جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای کنترل

وحید چنگیزی، معصومه میرعشق الله، سید جواد قاضی میر سعید،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از شاخصهای سلامت در انسان، طبیعی بودن تعداد و ابعاد سلول های خونی است. بنابراین بررسی تعداد و ابعاد سلول های خونی می تواند عامل مهمی در تشخیص بیماریها باشد. امروزه دستگاههای شمارنده سلول های خونی برای شمارش و تعیین غلظت عوامل خونی به طور گسترده استفاده می شوند. عدم اجرای کنترل کیفی این سیستم ها سبب محاسبات نادرست و ارائه نتایج نادرست و تشخیص اشتباه خواهند شد. هدف از این مطالعه بررسی ضرورت کنترل کیفی دستگاههای شمارنده سلول های خونی در آزمایشگاههای تشخیص طبی می باشد.

روش بررسی: این مطالعه تجربی و در محیط آزمایشگاه به بررسی کنترل کیفی دستگاههای شمارنده سلول های خونی پرداخت. در این مطالعه میزان گلبول های سفید (WBC) ، قرمز (RBC) ، هموگلوبین (Hb) ، هماتوکریت (HCT) و همچنین حجم متوسط سلولی (MCV) ، غلظت متوسط هموگلوبین سلولی (MCH) و غلظت متوسط هموگلوبین در حجمی از گلبول های قرمز (MCHC) با روش استاندارد Brittin روی شش دستگاه مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها قبل و بعد از اعمال کنترل کیفی جمع آوری می گشتند و با روش آزمون آماری t- student  و نرم افزار SPSS مورد آنالیز می شدند. 

یافته ها: با کنترل مقادیرعوامل خونی شامل میزان گلبول های سفید، قرمز ، هموگلوبین ، هماتوکریت و همچنین حجم متوسط سلولی  ، غلظت متوسط هموگلوبین سلولی  و غلظت متوسط هموگلوبین در حجمی از گلبول های قرمزشش مرکز انتخابی دارای ناهمگونی جواب در یک با چند عامل تکرار آزمون دردو روز متوالی بودند(05/.P<).

نتیجه گیری: با انجام کنترل کیفی دستگاههای شمارنده سلول های خونی می توان عدم صحت جواب دستگاههای شمارنده سلول های خونی را ارزیابی کرد. بدین ترتیب مسیر تشخیص بیماری را اصلاح کرد. عوامل ایجاد کننده خطا در این مطالعه شامل  خطا در حجم نمونه، عوامل بیولوژیکی ، خطای رقیق سازی و به کارگیری محلول نا مناسب بودند.


محمد موذنی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

مثال های زیادی از تجربه موفقیت آمیز کشورهای مختلف در کنترل بیماری کیست هیداتید در مقیاس های محلی یا منطقه ای وجود دارد. سابقه اولین برنامه موفقیت آمیز در کنترل بیماری به 143 سال قبل بر می گردد که مربوط به کشور ایسلند است. در شرایطی که در این کشور، تقریباً از هر شش نفر یک نفر به کیست هیداتید آلوده بود، در اثر مبارزه مداوم با بیماری، در سال1950 عامل بیماری از این کشور ریشه کن شد.
در کشور قبرس قبل از سال 1970 میلادی، کیست هیداتید به طورمعمول در ریه و کبد اکثر گوسفندان، گاوها، بزها و خوک ها یافت می شد و مردم کیست های هیداتید را جزئی از آناتومی طبیعی حیوانات آلوده می دانستند. با اجرای یک برنامه 15 ساله با هدف ریشه کنی بیماری، میزان آلودگی سگ و گوسفند در سال 1985 به ترتیب به  صفر  و 11/0 درصد کاهش یافت و در فاصله سال های 1981 تا 1985 تنها یک مورد آلودگی انسانی مشاهده شد. از بین بردن سگ های ولگرد اساس این برنامه کاملاً موفق را تشکیل می داد به طوریکه در سال اول مبارزه بیش از 18000 قلاده سگ ولگرد و بدون صاحب کشته شدند.
در استان زین جیانگ از کشور چین، اجرای یک برنامه به منظور کنترل بیماری در فاصله سال های 1990 تا 1995 به طورقابل ملاحظه ای موجب کاهش میزان آلودگی در سگ ها (از 8/14% به صفر) و گوسفندان ( از 8/73% به 4/1%) شد. در این برنامه به 16000 قلاده سگ و سگ گله به مدت 5 سال داروی پرازیکوانتل خورانده شد.  مثال های دیگری از برنامه های موفق کنترلی در کشورهای اسپانیا (لاریوجا)، استرالیا (تاسمانیا) شیلی و نیوزیلند وجود دارد.


روح انگیز جمشیدی اورک، علیرضا امان اللهی،
دوره 6، شماره 5 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه کارآزمایی­های بالینی تصادفی کنترل شده به عنوان معتبرترین نوع از مطالعات اپیدمیولوژیک برای درمان بیماریها محسوب می‌گردند، هدف از این مقاله تعیین حوزه­های موضوعی، نوع مداخلات و شیوه‌های کورسازی است که در این نوع از طراحی مطالعات استفاده گردیده‌اند.

روش بررسی:  در این پژوهش توصیفی تمام مقالات از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده(314 مقاله) که دارای وابستگی به دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده و در PubMed تا پایان سال 2010 نمایه شده بودند مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

یافته‌ها: از میان حوزه­های موضوعی که این نوع مطالعات در آنها طراحی شده بود، تعداد تحقیقات انجام شده در حوزه زنان و زایمان بیشترین تعداد(44 مورد یعنی 14%) است. بیشترین مداخله صورت گرفته مداخله دارو(214 مطالعه یعنی 2/68%) بوده و ازمیان شیوه‌های کورسازی، شیوه دوسوکور بیشترین کاربرد(152 مورد یعنی 4/48%) را داشته است. بطورکلی 125مورد(8/39%) پژوهش‌ کار‌آزمایی بالینی تصادفی کنترل شده با مداخله دارویی توام با شیوه دوسوکور انجام شده است.

نتیجهگیری: در حوزه های موضوعی مختلف بکارگیری نوع مداخله و شیوه کورسازی با روش شناسی پژوهش و اخلاق پزشکی تا حدودی مرتبط است. به نظر می‌رسد که نوع مداخله به حوزه موضوعی که کار‌آزمایی بالینی در آن انجام شده است و شیوه کورسازی به نوع مداخله انتخابی بستگی دارند.


امیر اشکان نصیری پور، پوران رئیسی، فرهاد غفاری، محمدرضا ملکی، مهرنوش جعفری،
دوره 8، شماره 1 - ( 2-1393 )
چکیده

 

زمینه و هدف: فرایندهای بهداشت و درمان مسبب خطرات زیاد بیماران شده­اند و افزایش بروز خطاهای پزشکی یکی از مهمترین پیامدهای این فرایندهاست. پژوهش حاضر با هدف کاهش خطاهای پزشکی از طریق ارائه مدلی برای کنترل خطاهای پزشکی انجام شد.

 

روش بررسی: در این پژوهش ترکیبی(کمی- کیفی)، با استفاده از فن مثلث­سازی عوامل اثرگذار بر کنترل خطاهای پزشکی در سه بعد افشاسازی، ثبت و گزارش­دهی شناسایی و تعیین شدند. مدل مفهومی پژوهش از طریق مرور ادبیات و اجرای مصاحبه تدوین گردید. سپس پرسش نامه پژوهشگر­ساخته بر مبنای مدل مفهومی، تدوین و بین یک نمونه آماری 252 نفری که به صورت هدفمند از جامعه آماری شامل(افراد مرتبط و دست اندرکار در مقوله خطاهای پزشکی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران) انتخاب شد، توزیع گردید. داده­های جمع­آوری شده با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد و مدل نهایی پژوهش ارائه گردید.

 

یافته‌ها: افراد منتخب 9 عامل(فرهنگ، عوامل مرتبط با بیمار، عوامل مرتبط با ارائه­دهنده، عوامل مرتبط با خطا، موقعیت افشاسازی، عوامل ساختاری، عوامل فردی مرتبط با گزارش­دهی، عوامل سازمانی مرتبط با گزارش­دهی، ثبت) را در کنترل خطاهای پزشکی موثر دانسته­اند. 9 عامل، زیر مجموعه‌ی سه عامل اصلی­تر افشاسازی، گزارش­دهی، ثبت خطاها قرار دارند که 46/57 درصد از کل واریانس داده­ها را تبیین می­نمایند. بیشترین قدرت تبیین مربوط به افشاسازی 737/0 و کمترین مربوط به ساختار 053/0 می­باشد.

 

نتیجه‌گیری: برای کنترل خطاهای پزشکی در بیمارستانها، توجه به دو عامل افشاسازی و ثبت خطاها حائز اهمیت است.

 


حسین ره انجام، حسین قرائتی، محمدرضا کاردان،
دوره 10، شماره 4 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از اصلی ترین مراحل فرایند بهینه سازی در تصویربرداری تشخیصی، کنترل کیفیت دستگاه های رادیولوژی می باشد، لذا این مطالعه با هدف شناسایی و تعیین نواقص دستگاه های پرتوتشخیصی در چهارچوب برنامه های کنترل کیفی در مراکز تصویربرداری استان ایلام انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه 6 آزمون کنترل کیفی در کلیه بیمارستان ها و مراکز تصویربرداری استان ایلام انجام شد. کلیه آزمون ها بر مبنای دستورالعمل های آژانس انرژی اتمی و سازمان انرژی اتمی ایران انجام شد. از کیت کنترل کیفی «باراکود» جهت انجام آزمون های مربوط استفاده گردید. داده های به دست آمده از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد و جهت محاسبه ی داده ها از شاخص های مرکزی و پراکندگی آماری استفاده شد. 
یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که دستگاه های پرتوتشخیصی موجود در استان ایلام به جز در قسمت مربوط به کیفیت پرتو(HVL)، در تمام آزمون های کنترل کیفی انجام شده از کیفیت نسبتاً مناسبی برخوردارند. با این حال تقریباً تمام این دستگاه ها نیاز به اضافه کردن فیلتر اضافی به تیوب اشعه ایکس دارند تا خطای موجود در HVL آنها برطرف گردد.
نتیجه گیری: افزودن فیلتر اضافی و اصلاح ضخامت فیلتر در دستگاه های رادیولوژی استان ایلام امری ضروری و مطلوب است که از افزایش غیرضروری دوز بیمار جلوگیری می کند. لذا لازم است که اجرای منظم و صحیح آزمون های کنترل کیفی در بخش های تصویربرداری به یک فرهنگ تبدیل شود. هم چنین توصیه می شود سازمان های مسئول و مرتبط، نظارت دقیق تری جهت رفع نقص دستگاه های پرتوتشخیصی، اعمال نمایند.


امید زادی آخوله، احسان معمارباشی، آیسان جودی، محمدحسین رفیعی، ابراهیم نصیری،
دوره 14، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: تکنیک استریل، پایه و اساس جراحی مدرن محسوب می‌شود. بنابراین رعایت دقیق تکنیک‌های استریل توسط تیم جراحی، جهت حفظ ایمنی بیمار و جلوگیری از عفونت محل عمل ضروری است. این مطالعه با هدف تعیین دانش، نگرش و عملکرد تکنولوژیست‌های اتاق عمل در خصوص رعایت اصول تکنیک‌های استریل جراحی انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه‌ی حاضر از نوع توصیفی مقطعی بود که در سال ۱۳۹۸ بر روی ۱۹۸ نفر از تکنولوژیست‌های جراحی شاغل در بخش‌های اتاق عمل بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی مازندران و به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انجام شد. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه‌ی محقق‌ساخته‌ی‌ سنجش دانش، نگرش و عملکرد در خصوص تکنیک‌های استریل جراحی استفاده شد. داده‌ها پس از گردآوری در نرم‌افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون تی مستقل و کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: میانگین±انحراف معیار نمره‌ی دانش، نگرش و عملکرد تکنولوژیست‌های جراحی در خصوص رعایت تکنیک‌های استریل جراحی به‌ترتیب برابر با ۵/۸±۳۵/۷، ۳/۷±۲۸/۳ و ۶/۵±۳۸/۷ بود که نمره‌ی دانش و عملکرد در سطح متوسط و نمره‌ی نگرش در سطح مطلوب بود. یافته‌ها نشان داد که بین نمره‌ی دانش و عملکرد با سطح تحصیلات تفاوت معنی‌داری وجود داشت و میانگین نمره‌ی دانش و عملکرد کارشناسان اتاق عمل به‌طور معنی‌داری بیشتر از کاردان‌ها بود(۰/۰۵>p).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج، برگزاری دوره‌های آموزش مداوم، تشویق کارکنان به ارتقای سطح تحصیلات و استمرار در ارزیابی دانش و عملکرد اعضای تیم جراحی، جهت تقویت و ارتقای دانش و عملکرد آن‌ها در زمینه‌ی رعایت اصول تکنیک‌های استریل ضروری به نظر می‌رسد.

رقیه خشا، محمدمهدی سپهری، نسرین طاهرخانی،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آسم یک بیماری مزمنِ غیرقابل درمان، اما قابل کنترل است که پزشکان جهت دستیابی به سطح مطلوب کنترل بیماری، نظارت مداوم بر علایم و همچنین تنظیم یک برنامه درمانی مبتنی بر خودمراقبتی را پیشنهاد می نمایند. ارایه این برنامه، مطابق با سطح کنترلی که بیمار در آن قرار دارد، تنظیم میگردد. لذا ارزیابی و دسته بندی دقیق سطح کنترل آسم، می تواند در ارایه برنامه درمانی موثر به بیمار حایز اهمیت بوده و موجب بهبود خودمراقبتی و توسعه ی مداخلات پیشگیرانه جهت کاهش علایم آسم شود.
روش بررسی: در این مقاله، داده های ۹۶ بیمار آسمی شامل اطلاعات دموگرافیک، متغیرهای بالینی و سوابق پزشکی بیمار، دادههای زیست محیطی موثر بر آسم، معیارهای عملکرد ریه و گروه محرک مبتنی بر پرسش نامه های کنترل آسم، در یک دوره زمانی ۹ ماهه از یک بیمارستان تخصصی بیماریهای ریوی تهران جمع آوری و در یک پایگاه داده چندمتغیره و چندکلاسه تجمیع شده و سپس سطح کنترل آسم با کمک یک مدل تلفیقی مبتنی بر خوشه بندی فازی و الگوریتمهای با نظارت در یادگیری ماشین دسته بندی شده است. 
یافته ها: مدل پیشنهادی برای ارزیابی سطح کنترل آسم که حاصلِ عملیات متوازن سازی، خوشه بندی فازی و انتخاب مشخصه بر روی داده هاست، دقتی به میزان ۸۸% ارایه نموده است. 
نتیجه گیری: مدل حاضر، علاوه بر کمک به پزشکان برای شناسایی دقیق تر سطح کنترل آسم، می تواند در سیستم های الکترونیکی خودمراقبتی به منظور ارایه هشدارهای شخصی شده در مورد احتمال تضعیف کنترل آسم به کار رود. این چنین ابزارهایی می توانند مراقبت از آسم را از رویکرد مراقبتی واکنشی به یک رویکرد پیشگیرانه ارتقا دهند که در آن تصمیم ها و اقدام های درمانی از سوی پزشک ناشی از سطح کنترل آسم مزمن و پیشگیری از آسم حاد باشد.

نیدا عبدالهی، محمدرضا نیلی احمد ابادی، صغری ابراهیمی قوام، خدیجه علی آبادی، محمد عسگری،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یادگیری عمیق و پایدار، نیازمند محیط یادگیری ایمن و سالم است و توجه به فرایندهای درهم تنیده‌‌ی هیجانی، انگیزشی، شناختی و اجتماعی در فرایند یاددهی-یادگیری حیاتی است. انگیزش پیشرفت تحصیلی و یادگیری خودتنظیم دو مقوله‌‌ی مهم در این فرایند است که از هیجان‌‌های پیشرفت در محیط یادگیری تاثیر می‌‌پذیرد. از این رو هدف این مطالعه، اثربخشی الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه کنترل ارزش هیجان‌های پیشرفت (CVT)، بر انگیزش پیشرفت تحصیلی و یادگیری خودتنظیم می باشد.
روش بررسی: پژوهش از نوع کمی و با روش نیمه آزمایشی گروه کنترل نامعادل انجام شد. جامعه آماری، یادگیرندگان دختر دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی ۹۸-۹۷ بودند که به‌‌صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای در دو گروه آزمایش و کنترل تعیین شدند. گروه آزمایش براساس الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه CVT آموزش داده شد و گروه کنترل این روش آموزش را دریافت نکردند. پرسش‌‌نامه‌‌ی انگیزش پیشرفت تحصیلی و یادگیری خودتنظیم به صورت پیش‌‌آزمون و پس‌‌آزمون قبل و بعد از اجرای الگو، بر روی گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. داده‌‌ها با روش آمار استنباطی و توصیفی، با استفاده از نرم افزار SPSS و کواریانس چند متغیری تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس تک متغیری اثر گروه بر نمره‌‌های متغیرهای وابسته نشان می‌‌دهد که بین گروه‌های آزمایش و کنترل در راهبرد شناختی (η۲=۰/۱۴ ،P>۰/۰۵ ،F=۱۱/۹۴)، راهبرد فراشناخت (η۲=۰/۴۴، p>۰/۰۵، F=۵۶/۰۶)، باورهای انگیزشی (η۲=۰/۰۸، p>۰/۰۵، F=۶/۳۶)، و انگیزش پیشرفت تحصیلی (η۲=۰/۱۳، p>۰/۰۵، F=۱۰/۶۹)، تفاوت معنی‌‌دار وجود دارد.
 نتیجه گیری: نتیجه‌‌ی حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استفاده از الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه CVT، بر راهبردهای شناختی، فراشناخت، باورهای انگیزشی و انگیزش پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان تاثیر مثبت دارد.
 

مهریار تقوی گیلانی، مجید رضوی، علیرضا بامشکی، آرش پیوندی یزدی،
دوره 16، شماره 6 - ( 11-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: درمان درد حاد بعد از عمل یکی از مهم‌ترین اقدامات برای بهبود ریکاوری است که از روش‌های مختلف بی‌حسی موضعی و رژیونال، و همچنین داروهای وریدی متعدد استفاده شده است. در این مطالعه اثر بی‌دردی کتورولاک، پاراستامول و پتیدین در کنترل درد بعد از عمل‌سرپایی سنگ‌شکنی از طریق مجرا ارزیابی گردیده است. 
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی ۹۶ بیمار کاندید جراحی سرپایی سنگ‌شکنی از طریق مجرا در بیمارستان امام رضا(ع) مشهد انجام شد. در این مطالعه‌ی تصادفی و دو سو کور در انتهای عمل در گروه اول کتورولاک وریدی ۳۰ میلی‌گرم، درگروه دوم پاراستامول یک گرم در نیم ساعت و در گروه سوم پتیدین ۵۰ میلی‌گرم تزریق گردید. میزان درد هر ۱۰ دقیقه تا نیم ساعت و سپس هر نیم ساعت تا ۴ ساعت بر اساس (NRS) numeric rating scale ارزیابی گردیدند. در انتها داده‌‎ها توسط نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. ارتباط بین متغیرهای کمی با تست آنالیز واریانس و رابطه بین متغیرهای کیفی توسط تست کای اسکوئر ارزیابی شدند و مقدار P کمتر از ۰/۰۵ معنی‌دار در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: در اطلاعات دموگرافیک تفاوت معناداری بین سه گروه دیده نشد. شدت درد در ۱۰ دقیقه اول بعد از عمل بین گروه‌ها یکسان بود(۰/۳۷۲=P)، ولی شدت درد در دقایق ۲۰، ۳۰ و ۶۰ بعد از عمل در سه گروه تفاوت معناداری داشت(میزان P به‌ترتیب ۰/۰۰۵ و ۰/۰۰۶ و ۰/۰۰۱) که در گروه پتیدین کمتر بود. در ساعات دیگر بعد از عمل تفاوت معنی‌داری در کنترل درد بین سه گروه مشاهده نگردید. نیاز به مسکن اضافی در ساعت اول بعد از عمل در گروه پاراستامول از دو گروه دیگر بیشتر بود(۰/۰۲۵=P). تغییرات همودینامیک و عوارض جراحی مثل تهوع و استفراغ در دو گروه یکسان بود.
نتیجه‌گیری: مطالعه‌ی حاضر نشان داد که پتیدین نسبت به کتورولاک و پاراستامول در ساعت اول بعد از عمل جراحی، بیشتر باعث کاهش درد می‌شود ولی بعد از ۶۰ دقیقه بین این سه دارو تفاوت معناداری وجود ندارد. 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پیاورد سلامت می باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb