مقدمه: ديابت، اختلالی متابوليک است که مشخصه آنها افزايش مزمن قند خون و اختلال متابوليسم کربوهيدرات ، چربی و پروتئين می باشد. روشها: در اين تحقيق نيمه تجربی، از بين زنان مبتلا به ديابت نوع 2 مراجعه کننده به درمانگاه شرکت نفت اراک، تعداد 27 نفر انتخاب و در سه گروه کنترل (8 نفر)، استقامتی (10 نفر) و قدرتی (9 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرينات قدرتی و استقامتی، به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته و هر جلسه 50-30 دقيقه) تمرينات را اجرا نمودند. در اين پژوهش از سطح HbA1C ناشتا، پرسشنامه های کيفيت زندگی SF-36 و سلامت روان GHQ ( Global Health Questionnaire) استفاده شد. تحليل دادهها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 12 با استفاده از آزمون های t زوجی شده و تحليل واريانس يک طرفه و در سطح معنی داری 01/0 انجام شد. يافته ها: ميانگين داده های HbA1C در گروه استقامتی از 554/0±80/7 در پيش آزمون به 517/0±13/7 در پس آزمون و گروه قدرتی از 231/2±766/9 به 507/1±9/7 رسيد. با آزمون t زوجی، شده بين ميانگين پيش آزمون و پس آزمون گروه استقامتی (004/0 =P) و قدرتی (700/0 =P) اختلاف معنی داری مشاهده می شود. همچنين بين ميانگين داده های پيش آزمون و پس آزمون کيفيت زندگی گروه استقامتی (0001/0=P) و قدرتی(007/0=P) و سلامت روان گروه استقامتی(0001/0=P) و قدرتی(0001/0=P) اختلاف معنی داری وجود داشت. در ANOVA بين ميانگين دادههای پيش آزمون کيفيت زندگی (2/0=P) و سلامت روان (2/0=P) سه گروه، اختلاف معنیداری وجود نداشت ولی در پس آزمون کيفيت زندگی (007/0=P) و سلامت روان (0001/0=P) وجود داشت. نتيجه گيری: تمرينات استقامتی و قدرتی بر کنترل قند خون، کيفيت زندگی و سلامت روان بيماران ديابتی تأثير دارند اما تأثير تمرينات بر کيفيت زندگی اين بيماران بيشتر است. |