کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
392 نتیجه برای موضوع مقاله:
منوچهر کرمی، پیام کبیری، فرزانه فضلی، ناهید رمضانقربانی،
دوره 16، شماره 4 - ( مهر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین چالشها در حوزهی مدیریت اطلاعات پژوهشی، استفاده از نرمافزارهای معتبر و باکیفیت جهت مدیریت منابع پژوهشی در حوزهی سلامت است. این مطالعه با هدف تولید ابزار اعتبارسنجی سامانههای مدیریت اطلاعات پژوهشی در کشور ایران انجام گردیده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی است که در دو مرحله انجام گردید. در مرحلهی اول یک ابزار اعتبارسنجی سامانههای مدیریت اطلاعات پژوهشی(پژوهان- پژوهشیار- ژیرو- یکتاوب- کایپر) طراحی گردید. در مرحلهی بعد بهمنظور اطمینان از روایی یا اعتبار ابزار تولید شده، به یک بررسی خودارزیابی از کاربران و دستاندرکاران سامانههای مدیریت اطلاعات پژوهشی دانشگاههای علوم پزشکی کشور اقدام شد. لذا این ابزار در اختیار ۱۰۴ پژوهشگر از کل کشور قرار گرفت. دادههای گردآوری شده با استفاده از نرمافزار Excel و SPSS تحلیل گردید.
یافتهها: ابزار اعتبارسنجی سامانههای مدیریت اطلاعات پژوهشی شامل ۸۲ شاخص در ۴ مولفه: طراحی و معماری نرم افزار(۱۷ شاخص)، قابلیت استفاده و محیط کاربری(۱۶ شاخص)، کاربری حرفهای(۳۶ شاخص) و مدیریتی(۱۳ شاخص) طراحی گردید. بر اساس نتایج خوداظهاری کاربران، این ابزار دارای ۵۷ ویژگی الزامی، ۲۶ ترجیحی و ۴ ویژگی اختیاری تعریف شده است. همچنین نتایج حاصل از اعتبارسنجی انجام شده نشان داد که بیشترین رتبه در حیطهی معماری، کاربری حرفهای و مدیریت نرمافزار مربوط به سامانهی کایپر و در حیطهی قابلیت استفاده و محیط کاربری مربوط به سامانهی پژوهان است. در خوداظهاری انجام شده توسط کاربران به تفکیک سامانه ژیرو ۱۲ مورد، سامانه کایپر ۱۱ مورد، سامانه پژوهان ۱۱ مورد و سامانه پژوهشیار ۷ مورد و سامانه یکتاوب ۵ موردتایید بالای ۷۵ درصد را دریافت کردهاند.
نتیجهگیری: ابزار اعتبارسنجی معرفیشده میتواند در ارزیابی سامانههای کنونی مدیریت اطلاعات پژوهشی و انتخاب سامانههای جدید برای بهکارگیری در حوزه پژوهش استفاده گردد. علاوه بر این میتواند در بهبود وضعیت موجود سامانهها و خرید سامانه جدید توسط دانشگاهها و مراکز پژوهشی کاربرد داشته باشد.
علیرضا منادی سفیدان، زیبا مجیدی،
دوره 16، شماره 4 - ( مهر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: درک اینکه چگونه التهاب ناشی از کووید-19 بر بیماران تأثیر میگذارد و منجر به عوارض و بیماریهای بیشتر میشود، بسیار مهم است. با توجه به اهمیت کنترل عوارض مرتبط با کووید-19، مطالعهی فعلی برای ارزیابی التهاب ناشی از کووید-19 و عوارض مربوط به آن طراحی شده است.
روش بررسی: مطالعهی حاضر یک مطالعهی مروری است. مطالعات از پایگاه دادههای علمی PubMed، Web of Science، Scopus و Google Scholar بازیابی شدهاند. در نهایت، منابع مرتبط با توجه به هدف مطالعه توسط محققان انتخاب و خلاصهای از نتایج آنها در این مطالعه ارایه شد.
یافتهها: مطالعهی مروری حاضر نشان داد که ویروسهای 2-SARS-CoV پس از ورود به سلول توسط پروتئین اسپایک (S) و گیرندهی مهم کروناویروسها یعنی آنزیم مبدل آنژیوتانسین 2 (2-ACE)، ژنوم خود را به داخل سلول میزبان وارد میکنند و موجب آغاز توفان سایتوکاینی و در نتیجه افزایش سایتوکاینهای اولیه درگیر در التهاب میشوند. سایتوکاینهای IL-6 ،IL-8 ،TNF-α و 1-IL از فاکتورهای کلیدی هستند؛ که این عوامل به نوبهی خود ماکروفاژها، سلولهای دندریتیک (DC) و سایر سلولهای ایمنی را فعال میکنند. مطالعات نشان داد التهاب ناشی از 2-SARS-CoV در کبد با القای 6-IL، مسیر JAKs/STAT3 را فعال میکند که گیرندهی آن فقط در کبد و سلولهای ایمنی وجود دارد و باعث ایجاد سندرم آزادسازی سایتوکاینها میشود. سایتوکاینها نیز باعث آزاد شدن گونههای فعال اکسیژن (ROS)، آنیون سوپراکسید و اکسید نیتریک میشوند بهطوریکه همه آنها میتوانند به سلولهای میوکارد آسیب برسانند و موجب مقاومت به انسولین و ایجاد دیابت شوند. علاوه بر این افزایش سایتوکاینهای التهابی نظیر IL4، IL10 و IL6 و سلولهای ایمنی منجر به اختلالات قلبی مانند آریتمی میشوند. ورود ویروس به سیستم گوارش، باکتریهای ترشح کننده بوتیرات(دارای اثرات ضدالتهابی) را کاهش میدهد و منجر به القای التهاب شدید میشود. همچنین ویروس کرونا با افزایش سایتوکاینهای پیش التهابی و افزایش فعالیت ایندولآمین 2 و 3 دیاکسیژناز (IDO) اختلال وسواس فکری عملی، افسردگی و سایراختلالات عصبی را موجب میشود.
نتیجهگیری: مطالعات نشان دادهاند که التهاب ناشی از کووید-19 نقش مهمی در پیشرفت عوارض مرتبط مانند اختلال در سیستم گوارش، کبدی، قلبی، عصبی-روانی، پانکراس و سایر اندامها دارد. بنابراین، هدف قراردادن سایتوکاینها احتمالاً میتواند بقا را بهبود بخشد و مرگ و میر را کاهش دهد.
فاطمه محبتی، مریم تاجور، بهرام محقق، سیدپوریا هدایتی، محمد عرب،
دوره 16، شماره 4 - ( مهر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اصلاح ساختار و تشکیلات ستاد دانشگاهها/دانشکدههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی و انطباق مستمر آن با رسالت و اهداف سازمان و نقشها و کارکردهای جدید، ضرورتی غیرقابلانکار است. هدف از این مقاله، بررسی و تحلیل عوامل و زمینههای دستور کارگذاری برنامهی اصلاح ساختار ستاد دانشگاههای علوم پزشکی کشور است.
روش بررسی: مطالعهی کیفی حاضر در سال ۱۳۹۹ بهصورت گذشتهنگر و بر مبنای مدل جریانهای چندگانه کینگدان انجام شد. جمعآوری دادهها با استفاده از دو روش مصاحبههای فردی و بررسی اسناد انجام گردید. نمونهگیری از مدیران و کارشناسان مراکز توسعه و تحول اداری وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی و همچنین معاونتهای دانشگاهها(۱۲ دانشگاه/دانشکده علوم پزشکی) بهصورت هدفمند و بهروش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع دادهها از طریق انجام ۱۹ مصاحبهی فردی انجام شد. تحلیل دادههای حاصل از مصاحبههای عمیق و تحلیل اسناد بهترتیب با روشهای تحلیل چارچوب و تحلیل محتوا و با استفاده از نرمافزار MAXQDA ۲۰۲۰ صورت گرفت.
یافتهها: یافتههای این مطالعه دربرگیرندهی سه جریان مشکل، سیاست و جریان سیاسی میباشد. جریان مشکلات ساختاری شامل تغییر کمی و کیفی وظایف و فرایندهای جدید در واحدهای محیطی دانشگاهها، تداخل و موازیکاری در وظایف برخی واحدهای ستادی دانشگاهها و چانهزنیهای موردی برای تغییر ساختار و اخذ تشکیلات توسط دانشگاههای علوم پزشکی بود. جریان سیاست شامل الزام به ایجاد تغییرات ساختاری در قوانین و اسناد بالادستی از جمله برنامه پنجم توسعه، احکام دایمی و همکاری صاحبان فرایند و ذینفعان بود. جریان سیاسی شامل اجرای طرح تحول سلامت و طرح پزشک خانواده و لزوم حمایت ساختاری از این برنامهها و حمایت سیاستگذاران ذیربط، تصویب قانون هیئتامنایی شدن دانشگاهها در قانون برنامه پنجم توسعهی اقتصادی و جلب حمایت همهجانبه ذینفعان جهت اصلاح ساختار ستاد دانشگاهها بود.
نتیجهگیری: دانشگاههای علوم پزشکی کشور بهعنوان بازوی ستادی وزارت بهداشت در سطح استانها، نیازمند داشتن ساختاری پویا و همسو با نیازهای واحدهای محیطی خود میباشند. عواملزمینهای تاثیرگذار در سیاستگذاری اصلاح ساختار و تشکیلات ستاد دانشگاهها/دانشکدهها بهعلاوه جریان مشکلات ساختاری که عمدهترین آن تغییر در وظایف واحدها بود، بههمراه عزم سیاسی در وزارت بهداشت منجر به حادث شدن همزمان سه جریان مشکل، سیاست و سیاسی و در نهایت بازشدن پنجرهی فرصت و تغییر ساختار و تشکیلات ستاد دانشگاههای علوم پزشکی گردید.
رقیه گندمکار، عظیم میرزازاده، امین حسینیشاوون،
دوره 16، شماره 5 - ( آذر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی محیطهای بیمارستانی با ابزارهای معتبر و قابل اعتماد پیشنیاز فرایند بهبود مستمر محیط یادگیری بیمارستانی محسوب میشود. مطالعهی حاضر با هدف ترجمه و روانسنجی نسخه کوتاه پرسشنامه ارزیابی محیط آموزشی The short-version of postgraduate hospital educational environment measure (PHEEM) در دستیاران دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش بررسی: مطالعهی حاضر از نوع روانسنجی ابزار است. پس از ترجمه و بازترجمه، پرسشنامه در اختیار ۱۸ نفر از متخصصان قرار گرفت و روایی محتوایی با استفاده از ضرایب نسبت روایی محتوا Content Validity Ratio (CVR) و شاخص روایی محتوا Content Validity Index (CVI) و روایی صوری بهصورت کیفی بررسی شد. سپس، پرسشنامهی اصلاح شده بین ۲۰ نفر از دستیاران توزیع شد و روایی صوری به روش کیفی و مصاحبه شناختی برای بررسی آیتمهای پرسشنامه از نظر سطح دشواری، میزان تناسب و ابهام ارزیابی شد. پایایی اولیه به روش آزمون-بازآزمون با توزیع مجدد پرسشنامه با فاصلهی دو هفته بین دستیاران بررسی شد. بهمنظور تعیین روایی سازه، پرسشنامه اصلاح شده در بین ۵۴۸ نفر دستیار پزشکی از ۲۴ رشته تخصصی توزیع شد. انتخاب نمونه به روش نمونهگیری در دسترس انجام شد. سپس دادهها با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی تحلیل گردید. همسانی درونی با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد.
یافتهها: نسبت و شاخص روایی محتوای پرسشنامه بهترتیب ۰/۹۳ و ۰/۸۸ بهدست آمد. بر اساس نتایج روایی صوری، تغییرات جزئی در واژگان اغلب گویهها و تغییرات اساسی در گویهی ۱۲ اعمال شد. ضریب ICC در تمام ابعاد بیشتر از ۰/۹۰ بود. در تحلیل عاملی اکتشافی به روش مولفههای اصلی Principal Component Analysis (PCA)مقدار کایزر-مایر-الکین ۰/۸۳ بود. آزمون کرویت بارتلت به لحاظ آماری معنی دار بود(۰۰۱/P<۰)، که عاملیشدن ماتریس همبستگی را تایید میکند. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه ۰/۸۳ بهدست آمد که نشاندهندهی همسانی درونی آیتمهای پرسشنامه است.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعهی حاضر، پرسشنامهی short-version PHEEM از پایایی و روایی(صوری، محتوا و سازه) مناسبی در دستیاران تخصصی پزشکی برخوردار است. بنابراین از این ابزار میتوان جهت سنجش ادراک دستیاران نسبت به کیفیت محیط آموزشی بیمارستانها استفاده کرد.
سعید ناطقی، علی گنجعلیخان حاکمی، سهیلا دمیری، سمیرا رئوفی، الهام حقشناس، سارا اخوانرضایت، شمسی اختیار، سارا صالحی، مریم رادینمنش،
دوره 16، شماره 5 - ( آذر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: پایش و ارزشیابی اثربخش نیروی انسانی در کشورها مستلزم یک مجموعهی موردتوافق از نشانگرها و ابزار اندازهگیری آنهاست و باتوجه به وجود ساز و کارهای مختلف پرداخت، این مطالعه با هدف شناسایی شاخصهای ارزشیابی عملکرد در بیمارستانهای زیرمجموعه دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت کیفی پدیدارشناختی در سال ۱۴۰۰ انجام شد. دادهها با استفاده از مصاحبهی نیمهساختاریافته، نمونهگیری هدفمند و مشارکت ۲۳ نفر از تیم ریاست، مدیریت و درآمد بیمارستانهای زیرمجموعه دانشگاه علوم پزشکی تهران، جمعآوری و به روش تحلیلمحتوا و با استفاده از نرمافزار ۱۰-MAXQDA تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: در این پژوهش ۲۳ نفر از متخصصان شرکت کردند که ۷۸/۲ درصد مرد و ۲۱/۷ درصد زن بودند و در مجموع ۵۲۶ کدنهایی شناسایی شده و طبق ابزار مدیریتی کارت امتیازی متوازن در ۴ مضمون اصلی مالی، مشتریان، فرایندهای داخلی و رشد و توسعه و ۸ مضمون فرعی بهرهوری منابع با ۸۶ درصد، گردشگری پزشکی با ۵۲ درصد، اخلاق حرفهای با ۶۵ درصد، رضایتمندی با ۷۸ درصد، اعتباربخشی با ۴۸ درصد، تشخیص و درمان با ۷۸ درصد، آموزش با ۵۶ درصد و پژوهش با ۷۸ درصد دستهبندی شدند.
نتیجهگیری: ارایه خدمات درمانی مطلوب مستلزم آگاهی مدیران از عملکرد پرسنل زیرمجموعه میباشد که انتخاب معیارهای مناسب این امر را امکانپذیر میسازد، فراهمسازی زمینههای لازم برای تدوین سامانههای ارزیابی عملکرد و انجام ارزشیابی صحیح، اطلاعرسانی به پزشکان در خصوص شاخصهای در نظر گرفته شده جهت ارزشیابی دقیقتر از جمله پیشنهادهایی است که میتوانند در راستای مشکلات موجود راهگشا باشند. از دیگر نکات حایز اهمیت با توجه به محدودیت منابع موجود، نقش پزشکان در حوزهی گردشگری سلامت است که توجه به آن منجر به افزایش منابع مالی خواهد شد.
محمد حسینی کسنویه، مهسا محمودی نژاد، محمد ویسی، پویا هدایتی شهیدانی، علی طهماسبی،
دوره 16، شماره 5 - ( آذر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثر حضور پزشک در خطای ثبت کدهای جراحی توسط دستیاران جراحی و اثرات مالی ناشی از آن در بیمارستان رسول اکرم انجام شد.
روش بررسی: مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و آینده نگر بوده و در بازه زمانی سه ماهه ی زمستان ۱۴۰۰ و از طریق جمع آوری داده ها در بیمارستان انجام شد. به جهت مقایسه ی کسورات با توجه به حضور یا عدمحضور پزشک، کارشناسی در اتاق عمل مستقر شد که اطلاعات را در فرم های مخصوص وارد کند و بدین صورت انواع کسورات برای هریک از وضعیت های مذکور مشخص شد. از آزمونT-Test برای تجزیه و تحلیل بین دو گروه(حضور و عدم حضور پزشک) استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزارهای اکسل و SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: تعداد ۳۰۱ پرونده در زمان حضور پزشک جراح و ۳۰۰ پرونده در زمان عدمحضور پزشک جراح بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران بررسی گردید. تفاوت درصد کسورات پنهان در زمان حضور و عدمحضور پزشک جراح معنادار نبوده است(۰/۰۷۸P-value=). با وجود این، تفاوت درصد کسورات آشکار در زمان حضور و عدمحضور پزشک جراح معنادار بوده است(۰/۰۲۴P-value=). همچنین تفاوت هزینه ی کسورات آشکار در گروه های جراحی معنادار بوده است(۰/۰۰۱P-value<) اما تفاوت هزینه های کسور پنهان در صورت وجود یا نبود پزشک، معنادار نبوده است(۰/۴۳۵P-value=).
نتیجه گیری: حضور یا عدمحضور پزشک جراح در میزان خطا در ثبت کدهای جراحی توسط کمک جراح و در نتیجه در درصد و هزینه های کسورات اعمال جراحی و خصوصاً در کسورات آشکار حق العمل جراح اثر دارد. ازاینرو برنامه ریزی برای حضور پزشک در مواقعی که خطای ثبت کدها توسط کمک جراح منجر به کسورات آشکار می شود، می تواند به مستندسازی دقیقتر و در نتیجه کسورات کمتر ناشی از خطای ثبت کدها کمک کند.
فاطمه بهادر، اعظم صباحی، سمیه پایدار، فاطمه زنگوئی سنو،
دوره 16، شماره 6 - ( بهمن 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه با پیشرفت تکنولوژی اطلاعات، استفاده از فناوری پزشکی از راه دور گسترش زیادی پیدا کرده است. اما از آنجاکه فناوری پزشکی از راه دور متکی بر انتقال دادههاست، توجه به مسایلی از جمله امنیت شبکه، محرمانگی و حفظ حریم خصوصی بیماران امری ضروری است. ازاینرو این مطالعه با هدف تعیین اهمیت الزامات امنیت اطلاعات در شبکه پزشکی از راه دور از دیدگاه مدیران و کارکنان واحد فناوری اطلاعات دانشگاه علوم پزشکی و بیمارستانهای آموزشی شهر بیرجند انجام پذیرفت.
روش بررسی: این مطالعه به شیوه توصیفی مقطعی در سال 1400 انجام شد. جامعهی پژوهش را مدیران و کارکنان واحد فناوری اطلاعات دانشگاه علوم پزشکی و بیمارستانهای آموزشی شهر بیرجند(40 نفر) تشکیل دادند که بهصورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامهی محققساخته بود که روایی توسط استادان و صاحبنظران تایید و پایایی آن با آلفای کرونباخ(0/83) محاسبه شد. دادهها پس از جمع آوری، در نرمافزار SPSS وارد و با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که الزام امنیتی مربوط به انتقال اطلاعات از درجه اهمیت بالاتری نسبت به سایر الزامات برخوردار است. همچنین در زمینهی منابع انسانی، ارایه مستندات دقیق و راهنمای آموزشی برای کاربران سیستمها با میانگین(4/47)، در زمینهی تجهیزات تشخیص پزشکی، مجهز بودن سیستمهای شبکه پزشکی از راه دور به برق اضطراری با میانگین(4/72)، در زمینهی ذخیره و دسترسی به اطلاعات مربوط، نصب آنتیویروسها و ضد بدافزارها بر روی تمامی سیستمها با میانگین(4/75) و نیز در زمینه انتقال اطلاعات، رمزگذاری فایلها و اطلاعات مهم و حساس با میانگین(4/69) مهمترین نیاز امنیتی بودند.
نتیجهگیری: همانطورکه نتایج پژوهش نشان داد، الزامات امنیتی مربوط به انتقال اطلاعات از درجهی اهمیت بالاتری نسبت به سایر الزامات برخوردار است؛ در ابتدا میتوان با ایجاد سیاستهای امنیتی، بهروز رسانی و نظارت بر اجرای آنها و همچنین آموزش به کارکنان تاحدود زیادی امنیت اطلاعات را تضمین کرد. اما جهت انتقال اطلاعات حساس پزشکی میتوان از روشهای رمزگذاری و تایید صلاحیت، پروتکل امن انتقال اطلاعات، شبکههای خصوصی و مجازی و سایر تکنولوژیهای جدید در این زمینه استفاده کرد؛ البته در خصوص ایجاد زیرساختهای فنی مناسب جهت پیادهسازی سیاستهای امنیتی در انتقال اطلاعات بایستی تمیهدات لازم صورت پذیرد.
رجبعلی درودی، محمود زمندی،
دوره 16، شماره 6 - ( بهمن 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش اطلاعات صحیح در تصمیمگیریها و اجرای برنامهها، ضرورت طراحی یک سیستم هزینهیابی مناسب را برجستهتر کرده است. هدف پژوهش حاضر برآورد هزینهی تمام شدهی تربیت دانشجو در گروه علوم مدیریت و اقتصاد سلامت دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از روش هزینهیابی بر مبنای فعالیت میباشد.
روشبررسی: پژوهش حاضر یک مطالعهی کاربردی-توصیفی از نوع مقطعی است. در این مطالعه، کلیه اطلاعات از طریق مصاحبه با هفت نفر از مسئولان و کارکنان مالی و اداری و همچنین با استفاده از اسناد قابل دسترس در دانشکده جمعآوری شد. برای تحلیل هزینهها، قسمتهای اداری و آموزشی به سه سطح شامل مراکز فعالیت بالاسری، میانی و نهایی طبقهبندی شدند و سپس با استفاده از مبناهای مناسب و با بهکارگیری نرم افزار مایکروسافت اکسل 2013 هزینههای مراکز فعالیت بالاسری، میانی و نهایی و در نهایت هزینه تمام شده هر دانشجو محاسبه شد.
یافتهها: در این مطالعه، مجموع هزینهی تمام شدهی تربیت هر دانشجوی دکتری و ارشد در گروه علوم مدیریت و اقتصاد سلامت بهترتیب حدود 1/95 میلیارد ریال و 376 میلیون ریال برآورد شد. بهطوریکه هزینهی هر سال تحصیل دانشجوی دکتری و ارشد بهترتیب حدود 433 و 150 میلیون ریال شد. از مجموع هزینههای گروه علوم مدیریت و اقتصاد سلامت فقط 22درصد از هزینهها مربوط به مراکز فعالیت بالاسری و میانی بود و 78% درصد از هزینهها، اختصاصی گروه علوم مدیریت بود که عمدهی آن هزینهها(97%) نیز مربوط به پرسنل به ویژه اعضای هیأتعلمی بود.
نتیجهگیری: هزینهی تمام شدهی تربیت دانشجو در مقطع دکتری بهدلیل ضریب مقطع بالا و در نتیجه افزایش وزن(سهم هزینه) رشته، ارایه کمک هزینهی تحصیلی از طرف وزارت بهداشت و دورهی تحصیل طولانیتر، حدود 5 برابر کارشناسیارشد برآورد شد. وزارت بهداشت و دانشگاهها میتوانند برنامههای پژوهشی هدفمند با کمک اعضای هیأتعلمی و دانشجویان تحصیلاتتکمیلی، مخصوصاً دانشجویان دکتری برای حل مشکلات و ارتقای سطح سلامت جامعه طراحی و اجرا کنند و بدینترتیب کارایی و بهرهوری منابع را افزایش دهند.
فاطمه بهادر، اعظم صباحی، سمانه جلالی، فاطمه عامری،
دوره 16، شماره 6 - ( بهمن 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یکی از شایعترین بیماریهای متابولیک در ایران و پنجمین علت اصلی مرگ در سراسر جهان محسوب میشود. شیوع دیابت در سراسر جهان، باعث ایجاد روشهای جدید در تحقیقات زیست پزشکی شدهاست. از آن جمله میتوان به هوشمصنوعی اشاره نمود. این مطالعه با هدف بررسی انواع مطالعات انجام شده در زمینهی هوشمصنوعی و دیابت در ایران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به روش مرور نظاممند انجام شد. پایگاههای اطلاعاتی معتبر داخلی شامل Irandoc، Magiran، SID و موتور جستجوگر Google Scholar با استفاده از کلیدواژههای هوشمصنوعی و دیابت بهصورت فارسی، جداگانه و ترکیبی بدون محدودیت زمانی تا ۲۰ ژوئن ۲۰۲۱ بررسی گردیدند. تعداد ۷۴۹۵ مقاله بازیابی شد که در مراحل مختلف(حذف مقالات تکراری(۱۸۲۴)، عنوان و خلاصه مقاله(۵۸۸۴) و متن کامل(۳۰)) غربالگری شد و در نهایت ۲۰ مقاله که معیارهای موردنظر پژوهشگران را داشت مورد بررسی دقیق قرارگرفت.
یافتهها: از میان مقالات بازیابیشده، ۲۰ مقاله معیارهای ورود به مطالعه را داشتند که از این تعداد ۱۶ مقاله به روشهای مبتنی بر هوشمصنوعی و ۴ مقاله به طراحی سیستمهای جدید مبتنی بر هوشمصنوعی پرداختهبودند. ۱۰ مقاله به بررسی نقش هوشمصنوعی در پیشبینی، ۸ مقاله در تشخیص و ۲ مقاله به کنترل و مدیریت بیماری دیابت پرداختهبودند. بیشترین حجم مقالات به استفاده از روشهای دادهکاوی مانند شبکهعصبیمصنوعی، درخت تصمیم و غیره(۱۶ مقاله) اختصاص داشتند و برخی از مطالعات به ارزیابی و مقایسهی روشهای هوشمصنوعی بر روی کاربرد، صحت و حساسیت هوشمصنوعی در تشخیص و پیشبینی دیابت پرداخته بودند(۱۰ مطالعه).
نتیجهگیری: بررسی نظاممند مقالات نشان داد که استفاده از روشهای دادهکاوی جهت مدیریت دیابت در ایران با پیشرفت خوبی همراه بوده اما نیاز است تا در زمینه طراحی سیستمها و الگوریتمهای هوشمصنوعی و در زمینه کنترل و مدیریت دیابت اقدامات بیشتری انجام پذیرد.
- زینب هاشم زاده، فرهاد حبیبی، حسین درگاهی، محمد عرب،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ارایه مراقبت در منزل به بیماران، روش جایگزین بستری در بیمارستان به خصوص برای بیماران مزمن است که میتواند بهعنوان یک رویکرد نوآورانه برای بهبود ارایه مراقبت و کاهش هزینههای ناشی از بستریشدن مجدد در بیمارستانها اجرا شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی مزایا و چالشهای اجرای طرح مراقبت در منزل پس از ترخیص از بیمارستان از دیدگاه دریافتکنندگان و ارایهدهندگان مراقبت سلامت در سطح دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۴۰۰ انجام شده است.
روش بررسی: مطالعهی حاضر یک پژوهش کاربردی است که بهصورت کیفی با استفاده از مصاحبههای ساختاریافته و نیمه ساختاریافته انجام شد. جامعهی پژوهش شامل مسئولان اجرای این طرح در سطح وزارت بهداشت و دانشگاه، مجریان این طرح در ۴ بیمارستان، ۵ موسسه ارایهکنندهی خدمات مراقبت در منزل، و همراهان بیماران بودند. تعداد ۲۸ نفر از جامعه پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی وارد مطالعه شدند. برای تحلیل دادههای مصاحبه از روش تحلیل محتوایی استفاده شد. از نرمافزار MAXQDA۲۰۲۰ جهت دستهبندی دادهها بهرهبرداری گردید.
یافتهها: بر اساس یافتههای این پژوهش و پس از انجام تحلیل محتوا، نتایج بهدست آمده به دو دسته مزایا و چالشهای طرح مراقبت در منزل پس از ترخیص از بیمارستان طبقهبندی گردید. در مجموع ۶۱ کد باز استخراج شد؛ بهطوریکه ۲۷ کد به شناسایی ۵ تم(شامل بهبود ارایه خدمت، کاهش هزینهها، تحقق اهداف سلامت، مزایای فرهنگی و اجتماعی، فراهم بودن زیرساختهای لازم) در قسمت مزایا و ۳۴ کد به شناسایی ۷ تم(شامل سیاستگذاری، قانونی و اخلاقی، اقتصادی، نیروی انسانی، فرهنگی-اجتماعی-ارتباطی، محدودیت در ارایه خدمت و محدودیتهای زمانی و مکانی) در قسمت چالشها انجامید.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که ارایه خدمات مراقبت در منزل پس از ترخیص از بیمارستان در تکمیل فرایند ارایه خدمات درمانی نقش مهمی دارد. میتوان گفت ارایه خدمات مراقبت در منزل پس از ترخیص از بیمارستان باعث بهبود ارایه خدمت، کاهش هزینهها و تحقق اهداف سلامت میشود و از طرف دیگر در حوزههای سیاسی، قانونی، اقتصادی و فرهنگی چالشهایی در مسیر اجرای بهینهی این طرح وجود دارد. بنابراین برنامهریزی برای ارزیابی و حل مشکلات پیشروی این خدمات امری ضروری است.
مونا رفیع زاده، رضا صفدری، ژاله شوشتریان ملاک، شعبان علیزاده،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش موبایل مبتنی بر شبیهسازی از الزامات عصر جدید بوده و حیطهای رو به گسترش در راستای رفع نیازهای آموزشی ردهها و سیستمهای مختلف است. باتوجه به گسترش استفاده از فناوریهای مبتنی بر شبیهسازی و محبوبیت ویژهی فناوری واقعیت افزوده یا (AR: Augmented Reality) در حیطهی آموزش، پژوهش حاضر بهمنظور تسهیل گامهای اولیه در شناخت الزامات فنی و نرمافزاهای مورداستفاده در ایجاد این نوع برنامههای کاربردی (app) صورت گرفته است.
روش بررسی: دادههای موردنیاز این پژوهش جهت شناسایی پلتفرم/نرمافزارهای اصلی مورد استفاده در طراحی و ایجاد برنامههای کاربردی آموزشی مبتنی بر فناوری AR با جستجو در منابع کتابخانهای گردآوری شد. همزمان، قابلیتها/بخشهای برنامههای کاربردی خروجی مطالعات وارد شده نیز استخراج، و مجموع این اطلاعات در قالب یک جدول آورده شد. پس از نمایش نرمافزارهای مورد استفاده در ایجاد این نوع برنامههای کاربردی، معماری و مدلی ساده از نحوهی ایجاد یک برنامه کاربردی آموزشی مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده توسط پرکاربردترین نرمافزارهای موجود ترسیم شد.
یافتهها: قابلیتهای نمایش مدل سهبعدی و نمونه سوالات چندگزینهای بهعنوان قابلیتهای حداقل(پایه) یک برنامه کاربردی آموزشی مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده شناسایی شدند. جهت شناسایی پرکاربردترین نرمافزارهای مورد استفاده در ایجاد برنامههای کاربردی آموزشی مبتنی بر AR، مقالات وارد شده بررسی، اطلاعات موردنیاز استخراج و در قالب جدول گردآوری گردید. نتایج بررسی نرمافزاهای متعدد مورد استفاده در مقالات حاکی از آن بود که 3D Unity و Vuforia بیشترین آمار استفاده در ایجاد این نوع برنامههای کاربردی را دارند. سپس، مدلی ساده از مراحل ایجاد برنامه کاربردی آموزشی مبتنی بر واقعیت افزوده و همچنین یک نمونه خروجی از این نوع برنامه کاربردی بر اساس این اطلاعات ارایه شد.
نتیجهگیری: آموزش مبتنی بر شبیهسازی یکی از مباحث مطرح و رو به رشد در سطح جهان است. فناوری واقعیت افزوده بهعنوان یکی از شاخصترین و پرکاربردترین تکنولوژیهای این حیطه میباشد. نتایج این پژوهش مجموعهای از قابلیتهای پایه یک برنامه کاربردی آموزشی مبتنی بر AR و همچنین نرمافزارهای قابل استفاده در ایجاد آن را در برمیگیرد. بنابراین، مطالعهی حاضر میتواند با ایجاد درک فنی اولیه از آموزش مبتنی بر AR، پژوهشگران علاقمند به این حیطه را در جهت شناسایی و انتخاب سادهترین مسیر در ایجاد یک برنامه کاربردی آموزشی مبتنی بر AR یاری نماید
مرجان قاضی سعیدی، محمدامین عباسی اسلاملو، کبری دارابیان، الهام عطایی،
دوره 17، شماره 3 - ( 5-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود پیشرفت مداوم در پزشکی، Chronic Obstructive Pulmonary Disease (انسداد مزمن ریوی (COPD)) همچنان یک بیماری تنفسی پیشرو، غیرقابل درمان و مزمن است که عملکرد بیماران را از ابعاد مختلف محدود کرده و کیفیت زندگی آنها را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد. در این مسیر خودمراقبتی بیماران و بهکارگیری ابزارهای مرتبط با آن در کنترل و درمان بیماری اثر قابل توجهی دارد. هدف این پژوهش، طراحی و ایجاد برنامهی کاربردی جهت خودمراقبتی انسداد مزمن ریوی مبتنی بر اندروید بود.
روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی-توسعهای با رویکرد کاربردی بود. در گام اول بر اساس مطالعهی منابع کتابخانهای و گایدلاینها و بررسی پروندههای بیماران بستری مبتلا به COPD در بیمارستان فیروزآبادی، پرسشنامهای با هدف نیازسنجی اطلاعاتی و تعیین اقلام دادهای و قابلیتهای موردنیاز در برنامهی کاربردی طراحی گردید. آنگاه بر اساس نمونهای ۱۰ نفره (بهروش تصادفی و در دسترس) از پزشکان متخصص داخلی و فوقتخصص ریه در بیمارستانهای فیروزآبادی و حضرت رسول، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران، بررسی و تکمیل گردید. دادهها با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل و سپس جداول سناریو و نمودارهای موردکاربرد جهت نمایش جریان کلی برنامه کاربردی ترسیم شد. برنامه کاربردی با استفاده از زبان برنامه نویسی جاوا در محیط نرمافزار اندروید استودیو ۲۰۲۱ طراحی و ایجاد گردید. پس از نصب برنامهی کاربردی بر روی تلفن همراه ده نفر از بیماران مبتلا به COPD مراجعهکننده به درمانگاه تخصصی داخلی و ریه بیمارستان فیروزآبادی شهرری و استفاده از آن بهمدت یک هفته، نظرات بیماران درمورد کاربردپذیری برنامه کاربردی از طریق پرسشنامه QUIS جمعآوری و تحلیل شد.
یافته ها: بخشهای برنامه کاربردی، متعاقب نظرسنجی متخصصان، موارد اطلاعات فردی، اطلاعات بالینی، مدیریت بیماری، گزارشگیری و نکات آموزشی تعیین شد. که پس از طراحی جهت استفاده و ارزیابی در اختیار بیماران قرارگرفت. درپایان پژوهش، نتایج حاصل از ارزیابی قابلیت استفاده و میزان رضایتمندی از برنامه کاربردی نشان داد که از دیدگاه بیماران، برنامه کاربردی با میانگین امتیاز ۸/۱(از ۱۰ امتیاز) در سطح خوب قرار گرفته است.
نتیجهگیری: از برنامهی کاربردی خودمراقبتی طراحیشده میتوان در جهت افزایش آگاهیبخشی، کمک به مدیریت بیماری، افزایش سطج کیفیت زندگی و کاهش عوارض بیماری و کاهش بار بیماری برای بیماران مبتلا به انسداد مزمن ریوی استفاده نمود.
علی محمد مصدق راد، پروانه اصفهانی،
دوره 17، شماره 3 - ( 5-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تقاضای القایی عبارت است از ارایه مراقبت یا خدمت غیرضروری به بیماران و مراجعان نظام سلامت با اعمال قدرت و سفارش افراد متخصص. تقاضای القایی موجب استفادهی بیش از حد از خدمات سلامت، افزایش زمان انتظار برای دریافت خدمات سلامت، افزایش قیمت خدمات سلامت، افزایش هزینههای بخش سلامت و کاهش کارایی نظام سلامت میشود. سیاستگذاران و مدیران سلامت باید اقداماتی برای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت به کارگیرند. شناسایی علل تقاضای القایی در نظام سلامت اولین قدم در این زمینه است. این پژوهش با هدف شناسایی علل تقاضای القایی در نظام سلامت انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش با روش مرور حیطهای انجام شد. کلیه مقالات منتشر شده در زمینهی علل تقاضای القایی در نظام سلامت تا ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ خورشیدی(۲۱ ژوئن ۲۰۲۳ میلادی) در ۹ پایگاه دادهای و موتور جستجوگر Google Scholar جستجو و جمعآوری شدند. در نهایت، تعداد ۳۸ مقاله انتخاب شد. دادهای با روش تحلیل موضوعی و با استفاده از نرمافزار MAXQDA۱۰ تحلیل شدند.
یافتهها: تعداد ۳۸ مطالعه مرتبط با علل تقاضای القایی در نظام سلامت در بازهی زمانی ۱۹۷۴ تا ۲۰۲۱ میلادی منتشر شدند. تعداد پژوهشهای علل تقاضای القایی در نظام سلامت از سال ۲۰۱۱ میلادی با رشد همراه بوده است. تعداد ۳۲ علت تقاضای القایی در نظام سلامت شناسایی شد که در سه سطح کلان(نظام سلامت)، میانی(سازمان بهداشتی و درمانی) و خرد(ارایهدهنده و گیرندهی خدمت سلامت) تقسیمبندی شد. پرتکرارترین علل تقاضای القایی در نظام سلامت در مطالعات قبلی بهترتیب شامل سیاستگذاری نامناسب، نظارت ناکافی، نظام پرداخت نامناسب، تعداد زیاد پزشکان، عدم توجه به راهنماهای بالینی، انگیزهی مالی ارایهدهندگان خدمات سلامت، پوشش بیمهای بیمار، انتظارات زیاد و غیرمنطقی بیماران، تعرفهی نامناسب خدمات سلامت، پیچیدگی خدمت سلامت و شکاف اطلاعاتی بیماران بود.
نتیجهگیری: تقاضای القایی اثرات منفی بر نظام سلامت دارد و منجر به افزایش هزینههای سلامت، اتلاف منابع سلامت، کاهش کارایی نظام سلامت و در نهایت، کاهش دسترسی مردم به خدمات سلامت ضروری خواهد شد. عوامل متعددی در سطوح مختلف نظام سلامت منجر به ایجاد تقاضای القایی خدمات سلامت میشود. بنابراین، مداخلاتی باید بهطور سیستمی در سه سطح نظام سلامت، سازمانهای بهداشتی و درمانی و ارایهدهندگان و گیرندگان خدمات سلامت بهکار گرفته شوند تا تقاضای القایی خدمات سلامت کاهش چشمگیری داشته باشد.
صنم لطفی، رضا صفدری، دکتر کوروش جعفریان،
دوره 17، شماره 4 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستمهای توصیهگر تغذیه یکی از شاخصترین فناوریهای حوزهی انفورماتیک تغذیهای هستند که کاربران را برای داشتن یک تغذیه سالم یاری میکنند. این سیستمها قادر هستند با در نظر گرفتن وضعیت جسمانی کودک، مناسبترین غذاها و برنامههای غذایی را پیشنهاد دهند. با توجه به اینکه کودکان آسیبپذیرترین گروه سنی را تشکیل میدهند، از مهمترین هدفهای بهداشـتی در سالهای اولیه زندگی کودک، دستیابی به تغذیه متعادل و صحیح بوده که این مطالعه با هدف طراحی، ایجاد و ارزیابی سامانهی توصیهگر تغذیه کودکان انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش در سال ۱۴۰۰ در سه مرحله جهت نیازسنجی عناصر اطلاعاتی برنامه کاربردی توصیهگر تغذیه انجام شده است. ابتدا به منظور تعیین عناصر دادهای و قابلیتهای برنامه، تحلیل نیازهای دادهای صورت گرفته است. در ادامه بر اساس نیازسنجیهای انجام شده، برنامه کاربردی، طراحی شده و نسخه نهایی آن ایجاد گردیده است. اپلیکیشن در محیط اندروید استودیو ایجاد و سپس کاربردپذیری فنی آن با استفاده از پرسشنامهی نیلسن توسط ۵ نفر از خبرگان انفورماتیک پزشکی و مدیریت اطلاعات سلامت انجام شده است.
یافتهها: عناصر اطلاعاتی و قابلیتهای موردنیاز برنامه تعیین گردیده و پس از تحلیل آماری پرسشنامه، اکثر موارد مطرح شده در آن توسط متخصصان شرکتکننده در پژوهش با درصد بالایی(۹۰ درصد) ضروری دانسته شده و در برنامه کاربردی لحاظ شدند. سپس طراحی و ایجاد برنامه کاربردی توصیه گر تغذیه کودکان ۱ تا ۵ سال در محیط برنامه نویسی اندروید استودیو انجام شد. در آخر از پرسشنامهی ارزیابی اکتشافی نیلسن استفاده و کاربردپذیری فنی آن توسط خبرگان ارزیابی گردید. میانگین شدت وخامت مشکلات مربوط به اصول دهگانهی نیلسن ۱/۳ به دست آمد که این مقدار در دستهبندی مشکلات جزیی قرار میگیرد.
نتیجهگیری: استفاده از برنامه کاربردی توصیهگر تغذیه، راهکار مفیدی برای افزایش آگاهی والدین از وضعیت رشد کودک از لحاظ سن، قد و دور سر خواهد بود. این برنامه موجب ارتقای سلامت تغذیه، بهبود سلامت روحی و روانی، رشد بهتر کودکان شده و با استفاده از توصیههای تغذیهای مناسب نقش بسزایی در جلوگیری از بروز بیماریها خواهد داشت.
زهره جوانمرد، مرضیه معراجی، مهسا قلی زاد، فاطمه عامری،
دوره 17، شماره 4 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با افزایش همهگیری کووید-۱۹، ابزارهای پوشیدنی در زمینه مدیریت این بیماری بسیار مورد توجه قرار گرفتند. مطالعهی مروری سیستماتیک حاضر با هدف بررسی نقش ابزارهای پوشیدنی در مدیریت بیماری کووید-۱۹ انجام گردید.
روشبررسی: مطالعهی حاضر، طبق دستورالعمل PRISMA انجام گردید. برای این منظور پایگاههای اطلاعاتی Web of Science، PubMed و Scopus جهت بازیابی مقالات انگلیسی بدون محدودیت زمانی، تا ۱۶ اوت ۲۰۲۲، جستجو گردید. استراتژی جستجو شامل مفاهیم "Wearable Device" و "۱۹-COVID" بود. معیار ورود به مطالعه، مقالات اصیل و انگلیسی زبانی بودند که به منظور طراحی و پیادهسازی ابزارهای پوشیدنی در مدیریت کووید-۱۹ انجام گردیدهاند. کلیه مقالات کوتاه، نامه به سردبیر، چکیده همایشها، مطالعات مشاهدهای، مقالات مروری و همچنین مقالاتی که نسخه کامل آنها در دسترس نبود و زبانی غیر از زبان انگلیسی داشتند، و همچنین موارد پیادهسازی نشده، از روند مطالعه کنار گذاشته شدند. جهت ارزیابی کیفیت مقالات ، ابزار ارزیابی AXIS برای ارزیابی کیفیت مطالعات مقطعی استفاده گردید. پس از انتخاب مطالعات، گردآوری دادهها بر اساس فرم استخراج دادهها انجام گردید. سپس تجزیه و تحلیل دادهها از طریق روش تحلیل محتوا صورت گرفت.
یافتهها: در نهایت، ۱۰ مقاله به مرور حاضر وارد شدند و ابزارهای پوشیدنی معرفیشده در آنها بررسی گردید. ۷۰% ابزارهای پوشیدنی به منظور نظارت بر علایم، وضعیت سلامتی و قرنطینه و ۳۰% جهت تشخیص استفاده میشوند. کاربران اصلی این ابزارها بیماران، عموم مردم، پزشکان و مسئولان آمار و اطلاعات بودند. نوع ابزارهای پوشیدنی مورد استفاده، دستبند و ساعت هوشمند(۶۰%)، حسگر(۳۰%) و پالس اکسیمتر و پچ سینه(۱۰%) بودند.مهمترین قابلیت و ویژگی ابزارهای پوشیدنی شامل انتقال دادهها و فعالیتها به تلفن همراه و مصرف کم انرژی میباشد. با استفاده از ابزار ارزیابی کیفیت AXIS، چهار مطالعه با کیفیت خیلیخوب، پنج مطالعه خوب و یک مطالعه ضعیف رتبهبندی شدند.
نتیجهگیری: مرور مطالعات نشان داد که ابزارهای پوشیدنی، قابلیتهایی زیادی را جهت نظارت بر بیماری و توانمندسازی بیماران، تشخیص بیماری و پایش از راه دور علایم حیاتی بیماران کووید-۱۹برای بیماران فراهم میکنند. این ابزارها در شکلهای متفاوتی ارایه میشوند. پیشنهاد میشود توسعه ابزارهای جدید با هدف نظارت بر بیماری کووید-۱۹ با تاکید بر کاربری بیماران و به شکل دستبند و ساعت هوشمند فراهم گردد و در عین حال توجه لازم به مسایل حفظ حریم شخصی و محرمانگی صورت گیرد.
آیین محمدی، فاطمه منافی، فرنگیس شوقی شفق آریا، ریتا مجتهدزاده،
دوره 17، شماره 4 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پاسخگویی اجتماعی عبارت است از شناسایی مشکلات و نیازهای جامعه، اقدام برای رفع آنها و ارزشیابی تاثیر این برنامهها. دانشگاههای علوم پزشکی با توجه به نقش حیاتی خود در تامین سلامت جامعه، از مهمترین سازمانهایی هستند که باید پاسخگویی اجتماعی را محقق سازند و آموزش، پژوهش و خدمات خود را برای پاسخ به نیازهای جامعه هدایت کنند. به نظر میرسد که علیرغم تلاشهای صورت گرفته، پاسخگویی اجتماعی در عمل و به طور کامل محقق نشده است. هدف از این مطالعه تبیین عوامل موثر بر توسعهی پاسخگویی اجتماعی با استفاده از نظرات مسئولان توسعه آموزش کشور بود.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعهی کیفی است که توسط مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال ۲۰۲۲ انجام شده است. شرکتکنندگان ۶۸ نفر از مدیران مراکز مطالعات و توسعه آموزش و ۳۳۲ نفر از مدیران دفاتر توسعه آموزش دانشکدهها و بیمارستانهای آموزشی دانشگاههای کشور در قالب ۸ گروه متمرکز بودند. نتایج با استفاده از تحلیل محتوای کیفی متعارف استخراج شد.
یافتهها: در مرحله اول ۵۴۱ کد استخراج شد که بعد از مشابهتیابی و ادغام آنها ۸۶ کد نهایی به دست آمد. مجموعه این کدها در ۱۸ زیرحیطه و ۶ حیطه «برنامه درسی» شامل بازنگری کوریکولومها، رویکردها، واحدها و تمهای طولی و رشتههای جدید، «آموزش در عرصههای اجتماعی» شامل عرصههای آموزشی و بسترسازی، «دانشجویان» شامل دانشجو به عنوان معلم، آموزش به دانشجو و دانشآموختگان، «استادان» شامل استفاده از خدمات استادان، ایجاد انگیزه و جبران خدمت و مدیریت هیات علمی، «ارزشیابی» شامل ارزیابی دانشجو و ارزشیابی برنامه و «مدیریت» شامل رهبری و مدیریت کلان، ساختار، ارتباطات بینبخشی و پژوهش طبقهبندی شدند.
نتیجهگیری: در این مطالعه، مجموعه اقدامات و عواملی که میتواند موجب پاسخگویی اجتماعی در دانشگاههای علوم پزشکی شود، شناسایی و معرفی شدهاند. این عوامل که منطبق با زمینهی خاص آموزش علوم پزشکی کشور تبیین شده، میتواند برای مدیران ارشد در نظام آموزش پزشکی کشور مورد استفاده قرار گرفته و به عنوان چارچوبی برای تدوین برنامههای بلندمدت و کوتاه مدت ایشان عمل کند.
شیما مرادی، فاطمه رضایی زاده، منیره رحیم خانی،
دوره 17، شماره 4 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه وهدف: پژوهش حاضر جهت تعیین جایگاه ایران در انتشارات علمی حوزهی ایمنیشناسی و میکروبشناسی انجام شده است؛ و اهداف دیگر آن تعیین وضعیت کلی تولید علم جهان، خاورمیانه و ایران، شناسایی الگوهای تالیف تولیدات علمی جهان، خاورمیانه و ایران، شناسایی میزان همکاریهای علمی ایران با کشورهای خاورمیانه و جهان، و بررسی ارتباط بین شاخصهای تولیدات علمی، استنادات، همکاریهای علمی منطقهای و همکاریهای علمی فرا منطقهای با یکدیگر هستند.
روش بررسی: پژوهش از نوع کاربردی و با استفاده از شاخصهای علمسنجی و جامعه پژوهش ۳۰۶۲۲ مدرک حوزهی ایمنیشناسی و میکروبشناسی کشورهای خاورمیانه طی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸ است. برای تعیین جایگاه کشورها و روابط بین شاخصها از تحلیل عامل اکتشافی و ماتریس همبستگی و پایگاه سایول استفاده شد.
یافتهها: به ترتیب کشورهای ایران، ترکیه، و عربستان در شاخصهای تولیدات علمی، استنادات، همکارهای منطقهای، فرامنطقهای و همکاری کل جزو کشورهای قدرتمند اطلاعاتی منطقه محسوب شدند؛ و بهجهت تعیین جایگاه در منطقه، شاخصِ استنادات نسبت به سایرین بیشترین وزن را داشت. ایران در شاخصهای تولیدات علمی و استنادات بهترتیب با ۴۳.۶۳% و ۳۳.۷۶% رتبه اول، در شاخص همکاریهای منطقه ای با ۴۳.۶۳% رتبه سوم، در شاخص همکاریهای فرامنطقه ای با ۲۳.۵۶% رتبه دوم و در شاخص همکاری کل با ۲۲.۱۲% رتبه دوم را دارد.
نتیجهگیری: علیرغم وجود جایگاه برجستهی کشور در کمیت تولیدات علمی حوزهی ایمنیشناسی و میکروبشناسی، کیفیت این تولیدات نسبت به متوسط منطقهای و جهانی پایینتر است. همچنین، در این مطالعه ضمن تعیین کشورهای قوی، متوسط و ضعیف منطقه، مشخص شد که رابطهی بین شاخصهای استنادات و تولیدات علمی نسبت به تمامی رابطههای دو به دوی در شاخصهای منتخب بیشتر است.
علی مولی کوام المیاح، حمید جدوع عباس، رضا افریشم، ناهید عین الهی،
دوره 17، شماره 4 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یک اختلال متابولیک است که با افزایش سطح گلوکز خون، ناشی از اختلال در عملکرد انسولین، ترشح انسولین یا هر دو مشخص میشود که باعث اختلال در متابولیسم کربوهیدراتها، پروتئینها و لیپیدها میشود. هیپرگلیسمی مزمن با آسیب طولانی مدت، اختلال عملکرد و نارسایی اندامهای مختلف همراه است. آدروپین و آیریسین پروتئینهایی هستند که به تازگی توصیف شدهاند و ممکن است جزء ضروری در مسیرهای پاتوفیزیولوژیک دیابت باشند. مطالعهی حاضر به منظور بررسی نشانگرهای بیوشیمیایی آیریسین و آدروپین در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ و ارتباط آنها با عوامل خطر طراحی شد.
روش بررسی: مطالعهی حاضر یک مطالعهی مورد شاهدی بود که شامل ۹۰ بیمار دیابتی نوع ۲ و ۹۰ فرد سالم بود که از نظر سن و جنس با هم همسان بودند. قند خون ناشتا(FBS)، HbA۱c، انسولین سرم، کلسترول تام(TC)، کلسترول لیپوپروتئین با چگالی کم(LDL-C)، کلسترول لیپوپروتئین با چگالی بالا( HDL-C)، تری گلیسرید(TG)، آیریسین و آدروپین در آزمایشگاه بیوشیمی بیمارستان آموزشی AL-Faihaa با روشهای استاندارد اندازهگیری شد.
یافتهها: سطح سرمی آیریسین(ng/ml ۸/۱۵۲±۱/۶۴۲ در مقابل ۳/۹۱۶±۱۴/۰۶) و آدروپین(pg/ml ۲۵/۳۹±۸/۸۹۷ در مقابل ۸/۷۶۸±۵۹/۴۳) به ترتیب در گروه بیمار بهطور معنیداری کمتر از گروه کنترل بود(۰/۰۰۱>P). در گروه بیماران، سطح آدروپین سرم با سن همبستگی مثبت(۰/۰۲۵=P , ۰/۲۶۳=r) و با BMI همبستگی منفی(۰/۰۴۸=P , ۰/۲۰۹-=r) و معنیدار داشت. در حالی که سطح سرمی آیریسین با TG همبستگی معنیدار و منفی داشت(۰/۰۱۸=P , ۰/۲۴۸-=r). میزان سطح زیر منحنی(AUC) برای آیریسین(۰/۹۶۹-۰/۹۰۶=CI ۹۵%) ۰/۹۳۷ بود که در کات آف ۹/۷۱۵ دارای حساسیت ۹۱/۱% و اختصاصیت ۰/۸۰% نشان داد(۰/۰۰۰۱>P). علاوه بر این، میزان AUC برای آدروپین(۱/۰۰-۰/۹۸۰=CI ۹۵%) ۰/۹۹۱ بود که این بیومارکر در کات آف ۳۷/۹۴۵ حساسیت ۱۰۰/۰% و اختصاصیت ۹۱/۱% نشان داد(۰/۰۰۰۱>P).
نتیجهگیری: یافتههای ما نشان داد که سطح سرمی آیریسین و آدروپین در گروه بیمار نسبت به گروه کنترل کمتر بود. احتمالا، کاهش آدروپین و آیریسین ممکن است به عنوان یک نشانگر زیستی برای پیشبینی خطر T۲DM استفاده گردد که نیاز به مطالعات بیشتری در این خصوص دارد.
زهرا خواجه، کامران یزدانی، ابراهیم عبداللهپور، محسن محمدی، سحرناز نجات،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آلزایمر یک بیماری مزمن است که باعث ناتوانیهای شناختی، تفکر، تغییرات شخصیتی و اختلال در فعالیتهای روزمره میشود. به دلیل این اختلالات، بیماران نیاز به مراقبت طولانی مدت دارند. مراقبت از بیماران مبتلا به آلزایمر، بیشتر در منزل توسط اعضای خانواده انجام میشود و همین امر باعث میشود مراقبان خانگی از نظر روحی، جسمی، عاطفی، اجتماعی و مالی دچار مشکل شوند. پرسنل بهداشتی نقش کلیدی در زمینهی ارایه اطلاعات و راهنمایی و کمک به خانواده در کنترل این شرایط دارند. هدف از اجرای این مطالعه بررسی سطح آگاهی و نگرش در مورد بیماری آلزایمر در پرسنل سلامت(بهورزان) و تعیین عوامل مرتبط با آن است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعهی مقطعی جهت بررسی سطح آگاهی و نگرش بهورزان در مورد بیماری آلزایمر و عوامل مرتبط با آن است. تمام ۲۶۰ نفر از بهورزان دو شهرستان گرگان و کردکوی به روش سرشماری جهت بررسی سطح آگاهی و نگرش در مورد بیماری آلزایمر و عوامل مرتبط با آن وارد مطالعه شدند. برای تعیین ارتباط بین متغیرهای مستقل با متغیر وابسته (نمرهی کلی آگاهی و نگرش) از آزمونهای T- test و آنالیز واریانس ANOVA در آنالیز bivariate استفاده شد. متغیرهایی که سطح معناداری ارتباط آنها با متغیر پاسخ در آنالیز bivariate کمتر از۰/۲ بود وارد مدل خطی شدند و در نهایت از مدل خطی چندگانه (multivariable) برای تعیین عوامل مرتبط با سطح آگاهی و نگرش استفاده شد.
یافتهها: میانگین سطح آگاهی ۴۶/۷۳% (۴۸/۱۶–۴۶/۴۵ :CI ۹۵ درصد) و میانگین سطح نگرش ۵۵/۶۱% (۵۶/۷۴-۵۴/۶۳ :CI ۹۵ درصد) به دست آمد. نتایج نشان میدهد، که آنهایی که سابقهی آموزش قبلی، سابقهی مراقبت از بیماران مبتلا به آلزایمر، سابقهی کار طولانیتری در سیستم بهداشتی داشتند و دارای جنسیت مؤنث و متأهل بودند از سطح آگاهی بالاتر و افرادی که سابقهی آموزش قبلی داشتند و دارای قومیت سیستانی بودند از نگرش بالاتری برخوردار بودند.
نتیجهگیری: به طور کلی سطح آگاهی بهورزان ۴۶/۷۳ از ۱۰۰-۰ و سطح نگرش ۵۵/۶۱ از ۱۰۰-۰ است. عواملی از جمله جنسیت، سابقهی کار در سیستم بهداشتی، سابقهی شرکت در کارگاه آموزشی، سابقهی مراقبت از بیمار مبتلا و وضعیت تأهل با سطح آگاهی بهورزان و عواملی از جمله قومیت و سابقهی شرکت در کارگاه آموزشی با سطح نگرش بهورزان مرتبط بود.
علیرضا حاجی زاده، رضا حافظی، مریم تاجور،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آیندهپژوهی به صورت پیوسته در حال تکامل است و به سازمانها و افراد کمک میکند تا رویدادها، فرصتها و تهدیدهای آینده را به خوبی شناسایی کنند. در حوزه سلامت نیز آیندهپژوهی در جهت مدیریت بهتر تغییرات احتمالی آینده و کنترل شرایط نامطلوب و زمینهسازی برای آیندهی مطلوب به کار گرفته میشود. هدف از پژوهش حاضر انجام یک مرور حیطهای از آیندهپژوهیهای انجام شده در حوزهی سلامت ایران بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مرور حیطهای (Scoping review) بود که با استفاده از چارچوب Arksey و O’Malley در شش گام شامل شناسایی سؤال تحقیق، شناسایی مطالعات مرتبط، انتخاب/غربالگری مطالعات، حیطهبندی/تقسیمبندی دادهها، جمعبندی، خلاصهسازی و گزارش نتایج و ارایه راهنمایی و توصیههای عملی انجام شد. پایگاههای اطلاعاتی و موتورهای جستجوی فارسی و انگلیسی زبان PubMed, Web of Science (WOS), Scopus, ProQuest, SID, Magiran, IranDoc و Google Scholar با استفاده از کلیدواژههای مرتبط جستجو شدند. پس از حذف مقالات تکراری، مقالات باقی مانده براساس معیارهای ورود و خروج غربالگری شدند. نتایج مقالات انتخاب شده براساس گامهای مذکور در نهایت حیطهبندی، خلاصهسازی و گزارش شدند.
یافتهها: از بین ۶۶۹۱ مقالهی شناسایی شده، ۳۰ مطالعه به مرحلهی سنتز نهایی رسیدند. مطالعات در دستههای آیندهنگری، آیندهنگاری و ترکیبی طبقهبندی شدند، که روش سناریونویسی بیشترین کاربرد را داشته و در ۲۰ مطالعه استفاده شده بود. همچنین، مطالعات از لحاظ ماهیت(طبیعت) براساس کمی یا کیفی بودن و افق زمانی نیز طبقهبندی شدند. انواع روشهای آیندهپژوهی در ایران، در حوزههای بهداشت عمومی، دارو، علم و فناوری، تأمین مالی، نسخهنویسی، گردشگری سلامت، رژیم غذایی، منابع انسانی، سالمندی، همهگیری کووید-۱۹، سیاستگذاری سلامت، بیمارستان و سطح کلان نظام سلامت به کار رفته بودند.
نتیجهگیری: استفاده از روشهای آیندهپژوهی به صورت هدفمند و بر روی مسایل نظام سلامت ایران میتواند در شناخت آینده برای تصمیمگیری و برنامهریزی آگاهانهتر جهت ساختن آیندهی مطلوب نقش مؤثری داشته باشد. نتایج این مرور نشان داد که مطالعات پراکندهای با روشهای آیندهپژوهی در حوزه سلامت انجام شده است که در این میان روش سناریونویسی بیشتر مورد توجه بوده است.