱=CVR)، که CVR آنها مساوی یا بیشتر از ۰/۷۵ بود، و نیز آیتمهایی مثل وضعیت تاهل(Mean=۱/۶۲۵ ،CVR=۰/۵) که CVR آنها بین صفر تا ۰/۷۵ و میانگین مساوی یا بیشتر از ۱/۵ بود، پذیرفته و بهعنوان مجموعهی حداقل دادههای غربالگری افسردگی ماژور در بازه سنی ۱۰ تا ۲۵ سال در نظر گرفته شدند. عناصر دادهای شناسایی شده در سه دستهی دموگرافیک، بالینی و سوابق روانی-اجتماعی فرد دستهبندی شدند.
نتیجهگیری: سیستمهای پشتیبان تصمیم بالینی در مراحل مختلف ارایه مراقبت سلامت از جمله فرایند غربالگری کمککننده هستند. با بهکارگیری این سیستمها برای غربالگری ریسکفاکتورهای افسردگی ماژور میتوان محدودیت دسترسی به متخصصان بهداشت روان را بهبود بخشید، از اجرای گایدلاینها اطمینان حاصل کرد و همکاری بین سطوح مختلف مراقبت سلامت را ارتقا داد. تعیین مجموعهی حداقل دادههای غربالگری افسردگی ماژور در بازه سنی ۱۰ تا ۲۵ سال، نخستین گام طراحی و ایجاد سیستم پشتیبان تصمیم بالینی جهت شناسایی و غربالگری افراد از حیث این بیماری میباشد.
زینب سادات نوربخش، فاطمه شیخ شعاعی، داریوش مطلبی، فرزانه فضلی،
دوره 16، شماره 3 - ( مرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: منابع پزشکی با سلامت جامعه ارتباط مستقیم داشته و کتاب بهعنوان یکی از اصلیترین منابع، از اهمیت بالایی برخوردار است. این پژوهش با هدف آسیبشناسی وضعیت نشر کتابهای علوم پزشکی و همچنین شناسایی مشکلات تولید محتوا، تولید فرهنگی و تولید فنی در ایران از دیدگاه ناشران انجام شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی، رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مصاحبهی نیمه ساختاریافته و جامعه پژوهش، ناشران تخصصی حوزه پزشکی در دو بخش دانشگاهی(پنج ناشر) و خصوصی(هشت ناشر) بودند. انجام مصاحبهها تا مرحله اشباع دادهها(13 مصاحبه) ادامه یافت. ابتدا کدگذاری باز و محوری صورت گرفت که در نهایت تعداد 402 کد، استخراج و پس از آن در تعداد 74 مقوله دستهبندی شد که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل گردید.
یافتهها: از دیدگاه ناشران حاضر در پژوهش بهترتیب، نبود سیاستگذاری تولید محتوا(24 تکرار، 16 درصد)، ترجمهای بودن درصد بالای آثار نشر پزشکی(23 تکرار، 16 درصد)، و تخصص نداشتن ناشران پزشکی(11 تکرار، 7 درصد)، بیشترین مشکلات و آسیبها(53 درصد) در حوزهی تولید محتوا را در برمیگیرد. مشکلات تولید فرهنگی در رتبهی دوم با 39 درصد و بهترتیب شامل تخصصی و هزینهبر بودن ویراستاری کتاب، حرفهای نبودن داوران و نبود قوانین ساختارمند داوری با 22 تکرار معادل 46 درصد، 8 تکرار معادل 17 درصد و 6 تکرار معادل 13درصد میباشد. آسیبها و مسایل بخش تولید فنی معادل 8 درصد بازتاب داده شده است که مشکلات مواد اولیه چاپ و نشر(11 تکرار، 48 درصد)، مشکلات فناوری چاپ و نشر(5 تکرار، 23 درصد) و کمبود نیروی متخصص فنی(3 تکرار، 13 درصد)، سه آسیب اصلی در تولید فنی از دیدگاه ناشران برشمرده شدهاند.
نتیجهگیری: باتوجه به یافتههای حاصل از این پژوهش دربارهی آسیبهای موجود در صنعت نشر پزشکی، میتوان نتیجه گرفت که بسیاری از مشکلات نشر در ایران ریشه در سیاستهای کلی و قوانین و فرهنگ حاکم دارد. بنابراین توجه جدیتر به حوزهی تخصصی نشر پزشکی از سوی دولت و سیاستگذاری کاملاً بیطرفانه در جهت برطرفکردن دغدغههای ناشران میتواند موانع و مشکلات زیادی را برطرف سازد.
محیا جعفرنژاد، اسمعیل محمدنژاد، لیلا صیادی، شیما حقانی، رضا قانعی قشلاق، افضل شمسی،
دوره 16، شماره 3 - ( مرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شکستگی و دررفتگی استخوان ران یک مشکل شایع و مختلکنندهی سلامت عمومی در سراسر جهان میباشد. یکی از مهمترین راهها برای کنترل و پیشگیری این شکستگیها، شناسایی عوامل مرتبط شایع با پیامدهای شکستگی هیپ است که با شناسایی این عوامل میتوان از پیامدهای نامطلوب این شکستگیها جلوگیری کرد. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، تعیین ارتباط فاکتورهای تاثیرگذار بر شکستگی هیپ با پیامدهای ناشی از آن بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعهی توصیفی-مقطعی بود که در بیمارانی که دچار شکستگی مفصل هیپ بودند، انجام شد. در این مطالعه، سرشماری پروندهی ۴۴۰ بیمار، اطلاعات بیماران در فاصلهی سالهای ۱۳۹۹-۱۳۹۶(بررسی سه ساله) بعد از بررسی معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. فرمهای ثبت اطلاعات طراحیشده با استفاده از اطلاعات پرونده پزشکی و تماستلفنی با خانواده بیمار تکمیل شد. از نرمافزار SPSS و آمار توصیفی(میانگین، میانه، کمینه و بیشینه) و استنباطی(آزمون دقیق فیشر، کای دو، تیمستقل و رگرسیون لجستیک) استفاده شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد بیشتر بیماران با شکستگی هیپ(۷۳/۹%)، بیماری زمینهای داشتند. شایعترین بیماریهای زمینهای در بیماران بهترتیب شامل پرفشاری خون(۲۰/۷%)، دیابت(۱۳/۲%) و بیماری قلبی(۱۰/۵%) بود. بیشترین علت مرگومیر بهترتیب شامل کهولت سن(۴۰/۴%)، شیوع کووید-۱۹(۲۰/۲%)، سکته قلبی(۱۱/۷%)، آمبولی ریوی(۱۰/۶%) و عفونت زخم جراحی(۱۰/۶%) بود. شایعترین علت شکستگی هیپ، پوکی استخوان(۲۶/۳ درصد) و سقوط از ارتفاع(۲۴/۷ درصد) بود. سطح تحصیلات(۰/۰۰۰۱=P)، علل شکستگی(۰/۰۰۱=P)، نوع بیهوشی(۰/۰۰۱=P)، سابقهی بستری در بخشهای ویژه(۰/۰۰۱=P)، بستری مجدد(۰/۰۰۰۱=P)، سن(۰/۰۰۱=P) و سطح مراقبت از خود(۰/۰۰۱=P) با مرگومیر این بیماران ارتباط معنیداری داشته است. نوع جراحی(۰/۰۳۸=P)، سابقهی بستری در بخشهای ویژه(۰/۰۰۱=P)، سابقهی ترانسفوزیون خون(۰/۰۲۱=P) و سطح مراقبت از خود(۰/۰۰۱=P) نیز با طول مدت بستری بیماران دارای شکستگی هیپ ارتباط معنیداری داشت.
نتیجهگیری: با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر مدت زمان بستری و مرگو میر بیماران با شکستگی هیپ، شاهد نتایج بهتر عمل جراحی، اقامت کوتاهتر در بیمارستان، عارضهی کمتر پس از عمل جراحی و کاهش مرگومیر خواهیم بود و برخی از فاکتورهای دخیل مانند پوکی استخوان قابل پیشگیریاند که میتوان با آموزش بهموقع از آنها پیشگیری نمود.
محمدحسین صادقیان، سید امیرحسین مهدوی، فرهاد حبیبی، مسعود شفیعی،
دوره 16، شماره 3 - ( مرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: انجمن روانپزشکی آمریکا سومین عامل اصلی مرگ در بین افراد ۱۵ تا ۲۴ سال را خودکشی معرفی میکند. این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر بروز خودکشیهای منجر به مرگ در اجساد ارجاعی به سازمان پزشکی قانونی استان تهران از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ انجام گرفت.
روش بررسی: این تحقیق یک مطالعهی مقطعی از نوع توصیفی و تحلیلی در سال ۱۳۹۹ بود. جامعهی آماری شامل کلیه اجساد ارجاعی به پزشکی قانونی بود. اطلاعات مربوط به کلیه اجساد ارجاعی به پزشکی قانونی در بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ به تعداد ۵۴۷۱ پرونده مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری توصیفی و تحلیلی استفاده شد. P.value کمتر از ۰/۰۵ درصد معتبر در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که سن ۵۰% مرگهای منجر به خودکشی زیر ۳۲ سال است. ۶۹/۲% خودکشیهای منجر به مرگ مرد و بقیه زن هستند. بیشترین فراوانی(۳۹/۳ درصد) از نظر روش، مربوط به روش حلقآویز و گروه سنی جوانان، از نظر سطح تحصیلات در مردان راهنمایی و در زنان دیپلم، بوده است. بیشترین فراوانی خودکشی مربوط به مجردها(۴۷/۱ درصد) و در فصل تابستان(۲۷/۴ درصد) است. بیشترین روش خودکشی روش حلق آویز با بیش از ۳۹ درصد و پس از آن روش مسمومیت با سم با بیش از ۲۵ درصد موارد بوده است کمترین روش مورد استفاده روش غرق شدگی بوده است
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه بهنظر میرسد که عواملی مانند سن، جنس، میزان تحصیلات و حتی عوامل جغرافیایی و اجتماعی از عوامل اثرگذار بر خودکشی میباشند که میتواند به سیاستگذاران، مدیران، روانشناسان، روانپزشکان و سازمانهای مرتبط با موضوع جهت برنامهریزی و تدوین برنامههای پیشگیری از خودکشی کمک نماید. توجه به سواد تحصیلی، وضعیت اشتغال و میزان درآمد افراد، توجه ویژهی خانوادهها به دختران و پسران نوجوان و جوان و بهویژه وضعیت تاهل آنها میتواند بهعنوان اقدامات اثرگذار بر پیشگیری از خودکشی موثر باشد.
علیرضا منادی سفیدان، رضا افریشم،
دوره 16، شماره 3 - ( مرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعاتقبلی نشان دادهاند که miRNA های ویروسی و انسانی در فرایند کنترل و یا پیشرفت بیماری نقش داشته و حتی میتوانند بهعنوان اهداف درمانی در نظر گرفته شوند. بر این اساس، مطالعهی مروری حاضر جهت ارزیابی نقش miRNA های میزبان و ویروس کووید-19 در روند بیماری طراحی شد.
روش بررسی: مطالعهی حاضر یک مطالعهی مروری بود که در بازه زمانی 2022-2012 انجام شد. مطالعات از پایگاه دادههای علمی PubMed، Google scholar، Web of science و Scopus بازیابی شدند. منابع مرتبط توسط محققان انتخاب و خلاصهای از آنها در این مطالعه مروری ارایه شد.
یافتهها: مطالعهی مروری حاضر نشان داد که برخی miRNA های میزبان مانند miR-200c ،miR-23b-5p، و miR-125a-5p اثر مهاری بر روی گیرنده ACE2 داشتند، درحالیکه miR، miR-3909 و miR-133a بر روی این گیرنده اثر تحریکی داشتند. علاوه بر این، miR-98-5p میزبان بر روی بیان ژن TMPRSS2 اثر مهاری داشت. از سویی دیگر، miR-21 ،miR-146a و 142-miR میزبان، التهاب را از طریق سیگنالینگ MAPK و NF-Ƙβ، القا کرد. درحالیکه miR-124 ، miR-410، miR-1336 میزبان فاکتور STAT3 را مهار کرده و مانع التهاب شد. بهعلاوه، miR-302b و 372-miR میزبان، پروتئین سیگنالینگ ضدویروسی میتوکندری (MAVS) را هدف قرار داد که منجر به خاموش شدن سیگنالهای اینترفرون نوع 1 شد. همچنین ثابت شده است که miR-145-5p ،miR-24-3p ،miR-7-5p، و miR-322-3p اگزوزومی میزبان، تکثیر 2-SARS-CoV و بیان پروتئین S را مهار کرده و کاهش بیان آنها در افراد مسن و دیابتی با کاهش مهار تکثیر 2-SARS-CoV مرتبط بود. همچنین miR-359-5p ویروسی بیان MYH9 (زنجیره سنگین میوزین غیرعضلانی 9) را تنظیم کرده که باعث تهاجم و رهاسازی ویروس در سلول میزبان شد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که miRNA های فراوانی در کنترل و یا پیشرفت بیماری کووید-19 نقش دارند و احتمالاً با تغییر بیان miRNA ویروسی و میزبان، بتوان بیماری کووید-19 را درمان کرد. با اینحال، تحقیقات بیشتری در این خصوص موردنیاز است.
نیلوفر محمدزاده، نگین ابراهیمی، مژگان آگاه هریس،
دوره 16، شماره 4 - ( مهر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، اضافه وزن و بیماریهای مزمن و روحی-روانی ناشی از آن، به مرز هشداردهندهای در جهان رسیده است. امروزه درمان شناختی رفتاری به عنوان یک روش خاص در خصوص کنترل اضافهوزن به مخاطبان میآموزد که چگونه الگوهای رفتاری نامناسب و افکار مخرب همراه با پریشانی را که بر رفتار و احساسات آنها تاثیر منفی میگذارند، شناسایی کرده و تغییر دهند. هدف از اجرای این پژوهش، ارایه یک برنامه کاربردی مبتنی بر موبایل برای کنترل اضافه وزن با رویکرد درمان شناختی رفتاری است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع کاربردی-توسعهای است. در مرحلهی اول با بررسی برنامههای کاربردی در دسترس مبتنی بر موبایل و مرتبط با کنترل وزن و همچنین پروتکل درمان شناختی Beck برای کاهش وزن، قابلیتهای برنامه کاربردی شناسایی و سپس بر اساس نظرسنجی از متخصصان، این قابلیتها تعیین گردید. پس از آن، رابط کاربری برنامه کاربردی طراحی و کدنویسی لازم برای استفاده از آن انجام شد. سپس پایگاه داده بهوسیلهی نرمافزار MySQL و برنامه کاربردی بهوسیلهی نرمافزار فلاتر و زبان برنامهنویسی دارت ایجاد و CBTdiet نامیده شد. در انتها نیز کاربردپذیری برنامه کاربردی توسط کاربران با استفاده از پرسشنامهی استاندارد QUIS ارزیابی گردید.
یافتهها: براساس معیارهای ورود و خروج، از بین ۲۴۷ اپلیکیشن شناسایی شده، قابلیتهای ۱۷ اپلیکیشن بررسی شد. در نهایت با توجه به نظر متخصصان ۲۱ قابلیت از جمله قابلیت ارسال پیامهای انگیزشی به مخاطب و قابلیت پاداشدهی برای دستیابی به کاهش وزن یک کیلوگرم در هفته برای طراحی برنامه کاربردی مدنظر قرار گرفت. برنامه کاربردی طراحی شده در این پژوهش، از دیدگاه کاربران با میانگین ۱/۱±۷/۹۹ از ۱۰ در سطح خوب قرار گرفت و توانست میزان قابل قبولی از رضایتمندی را در مرحلهی ارزیابی کسب نماید. بخش قابلیتهای کلی نرمافزار، بالاترین میانگین(۸/۱۲) و بخش صفحه نمایش، پایینترین میانگین نمره(۷/۸۹) را در بین تمامی بخشها کسب نمود.
نتیجهگیری: بر مبنای قابلیتهای تعیین شده، برنامه کاربردی مبتنی بر موبایل برای کنترل اضافه وزن با رویکرد درمان شناختی رفتاری طراحی و ایجاد شد که میتواند با اصلاح سبک زندگی و تغییر افکار مخرب در کنترل اضافه وزن موثر باشد.