جستجو در مقالات منتشر شده


22 نتیجه برای بالینی

رضا صفدری، محمد رضا اکبری، شهرام توفیقی، مهدیه معین الغربایی، غلامرضا کرمی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه بیماریهای روانی مانند بسیاری از بیماریها ، تاریخی به قدمت انسان دارند. نظام اطلاعات بالینی بیماریهای روانی ناشی از جنگ به عنوان بخشی از نظام مدیریت اطلاعات بیماریهای روانی است که به واسطه مدیریت داده‌های بیماران روانی ناشی از جنگ ، مدیریت این بیماریها را میسر می‌سازد. پژوهش حاضر با هدف مطالعه این نظام در کشورهای آمریکا، استرالیا و انگلیس و ارائه راهکارهای عملی برای ایران انجام شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از دسته ی مطالعات توصیفی -  مقطعی است. ابتدا وضعیت موجود این نظام در مراکز روانپزشکی بوستان اهواز و صدر و سعادت آباد تهران با استفاده از پرسشنامه در دوره زمانی 88- 1387 بررسی گردید. سپس به بررسی این نظام در کشورهای منتخب پرداخته شد و براساس نیاز کشورمان، راهکارهای عملی برای ایران پیشنهاد گردید. تحلیل اطلاعات براساس مقایسه ویژگی های نظام پیشگفته در کشورهای مورد مطالعه به صورت تحلیل توصیفی - نظری صورت گرفت.
یافته ها: در طول تحلیل وضعیت موجود این نظام در بیمارستانهای مورد مطالعه و نبود این نظام، براساس مطالعه،وجود اشتراک و افتراق نظام اطلاعات بالینی بیماریهای روانی ناشی از جنگ در کشورهای منتخب، در قالب 4 محور(اهداف، ساختار محتوایی، عناصر اطلاعاتی، معیارهای ثبت اطلاعات) بررسی گردید.
بحث و نتیجه گیری: طراحی و اجرای چنین نظامی در مراکز روانپزشکی بنیاد شهید، جهت مدیریت این بیماریها، که دو هدف متعالی نظام‌های بهداشتی، یعنی کنترل کیفیت و کنترل هزینه‌ها را به همراه دارد، توصیه می‌شود


حسین درگاهی، مرجان قاضی سعیدی، رضا صفدری، مهناز حامدان،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : بهره گیری از مزایای منحصر به مدارک پزشکی کامپیوتری و تجهیزات ارتباطی برای جمع آوری، ذخیره، پردازش، استخراج و ارتباط دادن اطلاعات مراقبتی بیمار و اطلاعات مدیریتی، اگر مطابق نیازهای مدیران و کادر مدارک پزشکی باشد، بسیاری از مشکلات نظام بهداشتی درمانی کشور را برطرف می کند. نظام های اطلاعات در سیستم عرضه سلامت با گردآوری، تحلیل و انتشار داده‌ها، زمینه استفاده از اطلاعات به منظور بهبود و ارتقای سلامت جامعه را فراهم می‌سازند. هدف از این مطالعه توصیفی تطبیقی بررسی فرایند سیستم اطلاعات بالینی بیمارستا‌ن‌های عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران براساس سیستم اطلاعات بالینی کشورهای منتخب می‌باشد.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه کاربردی به روش توصیفی می‌باشد که با هدف تعیین فرایند سیستم اطلاعات بالینی بیمارستان‌های عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران براساس سیستم اطلاعات بالینی کشورهای منتخب انجام گرفته است. داده‌های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه‌ای پایا و روا جمع آوری شد و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی صورت گرفت.

یافته ها: با درنظر گرفتن وضعیت موجود و اهمیت بررسی فرایند سیستم اطلاعات بالینی در بیمارستان‌های مورد مطالعه، پژوهشگر الگوی موردنظر در بیمارستان‌های عمومی را با مطالعه نظام مربوطه در کشورهای امریکا، استرالیا و انگلستان و براساس نیاز کشور در قالب فرایندهای سیستم اطلاعات بالینی ارائه نمود که به بررسی محورهایی از جمله فرایندهای سیستم اطلاعات بالینی در واحد پذیرش، واحد ذخیره و بازیابی اطلاعات، واحد آمار و واحد کدگذاری و همچنین بررسی فرایندهای سیستم اطلاعات بالینی برنامه های نرم افزاری در این 4 واحد و در نهایت کاربرد آنها پرداخته شده است که نتایج حاصله در قالب جداولی که هر یک معرف پاره‌ای از فرایندهای سیستم اطلاعات بالینی است، آورده شده است.

بحث و نتیجه گیری: با توجه به جایگاه نظام اطلاعات در هر سازمان و نقش اساسی آن در اتخاذ سیاست‌های درست، ایجاد نظام اطلاعات بالینی هماهنگ و یکپارچه اطلاعات بالینی و توانمندسازی کارشناسان در زمینه استفاده صحیح از داده‌ها از اولویت‌های ضروری به شمار می‌رود. با توجه به بررسی فرایندهای سیستم اطلاعات بالینی بخش اطلاعات بالینی بیمارستان‌های عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران مشخص گردید که فراوانی نسبی وجود فرایندهای سیستم اطلاعات بالینی در این بخش در عناصر مورد بررسی بالای 60% به خود اختصاص داده است و بررسی فراوانی نسبی وجود فرایندهای سیستم اطلاعات بالینی برنامه‌های نرم افزاری بخش اطلاعات بالینی بیمارستان‌های عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران نشان داد که عناصر مورد بررسی به استثنای واحد پذیرش با میزان 75% و کاربرد سیستم با میزان 58.62%، مابقی محورها بین 37-35% می‌باشد.


روح انگیز جمشیدی اورک، علیرضا امان اللهی،
دوره 6، شماره 5 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه کارآزمایی­های بالینی تصادفی کنترل شده به عنوان معتبرترین نوع از مطالعات اپیدمیولوژیک برای درمان بیماریها محسوب می‌گردند، هدف از این مقاله تعیین حوزه­های موضوعی، نوع مداخلات و شیوه‌های کورسازی است که در این نوع از طراحی مطالعات استفاده گردیده‌اند.

روش بررسی:  در این پژوهش توصیفی تمام مقالات از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده(314 مقاله) که دارای وابستگی به دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده و در PubMed تا پایان سال 2010 نمایه شده بودند مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

یافته‌ها: از میان حوزه­های موضوعی که این نوع مطالعات در آنها طراحی شده بود، تعداد تحقیقات انجام شده در حوزه زنان و زایمان بیشترین تعداد(44 مورد یعنی 14%) است. بیشترین مداخله صورت گرفته مداخله دارو(214 مطالعه یعنی 2/68%) بوده و ازمیان شیوه‌های کورسازی، شیوه دوسوکور بیشترین کاربرد(152 مورد یعنی 4/48%) را داشته است. بطورکلی 125مورد(8/39%) پژوهش‌ کار‌آزمایی بالینی تصادفی کنترل شده با مداخله دارویی توام با شیوه دوسوکور انجام شده است.

نتیجهگیری: در حوزه های موضوعی مختلف بکارگیری نوع مداخله و شیوه کورسازی با روش شناسی پژوهش و اخلاق پزشکی تا حدودی مرتبط است. به نظر می‌رسد که نوع مداخله به حوزه موضوعی که کار‌آزمایی بالینی در آن انجام شده است و شیوه کورسازی به نوع مداخله انتخابی بستگی دارند.


رضا صفدری، مهتاب کرمی، محبوبه میرزایی، آذین رحیمی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : سیستم‌های پشتیبان از تصمیم یکی از کاربردهای تکنولوژی اطلاعات است که می‌تواند درمانگران را در تصمیم­گیری صحیح و به موقع درباره بیماران یاری رسانند. هدف از این مطالعه، شناخت سیستم‌های پشتیبان از تصمیم و کاربردها و تأثیرات آن‌ها در حوزه مراقبت سلامت می­باشد.

روش بررسی: در این مرور نظام‌مند، مقالات بین سال‌های 2000 تا 2012 که متن کامل آن‌ها از طریق پایگاه­های داده و موتورهای جستجو از قبیل PubMED ، EBSCO host research ، Google scholar و Yahoo قابل دسترس و از نوع کارآزمایی بالینی بود مورد بررسی قرار گرفت و همچنین از کتاب‌هایی در این زمینه به عنوان منابع اولیه استفاده گردید.

نتیجه گیری : این پژوهش نشان داد که سیستم‌های پشتیبان از تصمیم در حوزه مراقبت سلامت در پنج حوزه کاربری مـدیریت جریان بیـماری(15/15%)، مـراقبـت و درمـان(27/27%)، تجـویز دارو(27/27%)، ارزیـابی(27/27%) و پیشـگیری (12/12%) بکار گرفته و بر بهبود فرایند مراقبت و ارتقاء عملکرد درمانگران تأثیر بسزایی داشته است. به طور کلی می‌توان تأثیرات آن‌را در سه گروه ارتقاء کیفیت مراقبت و افزایش ایمنی بیمار، افزایش هزینه- اثربخشی و ارتقاء سطح دانش درمانگران بیان نمود.


محمدهادی موسوی، فرزاد فرجی‌خیاوی، مریم نوروزترکمن،
دوره 7، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : به دلیل احتمال بروز انواع خطرات، آزمایشگاه­های بالینی در بیمارستان ­ ها برای هر فعالیتی در حوزه­ی ایمنی از اولویت خاصی برخوردار هستند. مدیریت کیفیت فراگیر الگویی است که سازمان جهانی بهداشت برای بهبود ایمنی آزمایشگاههای بالینی مورد توجه قرار داده است. این پژوهش با هدف بررسی میزان رعایت استاندارد ایمنی در آزمایشگاههای بالینی بیمارستان­های دانشگاه علوم پزشکی تهران براساس اصول ایمنی مدیریت کیفیت فراگیر انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی بر روی کلیه ­آزمایشگاه­های بالینی بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1391 انجام شد. ابزار گردآوری داده­ها چک لیستی بود که هفت مؤلفه ایمنی را از منظر مدیریت کیفیت فراگیر اندازه می‌گرفت. روایی چک لیست از طریق تحلیل محتوا تائید شد و آلفای کرونباخ چک­لیست 82/0 محاسبه شد. آمار توصیفی مانند درصد فراوانی امتیازات برای بررسی نتایج به کار رفت.

یافته‌ها : ایمنی جامعه پژوهش از نظر چهار مؤلفه طراحی، وجود وسایل ایمنی عمومی، انجام کارهای استاندارد ایمنی و دفع ایمن زباله­ها مناسب بود. ایمنی واحدها از لحاظ اجرای برنامه ایمنی و آموزش کارکنان برای مقابله با حوادث نسبتاً مناسب برآورد شد. اجرای تخلیه اضطراری ضعیف برآورد گردید.

نتیجه‌گیری: آزمایشگاه­های جامعه مورد مطالعه از ایمنی نسبی برخوردار هستند. با این حال، عدم اجرای کامل پروتکل‌های ایمنی باعث می­گردد که دیگر شرایط ایمن برقرار نباشد. بنابراین لازم است اقدامات اصلاحی لازم در جهت تأمین ایمنی کامل آزمایشگاه­ها از نظر تمام مؤلفه­ها در برنامه کار بیمارستان­ها قرار بگیرد.


مهدی کاهویی، رقیه اسکروچی، فربد عبادی فرد آذر،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : بهینه کردن خدمات بخش اورژانس به ساختار مدیریتی مناسب، طراحی سیستم اطلاعاتی کارآمد و اثربخش بستگی دارد. این مطالعه با هدف تعیین نیازهای اطلاعاتی کارکنان بخش اورژانس از سیستم اطلاعات اورژانس و طراحی یک مدل مفهومی از این نیازها انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی در بین پرستاران و متخصصین طب اورژانس شاغل در واحد اورژانس 9 بیمارستان تابعه دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی انجام شد. داده‌ها بوسیله مصاحبه با 25 نفر از کارکنان بخش اورژانس ، طراحی الگو با روش RUP و زبان UML و توزیع پرسشنامه بین 315 نفر از کارکنان بخش اورژانس جمع آوری شدند. داده‌های حاصل از پرسشنامه بوسیله آمارهای توصیفی و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.

یافته‌ها : اکثر پرستاران و پزشکان طب اورژانس اعتقاد داشتند که عناصر اطلاعاتی متعددی از قبیل زمان اولین ویزیت بیمار، زمان اولین اقدام، آخرین وضعیت بیمار، نوع اقدام درمانی انجام شده، نوع اقدام پاراکلینیکی انجام شده باید در سیستم اطلاعات اورژانس وجود داشته باشد. همچنین 3/68 درصد(108 نفر) آنها موافقت خود را با وضعیت ارتباط بین عناصر اطلاعاتی مورد نیاز در فرایند اقدامات بالینی نشان دادند.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد وجود انواع اطلاعات هویتی، بالینی و پاراکلینیکی در سیستم اطلاعات اورژانس می تواند یک پرونده الکترونیکی تولید نماید. توجه به این عناصر اطلاعاتی می تواند هماهنگی بین تیم اورژانس بیمارستان و تیم امداد پیش بیمارستانی، کنترل وضعیت مصدومین، دسترسی به گزارشات بیمار و کیفیت خدمات به بیماران را بهبود دهد.


مهدی کاهویی، حسن بابامحمدی،
دوره 7، شماره 4 - ( 8-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: مدل پذیرش فناوری اطلاعات، مزایای درک شده و راحتی استفاده از فناوری توسط کاربران نهایی، برای مقاصد خاص را پیش بینی می­کند . هدف از این مطالعه درک پذیرش سیستم­های اطلاعات بالینی توسط کارکنان پرستاری بر اساس مدل پذیرش فناوری اطلاعات است.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی روی 316 نفر از پرستاران بیمارستان­های تابعه دانشگاه علوم پزشکی و سازمان تامین اجتماعی سمنان انجام شده است. ابزار جمع آوری داده­ها یک پرسشنامه روا و پایا بود. داده­ها بوسیله آمارهای توصیفی و آزمون­های من ویتنی و مجذور تی تحلیل شدند.

یافته‌ها : 73 درصد پرستاران موافق بودند که سیستم اطلاعات پرستاری اطلاعات صحیح در اختیار آنها می­گذارد. 7/55 درصد پرستاران سیستم اطلاعاتی را پذیرفته بودند. یافته­ها نشان داد پرستاران مرد بیش از زن­ها سیستم اطلاعات بالینی را پذیرفته بودند (50/0 p< ) . همچنین پذیرش فناوری اطلاعات در پرستارانی که نسبت به وظایف خود در قبال برنامه رایانه‌ای آگاهی داشتند یا آنهایی که از اهداف برنامه رایانه­ای مطلع بودند، بیشتر بود (05/0 p< ) .

نتیجه‌گیری: بیشتر پرستاران سیستم اطلاعات بالینی را در کار روزانه­ی خود پذیرفته بودند، اما لازم است موضوعاتی همانند رایانه­های ناکافی، طراحی محتوی، مشکلات توانمندی سیستم، مهارت و دانش رایانه­ای پرستاران مورد بررسی جدی قرار گیرد. مداخلات متعددی درحیطه­های فنی و فردی از قبیل افزایش دانش فناوری اطلاعات پرستاران، فرهنگ تیمی، موقعیت سازمانی، همکاری درون تیمی، به روز نمودن و ارتقای شبکه باید انجام شود.


فاطمه غضنفری، حسین مبارکی،
دوره 7، شماره 6 - ( 12-1392 )
چکیده

 

زمینه و هدف: حاکمیت بالینی، به کارگیری ساز و کارهای حاکمیتی برای انجام درست کار در زمان و مکان مناسب به شیوه­ای صحیح برای بیماران، در راستای کسب حداکثر نتایج بالینی می­باشد. اجرای حاکمیت بالینی به طور قاطع نیازمند مهارت­ها و تمایلات نیروی کار بهداشت و درمان است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی رابطه‌ی مدیریت منابع انسانی با اجرای حاکمیت بالینی و استقرار بهینه‌ی چارچوب حاکمیت بالینی با ارائه‌ی راهکارهایی در زمینه مدیریت موثر منابع انسانی در صورت وجود رابطه معنی دار می­باشد.

 

روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است که به صورت مقطعی در سال 1391 انجام شد. روش نمونه‌گیری، خوشه­ای دو مرحله­ای است. از بین بیمارستان­های دانشگاه­های علوم پزشکی تهران به طور تصادفی سه بیمارستان دکتر شریعتی، امام­خمینی(ره) و شهید هاشمی­نژاد انتخاب شد و در هر بیمارستان به طور تصادفی پرسشنامه بین 30 نفر توزیع گردید که در مجموع حجم نمونه به 90 نفر رسید. ابزار گردآوری داده­ها، پرسشنامه‌ی پژوهشگر ساخته و برگه مشاهده بود. داده­ها از طریق نرم افزار آماری SPSS تحلیل شد.

 

یافته‌ها: حداقل امتیاز حاکمیت بالینی مربوط به بیمارستان امام خمینی(ره) و حداکثر آن مربوط به بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد بود. بین متغیرهای ((آموزش))، ((جذب و به کارگیری)) و ((حقوق و مزایا)) با حاکمیت بالینی رابطه معنی‌داری دیده شد.

 

نتیجه‌گیری: باتوجه به رابطه معنی­دار میان متغیرهای مدیریت منابع انسانی با اجرای حاکمیت بالینی، سرمایه­گذاری بر روی این محور از حاکمیت بالینی به عنوان محوری که موفقیت در سایر محورها را تحت تاثیر قرار می­دهد می­تواند در استقرار حاکمیت بالینی اثربخش باشد.

 


فاطمه رنگرز جدی، علیرضا مروجی، فاطمه اباذری،
دوره 7، شماره 6 - ( 12-1392 )
چکیده

 

زمینه و هدف: پزشکی مبتنی بر شواهد، استفاده صحیح از بهترین شواهد در تصمیم­گیری بالینی برای مراقبت از بیماران است. سیستم اطلاعات بیمارستانی با ادغام داده­های بیمار، دانش بالینی پزشک و شواهد خارجی به­صورت پلی میان داده‌های پزشکی و دانش پزشکی عمل می­نماید. هدف این پژوهش تعیین توانایی سیستمهای اطلاعات بیمارستانی کشور جهت استقرار پزشکی مبتنی بر شواهد می­باشد.

 

روش بررسی: پژوهش به­صورت توصیفی- مقطعی در سال 1390 انجام گردید. جامعه‌ی پژوهش، سیستم­های اطلاعات بیمارستانی بیمارستانهای کشور بودند. حجم نمونه 30 بیمارستان تعیین گردید. داده­ها با استفاده از چک­لیست محقق­ساخته شامل اطلاعات زمینه­ای و اطلاعات مبتنی بر اهداف پژوهش جمع­آوری شده و روایی آن توسط افراد صاحب نظر تایید گردید. داده­های گردآوری شده با آمار توصیفی و نرم­افزار Spss تجزیه و تحلیل گردید.

 

یافته‌ها: سیستم­های اطلاعات بیمارستانی کشور، فاقد بخش­های مورد نیاز برای دسترسی به سیستم پشتیبان تصمیم بالینی، بانک داده مرجع و اطلاعات بهداشتی مبتنی بر اینترنت به ترتیب در 19 بیمارستان(3/63%)، 16 بیمارستان(3/53%) و 20 بیمارستان(7/66%)، بودند. در 22 بیمارستان(70%)، بیش از دو سوم بخش­های مورد نیاز برای دسترسی به انبار داده بالینی و اجرایی و در 23 بیمارستان(7/76%)، حداقل یک بخش­ مورد نیاز برای دسترسی به مفاهیم موردی خاص را داشتند.

 

نتیجه‌گیری: قابلیت سیستمهای اطلاعات بیمارستانی کشور جهت استقرار پزشکی مبتنی بر شواهد از نظر دسترسی به انبار داده بالینی و اجرایی مطلوب بود؛ در حالی که در زمینه­های دیگر نیاز به توجه بیشتری دارد.

 
فرشته فرزیان پور ، محمدرضا اشراقیان، امیرحسین امامی، شایان حسینی،
دوره 8، شماره 5 - ( 10-1393 )
چکیده

 زمینه و هدف: هر نظام آموزشی مستلزم آن است که پژوهش و ارزشیابی آموزشی درباره دوره‌های آموزشی آن انجام پذیرد. هدف از این مطالعه ارزشیابی دوره‌های کارآموزی و کارورزی در علوم پایه و بالینی در بیمارستانها براساس نظرسنجی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران بود.

روش بررسی: این یک مطالعه‌ی مقطعی و از نوع توصیفی تحلیلی بود. ابزار گردآوری داده‌ها را پرسش نامه شامل 14 گویه و 5 گزینه تشکیل می‌داد. در این مطالعه، مرکز مطالعات و توسعه آموزش دانشگاه علوم پزشکی تهران با هدف انطباق آموزش با نیازهای جامعه و ارتقای کیفیت با استفاده از پرسش نامه‌ی نظرسنجی خودایفا، با امتیاز آلفا کرونباخ 81/0 از کل دانشجویان دوره‌های کارآموزی در رشته‌های تحصیلی مدیریت خدمات بهداشتی، کاردرمانی، شنوایی سنجی، گفتار درمانی، فیزیوتراپی و کارورزی در علوم بالینی(جراحی داخلی، پوست، چشم و کودکان) که در مجموع 185 نفر بودند، در سال 1390 نظرسنجی نمود.

 یافته‌ها: میانگین کل نتایج ارزشیابی از برنامه دوره‌های کارآموزی و کارورزی به ترتیب در کلاس نظری و در ارتباط با آموزش کاربردی برابر 32/3%، مهارتهای ذهنی 98/2%، مهارتهای ارتباطی 38/3% و مهارتهای عملی 29/3% بود. میزان رضایتمندی دانشجویان از کیفیت برنامه‌های آموزشی در دوره‌های کارآموزی و کارورزی نیز برابر 2/50% بدست آمد.

 نتیجه‌گیری: مدیران و سیاست گذاران آموزشی دانشگاه در برنامه‌ریزی و اجرای برنامه‌های آموزشی و همچنین در استفاده از منابع بالقوه برای تحقق هدفها و دستیابی به کیفیت آموزشی، بسیار کوشش نمودند، اما تلاش بیشتری نیاز است.


سعید آصف زاده ، ساناز تقی زاده ، علی حیرانی، رفعت محبی فر ، جلال عربلو،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: به منظور بهبود استقرار حاکمیت بالینی در بیمارستان های کشور، آگاهی از ابعاد مختلف مربوط به اجر ا و ارزیابی آن حائز اهمیت است. مطالعه ی حاضر با هدف درک و تعیین موانع و چالش های استقرار و ارزیابی حاکمیت بالینی در بیمارستان های آموزشی قزوین از دیدگاه گروهی از ذینفعان، انجام شد. روش بررسی: پژوهش کیفی حاضر با استفاده از مصاحب ههای نیمه ساختار یافته با 17 نفر از مدیران ارشد و میانی بیمارستانی، کارشناسان حاکمیت بالینی در شش بیمارستان آموزشی و کارشناسان حاکمیت بالینی معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شد. برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل چارچوبی استفاده شد. یافته ها: موانع و چالش های استقرار و ارزیابی حاکمیت بالینی در بیمارستان های آموزشی قزوین، در سه موضوع اصلی: پیشرفت محورهای هفت گانه حاکمیت بالینی و علل عدم پیشرفت، چال شهای استقرار حاکمیت بالینی، و چال شهای نظام ارزیابی حاکمیت بالینی تبیین گردید. تغییر » ،« ارتقای سطح آگاهی کارکنان بالینی درباره ی حاکمیت بالینی » نتیجه گیری: مطالعه ی حاضر، پرداختن به سه مقوله ایجاد سطوح مشارکت بیشتر بین » و ،« فرهنگ سازمانی به گونه ای که آن را هر چه بیشتر پذیرای حاکمیت بالینی نماید را به عنوان نیازهای استقرار حاکمیت بالینی نشان میدهد. « پزشکان و مدیران، بیماران و متخصصان و گروه های حرفه ای بدیهی است نقش و حمایت مدیران ارشد در پرداختن به موضوعات فوق و فراهم آوردن منابع و سایر زیرساخت ها بسیار حیاتی است


ژیلا نجف پور، دکتر ابوالقاسم پوررضا،
دوره 9، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: تحلیل شاخص‌های ایمنی یکی از ابزار‌های بهبود ایمنی بیمار محسوب می‌شود. لذا مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین و تحلیل شاخص‌های خدمات بالینی ایمن در بیمارستان‌های منتحب دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.

روش بررسی: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی در سال 1392 در 11 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ابزار مطالعه، پروتکل ارزیابی ایمنی بیمار سازمان جهانی بهداشت بود. تکمیل چک لیست با مصاحبه، مشاهده و بررسی مستندات صورت گرفت. داده‌ها با آزمون‌های توصیفی و تحلیلی و نرم‌افزار SPSS نسخه 13 آنالیز شد.

یافته‌ها: میانگین بیمارستان‌های مورد مطالعه، در شاخص‌های الزامی، اساسی و پیشرفته به ترتیب 96/6، 85/6، 66 قرار داشتند که این میزان طبق راهنمای چک لیست در استانداردهای الزامی، قابل قبول نمی‌باشد و در استانداردهای اساسی و پیشرفته مناسب است. بیمارستان‌های شماره 7، 2، 4، 11 و 9 از بالاترین میزان تطابق با استانداردها برخوردار بودند و طبق سطح‌بندی پروتکل، این بیمارستان‌ها در سطح دو قرار گرفتند. در نهایت اختلاف آماری معنی‌داری بین بیمارستان‌ها در رعایت استانداردها وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: تطابق با استانداردها در 6 بیمارستان‌های مطالعه از نظر استانداردهای الزامی، پایین و استانداردهای اساسی و پیشرفته در 5 بیمارستان مناسب بود. بیمارستان‌ها در گزاره‌های سیستم مدیریت اطلاعات، مدیریت دارویی، سیستم کاهش عفونت و سیستم بالینی اثر بخش نیاز به تدوین برنامه‌های ارتقایی دارند. پیشنهاد می‌شود هدف‌گذاری جامع جهت استانداردهای فوق صورت گیرد.


محمد خمر نیا، زهرا کاوسی، محدثه قنبری جهرمی، اسرا مرادی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی نظام‌مند شکایات یکی از اجزای حاکمیت بالینی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین اجرای برنامه حاکمیت بالینی بر روند شکایات بیماران در بیمارستان‌های دولتی شیراز انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه از نوع پژوهش‌های کاربردی بود که به ‌صورت توصیفی- تحلیلی در شیراز انجام شد. جامعه آماری شامل بیمارستان‌های دولتی شیراز بود که تعداد 10 بیمارستان جهت مطالعه انتخاب شدند. در این مطالعه پرونده‌های شکایت بیماران از بیمارستان‌های شهر شیراز در طی 5 سال مورد بررسی قرار گرفت. از چک ‌لیست معاونت درمان وزارت بهداشت به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. مستندات جمع‌آوری‌شده وارد نرم‌افزار  SPSS نسخه 21 شد و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون Chi- square مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: تعداد شکایات ثبت‌شده در یک دوره 5 ساله روند افزایشی داشت و در طول اجرای این برنامه تعداد 1905 شکایت ثبت گردید. 60/5 درصد از شکایات توسط خانواده افراد صورت گرفته است. رابطه معنی‌داری بین شکایات ثبت‌شده با بخش‌های بیمارستان(000/0= P‌) و جنسیت(000/0=P) وجود دارد. در هر دو گروه جنسی و در تمام بخش‌های بیمارستان، تعداد شکایت از کیفیت پایین خدمات و برخورد نامناسب کارکنان بالاتر از دیگر شکایت‌ها بود.

نتیجه گیری: با توجه به افزایش تعداد شکایات در یک دوره 5 ساله پیشنهاد می‌شود تا جهت کاهش تعداد شکایت‌ها به مواردی همچون بهبود ارتباط بین پزشک و بیمار، رعایت اخلاق پزشکی، کاهش روابط مالی بین پزشک و بیمار و افزایش دانش و مهارت‌های علمی و فنی پزشکان توجه شود.


نسترن میرفرهادی، عاطفه قنبری، عباس رحیمی،
دوره 11، شماره 1 - ( 2-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص به موقع، یک اصل مهم در سرطان است که درمان زود هنگام با انتظار بهبود نتایج را ممکن می سازد. هدف این مطالعه تعیین ارتباط ویژگی های فردی و نشانه های بالینی بیماران با سرطان پستان بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی به صورت مقطعی، تعداد ۲۳۲ بیمار زن با تشخیص قطعی سرطان پستان را که به بیمارستان رازی شهر رشت مراجعه کرده بودند، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت شامل اطلاعات دموگرافیک و نشانه های بالینی بررسی کرده است. داده های مربوط به نتایج ماموگرافی، سایز تومور و مرحله ی آسیب شناسی تومور از پرونده پزشکی بیماران استخراج گردید. تحلیل داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه ۱۹ انجام شد و جهت توصیف داده ها از میانگین و انحراف معیار و جهت آمار استنباطی از آزمون Fisher  در سطح معنی داری ۰/۰۵=p استفاده شد. 
یافته ها: میانگین سنی واحدهای مورد پژوهش ۱۰/۲۷±۴۹/۸۰ سال بود. ۴۴ نفر(۱۴%) از بیماران سابقه ی انجام ماموگرافی منظم قبل از بیماری را داشتند. ۱۰۴ نفر(%۴۴/۸) در اولین مراجعه به جراح مراجعه کرده بودند. ۱۳۶ نفر(۵۸%) زنان در مرحله ۳ بیماری قرار داشتند. ۱۲۹ نفر(۶۰%) بیماران در زمان تشخیص اندازه ی تومور بیشتر از ۵ سانتی متر و ۱۰۶ نفر(۴۶%) درگیری غدد لنفاوی داشتند. بیماران با سرطان پیشرفته ی پستان به طور معنی داری سطح تحصیلات(۰/۰۴=p) و درآمد پایین تر(۰/۰۱=p) بودند. 
نتیجه گیری: شناسایی عوامل فردی و بالینی مرتبط با سرطان پستان می تواند اطلاعات اساسی جهت تدوین برنامه های آموزش سلامت، غربالگری و ارائه راه کارهای مناسب جهت رفع موانع درمانی و مراقبتی فراهم آورد.


رضا صفدری، لیلا شاهمرادی، مرجان دانشور، المیرا پورترکان، مرسا غلامزاده،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان اپیتلیال تخمدان یکی از کشنده ترین انواع سرطانهای زنان می باشد. لذا هدف این مطالعه بررسی و استخراج فاکتورهای موثر در پیش بینی و تشخیص این نوع از سرطان در قالب مدل درخت تصمیم به منظور تسهیل تشخیص در حوزه ی سرطان تخمدان است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی توصیفی توسعه ای است. ابزار اصلی پژوهش، چک لیستی براساس اطلاعات پرونده ها، منابع معتبر علمی، مرور مطالعات منتشر شده و نظر خبرگان بود. به منظور تعیین روایی محتوایی چک لیست از روش CVR استفاده شد. سپس، چک لیست با معیار لیکرت سه گزینه ای برای نظر سنجی در اختیار خبرگان این رشته قرار گرفت. در نهایت به منظور طراحی درخت تصمیم، پس از تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از نظرسنجی خبرگان، مدل نهایی براساس این نتایج توسعه یافت. 
یافته ها: عناصر داده ای درخت تصمیم براساس نظرسنجی متخصصان، گایدلاین ها و دستورالعملهای تشخیص و غربال گری مرتبط با سرطان تخمدان به دست آمد. گره های برگ در درخت مذکور شامل انواع تومورمارکرها، پیگیری، اقدامات درمانی و ارجاعات می باشند. صحت درخت تصمیم توسط خبرگان تایید شد. ROMA(CA125+HE4) ،CA19-9 و CEA مهمترین تومور مارکرهایی است که براساس مدل تصمیم به دست آمد.
نتیجه گیری: مدلهای تصمیم بالینی می توانند با ایجاد یکپارچگی در اطلاعات بیمار، به ارایه پیشنهادهای تشخیصی و درمانی خاص بپردازند. مدل طراحی شده در این پژوهش می تواند با تسهیل تصمیم گیری، تشخیص بیماری سرطان اپیتلیال تخمدان را به طور قابل ملاحظه ای بهبود بخشد.

فریده اکبرزاده، زاهد بیگدلی،
دوره 13، شماره 5 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: کتابخانه برای برخی از دانشجویان، محل امنی برای تحقیق و مطالعه به­‌شمار می‌آید، اما برای برخی دیگر زمینه‌های اضطراب را ایجاد می‌کند. هدف اصلی پژوهش بررسی اضطراب کتابخانه‌ای دستیاران دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در استفاده از منابع اطلاعاتی و خدمات الکترونیکی بر اساس عوامل پنجگانه­‌ی مقیاس باستیک می‌باشد.
روش‌ بررسی: پژوهش پیمایشی مقطعی بود. حجم نمونه ۱۹۷ نفر بود که از نمونه‌گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری داده پرسش­‌نامه‌ای محقق ساخته بود که روایی آن توسط متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ برابر ۰/۸۰۹ تایید شد. پرسش‌­نامه شامل ۴۱ سؤال در مقیاس پنج گزینه‌ای لیکرت بود. سؤالات اضطراب کتابخانه‌ای بر اساس عوامل پنجگانه مقیاس باستیک طراحی و بومی شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با روش‌های آمار توصیفی فراوانی، میانگین، انحراف معیار و آمار تحلیلی آزمون‌های کولموگراف-اسمیرنوف و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم‌افزار SPSS  ویرایش ۲۳ انجام شد.
یافته‌ها: میانگین نمره­‌ی اضطراب کتابخانه‌ای ۷۸/۳۲، میانگین نمره­‌ی میزان آشنایی و میزان استفاده ۳۲/۰۸ و ۲۹/۵۴ بود. عوامل مکانیکی و عوامل عاطفی بالاترین میانگین را در میان عوامل ایجاد‌کننده‌­ی اضطراب کتابخانه‌ای داشتند. میانگین اضطراب کتابخانه‌ای بین دستیاران زن و مرد تفاوت معناداری نداشت‌(۰/۰۵>p). بین اضطراب کتابخانه‌ای دستیاران و مهارت‌های استفاده از منابع اطلاعاتی و خدمات الکترونیکی، میزان آشنایی و استفاده‌­ی آنان رابطه­‌ی معناداری وجود داشت. 
نتیجه‌گیری: ﻧﺘﺎﻳﺞ، نشان‌دهنده­‌ی وﺟـﻮد سطحی از اضطراب کتابخانه‌ای در بین دستیاران است. ﭘـﺬﻳﺮش اﻳـﻦ واﻗﻌﻴـﺖ ﻣﻲ‌ﺗﻮاﻧﺪ ﻗﺪم ﻣﺜﺒﺘﻲ در رفع مشکلات ﻣﻮﺟﻮد در زﻣﻴﻨﻪ­ی استفاده از منابع اطلاعاتی و خدمات الکترونیکی ﻣﺤﺴﻮب ﮔﺮدد.

آزیتا یزدانی، رضا صفدری، رکسانا شریفیان، مریم زحمت‌کشان، مرجان قاضی سعیدی،
دوره 14، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: زمانی­که سیستم‌های تصمیم‌یار بالینی ایجاد شوند، به­‌کارگیری راه­ حل‌هایی که بتواند استفاده از این سیستم‌ها در مقیاس بزرگ را فراهم کند، منجر به کاهش تولید هزینه‌های ناشی از ایجاد، نگهداری و اشتراک­ گذاری آن‌ها از تولید سیستم‌های متعدد جلوگیری می­شود. در سال‌های اخیر یکی از رویکردهایی که با این هدف به ­صورت ترکیبی با سیستم‌های تصمیم‌یار استفاده می‌شود، رویکرد معماری سرویس‌گراست. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش و اهمیت معماری سرویس‌گرا در ارایه معماری‌های مقیاس ­پذیر سیستم‌های تصمیم‌یار بالینی با تمرکز بر رویکردهای مختلف این معماری می‌باشد.
روش بررسی: مقاله­ ی حاضر از نوع مقاله ­ی مروری ساده است. پایگاه‌های الکترونیکی کتابشناختی IEEE Explore، Science Direct، Springer، Web of Science و Scopus بررسی گردید. کلمات­ کلیدی«معماری سرویس‌­گرا» و «سیستم تصمیم‌یار بالینی» به ­عنوان کلمات کلیدی اصلی همراه با اصطلاحات مرتبط برای جستجو در این پایگاه‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: رویکرد سیستم‌های تصمیم‌یار ‌بالینی مبتنی بر معماری سرویس‌گرا مزایایی همچون تسهیل نگهداری دانش، کاهش هزینه و بهبود چابکی را به ارمغان می‌آورد. ارتباطات نقطه به نقطه، خط خدمات سازمانی، رجیستری خدمات، موتور راهنمای بالینی و موتور مبتنی بر قانون و service choreography and orchestration طرح‌های کلی معماری می‌باشند که در استفاده از سیستم‌های تصمیم‌­یار بالینی مبتنی بر رویکرد معماری سرویس‌گرا مشهود هستند.
نتیجه‌گیری: معماری سرویس‌گرا به عنوان یک راه حل بالقوه برای ارایه پلتفرم‌های مقیاس‌پذیر سیستم‌های تصمیم‌یار بالینی است.

لیلا شاهمرادی، نیلوفر خردبین، احمدرضا فرزانه نژاد، نیلوفر محمدزاده، عاطفه قنبری جلفایی،
دوره 16، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: گام نخست جهت مدیریت افسردگی در کودکان و نوجوانان، شناسایی ریسک‌فاکتورهاست. هدف این پژوهش شناسایی عناصر داده‌ای سیستم پشتیبان تصمیم بالینی غربالگری ریسک‌فاکتورهای افسردگی ماژور در افراد جوان است. 
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و جامعه‌ی پژوهش شامل پایگاه‌های Scopus، Pubmed، Embase، PsychInfo، WOS وClinical key و متخصصان حوزه‌ی سلامت روان شامل متخصصان روان‌پزشکی و دانشجویان روان‌شناسی و مشاوره و راهنمایی در مراکز آموزشی و درمانی معین است. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسش‌نامه‌ای شامل سه بخش بود که توسط هشت نفر از متخصصان در دسترس تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از تعیین نسبت روایی محتوایی (CVR) و میانگین (Mean) تحلیل شدند. شاخص روایی محتوایی برابر با ۰/۷۴ و آلفای کرونباخ با نرم افزار SPSS  برابر با ۰/۸۲۴ محاسبه و در نتیجه روایی و پایایی ابزار تایید شد.
یافته‌ها: مطابق با جدول لاوشه، عناصر اطلاعاتی مثل قوم و نژاد(Mean=۱/۱۲۵ ،CVR=-۰/۲۵) که CVR بین صفر تا ۰/۷۵ و میانگین کمتر از ۱/۵ داشتند، رد شدند. آیتم‌هایی مثل جنسیت(۱=CVR)، که CVR آن‌ها مساوی یا بیشتر از ۰/۷۵ بود، و نیز آیتم‌هایی مثل وضعیت تاهل(Mean=۱/۶۲۵ ،CVR=۰/۵) که CVR آن‌ها بین صفر تا ۰/۷۵ و میانگین مساوی یا بیشتر از ۱/۵ بود، پذیرفته و به‌عنوان مجموعه‌ی حداقل داده‌های غربالگری افسردگی ماژور در بازه سنی ۱۰ تا ۲۵ سال در نظر گرفته شدند. عناصر داده‌ای شناسایی شده در سه دسته‌ی دموگرافیک، بالینی و سوابق روانی-اجتماعی فرد دسته‌بندی شدند.
نتیجه‌گیری: سیستم‌های پشتیبان تصمیم بالینی در مراحل مختلف ارایه مراقبت سلامت از جمله فرایند غربالگری کمک‌کننده هستند. با به‌کارگیری این سیستم‌ها برای غربالگری ریسک‌فاکتورهای افسردگی ماژور می‌توان محدودیت دسترسی به متخصصان بهداشت روان را بهبود بخشید، از اجرای گایدلاین‌ها اطمینان حاصل کرد و همکاری بین سطوح مختلف مراقبت سلامت را ارتقا داد. تعیین مجموعه‌ی حداقل داده‌های غربالگری افسردگی ماژور در بازه سنی ۱۰ تا ۲۵ سال، نخستین گام طراحی و ایجاد سیستم پشتیبان تصمیم بالینی جهت شناسایی و غربالگری افراد از حیث این بیماری می‌باشد. 

مصطفی شنبه زاده، هادی کاظمی آرپناهی، رئوف نوپور،
دوره 16، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از رایج‌ترین و تهاجمی‌ترین بدخیمی‌ها در خانم‌ها می‌باشد. تشخیص به‌موقع سرطان پستان نقش مهمی در جلوگیری از پیشرفت این بیماری، اقدامات درمانی به‌موقع و در نتیجه کاهش میزان مرگ‌ومیر این بیماران دارد. یادگیری ماشین، قابلیت بالایی در تشخیص سریع و هزینه اثربخش بیماری‌ها دارد. هدف این مطالعه، طراحی سیستم تصمیم‌یار بالین (CDSS) Clinical Decision Support System بر اساس قوانین استخراج‌شده از الگوریتم منتخب درخت تصمیم با بهترین عملکرد به‌منظور تشخیص به‌موقع و مؤثر سرطان پستان است.
روش بررسی: داده‌های ۵۹۷ فرد مشکوک به سرطان پستان(۲۵۵ بیمار مبتلا و ۳۴۲ فرد سالم) به‌صورت گذشته‌نگر از پایگاه داده الکترونیکی بیمارستان آیت‌الله طالقانی شهر آبادان در قالب ۲۴ ویژگی عمدتاً سبک زندگی و سوابق پزشکی استخراج شد. پس از انتخاب مهم‌ترین متغیرها از طریق کای دو پیرسون و تحلیل واریانس یک‌طرفه(۰/۰۵>P)، عملکرد الگوریتم‌های منتخب داده‌کاوی شامل (Random Forest (RF)، J-۴۸، Decision Stump (DS)، Rep-Tree (RT و XG-Boost برای تشخیص سرطان پستان در بستر نرم‌افزار ۳.۴ Weka تحلیل شد. در نهایت سیستم تشخیصی سرطان پستان بر اساس بهترین مدل و از طریق زبان برنامه‌نویسی سی شارپ و چارچوب ۳.۵.۴ Dot Net Framework طراحی گردید.
یافته‌ها: ۱۴ متغیر شامل سابقه‌ی فردی سرطان پستان، سابقه‌ی نمونه‌برداری از سینه، سابقه‌ی رادیوگرافی از قفسه‌ی سینه، سابقه‌ی فشارخون، افزایش کلسترول خون LDL (low-density lipoprotein)، وجود توده در ربع فوقانی داخلی سینه، هورمون‌درمانی با استروژن، هورمون‌درمانی با استروژن-پروژسترون، سابقه‌ی خانوادگی سرطان پستان، سن، سابقه‌ی سرطان‌های دیگر، نسبت اندازه‌ی دور کمر به دور باسن و مصرف میوه و سبزی ارتباط معناداری را باکلاس خروجی در سطح ۰۵/۰>P نشان دادند. بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد الگوریتم‌های منتخب، مدل RF با میزان حساسیت، ویژگی، صحت و اندازه F به‌ترتیب برابر با ۰/۹۷، ۰/۹۹، ۰/۹۸ و ۰/۹۷۴ و ۰/۹۳۶ =(Area Under the Receiver Operator Characteristics (ROC) Curve (AUC عملکرد بالاتری نسبت به سایر الگوریتم‌های منتخب داشته است و به‌عنوان مدل برتر برای تشخیص سرطان پستان پیشنهاد شد.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که استفاده از متغیرهای تعدیل‌پذیر مانند سبک زندگی و ویژگی‌های هورمونی-تولیدمثلی به‌عنوان ورودی الگوریتم RF برای طراحی CDSS بتواند با صحت بهینه موارد سرطان پستان را تشخیص دهد. به‌علاوه سیستم پیشنهادی به‌طور مؤثر در محیط‌های واقعی بالینی برای تشخیص سریع و مؤثر بیماری قابل اقتباس باشد.

مصطفی روشن زاده، مینا شیروانی، علی تاج آبادی، محمدحسین خلیل زاده، سمیه محمدی،
دوره 16، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: یادگیری بالینی بخش مهمی از رشته‌­های حوزه‌ی سلامت است که در آن دانشجو در تعامل با محیط، مفاهیم آموخته شده را در حیطه عمل به­‌کار می­‌گیرد. محیط­‌های بالینی از جمله اتاق عمل به واسطه پیچیدگی خاصشان برای دانشجویان چالش‌­زا بوده و می‌­تواند بر روند یادگیری آن‌ها تاثیر منفی داشته باشد. جهت شناسایی چالش‌­های یادگیری دانشجویان در محیط اتاق عمل، مطالعه­‌ی حاضر با هدف تبیین تجارب دانشجویان در زمینه­‌ی چالش­‌های یادگیری بالینی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه کیفی حاضر به‌­روش تحلیل محتوای قراردادی در سال ۱۴۰۰ در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجام شد. ۱۴ دانشجوی تکنولوژیست جراحی به روش هدفمند انتخاب و داده‌­ها با استفاده از مصاحبه­‌های نیمه‌ساختارمند عمیق انفرادی و گروهی جمع‌­آوری و با استفاده از رویکرد گرانهایم و لاندمن تجزیه و تحلیل گردید.
یافته­‌ها: مصاحبه با مشارکت‌­کنندگان در طی یک دوره‌­ی ۵ ماهه صورت گرفت. ۹ مصاحبه به­‌صورت رودررو با ۱۴ مشارکت­‌کننده انجام شد. ۶ مصاحبه انفرادی و ۳ مصاحبه به­‌صورت گروهی و میانگین طول مدت مصاحبه ۳۰ دقیقه بود. مصاحبه­‌ها تا اشباع داده­‌ها و هنگامی‌که هیچ تم یا طبقه جدیدی از مصاحبه‌­ها به‌­دست نیامد، ادامه یافت. یافته­‌ها شامل یک تم«جوّ نامطلوب یادگیری» و سه طبقه­‌ی«سردرگمی در فراگیری مطالب آموزشی، رفتار حرفه‌­ای نامناسب پرسنل و اعتماد بنفس ناکافی» بود. چالش اصلی که دانشجویان در زمینه­‌ی یادگیری بالینی با آن مواجه بودند، جوّ نامطلوب یادگیری بود. شرایطی مانند سردرگمی در فراگیری مطالب آموزشی، رفتار حرفه‌­ای نامناسب پرسنل و اعتماد به‌­نفس ناکافی که دانشجویان اتاق­‌عمل تجربه می­‌کنند، سبب می­‌شود که دانشجویان جوّ یادگیری در اتاق­‌عمل را نامطلوب بدانند. 
نتیجه­‌گیری: اصلاح و بهبود رفتار و عملکرد پرسنل و پزشکان مطابق استانداردهای رفتار حرفه­‌ای و اخلاقی و ارزیابی منظم آن از دیدگاه دانشجویان و سایر همکاران می­‌تواند نقش موثری در استمرار شرایط حرفه‌­ای داشته باشد. همچنین استفاده از مربیان با تجربه که نقش تسهیل‌­کننده­‌ی ارتباط و یادگیری دانشجویان در محیط اتاق عمل را دارند نقش موثری در کاهش ترس و کنترل رفتارهای نامناسب پرسنل نسبت به دانشجو را به همراه خواهد داشت. به مسئولان آموزشی توصیه می­‌شود که ضمن برطرف کردن مشکلات موجود در راستای بهبود جو آموزشی اتاق عمل اقدام نمایند. 


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb