14 نتیجه برای آگاهی
علی اکبر عبداللهی، عین الله ملایی، قنبر روحی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان شیوع ایدز در کشورهای مختلف از جمله ایران رو به پیشرفت است، برای پیشگیری از این بیماری اکثر دانشمندان معتقد به آموزش همگانی هستند. به نظر می رسد کیفیت یادگیری به میزان وسیعی به کیفیت آموزش بستگی دارد و یکی از عوامل مهم و موثر در کیفیت آموزش، روش تدریس است. لذا ما بر آن شدیم که سه روش سخنرانی، استفاده از دفترچه آموزشی و سخنرانی توأم با دفترچه آموزشی را در میزان آگاهی دختران دبیرستانی شهرگرگان نسبت به بیماری ایدز بسنجیم.
روش بررسی: این پژوهش به صورت نیمه تجربی چهار گروهی انجام گرفت. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان دبیرستانی منطقه یک شهرگرگان بود که به صورت تصادفی تعداد 88 دانش آموز از چهار دبیرستان و در هر دبیرستان یکی از مجموعه کلاسهای سوم دبیرستان انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه بوده است که طبق برنامه از قبل تعیین شده در دو مرحله میزان آگاهی مورد سنجش قرار گرفت. مرحله اول قبل از مداخله و مرحله دوم دو هفته بعد از مداخله و در گروه شاهد هیچ مداخله ای صورت نگرفت، نتایج داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری تی زوج و تست توکی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها : میزان آگاهی قبل و بعد از آموزش درگروه اول (شاهد) و گروه دوم (دفترچه آموزشی) تفاوت معنی داری نداشته است. در گروه سوم (روش سخنرانی) بین میزان آگاهی دانش آموزان در قبل و بعد از آموزش اختلاف معنی داری وجود داشت. در گروه چهارم (سخنرانی و دفترچه آموزشی) نیز بین میزان آگاهی قبل و بعد از آموزش اختلاف معنی داری وجود داشت. با توجه به آزمون آماری تست توکی بین گروه اول و سوم و همچنین بین گروه اول و چهارم در میزان آگاهی اختلاف معنی داری وجود داشت، اما بین بقیه گروه ها تفاوت معنادار نبود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، روش سخنرانی توأم با استفاده از دفترچه آموزشی یکی از بهترین روشها در افزایش آگاهی دانش آموزان نسبت به بیماری ایدز است. هر چند که روش استفاده از سخنرانی به تنهایی نیز با عث افزایش آگاهی می شود.
فاطمه استبصاری،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : در گزارش (2010) Health People افزایش فعالیت فیزیکی در جوانان، در صدر اولویتهای بهداشتی قرارگرفته است. یک نوجوان تمایل دا رد تا سطح فعالیت فیزیکی خود را تا بزرگسالی حفظ کند و شیوه زندگی اساسا در این دوران شکل میگیرد. فعالیت فیزیکی یکی از اجزای سبک زندگی میباشد. بی تحرکی و فعالیت فیزیکی ناکافی در کنار تغذیه نامناسب منجر به افزایش بیماریهای مزمن بخصوص بیماری های قلبی وعروقی، دیابت، پوکی استخوان میشود.
روش بررسی: این مطالعه یک برنامه آموزشی از نوع مداخله ای است که بر روی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهرستان تنکابن در سال تحصیلی 86 در دو گروه مداخله و کنترل (هرگروه 300 نفر) انجام شد. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه شامل اطلاعات دموگرافیک، سوالات سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد بود. در ابتدا میزان آگاهی نگرش و عملکرد کلیه دانش آموزان ارزیابی شد. برنامه آموزشی مداخله ای شامل 8 ساعت آموزش به صورت جلسات هفتگی، هرجلسه 1 ساعت، در طول یک دوره 2 ماهه و بصورت جلسات سخنرانی، پرسش و پاسخ، توزیع جزوه و پمفلتهای آموزشی و نمایش فیلم در زمینه اهمیت و مزایای فعالیت فیزیکی، مشکلات ومسایل ناشی از عدم فعالیت فیزیکی مناسب، لزوم تداوم فعالیت فیزیکی مطلوب و اثرات آن در آینده اجرا شد. پس از گذشت 2 ماه از مداخله، دو گروه مقایسه شدند.دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش STATA تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: این مطالعه نشان داد که قبل از آموزش، اختلاف آماری معنی دار بین گروه های مورد مطالعه از نظر آگاهی نگرش و عملکرد وجود نداشت. اما پس از مداخله آموزشی، افزایش معنی داری در میانگین نمره آگاهی، نگرش و عملکرد گروه مداخله ملاحظه گردید( 001/0p< ). مداخله آموزشی به اندازه 15 امتیاز در ارتقاء آگاهی، 5 امتیاز در ارتقاء نگرش و 6/1 امتیاز در بهبود عملکرد تاثیر داشت.از بین عوامل موثر، متغیرهای تحصیلات مادر وشغل پدر بر آگاهی، پایه تحصیلی بر نگرش و تحصیلات مادر بر عملکرد دانش آموزان موثر است.
بحث و نتیجه گیری: فعالیت فیزیکی یکی از اجزای سبک زندگی و به عنوان یک اولویت بهداشتی جوانان می باشد. مداخله آموزشی سبب ارتقاء آگاهی- نگرش و عملکرد جوانان در زمینه فعالیت فیزیکی میشود.
فریبا نان بخش، حمیده محدثی، افسانه امیرابی، معصومه حاجی شفعیها، فرزانه برومند، فاطمه بهادری، سریه گل محمدلو،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سالمندی فرآیندی است که تغییرات ناشی از آن غیر قابل اجتناب است ولی می توان با رعایت نکات بهداشتی از بروز مشکلات این دوران تا حدود زیادی پیشگیری کرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش بهداشت برآگاهی، نگرش و عملکرد زنان سالمند در ارومیه طراحی شد.
روش بررسی: پژوهشی نیمه تجربی با استفاده از پرسشنامه قبل و بعد از آموزش طراحی شد. اعتبار پرسشنامه از اعتبار محتوا و پایایی آن از آزمون مجددtest retest)) استفاده شد. 200 خانم سالمند 80-54 ساله معرفی شده از طریق کارشناسان بهداشت پرسشنامه پیش آزمون را تکمیل نمودند. بعد از آنالیز اطلاعات، برنامه آموزشی طراحی و در 3 روز آموزش اجرا شد. آزمون ثانویه 6 ماه بعد در قالب پرسشنامه پس از آزمون بعمل آمد. اطلاعات با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمون های آماری t زوج، مک نمار و آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: امتیاز دریافتی افراد در مرحله قبل و بعد از آموزش به ترتیب 86/5 ± 16/29 و 3/ 6± 26/34 بود که آزمون T-test (P < 0/001) تاثیر آموزش بهداشت بر افزایش میانگین آگاهی، نگرش و عملکرد افراد مورد مطالعه را تایید میکند. امتیاز افراد بازنشسته نسبت به خانه دار در مرحله قبل و بعد از آزمون بیشتر بود و همچنین با افزایش سطح سواد بر میانگین امتیاز افزوده شده است.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای طرح میتوان نتیجه گرفت که در همه گروهها سطح آگاهی، نگرش و عملکرد بهبود یافته بود.
محمد اسحاق افکاری، مرضیه لطیفی، محمد حسین تقدیسی، کمال اعظم، فاطمه استبصاری،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : خشونت علیه زنان در تمام دنیا به عنوان پدیدهای شناخته شده است و سابقهای به قدمت تاریخ خانواده دارد. هدف از این پژوهش تعیین میزان شاخصهای توانمندی در زنان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) گرگان در پیشگیری از خشونت میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است. ابزار جمع اوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته آگاهی و نگرش که روایی و پایایی آن با روش آلفا کرونباخ(81/0) و آزمون مجدد ضریب همبستگی 88/0 سنجیده شده و پرسشنامههای استاندارد عزت نفس روزنبرگ و خودکارآمدی عمومی میباشد. تعداد 91 نفر از زنان همسردار تحت پوشش کمیته امداد شهر گرگان با حداقل یک فرزند، در مطالعه شرکت کردند. اطلاعات با استفاده از نسخه 16 نرم افزار آماری spss و آزمونهای توصیفی و استنباطی(کااسکوئر) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافتهها : میانگین و انحراف معیار نمرات متغیرهای آگاهی، نگرش، عزت نفس و خودکارآمدی زنان به ترتیب برابر با 49/2 ± 5/6 و 22/2 ± 16/4 و 92/1 ± 25/5 و 67/1 ± 26/5 بود. میانگین نمره هر 4 سازه در مورد خشونت، متوسط و ضعیف بود و زنان بر مهارتهای کنترل خشم و خشونت آگاهی نداشتند.
نتیجه گیری: با توجه به یافتههای بدست آمده بنظر میرسد، زنان باید خود را علیه خشونت توانمند کنند و برای این مهم نیاز به انجام مداخله آموزشی جهت ارتقاء آگاهی و نگرش و عزت نفس و خودکارآمدی در این گروه از زنان برای افزایش میزان توانمندی آنان لازم به نظر میرسد.
نیکزاد عیسی زاده، خورشید وسکویی اشکوری ، جیران زبردست، محمد ملک محمدی ، سمیرا شصتی،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش آگاهی و نگرش پرستاران شاغل در مراکز درمانی در مورد احکام شرعی امری مسلم و تاثیرگذار
است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان آگاهی و نگرش پرستاران نسبت به احکام شرعی قبل و بعد از گذراندن
کارگاه آموزشی و مقایسه آن ها با یکدیگر انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی– تحلیلی که به صورت مقطعی انجام شد، آگاهی و نگرش 480 پرستار برحسب
متغیرهای سن، جنس، نوع بخش محل اشتغال، میزان تحصیلات و نوع استخدام در بیمارستا نهای برگزار کننده و غیر
برگزار کننده کارگاه های احکام شرعی در دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1393 به وسیله پرسش نامه محقق ساخته
نسخه 19 مورد تحلیل آماری قرار گرفت. SPSS ارزیابی شد. داده های جمع آوری شده از طریق نرم افزار
یافته ها: سطح آگاهی و نگرش پرستاران در بیمارستان های برگزار کننده کارگاه احکام از بیمارستان های غیر برگزار کننده
کارگاه احکام شرعی بالاتر و مثبت تر گزارش شد. در مجموع، اختلاف معنی داری از نظر سن، جنس، سطح تحصیلات، و
نوع اشتغال با سطح آگاهی و نگرش پرستاران مشاهده نشد، اما پرستاران شاغل در بخ شهای جراحی، هم چنین و سطح
تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری، میزان بالاتری از آگاهی و نگرش را نشان دادند.
نتیجه گیری: توجه به آموزش در رابطه با احکام شرعی پرستاران امری لازم و ضروری است، و در نتیجه اجرای این
فرآیند می تواند باعث افزایش رضامندی بیمار از ارائه مراقبت پرستاری گردد
آرام رستمی، محمدرضا چشم یزدان، مهدی پاینده وفا، لیلا کیا، فاطمه سادات قریشی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: اولین قدم جهت کاهش دوز دریافتی بیماران میتواند در مرحله تجویز آزمونهای پرتونگاری برداشته شود. از آنجاییکه آزمونهای رادیولوژیک توسط پزشکان درخواست میگردد، لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان آگاهی پزشکان از خطر آزمونهای پرتونگاری انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعهی توصیفی - تحلیلی به صورت مقطعی بر روی 160 نفر از پزشکان عمومی و متخصص در بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1392 انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساختهای بود که در آن براساس تخمین دوز دریافتی در آزمون رادیوگرافی ساده کف دست و قرار دادن آن به عنوان یک واحد پرتودهی، آگاهی پزشکان در مورد دوز دریافتی بیماران در آزمونهای پرتونگاری تشخیصی مورد بررسی قرار گرفت. روایی پرسشنامه به تایید 5 نفر از متخصصان گروه رادیولوژی و 2 نفر از اعضای هیئت علمی فیزیک پزشکی دانشگاه قرار گرفت و برطبق آزمون آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامه برابر 0/8 به دست آمد.
یافتهها: بیشتر پزشکان عمومی و متخصص تخمین درستی از دوز دریافتی بیماران در آزمون رادیوگرافی کف دست نداشتند و بیشتر آنها دوز دریافتی بیماران در آزمونهای پرتونگاری را کمتر از حد معمول تخمین زدند. همچنین نتایج نشان داد که به ترتیب 48 و 53/5 درصد از پزشکان عمومی و متخصص با واحدهای دوز جذبی آشنایی داشتند.
نتیجه گیری: آموزش به پزشکان در زمینه دوزهای رسیده به بیماران در آزمونهای رادیولوژیک میتواند اقدام مؤثری در جهت کاهش دوز رسیده به بیماران باشد.
مینا سادات هاشمی پرست، رویا صادقی، محمدرضا قانع پور، کمال اعظم، آذر طل،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: به رغم ظهور شیوه های نوین آموزشی، دغدغه ارزیابی اثربخشی این روشها همچنان پابرجاست. مطالعه حاضر با هدف"تعیین و مقایسه تاثیر دو شیوه آموزش الکترونیک و سخنرانی بر میزان آگاهی کارکنان اداری بخش های بالینی بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در زمینه کنترل عفونت های بیمارستانی" انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعهی نیمه تجربی، 98 نفر از کارکنان اداری بخش های بالینی بیمارستان، در دو گروه "آموزش به روش سخنرانی و الکترونیک" وارد شده که گروه اول به شیوهی سنتی و گروه دوم به شیوهی الکترونیک آموزش داده شدند. به منظور سنجش آگاهی دو گروه در زمینه کنترل عفونت های بیمارستانی و نگرش نسبت به آموزش الکترونیک، از پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی و ویلکاکسون تحلیل شد.
یافته ها: بین میانگین نمره های آگاهی فراگیران قبل و بعد از آموزش، در داخل هر یک از گروه های آموزش سخنرانی(0/01p=) و الکترونیکی(0/01p=) اختلاف معناداری وجود داشت. هم چنین اختلاف میانگین نمره های بین دو گروه بعد از مداخله آموزشی معنی دار بود(0/02p=)؛ به طوری که میانگین نمره آگاهی فراگیران در گروه سخنرانی بیش از روش الکترونیک بود.
نتیجه گیری: با وجود اثربخشی آموزش الکترونیک در یادگیری و ارتقاء آگاهی فراگیران، بکارگیری آن در دوره های بازآموزی کارکنان اداری سازمان های مرتبط با سلامت، مستلزم توانمندسازی آنان، حذف موانع و ایجاد بستری مناسب می باشد.
ماریتا محمدشاهی، ابوالقاسم پوررضا، ابوعلی ودادهیر، پروانه حیدری ارجلو، محمود محمودی، فیض الله اکبری،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: طی دو دهه گذشته عمل جراحی زیبایی بینی افزایش یافته و به یک فرایند پزشکیشده(Medicalized)، تبدیل شده است. مطالعه با هدف تعیین پیامدهای جراحی زیبایی بینی بر روی کیفیت زندگی و هزینه رسیدن به چنین نتایجی انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر، مطالعهای توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی میباشد، که در میان 110 نفر از مراجعه کنندگان به 25 مطب جراحی پلاستیک در تهران در سال 91-90 انجام شده است. شرکت کنندگان به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه(کیفیت زندگی و تخمین هزینه) بوده است و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمره کیفیت زندگی قبل و بعد از عمل دارای اختلاف معنی داری بود. در ابعاد کیفیت زندگی میانگین بعد "خودآگاهی کلی" بعد از عمل افزایش پیدا کرده بود اما دو بعد "حمایت اجتماعی" و "سلامت جسمانی" کاهش یافته بودند. مهمترین عامل انگیزشی محرک های خارجی بود. بین کیفیت زندگی بعد از عمل و مدت زمان بعد از عمل، همبستگی مثبت مشاهده گردید. همچنین، متوسط هزینه کل عمل افزایش یافته بود.
نتیجه گیری: کیفیت زندگی بعد از عمل زیبایی بینی کاهش پیدا کرده بود، که میتواند به علت شیوع عمل های غیرضروری، خطاهای پزشکی و غیره باشد. کاهش میانگین نمره حمایت اجتماعی بعد از عمل، میتواند به علت عدم تطابق انتظار افراد با واقعیت باشد، به علاوه کاهش نمره سلامت جسمانی بعد از عمل، ممکن است ناشی از بی توجهی به وضعیت دستگاه تنفسی توسط جراحان باشد و میتوان گفت این عمل ها پیامدهای با تأخیر دارند.
فریبا رازقی، مسعود یونسیان، سحرناز نجات، غلامرضا جاهد خانیکی،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: دست اندرکاران مواد غذایی سهم زیادی در آلودگی مواد غذایی دارند. این پژوهش روایی و پایایی پرسشنامه های سازمان جهانی بهداشت برای سنجش دانش، نگرش و عملکرد دست اندرکاران مواد غذایی را در مورد پنج اصل ایمنی مواد غذایی تعیین می کند.
روش بررسی: در استانداردسازی پرسشنامه ها این مراحل انجام شد: ۱) کسب اجازه از سازمان جهانی بهداشت ۲) ترجمه ی پرسشنامه ها دو بار به فارسی و مجدد به انگلیسی ۳) به کارگیری نظر متخصصان امر و تعیین میزان توافق عمومی یا(IRA)، مناسبت و شفافیت برای هر سوال و برای کل ابزار ۴) سنجش پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی درون خوشه ای حاصل از آزمون مجدد به فاصله یک ماه.
یافته ها: شاخص کلی IRA با رویکرد محافظه کارانه و مناسبت کلی برای سه پرسشنامه ی دانش، نگرش و عملکرد به ترتیب ۸۱، ۹۰ و ۹۰ درصد و شاخص کلی شفافیت ۹۵، ۸۰ و ۹۰ درصد تعیین شد. آلفا کرونباخ کلی برای پرسشنامه ی دانش ۰/۷۰، پرسشنامه ی نگرش ۰/۷۳ و برای پرسشنامه ی عملکرد ۰/۹۹ همبستگی درون خوشه ای یا ICC کلی به ترتیب ۰/۶۹، ۰/۷۵ و ۰/۹۹ می باشد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش روایی و پایایی قابل قبولی را در پرسشنامه ی های دانش، نگرش و عملکرد نشان می دهد و به دلیل پوشش مطالب کلیدی ایمنی مواد غذایی، مفاهیم ساده و شفاف می تواند مورد استفاده ی پژوهشگران و شاغلان در این عرصه قرار بگیرد.
جیران زبردست، نیکزاد عیسی زاده، خورشید وسکویی اشکوری، ابوالفتح غفاری، فاطمه میربازغ،
دوره 11، شماره 5 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران شاغل در مراکز درمانی نسبت به اصول اخلاق اسلامی در مراقبت های پرستاری قابل توجه می باشد، لذا در این مطالعه سطح آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران در مورد اصول اخلاق اسلامی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
روش بررسی: در این بررسی مقطعی، آگاهی و نگرش ۵۵۱ پرستار برحسب متغیرهای سن، جنس، تحصیلات و نوع استخدام در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۹۴ به وسیله پرسشنامه ارزیابی گردید. پرسشنامه این مطالعه از طریق Focus group discussion (بحث گروهی و بارش افکار) تهیه شد، همچنین از استادان و صاحبنظران این رشته بهره گرفته شد و در نهایت میزان روایی سنجیده شد. پایایی پرسشنامه از طریق ارزیابی تست آلفا کرونباخ سنجیده شد. اطلاعات در SPSS آنالیز و مورد تحلیل آماری شد.
یافته ها: مطالعه ما نشان داده است که جنس زن، داشتن سابقه کاری ۲۰-۱۵ سال، نوع استخدام رسمی و داشتن سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر، با آگاهی، نگرش و عملکرد مرتبط می باشد. همچنین بر اساس نتایج این مطالعه ارتباط معنی داری بین سن و سطح آگاهی، نگرش و عملکرد را در مورد اصول اخلاق اسلامی به ویژه در دهه سنی ۵۰-۴۰ سال گزارش کرده است(۰/۰۵
نتیجه گیری: نگرش نسبت به اصول اخلاق اسلامی قوی ترین پیشگویی کننده در التزام به اخلاق در مراقبت می باشد، از اینرو آموزش این اصول به پرستاران می تواند نقش به سزایی در رعایت اخلاق در مراقبت از بیماران داشته باشد.
کاوه نوحی بزنجانی، حمدالله منظری توکلی، سنجر سلاجقه، ایوب شیخی،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت روزافزون اخلاق در ارایه مراقبت پرستاری و نقش هوش اخلاقی پرستاران در کیفیت مراقبت، این مطالعه به انجام رسید و نقش رهبری اصیل در ارتقای هوش اخلاقی پرستاران بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی کرمان بررسی گردید.
روش بررسی: این پژوهش به روش ترکیبی انجام شد و در آن پس از تبیین مدل هوش اخلاقی پرستاران به روش کیفی، رابطهی رهبری اصیل با هوش اخلاقی پرستاران به روش کمی آزموده شد. برای بررسی رهبری اصیل از پرسشنامهی استاندارد رهبری اصیل Walumbwa و همکاران(2008) با پایایی(0/917) و برای هوش اخلاقی از پرسشنامهی محقق ساخت با روایی کلی(%81) و پایایی(0/961) استفاد گردید. جامعهی آماری پژوهش را 400 نفر از پرستاران بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی کرمان که به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شده بودند، تشکیل میدادند. در بررسی فرضیههای پژوهش از نرم افزارهای SPSS و Amos 24 و روشهای آماری تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید.
یافته ها: نتایج حاکی از رابطهی مثبت و معنیدار رهبری اصیل با هوش اخلاقی پرستاران(0/575) بود. بهعلاوه تمامی مولفههای رهبری اصیل؛ خودآگاهی(0/322)، دیدگاه اخلاق درونی(0/360)، شفافیت رابطه(0/408) و پردازش متوازن اطلاعات(0/394) نیز رابطهی مثبت و معنیداری را با هوش اخلاقی نشان دادند.
نتیجه گیری: بهکارگیری استراتژیهای مناسب برای افزایش هوش اخلاقی پرستاران در راستای ارتقا و بهبود کیفیت خدمات پرستاری میتواند تأثیر مثبتی در روند بهبود بیماران بستری در بیمارستان داشته باشد. رهبری اصیل در سیستم پرستاری بیمارستانها، یکی از مناسبترین شیوهها جهت افزایش و توسعهی هوش اخلاقی پرستاران میباشد.
حسین درگاهی، فاروق نعمانی، محمدرحیم قهستانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آگاهی کافی مدیران در زمینهی قوانین و مقررات و موازین حقوقی مرتبط با نظام سلامت موجب عملکرد مطلوب آنها در سازمان ها میشود. لذا این پژوهش با هدف تعیین میزان آگاهی مدیران ارشد از موازین، قوانین و مقررات حقوقی مرتبط با نظام سلامت در دانشگاهعلوم پزشکی تهران انجامشدهاست.
روش بررسی: مطالعهی حاضر بهصورت توصیفی-تحلیلی و از نوع مقطعی در سال 1396 انجام شد. نمونهی پژوهش شامل مدیران ارشد دانشگاه بود که با روش سرشماری به تعداد 75 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهی محققساخته بود که رواییصوری آن با استفاده از نظرات تعداد 7 نفر از متخصصان و صاحبنظران رشتههای حقوق پزشکی، و مدیریت خدمات بهداشتی درمانی و پزشکی به تایید رسید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ برابر %89 و روش آزمون-بازآزمون برابر %79 بهدست آمد. تحلیل دادهها با بهره برداری از روشهای آمار توصیفی شامل فراوانی مطلق و نسبی و آمار استنباطی شامل آزمونهای همبستگی پیرسون و کا اسکوئر با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافتهها: سطح آگاهی مدیران مورد مطالعه در اکثر حیطههای قانونی و موازین حقوقی مرتبط به نظام سلامت زیرمتوسط بود. بین سطح آگاهی از حیطههای تشکیلاتی، مالی و معاملاتی، و اداری و استخدامی مدیران با گذراندن دورههای آموزشی مرتبط ارتباط معکوس و معنیداری وجود داشت(0/01=P و 0/04=P).
نتیجهگیری: سطح آگاهی مدیران ارشد دانشگاه علوم پزشکی تهران در حیطههای سهگانهی قوانین و مقررات و موازین حقوقی، مالی، تشکیلاتی و اداری در سطح متوسط و متوسط روبه پایین قرار دارد. انجام تمهیدات لازم همچون برگزاری دورههای آموزشی با روشهای جدید مانند شبیهسازی، سناریونویسی، موردنگاری و تجربهنگاری و استفاده از فناوریهای جدید مانند مدیریت دانش هیبریدی و یکپارچهسازی فناوری به منظور ارتقای آگاهی مدیران پیشنهاد می شود. همچنین ایجاد نظام شایستگی راهبردی مدیران در سطوح مهارتهای عمومی و اختصاصی همراه با آموزش های مستمر و نظارت بر پاسخگویی و بازخوردهای ارایه شده در فرایندهای مدیریتی، انجام اصلاحات آتی را تضمین خواهد کرد.
علیرضا سلیمانی، محمدشریف خوئینی ها، میترا رحیم زاده، محمد حسین دهقان،
دوره 15، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آگاهی، نگرش و عملکرد مناسب زنان باردار نسبت به انجام واکسیناسیون در این دوران تاثیر بسزایی در سلامت آنها و نوزادانشان خواهد داشت. هدف از این مطالعه تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد زنان باردار شهر کرج نسبت به واکسیناسیون دوگانه و آنفلوانزا میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و بهصورت مقطعی بر روی تعداد ۳۱۲ زن باردار مراجعهکننده به بیمارستان امام علی(ع) شهر کرج با محدوده سنی ۱۵ تا ۴۰ سال انجام شده است. جمعآوری اطلاعات با کمک پرسشنامه و به شیوهی نمونهگیری در دسترس انجامشد. دادهها پس از گردآوری با نرمافزار SPSS آنالیز شدند.
یافتهها: میانگین سن زنان موردبررسی ۶/۵۴±۲۷/۶ سال بود. ۱۹۸ نفر(۶۳/۵%) خانهدار و ۱۱۴ نفر(۳۶/۵%) شاغل بودند. بهترتیب ۲۴۸ نفر(۷۹/۵%) و ۲۸۲ نفر(۹۰/۴%) از افراد مورد بررسی، نسبت به انجام واکسیناسیون با واکسنهای دوگانه و آنفلوانزا دارای نگرش و آگاهی مناسب بودند. همچنین بهترتیب ۲۹۳ نفر(۹۳/۹%) و ۱۳۷ نفر(۴۳/۹%) از افراد شرکتکننده دارای عملکرد مناسب نسبت به انجام واکسیناسیون با هر دو واکسن دوگانه و آنفلوانزا بودند. در خانمهای با تحصیلات بالاتر و شرایط اقتصادی بهتر و در زنان شاغل، عملکرد به هر دو واکسن مناسبتر بود. با افزایش سن زنان، آگاهی و عملکرد به واکسیناسیون دوگانه کاهش مییافت. همچنین شایعترین منبع کسب اطلاعات زنان باردار موردمطالعه درخصوص برنامه واکسیناسیون بهترتیب کادر بهداشتیدرمانی ۷۳/۴%، اینترنت ۱۲/۵%، رادیو و تلویزیون ۱۰/۳%، دوستان و آشنایان ۳/۵% و خانواده ۰/۳% بود. ازنظر ارتباط بین آگاهی، نگرش و عملکرد نسبت به واکسیناسیون آنفلوانزا و دوگانه، ارتباط مستقیم و معناداری بین آنها وجود داشت؛ بهطوریکه با افزایش و یا کاهش یکی، دیگری نیز افزایش یا کاهش مییافت. بیشترین رابطه مربوط به ارتباط بین دو آیتم آگاهی با عملکرد نسبت به واکسن آنفلوانزا بود(۰/۳۰۴=r) و کمترین ارتباط نیز مربوط به دو آیتم آگاهی با عملکرد نسبت به واکسن دوگانه بود(۰/۱۴۶=r).
نتیجهگیری: در این مطالعه مشخص گردید که با افزایش میزان آگاهی و نگرش، انجام واکسیناسیون افزایش یافته است. درخصوص واکسیناسیون آنفلوانزا با توجه به وجود ارتباط معنادار بین منبع اطلاعرسانی و انجام واکسن، پیشنهاد میگردد که توصیههای جدیتری از طرف کادر بهداشتیدرمانی به زنان باردار درخصوص واکسیناسیون آنفلوانزا صورت گیرد.
زهرا خواجه، کامران یزدانی، ابراهیم عبداللهپور، محسن محمدی، سحرناز نجات،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آلزایمر یک بیماری مزمن است که باعث ناتوانیهای شناختی، تفکر، تغییرات شخصیتی و اختلال در فعالیتهای روزمره میشود. به دلیل این اختلالات، بیماران نیاز به مراقبت طولانی مدت دارند. مراقبت از بیماران مبتلا به آلزایمر، بیشتر در منزل توسط اعضای خانواده انجام میشود و همین امر باعث میشود مراقبان خانگی از نظر روحی، جسمی، عاطفی، اجتماعی و مالی دچار مشکل شوند. پرسنل بهداشتی نقش کلیدی در زمینهی ارایه اطلاعات و راهنمایی و کمک به خانواده در کنترل این شرایط دارند. هدف از اجرای این مطالعه بررسی سطح آگاهی و نگرش در مورد بیماری آلزایمر در پرسنل سلامت(بهورزان) و تعیین عوامل مرتبط با آن است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعهی مقطعی جهت بررسی سطح آگاهی و نگرش بهورزان در مورد بیماری آلزایمر و عوامل مرتبط با آن است. تمام ۲۶۰ نفر از بهورزان دو شهرستان گرگان و کردکوی به روش سرشماری جهت بررسی سطح آگاهی و نگرش در مورد بیماری آلزایمر و عوامل مرتبط با آن وارد مطالعه شدند. برای تعیین ارتباط بین متغیرهای مستقل با متغیر وابسته (نمرهی کلی آگاهی و نگرش) از آزمونهای T- test و آنالیز واریانس ANOVA در آنالیز bivariate استفاده شد. متغیرهایی که سطح معناداری ارتباط آنها با متغیر پاسخ در آنالیز bivariate کمتر از۰/۲ بود وارد مدل خطی شدند و در نهایت از مدل خطی چندگانه (multivariable) برای تعیین عوامل مرتبط با سطح آگاهی و نگرش استفاده شد.
یافتهها: میانگین سطح آگاهی ۴۶/۷۳% (۴۸/۱۶–۴۶/۴۵ :CI ۹۵ درصد) و میانگین سطح نگرش ۵۵/۶۱% (۵۶/۷۴-۵۴/۶۳ :CI ۹۵ درصد) به دست آمد. نتایج نشان میدهد، که آنهایی که سابقهی آموزش قبلی، سابقهی مراقبت از بیماران مبتلا به آلزایمر، سابقهی کار طولانیتری در سیستم بهداشتی داشتند و دارای جنسیت مؤنث و متأهل بودند از سطح آگاهی بالاتر و افرادی که سابقهی آموزش قبلی داشتند و دارای قومیت سیستانی بودند از نگرش بالاتری برخوردار بودند.
نتیجهگیری: به طور کلی سطح آگاهی بهورزان ۴۶/۷۳ از ۱۰۰-۰ و سطح نگرش ۵۵/۶۱ از ۱۰۰-۰ است. عواملی از جمله جنسیت، سابقهی کار در سیستم بهداشتی، سابقهی شرکت در کارگاه آموزشی، سابقهی مراقبت از بیمار مبتلا و وضعیت تأهل با سطح آگاهی بهورزان و عواملی از جمله قومیت و سابقهی شرکت در کارگاه آموزشی با سطح نگرش بهورزان مرتبط بود.