14 نتیجه برای بیماران
منیر عباس زاده قنواتی، فریبرز مهرانی، سید حسین احمدی، الهه جزایری قره باغ،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه وهدف: نیاز به دریافت خون در اعمال جراحی زنان با میزان کم هماتوکریت قبل از عمل قابل توجیه است، اما سایر فاکتورهای موثر بر دریافت خون نیز مطرح هستند. هدف از این مطالعه تعیین فاکتورهای موثر در نیاز به تزریق خون در اعمال جراحی پیوند شریان کرونردر رابطه با جنس میباشد.
روش بررسی: در یک مطالعه، آینده نگر و مقطعی500 بیمار ( 306 مرد و 194 زن ) با وضعیت فیزیکی Iو II برای عمل جراحی انتخابی پیوند شریان کرونر تحت بیهوشی عمومی در مدت یک سال در بیمارستان قلب تهران مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات هر بیمار براساس دریافت خون کامل، پلاسمای تازه یخ زده ( FFP) و پلاکت در ضمن عمل و بعد ازآن و فاکتور هایی چون جنس، سن، وزن، قد، سطح بدن ( (BSA، طول مدت عمل جراحی، هماتوکریت قبل و بعد از عمل، حجم خون قبل از عمل، در بیمارستان ثبت شد. نتایج با استفاده از تستهای آماری t و X2 و رگرسیون خطی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقدارP کمتر از05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: 2/57 درصدزنان ( 111 نفر) و 9/39 درصد مردان (121 نفر) خون دریافت کردند. میانگین مجموع خون دریافت شده در زنان 6/1 واحد در ضمن عمل جراحی و 6/2 واحد در طول مدت بستری در بیمارستان و در مردان 1/1 واحد در ضمن عمل و 8/1 واحد در طول مدت بستری بود. با توجه به متغیرهایی مانند، سن، سطح بدن، طول مدت عمل جراحی، میزان هماتوکریت قبل و بعد از عمل، حجم خون قبل از عمل، زمان پمپ و تعداد عروق پیوند شده که مورد بررسی قرار گرفتند، در مجموع در ضمن عمل جراحی و مدت بستری در بیمارستان زنان خون بیشتری دریافت کردند(P<0.05).
بحث و نتیجه گیری: میزان دریافت خون در بیماران زن تحت عمل جراحی پیوند شریان کرونر تحت تاثیر عواملی چون، سن، سطح بدن، هماتوکریت بعد از عمل و در بیماران مرد تحت تاثیر متغیرهایی چون افزایش طول مدت جراحی کاهش حجم خون و هماتوکریت قبل از عمل می باشد.
محمد عارفی، نرگس طلایی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: اهمیت توجه به سطح رضایت بیماران از خدمات بهداشتی درمانی، نقش مؤثری در برنامه ریزیهای مدیریتی دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی سطح رضایت مندی بیماران از خدمات ارائه شده و عوامل مرتبط با آن در بیمارستان بهارلو طراحی و اجرا گردید.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی میباشد . اطلاعات این مطالعه با استفاده از پرسشنامه و با مصاحبه حضوری بدست آمده است و پس از تکمیل پرسشنامهها براساس تعداد نمونه مورد نیاز مطالعه، اطلاعات جمع آوری، وارد کامپیوتر و نهایتاً مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری مطالعه 320 بیمار بستری شده درتمامی بخشهای مختلف بیمارستان در شش ماهه دوم سال 1387 میباشد که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده مورد مطالعه قرار گرفتند. برای سنجش میزان رضایت بیماران از خدمات ارائه شده از پرسشنامه رضایت مندی بیماران حاوی 6 سؤال دموگرافیک و 20 عبارت سنجش رضایت مندی استفاده شد. پرسشنامه توسط پرسش گر آموزش دیده (افراد غیر کادر درمان)، در آخرین جلسه درمانی در اختیار بیماران بستری قرارگرفت تا حتی الامکان خود بیمار آن را تکمیل کند. در مورد بیماران کم سن، پرسشنامه توسط همراه بیمار و در موارد وجود بی سوادی و یا کم سوادی، پرسشنامه به کمک پرسش گر تکمیل میگردید.
یافته ها: سطوح رضایتمندی از خدمات شامل رضایتمندی از سیستم سرمایش و گرمایش (8/44%)، رضایتمندی از نظر امکانات و تسهیلات (3/48%)، رضایتمندی از کیفیت غذا (8/44%)، رضایتمندی از نظر تعویض روزانه لباس و ملحفه (4/41%)، رضایتمندی از بهداشت و نظافت (3/48%)، رضایتمندی از روشنایی اتاق (58%)، رضایتمندی از سرعت تشکیل پرونده (6/58%)، رضایتمندی از رفتار و برخورد پرستار (2/55%)، رضایتمندی از حضور به موقع پرستار بر بالین بیمار (6/58%) و رضایتمندی از نظر میزان همکاری کارکنان بخش با همراهان بیمار (2/55% ) میباشد. بیشترین سطح رضایتمندی بیماران به ترتیب مربوط به موارد زیر میباشد: رضایتمندی از حضور به موقع پرستار بر بالین بیمار (6/58%)، رضایتمندی از سرعت تشکیل پرونده و راهنماییهای مسئول پذیرش (6/58%)و رضایتمندی از نظر روشنایی اتاق (58%) میباشد.
بحث و نتیجه گیری: بیشترین درصد نارضایتی بیماران از امکانات و تسهیلات اتاق، کیفیت غذا و تعویض روزانه لباس و ملحفه (1/24%) میباشد.سطوح نارضایتی از میزان همکاری کارکنان بخش (2/17% )، نحوه بهداشت و نظافت بخش (8/13 % ) ، سیستم سرمایش و گرمایش (8/13 % ) و میزان دسترسی به پزشک (8/13 % ) میباشد.
سید جمال الدین طبیبی، محمود رضا گوهری، سمیه شهری، سارا آقابابا،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: ارائه خدمات برتر از طریق حفظ کیفیت بالا، پیش نیاز موفقیت سازمانهای خدماتی به شمار میرود. هدف از این پژوهش، مطالعه کیفیت خدمات ارائه شده درمانگاههای سرپایی از دید بیماران مراجعه کننده به بیمارستانهای مورد مطالعه شهر تهران با استفاده از الگوی سروکوآل(SERVQUAL) بوده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کاربردی بود که به صورت توصیفی- مقطعی بر روی 242 بیمار سرپایی مراجعه کننده به بیمارستانهای مورد مطالعه شهر تهران در سال 1388 با استفاده از پرسشنامه استاندارد سروکوال(1988) که روایی و پایایی آن مورد تأیید بوده است، انجام گرفت. در پایان از آزمونt، آزمون tزوجی و آزمون فریدمن با کمک نرم افزار(SPSS) به منظور تحلیل دادههای جمعآوری شده، استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد تفاوت معنی داری میان ادراک و انتظار بیماران پیرامون ابعاد پنجگانه کیفیت خدمات(عوامل محسوس، قابلیت اطمینان، تضمین، پاسخگویی و همدلی) در بیمارستانهای مورد مطالعه وجود داشت. بیماران مراجعه کننده به درمانگاهها، بعد تضمین را با 41/4 امتیاز مهمترین و پاسخگویی کارکنان را با 21/2 امتیاز به عنوان کم اهمیتترین بعد رتبه بندی نمودند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که با بکارگیری الگوی سروکوآل، مدیران بیمارستانها قادر به ارزیابی کیفیت خدمات از دید بیماران به عنوان مهمترین مشتری سازمان شده و با برنامهریزی صحیح، اصلاح نابسامانیها و نهایتاً بهبود کیفیت خدمات، ممکن خواهد شد.
فرشته فرزیان پور، سید مصطفی حسینی، سید شهاب حسینی، الهام موحدکر، محمد عامرزاده،
دوره 6، شماره 5 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: خودباوری یک پندار روانشناختی است که در طول دوران رشد در وجود هرکس شکل میگیرد و به سادگی و سرعت قابل تغییر نیست. هدف از این مطالعه ارزشیابی خودباوری مدیران پرستاری در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران و رابطه آن با رضایتمندی بیماران بود.
روش بررسی: بر طبق یک مطالعه مقطعی، 400 نفر(شامل 200 مدیر پرستاری و 200 بیمار) از بخشهای مختلف بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد مصاحبه قرار گرفتند. با استفاده از پرسشنامههای استاندارد، میزان خودباوری مدیران پرستاری و رضایت عمومی بیماران مورد بررسی قرار گرفت. دادهها پس از ورود به نرم افزار آماری Stata با استفاده از آزمونهای ناپارامتری آنالیز واریانس و ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و 05/0>P بعنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
یافتهها: از میان 200 مدیر پرستاری مورد مطالعه، 58 نفر(29%) مرد و 142 نفر(71%) زن بودند. میانگین و انحراف معیار امتیاز خودبـاوری مدیران پرستاری 8/19±9/134 بدست آمد همچنین از 200 بیمار مورد مطالعه، 81(5/40%) مـرد و 118(5/59) زن بـودند. میـانگیـن و انحـراف معـیار امتیاز رضـایـت بیـماران بـرابـر 2/18± 57 بدسـت آمـد کـه سطـح تحصیـلات(005/0=P) و وضعیـت بیـمه(0001/0
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که مدیران پرستاری زن، نسبت به همکاران مرد خود، خودباوری کمتری دارند. خودباوری مدیران پرستاری باعث کاهش رضایتمندی بیماران میگردد.
طاها صمدسلطانی، مصطفی لنگری زاده ، مریم ذالنوری،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: داده کاوی شاخ هی بسیار مهمی در فهم عمی قتر داد ههای پزشکی است که در صدد حل مسائل در
تشخیص و درمان بیماری ها می باشد. یکی از مهمترین کاربردهای داده کاوی، بررسی الگوهای موجود در داد هها است.
هدف از این پژوهش تعیین الگوهای موجود در داده های بیماران مبتلا به آسم است.
روش بررسی: جامعه ی پژوهش شامل بیماران دارای نشانه های تنفسی و نمونه پژوهش شامل داده های ثبت شده ی 258
فرد مراجعه کننده با علائم تنفسی به بیمارستانهای امام خمینی(ره) و مسیح دانشوری شهر تهران بود. مجموعه داده ی
وارد شد و افزونه داده کاوی این نرم Excel مذکور با استفاده از فرم گردآوری داده جمع آوری گردید و در محیط نرم افزار
افزار مورد استفاده قرار گرفت و سپس تحلیل های اثرگذارهای کلیدی، دسته بندی بیماران و تشخیص استثنائات انجام شد.
یافته ها: فراوان ترین نشانه بالینی مبتلایان به آسم در مجموعه ی حاضر، سرفه های شدید بود و این بیماری تحت تاثیر
شدید هیجانات قرار داشت. داده ها، جهت انجام تحلیل های کلی تر، در پنج خوشه تجمیع شدند و وجه مشترک آنها ارائه
، شد و سوابقی که ویژگی های استثنایی داشتند، شناسایی شدند. سپس با تحلیل هزین هها و تعیین مقدار آستانه برابر 612
پرسش نامه ی تشخیص آسم به روش کارت امتیاز ارائه گردید.
نتیجه گیری: چارچوب ارائه شده برای تحلیل و داده کاوی، ابزاری مناسب جهت استخراج دانش از روی داد هها می باشد
و می تواند هنگام استفاده از راهکارهای بالینی، شکاف موجود در تصمیم گیری را شناسایی و پر کند
سعید علیتاجر، پریسا مستقیمی،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران مبتلا به سرطان دچار مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی زیادی می شوند که این مشکلات باعث اختلال در روند طبیعی زندگی و کیفیت آن می گردد. به همین منظور مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین محیط فیزیکی بیمارستان و کیفیت زندگی در بیماران سرطانی صورت گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع ترکیبی(کیفی، کمی) می باشد، که در آن کیفیت زندگی، در نتیجه وجود تصاویر گیاهان داخلی و وجود عناصر گیاهی در خارج، مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری شامل بیماران سرطانی مراجعه کننده به بخش های بستری بیمارستان های امام خمینی اردبیل و شهید بهشتی همدان در سال 1392 بوده و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه کیفیت زندگی SL-36 و پرسشنامه پژوهشگر ساخته بوده است که در محل با مشاهده و مصاحبه تکمیل گردیده است. داده ها با استفاده ازآمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل واریانس یکطرفه(Anova)، در نرم افزار SPSSتجزیه وتحلیل شدند، سوالات کیفی نیز دسته بندی شده، مورد تحلیل قرارگرفتند.
یافته ها: تحلیل ها تأیید کردند که تصاویر صحنه های طبیعی و گیاهان مصنوعی در اتاق های بستری بیمارستان و مشاهده عناصر گیاهی حتی در خارج از اتاق های بستری باعث افزایش کیفیت زندگی بیماران سرطانی می شود.
نتیجه گیری: این مطالعه خواص عناصر طبیعی بر افزایش کیفیت زندگی در محیط های مراقبت بهداشتی ساخته شده را تأیید می کند.
علیرضا سلوکدار، امیراشکان نصیری پور، شقایق شفیعی ثابت،
دوره 10، شماره 6 - ( 12-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش مراکز خصوصی مراقبت های بهداشتی درمانی در ایران و بازار رقابتی شدید، فشار به بیمارستان ها جهت ارائه ی خدمات با کیفیت را بالا می برد. هدف این پژوهش، تعیین تاثیر عوامل کیفیت خدمات بر رضامندی بیماران در بیمارستان های خصوصی و رتبه بندی بیمارستان ها در استان گیلان می باشد.
روش بررسی: براساس مدل استاندارد Büyüközkan و همکاران(۲۰۱۱) با افزودن یک بعد جدید تخصص گرایی به پنج بعد مدل Servqual، شش بعد: ملموسات، اعتماد، پاسخگویی، تضمین، همدلی و تخصص گرایی به عنوان ابعاد کیفیت خدمات معرفی شد. از طریق کوکران، تعداد ۳۶۰ بیمار در دسترس در چهار بیمارستان خصوصی استان گیلان انتخاب گردید. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی ساده و چندگانه استفاده شد و سپس با استفاده از ANOVA و آزمون Duncan و از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی، رتبه بندی این بیمارستان ها انجام شد.
یافته ها: چهار بعد ملموسات، پاسخگویی، همدلی و تخصص گرایی بر رضامندی بیماران موثر شناخته شدند و متغیرهای اعتماد و تضمین بر رضامندی بیماران؛ در بیمارستان های خصوصی استان گیلان تاثیر معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به تاثیر ابعاد کیفیت خدمات به غیر از ابعاد تضمین و اعتماد پیشنهاد می شود که بیمارستان ها در بعد همدلی، با توجه ویژه به بیماران، در بعد ملموسات، با فراهم نمودن تجهیزات و امکانات به روز؛ در بعد پاسخگویی، با پاسخ آنی به بیماران؛ و در بعد تخصص گرایی، با تجهیز نیروی انسانی متخصص و مهارت دیده باعث رضامندی بیماران شوند.
حامد بصیر غفوری، محمد حسینی کسنویه، مرضیه السادات شریفی، میلاد امینی، امیررضا درزی رامندی،
دوره 11، شماره 3 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بیمارستان باید بتواند نیاز مشتریان خود را در کمترین زمان و با بهترین کیفیت ممکن برآورده نماید. مدت زمان اقامت بیماران از شاخص های کلیدی عملکرد در بیمارستان ها و بالاخص اورژانس ها تلقی می گردد. در این مطالعه تحلیل طول اقامت بیماران در بخش اورژانس، جهت یافتن برخی از علل موثر بر مدت زمان اقامت بیماران انجام پذیرفت.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی بود که در بخشهای اورژانس دو بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران با ۷۲ بیمار به عنوان نمونه آماری انجام شد. مدت زمان حضور بیمار در اورژانس از ابتدای ورود تا لحظه ی خروج به یکی از چهار شکل متعارف: به انتقال به بخش، ترخیص، انتقال به سایر مراکز و فوت، محاسبه و ثبت گردید. داده ها توسط نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار، و تحلیلی شامل آزمون t دو نمونه ای، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چند متغیری تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: متوسط طول اقامت بیماران در بخش اورژانس بیمارستانی ۳ ساعت و ۱۳ دقیقه با انحراف معیار ۱ ساعت و ۵۲ دقیقه برآورد گردید. متغیرهای وضعیت تاهل بیماران، روز هفته شامل روز تعطیل یا روز عادی، و زمان مراجعه یعنی روز یا شب بیماران از مولفه های تاثیرگذار بر مدت اقامت بیماران تعیین شد.
نتیجه گیری: زمان ارائه ی خدمات در بخش اورژانس بیمارستان ها در حد مناسب است و مواردی نظیر: وضعیت تاهل، تعطیلات هفته و زمان مراجعه در روز می تواند به عنوان عوامل تاثیرگذار در طول زمان اقامت بیماران دخیل باشد.
مریم جعفر تجریشی، سید جمال الدین طبیبی، کامران حاجی نبی،
دوره 12، شماره 4 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: در شرایط بازار رقابتی امروزه صنعت بیمارستان، یک بیمارستان علاوه بر کیفیت خدمات بالینی باید بر خدمات هتلینگ و امکانات رفاهی طراحی شده برای بیمار و همراه وی تمرکز داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیرکیفیت هتلینگ بر میزان وفاداری بیمار در بیمارستانهای خصوصی منتخب شهر تهران بود.
روش بررسی: روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی بود. ابزار پژوهش پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن با رویکرد صوری و آزمون آلفای کرونباخ بررسی شد. تعداد نمونه مطابق با فرمول کوکران برای جامعه آماری نامعلوم 385 نفر از بیماران دو بیمارستان خصوصی منتخب شهر تهران بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها به وسیله ی آمار توصیفی و استنباطی همانند آزمون رگرسیون خطی چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: مطابق یافته های پژوهش در سطح اطمینان 95%، از دیدگاه بیماران پنج بعد کیفیت هتلینگ بیمارستان به عبارت کیفیت منابع انسانی(001/p<0)، کیفیت خدمات رفاهی بیمارستان(001/p<0)، کیفیت امور اداری و گردش کار(p=0/002)، کیفیت خدمات نظافت و بهداشت(001/p<0)، کیفیت ساختمان و تاسیسات بیمارستان(p=0/033) بر وفاداری بیماران تاثیر مثبت دارند و همچنبن دو بعد دیگر به عبارت کیفیت تجهیزات و امکانات بیمارستان(p=0/317) و کیفیت خدمات تغذیه بیمارستان(p=0/123) بر وفاداری بیماران تاثیر معنی داری ندارد.
نتیجه گیری: در بیمارستانهای مورد مطالعه از دیدگاه بیماران کیفیت هتلینگ بیمارستان بر وفاداری بیماران تاثیر مستقیم دارد و بهبود کیفیت هتلینگ بیمارستان باعث افزایش وفاداری بیماران در این بیمارستانها خواهد شد.
لیا میرصفایی، حسن کاویانی،
دوره 13، شماره 6 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به سیر صعودی پژوهشهای انجام شده، پژوهش حاضر با هدف تببین روند اثربخشی این آموزش و عوامل موثر بر آن انجام گرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر، ترکیبی و از نوع طرحهای تبیینی است. در مرحلهی اول برای به دست آوردن میزان اثربخشی آموزش خودمراقبتی از روش کمی فراتحلیل و در مرحلهی دوم جهت بررسی عوامل موثر آن از روش کیفی موردپژوهی استفاده شد. جامعه ی آماری مرحله ی اول، شامل کلیه پژوهش های مرتبط داخلی و در مرحله ی دوم، شامل کلیه متخصصان قلب و عروق در استان اصفهان بود. ابزار جمع آوری اطلاعات در مرحلهی اول، چک لیست محقق ساخته و برای مرحله ی دوم، استفاده از روش مصاحبه ی نیمه ساختار یافته بود. جهت تحلیل دادههای مرحله ی اول از نرم افزار جامع فراتحلیل آماری CMA نسخه دوم و برای مرحله دوم از روشهای کدگذاری استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که مداخلات آموزش خودمراقبتی در بیماران قلبی در حد زیاد اثربخش بوده است(۱/۶۱۶ES=، ۰/۰۵P<)؛ بهعبارت دیگر میانگین اثربخشی آموزش خودمراقبتی در(گروه های آزمایش) ۹۴ درصد اثربخشتر از گروه های کنترل بود. از سوی دیگر نتایج مرحله دوم نشان داد که عوامل موثر بر اثربخشی شامل هفت عامل: آموزش پذیری؛ کنترل فردی؛ فعالیت بدنی؛ تغذیه؛ کنترل هیجانات؛ خوش بینی و پیگیری مستمر میشود.
نتیجه گیری: خودمراقبتی بیماران قلبی بر اساس عوامل ذکر شده، به عنوان موثرترین عامل جهت کنترل و بهبود بیماریهای قلبی میباشد که منجر به افزایش طول عمر و بهبود کیفیت زندگی بیماران قلبی خواهد شد.
مهدی عیسی زاده، زهرا سادات اسدی، مهدی طهماسبی قراجه ملک، منیژه سلیمانی فر،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: در حال حاضر ابزار سلامت الکترونیک بهعنوان یک ابزار ارتباطی و آموزشی مؤثر در سلامت به منظور مدیریت شرایطِ حساس، شناخته شده است. این مطالعه با هدف بررسی سطح سواد سلامت الکترونیک بیماران مراجعه کننده به یک بیمارستان نظامی منتخب به انجام رسید.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه ی توصیفی-تحلیلی است که در سال ۱۳۹۸ بر روی ۲۰۴ نفر از بیماران مراجعه کننده به یک بیمارستان نظامی منتخب در شهر تهران به انجام رسید. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه ی اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامهی سواد سلامت الکترونیک بود که توسط بیماران تکمیل گردید. در این مطالعه، جهت تجزیه وتحلیل دادهها از نرم افزار spss استفاده گردید و سطح معنی دار آماری کمتر و مساوی ۰/۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته ها: میانگین نمرهی سواد سلامت الکترونیک بیماران ۵/۴۷±۲۹/۲۸ بهدست آمد. سطح سواد سلامت الکترونیک بیماران با مدارک تحصیلی مختلف تفاوت معنیداری با یکدیگر دارند؛ همچنین سواد سلامت الکترونیک بیمارانی که به میزان متفاوتی از اینترنت استفاده میکنند، اختلاف معنیداری با یکدیگر داشتند. سواد سلامت الکترونیک بیماران همبستگی معنیداری با میزان تحصیلات(۰/۱۶۹=r، ۰/۰۲=p) و میزان استفادهی آنان از اینترنت(۰/۳۲۸=r، ۰/۰۰۱>p) دارد.
نتیجه گیری: تحصیلات بالاتر با سطح سواد سلامت الکترونیک بالاتر همراه است و میتوان با ایجاد زمینههای آموزش استفاده از اینترنت بهمنظور دستیابی به اطلاعات سلامت، سطح سواد سلامت الکترونیک بیماران را بهبود بخشید.
حمزه امین طهماسبی، مائده قاسمی،
دوره 14، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روزافزون هزینهها، رقابت و پیشرفت تکنولوژی، چالشهای سازمانهای سلامت در ارائهی خدمات به مشتریان افزایش یافته است. رویکرد ناب یک سیستم مدیریتی با روشهایی است که بهکارگیری آنها میتواند موجب افزایش بهرهوری، رضایت بیماران، کیفیت ارایه خدمات و کاهش اتلاف و هزینهها شود. این پژوهش، با هدف شناسایی و سطحبندی معیارهای یک بیمارستان ناب انجام شده است.
روش بررسی: در این پژوهش، با مرور بر ادبیات موضوع، ۲۲ معیار برای یک سازمان ناب استخراج و از لحاظ مفهومی با بیمارستان و حوزهی سلامت تطبیق داده شد. سپس معیارهای تعیینشده با استفاده از نظرات خبرگان و طیف لیکرت، مورد سنجش قرار گرفت. روابط میان معیارها با مدلسازی ساختاری تفسیری فازی مشخص شد. سپس رتبه و سطوح این معیارها تعیین و در نهایت با استفاده از تحلیل میکمک، عوامل مهمتر برای یک بیمارستان ناب مشخص گردید.
یافتهها: با استفاده از تحلیل میکمک معیارهای «مشخص کردن جریان فرایندها و بهبود مستمر جهت یافتن مشکلات» و «استفاده از کنترلهای بصری جهت درک بهتر شرایط و یافتن مشکلات» به عنوان مهمترین معیارها برای بیمارستان ناب برگزیده شدند.
نتیجهگیری: برای افزایش رضایت مشتریان، کاهش هزینهها و ارتقای کیفیت ارایه خدمات، پیشنهاد میشود که بیمارستانها، اجرای تکنیکهای ناب را در دستور کار خود قرار دهند. جهت اجرای ناب میباید با استفاده از نتایجی که از تحلیل میکمک به دست آمد، به دو عامل «مشخص کردن جریان فرایندها و بهبود مستمر جهت یافتن مشکلات» و «استفاده از کنترلهای بصری برای درک بهتر شرایط و یافتن مشکلات» توجه بیشتری نمود.
معصومه عبدی تالارپشتی، قهرمان محمودی عالمی، محمد علی جهانی،
دوره 15، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از دلایل نارضایتی مراجعهکنندگان از سازمانهای بهداشتی این است که این سازمانها توقعاتی ایجاد میکنند که قادر به ارایه آنها با توجه به انتظارات مردم نیستند. پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل برندسازی خدمات بهداشتی با رویکرد مراجعهکنندگان انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعهی ترکیبی کمی-کیفی در سال ۱۳۹۹ انجام گردید. جامعه آماری پژوهش برای قسمت کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و سازمانی به روش تکنیک دلفی ۲۰ نفر بود. برای قسمت کمی مراجعهکنندگان به مراکز بهداشتی۸۳۰ نفر، انتخاب شدند. روایی پرسشنامه از طریق روایی صوری، محتوا، سازهای و پایایی آن با آلفای کرونباخ ۰/۹۶ تایید گردید. دادههای کمی توسط نرمافزار سیستم معادلات ساختاری (EQS) Equations Structural System ورژن ۶/۱ با تحلیل عاملی تایید و با استفاده از معادلات ساختاری ارایه گردید.
یافتهها: با توجه به یافتههای ساختار عاملی در برندسازی خدمات بهداشتی شش محور اصلیِ جایگاه رقابتی، ارزش ویژه، قابلیت دسترسی، تثبیت برند در ذهن مراجعان و بازار، استراتژیهای برندسازی، ارتباط برند با مراجعان و بازار در برندسازی خدمات بهداشتی با ۱۹ حیطهی فرعی، انتظارات مراجعهکنندگان (RMSEA=۰/۰۹, SRMR=۰/۹ ,TLI=۰/۹, CFI=۰/۹) نشان داده شده را تایید کرد و از برازش خوبی برخوردار است. همسانی درونی آیتمها سطوح معنیداری داشتند(۰۵/P<۰).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که ۱۹ حیطهی فرعی، ساختار شش عاملی برندسازی خدمات بهداشتی را تایید میکنند که جزو محورهای تاثیرگذار در برندسازی از دیدگاه مراجعهکنندگان بود. ازآنجاییکه برندسازی خدمات بهداشتی موجب ارتقای کمیت و کیفیت خدمات ارایه شده در نظام سلامت میباشد، پیشنهاد میگردد با ایجاد نوآوری در کمیت و کیفیت خدمات ارایه شده، قابلیت دسترسی به خدمات سلامت، ایجاد مزیت رقابتی و توانمند نمودن کارکنان و ارتقای مهارتهای ارتباطی بتوان در برنامه ریزی برندسازی خدمات بهداشتی گام موثر برداشت.
عذرا دائی، محمدرضا سلیمانی، حسن اشرفی ریزی،
دوره 17، شماره 6 - ( 11-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش اطلاعات در ارتقای سلامت جامعه و کاهش هزینههای بهداشت و درمان انکارناپذیر است ولی در عمل اطلاعات کافی و کاملی در بین عاملان بهداشت و درمانی وجود ندارد. نبود اطلاعات کافی و کامل در بین بازیگران بازار، موجب ناکارایی و نارسایی در عملکرد بازار میشود. هدف اصلی پژوهش حاضر، پرداختن به عدم تقارن اطلاعات سلامت و نارسایی در بازار اطلاعات سلامت است.
روش بررسی: مقالهی حاضر از نوع مروری نقلی و غیرنظاممند است. محتوای لازم برای نگارش از طریق جستجو در پایگاههای اطلاعاتی Scopus، PubMed، Web of Knowledge، Sid، Magiran و Google Scholar و با استفاده از کلیدواژههای نارسایی اطلاعات سلامت، عدم تقارن اطلاعات سلامت در فیلدهای عنوان مقاله، چکیده و کلیدواژهها انجام پذیرفت. در نهایت، منابع مرتبط با توجه به هدف مطالعه، توسط محققان انتخاب و خلاصهای از نتایج آنها در این مطالعه ارایه شد.
یافتهها: 18 مقاله وارد این پژوهش گردید و به صورت اختصاصی به نارساییهای موجود در سه بخش بیماران، پزشکان و بیمهها پرداخته شد. در انتهای هر بخش به راههای برطرف نمودن این نارساییهایی اشاره شد. یافتهها نشان داد بیماران با پدیدهی بیعدالتی در دسترسی به اطلاعات سلامت مواجه بودند که تداوم این بیعدالتی منجر به فقر اطلاعات سلامت میشود و به دلیل عدمدسترسی مناسب به اطلاعات سلامت، عدم تقارن اطلاعات بین پزشک و بیمار به وجود میآید. پزشکان در دسترسی به اطلاعات روزآمد و مبتنی بر شواهد برای درمان بیماران با موانعی روبرو بودند که به دلیل اطلاعات نامتقارن، میتوانند از این حالت استفاده صحیح نکرده و از تقاضای القایی استفاده کنند. بیمهها با مشکلات انتخاب نامناسب، مخاطرات اخلاقی و القای تقاضا توسط عرضهکننده و یا مصرفکننده مواجه بودند.
نتیجهگیری: عدم تقارن اطلاعات در حوزهی سلامت به صورت جدی نفوذ کرده است و سطح بالایی از عدماطمینان و قطعیت در آن وجود دارد. یکی از راههای غلبه بر عدم تقارن اطلاعات سلامت و نارسایی بازار اطلاعات سلامت، دسترسی همهی ذینفعان به اطلاعات است.