14 نتیجه برای نظام سلامت
حسین درگاهی، رضا صفدری، محمود محمودی، نیلوفر محمدزاده،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: سنجش نگرش صاحبنظران در زمینه کاربرد فناوری اطلاعات در نظام سلامت می تواند به عنوان پایه ای جهت برنامه ریزیهای راهبردی به کار رود و توسعه و تکامل هر چه بیشتر نظام اطلاعات مبتنی بر فناوری را فراهم آورد. این مطالعه با هدف بررسی نگرش اعضای هیأت علمی گروههای مدارک پزشکی دانشگاههای علوم پزشکی کشور در زمینه توسعه فناوری اطلاعات در نظام سلامت صورت گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه به شکل مقطعی و توصیفی تحلیلی بوده و ابزار اصلی آن پرسشنامه ای است که میان تعداد 64 عضو هیأت علمی گروه مدارک پزشکی تعداد 17 دانشگاه علوم پزشکی کشور توزیع شد که از این تعداد 49 نفر در 15 دانشگاه پرسشنامه را تکمیل و عودت دادند. میزان پاسخ دهی برابر 70 % بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS نسخه 0/12 استفاده شد.
یافته ها: از دیدگاه اکثریت اعضای هیاُت علمی گروه مدارک پزشکی دانشگاههایعلوم پزشکی کشور مهمترین موانع ایجاد پرونده الکترونیک سلامت به ترتیب عبارت است از قابلیت کم تجهیزات و سیستم های اطلاعاتی موجود ، بازگشت کم سرمایه گذاریهای انجام شده در این زمینه ، پذیرش ارائه کنندگان خدمات سلامت ، فقدان بودجه مناسب و فقدان استانداردها. هم چنین نگرش این افراد درخصوص ویژگیهای معماری مناسب نظام ملی اطلاعات الکترونیک سلامت و افزایش اثر بخشی فناوری در نظام اطلاعات سلامت کشور ارائه گردید.
نتیجه گیری: استفاده از دیدگاه متخصصان ، صاحب نظران و اعضای هیأت علمی رشته مدارک پزشکی دانشگاهها موفقیت فناوری اطلاعات در نظام سلامت را تضمین می کند. دیدگاه این افراد می تواند به عنوان پایه ای برای برنامه ریزی راهبردی در این زمینه مورد استفاده قرار گیرد.
مهدی ستاری قهفرخی، مهدی ابزری،
دوره 6، شماره 4 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: یادگیری شاید تنها مزیت رقابتی پایدار برای همهی سازمانها باشد. سازمان یادگیرنده سازمانی است که افراد آن دائماً قابلیتهای خود را به منظور خلق نتایج درستی که خواهان آن هستند، به گونهای بسط میدهند که الگوهای جدید و همه جانبه تفکر پرورش یابد و آرمان جمعی بر پا شود و افراد دائماً از آموختههای یکدیگر یاد بگیرند. هدف از این پژوهش تعیین میزان ایجاد سازمان یادگیرنده و زیر سیستمهای آن در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد میباشد.
روش بررسی: این پژوهش به صورت توصیفی- پیمایشی در سال 1390 اجرا شده است. جهت اندازه گیری سازمان یادگیرنده، از پرسش نامه استاندارد سازمان یادگیرنده Marquardt در مقیاس لیکرت با ضریب آلفای کرونباخ 946/0 استفاده شده است. نمونههای تحقیق شامل 177 نفر از کارکنان هفت معاونت ستاد دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد با ردهی شغلی کارشناس و بالاتر بودند که به روش نمونه گیری ساده انتخاب شدند.
یافتهها: نتایج اصلی پژوهش نشان داد که میانگین نمره سازمان یادگیرنده و زیرسیستمهای پویاییهای یادگیری، توانمند سازی افراد، مدیریت دانش و کاربرد فناوری بالاتر از میانگین فرضی است. همچنین زیرسیستم تحول سازمان برابر سطح میانگین فرضی بود و بین میانگین حداقل دو زیرسیستم از زیرسیستمهای سازمان یادگیرنده تفاوت معنا داری وجود داشت.
نتیجهگیری: توجه بیشتر به استقرار زیرسیستمهای سازمان یادگیرنده و توسعه متوازن این زیرسیستمها ضروری میباشد.
مسعود ابوالحلاج، پیوند باستانی، مریم رمضانیان، جواد جعفری،
دوره 6، شماره 6 - ( 12-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پیاده سازی اصلاحات مالی در نظام سلامت از سال 1384 در دستور کار قرار گرفت لذا این پژوهش به جمع بندی و تحلیل مهم ترین نقاط قوت اجرای نظام نوین مالی سلامت در واحدهای تحت پوشش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از دیدگاه دست اندرکاران استقرار آن در دو سطح میانی و عملیاتی پرداخته است.
روش بررسی: در این پژوهش کیفی 15 نفر از مربیان نظام نوین مالی سلامت و 8 نفر از مدیران مالی دانشگاههای علوم پزشکی کشور به صورت هدفمند جهت شرکت در جلسات نشست خبرگان انتخاب شدند و پس از مصاحبه با این تعداد، یافتهها به سطح اشباع رسید. فرایند تحلیل دادهها به روش کروگر و توسط یک نفراز پژوهشگران که دارای هیچ گونه تضاد منافع با موضوع نبود انجام گرفت.
یافتهها : توانمندی منابع انسانی، آموزشهای موثر، نظام اطلاعاتی یکپارچه، فرهنگ و مناسبات پویا، تناسب ساختاری، کارایی و اثربخشی و امکانات مناسب به عنوان هفت درون مایه اصلی بودند که از تحلیل محتوایی متون پیاده شده به دست آمد و هر درون مایه اصلی به چندین جزء فرعی تقسیم بندی گردید.
نتیجهگیری: شناخت این نقاط قوت اولین فاز اصلاحات مالی نظام سلامت کشور، ضمن ایجاد امکان برنامه ریزیهای صحیح تر و دقیق تر جهت هدایت هر چه بهتر این تغییرات و حفظ دستاوردهای به دست آمده، به ترسیم افق بلند مدت و تعیین دورنمای مطلوب جهت استقرار فازهای آتی کمک شایانی خواهد نمود.
محمود بیگلر، پیوند باستانی، سودابه وطن خواه،
دوره 7، شماره 4 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در نقشه نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران در افق 1404، تولیت و ارائه خدمات سلامت بعنوان مهمترین حوزهها مطرح شدهاند، این پژوهش به بررسی مهمترین چالشهای تولیتی نظام آموزش پزشکی کشور از دیدگاه صاحبان فرایند آموزش پرداخته است.
روش بررسی: پژوهش کیفی حاضر به روش تحلیل ساختار و تحلیل درون مایه به گردآوری دیدگاه جمعی اعضای هیات علمی دانشگاههای علوم پزشکی کشور پرداخته است. دادهها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند جمع آوری شد و بمنظور افزایش مقبولیت آن از 4 معیار روش لینکن و گوبا استفاده گردید. در نهایت درون مایهها توسط افراد با تجربه در زمینه تحقیقات کیفی که دارای تضاد منافع با موضوع نبودند، استخراج شد.
یافتهها : از میان 24 عضو هیات علمی مورد مصاحبه، 7 نفر زن و 17 نفر مرد و از نظر مرتبه علمی، 5 نفر استاد، 8 نفر دانشیار، 9 نفر استادیار و 2 نفر مربی بودند. یافتههای حاصل از مصاحبهها در قالب سه محور اصلی تولیت در نظام سلامت به صورت درون مایههای اصلی و فرعی طبقه بندی گردیده به طوریکه در هر محور به ترتیب دو، دو و پنج درون مایه اصلی شناسایی شدند.
نتیجهگیری: از آنجا که چالشهای استخراج شده از مصاحبههای حاضر در زمره مداخلات ضروری هستند که برای دستیابی به کارکردهای تولیتی نظام سلامت و به تبع آن آموزش پزشکی، ضروری شمرده شدهاند، لازم است ضمن توجه دقیقتر به آنها، نسبت به طراحی راهکارهای عملی و اجرایی اقدام گردد.
سید جواد قاضی میرسعید، محیا میرزائی، الهام حق شناس، حسین درگاهی،
دوره 7، شماره 5 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه نظام مراقبت سلامت نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان با چالش توزیع نامناسب نیروی انسانی متخصص روبروست. به همین جهت این مطالعه با هدف تعیین وضعیت توزیع نیروی انسانی متخصص در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی است که با روش مقطعی در چهار بیمارستان عمومی و تخصصی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ابزار گردآوری دادهها برگه جمع آوری اطلاعات مربوط به تعیین تعداد نیروی انسانی متخصص در بخشهای مختلف بود. پس از جمع آوری دادهها، تفاوت تعداد نیرو در بخشهای مختلف بیمارستانها در مقایسه با دستورالعمل وزارت بهداشت تعیین شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل گردید .
یافتهها: بیمارستانهای مورد مطالعه به جز بیمارستان امام خمینی(ره) با کمبود نیروی انسانی مواجه هستند. همچنین در بیشتر بخشهای بیمارستانها توزیع نیروی انسانی مناسب، منطبق با دستورالعمل وزارت بهداشت وجود نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد توزیع نیروی انسانی در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران از مدل خاصی پیروی نمیکند و این امر بیشتر تحت تاثیر بخشنامهها و دستورالعملهای وزارتی است. لذا، پیشنهاد میشود مدل برنامه ریزی نیروی انسانی با توجه به اجزاء نظام سلامت طراحی و اجرا شود.
دکتر سیدداود نصرالله پور شیروانی، دکتر محمد اسماعیل مطلق، دکنر محمد شریعتی، پری حاجی سید عزیزی، دکتر آذین نحوی جو،
دوره 9، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه سنجش ادراکات مشتری به عنوان یکی از راههای سنجش رضایتمندی و انتظارات، نقش مهمی در ارتقای کیفیت خدمات و تعالی سازمانها دارد. این مطالعه به منظور تعیین سطح ادراکات مشتریان معاونت بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران انجام گرفت.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت مقطعی در سال 1392 انجام شد. جامعه پژوهش معاونت بهداشتی دانشگاههای علوم پزشکی کشور بود که بر مبنای آن 13 دانشگاه به صورت طبقهای و تصادفی منظم انتخاب شدند. در دانشگاههای منتخب، مدیران و کارشناسان به عنوان مشتری اصلی معاونت بهداشت وزارت به صورت سرشماری مورد پرسشگری قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسش نامه استاندارد جایزه ملی شامل 2 قسمت و 26 سئوال بود. دادهها در 18 SPSS در سطح معنیداری تحلیل شد.
یافتهها: از 267 مدیر و کارشناس مورد مطالعه، 147 نفر(56/1%) مرد و بیشترین افراد(57/3%) دارای مدرک کارشناسی بودند و اکثریت قریب به اتفاق کارکنان و مدیران(91/6%) در واحدهای فنی اشتغال داشتند. میانگین سطح درک شده مدیران و کارشناسان در خصوص شهرت و تصویر یا وجهه سازمان 7/0±3/3، تولید و ارائه خدمات 7/0±1/3، حمایتها در هنگام ارائه خدمات و بعد از آن 7/0±0/3، و وفاداری و صداقت 8/0±3/3 بود. بین سطح ادراکات مدیران و کارشناسان و عوامل فردی و سازمانی ارتباط معنی دار وجود نداشت(0/05<P).
نتیجهگیری: سطح درک شده مشتریان از شاخصهای مرتبط با کیفیت روابط، خدمات و اقدامات در حد متوسط بود. لذا پیشنهاد میگردد معاونت بهداشت وزارت بهداشت و درمان برای تعالی سازمانی برنامه های مداخل های طراحی و اجرا نماید.
سمیه شهری، سید جمال الدین طبیبی، امیر اشکان نصیری پور، فرهاد غفاری،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: در راستای دستیابی به اهداف نظام سلامت، وجود یک چارچوب برای ارزیابی ضرورت دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر کارکردها بر اهداف نظام سلامت ایران بود.
روش بررسی: پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بود که به صورت مقطعی طی سال ۹۴-۱۳۹۳ انجام شد. از بین تمام صاحب نظران حوزه ی سلامت ۴۱۹ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای و گلوله برفی در پژوهش شرکت داشتند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه ی بررسی اثر کارکردها بر اهداف نظام سلامت استفاده شد. روایی پرسشنامه به روش محتوا و پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون با کمک نرم افزار SPSS۲۲ تحلیل شد.
یافتهها: یافته های حاصل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که به ترتیب میان دو مؤلفه کارکردها بر دسترسی عادلانه به خدمات سلامت، کارکردها بر محافظت در برابر ریسک مالی و کارکردها بر اهداف برابر با ۰/۸۲۷، ۰/۶۵۵ و ۰/۸۷۰ بود و نتایج حاصل از آزمون رگرسیون نشان داد که ۸۷% از واریانس اهداف توسط مؤلفه های کارکردها تبیین می شود. بنابراین به ازای تغییر در یک واحد انحراف استاندارد کارکردها بر ریسک مالی و کارکردها بر دسترسی عادلانه به خدمات سلامت به ترتیب به اندازه ی ۰/۶۵۵، ۰/۸۲۷ قابل پیش بینی می باشد.
نتیجهگیری: از آنجا که کارکردها بر اهداف نظام سلامت تاثیر دارد، بررسی کارکردها بر اهداف نظام سلامت می تواند سیاست گذاران سلامت را در راستای بهبود عملکرد نظام سلامت از طریق شناسایی نقاط قوت و ضعف، بازبینی مداخلات و اصلاحات بهداشتی و درمانی، و مدیریت برنامه های نظام سلامت کمک نماید.
پردیس رحمت پور، سارا امامقلی پور، محمد تقی مقدم نیا، مریم توکلی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت و دسترسی عادلانه به مراقبت های با کیفیت، صرف نظر از سن، جنس، نژاد و محل جغرافیایی هدف مهم نظام های سلامت در همه ی کشورها می باشد. این مطالعه با هدف تعیین نابرابری در توزیع خدمات بهداشتی درمانی و تعیین درجه ی توسعه یافتگی شهرستان های استان گیلان انجام شد.
روش بررسی: مطالعه ی حاضر مقطعی از نوع توصیفی– تحلیلی بوده که درآن وضعیت توزیع ۱۳ شاخص بهداشت و درمان در کلیه شهرستان های استان گیلان طی سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۲ بررسی شده است. داده ها از پایگاه اطلاعاتی مرکز آمار ایران استخراج و جهت تجزیه و تحلیل آنها ابتدا با روش تاکسونومی عددی درجه توسعه یافتگی شهرستان ها مشخص شد. سپس شاخص ها با روش انتروپی شانون وزن دهی شده و در نهایت از تکنیک تاپسیس جهت رتبه بندی شهرستان ها براساس دسترسی به منابع سلامت استفاده شد.
یافتهها: تکنیک تاکسونومی نشان داد که در هر دو سال به ترتیب شهرستان رودبار، رودسر و لاهیجان توسعه یافته ترین و تالش، رضوانشهر و املش توسعه نیافته ترین شهرستان ها هستند. با وزن دهی شاخص ها و براساس آنتروپی شانون، شاخص های تعداد پزشک متخصص و پیراپزشک به ترتیب بیشترین و کم ترین وزن را به خود اختصاص دادند.
نتیجه گیری: با توجه به توسعه ی نامتوازن منابع بهداشتی درمانی در استان گیلان، توجه به شهرستان های توسعه نیافته در این استان باید در اولویت قرار گیرد. پیشنهاد می شود جهت نیل به وضعیت عادلانه ی منابع سلامت در گیلان، برنامه ریزی براساس وضعیت توسعه یافتگی شهرستان ها صورت گیرد.
سمیه فضائلی، مهدی یوسفی، زهرا سادات ارشادنیا،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به گستردگی وظایف و نقش بیمارستان های آموزشی در ارتقای سطح سلامت جامعه، توجه به پاسخ گویی آنها به عنوان یکی از اهداف سه گانه ی هر نظام سلامت ضروری است، لذا در این مطالعه سطح و اهمیت حوزه های هشت گانه پاسخ گویی در بیمارستان های آموزشی از دیدگاه خانوارهای شهر مشهد بررسی شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی_مقطعی بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای استاندارد بود که توسط سازمان جهانی بهداشت جهت سنجش پاسخ گویی در بیمارستان ها تدوین شده است. تعداد ۵۶۱ خانوار دارای سابقه مراجعه به بیمارستان های آموزشی، از طریق نمونه گیری چند مرحله ای از بین خانوارهای ساکن در دو منطقه ی منتخب شهر مشهد انتخاب شدند. تحلیل داده ها بر اساس الگوی سازمان جهانی بهداشت به تفکیک آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت.
یافته ها: حدود ۵۰ درصد از خانوارها پاسخ گویی حوزه های مختلف را در بیمارستان های آموزشی خوب و خیلی خوب گزارش کردند. حوزه ی محرمانگی اطلاعات بهترین و حوزه ی کیفیت امکانات رفاهی و حمایت اجتماع و خانواده، بدترین عملکرد را از دیدگاه خانوارها داشتند. بیشترین و کمترین اهمیت به ترتیب به حوزه های کیفیت امکانات رفاهی و حمایت اجتماعی و خانواده تعلق داشت.
نتیجه گیری: با توجه به پاسخ گویی نسبتاً پایین حوزه های مختلف و وجود شکاف بین اولویت های خانوارها با عملکرد بیمارستان های آموزشی، توجه بیشتر سیاستگذاران به اولویت های بیماران ازجمله کیفیت امکانات رفاهی و ایجاد محتواهای آموزشی مرتبط برای فراگیران علوم پزشکی، همچنین ارزیابی دوره ای پاسخ گویی، می تواند در ارتقای پاسخ گویی بیمارستان های آموزشی مفید باشد.
حسین درگاهی، فاروق نعمانی، محمدرحیم قهستانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آگاهی کافی مدیران در زمینهی قوانین و مقررات و موازین حقوقی مرتبط با نظام سلامت موجب عملکرد مطلوب آنها در سازمان ها میشود. لذا این پژوهش با هدف تعیین میزان آگاهی مدیران ارشد از موازین، قوانین و مقررات حقوقی مرتبط با نظام سلامت در دانشگاهعلوم پزشکی تهران انجامشدهاست.
روش بررسی: مطالعهی حاضر بهصورت توصیفی-تحلیلی و از نوع مقطعی در سال 1396 انجام شد. نمونهی پژوهش شامل مدیران ارشد دانشگاه بود که با روش سرشماری به تعداد 75 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهی محققساخته بود که رواییصوری آن با استفاده از نظرات تعداد 7 نفر از متخصصان و صاحبنظران رشتههای حقوق پزشکی، و مدیریت خدمات بهداشتی درمانی و پزشکی به تایید رسید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ برابر %89 و روش آزمون-بازآزمون برابر %79 بهدست آمد. تحلیل دادهها با بهره برداری از روشهای آمار توصیفی شامل فراوانی مطلق و نسبی و آمار استنباطی شامل آزمونهای همبستگی پیرسون و کا اسکوئر با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافتهها: سطح آگاهی مدیران مورد مطالعه در اکثر حیطههای قانونی و موازین حقوقی مرتبط به نظام سلامت زیرمتوسط بود. بین سطح آگاهی از حیطههای تشکیلاتی، مالی و معاملاتی، و اداری و استخدامی مدیران با گذراندن دورههای آموزشی مرتبط ارتباط معکوس و معنیداری وجود داشت(0/01=P و 0/04=P).
نتیجهگیری: سطح آگاهی مدیران ارشد دانشگاه علوم پزشکی تهران در حیطههای سهگانهی قوانین و مقررات و موازین حقوقی، مالی، تشکیلاتی و اداری در سطح متوسط و متوسط روبه پایین قرار دارد. انجام تمهیدات لازم همچون برگزاری دورههای آموزشی با روشهای جدید مانند شبیهسازی، سناریونویسی، موردنگاری و تجربهنگاری و استفاده از فناوریهای جدید مانند مدیریت دانش هیبریدی و یکپارچهسازی فناوری به منظور ارتقای آگاهی مدیران پیشنهاد می شود. همچنین ایجاد نظام شایستگی راهبردی مدیران در سطوح مهارتهای عمومی و اختصاصی همراه با آموزش های مستمر و نظارت بر پاسخگویی و بازخوردهای ارایه شده در فرایندهای مدیریتی، انجام اصلاحات آتی را تضمین خواهد کرد.
هاله محمدیها، غلامرضا معمارزاده، پرهام عظیمی،
دوره 15، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: نظامهای سلامت نقش مهمی در بهبود و افزایش امید به زندگی داشته اند .با وجود این، شکاف بزرگی بین توان بالقوه نظامهای سلامت و عملکرد کنونی آن وجود دارد که بسیاری از آنها به مسایل مربوط به حکمرانی برمی گردد. هدف از انجام این تحقیق، ارایه الگوی ارتقای حکمرانی نظام سلامت کشور است.
روش بررسی: پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی-توسعه ای است. پس از بررسی مبانی نظری و تحقیقات پیشین، راهبردهای حکمرانی نظام سلامت شناسایی شدند. سپس با بهرهگیری از روش دلفی فازی و نظرخواهی از ۱۳ نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی که به صورت هدفمند انتخاب شدند، مدل تحقیق طراحی شد. نهایتا، به منظور اعتبارسنجی مدل، از ۱۶۹ نفر از مدیران و متخصصان بخش های نظام سلامت در شهرستان تهران با ابزار پرسشنامه نظرخواهی شد و دادههای حاصل با روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار SmartPLS تجزیه و تحلیل گردید. در این مرحله، حجم نمونه با روش کوکران محاسبه شد و روش نمونهگیری از نوع نمونه دردسترس بود.
یافتهها: براساس یافتههای تحقیق، به منظور ارتقای حکمرانی سلامت، ۱۰ راهبرد اصلی و ۵۸ راهبرد فرعی باید مدنظر قرار گیرد. راهبردهای شناسایی شده شامل جهتگیری استراتژیک، مدیریت بهینه منابع مالی، توسعه مشارکت ذینفعان، توسعه منابع دانشی، ارتقای سلامت اداری، توسعهی دانش فنی، ارزشمداری و اخلاقیگرایی، توسعهی بستر اجرایی و عملیاتی، مدیریت ظرفیت ارایه خدمات و تولیت متوازن و یکپارچه است. همچنین، ضریب تعیین برای متغیر پیامدها ۰/۵۴۹ و شدت اثر عوامل مداخلهگر/تسهیلکننده و زمینهای بر راهبردهای حکمرانی بهترتیب برابر با ۰/۶۱۰ و ۰/۵۳۳ است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که حکمرانی نظام سلامت پدیدهای چندوجهی و پیچیده است و به منظور ارتقای آن باید مجموعهای از راهبردها اجرا شوند. ضمنا، پیشنهاد میگردد که با توجه به مسایل و تهدیدهای پیشروی نظام سلامت، به منظور حرکت به سمت الگوی حکمرانی پیشنهادی در تحقیق حاضر، نقشهی راه و برنامهی بلندمدت تدوین گردد.
احسان زارعی، خیرالله چاووش ثانی، محمد سعادتی، سهیلا خداکریم،
دوره 16، شماره 4 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر، اعتماد عمومی به نظامسلامت بهعنوان یکی از شاخصهای ارزیابی عملکرد نظامسلامت موردتوجه قرار گرفته است. با اینحال، اکثر تحقیقات دربارهی اعتماد عمومی به نظامسلامت مربوط به کشورهای توسعهیافته است و تحقیق در اینباره در ایران محدود است. درک بهتر اعتماد به نظامسلامت و برخی عوامل مؤثر بر آن به طراحی مداخلات هدفمند برای افزایش اعتماد کمک میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اعتماد عمومی به نظامسلامت در شهرستان رشت انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعهی مقطعی، ۶۸۰ خانوار(۵۱۰ خانوار شهری و ۱۷۰ خانوار روستایی) وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهی سنجش اعتماد عمومی به نظامسلامت با ۳۰ آیتم و در شش بُعد بود که روایی و پایایی آن تأیید شد. از آزمونهای منویتنی و کروسکالوالیس برای مقایسه و تحلیل تفاوت نمره اعتماد عمومی به نظامسلامت بین گروهها استفاده شد.
یافتهها: نمرهی کلی اعتماد مردم به نظامسلامت در شهرستان رشت ۶۶/۷ از ۱۱۲ بود. بیشترین نمره برای بُعد کیفیت مراقبتها با ۱۶/۳۸ از ۲۸ و کمترین آن برای بعد کیفیت همکاری بین ارایهکنندگان با نمرهی ۷/۴۷ از ۱۲ بود. در بین ارایهکنندگان خدمات، بالاترین اعتماد به پرستاران و پزشکان متخصص و کمترین اعتماد به درمانگران طب سنتی بود. زنان، کارکنان دولت، افراد فاقد بیمه درمان، افراد با وضعیت سلامت عالی و خوب، آنهاییکه از خدمات بیمارستانی استفاده کرده بودند و افرادی که از آخرین خدمت دریافتی خود رضایت داشتند، اعتماد بیشتری به نظامسلامت داشتند(۰/۰۵>P).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که علیرغم اعتماد مردم به تخصص و دانش پزشکان و سایر ارایهکنندگان، میزان اعتماد عمومی به نظامسلامت در سطح نسبتاً متوسط بود که نشاندهندهی کاستی در عملکرد نظامسلامت است. تمرکز بر ارتباط پزشکبیمار و بهبود مهارتهای ارتباطی، استقرار پرونده الکترونیک و به اشتراکگذاشتن اطلاعات بیماران بین ارایهکنندگان مختلف و سرانجام رعایت حقوق بیمار میتواند اعتماد بیشتری به نظامسلامت ایجاد کند.
علی محمد مصدق راد، پروانه اصفهانی،
دوره 17، شماره 3 - ( 5-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تقاضای القایی عبارت است از ارایه مراقبت یا خدمت غیرضروری به بیماران و مراجعان نظام سلامت با اعمال قدرت و سفارش افراد متخصص. تقاضای القایی موجب استفادهی بیش از حد از خدمات سلامت، افزایش زمان انتظار برای دریافت خدمات سلامت، افزایش قیمت خدمات سلامت، افزایش هزینههای بخش سلامت و کاهش کارایی نظام سلامت میشود. سیاستگذاران و مدیران سلامت باید اقداماتی برای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت به کارگیرند. شناسایی علل تقاضای القایی در نظام سلامت اولین قدم در این زمینه است. این پژوهش با هدف شناسایی علل تقاضای القایی در نظام سلامت انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش با روش مرور حیطهای انجام شد. کلیه مقالات منتشر شده در زمینهی علل تقاضای القایی در نظام سلامت تا ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ خورشیدی(۲۱ ژوئن ۲۰۲۳ میلادی) در ۹ پایگاه دادهای و موتور جستجوگر Google Scholar جستجو و جمعآوری شدند. در نهایت، تعداد ۳۸ مقاله انتخاب شد. دادهای با روش تحلیل موضوعی و با استفاده از نرمافزار MAXQDA۱۰ تحلیل شدند.
یافتهها: تعداد ۳۸ مطالعه مرتبط با علل تقاضای القایی در نظام سلامت در بازهی زمانی ۱۹۷۴ تا ۲۰۲۱ میلادی منتشر شدند. تعداد پژوهشهای علل تقاضای القایی در نظام سلامت از سال ۲۰۱۱ میلادی با رشد همراه بوده است. تعداد ۳۲ علت تقاضای القایی در نظام سلامت شناسایی شد که در سه سطح کلان(نظام سلامت)، میانی(سازمان بهداشتی و درمانی) و خرد(ارایهدهنده و گیرندهی خدمت سلامت) تقسیمبندی شد. پرتکرارترین علل تقاضای القایی در نظام سلامت در مطالعات قبلی بهترتیب شامل سیاستگذاری نامناسب، نظارت ناکافی، نظام پرداخت نامناسب، تعداد زیاد پزشکان، عدم توجه به راهنماهای بالینی، انگیزهی مالی ارایهدهندگان خدمات سلامت، پوشش بیمهای بیمار، انتظارات زیاد و غیرمنطقی بیماران، تعرفهی نامناسب خدمات سلامت، پیچیدگی خدمت سلامت و شکاف اطلاعاتی بیماران بود.
نتیجهگیری: تقاضای القایی اثرات منفی بر نظام سلامت دارد و منجر به افزایش هزینههای سلامت، اتلاف منابع سلامت، کاهش کارایی نظام سلامت و در نهایت، کاهش دسترسی مردم به خدمات سلامت ضروری خواهد شد. عوامل متعددی در سطوح مختلف نظام سلامت منجر به ایجاد تقاضای القایی خدمات سلامت میشود. بنابراین، مداخلاتی باید بهطور سیستمی در سه سطح نظام سلامت، سازمانهای بهداشتی و درمانی و ارایهدهندگان و گیرندگان خدمات سلامت بهکار گرفته شوند تا تقاضای القایی خدمات سلامت کاهش چشمگیری داشته باشد.
علیرضا حاجی زاده، رضا حافظی، مریم تاجور،
دوره 17، شماره 5 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آیندهپژوهی به صورت پیوسته در حال تکامل است و به سازمانها و افراد کمک میکند تا رویدادها، فرصتها و تهدیدهای آینده را به خوبی شناسایی کنند. در حوزه سلامت نیز آیندهپژوهی در جهت مدیریت بهتر تغییرات احتمالی آینده و کنترل شرایط نامطلوب و زمینهسازی برای آیندهی مطلوب به کار گرفته میشود. هدف از پژوهش حاضر انجام یک مرور حیطهای از آیندهپژوهیهای انجام شده در حوزهی سلامت ایران بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مرور حیطهای (Scoping review) بود که با استفاده از چارچوب Arksey و O’Malley در شش گام شامل شناسایی سؤال تحقیق، شناسایی مطالعات مرتبط، انتخاب/غربالگری مطالعات، حیطهبندی/تقسیمبندی دادهها، جمعبندی، خلاصهسازی و گزارش نتایج و ارایه راهنمایی و توصیههای عملی انجام شد. پایگاههای اطلاعاتی و موتورهای جستجوی فارسی و انگلیسی زبان PubMed, Web of Science (WOS), Scopus, ProQuest, SID, Magiran, IranDoc و Google Scholar با استفاده از کلیدواژههای مرتبط جستجو شدند. پس از حذف مقالات تکراری، مقالات باقی مانده براساس معیارهای ورود و خروج غربالگری شدند. نتایج مقالات انتخاب شده براساس گامهای مذکور در نهایت حیطهبندی، خلاصهسازی و گزارش شدند.
یافتهها: از بین ۶۶۹۱ مقالهی شناسایی شده، ۳۰ مطالعه به مرحلهی سنتز نهایی رسیدند. مطالعات در دستههای آیندهنگری، آیندهنگاری و ترکیبی طبقهبندی شدند، که روش سناریونویسی بیشترین کاربرد را داشته و در ۲۰ مطالعه استفاده شده بود. همچنین، مطالعات از لحاظ ماهیت(طبیعت) براساس کمی یا کیفی بودن و افق زمانی نیز طبقهبندی شدند. انواع روشهای آیندهپژوهی در ایران، در حوزههای بهداشت عمومی، دارو، علم و فناوری، تأمین مالی، نسخهنویسی، گردشگری سلامت، رژیم غذایی، منابع انسانی، سالمندی، همهگیری کووید-۱۹، سیاستگذاری سلامت، بیمارستان و سطح کلان نظام سلامت به کار رفته بودند.
نتیجهگیری: استفاده از روشهای آیندهپژوهی به صورت هدفمند و بر روی مسایل نظام سلامت ایران میتواند در شناخت آینده برای تصمیمگیری و برنامهریزی آگاهانهتر جهت ساختن آیندهی مطلوب نقش مؤثری داشته باشد. نتایج این مرور نشان داد که مطالعات پراکندهای با روشهای آیندهپژوهی در حوزه سلامت انجام شده است که در این میان روش سناریونویسی بیشتر مورد توجه بوده است.