|
1383/3/12، جلد ۳، شماره ۲، صفحات ۱۵۵-۱۵۹
|
|
|
عنوان فارسی |
مقايسه آثار درمان هشت هفتهای با فلوکستين و ايميپرامين بر قند خون ناشتا در بيماران مبتلا به افسردگی |
|
چکیده فارسی مقاله |
مقدمه: اين مطالعه بهمنظور مقايسه آثار فلوکستين و ايميپرامين روی قند خون ناشتا در بيماران افسرده طراحی گرديد. روشها: 60 بيمار غير ديابتی که بر مبنای معيارهای DSM-IV مبتلا به افسردگی بودند در اين مطالعه تصادفی دو سويه کور (double blind) وارد شدند. اين بيماران هيچگونه دارويی که روی گلوکز خون ناشتا FBG)) اثر بگذارد از دو هفته قبل از شروع مطالعه و در طی پژوهش دريافت نکردند. بيماران به طور تصادفی در يکی از دو گروه تحت درمان با فلوکستين ( 40-20 ميلیگرم روزانه) يا ايميپرامين ( 200-75 ميلیگرم روزانه) بهمدت 8 هفته قرار گرفتند. قند خون ناشتا برای هر بيمار درشروع دريافت داروی ضد افسردگی و سپس 4و8 هفته بعد از شروع درمان ضدافسردگی اندازهگيری میشد. 19 بيمار در گروه فلوکستين و 24 بيمار در گروه ايميپرامين مطالعه را به پايان رسانيدند. يافتهها: در گروه تحت درمان با فلوکستين ميانگين غلظت FBG پايهmg/dL 5/88 بود که در هفته چهارم به mg/dL79/85 (73/0=p ) و در هفته هشتم به mg/dL 82/79 (001/0P<) کاهش يافت. در گروه بيماران مصرف کننده ايميپرامين ميانگين قند خون ناشتا قبل از شروع درمان mg/dL 96/86 بود که در هفته چهارم درمان به mg/dL 71/89 ( 079/0 P= ) و در هفته هشتم بهmg/dL 90/96 (001/0 ( P< افزايش يافت. نتيجهگيری: اين مطالعه 8 هفتهای نشان داد که درمان بيماران افسرده با فلوکستين ممکن است به کاهش FBG منجر گردد در حالیکه درمان اين بيماران با ايميپرامين به مدت 8 هفته میتواند FBG را افزايش دهد. بنابراين پيشنهاد می شود که FBG در شروع و طی درمان با فلوکستين يا ايميپرامين پايش گردد. |
|
کلیدواژههای فارسی مقاله |
قند خون ناشتا، فلوكستين، ايميپرامين، افسردگي |
|
عنوان انگلیسی |
COMPARING THE EFFECTS OF 8- WEEK TREATMENT WITH FLUOXETIN AND IMIPRAMINE ON FASTING BLOOD GLUCOSE IN PATIENTS WITH MAJOR DEPRESSION DISORDER |
|
چکیده انگلیسی مقاله |
Background: Diabetic Neuropathy is the most common and troublesome complication of Diabetes Mellitus, leading to the greatest morbidity and mortality and resulting in a huge economic burden for diabetes care. Early diagnosis of distal symmetric sensorimotor polyneuropathy, a common complication of diabetes, may decrease morbidity by allowing potential therapeutic interventions. Methods: In 68 diabetic patients after neuropathy screening by U.K and Michigan scores, Bilateral sural nerve conduction parameters as nerve conduction velocity, latency and amplitude were determined and analysed. Results: 54.4% of patients had Rt sural abnormal response, 50% had abnormality in left side and 39.7% had bilateral abnormality. There was significant statistical correlation between Michigan physical score and electrophysiologic finding (P-value < 0.003) but no correlation with U.K score (P-value > 0.3). The most prevalent abnormal electrophysiologic finding was amplitude decrement of sural response. Conclusion: Sural nerve response is one of the simplest and most sensitive peripheral sensory nerves for electrophysiologic study of diabetic neuropathy and its evaluation is recommended in all diabetic patients in spite of normal physical examination and history for detection of subclinical neuropathic cases. For increment of sensitivity, amplitude measurement of sensory response is highly recommended. |
|
کلیدواژههای انگلیسی مقاله |
Fasting blood glucose, fluoxetine, imipramine, major depressive disorder |
|
نویسندگان مقاله |
5459---5460---5461---5462---5463---5464--- |
|
نشانی اینترنتی |
http://ijdld.tums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-25-441&slc_lang=fa&sid=fa |
فایل مقاله |
فایلی برای مقاله ذخیره نشده است |
کد مقاله (doi) |
|
زبان مقاله منتشر شده |
fa |
موضوعات مقاله منتشر شده |
General |
نوع مقاله منتشر شده |
Research |
|
|
برگشت به:
صفحه اول پایگاه |
نسخه مرتبط |
نشریه مرتبط |
فهرست نشریات
|