مقدمه: ريپاگلينيد، فرآورده جديدی از گروه داروهای محرک ترشح انسولين است که از نظر ساختمان ملکولی ، چگونگی اثر و دفع، از ترکيبات سولفونيل اوره متفاوت می باشد. اين مطالعه به منظور بررسی تاثير اين دارو بر کنترل قند خون در بيماران ديابتی نوع 2 که با مصرف حداکثر مقدار مجاز گلی بنکلاميد قند خونشان کنترل نشده بود انجام گرديد. روش ها : در يک مطالعه کارآزمايی بالينی، تعداد 50 بيمار ديابتی نوع 2 که با مصرف حد اکثر ميزان مجاز گلی بنکلاميد قند خون آنها کنترل نشده بود و حاضر به تزريق انسولين هم نبودند، بررسی شدند. بيماران به دو گروه تقسيم شدند. به گروه اول(20نفر) بجای گلی بنکلاميد، داروی ريپاگلينيد داده شد و در گروه ديگر، درمان با گلی بنکلاميد ادامه يافت(30 نفر شاهد). چون تمام بيماران متفورمين هم مصرف می کردند، بدون تغيير تا پايان مطالعه تجويز شد. ريپاگلينيد به مقدار اوليهmg 5/1 منقسم در سه نوبت قبل از هر وعده غذا شروع گرديد و در مدت يک ماه به حداکثر دوز ( mg12)رسانده شد. نحوه افزايش دارو بدين صورت بود که هر هفته، قند خون حداقل در سه نوبت آزمايش و در صورت نياز ، از هفته دوم تا چهارم مقدار دارو به 3 ، 6 و12 ميلی گرم در هفته افزايش يافت. حداکثر مقدار داروی مصرفی برای مدت دو ماه ديگر بطور ثابت ادامه يافت و در پايان ماه سوم، HbA1c ، قند خون ناشتا و پس از غذا در دو گروه مقايسه گرديد. يافتهها: ميانگين سن ،مدت زمان ابتلا به ديابت و HbA1c در شروع مطالعه به ترتيب 9/7±5/56 ، 3/4±8/10 سال و 6/1±8/9% بودند. در پايان بررسی ، سطح قند خون و هموگلوبين گليکوزيله در مقايسه با شروع تفاوتی معنی داری در دو گروه نداشت. در گروه تحت درمان با ريپاگلينيد، قند خون ناشتا نسبت به شروع مطالعه کاهش يافته بود (از6/47±6/227 mg/dl به 5/60±8/195 ، 05/0 P < ) اما HbA1c و قند بعد از غذا تفاوتی نداشت. نتيجهگيری: در بيماران ديابتی نوع 2 که دچار شکست درمانی با گلی بنکلاميد شده اند، تغيير روش درمان به ريپاگلينيد ، اثر مفيدی بر کنترل گليسمی ندارد. |