محمدجواد کبیر، علیرضا حیدری، ناهید جعفری، محمدرضا هنرور، سجاد معینی، زهرا خطیرنامنی،
دوره 16، شماره 6 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بسیاری از سیاستهای سلامت بعد از تصویب، اجرایی نشده و یا ناقص اجرا میشوند. این مسأله محبوبیت و پاسخگویی مدیران عالی نظام سلامت را به شکل قابل توجهی کاهش میدهد و منجر به اختلال خدمترسانی در جامعهی هدف میگردد. بنابراین، این مطالعه با هدف تبیین دلایل عدم اجرا یا اجرای ناقص سیاستهای سلامت انجام شد.
روش بررسی: یک مطالعه کیفی در سال ۱۴۰۰ انجام شد. مشارکتکنندگان در مطالعه، ۲۰ نفر از استادان، متخصصان و خبرگان علمی و اجرایی بودند. دادهها با استفاده از راهنمای مصاحبه و به روش مصاحبهی عمیق فردی جمعآوری و با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی Lundman و Graneheim تحلیل گردید.
یافتهها: چالشهای موجود شامل چالشهای مربوط به تدوین سیاستها(نبود نظام تصمیمگیری آگاه از شواهد، عدم توجه به جزییات اجرای قوانین، تغییر شکل متن اولیه سیاست، وجود تضاد در منافع در تدوین برخی قوانین، نامشخص بودن مجری سیاست، فقدان تلفیق مناسبی بین بخش سیاسی و فنی سیاستها، عدم بهکارگیری مشارکت ذینفعان اصلی، نبود درک یکسان از مفهوم سیاستها بین سیاستگذاران و مجریان و عدم پیشبینی بودجه)، چالشهای مربوط به پیادهسازی سیاستها(عدم شفافیت نقش سازمان های مجری، فقدان پیوست اجرایی، وجود تضاد منافع در جریان اجرا، نبود نظام مدیریت پروژه، تغییر سیاستها با تغییر مجریان، عدم اعتقاد مجریان، نبود ضمانت اجرایی و فقدان برنامه عملیاتی) و چالشهای مربوط به ارزیابی سیاستها(نظارت ناکافی و فقدان داشبورد اطلاعاتی و نظارتی دقیق) بودند.
نتیجهگیری: بهکارگیری راهکارهای موثر جهت رفع چالشهای استخراج شده در مراحل تدوین، پیادهسازی و ارزیابی سیاستهای سلامت میتواند منجر به دستیابی به اهداف سیاستهای تدوین شده و ارتقای سلامت جامعه گردد.