جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
392 نتیجه برای موضوع مقاله:

محمد حسین صادقیان، پرویز جهان، محمد عارفی،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: مسمومیت با فسفید آلومینیوم یکی از مسمومیت‌های کشنده در کشور‌های آسیایی از جمله در پاکستان و هند است که نیاز به درمان سریع و فوری دارد. از آن‌جا که یکی از مهم‌ترین علایم در بیماران مسموم با فسفید آلومینیوم تظاهرات قلبی و عروقی می‌باشد، به‌نظر می‌رسد که تغییرات الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرافی یکی از موارد مهمی است که در بیماران مسموم با این ماده نیاز به سنجش دارد. از ‌این‌رو این مطالعه با هدف بررسی تغییرات الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرافی در بیماران مسموم شده با این ماده طراحی گردید.
روش بررسی: مطالعه‌ی حاضر به صورت مقطعی در سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ بر روی ۱۰۷ بیمار مسموم شده با فسفید آلومینیوم مراجعه‌کننده به اورژانس مسمومیت بیمارستان بهارلو شهر تهران انجام پذیرفت. تمامی بیماران که مسمومیت آن‌ها به دلیل مصرف قرص، محلول و یا استنشاق فسفید آلومینیوم بوده وارد مطالعه شده‌اند. سرانجام، اطلاعات بیماران براساس متغیرهای مورد بررسی در این مطالعه شامل: سن، جنسیت، دوز مسمومیت، فاصله زمانی مصرف قرص تا پذیرش در اورژانس، سطح فشار‌خون سیستولی و تغییرات الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرافی گردآوری شد.
یافته‌ها: میانگین فشارخون سیستولیک بیماران در ساعت اول ۱۰۷ میلی‌متر جیوه بود که بعد از ۲۴ ساعت به ۱۰۳ میلی‌متر جیوه رسید. فشارخون دیاستولیک بیماران نیز در ساعت اول و ۲۴ ساعت بعد از بستری برابر با ۱۹/۷۱ و ۶۶/۶۸ بود. مقدار pH خون بیماران در ابتدای مطالعه ۹۹/۶ و بعد از ۲۴ ساعت ۳۹/۷ بود(۰۸۱/۰=P). مقدار تخلیه بطن چپ در ساعت اول و ۲۴ ساعت بعد نشان داد که در ابتدای مطالعه متوسط مقدار تخلیه ۶۸/۴۰ بود که بعد از ۲۴ ساعت به ۵۷/۴۶ رسید. در واقع کسر تخلیه بعد از ۲۴ ساعت از بستری ۲۱/۵ درصد افزایش نشان داد(۰۲۹/۰= P).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه‌ی حاضر نشان داد که تغییرات وسیع در اکوکاردیوگرافی قلب به ویژه کسر تخلیه بطن چپ و هم چنین ECG بیماران می‌تواند نشان دهنده‌ی شدت مسمومیت قلب در بیماران مسموم شده با فسفید آلومینیوم باشد.


 
سعید برزگری، مرجان قاضی سعیدی، رقیه نظری، سیف علی مهدوی، سید علیرضا حسنی،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از برنامه‌های سلامت همراه در تسهیل ارتباط درمانی بین بیماران و مراقبان سلامت کمک‌کننده است. با توجه به مزایایی که سلامت همراه دارد، وجود ابزاری قابل اعتماد و معتبر که بتواند انگیزه‌ی استفاده از سلامت همراه را بررسی کند، اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی ابزار تعامل با فناوری سلامت همراه انجام شد.
روش بررسی: مطالعه‌ی حاضر یک پژوهش روان‌سنجی است که در سال ۱۴۰۱ در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. شرکت‌کنندگان این مطالعه ۴۵۰ نفر از دانشجویان علوم پزشکی تهران بودند که به شیوه‌ی نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ویژگی‌های روان‌سنجی پرسش‌نامه از طریق روایی صوری، محتوایی و سازه بررسی شد. تحلیل مولفه اصلی با استفاده از چرخش واریمکس به منظور بررسی ساختار عاملی پرسش‌نامه انجام شد. پایایی پرسش‌نامه به کمک آلفاکرونباخ و همبستگی درون طبقه‌ای بررسی گردید. برای بررسی برازش مدل از شاخص‌های CFI، GF، RMSEA وCMIN/DF استفاده گردید.
یافته‌ها: نسبت و شاخص روایی محتوایی پرسش‌نامه به‌ترتیب ۰/۹۱ و ۰/۸۶ به‌دست آمد. در بررسی روایی صوری تغییراتی جزئی در کلمات اغلب گویه‌ها اعمال شد. ضریب همبستگی درون طبقه‌ای در تمام ابعاد بیشتر از ۰/۸ بود. نتایج تحلیل عامل اکتشافی منجر به استخراج پنج عامل خودمختاری، صلاحیت، ارتباط داشتن، هدف‌گذاری و دستیابی به هدف شد که واریانس تجمعی آن‌ها ۷۱/۴۸% به‌دست آمد. شاخص کفایت حجم نمونه با کایزر-مایر-الکین  برابر ۰/۸۲ و اشتراک گویه‌ها برای تمامی آیتم‌ها بالاتر از ۰/۴ بود. برازش مدل پنج عاملی بر اساس شاخص‌های استاندارد نیکویی برازش نظیر CFI=۰/۹۷۸، GFI=۰/۹۳۰، RMSEA=۰/۰۴۰، CMIN/DF=۱/۳۰۷ برقرار بود. روایی همگرا و واگرا برای تمام عامل‌ها برقرار بود. برای بررسی پایایی درونی پرسش‌نامه از آزمون آلفا کرونباخ استفاده شد که مقدار آن ۰/۷۱ به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: سازه‌ی پنج عاملی پرسش‌نامه‌ی تعامل با فناوری سلامت همراه از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است. این پرسش‌نامه می‌تواند برای بررسی میزان تعامل کاربران دانشجویان علوم پزشکی با فناوری سلامت همراه استفاده گردد.

رضا صفدری، شراره رستم نیاکان کلهری، افضل شمسی، هما حاجی زادگان،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سختی و انسداد عروق کرونر شایع‌ترین بیماری قلبی و از دلایل عمل پیوند‌ عروق کرونر است. بیماران بعد از این عمل نیازمند خودمراقبتی صحیح و تغییر سبک زندگی جهت افزایش کیفیت زندگی هستند. پژوهش حاضر جهت طراحی مفهومی برنامه کاربردی اندرویدی خودمراقبتی با محوریت فاز سوم توانبخشی قلبی انجام‌شده‌است.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی در دو فاز اصلی و مجموع شش گام در راستای نیازسنجی اطلاعاتی و کاربردی برنامه کاربردی خودمراقبتی و طراحی مدل مفهومی آن اجرا شده‌است. پس از جستجو در منابع علمی معتبر و گایدلاین‌ها و بررسی برنامه‌های کاربردی فارسی موجود، از طریق پرسش‌نامه‌ی شاخص روایی محتوایی لاوشه و ولتز و باسل تعداد ۲۰ نفر از کادر درمانی با سابقه‌ی مراقبت بیماران قلبی در مرحله تعیین الزامات مشارکت داشتند و نتایج با استفاده از SPSS تحلیل توصیفی گردید. در نهایت مدل برنامه کاربردی با استفاده از زبان یکپارچه مدل‌سازی و نقشه‌ذهنی تهیه شد.
یافته‌ها: تعداد ۶۲ آیتم در ۶ دسته‌بندی کلی(اطلاعات فردی، سوابق پزشکی، بخش مداخله‌ای، پرونده سلامت فردی، اطلاعات ضروری، ارتباط اورژانسی) شناسایی شد. در مرحله تعیین الزامات توسط صاحب‌نظران، ۵۲ آیتم آن پذیرفته شد و ۱۰ مورد با تغییرات جزیی و بازبینی مجدد در مدل مفهومی برنامه کاربردی گنجانده شدند.
نتیجه‌گیری: سلامت همراه و کاربرد آن در خودمراقبتی و توانبخشی قلبی راهکاری مناسب در راستای افزایش پیگیری درمان و تداوم بهینه خودمراقبتی در بیماران خواهد بود. این ابزار می‌تواند با داشتن بخش‌های مختلف تسهیل کننده تغییر سبک زندگی و کمک به بیماران در پیشگیری ثانویه از حوادث قلبی عروقی و بهبود سلامتی آنان باشد.

ماشااله ترابی، سارا نعیمی، الناز واحدی، حمیده حمیدی،
دوره 17، شماره 6 - ( 11-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش مخاطبان از مواردی است که می‌تواند بر برداشت ذهنی آن‌ها از مفید بودن و آسانی استفاده از فناوری تأثیرگذار باشد. برخی از مخاطبان به علت عدم آگاهی از ویژگی‌های منحصر به فرد و استفاده‌ی آسان از سایت دانشگاه علوم پزشکی تهران ترجیح می‌دهند تا از وب‌سایت قدیمی استفاده کنند و تغییرات در سایت دانشگاه را به خوبی نمی‌پذیرند. این پژوهش با هدف مقایسه‌ی دو روش آموزش چهره به چهره و آموزش از طریق نماتصویر در پذیرش تغییرات فناوری اطلاعات در وب‌سایت دانشگاه و ارزیابی آگاهی مخاطبان از ویژگی‌های شهرت‌آفرینی در وب‌سایت انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده در سال ۱۴۰۰ در سه مرحله انجام شد. افراد شرکت‌کننده در این مطالعه ۹۰ نفر بوده‌اند که ۴۵ نفر به صورت چهره به چهره و ۴۵ نفر نیز از طریق نماتصویر درباره تغییرات سایت آموزش دیدند. جمع‌آوری داده‌های تحقیق براساس پرسش‌نامه استاندارد دیویس و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و GraphPad Prism انجام گرفت. برای مقایسه‌ی یک متغیر کمی در بیش از دو گروه تست آنالیز واریانس یک طرفه یا آزمون کروسکال والیس و هم چنین، آزمون One-way ANCOVA برای بررسی تفاوت بین گروه‌ها قبل و بعد از آموزش به‌کار برده شد.
یافته‌ها: در آموزش چهره به چهره متغیرهایی مانند آگاهی، سودمندی و سهولت استفاده ی درک شده، هم چنین، نگرش و عملکرد در مورد استفاده از فناوری اطلاعات پیش و پس از آموزش چهره به چهره یا آموزش توسط نماتصویر تفاوت معناداری نداشتند.
نتیجه‌گیری: بررسی اثر بخشی روش‌های آموزش در این طرح، به روابط عمومی دانشگاه کمک خواهد کرد که برای تغییراتی که در آینده در حوزه‌ی شهرت‌آفرینی وب‌سایت به وجود خواهد آمد، نسبت به آماده‌سازی و همراه‌سازی مخاطب به سرعت وارد عمل گردد.

فریبا معلم برازجانی، آزیتا یزدانی، رضا صفدری، سید منصور گتمیری،
دوره 17، شماره 6 - ( 11-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: نارسایی کلیه از مشکلات شایع و رو به افزایش در ایران و جهان به شمار می‌رود. پیوند کلیه به‌ عنوان روش‌درمانی ارجح برای بیماران مبتلا به ESRD شناخته شده است. یادگیری ماشین به عنوان یکی از ارزشمند‌ترین شاخه‌های هوش مصنوعی در زمینه‌ی پیش‌بینی بقای بیماران یا پیش‌بینی بروز حـالات مختلف در بیماران کاربرد بسزایی دارد. هدف از انجام این پژوهش پیش‌بینی پیامدهای پیوند کلیه در بیماران، با استفاده از یادگیری ماشین است.
روش بررسی: از آن‌جایی که یکی از قوی‌ترین روش‌شناسی‌ها در زمینه‌ی اجرا و پیاده‌سازی پروژه‌های داده کاوی CRISP است، این روش‌شناسی به عنوان روش کار انتخاب شد. به منظور شناسایی عوامل مؤثر در پیش‌بینی پیامد‌های پیوند کلیه، پس از مرور متون مرتبط، چک‌لیستی محقق ساخته جهت مشخص کردن میزان ضرورت هرکدام از عوامل مؤثر بر نتیجه‌ی پیوند برای تعدادی از نفرولوژیست‌های سراسر کشور ارسال شده و نتایج تحلیل و بررسی شد. سپس با استفاده از زبان پایتون و الگوریتم‌های مختلف یادگیری ماشین از جمله ماشین‌بردار پشتیبان، جنگل‌های تصادفی، K نزدیک‌ترین همسایه، گرادیان افزایشی و یادگیری عمیق، به مدل‌سازی بر روی داده‌ها پرداخته شد.
یافته‌ها: مدل نهایی از نوع چند برچسبی و بر اساس الگویتم جنگل تصادفی بود که بتواند پیامد‌های مختلف پیوند کلیه که در این مطالعه شامل احتمال پس‌زدگی، واکنش‌های دیابتیک، واکنش‌های بدخیمی و بستری مجدد بیمار بود را به صورت یک جا پیش‌بینی کند. پس از انجام مراحل پیش پردازش بر روی داده ها و مدل‌سازی بر روی ویژگی‌های داده‌ی ورودی به وسیله الگوریتم‌های مختلف، مدل نهایی قادر بود با خطایی کمتر از ۰/۰۱ به پیش‌بینی چهار مورد پیامد پیوند کلیه یعنی پس‌زدگی، ابتلا به دیابت، واکنش‌های بدخیمی و بستری مجدد بیمار بپردازد.
نتیجه‌گیری: میزان بالای درستی و دقت مدل جنگل تصادفی نشان از قدرت بالای این مدل برای پیش‌بینی پیامدهای پیوند کلیه دارد. در این مطالعه، مؤثرترین عوامل در ابتلای بیمار به پیامدهای ذکر شده شناسایی شد. برای نمونه‌های جدید با استفاده از این سیستم مبتنی بر یادگیری ماشین می‌توان به پیش‌بینی احتمال بروز این پیامدها برای بیماران پرداخت.

ثریا سیار، سارا نوروزی، سید محمد حسین جوادی، محمد سبزی خوشنامی، ساناز دهقانی، مریم پورحسین، مهناز زامیادی،
دوره 17، شماره 6 - ( 11-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش مددکاران اجتماعی در نظام سلامت، موفقیت و پایداری عمل پیوند عضو، پیشگیری از بستری‌های مجدد بیماران و کاهش هزینه‌های تحمیلی بر نظام سلامت این مطالعه با هدف طراحی پروتکل مداخلات تخصصی مددکاران اجتماعی مراکز درمانی ایران در فرایند پیوند و ایجاد وحدت رویه درعملکرد و ارایه‌ی جامع خدمات به بیماران و مراقبانشان انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه در دو فاز مرور منابع و کیفی انجام شد. در مرحله‌ی مرور منابع پایگاه‌های اطلاعاتی معتبر بررسی گردید و در مرحله‌ی کیفی به منظور جمع‌آوری اطلاعات از تکنیک‌های دلفی و بحث گروهی متمرکز با حضور پانزده نفر از مسئولان و مددکاران اجتماعی شاغل در بیمارستان‌های منتخب کشور از استان‌های تهران، لرستان، خراسان رضوی، البرز، آذربایجان شرقی، یزد، گلستان، قزوین، کرمانشاه و کارشناسان و صاحب‌نظران حوزه‌های معاونت‌های بهداشتی و درمان وزارت بهداشت، استادان دانشگاه، کادر درمان و کارشناسان حوزه‌ی پیوند و اهدای عضو انجام شد. پروتکل نهایی جهت نقد و ارزیابی نهایی برای هشت نفر از کارشناسان مجرب ارسال گردید و از آن‌ها خواسته شد با توجه به چک‌لیست نقد راهنما، پروتکل را از حیث هدف و محدوده‌ی مداخلات، ذینفعان، مراحل تدوین، وضوح ارایه، قابلیت دسترسی و عدم وابستگی در نگارش را مورد ارزیابی نهایی قرار دهند.
یافته‌ها: در این مطالعه، فرایند‌کاری مددکاران اجتماعی در سه مرحله‌ی قبل، حین و پس از پیوند ترسیم گردید. همچنین نقش‌های متنوعی برای مددکاران اجتماعی در سه مرحله‌ی کاری در نظر گرفته شد که از آن جمله می‌توان به نقش مدافع، حمایت‌گر، مدیر مورد (case manager)، بسیج‌کننده‌ی منابع، آموزش‌گر، مشاور، ارزیابی‌کننده و هدایت‌گر اشاره کرد. حین پیوند مداخلاتی همچون حمایت‌یابی اطلاعاتی، تسهیل‌گری در فرایند بستری بیمار، ارایه‌ی حمایت‌های روانی اجتماعی از خانواده با هدف توان‌افزایی برای مراقبت‌های پس از پیوند، ارایه‌ی مشاوره به اعضای خانواده جهت مقابله با استرس و ارتقای بهداشت روانی آنان و ارایه‌ی حمایت‌های اقتصادی، فراهم نمودن شرایط اسکان از طریق همراه‌سراها و ارتباط و تعامل با تیم درمان از جمله پزشک به منظور پاسخ‌گویی به نیازهای خانواده، تسهیل درمان و ترخیص به موقع انجام می‌شود.
نتیجه‌گیری: پروتکل مداخلات تخصصی مددکاران اجتماعی در فرایند پیوند گام جدید و نگاه متفاوتی را به حمایت‌های روانی اجتماعی در پیوند و تیم‌های کوردیناتوری ایجاد نمود طوری‌که مددکاران اجتماعی به حوزه‌ی اهدا و پیوند اعضا و کار با مراقبان، خانواده‌ها و بازماندگان بیماران وارد شدند.

مرضیه نجفی، رویا رجایی، حجت رحمانی، بهروز پورآقا، نازنین شیخ محمدی، قاسم رجبی واسوکلایی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: سقوط یا زمین خوردن بیمار به عنوان یکی از رایج‌ترین خطاهای بیمارستانی شناسایی شده است که مشکلات زیادی از جمله خسارات مالی و جانی برای بیماران، کارکنان و سازمان در پی دارد. سقوط بیمار در بسیاری از موارد با برنامه‌ریزی مناسب قابل پیشگیری است. این مطالعه با هدف شناسایی راهکارهای پیشگیری از سقوط بیماران بستری در بیمارستان به منظور فراهم کردن شواهد و مستندات لازم برای تدوین برنامه‌های ایمنی بیمار انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه راهکارهای پیشگیری از سقوط بیمار با روش مرور حیطه‌ای و با استفاده از الگوی Arksey و O`Malley شناسایی شدند. جستجو با کلیدواژه‌های مرتبط در پایگاه‌های داده Pubmed و Web of Science و بدون محدودیت زمانی تا ۲۵ May ۲۰۲۴ انجام شد. در مرحله آخر برای مشورت با خبرگان از روش دلفی و کسب نظر ۱۸ نفر از خبرگان استفاده شد. داده‌ها با روش تحلیل موضوعی تحلیل شدند.
یافته‌ها: از بین ۴۲۰۲ مطالعه یافته‌شده در جستجوی اولیه، تعداد ۱۹ مقاله انتخاب شد. راهکارهای پیشگیری از سقوط بیمار شامل برنامه‌ریزی(برنامه‌های بهبود کیفیت، استقرار فرهنگ ایمنی بیمار، دستورالعمل‌ها و برنامه‌های پیشگیری از سقوط بیمار)، فضای فیزیکی(طراحی اتاق بیمار و محل استقرار کادر درمان)، تجهیزات(مانیتورینگ و آلارم، سنسورهای فشاری، تخت‌های استاندارد)، منابع انسانی(شبکه‌های ارتباطی بین پرستاران و سایر کادر درمان، خودکارآمدی و پاسخ‌دهی پرستاران، انگیزه و رضایت شغلی پرستاران)، آموزش(آموزش و مشارکت بیمار و همراه بیمار، آموزش کادر درمان، آموزش الکترونیکی) و کنترل فرایندهای اجرایی(ارزیابی عوامل خطر، کنترل فرایندها) می‌باشند. بیش‌ترین میزان موافقت اعضا با بعد تجهیزات(۹/۷۶) و کم‌ترین میزان موافقت با بعد منابع انسانی(۸/۶۵) بود.
نتیجه‌گیری: سقوط بیمار یکی از شایع‌ترین مشکلات مرتبط با ایمنی بیمار می‌باشد که با برنامه‌ریزی مناسب قابل پیشگیری است. توصیه می‌شود با در نظر گرفتن شرایط هر بیمارستان ترکیبی از روش‌های پیشگیری استفاده شود.

صدیقه محمد اسماعیلی، ناهید رمضانقربانی، شیبا کیانمهر،
دوره 18، شماره 2 - ( 10-1403 )
چکیده

زمینه و هدف:  اثرات سیگار کشیدن غیرفعال بر سیستم تنفسی نوزادان و کودکان شناخته شده است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر مثبت برنامه‌های اطلاع‌درمانی ترک سیگار والدین با جایگزینی نیکوتین بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کودکان مبتلا به آسم در مرکز طبی کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی ۱۰۰ کودک ۱۰-۶ ساله مبتلا به آسم با والدین سیگاری مراجعه‌کننده به بخش آلرژی مرکز طبی کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار گرفتند. این مطالعه در بازه زمانی ۹۹-۱۳۹۸ و به‌صورت سرشماری انجام شد. داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه‌های استاندارد کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کودک (HRQoL)، نسخه‌های استاندارد فرم کوتاه (۱۲-SF) وپرسش‌نامه تنفسی سنت جورج (SGRQ) جمع‌آوری شد. برای مقایسه‌ی دو گروه در هر نوبت و بین فواصل زمانی از آزمون تی مستقل و تی زوجی استفاده شد و برای بررسی همبستگی بین دو پرسش‌نامه از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم‌افزار SPSS انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین امتیاز در کودکان آسمی که والدین آن‌ها نیکوتین جایگزین سیگار مصرف کردند، کمتر از کودکان آسمی بود که والدین آن‌ها به مصرف سیگار ادامه دادند. کیفیت زندگی در کودکان مبتلا به آسم که والدین آن‌ها در مداخله شرکت کردند بهتر می‌شود(۰/۰۳=P). همچنین مصرف آدامس نیکوتینی می‌تواند برخی از جنبه‌های کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را در والدین و کودکان بر اساس ۱۲-SF و SGRQ بهبود بخشد. عملکرد فیزیکی(۰/۰۰۷=P) و عملکرد مدرسه(۰/۰۰۲=P) دو مؤلفه‌ای بودند که مداخله، بیشترین تأثیر را بر آن‌ها داشت.
نتیجه‌گیری: سلامت جسمانی و کیفیت زندگی والدین بر کودکان مبتلا به آسم که در برآوردن نیازهای روزانه‌ی خود با چالش‌های زیادی مواجه می‌شوند، تأثیر می‌گذارد. ترک سیگار با استفاده از آدامس نیکوتینی می‌تواند زمینه‌های کیفیت زندگی والدین و کودکان را بهبود بخشد. برای به حداکثر رساندن اثربخشی برنامه‌های اطلاعات درمانی ترک سیگار والدین برای کودکان مبتلا به آسم، ارایه حمایت و مشاوره‌ی به والدین یا مراقبان،  درمان‌های مبتنی بر شواهد، آموزش خانواده‌ها برای مدیریت این بیماری در کودکان ضروری به نظر می‌رسد.

ملیحه قناعت جو، نادر جهان مهر، حامد دهنوی، آیدا صمدی،
دوره 18، شماره 2 - ( 10-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش میزان اطلاعات و نیاز به پایش روزانه‌ی آن‌ها منجر به توسعه‌ی ابزارهایی به نام داشبوردهای مدیریتی شده‌اند که قابلیت تحلیل داده‌های گرافیکی را دارند. داشبورد می‌تواند علاوه بر تهیه گزارش‌های سریع در بازه‌های زمانی مختلف و فرمت خاص کاربر، به ارایه اطلاعات به‌هنگام شده‌ی پویا، برای تصمیم‌گیری دقیق و واکنش سریع به تغییرات، مفید واقع گردد. 
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی و به روش اقدام‌پژوهی مشارکتی طی ۹ گام اجرا گردید. در این پژوهش کاربردی و توسعه‌ای که به صورت مقطعی با استفاده از داده‌های نیمه اول سال ۱۴۰۱ انجام شد، ۱۱ نفر از اعضای تیم رهبری یک بیمارستان فوق‌تخصصی کودکان به‌عنوان مشارکت‌کنندگان پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها مصاحبه با استفاده از پرسش‌نامه تعیین اهمیت شاخص‌ها و پرسش‌نامه‌ی کاربردپذیری(قابلیت استفاده) داشبورد بر اساس سه متغیر مستقل(مفید بودن، سهولت استفاده و رضایت) بود. فایل اکسل داده‌های مورد نیاز داشبورد از سیستم HIS بیمارستان جمع‌آوری و داشبورد با نرم‌افزار Power BI طراحی و قابلیت‌ها و سطوح دسترسی کاربران بر اساس وظایف آنان مشخص گردید. تحلیل داده‌ها نیز با استفاده از آمار توصیفی و نرم‌افزار Excel انجام شد.
یافته‌ها: در مرحله‌ی تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد، از ۳۹ شاخص منتخب تیم پژوهش، ۲۲ شاخص میانگین امتیاز ۴ به بالا (از امتیاز ۵) کسب نمودند و ۲۱ شاخص ، قابلیت اجرا داشتند. از مخزن داده‌ها در فرمت Excel به عنوان محیط واسطه‌ای استفاده گردید. داشبورد در شش صفحه(شاخص‌های مربوط به عملکرد تخت‌های بستری، مرگ‌و میر، اورژانس و سایر شاخص‌ها) نمایش داده شد و قابلیت‌های هر صفحه تعیین گردید. پس از اجرای داشبورد و تعیین سطوح دسترسی کاربران، کسب امتیاز بالا از سؤالات پرسش‌نامه کاربردپذیری(۵ به بالا از ۷ امتیاز) و کسب میانگین امتیاز ۷۱/۸ از ۵ سؤال مربوط به متغیرهای مفید بودن، ۷۰/۵ از ۸ سؤال مربوط به سهولت استفاده و ۷۱ از ۳ سؤال مربوط به متغیر رضایت نشان داد داشبورد طراحی شده برای بیمارستان کاربردپذیری بالایی داشته است.
نتیجه‌گیری: اطلاعات داشبورد مدیریت بیمارستانی می‌تواند مبنایی برای تصمیم‌گیری آگاهانه برای رسیدن به منافعی از قبیل شناسایی بهترین عملکرد، ارتقای کیفیت عملکرد، تصمیم‌گیری سریع‌تر، کاهش خطاها، بهبود در مدیریت ظرفیت و جریان کار، اختصاص منابع و برنامه‌ریزی برای رشد و توسعه گردد.

علی محمد مصدق راد، مهدیه حیدری، محیا عباسی، مهدی عباسی،
دوره 18، شماره 2 - ( 10-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: سازمان‌های بیمه‌ی سلامت نقش مهمی در افزایش دسترسی مردم به خدمات سلامت و محافظت مالی از آن‌ها در مقابل هزینه‌های فاجعه بار سلامت دارند. سازمان بیمه‌ی سلامت ایران یکی از بزرگ‌ترین سازمان‌های بیمه‌ی سلامت عمومی در ایران است که با چالش‌های مالی مواجه است. هدف این پژوهش، تحلیل استراتژیک نظام تأمین مالی سازمان بیمه‌ی سلامت ایران است.
روش بررسی: این پژوهش کیفی به روش پدیدارشناسی تفسیری و با استفاده از مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته با ۲۵ نفر از مدیران و کارکنان سازمان بیمه‌ی سلامت ایران انجام شد. همچنین، اسناد مرتبط و داده‌های عملکردی این سازمان جمع‌آوری و تحلیل شدند. از روش تحلیل موضوعی برای تحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: تعداد ۱۹ قوت، ۲۴ ضعف، ۱۴ فرصت، ۳۷ تهدید و ۴۳ راهکار برای نظام تأمین مالی سازمان بیمه‌ی سلامت ایران شناسایی شد. افزایش پوشش جمعیتی و خدمتی بیمه‌ی سلامت، کاهش پرداخت از جیب مردم و نسخه‌نویسی الکترونیک از مهم‌ترین نقاط‌قوت؛ و ناپایداری منابع مالی، تجمیع نامناسب منابع مالی، هزینه‌های اداری زیاد و تأخیر در پرداخت به ارایه‌کنندگان خدمات سلامت از مهم‌ترین نقاط ضعف سازمان بیمه‌ی سلامت ایران بود. سازمان بیمه‌ی سلامت ایران با فرصت‌هایی مثل حمایت دولت از پوشش همگانی سلامت و تأکید بر پیشگیری و مراقبت‌های بهداشتی اولیه، حمایت قوانین از تجمیع صندوق‌های بیمه‌ای سلامت و اجرای برنامه پزشکی خانواده در کشور و با تهدیدهایی چون تغییر الگوی جمعیتی و اپیدمیولوژیک کشور، عدم اجرای صحیح نظام سطح‌بندی خدمات سلامت و غیرواقعی بودن حق بیمه‌های سلامت مواجه است. راهکارهایی مانند افزایش سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی، تجمیع کارکردی صندوق‌های بیمه سلامت پایه، کاهش بروکراسی، افزایش شفافیت و پاسخ‌گویی و اصلاح نظام پایش و ارزیابی برای تقویت نظام تأمین مالی سازمان بیمه‌ی سلامت ایران ارایه شد.
نتیجه‌گیری: سازمان بیمه‌ی سلامت ایران با چالش‌های ساختاری، بافتاری و فرایندی متعددی مواجه است که نظام تأمین مالی آن را با اختلال مواجه ساخته است. کاهش درآمدها، افزایش هزینه‌ها و کاهش کارایی، عملکرد تأمین مالی این سازمان را دچار مشکل کرده است. شناخت نقاط ضعف و چالش‌های نظام تأمین مالی و به‌کارگیری مداخلات اصلاحی، اولین گام در تقویت پایداری تأمین مالی سازمان بیمه‌ی سلامت ایران است.

ملیحه جوادی ارجمند، علیا دماوندی، حمید چوبینه، مجید کابلی، محسن قدمی،
دوره 18، شماره 3 - ( 3-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: هورمون گلیکوپروتئینی محرک فولیکول یا همان FSH وظایف خود را از طریق گیرنده‌اش (FSHR) اعمال می‌کند. این هورمون در زنانی که در سن باروری قرار دارند، موجب رشد و تکامل فولیکول‌ها در تخمدان در مرحله فولیکولی چرخه قاعدگی می‌شود. این هورمون به‌طور گسترده در درمان ناباروری استفاده قرار می‌شود. پلی‌مورفیسم‌های متعددی تاکنون در ژن FSHR گزارش شده است که در پاسخ تخمدانی تأثیرگذار هستند ولیکن ژن FSHR دارای دو پلی‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی بسیار رایج در موقعیت‌های ۶۸۰ و ۳۰۷ در اگزون شماره ۱۰ می‌باشد. یکی از آن‌ها در جایگاه ۳۰۷ موجب تغییر آمینواسید ترئونین به آلانین شده و دیگری در جایگاه ۶۸۰ موجب تغییر آسپارژین به سرین می‌شود. مطالعات انجام شده نشان داده است که این دو پلی‌مورفیسم با پاسخ‌های متفاوت تخمدان و نتایج مختلف IVF در جمعیت‌های مختلف مرتبط است. بیشتر مطالعات تاکنون به‌طور ویژه بر روی rs۶۱۶۶ (p.Asn۶۸۰Ser) انجام شده است، اما این مطالعه به بررسی ارتباط احتمالی بین rs۶۱۶۶ و rs۶۱۶۵ (p.Thr۳۰۷Ala) و نتیجه‌ی IVF می‌پردازد.
روش بررسی: پلی‌مورفیسم‌های موجود در اگزون ۱۰ ژن FSHR پس از خون‌گیری و استخراج DNA با استفاده از روش PCR-RFLP در ۱۲۰ زن در دو گروه مساوی شامل زنان نابارور با IVF موفق و زنان نابارور با IVF ناموفق بررسی گردید. به‌منظور تأیید نتایج، تعیین توالی DNA برای برخی از نمونه‌های انتخاب شده انجام گرفت. در نهایت نتایج با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون کای دو تجزیه و تحلیل گردید.
یافته‌ها: در هر دو SNP مورد بررسی تفاوت معنی‌داری در فراوانی آللی بین گروه IVF موفق و گروه IVF ناموفق، با در نظر گرفتن ویژگی‌های کلینیکی و پاراکلینیکی از جمله سن، وزن، مدت ازدواج و ... مشاهده نشد(۰/۰۵<P-value).
نتیجه‌گیری: باوجود نتایج متفاوت مطالعات انجام شده در خصوص تأثیر پلی‌مورفیسم‌های (rs۶۱۶۵ و rs۶۱۶۶) ژن FSHR در جمعیت های مختلف، با توجه به عدم تفاوت معنی‌دار در فراوانی پلی‌مورفیسم‌های فوق در جمعیت مورد مطالعه، چنین نتیجه‌گیری می‌شود که از این دو پلی‌مورفیسم برای پیش‌بینی نتیجه‌ی IVF در زنان نابارور ایرانی، نمی‌توان استفاده کرد.

لیلا کیخا، فاطمه شیخ شعاعی، عبدالاحد نبی اللهی، مهناز خسروی،
دوره 18، شماره 3 - ( 3-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: کتابداران سلامت می‌توانند نقش مهمی در تأمین نیازهای اطلاعاتی تیم مراقبت و درمان و ارتقای کیفیت خدمات پزشکی و درمانی داشته باشند. بالا بردن سواد اطلاعاتی بالینی و استفاده از پزشکی مبتنی بر شواهد در دستیاران چشم‌‎‎پزشکی، به دلیل اهمیت سلامتی بیماران این حوزه و تصمیم‎‌گیری مناسب درباره‌ی وضعیت سلامت افراد از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر مداخله‌ی آموزشی کتابداران بالینی بر مهارت دستیاران چشم‌پزشکی در استفاده از اطلاعات مبتنی بر شواهد در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام گرفت.
روش بررسی: این پژوهش از نوع کاربردی نیمه‌تجربی بود. جامعه پژوهش، دستیاران چشم‌پزشکی بیمارستان چشم‎‌پزشکی الزهرا(س) دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در طی سال‎‌های ۱۴۰۲-۱۳۹۹ بودند که از طریق سرشماری انتخاب شدند. در طول یک دوره سه ماهه، ۱۷ جلسه آموزشی به صورت ترکیبی(حضوری و مجازی با استفاده از سامانه نوید) در ارتباط با روش‌های صحیح جستجو از پایگاه‌های اطلاعاتی مختلف و استفاده مناسب از اطلاعات مبتنی بر شواهد برای ۱۸ دستیار متخصص چشم‌پزشکی برگزار شد. برای جمع‌آوری داده‌ها قبل و بعد از آموزش از پرسش‌نامه‌ی سواد اطلاعات بالینی برگرفته از مطالعات قبلی استفاده شد و تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS و آزمون‎‌های آماری ANOVA و ANCOVA جهت مقایسه‌ی نمره‌ی قبل و بعد از آموزش در گروه مداخله استفاده شد.
یافته‌ها: بیشترین میزان دستیاران مشارکت‌کننده(۵۵/۶ درصد) زن بودند. قبل از مداخله ۳۳/۳ درصد از جامعه پژوهش، سطح دانش آنان از پزشکی مبتنی بر شواهد در حد متوسط و زیاد بود. بین سطح کل دانش دستیاران بعد از آموزش با متغیر جنسیت، ارتباط آماری معنی‌داری وجود داشت(۰/۰۵>P-value). آموزش کتابدار بالینی، بر سطح دانش پایه پزشکی مبتنی بر شواهد، طراحی سوالات بالینی، جستجوی شواهد بالینی، ارزیابی نقادانه‌ی شواهد بالینی و اشاعه اطلاعات پزشکی مبتنی بر شواهد دستیاران مؤثر بوده است(۰/۰۵>P-value).
نتیجه‌گیری: با در نظر گرفتن تأثیر مثبت مداخله‌ی کتابداران بالینی در بالا بردن سطح دانش تصمیم‌گیری بالینی دستیاران چشم‌پزشکی، پیشنهاد می‎‌گردد که کارگاه‎‌ها یا دوره‌های آموزشی پزشکی مبتنی بر شواهد برای دستیاران رشته‌های مختلف با استفاده از روش‌های متنوع آموزشی برگزار شود. علاوه بر این پیشنهاد می‌شود واحد درسی پزشکی مبتنی بر شواهد در برنامه درسی دستیاران گنجانده شود و آموزش به صورت تیمی متشکل از متخصصان کتابداری و اطلاع‌رسانی پزشکی و متخصصان چشم‌پزشکی انجام شود.


صفحه 20 از 20    
...
20
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb