کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
392 نتیجه برای موضوع مقاله:
حمیداله غفاری، پریسا کریم زاده، بهرام چهاردولی، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، حسین درگاهی، بابک بهار، غلام رضا توگه، فاطمه نادعلی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: جهش اکتسابی JAK2V617F درغالب نئوپلاسمهای میلوپرولیفراتیو مزمن BCR-ABL منفی دیده میشود که شامل پلی سیتمی ورا، ترومبوسیتمی اولیه و میلوفیبروز اولیه میباشد.
در سـال 2005 ارتبـاط مـا بیـن نئوپلاسـمهـای Polycythemia vera, (PV)Essential Thrombocythemia (ET)PMF(Primary myelofibrosis) از طریق شناسایی یک جهش اکتسابی تیروزین کیناز JAK2V617Fبیشتر مشخص شد. در این جهش جانشینی گوانین با تیمیدین در نوکلئوتید موقعیت 1849 منجر به جایگزینی والین با فنیل آلانین در اسید آمینه 617 میشود، که در دومن پسود و کیناز JH2(from JAK- Homology-2) در اگزون 12 از ژن JAK2 بر روی کروموزم 9 قرار گرفته است. این جهش در سلولهای اجدادی خونساز سبب افزایش حساسیت به فاکتورهای رشد و سیتوکینها شده و ایجاد ناهنجاری در پروتئین تیروزین کیناز و فسفاتاز میکند.
روش بررسی: این مطالعه روی 58 بیمار صورت گرفت که 15 نفر ET ، 13 نفر PMF و 30 نفر مبتلا به PV بودند. گزارش جهش بوسیله روش اختصاصی- آلل AS-RT-PCR رویRNA استخراج شده از گلبولهای سفید و تعیین توالی ژن صورت گرفت. دادههای مربوط به 58 بیمار وارد SPSS شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری به روش Mann-Whitney Test قرار گرفت.
یافته ها: این مطالعه روی 58 بیمارMPN(Myeloproliferative neoplasm) abl-bcr منفی صورت گرفت که نتایج حاصل از آن شامل 6/86 % (30/26) بیمار پلی سیتمی ورا، 53% (15/8 ) بیمار ترومبوسیتمی اولیه و 5/61% (13/8) بیمار میلوفیبروز اولیه میباشد.
در این مطالعه بیماران پلی سیتمی ورا که دارای جهش JAK2 بودند. شمارش گلبول سفید بیشتری را نشان دادند و بعلاوه تعداد زنان JAK2 مثبت (P=0.03) در پلی سیتمی بیشتر از مردان بود که نشان دهنده ارتباط این جهش با جنس میباشد و در سایر گروهها تفاوتی مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: شناسایی این جهش در تشخیص افتراقی نئوپلاسم از میلوپرولیفراسیون واکنشی و همچنین تعیین پیش آگهی و پیش بینی پاسخ به درمان مفید بوده و یک هدف بالقوه برای درمان میباشد. بعلاوه طی مقایسه حساسیت چند روش برای تشخیص جهشJAK2 ، نشان داده شده است که روشAS-RT PCR در مقایسه با دیگر روشها مثل RFLP، pyrosequencing وARMS-PCR دارای حساسیت بیشتری است. در هر صورت این جهش راههای جدیدی برای تحقیقات بالینی وبنیادی باز کرده و در تشخیص و طبقه بندی MPN تاثیر داشته است.
مرتضی ایزدیار، علیرضا صالحی نوده، سید علیرضا رضوی، سیده طاهره شهرستانی، عبدالفتاح صراف نژاد،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : سل یک بیماری عفونی با انتشار جهانی است. بر طبق آخرین آمار سازمان بهداشت جهانی حدود یک سوم جمعیت جهان به مایکوباکتریوم توبرکولوزیس آلوده میباشند. در حال حاضر کماکان روشهای سنتی باکتریولوژیک تنها روشهای تشخیص سل در مراکز بهداشتی می باشند. از مهمترین اهداف برنامه جهانی مبارزه با سل ابداع روشی آسان و قابل اطمینان جهت تشخیص سل است. از جمله روشهای بالقوه ای که ارزش جایگزین شدن به جای روشهای باکتریولوژیک را دارند، روشهایی هستند که بر اساس تعیین پاسخ آنتی بادی اختصاصی علیه آنتی ژنهای مایکوباکتریایی بنا نهاده شدهاند و این روش بنا به چند دلیل بیش از بقیه روشها مورد توجه محققین بوده است. اول اینکه پاسخ آنتی بادی قوی علیه آنتی ژنهای مایکوباکتریایی فقط در طی سل فعال مشاهده میشوند. ثانیاً، روشهای سرولوژیک، ساده، سریع، ارزان و نسبتاً غیر تهاجمی هستند. ثالثاً، این روشها بر خلاف آزمون جلدی PPD توان افتراق بین یک آلودگی بدون علامت و بیماری فعال را دارا می باشند. در این پژوهش یک آزمون غربالگری جهت تشخیص سل به روش ایمونودات با استفاده از یک آنتی ژن ترشحی گلیکوپروتئینی مایکوباکتریوم توبرکولوزیس به نام آنتی ژن 38 کیلودالتونی مورد استفاده قرار گرفت، زیرا در پژوهشهای قبلی، از این آنتی ژن به عنوان یک آنتی ژن اختصاصی گونه که در آزمونهای سرولوژیک ویژگی زیادی از خود نشان داده است یاد شده است.
روش بررسی: در این مطالعه نتایج آزمایش ایمونودات بر روی سرم 32 بیمار مبتلا به سل ریوی اسمیر مثبت با نتایج آزمایش سرم 32 فرد سالم به عنوان کنترل مقایسه شد و سپس نتایج آن با نتایج آزمون مشابه با مخلوط پروتئینی فیلترای کشت مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: با استفاده از آنتی ژن 38 کیلودالتونی آزمایش بر روی 32 بیمار منتهی به 29 پاسخ مثبت گردید، در حالیکه با استفاده از مخلوط پروتئین در هر 2 نمونه سرم هیچ پاسخ مثبتی در سرمهای گروه کنترل مشاهده نشد، ولی با استفاده از مخلوط پروتئین فیلترای کشت، در 8 نمونه از سرمهای گروه کنترل نیز پاسخ مثبت مشاهده شد(ویژگی انجام آزمون ایمونودات با استفاده از آنتی ژنهای 38 کیلودالتونی و مخلوط پروتئین، به ترتیب 100 و 75 درصد محاسبه شد).
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بخوبی بیانگر این نکته است که استفاده از انتی ژن 38 کیلودالتونی در تشخیص سریع توبرکولوزیس به روش ایمونودات بدلیل ویژگی بالای آن و عدم نیاز به تجهیزات پیشرفته و گرانقیمت میتواند بعنوان یک آزمون کارا، دقیق و آسان در مطالعات میدانی مورد استفاده قرار گیرد.
رضا صفدری، مجید ملکی، ولی اله قربانی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بیماریهای قلب و عروق مهمترین چالش نظام سلامت در جهان است. پیشگیری و مدیریت بیماریهای قلب و عروق نیاز به یک سامانه فراگیر و جامع برای ثبت دادهها دارد. اطلاعات موجود در پرونده بیمار یکی از مهمترین دادههایی است که باید در راستای سهولت و تسریع فرایند درمان طبقهبندی شود. هدف از این پژوهش مقایسه سامانه طبقهبندی بیماریهای قلب و عروق در کشورهای توسعه یافته با ایران برای بهبود سیاستهای بهداشت و درمان در جهت مبارزه با بیماریهای قلب و عروق در ایران است.
روش بررسی: پژوهش حاضر به روش مروری- مقایسهای در سال87-1386 انجام شده است. جامعه پژوهش سامانههای طبقهبندی بیماریهای قلب و عروق در کشورهای امریکا، استرالیا، انگلیس و کانادا بوده است. ابزار گردآوری دادهها در این بررسی از طریق جستجو در کتابها، نشریات، اینترنت و همچنین مکاتبه با کشورهای توسعه یافته بود. تحلیل این سامانهها با استفاده از اطلاعات موجود در جداول مقایسهای انجام شد. در این پژوهش فصول و مباحث مربوط به بیماریهای قلب و عروق در سامانه طبقهبندی بیماریها در کشور ایران نیز بررسی شد.
یافتهها: در کلیه کشورهای توسعه یافته سامانه طبقهبندی بیماریها بصورت ملی در آمده است تا نیازهای بهداشتی آن کشور را برای طبقهبندی بیماریهای قلب و عروق برآورده کند. در کشورهای توسعه یافته به استثنای انگلیس از یک مدل طبقه بندی چند محوری استفاده شده است. در این مدل استفاده از استانداردهای مراقبت بهداشت، آموزش از راه دور، برنامههای آموزش سالیانه و مشاوره با متخصصین قلب و عروق دیده شد. ایران فاقد سامانه ملی طبقهبندی بیماریهای قلب و عروق بود.
بحث و نتیجهگیری: در راستای بهبود مدیریت و پیشگیری از بیماریهای قلب و عروق در ایران ایجاد سامانه ملی طبقهبندی بیماریهای قلب و عروق نقش موثری خواهد داشت.
فریدون آزاده، ریحانه واعظ، میترا قریب،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : استناد را میتوان یکی از پایه های اصلی تدوین کارهای علمی و پژوهشی مکتوب به شمار آورد، که هر محققی در مدلل کردن یافتههای علمی خود، ناگزیر بدین شیوه روی میآورد. حفظ و تداوم پیوند اطلاعاتی از طریق استناد، به شرط صحت آن ضروری به نظر میرسد. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت صحت مقالات استنادی و میزان مطابقت آنها با شیوه نامه ونکوور در پایان نامه های سال 1386 دوره های دکترای تخصصی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفته است.
روش بررسی : روش مطالعه در این بررسی تحلیل استنادی است. با استفاده از جدول مورگان و نمونه برداری سیستماتیک، از کل 4293 مقاله استنادی ، 357 مقاله استنادی برای بررسی صحت استنادی و میزان مطابقت با شیوه نامه ونکوور برگزیده شدند. شش عنصر مورد بررسی مشتمل است بر: نام نویسندگان، عنوان مقاله، عنوان مجله، سال انتشار، شماره جلد، شماره صفحات . خطاهای استنادی به دو گروه 1- خطاهای کوچک 2- خطاهای بزرگ تقسیم شدند. روش جمع آوری اطلاعات، مشاهده مستقیم است، دادهها در چک لیستی تهیه شده، وارد شد.نرم افزار مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل دادههاSPSS(11.0) بود.یافتهها : از کل 357 مقاله استنادی بررسی شده، 398 مورد (4/111% )انواع خطاهای استنادی در عناصر ششگانه ثبت شده است. از 357 استناد مورد مطالعه فقط 136 (90/38%)استناد فاقد هر نوع خطای استنادی گزارش شده است و 221(62%) استناد دارای انواع خطاهای استنادی ثبت شده است. 35 استناد (8/9%) از مجموع استنادهای بررسی شده پیروی کامل از شیوه نامه ونکوور کردهاند .
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج نامطلوب هم در خطاهای استنادی و هم میزان مطابقت با نظام ونکوور، دلایلی چندرا میتوان در بروز چنین وضعیتی دخیل شمرد از جمله : عدم آگاهی دانشجویان نسبت به اهمیت جایگاه و یکدستی استنادها در آثار علمی، بی دقتی دانشجویان در تهیه استنادها، عدم دسترسی به اصل منابع و کپی برداری از سایر منابع، عدم تاکید استادان بر صحت استنادها، کم توجهی موسسات آموزشی نسبت به استنادهای ارائه شده در پایان نامهها، عدم استفاده از مشاوره کتابداران متخصص و ناآشنایی با نرم افزارهای مدیریت منابع.
رضا صفدری، زهرا سادات آزاد منجیر،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: توسعه و ارزیابی خدمات توانبخشی به عنوان بخشی از نظام سلامت که نقش مهمی را در ارتقای کیفیت زندگی ایفا می نماید همچون سایر سطوح مراقبت بهداشتی به ایجاد مکانیزمی برای مدیریت اطلاعات نیاز دارد.اثربخشی مدیریت اطلاعات تنها بواسطه تعیین استاندارد و ارزیابی مداوم عملکرد مراکز توانبخشی از طریق استانداردها تضمین خواهد شد. باتوجه به عدم انجام استانداردسازی فرایندهای مدیریت اطلاعات بخش توانبخشی کشور این مقاله با هدف بررسی و مقایسه استانداردهای مدیریت اطلاعات کمیسیون اعتباربخشی مراکز توانبخشی با نهادهای مشابه استانداردساز و ارزیابی کننده خدمات توانبخشی استرالیا و انگلستان سعی دارد چارچوبی را برای تعیین استانداردهای مورد نیاز فرایندهای مدیریت اطلاعات در مراکز توانبخشی فراهم نماید.
روش بررسی: در مقاله حاضر که بصورت مروری میباشد استانداردهای CARF از محورهای زیرساختهای مدیریت اطلاعات، گرداوری داده، محتوای پرونده، اصول مستندسازی، خط مشیهای اصولی برای محرمانگی و افشای اطلاعات و سیستمهای طبقه بندی بررسی شد. اطلاعات موجود از طریق منابع معتبر چاپی و الکترونیکی مرتبط با موضوع حاصل گردیده است.
بحث و نتیجه گیری: استانداردهای CARF در مقایسه با استانداردهای نهادهای استانداردساز و ارزیابی کننده خدمات توانبخشی استرالیا و انگلستان از کاملترین استانداردها با سطح جزئیات کافی محسوب میشود و تقریبا تمامی محورهای استانداردسازی از جمله استانداردهای زیربنایی مدیریت اطلاعات، گرداوری دادهها، محتوای داخلی پرونده بیمار، مستندسازی و حفظ محرمانگی اطلاعات را مورد توجه قرار داده است. لذا الگوسازی از استانداردهای این سازمان چه به منظور اجرای فعالیتهای استانداردسازی در کشور و چه جهت ارزیابی مراکز توانبخشی مناسب به نظر میرسد.
رضا صفدری، محمد رضا اکبری، شهرام توفیقی، مهدیه معین الغربایی، غلامرضا کرمی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بیماریهای روانی مانند بسیاری از بیماریها ، تاریخی به قدمت انسان دارند. نظام اطلاعات بالینی بیماریهای روانی ناشی از جنگ به عنوان بخشی از نظام مدیریت اطلاعات بیماریهای روانی است که به واسطه مدیریت دادههای بیماران روانی ناشی از جنگ ، مدیریت این بیماریها را میسر میسازد. پژوهش حاضر با هدف مطالعه این نظام در کشورهای آمریکا، استرالیا و انگلیس و ارائه راهکارهای عملی برای ایران انجام شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از دسته ی مطالعات توصیفی - مقطعی است. ابتدا وضعیت موجود این نظام در مراکز روانپزشکی بوستان اهواز و صدر و سعادت آباد تهران با استفاده از پرسشنامه در دوره زمانی 88- 1387 بررسی گردید. سپس به بررسی این نظام در کشورهای منتخب پرداخته شد و براساس نیاز کشورمان، راهکارهای عملی برای ایران پیشنهاد گردید. تحلیل اطلاعات براساس مقایسه ویژگی های نظام پیشگفته در کشورهای مورد مطالعه به صورت تحلیل توصیفی - نظری صورت گرفت.
یافته ها: در طول تحلیل وضعیت موجود این نظام در بیمارستانهای مورد مطالعه و نبود این نظام، براساس مطالعه،وجود اشتراک و افتراق نظام اطلاعات بالینی بیماریهای روانی ناشی از جنگ در کشورهای منتخب، در قالب 4 محور(اهداف، ساختار محتوایی، عناصر اطلاعاتی، معیارهای ثبت اطلاعات) بررسی گردید.
بحث و نتیجه گیری: طراحی و اجرای چنین نظامی در مراکز روانپزشکی بنیاد شهید، جهت مدیریت این بیماریها، که دو هدف متعالی نظامهای بهداشتی، یعنی کنترل کیفیت و کنترل هزینهها را به همراه دارد، توصیه میشود
حسین درگاهی، الهام موحدکر، گلسا شهام،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزشیابی یکی از وظایف اساسی مدیریت است که در یک سازمان میزان دستیابی به اهداف را می سنجد و زمینه های برطرف کردن موانع، اصلاح روشها، حرکت و رشد افراد را فراهم می آورد. پیچیده ترین نوع ارزشیابی، ارزشیابی از کار معلمان و استادان است. استادان بعنوان درون داد اصلی نظام آموزشی محسوب میشوند که باید ارزشیابی شوند. برای ارزشیابی استادان روشهای گوناگونی بکار برده میشود که از جمله میتوان نظر خواهی از دانشجویان درباره فرایند تدریس استاد را نام برد.
روش بررسی : پژوهش حاضر از نوع مطالعه توصیفی - مقطعی و با هدف تعیین دیدگاه اعضای هیئت علمی و مدرسین دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در مورد نحوه ارزشیابی دانشجویان از استادان انجام شده است. این پژوهش در 48 نفر از اعضای هیئت علمی و مدرسین با تدوین و توزیع پرسشنامه و جمع آوری دیدگاه آنها در خصوص سوالات مندرج در فرم ارزشیابی دانشجویان از استادان که توسط مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی (EDC) دانشگاه علوم پزشکی تهران تهیه شده بود، انجام گرفت.
یافته ها: یافتهها بصورت آمار توصیفی در قالب جداول یک بعدی ارائه شد. نتایج بدست آمده نشان داد حدود دو سوم (39/67%) اعضای هیئت علمی و مدرسین دانشکده پیراپزشکی سوالات مندرج در فرم ارزشیابی استادان توسط دانشجویان را بسیار واقع بینانه، واقع بینانه و بالنسبه واقع بینانه تشخیص دادهاند و هم چنین به انجام این نوع ارزشیابی اعتقاد دارند.
بحث و نتیجه گیری: یافتههای حاصل با یافتههای بدست آمده توسط سایر مطالعات مشابه مورد تایید قرار گرفت، اگرچه در برخی از دیگر مطالعات نیز مشخص شد استادان اعتقادی به اجرای این نوع ارزشیابی ندارند. به رغم اختلاف نظرهای زیادی که درباره استفاده از نظرات دانشجویان برای ارزشیابی از استادان وجود دارد، این روش کاربرد زیادی یافته است و چنانچه احتیاطهای لازم بکار گرفته شود، جای نگرانی وجود نخواهد داشت. اگرچه به نظر بعضی صاحب نظران ارزشیابی چند جانبه (ارزشیابی ترکیبی) مناسب ترین روش ارزشیابی استادان به شمار می رود.
آرزو فلاحی، حیدر ندریان، سهیلا محمدی، محمد حسین باقیانی مقدم،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیماری اولسر پپتیک (PUD) که به زخم معده یا دوازدهه اطلاق میشود و در بیشتر موارد مزمن و عود کننده است، خطر پایین آمدن کیفیت زندگی افزایش مییابد. مشخص نمودن عوامل مرتبط با کیفیت زندگی بیماران PUD میتواند بعنوان راهنمایی برای طرح ریزی برنامههای آموزشی برای این بیماران و انجام مداخلههای صحیح و مناسب جهت ارتقاء کیفیت زندگی آنها عمل کند. لذا این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اولسر پپتیک بر اساس مدل پرسید در شهر سنندج طراحی و اجرا گردید.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی- مقطعی بر روی 120 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان بعثت شهر سنندج که طی نمونه گیری تصادفی ساده بدست آمدند انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که بر اساس سازههای مدل پرسید تدوین گردیده و مشتمل بر سازه های کیفیت زندگی، وضعیت سلامت، عوامل مستعد کننده (آگاهی و نگرش)، قادرکننده و تقویت کننده همراه با رفتارهای خود مدیریتی بیماری اولسر پپتیک بود و بصورت مصاحبه تکمیل گردید. پایایی و روایی پرسشنامهها تأیید گردید. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و با بکار گیری آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، ANOVA ، t-test و همچنین تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: همبستگی مثبت و معنی داری بین کیفیت زندگی و متغیرهای وضعیت سلامت (01/0> P)، آگاهی(05/0>P) و عوامل قادر کننده (05/0> P) و تقویت کننده (01/0> P) وجود داشت. رفتارهای خود مدیریتی نیز با متغیرهای وضعیت سلامت (05/0> P) و عوامل تقویت کننده (01/0> P) همبستگی معنی دار داشت. در مجموع متغیرهای مدل پرسید 9/68% از واریانس کیفیت زندگی را پیش بینی نمودند و از میان این عوامل، وضعیت سلامت قویترین پیش بینی کننده (649/0=β) بود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به توان بالاتر وضعیت سلامت در پیش بینی کیفیت زندگی و توانایی پیش بینی وضعیت سلامت توسط رفتارهای خود مدیریتی، ارائه یک برنامه آموزشی خود مدیریتی برای بیماران مبتلا به PUD و خانوادههای آنها که تأکید بیشتری روی حمایت اجتماعی بعنوان عوامل تقویت کننده داشته باشد، توصیه میشود. با توجه به اینکه الگوی پرسید در اصل یک مدل جهت برنامهریزی است، میتوان این الگو را در ایران به عنوان چارچوبی جهت برنامهریزی مداخلات در جهت بهبود و ارتقاء رفتارهای خود مدیریتی و نهایتاً کیفیت زندگی بیماران مبتلا به PUD به کار گرفت.
محمد مهدی امیری، زهره جدلی، سید عباس میرشفیعی، عبدالفتاح صراف نژاد، مهرناز رسولی نژاد، مسعود روانبخش، مهدی روحانی، محمد علی بویر، علیرضا صالحی نوده،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: گزارشات متعددی مبنی بر اهمیت نقش آپوپتوز در سندروم سپتی سمی وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر و پذیرنده نوع یک آن در افراد مبتلا به سپتی سمی و مقایسه آن با افراد سالم TNF سطح ، PBMC بررسی میزان آپوپتوز در میباشد.
روش بررسی: این تحقیق بر روی 22 فرد بیمار مبتلا به سپتی سمی انجام گرفت. پس از اخذ 6 سیسی خون در شرایط میزان ، PBMC سرم بیماران بررسی گردید. بلافاصله پس از جداسازی TNFRI و TNF استریل، با استفاده از کیت الیزا میزان آپوپتوز این سلولها بررسی گردید( آپوپتوز در زمان صفر) ؛ در ادامه با کشت این سلولها میزان آپوپتوز خود به خودی و نوترکیب بر میزان آپوپتوز نیز بررسی گردید. TNF تاثیر بیماران در مقایسه با افراد نرمال افزایش PBMC یافت هها: میزان آپوپتوز در زمان صفر و میزان آپوپتوز خود به خودی
برای مرگ سلولی برنامهریزی شدهاند. in vivo معنیداری داشته و نشان دهنده این است که سلولهای ایمنی در شرایط نسبت به آپوپتوز خود به خودی آنها افزایش معنیداری نداشت. TNF بیماران، تحت تاثیر PBMC میزان آپوپتوز بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده این است که مسیرهای مرگ دیگری غیر از پذیرندههای مرگ، در امر آپوپتوز در این بیماران بطور معنیداری در مقایسه با افراد نرمال TNFRI و TNF دخیلند. همچنین میزان سرمی هر دو پروتئین در مراحل ابتدایی TNFRI با یکدیگر است و نشان دهنده نقش پروتکتیو r= افزایش یافته و این افزایش متناسب 0.908 بیماری است
آرزو راستی، یوسف عرفانی، حجت یزدان بد،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف :اسینتوباکترها از پاتوژنهای فرصتطلب بوده و از عوامل مهم عفونتهای بیمارستانی محسوب میشوند .این باکتریها میتوانند طیف وسیعی از عفونتها نظیر سپتی سمی وپنومونی را ایجاد نمایند و به دلیل مقاومت به آنتیبیوتیکهای رایج از معضلات سیستم بهداشتی درمانی محسوب شده و از طریق کارکنان بهداشتی درمانی و ابزار پزشکی قابل انتقال هستند. لذا مطالعه حاضر به منظور تعیین فراوانی و حساسیت انتی بیوتیکی اسینتوباکترهای جداشده از کشت خون انجام پذیرفت.
روش بررسی : در این مطالعه که یک مطالعه توصیفی گذشته نگر میباشد تعداد 750 عدد کشت خون مثبت در یک فاصله9 ماهه با استفاده از اطلاعات ثبت شده در رایانه ازمایشگاه بیمارستان شریعتی ارزیابی گردید و فراوانی اسینتوباکترهای جداشده از کشت خون محاسبه گردید و نتایج حساسیت آنتیبیوتیکی به روش دیسک دیفیوژن آگار مورد بررسی قرار گرفت. سپس نتایج با امار توصیفی تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: در این بررسی تعداد 133 مورد اسینتوباکتر از نمونههای کشت خون ارسال شده از بخشهای بیمارستان شریعتی جدا گردید که در مقایسه بین بخشهای بیمارستان، بیشترین موارد جداشده (5/65% )مربوط به بیماران بخش اورژانس بیمارستان بود. در انجام آنتی بیوگرام با استفاده از آنتی بیوتیکهای سیپرو فلوکساسین, کوتریموکسازول, جنتامایسین, آمیکاسین, توبرامایسین, سفتازیدیم و سفتریاکسون، بیشترین حساسیت بدست آمده مربوط به سیپروفلوکساسین (91%) و کوتریموکسازول (5/57%) و بیشترین مقاومت مربوط به سفتریاکسون (4/98%) بود .
بحث و نتیجهگیری : با توجه به این نکته که بیشترین موارد جداشده از بخش اورژانس میباشد این مهم را خاطر نشان میسازد که احتمال دارد بخشی از موارد مثبت، عفونت واقعی نبوده و در اثر آلودگی باشد. لذا لازم است یک مطالعه آیندهنگر با رعایت تمام شرایط استاندارد و استریل از زمان نمونهگیری تا بدست آمدن نتیجه نهایی و مقایسه با علائم بالینی بیمار انجام گیرد و سپس نتایج حاصل از آن با این مطالعه مقایسه گردد.
مونا زهاوی، ناصر صدر ممتاز، شاهین آرپناهی ایستادگی،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف اساسی هر بیمارستان مانند تمام بخشهای بهداشتی و درمانی، حفظ وارتقاء سطح سلامت افراد به بالاترین حد ممکن است. با توجه به اهمیت فزایندهی نیروی انسانی در بیمارستانها از یک سو و اتخاذ تصمیمات راهبردی مناسب با تغییر و تحولات محیطی سریع و بی سابقه از سوی دیگر، نیاز به مشارکت کارکنان در اتخاذ این نوع تصمیمات را به ویژه در کارکنان پرستاری که بزرگترین بخش از ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و درمانی را تشکیل میدهند، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. هدف این پژوهش تعیین میزان مشارکت کارکنان پرستاری در تصمیم گیریهای راهبردی و ارتباط آن با متغیرهای وابسته بیمارستان شریعتی میباشد.
روش بررسی: این پژوهش به شیوهی توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. جامعهی پژوهش شامل کلیه کارکنان پرستاری بیمارستان شریعتی دانشگاه علوم پزشکی تهران (577 نفر) بوده که از این تعداد 175 نفر به صورت تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتهاند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه اقتباس شده از پژوهش "دوستار" استفاده شد. این پرسش نامه شامل 35 سؤال 5 گزینهای بوده که بر مبنای مقیاس لیکرت تنظیم شده است. دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و با در نظر گرفتن سطح اطمینان95% تجزیه و تحلیل گردید و از مشخصههای آماری مثل میانگین، انحراف معیار و آزمونهای همبستگی و ناپارامتریک استفاده شد.
یافتهها: امتیاز (نمره) میانگین مشارکت کارمندان در فاصله اطمینان (67/32- 37/24)، 52/28 ، از امتیاز کامل 100، تخمین زده شد. بنابر نتایج بدست آمده بین مشارکت کارکنان در تصمیمگیریهای استراتژیک با وضعیت تأهل آنان(01/0P= )، جهت دهی تصمیمات(00/0P=)، فرهنگ مشارکتی(00/0P=)، بلوغ سازمانی(00/0P=) و تحمل مخاطره (01/0P=) رابطه معنی دار آماری وجود دارد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافتههای پژوهش میزان مشارکت کارکنان پرستاری در تصمیم گیریهای استراتژیک در بیمارستان شریعتی در حد پایین ارزیابی شده است. لذا عملکرد مدیران ارشد بخشهای این بیمارستان در ارتباط با تسری فرهنگ مشارکت به صاحبان فرآیند امری است که باید بیش از پیش بدان پرداخته شود.
ابوالفضل اکبری، محمد رضا پورمند، محمد کاظم شریفی یزدی، مصطفی حسینی، محمد مهدی سلطان دلال،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه وهدف: بیماری قلبی عروفی اولین عامل مرگ و میر در بزرگسالان بوده و افزایش کلسترول خون زمینه ساز ابتلاء به این بیماریهاست. هدف اصلی این مطالعه بررسی میزان شیوع هیپرکلسترولمی و ارتباط آن با الگوی تغذیهای، شیوه زندگی و شاخصهای تن سنجی است.
زمینه و هدف: سویههای اشریشیاکلی مهاجم (Enteroinvasive Escherichia coli EIEC) دستهای از پاتوتایپ های اشریشیاکلی مولد اسهال(DEC) بوده و به عنوان عامل اسهال خونی شبه شیگلا در کودکان و بالغین شناخته شده اند. این سویهها به سروتایپهای محدودی تعلق داشته و آنتی ژن های سوماتیک (O) آنها مشابه آنتی ژن های شیگلاها می باشند. سویههای EIEC را میتوان با بررسی وجود ژن آنتی ژن تهاجمی پلاسمیدی (invasive plasmid antigen H ipaH) با آزمون مولکولی واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) مورد شناسایی قرار داد.از آنجایی که در کشور ما مطالعات چندانی در رابطه با تعیین فراوانی این سویهها و بررسی اهمیت آنها صورت نگرفته است، هدف از این مطالعه شناسایی این سویهها با آزمون PCR در اسهال کودکان زیر 5 سال شهر تهران بود.
روش بررسی: طی یک مطالعه توصیفی، 300 نمونه مدفوع اسهالی مربوط به کودکان زیر 5 سال از بیمارستان علی اصغر(ع) و مرکز طبی کودکان شهر تهران جمع آوری شده و پس از ارسال به آزمایشگاه میکروب شناسی، سویههای اشریشیاکلی با کشت برروی محیط کشت هکتون انتریک آگار و انجام تست های بیوشیمیایی افتراقی جداسازی شدند. وجود ژن آنتی ژن تهاجمی پلاسمیدی( invasive plasmid antigen H ipaH) در موارد کلنیهای تایید شده سویههای اشریشیاکلی با تکنیک واکنش زنجیره ای پلیمراز( PCR) مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: از میان 300 نمونه اسهالی مورد بررسی با استفاده از روش کشت و آزمون های بیوشیمیایی افتراقی، 39 مورد(13%) سویه اشریشیاکلی مولد اسهال(DEC)جدا سازی شدند.از بین 39 مورد مذکور، 7 سویه(3/2%) اشریشیاکلی حاوی ژن ipaH (EIEC) با استفاده از تکنیک واکنش زنجیرهای پلیمراز(PCR) شناسایی شدند.
بحث و نتیجه گیری: جداسازی سویه های اشریشیاکلی مهاجم (EIEC) در این مطالعه حاکی از نقش آنها به عنوان یکی از عوامل باکتریایی در ایجاد اسهال بویژه در کودکان زیر یک سال در کشور ما میباشد. برای شناسایی دقیق آنها باید از تکنیک های نوین مولکولی بهره گرفت.
سید محمد هادی موسوی، فرزاد فرجی خیاوی، رویا شریفیان، گلسا شهام،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : در بخش رادیولوژی بیمارستان ملاحظات ایمنی خاصی برای جلوگیری از آسیب ناشی از اشعههای مضر به کار میرود. اما تاکید کمتری بر سایر جنبههای ایمنی وجود دارد. به عنوان بخشی از برنامه ایمنی لازم است بخشهای مذکور از لحاظ رعایت ملاحظات فیزیکی، طراحی ساختمان و مقابله با آتش سوزی نیز مورد بررسی قرار بگیرد. در این مطالعه هدف اصلی تعیین میزان رعایت ملاحظات ایمنی در بخشهای رادیولوژی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی میباشد که به روش مقطعی صورت پذیرفته است. رعایت ایمنی بخشهای رادیولوژی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران از جنبههای مختلف شامل فضای فیزیکی، مقابله با آتش سوزی، محافظت در مقابل اشعه، نگهداری مواد شیمیایی، ایمنی بیماران و ایمنی کارکنان بررسی شد. از برگه مشاهده بعنوان ابزار جمع آوری دادهها استفاده شد. در هر یک از جنبهها امتیاز 100-80 درصد بعنوان ایمنی مطلوب، 80-50 درصد ایمنی نسبتاً مطلوب و ایمنی زیر 50 درصد ایمنی غیر مطلوب شناخته شد.
یافتهها: بخشهای رادیولوژی بیمارستانها به طور کلی ایمن برآورد شدند. اگرچه از نظر ایمنی بیماران و مقابله با آتش سوزی نسبتاً ایمن بودند .
بحث و نتیجه گیری: پروتکلهای مقابله با آتش سوزی باید در بخشهای رادیولوژی مد نظر قرار بگیرد. پیشنهاد میشود برنامه ریزی و طراحی لازم برای ایمنی بیماران از زمان ورود به بخش رادیولوژی تا زمان خروج مورد ملاحظه باشد.
حسین درگاهی، مرجان قاضی سعیدی، مقصود قاسمی،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : آموزش الکترونیکی یک فرآیند جدید در آموزش است که براساس فناوریهای رایانهای، چند رسانهای و پردازشگرها، شکل گرفته است. با پیشرفت آموزش الکترونیکی، آموزش علوم پزشکی نیز از ظرفیت های آن در زمینههای مختلف بهره جسته است.برای توفیق در پیاده سازی آموزش الکترونیکی و بهره مندی از ظرفیتها و گریز از تهدیدهای احتمالی در کشور، پرداختن به
مطالعات تطبیقی و بهره برداری از تجارب دانشگاهی موفق در کشورهای پیشرو در زمینه آموزش الکترونیکی لازم و ضروری است.
روش بررسی: این پژوهش بصورت تطبیقی و توصیفی - مقطعی در طول سالهای 2007 و 2008 میلادی با استفاده از سایت تعداد هشت دانشگاه در کشورهای پیشرو و منتخب در زمینه آموزش الکترونیک علوم پزشکی در پنج قاره دنیا و بهره برداری از تعداد شصت و دو منبع و کلید واژههای آموزش الکترونیکی، رشته های علوم پزشکی، فناوری ارتباطات، بررسی تطبیقی، دانشگاه انجام شده است. در نهایت، فعالیتهای انجام شده در دانشگاههای مزبور با وضعیت موجود آموزش الکترونیکی در دانشگاههای علوم پزشکی کشور که در این خصوص عملکرد بهتری داشته اند، مورد مقایسه قرار گرفته است.
یافتهها: یافتههای بدست آمده نشان میدهد دانشگاه منچستر در انگلستان و دانشگاه دکین در استرالیا در زمینه راه اندازی و ایجاد دورههای آموزش الکترونیکی در رشته های علوم پزشکی از قدمت و تجربه بیشتری برخوردار هستند. در کلیه دانشگاههای پیشرو ارزیابی دانشجویان بصورت حضوری، آنلاین و ترکیبی است. در دانشگاههای کشور افریقای جنوبی کلیه آموزشهای الکترونیکی بصورت رشتههای منجر به مدرک ارائه میشود، در حالیکه در سایر دانشگاهها بصورت دورههای تک درس، کوتاه مدت و رشتههای منجر به مدرک در اختیار علاقمندان قرار میگیرد. ارائه رشتهها و دورههای علوم بهداشتی بصورت الکترونیکی نسبت به سایر رشتهها و دورهها در دانشگاههای مورد مطالعه بیشتر است.
بحث و نتیجه گیری: بنظر میرسد دانشگاههای مورد مطالعه در کشورهای منتخب درخصوص تاریخچه، واحد متولی، ملزومات ورود، نوع ارزیابی، نحوه ارائه تکالیف، روش ثبت نام و نوع آموزش الکترونیکی بکار رفته بصورت متفاوت با یکدیگر عمل میکنند. نتایج این بررسی نشان داد که سیستم آموزش الکترونیکی در دانشگاه علوم پزشکی کشور در مقایسه با کشورهای پیشرو، کاستیهایی دارد. لازمه موفقیت در بکارگیری موفق این سیستم برقراری زیر ساختهای فناوری و فرهنگی و ارتقاء مهارت مورد نیاز کاربران است.
علی آهنگر، سمانه صفارانی، احمد فیاض بخش،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : مدیران امروزی
، درمحیطی پویا، پرابهام ومتحول کار میکنند. نقش مدیران در ایجاد کیفیت بسیار اساسی است. امروزه پرداختن به کیفیت کالاها وخدمات در کلیه زمینهها در زمره اولویتهای اساسی هر سازمان پیشرو میباشد. در بخش بهداشت ودرمان، به لحاظ اهمیت نوع خدمات و سر و کار داشتن با سلامت وجان انسانها، اعتلای کیفیت وتضمین آن برای نظام بهداشت ودرمان ومردم بطور فزاینده و مداوم مورد توجه قرار گرفته است. مدیریت کیفیت فراگیر ( Total Quality Management) یکی از مهمترین تحولاتی است که وارد عرصه مدیریتی مراقبتهای بهداشتی شده است. هدف از این پژوهش بررسی آگاهی و نگرش مدیران ارشد و میانی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به امکان اجرای مدیریت کیفیت فراگیر (TQM) در بیمارستانهای مربوطه میباشد.
روش پژوهش: این مقاله به شکل توصیفی تحلیلی و میدانی بوده است، جامعه شامل مدیران میانی و ارشد دانشگاههای علوم پزشکی تهران بودند و مطالعه در سال 1387 انجام گرفت. حجم جامعه 50 نفر بوده و نمونهگیری صورت نگرفته است. ابزار گردآوری داده های آن پرسشنامه میباشد که شامل 46 سئوال است و روایی آن با استفاده از تیم متخصص و پایایی آن با روش زیرنمونه با اطمینان 95% اثبات شده است. روش به اینگونه بود که دادهها از طریق پرسشنامهها جمع آوری شدند، سپس دادهها با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردیدند و در دو شکل آمار توصیفی ( شامل میانگین، میانه، نما، انحراف معیار، واریانس، دامنه تغییرات، حدپایین و حد بالا) و آمار استنباطی ( شامل آزمون Bivariate و ضریب همبستگی Pearson ( ارائه شدند.
یافته ها: به طور کلی متوسط میزان دانش مدیران ارشد و میانی در مورد مدیریت کیفیت فراگیر* برابر با 73.24 درصد است و با توجه به نحوهی امتیازدهی در گروه خوب قرار میگیرد و نیز متوسط میزان نگرش مدیران ارشد و میانی در مورد مدیریت کیفیت فراگیر برابر با 79.76 درصد است و با توجه به نحوهی امتیازدهی در گروه خوب و نزدیک به عالی قرار میگیرد. بررسی رابطه بین میزان آگاهی و نگرش مدیران ارشد و میانی نشان میدهد که ارتباط معنادار مثبتی بین این دو وجود دارد .
بحث و نتیجه گیری: مدیریت کیفیت جامع یک دیدگاه جدیدی است که برای ادامه بقای سازمان کاملاً حیاتی است بخصوص در محیطهای حساسی چون بیمارستانها که با جان انسانها سروکار دارند و کیفیت یک فرآیند مستمر است و با توجه به یافتهها نشان میدهند مدیران حداکثر دانش و نگرش را نداشتند اما با آموزش مداوم میتوان زمینه این امر حیاتی را در آینده مهیا نمود تا سطح سلامت آحاد جامعه بهبود یابد.
هیوا عبدخدا، سید جواد قاضی میرسعید، علیرضا نوروزی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: تولید علم رکن اصلی تمام برنامهها برای نیل به توسعه پایدار است. در حال حاضر مهمترین شاخصه تولید علم، تعداد مدارک نمایه شده از مجلات علمی در پایگاههای اطلاعاتی است که به پژوهشهای علمسنجی و کتابسنجی میپردازند. این مطالعه با هدف بررسی میزان تولیدات علمی حوزه پزشکی ایران بر مبنای مدارک نمایه شده در پایگاههای استنادی WOSو Scopus در فاصله سالهای 2009-2005 انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است که در آن از تحلیل کتابسنجی استفاده شد. جامعه پژوهش عبارت بود از کلیه مجلات علمی- پژوهشی انگلیسی زبان که تا زمان انجام این بررسی در پایگاههای WOSو Scopus نمایه شده بودند. ابزار جمعآوری دادهها سیاهه کنترلی محقق ساخته بود که با مراجعه به وبگاه پایگاههای اطلاعاتی و مشاهده مستقیم برای هر عنوان مجله تکمیل شد. دادهها پس از گردآوری و ورود به رایانه توسط روشهای آماری مناسب و نرم افزار SPSS تجریه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که از تعداد 44 عنوان مجله مورد بررسی، 18 عنوان در پایگاه WOS و 20 عنوان در پایگاه Scopus نمایه شدهاند. تعداد مدارک ثبت شده و تعداد استناد به آنها در پایگاههای مورد بررسی با گذر سال در حال افزایش بوده است. بیشترین تعداد مدارک و استنادها مربوط به سالهای پایانی میباشد. تعداد مدارک ثبت شده در پایگاه Scopus بیشتر از پایگاه WOS است اما این اختلاف معنی دار نیست(186/0p-value= ).
بحث و نتیجهگیری: نمایانی مجلات حوزه علوم پزشکی کشور در پایگاههای مورد بررسی در سطح مطلوبی قرار ندارد. در هر دو پایگاه کمتر از 50 درصد مجلات نمایه شدهاند. در فاصله سالهای مورد بررسی تولیدات علمی حوزه پزشکی کشور در حال رشد بوده است اما رسیدن به جایگاه شایسته کشور در این حوزه مستلزم تلاش بیشتر است.
منیر عباس زاده قنواتی، فریبرز مهرانی، سید حسین احمدی، الهه جزایری قره باغ،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه وهدف: نیاز به دریافت خون در اعمال جراحی زنان با میزان کم هماتوکریت قبل از عمل قابل توجیه است، اما سایر فاکتورهای موثر بر دریافت خون نیز مطرح هستند. هدف از این مطالعه تعیین فاکتورهای موثر در نیاز به تزریق خون در اعمال جراحی پیوند شریان کرونردر رابطه با جنس میباشد.
روش بررسی: در یک مطالعه، آینده نگر و مقطعی500 بیمار ( 306 مرد و 194 زن ) با وضعیت فیزیکی Iو II برای عمل جراحی انتخابی پیوند شریان کرونر تحت بیهوشی عمومی در مدت یک سال در بیمارستان قلب تهران مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات هر بیمار براساس دریافت خون کامل، پلاسمای تازه یخ زده ( FFP) و پلاکت در ضمن عمل و بعد ازآن و فاکتور هایی چون جنس، سن، وزن، قد، سطح بدن ( (BSA، طول مدت عمل جراحی، هماتوکریت قبل و بعد از عمل، حجم خون قبل از عمل، در بیمارستان ثبت شد. نتایج با استفاده از تستهای آماری t و X2 و رگرسیون خطی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقدارP کمتر از05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: 2/57 درصدزنان ( 111 نفر) و 9/39 درصد مردان (121 نفر) خون دریافت کردند. میانگین مجموع خون دریافت شده در زنان 6/1 واحد در ضمن عمل جراحی و 6/2 واحد در طول مدت بستری در بیمارستان و در مردان 1/1 واحد در ضمن عمل و 8/1 واحد در طول مدت بستری بود. با توجه به متغیرهایی مانند، سن، سطح بدن، طول مدت عمل جراحی، میزان هماتوکریت قبل و بعد از عمل، حجم خون قبل از عمل، زمان پمپ و تعداد عروق پیوند شده که مورد بررسی قرار گرفتند، در مجموع در ضمن عمل جراحی و مدت بستری در بیمارستان زنان خون بیشتری دریافت کردند(P<0.05).
بحث و نتیجه گیری: میزان دریافت خون در بیماران زن تحت عمل جراحی پیوند شریان کرونر تحت تاثیر عواملی چون، سن، سطح بدن، هماتوکریت بعد از عمل و در بیماران مرد تحت تاثیر متغیرهایی چون افزایش طول مدت جراحی کاهش حجم خون و هماتوکریت قبل از عمل می باشد.
محمد عارفی، نرگس طلایی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: اهمیت توجه به سطح رضایت بیماران از خدمات بهداشتی درمانی، نقش مؤثری در برنامه ریزیهای مدیریتی دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی سطح رضایت مندی بیماران از خدمات ارائه شده و عوامل مرتبط با آن در بیمارستان بهارلو طراحی و اجرا گردید.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی میباشد . اطلاعات این مطالعه با استفاده از پرسشنامه و با مصاحبه حضوری بدست آمده است و پس از تکمیل پرسشنامهها براساس تعداد نمونه مورد نیاز مطالعه، اطلاعات جمع آوری، وارد کامپیوتر و نهایتاً مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری مطالعه 320 بیمار بستری شده درتمامی بخشهای مختلف بیمارستان در شش ماهه دوم سال 1387 میباشد که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده مورد مطالعه قرار گرفتند. برای سنجش میزان رضایت بیماران از خدمات ارائه شده از پرسشنامه رضایت مندی بیماران حاوی 6 سؤال دموگرافیک و 20 عبارت سنجش رضایت مندی استفاده شد. پرسشنامه توسط پرسش گر آموزش دیده (افراد غیر کادر درمان)، در آخرین جلسه درمانی در اختیار بیماران بستری قرارگرفت تا حتی الامکان خود بیمار آن را تکمیل کند. در مورد بیماران کم سن، پرسشنامه توسط همراه بیمار و در موارد وجود بی سوادی و یا کم سوادی، پرسشنامه به کمک پرسش گر تکمیل میگردید.
یافته ها: سطوح رضایتمندی از خدمات شامل رضایتمندی از سیستم سرمایش و گرمایش (8/44%)، رضایتمندی از نظر امکانات و تسهیلات (3/48%)، رضایتمندی از کیفیت غذا (8/44%)، رضایتمندی از نظر تعویض روزانه لباس و ملحفه (4/41%)، رضایتمندی از بهداشت و نظافت (3/48%)، رضایتمندی از روشنایی اتاق (58%)، رضایتمندی از سرعت تشکیل پرونده (6/58%)، رضایتمندی از رفتار و برخورد پرستار (2/55%)، رضایتمندی از حضور به موقع پرستار بر بالین بیمار (6/58%) و رضایتمندی از نظر میزان همکاری کارکنان بخش با همراهان بیمار (2/55% ) میباشد. بیشترین سطح رضایتمندی بیماران به ترتیب مربوط به موارد زیر میباشد: رضایتمندی از حضور به موقع پرستار بر بالین بیمار (6/58%)، رضایتمندی از سرعت تشکیل پرونده و راهنماییهای مسئول پذیرش (6/58%)و رضایتمندی از نظر روشنایی اتاق (58%) میباشد.
بحث و نتیجه گیری: بیشترین درصد نارضایتی بیماران از امکانات و تسهیلات اتاق، کیفیت غذا و تعویض روزانه لباس و ملحفه (1/24%) میباشد.سطوح نارضایتی از میزان همکاری کارکنان بخش (2/17% )، نحوه بهداشت و نظافت بخش (8/13 % ) ، سیستم سرمایش و گرمایش (8/13 % ) و میزان دسترسی به پزشک (8/13 % ) میباشد.
هیوا عبدخدا، لیلا عبداللهی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه وهدف : یکدستی و همسونگری ویژگی چکیده نویسی اصولی است. این مهم، بدون تبعیت از دستورالعملها و استانداردهای جهانی محقق نخواهد شد. هدف از این پژوهش بررسی میزان انطباق چکیده مقالههای مجلات فارسی زبان دانشگاه علوم پزشکی تهران با استانداردهای ایزو214 و دستورالعمل گروه ونکوور درسال 1388 است.
روش بررسی : روش پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مجلات تمام متن فارسی زبان دارای چکیده انگلیسی دانشگاه علوم پزشکی تهران است که تا تاریخ انجام این پژوهش (30/11/1388) در وب سایت مجلات دانشگاه قابل ملاحظه بودند. تعداد 100 چکیده از مقاله های آخرین شماره این مجلات به عنوان نمونه، به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات دو لیست کنترل جداگانه، منعکس از استانداردهای ایزو214و دستورالعمل گروه ونکوور در بخش چکیده نویسی است که برای نمونه مورد نظر تکمیل شد.دادههای بدست آمده بعد از ورود به رایانه و استفاده از نرم افزار Excel ,SPSS و روش های آماری مناسب تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین میزان انطباق کلی چکیدهها با استانداردهای ایزو، 37/85 درصد(انحراف معیار93/24 درصد)، و با دستورالعمل های گروه ونکوور 44/84 درصد(انحراف معیار 36/24) است. چکیدهها در بخش "بیان یافتهها" بیشترین و در بخش"ارائه نتایج فرعی" کمترین میزان انطباق را با استانداردهای ایزو؛ و در بخش"وجود کلیدواژه" و " ذکر یافتهها" بیشترین و در بخش " برگرفته شدن کلیدواژهها از سرعنوانهای موضوعی پزشکی" کمترین میزان انطباق را با دستورالعملهای گروه ونکوور دارند.
بحث و نتیجه گیری : میزان انطباق چکیدههای مورد بررسی، با استاندارد ایزو214 و دستورالعملهای گروه ونکوور در حد مطلوبی بوده و اختلاف زیادی با هم نداشتند. تبعیت بیشتر از استاندارد ایزو در بخش"ارائه نتایج فرعی" و دستورالعمل گروه ونکوور در بخش " برگرفته شدن کلیدواژهها از سرعنوان های موضوعی پزشکی" لازم به نظر می رسد.
حسین درگاهی، نیلوفر ماسوری، رضا صفدری، سمیه فضایلی، مهدی یوسفی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: تحلیل کارایی بیمارستانها به عنوان پرهزینه ترین واحد عملیاتی نظام سلامت از اهمیت ویژهای برخوردار است. این واحد پرهزینه دارای بخش های متعددی میباشد که یکی از مهمترین آنها واحد مدارک پزشکی میباشد که این مطالعه سعی دارد با تحلیل کارایی واحد مدارک پزشکی گامی در جهت استفاده هر چه بیشتر از امکانات موجود در واحد مذکور بردارد.
روش بررسی: در این مطالعه کارایی فنی، مدیریتی و مقیاس واحدهای مدارک پزشکی موجود در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در شهر تهران با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس و به صورت ورودی محور مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار مورد استفاده چک لیست بوده است و اطلاعات جمع آوری شده در آن مربوط به متغیرهای نهاده (تعداد پرسنل کاردان و پایین تر و پرسنل کارشناسی و بالاتر)، ستانده (تعداد پروندههای پزشکی سرپایی و بستری و تعداد پاسخگویی به مراجعه کنندگان) در طی سالهای 87-1385 میباشد.
یافتهها: متوسط کارایی فنی واحدهای مدارک پزشکی مورد مطالعه 84 درصد میباشد که نشان دهنده وجود حداقل 16 درصد ظرفیت افزایش کارایی میباشد. متوسط کارایی مدیریتی و مقیاس واحدهای مدارک پزشکی در طول 3 سال مورد مطالعه، به ترتیب 95 و 89 درصد میباشد. بیشترین میزان مازاد نهادهها مربوط به پرسنل با مدرک کاردانی و پایین تر میباشد. همچنین متوسط کارایی واحدهای مذکور در بیمارستانهای دارای فعالیت عمومی و تخصصی به ترتیب 80 درصد و 92درصد میباشد.
بحث و نتیجه گیری: بررسی رابطه بین برخی شاخصهای بررسی شده در این مطالعه با کارایی واحدهای مدارک پزشکی نشان داد که مواردی همچون استخدام افراد دارای مقطع تحصیلی کارشناسی و بالاتر، جذب نیروی انسانی دارای تحصیلات در رشته مدارک پزشکی، استفاده از مدیران دارای سابقه کاری کافی در این بخش و استفاده بیشتر از سیستمهای کامپیوتری برای انجام فعالیتهای واحد مذکور، میتوانند باعث ارتقای کارایی واحد مذکور شوند.