3 نتیجه برای تمرینات مقاومتی
مینا احمدی کاکاوندی، کمال عزیزبیگی، سید فردین قیصری،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: روند پیری با افزایش رادیکالهای آزاد و صدمات سلولی همراه است. با این حال، تمرینات مقاومتی ممکن است موجب تعادل سیستم اکسایشی و آنتیاکسیدانی در افراد مسن گردد. بنابراین، هدف مطالعهی حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر غلظت مالون دی آلدهید و فعالیت آنزیم سوپراکسید دسموتاز در زنان مسن غیرفعال بود.
روش بررسی: 26 زن مسن غیرفعال بهصورت داوطلبانه در تحقیق حاضر شرکت کردند و به دو گروه تمرینات مقاومتی فزاینده(13=n) و کنترل(13=n) تقسیم شدند. گروه تمرینات مقاومتی فزاینده، تمرینات مقاومتی را به مدت هشت هفته(سه جلسه در هفته)، انجام دادند. پیش و پس از هشت هفته تمرینات مقاومتی، نمونههای خون وریدی جهت اندازهگیری غلظت مالون دی آلدئید و فعالیت آنزیم سوپراکسید دسموتاز جمعآوری شد.
یافتهها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که بعد از اجرای هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده، غلظت مالون دی آلدئید در گروه تمرینات مقاومتی فزاینده در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری یافت(0/001=p). همچنین، فعالیت آنزیم سوپراکسید دسموتاز در گروه تمرینات مقاومتی فزاینده در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری یافت (0/002=p).
نتیجهگیری: در نهایت میتوان گفت که تمرین مقاومتی فزاینده، موجب کاهش غلظت مالون دی آلدئید و افزایش فعالیت سوپراکسید دسموتاز گردیده است که عامل مهمی در کاهش روند پیری میباشد. بنابراین، به نظر میرسد که تمرینات مقاومتی منظم موجب تعادل سیستم اکسیدانی و تقویت سیستم آنتیاکسیدانی در بدن میگردد و میتواند در پیشگیری از آسیبهای جدی ناشی از استرس اکسیداتیو بهخصوص در سنین پیری نقش بسزایی داشته باشد.
نیلوفر مرادی، محمد عزیزی، الهام نیرومند، وریا طهماسبی،
دوره 16، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یک بیماری چندعاملی است که با قند خون بالای مزمن و مقاومت به انسولین مشخص میشود. بهطورکلی افزایش جهانی شیوع دیابت نوع ۲ در اثر تغذیه ضعیف و عدم فعالیتبدنی ایجاد میشود. لذا هدف از مطالعهی حاضر، تأثیر ۸ هفته تمرین ترکیبی همراه با مکمل دانهی کینوا بر قندخون ناشتا، اشتها و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ است.
روش بررسی: در این مطالعه ۳۶ زن مبتلا به دیابت نوع ۲ بهصورت داوطلبانه انتخاب و به ۳ گروه: تمرین+مکمل(۱۲=n)، مکمل(۱۲=n) و کنترل(۱۲=n) تقسیم شدند. گروه تمرین+مکمل و گروه مکمل ۸ هفته به مقدار ۲۵ گرم دانهی کینوای پخته را بهمدت ۳ روز در هفته مصرف کردند. گروه تمرین+مکمل نیز تمرین ترکیبی را بهمدت ۸ هفته و ۳ بار در هفته انجام دادند. تمرین با شدت ۱۲-۱۰ میزان درک فشار انجام شد. جهت اندازهگیری شاخص کیفیت زندگی از نسخهی فارسیشدهی پرسشنامهی کیفیت زندگی و جهت ارزیابی اشتها نیز از پرسشنامهی اشتها استفاده شد. ۴۸ ساعت قبل و بعد از مداخلات، نمونهگیری خون، اندازهگیریها و تکمیل پرسشنامهها انجام شد. از آزمونهای (One Way ANOVA)، تعقیبی LSD و t همبسته در سطح معناداری ۰/۰۵≥P استفاده شد.
یافتهها: طبق نتایج ۸ هفته مداخله در گروه تمرین+مکمل(۰/۰۰۱=P)(%۲/۵۹) و گروه مکمل(۰/۰۴=P)(۱/۵۴%) نسبت به گروه کنترل(۰/۳۲=P)(%۱/۵۴) باعث کاهش معنیدار قندخون ناشتا شد. همچنین کاهش معنیداری نیز در شاخص اشتهای گروه تمرین+مکمل(۰/۰۰۱>P)(%۵۴/۲۰) و گروه مکمل(۰/۰۰۱=P)(%۶۰/۳۱) نسبت به گروه کنترل(۰/۱۱=P)(%۷/۹۱) صورت گرفت. دادههای کیفیت زندگی نیز حاکی از افزایش معنیدار این شاخص در گروه تمرین+مکمل(۰/۰۰۸=P)(%۵/۹۵) و گروه مکمل(۰/۰۰۲=P)(%۳/۸۰) نسبت به گروه کنترل(۰/۱۰=P)(%۰/۹۹) بود.
نتیجهگیری: ۸ هفته تمرین ترکیبی بههمراه مصرف دانهی کینوا تاثیر مثبت و بسزایی بر روی شاخص قند خون ناشتا، کیفیت زندگی و اشتها در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ دارد.
بیژن هوشمند مقدم، شادی معظمی گودرزی، امیر رشیدلمیر،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: عدم تعادل بین آدیپوکینها اثرات پاتولوژیکی بر سیستم قلبی-عروقی اعمال میکند. مداخلات ورزشی میتوانند نقش مهمی در تنظیم ترشح آدیپوکینها داشته باشند. هدف از مطالعهی حاضر، بررسی تأثیر ۱۲ هفته تمرین مقاومتی بر مقادیر سرمی آپلین، واسپین و فشارخون در مردان مسن مبتلا به پرفشاری خون بود.
روش بررسی: در این مطالعهی نیمه تجربی، ۲۴ مرد مسن مبتلا به پرفشاری خون بهصورت هدفمند و بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی(۱۲ نفر) و کنترل(۱۲ نفر) قرار گرفتند. شرکتکنندگان گروه تمرین مقاومتی، به مدت ۱۲ هفته و سه جلسه در هفته به انجام تمرینات مقاومتی پرداختند. در ابتدا و انتهای پژوهش، نمونه خون وریدی برای اندازهگیری مقادیر سرمی آپلین و واسپین جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و با آزمون آماری تی همبسته و مستقل در سطح معناداری کمتر از ۰/۰۵ انجام شد.
یافتهها: بعد از انجام ۱۲ هفته تمرین مقاومتی، کاهش معناداری در مقادیر سرمی آپلین(۰/۰۰۲=P)، واسپین(۰/۰۱=P) فشارخون سیستولی(۰/۰۰۱>P) و فشارخون دیاستولی(۰/۰۰۱>P) نسبت به پیشآزمون مشاهده شد. علاوه بر این، بین دو گروه تجربی و کنترل اختلاف معناداری در مقادیر سرمی آپلین(۰/۰۰۱=P)، واسپین(۰/۰۰۱=P) و فشارخون سیستولی(۰/۰۰۱>P) و فشارخون دیاستولی(۰/۰۰۱>P) مشاهده شد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که انجام یک دوره ۱۲ هفتهای تمرین مقاومتی میتواند ضمن بهبود فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در تنظیم ترشح آدیپوکینهای آپلین و واسپین در مردان سالمند مبتلا به فشارخون مؤثر واقع شود.