نقش عقل در معرفت ما نسبت به اخلاقيات يا در برانگيخته شدن ما برای انجام افعال اخلاقی از اهميت خاصی برخوردار است. عدهای عقل را در تشخيص تعدادی از حسن و قبحها مستقل ميدانند اما عدهای ديگر معتقدند که افعال، حسن و قبح عقلی نداشته، اتصاف آنها به خوب و بد تابع امر و نهی شارع است. در اين مقاله به تعريف و نقد ديدگاههای مطرح در اين بحث میپردازيم. عقل نيرويی است که انسان را از لغزش در فکر و عمل باز میدارد. عقل علم اول است و بازدارندهی از بديهاست. عقل و مستقلات عقليه از ديدگاه فلاسفه اسلامی: در يک تعريف عقل مدرک کليات است و در تعريف ديگر توانايی انديشيدن است. طبق يک نظر رايج مستقلات عقليه از مشهورات محسوب ميشوند يعنی تنها پشتوانهی آنها، شهرت عمومی است. لذا حسن و قبحها قضايای واقعی نيستند. از آنجايی که نزاع اشاعره و معتزله بر سر نظريهی مشهورات است، به نقد اين نظريه میپردازيم. نقد نظريهی مشهورات: اگر مقصود از ادراک کليات تصور مفاهيم کلی باشد نشانهی عاقل بودن نيست، زيرا کار عقل کشف واقعيات است. با توجه به وجدانی بودن عقل، حسن و قبحهای عقلی، صفاتی حقيقی هستند که کشف میشوند. ممدوح بودن عادل نيز نتيجهی حسن دانستن عدل است، نه معنای آن. اين قضايا، از جهت اعتراف عمومی جزء مشهورات هستند، اما شهرت، در مقابل کشف عقلی اعتباری ندارد. حسن و قبحهای اخلاقی بهعنوان مفاهيمی حقيقی هستند که ريشه در درک وجدانی و ضمير فطری هر انسانی دارند. اشتراک همهی انسانهای عاقل در تحسين عدل و تقبيح ظلم تأکيدی بر اين حقيقت است. مستقلات عقليه مورد تأييد شرع نيز بوده در کنار شريعت بهعنوان حجت بر مردم معرفی شدهاند؛ در نتيجه، مفاهيم اخلاقی واقعی نيز از مستقلات عقليه سرچشمه گرفتهاند و اعتباری واقعی دارند. |